eitaa logo
روز نوشت‌های من
58 دنبال‌کننده
293 عکس
99 ویدیو
12 فایل
زندگی پر از اتفاقات روزانه است. روز نوشت های من بیان این اتفاقات شخصی از زاویه دید جدیدی است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قبل از آنکه مرجئه جوانان شما را بفریبند و جذبشان کنند شما به آنان مشغول شوید و آنان را دریابید. امروز دشمنان دین و انسانیت، دشمنان تعقل و اندیشه در خانه های ما هجوم آوردند و فرزندانمان مبتلای به فضایی شده اند که اگر رهایشان کنیم در دام های شیاطین خواهند افتاد. مسجد بهترین فرصت است برای جدایی جوانان از مجازی و ورود به واقعیتی صاف و پاک برای رشد و تعالی معنوی. شما هم دعوتید و دیگران را دعوت کنید: https://chat.whatsapp.com/L9MkMKebMus0FEHDcOaxvm روز نوشت های من زندگی پر از اتفاقات روزانه است. روز نوشت های من بیان این اتفاقات شخصی از زاویه دید جدیدی است. https://eitaa.com/roozneveshthayeman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆🌸🔆🌸🔆🌸🔆🌸🔆🌸🔆🌸🔆 💕میلاد شمس الشموس 💕انیس النفس 💕مفزع الملهوفین 💕علی‌ابن موسی‌الرضا المرتضی(ع) 💕فرمانده عالم 💕ولی نعمت ایرانی‌ها بر تمام شیعیان مبارک باد.🎊
سلام. خیلی خوش آمدید لینک دعوت به کانال سلام فرمانده @salamfarmandeh1443 Hello. Welcome Invitation link to Salam farmandeh channel @salamfarmandeh1443 مرحبًا. أهلا وسهلا رابط دعوة لقناة سلام فرمانده @salamfarmandeh1443 ہیلو خوش آمدید ہیلو، گروپ کے مدعو فرمانده @salamfarmandeh1443 Merhaba Hoş geldin Salam farmandeh kanalına davet bağlantısı @salamfarmandeh1443 شعر سلام فرمانده همچون قطار سریع السیری در حال سوار کردن کودکان و فرزندان ما در مسیر ریل مهدویت و انقلاب هست. تبیین مفاهیم و گزاره های مهم این شعر در این کانال انجام می گیرد. "Merhaba Komutan" şiiri, çocuklarımızı ve çocuklarımızı Mehdilik ve devrim yolunda süren hızlı bir tren gibidir. Bu şiirin önemli kavram ve önermelerinin anlatımı bu kanalda yapılmaktadır. قصيدة "سلام فرمانده" أشبه بقطار فائق السرعة يركب أطفالنا وأطفالنا على طريق المهدية والثورة. يتم شرح المفاهيم والمقترحات الهامة لهذه القصيدة في هذه القناة. نظم "ہیلو فرمانده" ایک تیز رفتار ٹرین کی مانند ہے جو ہمارے بچوں اور بچوں کو مہدیت اور انقلاب کی راہ پر گامزن کر رہی ہے۔ اس نظم کے اہم تصورات اور تجاویز کی وضاحت اس چینل میں کی گئی ہے۔ The poem "Salam Farmandeh" is like a high-speed train riding our children and children on the path of Mahdism and revolution. Explanation of the important concepts and propositions of this poem is done in this channel. @salamfarmandeh1443
سلام. خیلی خوش آمدید لینک دعوت به کانال سلام فرمانده @salamfarmandeh1443 Hello. Welcome Invitation link to Salam farmandeh channel @salamfarmandeh1443 مرحبًا. أهلا وسهلا رابط دعوة لقناة سلام فرمانده @salamfarmandeh1443 ہیلو خوش آمدید ہیلو، گروپ کے مدعو فرمانده @salamfarmandeh1443 Merhaba Hoş geldin Salam farmandeh kanalına davet bağlantısı @salamfarmandeh1443 شعر سلام فرمانده همچون قطار سریع السیری در حال سوار کردن کودکان و فرزندان ما در مسیر ریل مهدویت و انقلاب هست. تبیین مفاهیم و گزاره های مهم این شعر در این کانال انجام می گیرد. "Merhaba Komutan" şiiri, çocuklarımızı ve çocuklarımızı Mehdilik ve devrim yolunda süren hızlı bir tren gibidir. Bu şiirin önemli kavram ve önermelerinin anlatımı bu kanalda yapılmaktadır. قصيدة "سلام فرمانده" أشبه بقطار فائق السرعة يركب أطفالنا وأطفالنا على طريق المهدية والثورة. يتم شرح المفاهيم والمقترحات الهامة لهذه القصيدة في هذه القناة. نظم "ہیلو فرمانده" ایک تیز رفتار ٹرین کی مانند ہے جو ہمارے بچوں اور بچوں کو مہدیت اور انقلاب کی راہ پر گامزن کر رہی ہے۔ اس نظم کے اہم تصورات اور تجاویز کی وضاحت اس چینل میں کی گئی ہے۔ The poem "Salam Farmandeh" is like a high-speed train riding our children and children on the path of Mahdism and revolution. Explanation of the important concepts and propositions of this poem is done in this channel. @salamfarmandeh1443
🔹10 صبح به داروخانه رفتم، کارکنان، چهار خانم و یک آقا بودند. با کمال تعجب هر چهارخانم با حجاب کامل و چادری و بدون هیچ آرایشی بودند. برایم عجیب بود لذا از خانم ها تشکر کردم و گفتم خدا خیرتون بده و... 🔸خوشحال شدند و گفتند اولین بار بود که کسی به خاطر از ما تشکر میکند و تحسینمان می‌کند! ⁉️پرسیدم جزء قوانین آقای دکتر بوده که باحجاب باشید یا خودتان اینطور خواسته اید؟ 🔹گفتند یکی از قوانین استخدامشان حجاب کامل بوده است. 🖌 از کارهای خوب قدردانی کنیم تا تکثیر شوند و صرفا دنبال واکنش به سوژه های منفی نباشیم، امر به معروف هم مثل نهی از منکر مهم است! 📍داروخانه دکتر کبیری‌؛ پردیسان خیابان هویزه نبش کوچه 6 🆔 @sedayehowzeh
دومینوی ناهنجاری ها شرکت اخیرا فیلمی تبلیغاتی از بستنی خود در رسانه ها به اشتراک گذاشته است که صدای دلسوزان درآمد و خواهان برخورد جدی با خاطیان را از مسئولین مربوطه خواهان شدند. در اینباره چند خطی خطاب به مردم غیور ایران اسلامی پیامی دارم. بسم الله الرحمن الرحیم مردم غیور ایران سلام‌. با همین کارهای به ظاهر ناچیز بدنبال عادی سازی محرمات الهی هستند. بدنبال ریختن قبح انجام محرمات هستند. کما اینکه در گذشته هم همین رویه بوده و مثال بارزش حجاب بانوان و غیرت مردان است. اگر خانواده های مذهبی سکوت کنند این سکولارها بر کوله همه مان سوار خواهند شد و تا قرن ها دیگر خبری از نخواهیم شنید. هر کسی که این متن را میخواند به دیگران هم برساند که اگر دشمن با تمام قوا برای بی دینی و بی ایمانی مردمان سرزمین سلمان فارسی نقشه ها کشیده اند این سلمان های فارسی میبایست جانانه غیورانه شجاعانه ومجاهدانه پا به بگذارند و شانه های خود را زیر بار مسئولیت دهند و بار را همه مردم به دوش کشند و اینطور نباشد که هرکسی به گوشه ای بخزد و ترک دنیا نماید و 《به من چه》 را و 《من چه کاره》 هستم و 《من کاری از دستم بر نمی آید》 را در ذهن و لسانش تکرار کند. وای به آن روزی که مردم بیخیال جهاد شوند آنگاه تر و خشک با هم میسوزیم. 📝 م.میرزایی https://eitaa.com/roozneveshthayeman
استاد محمدکاظم کاظمی... واقعا همه کنش های بانک، خجالت آور شده است. رباخواری، فساد، کنز و دزدی از جیب مردم با خلق پول. و این هم نژادپرستی. کجای این نهاد حتی به مشی اقتصادی اسلام شباهتی اندک دارد. این بانک شرم آور است. شرم بر این ساختار. 👤 دکتر حمیدرضا مقصودی
34.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استندآپ کمدی دانشمند هسته ای مجموعه تلویزیونی فصل دوم شب ها از شبکه دو پخش می شود و با نگاهی نقادانه و با لسانی طنازانه به مسائل سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... کشور می پردازد. در قسمتی از برنامه دیشب، از یک دانشمند هسته ای برکنار شده درخواست بازگویی خاطره می شود که خنده حضار گویای خنده های تلخ و خون دل خوردن های دلسوزان انقلاب در دهه گذشته است که هر چه گفتند با توهین و مسخره و پوز خند و خنده تلخ مواجه شدند. بنده بعنوان کوچکترین عضو خانواده بزرگ رسانه از کارگردان و دست اندرکاران این مجموعه تلویزیونی تشکر کرده و از مسئولین خواهان حمایت از این قبیل برنامه های ارزشی را دارم. م. میرزایی
. *ماشین جلویی خیلی آهسته پیش می‌رفت و با اینکه من مدام بوق می‌زدم، به من راه نمی‌داد...!!* داشتم خونسردیم را از دست می‌دادم که ناگهان چشمم به‌‌ نوشته کوچکی روی شیشه‌ عقبش افتاد: *"راننده ناشنواست، لطفا صبور باشید..!"* مشاهده این نوشته همه چیز را تغییر داد...!! بلافاصله آرام گرفتم، سرعتم را کم کرده و چند دقیقه با تأخیر به خانه رسیدم اما مشکلی نبود.... ناگهان با خودم زمزمه کردم: آیا اگر آن نوشته پشت شیشه نبود، من صبوری به خرج می‌دادم؟ راستی چرا برای بردباری در برابر مردم به یک نوشته نیاز داریم!؟ اگر مردم، نوشته‌هایی به پیشانی خود بچسبانند، با آنها صبورتر و مهربان خواهیم بود؟ نوشته‌هایی همچون: "کارم را از دست داده‌ام" "در حال مبارزه با سرطان هستم" "در مراحل طلاق، گیر افتاده‌ام" "عزیزی را از دست داده‌ام" "احساس بی ارزشی و حقارت می‌کنم" "در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم" “بعد از سال‌ها درس خواندن، هنوز بیکارم” “مریضی در خانه دارم” و صدها نوشته دیگر اصن کاش روی پیشونی آدمایی که دارن زیر بار غصه‌هاشون له می‌شن یه چیزی نوشته بود تا بقیه کمی مراعاتشون رو می‌کردن. مثلا نوشته بود: این آقا دارد از صدمین جایی که فرم پر کرده و استخدام نشده برمیگردد، این آقا را دارند می‌گذارند خانه سالمندان، این خانم مادرش مریضی درمان نشدنی دارد، این آقا قول داده تابستان برای پسرش دوچرخه بخرد ولی پول ندارد، این آقا خیلی حالش بد است و اگر یقه‌اش را بگیرید امشب خودش را می‌کشد! این آدم شکستنی‌ست... این روزها همه درگیر مشکلاتی هستند که ما از آنها چیزی نمیدانیم! پس؛ ‌‌‌‌‌ بیائیم نوشته‌های نامرئی همدیگر را خوب درک کرده و با مهربانی به یکدیگر احترام بگذاریم ..! *چون همه چیز را نمی‌شود فریاد زد ... !*🌷 🌷🌷
من قوانین را دوست (نَ🛑🚫⛔)دارم خیابان پر از ماشین های جور واجور رنگ و وارنگ با راننده های قاطی پاتی بود. یکی خیلی تند و خطرناک رانندگی می کرد. بهش گفتم درست برون. گفت به تو چه من اینجوری دوست دارم. گفتم این خلاف قانونه. گفت قانون بدی هست. ماشین برای روندن و گازوندنه. گفتم رانندگی خطرناک تو علاوه بر اینکه برای خودت و ماشینت خطر آفرینه برای راننده ها و ماشینای دیگه هم خطر آفرینه. بعضی از این راننده ها تازه راننده هستند. هزار تا امید دارن. با سختی ماشین دار شدن. اما فایده نداشت. میگفت این قانون رو دوست ندارم. اگر همه مثل من برونن براشون عادی میشه. گفتم خب اگر تند رفتن و لایی کشیدن عادی بشه میرید سراغ یه خطر دیگه اگه چیزی ازتون باقی بمونه! این حکایت جاده پر پیچ و خم روزگار ماست که برخی نمیخوان بفهمن این قانون حجاب اول منفعتش به خودمون و بعد به اطرافیانمون میرسه و اگر رعایت نشه اول ضررش به خودمون و بعد به اطرافیانمون میرسه. البته اون راننده نمیتونست بگه خارجیا هم آزادن هرجوری دلشون بخواد برونن چون میدونست کمترین خلاف قانون اونجا برابر هست با جریمه های سنگین اما کشور خودمون هست که با مجرم های خُرد مماشات میکنند تا فرصتی برای جبران کردن پیدا کنند، نه اینکه مثل اونوری ها از هستی ساقطشون کنند. م.میرزایی @roozneveshthayeman
تن فروش تن فروش اصطلاحی است که جامعه به زنان گر می دهند. کسانی که خودشان را در ازای مبالغی در اختیار دیگران قرار می دهند. اما این تن، فقط قسمت جنسی بدن نیست! بلکه چشم و گوش و زبان و دست و پا و قلب هم جزو این تن است. اگر توی نویسنده به دست میگیری و در ازای مبلغی مطلبی ضد دین مینویسی تو هم تن فروشی. اگر تو را به حرام دادی و دلسپرده حرام خدا شدی و آن را به راحتی در اختیار شیاطین قرار دادی و فراموش کردی القَلبُ حَرَمُ الله فَلا تَسکُن فِی حَرَمِ الله غَیر الله تو هم تن فروش هستی. اگر برای شیطان قدم برداشتی و این پاهایت را مفت در اختیار تمایلات نفسانیت قرار دادی تو هم تن فروش هستی. اگر از صبح چشمانت را در به هرزگی چرخاندی و پلک بر هم نگذاشتی تا صحنه جذابی را از دست ندهی تو هم تن فروشی کردی. اگر زبانت را بجای آنکه برای دل بدست آوردن، حفظ آبرو یا راهنمایی کسی، به اباطیل و لغویات و چرخاندی تو هم تن فروش هستی. اگر این گوش ها را در اختیار اصوات شیطانی قرار دادی تا لذتی ببری تو هم تن فروشی کردی. بیاییم قدر داشته هایی که خداوند به ما ارزانی داده است بدانیم و از آنان در مسیر درست خدایی استفاده کنیم. اگر خداوند زیبایی به تو داده است آن را برای محارمت حفظ کن و با عشوه گری و بیرون انداختن زیباییت آنان را براحتی در اختیار نا اهلان قرار مده. خداوند ارحم الراحمین است مسیر بازگشت همیشه باز است و دور برگردان های بسیاری برای شما مهیا شده است پس این کلام را بمنزله راهنمایی برای گردش به راست بدان و ماشین عمرت را به سمت سعادت بچرخان. م.میرزایی
✔️ صفحات مجازی اعضای تحریریه کانون فرهنگی تبلیغی مدادالفضلاء(1) 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 1. کانال مرکزی نویسندگان حوزوی https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6 2. امیر خندان / یادداشت های یک طلبه https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 3. محمدجوادمحمودی/ نگاشته https://eitaa.com/joinchat/3219521655C6285a1161b 4. هادی سیاوش کیا / ماجراجو https://eitaa.com/joinchat/3200516280C773819cac7 5. علی کردانی / باران قلم https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9 ۶. مجتبی میرزایی/ روز نوشت های من https://eitaa.com/joinchat/2406875232Cf7de81af93 ۷_ محمدرضا سلیمانی/ تحلیل سیاسی https://eitaa.com/joinchat/1934426112C64072d8177 ۸_مجتبی عادل پور / فکر شنبه https://eitaa.com/joinchat/3625713770C7282d47d62 ۹_ابراهیم شریفی/ رسانه شریف https://eitaa.com/joinchat/2475425835Cc5dbbb46cd 10. محمدرضاآتشین صدف / نیمکت کنار دکه پارک https://eitaa.com/joinchat/4103798806Cd0a42f25ce ۱۱. سیدهادی چاوشی/ برش نوشته https://eitaa.com/joinchat/3866689722Cca3d3faf97 12. محسن عبدالله زاده/ خاطرات نوه مستر هنفر https://eitaa.com/joinchat/2542272635C1ac69b1a07 13. علی اسفندیار / پویانویسی https://eitaa.com/joinchat/3931373574Cca376c3815 @HOWZAVIAN
زندگی پر از اتفاقات روزانه است. روز نوشت های من بیان این اتفاقات شخصی از زاویه دید جدیدی است. راه ارتباطی با حقیر جهت انتقاد و پیشنهادات https://eitaa.com/Mirzaey2 @roozneveshthayeman
عید بی شیرینی امروز روز ولادت امام هادی علیه السلام بود نه شیرینی نه هدیه ای هیچی حتی دو خط مطلب هم ننوشتیم. خیلی وقت ها شده این اتفاق افتاده و من با وجود علاقه به ساحت امامان شیعه ولی قلمی در رثای مقامشان به جوهر نرانده ام. خطاب من به امام عزیز تر از جانم هست که اماما مولانا جانانا اگر چه من کوتاهی کرده ام ولی شما ببخش بر این عبد رو سیاه. چقدر خوب میشد همیشه یکی از برنامه های اصلی زندگیم این میشد که شب و روز ولادت یا شهادت امامان بزرگوارمون به مطالعه کتاب و مقاله جدید از فضایل و تفکرات ایشان داشته باشم و در مراسمات و جشن ها و هیئات حضور پیدا کنم و هدیه ای ولو به یک شاخه گل به عزیزانم به یمن چنین روزهایی تقدیم کنم. بزرگداشت چنین ایامی که از شعائر الله است موجب بقاء روح دین و ایمان در خانواده ها خواهد بود. قال امام الهادي عليه السلام : اَلتَّواضُعُ أنْ تُعْطَيَ النّاسَ ما تُحِبُّ أنْ تُعْطاهُ. تواضع و فروتنى چنان است كه با مردم چنان كنى كه دوست دارى با تو آن كنند. منبع : وسائل الشیعه، ج15، ص273 عیدتون مبارک. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 زندگی پر از اتفاقات روزانه است. روز نوشت های من بیان این اتفاقات شخصی از زاویه دید جدیدی است. راه ارتباطی با حقیر جهت انتقاد و پیشنهادات https://eitaa.com/Mirzaey2 @roozneveshthayeman
برخورد با بی حجاب به روش مرحوم کافی آقای کافی نقل می کردند: داشتم میرفتم قم، ماشین نبود، ماشین های شیراز رو سوار شدیم. یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود،اون موقع هم که روسری سرشون نمی کردن! هی دقیقه ای یکبار موهاشو تکون می داد و سرشو تکون می داد و موهاش می خورد تو صورت من. هی بلند می شد می شست، هی سر و صدا می کرد. می خواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه. برگشت، یه مرتبه نگاه کرد به منو خانمم که کنار دست من نشسته (خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش) گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟ بردار یکی بشینه. نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه! گفتم: این خانم ماست. گفت: پس چرا اینطوری پیچیدیش؟ همه خندیدند. گفتم: خدایا کمکمون کن نذار مضحکه اینا بشیم. یهو یه چیزی به ذهنم رسید. بلند گفتم: آقای راننده! زد رو ترمز. گفتم: این چیه بغل ماشینت؟ گفت: آقاجون، ماشینه! ماشین هم ندیدی تو، آخوند؟! گفتم: چرا؟! دیدم. ولی این چیه روش کشیدن؟ گفت: چادره روش کشیدن دیگه! گفتم: خب، چرا چادر روش کشیده؟ گفت: من باید تا شیراز گاز و ترمز کنم، چه می دونم چادر کشیدن کسی سیخونکش نکنن ، انگولکش نکنن ، خط نندازن روشو ... گفتم: خب، چرا شما نمی کشی رو ماشینت؟ گفت: حاجی جون بشین تو رو قرآن. این ماشین عمومیه! کسی چادر روش نمی کشه! اون خصوصیه روش چادر کشیدن! "منم زدم رو شونه شوهر این زنه گفتم: این خصوصیه، ما روش چادر کشیدیم". راه ارتباطی با حقیر جهت انتقاد و پیشنهادات https://eitaa.com/Mirza @roozneveshthayeman
هنگام برخورد با سگ های هار رها شده چه باید کرد؟ ۱. به چشمانشان نباید نگاه کرد. ۲. نباید ترسید. ۳. با صدای بلند بر سرشان فریاد بزنید. ۴. پشت به آنان نباید کرد. ۵. از دست آنان نباید فرار کرد. خب این مواردیست که دیگران در برخورد با سگ های عصبانی میگویند. مسیح علینژاد وظیفش اختلاف انداختن بین ملت ایرانه و از این طریق پول بدست میاره و امروز دو تا کلیپ گذاشته که آره خانم های بی حجاب خانم های با حجابی رو که تذکر دادند رو از اتوبوس و مترو انداخته بیرون و این رو نشونه پیروزیش میدونه. اولا که رفتار اون خانم های بدحجاب رو محکوم میکنم ولی قبل از اون حرفم با اون خانم های با حجاب و ارزشیست که اقدام به تذکر میکنند که شما وظیفت فقط گفتن و رد شدن هست برای چی دست به یقه میشی؟ نهی از منکر برای شما فقط در حد قلبی و لسانی هست بقیه ماجرا بر عهده کسی است که قدرت داره. ما در همه حال باید اتحاد خودمون رو حفظ کنیم. چه شما که با حجابی و چه اونی که بی حجابه هر دو خواهر و دختر و مادر این سرزمین هستند و من وظیفم دفاع از جان و مال و ناموس هر دو است و نباید بزاریم این وحدت و همدلیمون از بین بره. هر کدوم از ما یک عیبی داره منتهی یکی در ظاهر و یکی در باطن. من فقط تذکر نرم بدم گزارش بدم چرا دعوا؟ چرا درگیری؟ این دست از اتفاقات نشان از برخورد احساسی برخی است که اثر منفی آن بیشتر از اثر مثبت آن است. فکر کن دوست و خانواده خودت هست از سر دلسوزی وارد شو نه از روی خشم و عصبانی. برای خدا باشد نه برای نفس. اگر این بود دیگر داد و بیداد و فحش نخواهی داد. اگر کسی هم به تو چیز گفت آن را به جان خواهی خرید. م.میرزایی
بگو و برو من یک کارمندم و در اصفهان زندگی میکنم. آدم معتقدی هم هستم و انقلاب و دین رو دوست دارم. پشت نویسی شیشه ماشینم عبارت "سلام فرمانده" بود. نمیدونم چی شد که تو یکی از چهار راه های شلوغ ماشینم خاموش شد و هرچی استارت میزدم فایده نداشت. هر کی از کنارم رد میشد یه چیزی میگفت (یه تیکه ای مینداخت) دریغ از یک نفر که بیاد پایین ماشین رو هول بده. یه خانم که سوار ماشین شاسی بلند بود گفت: بگو فرمانده بیاد کمکت کنه! بهم برخورد. گفت خانم نامحترم منظور ما از فرمانده امام زمان هست مودب باش. گفت: نه منظورم اون یکی فرمانده هست و گازش رو گرفت و رفت. اون روز فشار زیادی روم اومد و اون پشت نویسی "سلام فرمانده" رو از روی ماشینم کندم. میخوام بگم ما هم تو بحث امر به معروف و نهی از منکر همیشه یه سری جواب ها و تیکه های سنگین و آب دار تو آستینمون داشته باشیم و بگیم و بریم. خیلی تأثیرش زیاده. مثل یه شلاق ضربه بزن و برو خیلی تأثير گذارتر از این هست که دهن به دهن بشید و یقه هم دیگه رو جر بدید. از ما گفتن بود. ان شاء الله اگر به ذهنم جواب های آب دار و کوتاه رسید به اشتراک میذارم. م.میرزایی @roozneveshthayeman راه ارتباطی با حقیر جهت انتقاد و پیشنهادات https://eitaa.com/Mirzaey2
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام💚 عیدالله الاکبر، عید سعید غدیر خم بر شما مبارک.
پروژه حجاب برای نهادینه شدن فرهنگ حجاب در بین نسل جدید -دهه هشتادی ها و دهه نودی ها- باید کار فرهنگی ریشه ای کرد. چون هنوز اعتقادات این دو دهه شکل ثابتی به خودش نگرفته و میتونیم با برنامه ریزی دقیق و ریشه ای اعتقادات فرهنگی مناسب با جامعه ایران رو به اونها داد. برخی از این راهکارهای ریشه ای عبارتند از: ۱. تغییر جایگاه بی حجاب پولدار با باحجاب فقیر در برنامه های تلویزیونی و سینمایی. ۲. ممنوعیت تبلیغات شرکت ها و گروه های تجاری که از برهنگی زنان برای تجارت خود سوء استفاده میکنند و در عوض تشویق به رعایت نمادهای حجاب در تبلیغاتشون. ۳. جایگزین کردن پوشاک های جوان پسند ولی مناسب با فرهنگ و دین ایران اسلامی بجای این نوع لباس های مبلغ فرهنگ غربی. ۴. ساخت مستندات حرفه ای از عواقب بی حجابی در جوامع سایر ملل. به تصویر کشیدن حرفه ای سابقه حجاب در ایران و جهان. ۵. کمتر از لحن و کلمه اجبار استفاده کردن و بجای آن با پنبه سر بریدن. و موارد دیگر که اگر گوش شنوا باشد میشنود. ✍م.میرزایی. راه ارتباطی با حقیر جهت انتقاد و پیشنهادات https://eitaa.com/Mirzaey2 @roozneveshthayeman
سلام عزاداری هاتون قبول برای هیئتمون که همه از جوانان طلبه و دانشجو هستند میخوام اطعام بدم. شما هم اگر دوست داشتید شریک باشید بسم الله. ۵۸۹۲۱۰۱۳۹۳۹۳۰۹۴۲ بانک سپه مجتبی میرزایی حتما رسیدش رو بفرستید. روایتی که در ادامه میاد رو حتما مطالعه کنید. قالَ الشَّیْخُ فَخْرُ الدِّینِ الطُّرَیْحِیُّ فِی مَجْمَعِ الْبَحْرَیْنِ فِی حَدِیثِ‏مُنَاجَاهِ مُوسَى علیه السلام: قَالَ علیه السلام: یَا رَبِّ، لِمَ فَضَّلْتَ أُمَّهَ مُحَمَّدٍ صلّی الله علیه وآله عَلَى سَائِرِ الْأُمَمِ؟ فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى: فَضَّلْتُهُمْ لِعَشْرِ خِصَالٍ. قَالَ مُوسَى: وَ مَا تِلْکَ الْخِصَالُ الَّتِی یَعْمَلُونَهَا حَتَّى آمُرَ بَنِی إِسْرَائِیلَ یَعْمَلُونَهَا؟ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: الصَّلَاهُ وَ الزَّکَاهُ وَ الصَّوْمُ وَ الْحَجُّ وَ الْجِهَادُ وَ الْجُمُعَهُ وَ الْجَمَاعَهُ وَ الْقُرْآنُ وَ الْعِلْمُ وَ الْعَاشُورَاءُ. قَالَ مُوسَى علیه السلام: یَا رَبِّ، وَ مَا الْعَاشُورَاءُ؟ قَالَ: الْبُکَاءُ وَ التَّبَاکِی عَلَى سِبْطِ مُحَمَّدٍ صلّی الله علیه وآله وَ الْمَرْثِیَهُ وَ الْعَزَاءُ عَلَى مُصِیبَهِ وُلْدِ الْمُصْطَفَى؛ ... وَ مَا مِنْ عَبْدٍ أَنْفَقَ مِنْ مَالِهِ فِی مَحَبَّهِ ابْنِ بِنْتِ نَبِیِّهِ طَعَاماً وَ غَیْرَ ذَلِکَ دِرْهَماً إِلَّا وَ بَارَکْتُ لَهُ فِی الدَّارِ الدُّنْیَا الدِّرْهَمَ بِسَبْعِینَ دِرْهَماً، وَ کَانَ مُعَافاً فِی الْجَنَّهِ، وَ غَفَرْتُ لَهُ ذُنُوبَهُ. مرحوم طریحی در مجمع البحرین نقل می کند: روزی حضرت موسی علیه السلام عرض کرد: ای پروردگار من، چرا امّت محمّد را بر سایر امّت ها برتری دادی؟ خداوند متعال فرمود: ایشان را به دلیل ده خصلت برتری بخشیدم. حضرت موسی علیه السلام عرض کرد: آن ده خصلت چیست تا بنی اسرائیل را نیز امر کنم که به جا آورند؟ خداوند فرمود: نماز، زکات، روزه، حجّ، جهاد، نماز جمعه، نماز جماعت، قرآن، علم و عاشورا. حضرت موسی علیه السلام عرض کرد: ای پروردگار من، عاشورا چیست؟ فرمود: عاشورا، یعنی گریه، خود را به گریه زدن، مرثیه خوانی و عزاداری برای مصیبت فرزند محمّد مصطفی صلّی الله علیه وآله ... اگر بنده ای مقداری از مالش را به خاطر محبّت به فرزند دختر پیامبر، به طعام یا غیر آن انفاق نماید، خداوند در دنیا هر درهمی را به هفتاد درهم به او برکت دهد و وی در بهشت در حال عافیت خواهد بود و گناهانش را می آمرزم. مستدرک‏الوسائل، ج 10، ص 319
خاطره شنیدنی از مباحثه آیت الله ناصری در گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین شیخ علی اراکی، فرزند مرحوم آیت الله محمد اراکی‌، به نقل خاطره ای از حضرت آیت الله ناصری پرداختم. حجت الاسلام والمسلمین شیخ علی اراکی نقل میکنند که: من نوجوانی پانزده ساله بودم و به مباحثات علمی علاقه زیادی داشتم، از همینرو مراودت و معاشرت بیشتری نسبت به سایر خانواده با پدر داشتم و اکثر دوستان و هم بحث های پدرم رو میشناختم. قبل از انقلاب بود و ما در نجف زندگی میکردیم و پدرم در سرداب خانه مباحثه میکردند. خاطرم هست یکی از هم مباحثه ای های پدر مرحوم آیت الله ناصری بود. منزل آیت الله ناصری در حاشیه شهر نجف بود منزلشون در مرکز شهر نبود. به اون منطقه میگفتیم شارع المدینه. منزل کوچک و ساده و متوسط الحالی بود. ایشان بعد از شرکت در درس خارج آیت الله خوئی برای مباحثه با پدر بنده به منزل ما تشریف می آوردند و من هم کنار ایشان مینشستم و فیض میبردم. ایشان در آن زمان با وجود جوانی سن، ولی شخصیتی با فضل و با کمالات بودند و وزنه ای از جهت علمی بودند. حالا نمیدانم بحث رسائل میکردند یا درس خارج اصولی. چون کتاب فرائد الاصول باز بود. ایشان خیلی متواضع و متخلق و خوش اخلاق بودند و شخصیتی خاکی داشتند. وایشان فضل و سوادشان فوق العاده بود. و اخیرا چندی پیش، سه چهار سال پیش که از اصفهان آمده بودن برای سر زدن به مراکز علمیشان در قم و برای طلبه ها جلسه اخلاق گذاشته بودند، رفتم خدمت ایشان و گفتم پدر مرحوم شده، تا این خبر رو شنیدن اشک چشمانشون جاری شد و فرمودند میروم شیخان برای ایشان فاتحه میخوانم. ✍مجتبی میرزایی
🔆 خاطره شنیدنی از مباحثه آیت الله ناصری ✍️مجتبی میرزایی در گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین شیخ علی اراکی، فرزند مرحوم آیت الله محمد اراکی‌، به نقل خاطره ای از حضرت آیت الله ناصری پرداختم. حجت الاسلام والمسلمین اراکی نقل میکند: من نوجوانی پانزده ساله بودم و به مباحثات علمی علاقه زیادی داشتم، از همینرو مراودت و معاشرت بیشتری نسبت به سایر خانواده با پدر داشتم و اکثر دوستان و هم بحث های پدرم رو میشناختم. قبل از انقلاب بود و ما در نجف زندگی میکردیم و پدرم در سرداب خانه مباحثه میکردند. خاطرم هست یکی از هم مباحثه ای های پدر مرحوم آیت الله ناصری بود. منزل آیت الله ناصری در حاشیه شهر نجف بود منزلشون در مرکز شهر نبود. به اون منطقه میگفتیم شارع المدینه. منزل کوچک و ساده و متوسط الحالی بود. ایشان بعد از شرکت در درس خارج آیت الله خوئی برای مباحثه با پدر بنده به منزل ما تشریف می آوردند و من هم کنار ایشان مینشستم و فیض میبردم. ایشان در آن زمان با وجود جوانی سن، ولی شخصیتی با فضل و با کمالات بودند و وزنه ای از جهت علمی بودند. حالا نمیدانم بحث رسائل میکردند یا درس خارج اصولی. چون کتاب فرائد الاصول باز بود. ایشان خیلی متواضع و متخلق و خوش اخلاق بودند و شخصیتی خاکی داشتند. وایشان فضل و سوادشان فوق العاده بود. و اخیرا چندی پیش، سه چهار سال پیش که از اصفهان آمده بودن برای سر زدن به مراکز علمیشان در قم و برای طلبه ها جلسه اخلاق گذاشته بودند، رفتم خدمت ایشان و گفتم پدر مرحوم شده، تا این خبر رو شنیدن اشک چشمانشون جاری شد و فرمودند میروم شیخان برای ایشان فاتحه میخوانم. @HOWZAVIAN
دُرّ حُسَینی منقول است در بیابانهای اطراف نجف دُرّی یافت شد که بر روی آن به زبان عربی با خطی خوش نوشته شده بود: 《اَنا دُرّ مِنَ السَّماءِ نَثَرُونی/یَومَ تَزویجِ وَالِدِ سِبطَین/کُنتُ اَصفی مِنَ اللُّجَینِ بَیاضا/صَبَغَتنِی دِماءُ نَحرِ الحُسَین》 《من دُرّی بودم که از آسمان بر زمین ریخته شدم زمان ازدواج حضرت علی(ع) با حضرت فاطمه زهرا(س). امّا من از آن سفیده تخم مرغ سفیدتر بودم زلال تر بودم. امّا خونهای رگ گردن امام حسین(ع)😭من را رنگی کرد که عقیق شدم 》 در حرم امیرالمؤمنین بودم و این شعر یادم آمد و در ذهنم با خودم مرور میکردم که حالا که تا نجف آمده ام دُرّی به تبرّک از شهر نجف خریداری کنم و با خودم گفتم ای کاش یک دُرّی گیرم بیاید و یا بخرم. از کنار ضریح که خارج شدم در صحن کنار باب القبله که میخواستم بروم بیرون سمت شارع الرسول همین که میخواستم بیرون بروم و خداحافظی کنم شخص عرب زبانی که از بندگان خدا بود آمد سمت من و دستش را به سمت من دراز کرد و گفت: 《هَدِیّه》منم خیلی خوشحال شدم و خیلی تشکر کردم و بدون اینکه به آن نگاه کنم، هدیه را گرفتم. وقتی آن بنده خدا رفت نگاه کردم دیدم سنگ و دُرّی است که دو قسمتی است. یعنی یک قسمتش قرمز هست و یک قسمتش شفاف و بی رنگ به رنگ دُرهای نجف هست. خداوندا توفیق را یارمان کن برای زیارت پیاده اربعین حسینی و کاممان را شیرین به چنین تحفه آسمانی. در کتاب کشکول شیخ بهائی ص۲۲۱ و در کتاب سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار شيخ عباس  قمی ج۸  ص181 این شعر و داستان نقل شده است. ✍مجتبی میرزایی به نقل از حجت الاسلام والمسلمین مقدّس