این فضا مزاجی است نه مجازی!!!
🖋توقع از ما ایرانیان بیشتر است! با چنان سابقهٔ حکمت و اندیشه و با چنان فیلسوفان بزرگی، از فارابی و ابن سینا گرفته تا شیخ اشراق و ملاصدرا که هنوز بر تارک تاریخ میدرخشند از ما انتظار میرود تا در نگرش و برخورد با پدیدههای مختلف من جمله فضای مجازی با حمکت و بصیرت بیشتری نظر و عمل کنیم. حال اجازه دهید وضعیت کنونی فضای مجازی را همزمان با یک سؤال و مثال توضیح دهم و قضاوت را به شما بسپارم: چه حالی خواهید داشت اگر متوجه شوید شخصی ناشناس و بیگانه همواره از پنجره وارد اتاق فرزندتان میشود و از پشت پرده هر چه میخواهد را برای او بیان میکند. هیچ پدر و مادر فهمیده و بامسؤولیتی چنین حالتی را نمیپسندد، این در حالی است که با کمی اندیشه و مقایسه پی میبریم این مثال تا حد زیادی بر شبکههای اجتماعی منطبق است. امروزه فرزندان ما حتی در اتاق خواب و تنهایی خود، به سخنان افرادی گوش میدهند که معلوم نیست کیستند، چگونه آدمهایی هستند، سطح دانش و تحصیلاتشان چقدر است و با چه نیتهایی به فضای ذهنی و ادراکی ما و فرزندانمان نفوذ کردهاند، آری ما متاسفانه تنها هنگامی متوجه میشویم آن «ناشناسِ پشت پرده» وارد گوشی فرزندمان شده که شاهد افت شدید تحصیلی، انحراف اخلاقی و اعتقادی، اعتیاد، بی علاقگی به خانواده، عدم پایبندی به هنجارها و ... از سوی فرزندانمان شده باشیم. مارشال مک لوهان (Marshal McLuhan) فیلسوف شهیر رسانه توصیه میکند که برای شناخت یک رسانه، آن را با رسانههای پیشین مقایسه کنیم. برای عمل به این توصیه، هنگامی که رسانههای اجتماعی را با رسانههای پیشین مانند تلویزیون، روزنامه و کتاب و مانند اینها که رسانه جمعی نامیده میشوند مورد مقایسه قرار میدهیم به نهادینه بودن قانون و ضوابط از طرفی و تخصص و حرفهگرایی از طرف دیگر در رسانههای پیشین پی میبریم. به عنوان مثال هر کسی نمیتواند به راحتی مجری تلویزیون شود و نمیتواند هر چه دلش می خواهد و به مزاجش خوش میآید را بگوید. یک برنامه را عدهای از عوامل میسازند که هر یک در کار خود تخصص دارند و حتی برنامه نویسندهای دارد که معلوم میکند مجری چه بگوید و تمامی عوامل نیز باید کارشان را بر اساس ضوابط و در چارچوب قانون انجام دهند. وضع مطبوعات هم به همین منوال است و به همین دلیل اگرچه ما نویسندگان آنها را کاملا نمیشناسیم، اما به خاطر وجود نظارت و سازوکارهای قانونی، با کارهایی حرفهای مواجه هستیم و همچنین به آنها اعتماد میکنیم. این در حالی است که امروزه، شبکههای اجتماعی در کنار نقاط مثبت خود، به خاطر نقص قانونمندی و نظارت، بستری مناسب و در حقیقت تهدید بسیار جدی برای فعالیت گروههای ناهنجار و تشکیل آنچه شبکه سیاه (dark web) می نامند ایجاد نموده و اندیشههای انحرافی فرقهای، افراطی و تفریطی، تجزیهطلب، خرافی، شبه علمی، الحادی و حتی تروریستی و... را میپراکنند. بسیاری از کشورها متوجه شده اند که باید این فضا را ساماندهی کنند و الا فردا، آسیبهای ویرانگر جامعه آنها را متلاشی خواهد نمود. به نظر میرسد تنها راه حل، عبارت است از کنترل هوشمند و نیز وضع قوانین مناسب در مدیریت این فضا. تنها کشورهایی میتوانند این دو وظیفه را به نحو صحیح اجرا کنند و از منافع آن برخوردار و از ضررهای آن ایمن گردند که مردم آن در شبکههایی باشند که مدیریت آن تابع حاکمیت کشور خودشان باشند. یادمان باشد که برای نا امن شدن یک شهر لازم نیست تمام مردم آن شهر تروریست باشند بلکه یک نفر کافی است و آن یک نفر هم لازم نیست به پادگان تروریستها سفر کند بلکه کافی است در فضای مجازی در یک گروه یا کانال تروریستی عضو باشد، تازه حتما این گونه نیست که آن یک نفر غریبه باشد بلکه شاید فرزند من و شما باشد که تحت تأثیر این گروهها و کانالها قرار گرفته است. بیایید کمی بیاندیشیم!
سید روحالله موسوی
#فضای_مجازی
#شبکههای_اجتماعی
رسانهٔ روحالله
https://eitaa.com/rouhollah_media
پیامرسانهای حکومتی داخلی یا
پیامرسانهای حکومتی خارجی!؟
🖋هنگامی که سخن از پیامرسانهای داخلی میشود برخی با برچسب «پیامرسانهای حکومتی» به دنبال آنند تا به پندار خود، عیبی بر این پیامرسانها بگیرند. اما به فرض که داخلی بودن یک پیامرسان مساوی با حکومتی بودن آن باشد، اما سؤال اساسی این است که مگر حکومتی بودن پیامرسانها چه ایرادی دارد؟
هر کشوری نهاد حکومت را برای برقراری نظم و اجرای قانون و حفظ جامعه آن کشور دارد ما هم حکومت خود را داریم. آیا عجیب است که حکومت در فضای مجازی که تأثیر آن بر جامعه بر کسی پوشیده نیست ورود داشته باشد و نظم ایجاد کند؟ مگر در فضای عینی، پلیس، دادگاه و قوانین نداریم؟ آیا کسی با نظم در جامعه عینی مخالف است؟ چرا وقتی نوبت به فضای مجازی میرسد که اتفاقا تأثیر مستقیم بر فضای عینی دارد، بعضیها این مسئله را نقطه ضعف میبینند؟
اگر فضای مجازی کاملاً رها و بیقانون باشد، چه کسی پاسخگوی عواقب آن خواهد بود؟ چه کسی جلوی سوءاستفادهها را میگیرد؟ مگر نه این است که تروریستها، کلاهبرداران، دشمنان کشور و حتی شایعهسازها دقیقاً از این بینظارتی استفاده میکنند تا امنیت مردم و کشور را به خطر بیندازند؟
طنز تلخ اینجاست که خود این افراد، که با حکومتی بودن بر این پیامرسانها عیب میگیرند، وقتی دچار مشکل یا آسیب در فضای مجازی میشوند، دقیقاً به همان نهادهای حکومتی مثل پلیس و قوه قضائیه مراجعه میکنند تا حقوق خود را بازپس گیرند! این همان تناقضی است که گاه در این بحثها دیده میشود: انتقاد از نظارت حکومتی و همزمان انتظار از همان نظارت برای برقراری عدالت!
طنز تلخ دیگر آن است که برخی آنچنان با برچسب حکومتی بودن مردم را از پیامرسانهای وطنی برحذر میدارند که گویا پیامرسانهای اجنبی، حکومتی نیستند این در حالی است که آمریکا پنهان نمیکند که فضای سایبری را نه مثل ما به وزارت ارتباطات بلکه به وزارت دفاع سپرده است و پیامرسانهایی چون یوتیوب و اینستاگرام علنا طبق سیاستهای ایالات متحده در گردش اطلاعات و فعالیت کاربران دست میبرند و آنچه را مخالف آن سیاستها تشخیص دهند حذف میکنند، به عنوان مثال مطالب و صفحههای مقاومت یا هشتکهای مربوط به آن را میبندند و حذف میکنند و از گسترش و ترند شدن آنها جلوگیری میکنند.
اینکه برخی از پیامرسانهای داخلی از حمایت یا نظارت حکومت برخوردار باشند، نه تنها ایرادی ندارد، بلکه ضرورتی بدیهی است. هیچ کشوری نمیتواند امنیت، فرهنگ و حتی هویت خود را به دست ابزارهایی بسپارد که تحت نظارت حکومتهای بیگانهاند. اگر ما مدعی استقلال و عزت ملی هستیم، باید زیرساختهایی داشته باشیم که در چارچوب قوانین و ارزشهای خودمان عمل کنند.
بنابراین، حمایت از پیامرسانهای داخلی و ایجاد بستری امن و قانونمند در فضای مجازی، نه یک انتخاب اختیاری، بلکه ضرورتی ملی است. رهاشدگی فضای مجازی و بیتوجهی به آن، بیگمان تهدیدی برای امنیت، فرهنگ و استقلال کشور خواهد بود.
سید روحالله موسوی
#فضای_مجازی
#سایبر
#حکمرانی
💥به «رسانه روحالله» بپیوندید👇
https://eitaa.com/rouhollah_media