eitaa logo
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
5.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
756 ویدیو
74 فایل
ھوﷻ 📩رمانهای عاشقانه ی مذهبی را❣️ با ما بخوانید. 💚 🔔 #رمان انلاین هم داریم روزی دو رمان ظهر #روژان فصل ٣ و شب #فالی‌دراغوش‌فرشته در خدمتتونیم. 🌸کپی رمانها بدون اجازه ادمین جایز نیست وپیگرد دارد 🚫 🆔 @Ad_noor1 👈 تبلیغات و ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌷 💕 🌷آن موقع ما در بیمارستان الزهرا اقامت داشتیم. در یکی از حملات، یکی از سربازان که در اثر اصابت ترکش خمپاره به شکمش به بیمارستان اعزام شده بود، خونریزی بسیار شدیدی کرده بود. ترکش به پهلویش خورده بود و بعد از عبور از کیسه صفرا، کلدوک و پورتاهپاتیس (ورید باب) را هم قطع کرده بود. خونریزی خیلی زیاد بود و من به اتفاق یک دستیار او را عمل می‌کردم. کلاپی گذاشتم روی وریدها، وریدها خونریزی‌شان بند آمده بود و سپس شروع کردم به ترمیم تک تک اعضاء قطع شده که.... 🌷که متوجه خونریزی بسیار زیاد بیمار شدم. ادامه عمل، تحت چنین شرایطی خطرناک و مرگ‌آور است. دقیقاً یادم هست که جمعاً ۵۶ واحد خون و سرم به او دادیم که ۳۶ واحدش خون بود. مریض از همه جایش خونریزی کرده بود، چون انسداد انعقادی می‌داد. در مسیر (این را همکارانمان به خوبی می‌دانند) ترانفوزیسیون می‌شود. چون ما در بیمارستان ام.اف.پی نداشتیم و من به خون تازه که در آن مواد انعقادی وجود داشته باشد نیاز داشم تا بتوانم عملم را انجام بدهم. 🌷فداکاری سربازها برایم جالب بود که همگی برای خون دادن توی صف ایستاده بودند و من واقعاً اشک می‌ریختم و کار می‌کردم. چون خون این‌ها واقعاً لازم بود و علی‌رغم این‌که خودشان به این خون‌ها برای ادامه نبرد احتیاج داشتند، ولی می‌آمدند و خون می‌دادند و من آخرین بخیه‌ها را می‌زدم، با ادامه عمل، خونریزی قطع شد و او خوشبختانه خوب شد و چندی بعد مرخص شد. 📚 کتاب "همپایِ مردان خطر" . . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
🌷 🌷 🌷 🌷بعد از اولین بمب‌هایی که در روزهای عید ۱۳۶۴ خنثی کردیم، برای این‌که کارها با سرعت و نظم بیشتری انجام شود، مسئولین شهر فکرهایی کردند. مثلاً یکی از این تدابیر، بی‌سیم مرکزی بود. آن زمان ما یک بی‌سیم مرکزی داشتیم که خبر اصابت بمب‌ها را از بی‌سیم مرکزی می‌گرفتیم. هرخبری می‌شد، بلافاصله بین کمیته، سپاه، نیروی هوایی، استانداری و چند مرکز دیگر اطلاع‌رسانی می‌شد. همه‌ی این گروه‌ها در یک کانال بودیم. به محض این‌که جایی بمباران می‌شد، بلافاصله به ما خبر می‌دادند. این کانال از قبل ایجاد شده بود. سال‌ها قبل، یک سری اتفاقات افتاده بود که مجبور شده بودیم این شبکه‌ی بی‌سیم را درست کنیم. 🌷مثلاً همان روزهای اول جنگ، جایی بمب‌خورده بود. باید به ما که نیروی هوایی بودیم، اطلاع می‌دادند کجا بمب خورده تا برویم خنثی‌اش کنیم. ولی می‌رفتیم، می‌دیدیم بچه‌های کمیته بمب را پیدا کرده‌اند، بار کرده‌اند، برداشته‌اند و برده‌اند توی طبقه‌ی دوم ساختمان کمیته حالا تصورش را بکنید؛ یک بمب ۵۰۰ کیلویی، در طبقه‌ی دوم ساختمان. یکی از بچه‌های ما رفته بود که این بمب را از کمیته بیاورد پایین، تعریف می‌کرد می‌گفت: «من بمب رو با فیوز آوردم پایین.» گفتم: «چه جوری این رو آوردی؟» گفت: «این گوساله بمب رو برداشته برده طبقه‌ی دوم، یه بمبِ مسلح رو!» خدا رحم کرد و آن روز اتفاقی برای بچه‌های کمیته نیفتاد. ولی.... 🌷ولی سر همین ناشی‌گری‌ها اتفاقاتی هم افتاد و بچه‌های کمیته سر این قضایا کشته هم دادند. بعد از این اتفاقات با مسئولین صحبت کردیم، گفتیم «این سیستم را کانالیزه کنید، این بچه‌های کمیته کشته می‌دهند، با این کار آشنا نیستند، به جای این‌که به ما خبر بدهند «آنجا یک چیزی افتاده، بروید شناسایی کنید»، بمب را بغل می‌کند و با خودشان می‌برند. قطعات مهماتی را جابه‌جا می‌کنند. این خطرناک است.» قرار شد که مسئولیت خنثی‌کردن بمب‌ها مشخص بشود. شورای عالی دفاع تصمیم گرفت و اعلام کرد که داخل شهرها هیچ‌کس به بمب‌ها نباید دست بزند، غیر از نیروی هوایی. 🌷از آن به بعد مأموریت اصلی خنثی‌سازی این بود که هرچه بمب و موشک از هوا می‌آید، ما خنثی کنیم. البته خیلی وقت‌ها بچه‌های سپاه هم خودشان می‌رفتند و روی بمب‌ها کار می‌کردند. تجربه‌اش را نداشتند، ولی جرأتش را داشتند. خیلی وقت‌ها موفق می‌شدند، بعضی وقت‌ها هم بی‌خود و بی‌جهت کشته می‌شدند؛ آن هم سرِ رعایت نکردن چند نکته‌ی ساده. یعنی بعد از حادثه وقتی می‌رفتیم و بررسی می‌کردیم، می‌دیدیم که بنده خدا اگر فلان کار را نمی‌کرد، این اتفاق برایش نمی‌افتاد. شاید اگر ما بالای سر آن بمب‌ها بودیم، بمب منفجر نمی‌شد.»   : رزمنده دلاور زنده‌یاد جواد شریفی‌راد، ایشان معلم و سرتیم خنثی‌سازی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که دی‌ماه ۱۳۹۲ در اثر انفجار در جریان ساخت فیلم «معراجی‌ها» درگذشت.  📚 کتاب "حرفه‌ای‌" نوشته‌ی آقای مرتضی قاضی عنوان کتابی است که به خاطرات زنده‌یاد جواد شریفی‌راد می‌پردازد. منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز ✾📚 📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️ eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1 ❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌ ↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻 @repelay