چه مشکلی وجود داره اگه خدا جسم داشته باشه؟ برخی اساتید میگن لازم میاد که خدا دارای جزء بشه و در اینصورت محتاج میشه. اما چرا نمیشه گفت اجزای خدا همیشه وجود داشتن و هم میشه خدا همینطوری بوده و کسی اونو بوجود نیاورده؟
این جملات، بخشی از سوالاتی است که امروز یکی از طلاب مقدمات بعد از المپیاد استانی کلام از بنده می پرسید.
ضمنا بگم که المپیادها که چندسالیست در حوزه برگزار میشه طرح نوآورانه و جذابیست. یکی از موضوعات المپیاد، کلام هست و متنی که از اون سوال طرح میشه کتاب بدایه المعارف آیت الله خرازیست.
با این دوست عزیز که یه مقدار بیشتر صحبت کردم و سوالاتی کلامی هم در مورد ولایت فقیه از کتاب آیت الله جوادی داشت، متوجه شدم که با اینکه سن کمی دارد، چند سالیست که در فضای مجازی و در مسئله پاسخ به شبهات، فعال است.
اما چه می شود که با اینکه او از طلاب به نسبت برتر حوزه و دغدغه مند است، چنین سوالاتی که برخی از اونها از سوالات اولیه در مورد وجود خداست، هنوز برایش حل نشده
از نظر بنده طبیعیست که همه طلاب چنین سوالاتی را داشته باشند و اتفاقا اگر این سوالات برای آنها حل شده باشد، جای تعجب دارد. چرا؟
چون اساس مسائل اعتقادی و معارفی بر اصولیست که تا این اصول به خوبی تصور نشود، قابل تصدیق نخواهد بود و در کتاب های عقائدی متعارف در حوزه ما امکان این تصویر سازی به صورت پله پله در ذهن طلاب وجود ندارد.
در میان علوم حوزوی این کار بر عهده علم فلسفه است و تا اینکه یک نظام متقن برهانی فلسفی با شروع از بدیهیات اولی به صورت صحیح به ذهن انسان القاء نشود، این سوالات همیشه باقی خواهد ماند.
لذا شروع صحیح این مباحث از علم فلسفه است. اما نمیدانم چرا میخواهیم دولا دولا شترسواری کنیم. هم از طرفی میخواهیم حل شبهه و ارائه برهان بر معارف و ... داشته باشیم و هم هنوز از فلسفه فرار میکنیم. از پایه هفت به بعد به عنوان یک درس غیر رسمی و هم عرض با کتب عقائدی و حتی هنوز در ذهن بعضی شبهه حرمت دارد.
وقتی بحث است که برای کودکان، آموزش فلسفه داشته باشیم، چرا نباید طلبه ای که از دیپلم وارد در حوزه میشود، از همان ابتدا فلسفه بخواند و اعتقادات خود را بر یک نظام متقن و صحیح و قابل فهم استوار کند؟
وقتی وضعیت کلام و فلسفه اینگونه است، مگر می شود از عرفان گفت که به جرئت میتوان گفت، حل و فهم مسائل با ادبیات و مفاهیم عرفانی بسی شیرین تر و نزدیک کننده تر به مقصود است.
چرا در نظام رسمی حوزه عرفان نخوانیم و در پستو باشد؟ چرا در جایی از حوزه مفاهیم عرفانی را در نظام آموزش رسمی حوزه، آموزش نبینیم و در نتیجه نتوانیم آثار ارزشمند و بی بدیلی همچون آداب نماز و سرالصلوه امام را بفهمیم و به تبع نفهمیم نماز چیست؟ چرا به شکل واضح مشخص نفهمیم سلوک چیست و راه خدا چیست؟
ان شاءالله روزی این بخش از علوم و معارف اصیل اهل بیت هم به متن حوزه برگردد و طلاب از اون بهره مند شوند و به تبع طلاب سایر افراد جامعه ما هم بهره ببرند.
خداوند حفظ کند اساتید ما را که حداقل ذهنیت خوبی از این معارف در ذهن ما ایجاد کردند و باز هم یاد کنیم از مرحوم شهید مطهری.
۰۳.۰۲.۲۷
#فقه_روز👇
https://eitaa.com/joinchat/1156972562C995b2572a2
🔹درباره مخالفت آیت الله بروجردی با تدریس فلسفه و نظر امام در این مورد
👌نکات جالبی در این متن هست. حتما بخونین.
📚آئین دانشوری در سیره امام خمینی (مطالعه کامل کتاب)، ص۴۵
#فقه_روز👇
https://eitaa.com/joinchat/1156972562C995b2572a2
ماجرای آشنا شدن امام با آیت الله شاه آبادی و تلمذ در محضرشان
📚آئین دانشوری در سیره امام خمینی (مطالعه کامل کتاب)، ص۵۳
#فقه_روز👇
https://eitaa.com/joinchat/1156972562C995b2572a2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#المیزان
متن خوانی تفسیر المیزان
جلسه۱۷۸
جلد1/سوره بقره/ ادامه آیات ۱۵۳ تا ۱۵۷/مسالک سه گانه اخلاق/ مسلک دوم
دوشنبه ۰۳.۰۲.۳۱
#فقه_روز👇
https://eitaa.com/joinchat/1156972562C995b2572a2
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#المیزان
متن خوانی تفسیر المیزان
جلسه۱۷۹
جلد1/سوره بقره/ ادامه آیات ۱۵۳ تا ۱۵۷/مسالک سه گانه اخلاق/ مسلک سوم
سهشنبه ۰۳.۰۳.۰۱
#فقه_روز👇
https://eitaa.com/joinchat/1156972562C995b2572a2
قضاوت افکار عمومی مردم، نشان دهنده واقعیت است
«وَ انَّما يُستَدَلُّ عَلَى الصّالِحينَ بِما يُجرِي الله لَهُم عَلى السُنِ عِبادِه» ؛ اين هم نكتهى مهمّى است؛ ميفرمايد كه صالحين را، انسانهاى صالح و اهل صلاح را از قضاوتهاى مردم ميشود شناخت -- «يُستَدَلُّ عَلى شَىءٍ» يعنى آدم ميتواند راه پيدا كند و بشناسد كسانى را -- صالحين را از راه قضاوت مردم ميشود شناخت. مردم در قضاوتهاى خودشان، در قضاوتهاى جمعبندىشدهى خودشان، يك قضاوتى دربارهى كسى يا كسانى دارند. اين قضاوتِ افكار عمومى مردم نشاندهندهى واقعيّت است. نه اينكه مردم در همهجا اشتباه نميكنند؛ چرا، اشتباهاتى هم ممكن است پيش بيايد، امّا آنچه در مجموع، بهصورت جمعبندى باقى ميمانَد، آن يك قضاوت درستى است؛ بيان اميرالمؤمنين اين است چون بالاخره ماها يك چند روزى هستيم، يك سروصدايى ميكنيم، يك كارى ميكنيم، يك چيزى ميگوييم، ميرويم؛ در همان لحظه ممكن است امكان قضاوتِ كافى نباشد؛ امّا بعد كه مردم دربارهى ما فكر كردند، رفتند كارهاى ما را ديدند، اثر كارهاى ما را ديدند، نتايجش را ملاحظه كردند، آنوقت به يك قضاوتى ميرسند؛ آن قضاوت قضاوت درستى است. فرمايش اميرالمؤمنين اين است.
رهبر معظم انقلاب، شرح نهج البلاغه
#رئیسی_عزیز
#فقه_روز👇
https://eitaa.com/joinchat/1156972562C995b2572a2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#المیزان
متن خوانی تفسیر المیزان
جلسه۱۸۰
جلد1/سوره بقره/ ادامه آیات ۱۵۳ تا ۱۵۷/ تفسیر آیه «اولئک علیهم صلوات... المهتدون»
دوشنبه ۰۳.۰۳.۰۷
#فقه_روز👇
https://eitaa.com/joinchat/1156972562C995b2572a2
🔹ما قال الصادق «ع»؟؟؟
در مورد امام خمینی (ره) مطلبی که از منظر نگاه علوم حوزوی و اسلام شناسی قابل توجه است، تفاوت «اسلامشناسی» ایشان با برخی دیگر از نگاههاست.
اگر مطالب اسلامی را بخواهیم به چند بخش تقسیم کنیم، بخش عمده ای از دین اسلام، #معارف است. مقصود از معارف، امور مربوط به هستیشناسی، مبدأ و معاد، رابطه انسان و خدا، توحید، ولایت و ... است.
بخش عمده ای از تفاوت اسلامشناسی امام خمینی (ره) تفاوت در فهم و تبیین معارف است.
اما منشأ این تفاوت چیست؟
گاهی گمان می شود که منشأ این تفاوت، تفاوت در #منابع است. لذا گاهی برخی که مخالفند میگویند که ما در فهم معارف باید به سراغ قرآن و قال الصادق و قال الباقر برویم و از استفاده از سایر منابع پرهیز کنیم.
اما گمان می شود که این مطلب صحیح نیست. در بین علمای اسلامی، چه عارف، چه فیلسوف، چه فقیه، چه متکلم و .... منبع اصلیِ همه این علوم، آیات قرآن و روایات اهل بیت است و همه قبول دارند که در فهم معارف و سایر بخش های دین باید به سراغ قال الصادق و قال الباقر رفت.
پس منشأ تفاوت کجاست؟
باید تفاوت داشت که تفاوت در «من قال» نیست، بلکه تفاوت در «ما قال» است. همه می دانند که «من قال» الله و اهل بیت هستند اما اختلاف در این است که «مراد آیه» چیست؟ مقصود حضرت از این روایت چیست؟
پس منشأ اختلاف در پاسخ به این سوال است که «ما قال الصادق ع؟؟»
این مطلب را همه در مورد آیات و روایات فقهی و احکامی قبول دارند و لذا تفاوت نظرات فقها را حمل بر «تفاوت برداشت» می کنند و فقها همدیگر را متهم نمی کنند که شما از روایت استفاده نمیکنید؟
باید این مطلب را در مورد مطالب معارفی نیز پذیرفت. باید این را دانست که همانطور که یک روایت احکامی، با توجه به مبانی اصولی مختلف و روش های استنباطی متفاوت، به نحو متفاوت معنا می شود، یک آیه توحیدی و یا یک روایت معارفی نیز میتواند با مبانی مختلف به صورت متفاوت معنا شود.
شاهد این حرف را میتوان در اختلاف نظرات علامه مجلسی و علامه طباطبایی در حواشی بحارالانوار مشاهده کرد
اما چه چیزی سبب تفاوت برداشت از متون معارفی می شود؟
در پاسخ به این سوال دوباره میتوان تنظیر کرد به متون فقهی. همانطور که بدون دانستن علم اصول و رجال و قواعد فقهی و بدون اطلاع از کتب فقهی و ... نمیتوان استنباط فقهی کرد، این را نیز باید دانست که مراجعه به آیات و روایات معارفی نیز، بدون دانستن مقدمات امکان پذیر نیست.
و این را هم باید در نظر داشت که آنچه ما امروز در مورد اجتهاد داریم و قوانین و روشهایی را به کار میگیریم، بخش عمده ای از آنها مربوط به روایات فقهی و احکامی است و نمیتوان آنها را در ادله معارفی بکاربست.
برای فهم متون معارفی چه مقدماتی لازم است؟
برای فهم این متون نیز نیازمند #اصول_معارف هستیم که برخی از آنها با #اصول_فقه مشترک است. برخی از این اصول را مرحوم علامه در المیزان بیان کرده اند
علاوه بر اصول، قطعا نیازمند دانستن فلسفه و عرفان هستیم. بخش زیادی از متون فلسفه و عرفان در نسبت با متون معارفی، همانند کتب فقهی است برای روایات احکامی. عمده فلاسفه و عرفا در واقع روایات و آیات را محور کار خود قرار دادند و در مورد آنها تامل کردند و اندیشیدند و برای فهم آنها روش ها و قواعدی را بدست آوردند (و این است راز اینکه پسوند اسلامی را برای فلسفه و عرفان به کار می بریم) لذا همانطور که بدون آگاهی از کتب فقها نمیتوان مجتهد در فقه شد، بدون دانستن کتب فلاسفه و عرفان نمیتوان مجتهد در معارف شد.
حضرت امام در جای جای آثار خود این مطلب را اشاره دارند. ایشان در تفسیر سوره حمد بیان می دارند که فهم بخش زیادی از معارف، مبتنی بر فهم رابطه خالق و مخلوق است و این مسئله اصلی ترین مسئله علم فلسفه و عرفان است. همچنین در نامه ای به خانم طباطبایی بیان میکنند که کتب عرفا را برای فهم آیات قرآن مطالعه کن.
خیلی طولانی شد...
خلاصه اینکه فهم آیات و روایات معارفی هم تخصص خود را میخواهد و نه میتوان به صرف دانستن زبان عربی به آن متون مراجعه و در آن تدبر کرد و نه به صرف دارا بودن اجتهاد فقهی میتوان در مورد آن متون اظهار نظر کرد بلکه فهم از این متون نیز تخصص و روش مخصوص به خود را دارد که دانستن فلسفه و عرفان، بخشی از مقدمات آن تخصص است.
بخش مهمی از منشأ تفاوت اسلام شناسی امام، مسئله روش شناسی فهم این متون است که این روش را میتوان با جستجو و تامل در آثار ایشان و علامه طباطبایی به دست آورد ان شاءالله
۰۳.۰۳.۱۴
#فقه_روز👇
https://eitaa.com/joinchat/1156972562C995b2572a2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#المیزان
متن خوانی تفسیر المیزان
جلسه۱۸۱
جلد1/سوره بقره/ ادامه آیات ۱۵۳ تا ۱۵۷/ بحث روایی در موضوع برزخ و بحث فلسفی در اثبات تجرد نفس
یکشنبه ۰۳.۰۳.۲۰
#فقه_روز👇
https://eitaa.com/joinchat/1156972562C995b2572a2