روضه شب پنجم محرم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مقالات مرتبط: روضههای دهه اول محرم (مقالات مرتبط).
شب پنجم به زهیر بن قین و حضرت عبدالله بن حسن، کودک هشت ساله امام مجتبی (علیهالسّلام) منسوب بوده، همچنین روضه حبیب بن مظاهر نیز به این شب منسوب است. هر یک از شبهای ماه محرم به نام یکی از شهدا یا شخصیتها یا وقایعی مرتبط با حادثه کربلا نامگذاری شده و نامگذاری شبهای محرم به طور تعینی و با گذشت زمان صورت گرفته است. این کار از ناحیه ذاکران اهل بیت (علیهمالسّلام) به تقلید از شبهای خاصی مانند: عاشورا و تاسوعا انجام گرفته است.
فهرست مندرجات
۱ - روضه عبدالله بن حسن
۲ - روضه زهیر بن قین
۲.۱ - تغییر مسیر زندگی
۲.۲ - شب عاشورا
۲.۳ - روز عاشورا
۲.۴ - پیکارها و شهادت
۲.۵ - در زیارت ناحیه
۳ - پانویس
۴ - منبع
۱ - روضه عبدالله بن حسن
[ویرایش]
عبدالله بن الحسن (علیهالسّلام) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین (علیهالسّلام) در ظهر عاشورا به شهادت رسید. عبدالله بن حسن بن علی (علیهالسّلام)، نوجوان ۱۱ ساله، فرزند امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) که روز عاشورا، وقتی دید سیدالشهداء بر زمین افتاده است، برای دفاع از عمو به سوی میدان شتافت و در دفاع از عموی مظلومش جام شهادت نوشید.
در مقاتل چنین نقل شده است که در واپسین لحظات حیات شریف سید الشهداء (علیهالسّلام)، سپاه کوفه امام (علیهالسّلام) را محاصره کرد، در حالیکه امام (علیهالسّلام) دیگر توان ایستادن نداشت و از جنگ باز ایستاده بود. در این هنگام ندای امام حسین (علیهالسّلام) به آسمان برخاست و سر به جانب آسمان بلند کرد و نیایشگرانه گفت: خدایا، تو خود میدانی که اینان فرزند دخت فرزانه پیامبرشان را میکشند.... آن تبهکاران سنگدل اندکی درنگ کردند و دگر باره بر امام (علیهالسّلام) هجوم بردند. در این هنگام عبدالله بن حسن (علیهالسّلام) که هنوز به حد بلوغ نرسیده بود خیمهگاه را ترک کرده، شتابان به سوی امام (علیهالسّلام) دوید، حضرت امام حسین (علیهالسّلام) با دیدن او خطاب به خواهرش زینب (سلاماللهعلیها) فرمود: «خواهرم این کودک را نگهدار.» زینب کبری (سلاماللهعلیها) خود را به کودک رساند و سعی کرد از رفتنش جلوگیری کند و او را به خیمهها بازگرداند، امّا او پایداری کرد و بازنگشت و فریاد بر آورد که: «لا اُفارِقُ عَمّي!»؛ «به خدای سوگند از عمویم جدا نخواهم شد و او را تنها نخواهم گذاشت!»
[۱]
[۲]
و خود را از دستان عمهاش رها کرد و نزد امام حسین (علیهالسّلام) رفت تا شاید مانع از شهادت عموی بزرگوارش گردد. در این هنگام یکی از تجاوزکاران اموی به نام «بحر بن کعب» به سوی حسین (علیهالسّلام) روی آورد که «عبداللَّه» فریاد بر آورد: هان ای پلیدزاده! آیا میخواهی عمویم را به شهادت برسانی؟ آن عنصر پلید نیز شمشیری بر آن کودک فرود آورد و عبداللَّه دست خود را سپر ساخت که دستش از بدن جدا شد! او در حالیکه دستش تنها به پوست آویزان بود، فریاد بر آورد که: عمو جان مرا دریاب! حسین (علیهالسّلام) او را در آغوش کشید و بر سینه چسباند و فرمود: یادگار برادرم! بر آنچه در راه خدا بر تو فرود آمده است شکیبایی پیشه ساز و آن را به فال نیک بگیر و خیر بدان که خدای پر مهر به زودی تو را بر پدران و نیاکان شایسته کردارت ملحق خواهد ساخت. و آنگاه «حرمله» گلوی آن کودک محبوب را هدف تیر بیداد خود ساخت و سرش را از پیکرش جدا کرد! حسین (علیهالسّلام) پس از شهادت جانسوز نور پسر برادرش، «عبداللَّه» در آغوشش، رو به آسمان کرد و گفت: بار خدایا، اگر این بندگان ستمکار و گناهپیشهات را تاکنون از نعمتهایت بهرهور ساختهای، اینک آنان را تار و مار و مایه عبرت دیگران قرار ده و هرگز از آنان خشنود مباش.
[۳]
[۴]
[۵]
[۶]
[۷]
[۸]
[۹]
[۱۰]
۲ - روضه زهیر بن قین
[ویرایش]
زهیر، الگوی دلدادگی و عاشقی نسبت به امام زمانش در کربلاست.
۲.۱ - تغییر مسیر زندگی
زهیر بن قین، از بزرگان قبیله بَجیله بود که در کوفه میزیست.
[۱۱]
زهیر نخست طرفدار «عثمان» بود،
[۱۲]
[۱۳]
[۱۴]
تا اینکه در سال شصتم هجری، هنگام بازگشت از سفر مکه، در بین راه،
[۱۵]
همزمان با کاروان امام حسین (علیهالسلام) در منزل «زَرود» فرود آمد.
[۱۶]
[۱۷]
امام (علیهالسلام) شخصی را نزد زهیر فرستاد و خواستار ملاقات با او شد. زهیر نخست از این دیدار اکراه داشت. اما به توصیه همسرش، «دیلم یا دَلْهم دختر عَمرو»
[۱۸]
[۱۹]
به محضر امام حسین (علیهالسلام) شرفیاب شد. این دیدار بسیار مبارک بود و مسیر زندگانی زهیر را تغییر داد. او پس از این ملاقات، شادمان نزد خانواده و دوستانش بازگشت و فرمان داد تا خیمه و بار و بُنه او را به کنار خیمه امام (علیهالسلام) منتقل کنند.
[۲۰]
[۲۱]
[۲۲]
با همسرش نیز وداع کرد و گفت: «من عازم شهادت همراه امام حسین (علیهالسلام) هستم. تو با برادر خود نزد خانوادهات برگرد، زیرا نمیخواهم از سوی من چیزی جز خوبی به تو برسد.»
۲.۲ - شب عاشورا
شب عاشورا، وقتی امام حسین (علیهالسلام) به همراهانش اجازه بازگشت به شهر و دیارشان را داد، هر کدام از آنان به نوعی وفاداری و پایداری خود را اعلام داشتند و زهیر بن قین گفت: به خدا سوگند دوست دارم کشته شوم، سپس زنده شوم و دوباره کشته شوم، تا هزار مرتبه اینگونه کشته شوم و خداوند بدینوسیله جان شما و این جوانان خاندان شما را سلامت دارد.
[۲۳]
[۲۴]
[۲۵]
۲.۳ - روز عاشورا
امام حسین (علیهالسلام)، پس از اقامه نماز صبح عاشورا، یاران خویش را سازماندهی کرده و زهیر بن قین را به فرماندهی جناح راست سپاه برگزید که نشان لیاقت و شایستگیهای اخلاقی و نظامی «زهیر» است.
[۲۶]
[۲۷]
[۲۸]
[۲۹]
[۳۰]
[۳۱]
[۳۲]
[۳۳]
روز عاشورا وقتی دو سپاه رو در روی هم قرار گرفتند، نخست امام حسین (علیهالسلام) به نصیحت سپاهیان دشمن پرداخت، آنگاه زهیر آنان را نصیحت کرد تا اینکه کسی زهیر را صدا زد و گفت: ابا عبدالله (علیهالسلام) میفرماید: برگرد. به جانم سوگند، چنانکه مؤمن آل فرعون، مردمش را نصیحت کرد، تو نیز اینها را نصیحت کردی، اگر نصیحت فایدهای داشته باشد.
[۳۴]
[۳۵]
[۳۶]
[۳۷]
۲.۴ - پیکارها و شهادت
از صحنههای یادکردنی پیکار زهیر در روز عاشورا، یکی آنجاست که وقتی شمر و شماری دیگر از دشمنان به خیمههای امام حسین (علیهالسلام) هجوم آورده قصد آتش زدن خیمهها را داشتند، وی به کمک ده نفر دیگر از اصحاب امام (علیهالسلام) به مقابله آنها شتافته، پس از کشتن یکی از مهاجمان، آنان را از خیمهها دور کردند.
[۳۸]
[۳۹]
[۴۰]
[۴۱]
زُهَیر و حُرّ، ساعتی از روز عاشورا، به کمک هم جنگ نمایانی کردند و هرگاه یکی از آن دو، بر دشمن میتاخت، اگر به محاصره میافتاد، دیگری او را نجات میداد. تا این که حر به شهادت رسید.
[۴۲]
[۴۳]
[۴۴]
ظهر عاشورا، زهیر و سعید بن عبدالله حنفی جان خویش را سپر کردند، تا امام حسین (علیهالسلام) همراه جمعی از یارانش، نماز خوف به جای آوردند.
[۴۵]
[۴۶]
زهیر پس از نبردهای دلیرانه و کمنظیر و کشتن تعدادی از دشمن، سرانجام به وسیله «کثیر بن عبدالله شعبی» و «مهاجر بن اوس» به شهادت رسید.
[۴۷]
[۴۸]
[۴۹]
[۵۰]
خوارزمی مینویسد: هنگامی که زهیر بر زمین افتاد، امام حسین (علیهالسّلام) به وی گفت: «خداوند تو را از رحمت خود دور نگرداند و قاتل تو را لعنت کند، به مانند کسانی که ملعون گشتند و به صورت بوزینه و خوک مسخ شدند.»
[۵۱]
[۵۲]
[۵۳]
۲.۵ - در زیارت ناحیه
در زیارت ناحیه مقدسه، از وفاداری و ایثار زهیر اینگونه تجلیل شده است: «السَّلامُ عَلی زُهَیْرِ بْنِ الْقَیْنِ الْبَجَلِیِّ، الْقائِلِ لِلْحُسَیْنِ وَقَدْ اذِنَ لَهُ فِی الانْصِرافِ: لا وَاللَّهِ لا یَکُونُ ذلِکَ ابَداً، اتْرُکُ ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اسیراً فِی یَدِ الَاعْداءِ وَانْجُو! لا ارانِیَ اللَّهُ ذلِکَ الْیَوْمَ»؛ «سلام بر زهیر بن قین بَجَلیّ، کسی که وقتی امام حسین (علیهالسلام) به او اجازه بازگشت داد، به حضرت عرض کرد: به خدا سوگند، نه، هرگز چنین نخواهد شد. آیا فرزند رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را اسیر در دست دشمنان رها کرده، خود را نجات دهم؟ خدا آن روز را به من ننماید.»
[۵۴]
[۵۵]
[۵۶]
متن روضه های شب پنجم ماه محرم سال 1397
کد خبر: 94551
03:00، 1398-06-12
وارث:
متن برخی روضه های خوانده شده در شب پنجم ماه محرم سال 1397 به شرح زیر می باشد:
سید مهدی میرداماد
السَّلامُ عَلَیْكُمْ یا أهلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ بِمُوالاتِكُمْ عَلّمنا اللّهُ مَعالِمُ دینِنا و أصْلَحَ ما كانَ فَسَدَ مِنْ دُنْیانا اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا الکَریم وابن الکَریم، اَیُّهَا الْغَریبُ
امشب خیلی خاطرتونُ حضرتِ زهرا خواسته ، این اشک برا امام حسن رو به همه نمیدن . خیلی باید خاص باشی تا اجازه بهت بدن برا امام حسن گریه کنی
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا امام الْغَریب .. این عبارت فقط برای امام مجتباست .. یعنی تو زیارت نامه هیچ امامی حتی ابی عبدالله که مصیبتش مصیبتاً ما اعظمهاست ، حتی برا امیرالمومنین که میگن اول مظلومِ عالمه ، این عبارت نیست. این عبارت فقط برای امام مجتباست .. اَشْهَدُاَنَّکَ عِشْتَ مَظْلُوما شهادت می دم تو مظلوم زندگی کردی .. آقاجانم ...*
تا شود راضی زِ اعمالم خدا گفتم حسن
*امشب و فردا شب که هم میخوای غریب نوازی کنی هم یتیم نوازی کنی ، یه جوری گریه کنید امام حسن همین دهه به داداشش بگه یه کربلا به اینا بده*
تا شود راضی زِ اعمالم خدا گفتم حسن
باز شد درهایِ رحمت زود تا گفتم حسن
*ای جانم .. این حسنی که میگی مادرش میگه جانم حسن ، پیغمبر میگه جانم حسن ..*
مظهر جود خداوندند معصومین ولی
وقت حاجت خواستن من ابتدا گفتم حسن
مرحم درد گدایان چیست جز نام کریم
هر زمان دل شد به دردی مبتلا گفتم حسن
بهترین توشه در این عالم دعایِ فاطمه ست
خواستم سهمی برم از این دعا ، گفتم حسن
نام او راهِ رسیدن به حسین بن علی ست
پس برای رفتن تا کربلا گفتم حسن
نام او راه رسیدن به حسین بن علی ست
پس برای رفتن تا کربلا گفتم حسن
اربعین فریاد زائرهاست لبیک حسین
گریه کردم یاد قبرش بی صدا گفتم حسن
*به جز غمت آقا غمی تو سینه نیست
شلوغه کربلا کسی مدینه نیست
نواده هایِ تو حرم دارن ولی
چقدر غریبی ای حسن بن علی*
اربعین فریاد زائرهاست لبیک حسین
گریه کردم یاد قبرش بی صدا گفتم حسن
خاک عالم بر دهانم هر زمان دیدم زنی
ناگهان افتاد بین کوچه ها گفتم حسن
*امشب دستتُ مشت کن ، بکوب به سینه ت .. بگو وای مادرم .. من با این وای مادرم کار دارم .. اصلاً روضه امشبِ من همینه .. وای مادرم ... رسید به امام مجتبی گفت آقا منو میشناسی؟ حضرت گفت آره می شناسمت سالهاست . گفت آقا من با شما هم سن و سالم ، از بچگی تو مدینه با شما بزرگ شدم اما من یه دونه مویِ سفید ندارم شما همه موهاتون سفید شده .. حضرت سرشُ انداخت پایین فرمود ما بنی هاشم زود پیر میشیم ..
تا مرد عرب رفت ، میگن یه نگاهی کرد (انگار میخواست نامحرمی نباشه) یه نگاه به کوچه کرد .. هی زیر لب میگفت یا اماه .. میخوای بدونی چرا پیر شدم؟ ان شاالله هیچ کسی جلو چشمش مادرش زمین نخوره .. (نمی دونم کیا تو مجلس آذری زبانن ..) به اینجا که میرسن هی میزنن تو سینه یارالی نَنَه ... یعنی ای مادر زخمی ... این وا اماه گفتن ، ارث رسید به بچه هاشون ، امام صادق فرمود ما اهل بیت تو شدائد و مصائب ، تو سخت ترین لحظه ها میگیم وا اماه ... زنده باشم شب عاشورا بهت بگم ابی عبدالله کجا گفت وا اماه .. اگه بدونی کجا گفت وا اماه ، می میری ...
بریم یتیم نوازی کنیم ، امام مجتبی امام غریب و بی یار و مظلومِ ، امامی که خودش یار نداشت اما دو تا یار برا حسینش آماده کرد .. الله اکبر از این دو تا آقازاده. امشب شب پنجمِ .. از آقازادۀ یازده ساله ش روضه بخونم که نشون داد به همه عالم مرد بودن به سن و سال نیست ، به اصل و نسبِ .. نشون داد نوۀ علی بودن یعنی چی؟ نشون داد خونِ علی تو رگهات باشه یعنی چی .. نشون داد پایِ امام ایستادن تا دم آخر یعنی چی .. خیلی روضه عبدالله بن حسن جانسوزِ ، امشب میخوام روضه گودال بخونم ، اگه مردِ ناله ای که هستی ، بسم الله ..
کوچکترین دلیر پس از شیرخواره بود
طفلی که در سپهر شجاعت ستاره بود
*انقدر ابی عبدالله رو این امانتِ برادرش حساس بود ، روزِ عاشورا به خواهر گفت دست این بچه رو رها نکنی این بزرگ شدۀ دامنِ منه .. این یه سالش بوده باباش به شهادت رسیده .. انقدر وابسته به ابی عبدالله بود ، اصلاً یه لحظه از بغل عمو تکون نمی خورد .. از صبح عاشورا که ابی عبدالله این بچه رو داد دستِ زینب دیگه قرار نداشت. هر وقت عمه از خیمه اومد بیرون ، اینم دنبال عمه اومد .. هی میدونُ نگاه میکرد ، عمه ؛ عموم کجاست الان؟ هر وقت عمو می رفت و برمیگشت هی میومد خودشُ پیش عمو جا می کرد.. هی میومد می دید عمو یه بدنُ آورد تو خیمه .. عبدالله ابن حسن آخرین شهید قبل از حسینِ .. شهیدیِ که تو بغل ابی عبدالله ، دقایقی قبل از شهادت خود ابی عبدالله به شهادت رسیده. یعنی عبدالله همه چی رو دیده.
عبدالله بدن قاسمُ دیده ،بدن علی اکبرُ دیده ، (دلشو داری؟ ناله شو داری؟) عبدالله قنداقه غرق خونُ دیده .. عبدالله کمر خم شده عمو رو دیده .. یه نگاه کرد دید هیشکی نمونده ..
هر چند که اجازه جنگاوری نداشت
آماده باش منتظر یک اشاره بود
از اینکه رفته اند همه داشت می شکست
از اینکه مانده بود دلش پر شراره بود
دستش به دست عمه و چشمش پی عمو
در جستجویِ یافتن راه چاره بود
*همه صحنه هارو از دور داره می بینه ، وداع عمو و عمه رو دید ، زیرگلو بوسیدنارو دید .. پیراهن دادنارو دید .. داره از دور نگاه می کنه ، دستش تو دست عمه ست چشمش دنبال عموِ .. یه مرتبه دید:
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
حسین .. عمو کی افتاد؟ وقتی افتاد که تیر حرمله به قلبش خورد ، تیرو از کمر درآورد .. خون مثل ناودان از سینه می ریزه .. دیگه نتونست خودشُ از رو اسب نگه داره .. دیدن میگه بسم الله و بالله و فی سبیل الله .. دید عمو با صورت افتاد .. حسین ...
یه لحظه آروم نباش .. امام حسن داره می بینه .. یه مرتبه دید دورِ عمو محاصره شد .. لااله الاالله .. نگاه کرد دید عمو افتاد ، دورِ عمو محاصره ست؛ دیگه عمو رو نمی بینه ، گرد و خاکه .. یه مرتبه گردوخاک افتاد .. امام زمان منو ببخش میدونی عبدالله چی دید؟ تا گردوخاک افتاد دید موهایِ عمو تو دست قاتلِ دید ابن کعب شمشیرشُ بالا برده .. دستشُ از دست عمه کشید. دوید وسط میدان ، سپر نپوشید، زره نپوشید، کلاهخود نداشت ، کفش نداشت ، شمشیر نداشت ، پابرهنه می دوید .. فقط یه رجز داشت هی میگفت والله لاافارق عمی ... رسید بالا سر عمو ، دید الانِ که سر جدا بشه ، دستشُ سپر کرد ... دست از بازو قطع شد ... تا دستش از بازو قطع شد افتاد تو بغل عمو یه ناله زد ، یه حرفی زد جیگر حسینُ کباب کرد. یه بچه یازده ساله تا افتاد تو بغل عمو گفت : وای مادرم ...
خیلی دیره ..
باید زود بیام تویِ گودال عمو
خیلی دیره ..
داره دورِ تو میشه جنجال عمو
خیلی دیره ..
داره خواهرت میره از حال عمو
می رسونم خودم رو
من میگیرم علم رو
مثل عباس قبول کن
این بازویِ قلم رو ..
موهات تو دست باده
زخمات خیلی زیاده
لبهات خشکه هنوزم
هیشکی آبت نداده ...
*شب یتیم امام حسنِ هر چی گریه کنی کمه، برا این روضه ای که روضه گودالِ .. این بچه با دست قلم شده افتاد تو بغل عمو .. آخ ادامه روضه بیچاره میکنه .. ببرمت وسط میدان ، حرفم تمام ... می دونی با این آقازاده چه کردن؟ .. عبدالله تو بغل حسینِ داره دست و پا می زنه .. یه مرتبه نانجیب صدا زد حرمله بیا .. (تورو خدا راحت از کنار این روضه نگذرید) حرمله تیر آخر سه شعبه شُ گذاشت تو چلۀ کمان ... یه جوری تیر زد سرِ بچه به سینۀ عمو دوخته شد ..
خیلی سخته ..
بسوزه با تیر حنجر من عمو
خیلی سخته ..
جدا شه رو دستات سر من عمو
خیلی سخته ..
ببینه اینو مادر من عمو
از اون سخت تر همینه
که مادرت ببینه
اسبا دارن میان
گودال میشه مدینه ..
جای نعلا می مونه به روی پیرهن ما
تا قیامت نمی شه از هم جدا
وقتی اسبا اومدن رو بدنِ ابی عبدالله ، وقتی بدن ابی عبدالله زیر سم اسب رفت، بدن عبدالله کجا بود؟.. یه بدن یازده ساله ... بلند بگو حسین ...
|⇦•وای امانتی مجتبی...
#قسمت_اول #زمزمه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم به نفس حاجمیثم مطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
یا امامحسن پسرت اومد مقابل برادرت ایستاد."فَلَمّا نَظَرَ إلَيهِ الحُسَينُ عَلَيه السَّلام قد بَرَزَت،اعتَنَقَهُ"وقتی دید آماده شده،چه آماده شدنی!برادر زاده رو در آغوش گرفت حرفی نزد."وجَعَلا يَبكِيانِ حَتّى غُشِيَ عَلَيهِما"عمو و برادرزاده اونقدر در آغوش هم گریه کردند هر دو بی حال شدند."ثُمَّ استَأذَنَ الغُلامُ لِلحَربِ" دید الان وقت خوبیه.گفت:عمو! اجازه میدی برم جونمو فدات کنم؟"فَأَبى عَمُّهُ الحُسَينُ أن يَأذَنَ لَهُ."آقا بهش اجازه نداد.قاسم حرفی نزد به جای اینکه شعاربده عمل کرد.
"فَلَم يَزَلِ الغُلامُ يُقَبِّلُ يَدَيهِ ورِجلَيهِ"اونقدر دستای عمو رو بوسه زد،دید فایده نداره
یه وقت افتاد به پای امام حسین."ويَسأَلُهُ الإِذنَ حَتّى أذِنَ لَهُ"وقتی خوب دست و پای عمو رو بوسه زد؛گفت:عمو اجازه میدی برم میدان؟یا حسن بن علی!پسرت روانه ی میدان شد.راوی لشکر دشمن داره صحنه ها رو دقیق نگاه می کنه. میگه.." فَخَرَجَ ودُموعُهُ عَلى خَدَّيهِ وهُوَ يَقولُ"وقتی وارد میدان شد.الان میخواد رجز بخونه برای دشمن، میگه نگاه کردم،دیدم اشکاش هنوز جاریه.وارد میدان شد.شروع کرد رجز خواندن.
" انْ تَنْکُرونى فَانَا فرعُ الْحَسَن
سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفَى و الْمُؤْتَمَن..."
اگر من رو نمیشناسید بگم.من پسر امام حسنم.من پسر سبط النبی هستم...
یک مرتبه لحنش عوض شدروضه خوند...
اینجا قاسم اومد میدان عمو رو معرفی کنه گفت:"هذَا حُسَیْنٌ کَالاسیرِ الْمُرْتَهَن"ساعتی نگذشت؛عمه اشم آمد قتلگاه...هی صدا زد:"هذَا حُسَیْنٌ."حسین رو که معرفی کرد؛گفت:" إِلَی اللهِ المُشْتَکیٰ."اگه از خودم میخوای بپرسی بگم :"وَ بَناتُکَ سَبایا"من رو اسیری می برند....
قاسم جنگ نمایانی کرد."وحَمَلَ وكَأَنَّ وَجهَهُ فِلقَةُ قَمَرٍ."راوی لشکر دشمن،حمید بن مسلم میگه:صورتش مثل ماه بود."وقاتَلَ فَقَتَلَ عَلى صِغَرِ سِنِّهِ خَمسَةً وثَلاثينَ رَجُلًا..."با همین کودکی ۳۵ نفر رو به درک واصل کرد.رفت میدان،پسر شیرِعرب،پسر فاتح جمل. اینام میدونید که کینه داشتند *
راوی میگه دیدم، قاسم وقت رفتن
پوشیده بود ای وای، تنها یک پیراهن
راوی میگه دیدم، مولا چه غمگینه
وقتی قاسم رو اسب، با سختی میشینه
«وای، امانتی مجتبی وای، ای وای»
راوی میگه دیدم، بین اون جمعیّت
قاسم از رو مرکب، تا افتاد با صورت
"وَ ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيفِ، فَفَلَقَ"شمشیر به سر نوجوون زد.سرش از هم شکاف."وَ وَقَعَ الغُلَامُ لِوَجهِهِ"نوجوون با صورت به زمین افتاد."وَ صاحَ: يا عَمّاه!"این نوجوون با صورت به زمین افتاد.
خبر تازه ای نبود.بین این خونواده سابقه داشت.یه روز مادرش بین در و دیوار اتفاقاتی افتاد.خودش فرمود:"وَ سَقَطَت لِوَجهی."زهرای اطهر فرمود من با صورت به زمین افتادم.ماجرا تمام نشد.آقازاده هاآمدند دیدند مادر خوابیده پارچه روی صورت کشیده اسماء مادر ما این ساعت نمی خوابه.اسماء مقدمه چینی نکرد.صدا زد: "يَا ابْنَيْ رَسُولِ اللَّهِ لَيْسَتْ أُمُّكُمَا نَائِمَةً"مادرتون نخوابیده."قَد فارَقَتِ الدُّنیا"مادر از دنیا رفت.آقازاده ها رو بلند کرد گفت برید بابا رو از مسجد صدا کنید.اومدند کنار مسجد گریه می کردند."وَ رَفَعَا أَصْواتَهُما بِالْبُکاء."بلند بلند گریه می کردنداصحاب آمدند گفتند آقازاده ها چی شده؟بلند داد زدند:"ماتَتْ اُمُّنا فاطِمَه."مادر از دنیا رفت.
راوی میگه امیرالمؤمنین تا شنید"فَوَقَع علیٌّ، عَلی وَجْهه"علی با صورت به زمین افتاد.
باز هم سابقه داشت باز هم ادامه داشت.
سقا رفت آب بیاره.عباس بدون دست با صورت به روی زمین افتاد.علی اکبر باصورت روی زمین افتاد.لحظه های آخر،آقای ما به چپ و راست متمایل میشد.یه اتفاقی افتاد.حسین فاطمه با صورت به زمین افتاد.بازم کار تمام نشد...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
#قسمت_پایانی #زمزمه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم به نفس حاج میثممطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
قاسم! این رسم خانوادگیه.عمه ت از خیمه ها بیرون آمد.هی بلند میشد.هی با صورت به زمین می افتاد...*
راوی میگه دیدم، بین اون جمعیت
قاسم از رو مرکب، تا افتادبا صورت
حمله کردن سمتش، وقتی که ضربت خورد
دیدم مولا اومد قاسم رو با خود برد
راوی میگه دیدم تو آغوش مولا
پاهاشو میکشید قاسم روی خاکا
"وَانجَلَتِ الغَبرَةُ فَإِذا بِالحُسَينِ قائِمٌ عَلى رَأسِ الغُلامِ." گرد و غبار فرو نشست میگه دیدم بالای سر نوجوان ایستاده."وهُوَ يَفحَصُ بِرِجلَيهِ"قاسم داره پا به زمین می کشه."ثُمَّ حَمَلَه علی صَدرِهِ"برادرزاده رو بلند کرد، به سینه چسبانید."وَ کَاَنّی اَنظُرُ الی رِجلَیِ الغلام و خُطّانِ الارض" نتونست این بدن رو کامل بلند کنه .سینه اش رو به سینه قاسم چسبانید.این بچه رو می کشید.پاهای نوجوون روی زمین کشیده میشد...*
دیدم دیدم قدّش هم قدِ مولا شد
دیدم خیلی بیشتر قدِ حسین تا شد
«وای، امانتی مجتبی وای، ای وای»
وای غریب کربلا،حسین... وای...
شهید سر جدا،حسین...وای...
ای وای...ای وای
#شاعر: امیررضا یزدانی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
https://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
#شب_ششم_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_بن_حسن_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸ای حرمت خانۀ معمور دل
🔸ای شجر عشق تو در طور دل
🔸نجل علی درّ یتیم حسن
🔸باب همه خلق زمین و زمن
امشب بریم در خانه ابن الکریم...
میوه دل امام حسن...
🔸همچو عمو ماه بنی هاشمی
🔸چشم و چراغ شهدا، قاسمی
امشب صاحب عزا...
خود امام حسنه...
آقای کریم ماست...
آی اونی که گفتی گرفتارم...
حاجت دارم... مریض دارم...
امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر...
امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده...
مگه ميشه...
برا میوه دلش اشک بریزی...
برا قاسمش اشک بریزی...
آقا دست خالی برت گردونه...
آماده ای بریم کربلا بسم الله...
شاید 13 سال بیشتر نداره...
اومد کنار ابی عبدالله...
صدا زد:
🔸من هوای جبهه دارم ای عمو
🔸غصه های خیمه دارم ای عمو
شب عاشورا اومد کنار عموجانش حسین...
عرضه داشت آقا...
یه سوال دارم...
آیا منم فردا شهید میشم یا نه...
آیا منم میتونم جانم رو فداتون کنم یا نه...
🔸این دلم احساس غمگینی کند
🔸غربتت درسینه سنگینی کند
عزیز دل برادرم...قاسمم...
مرگ رو چطور میبینی...
صدا زد:
احلی من العسل...
آقا مرگ برای من از عسل شیرین تره...
فرمود عزیز دلم...
فردا تو رو به بلای عظیم میکشند...
الله اکبر...
امان از بلای عظیم...
روز عاشورا اومد کنار ابی عبدالله...
صدا زد عموجانم حسینم...
الان ديگه وقتشه اجازه میدان بدید آقا...
دیگه طاقت ندارم...
ابی عبدالله چکار کنه...
صدا زد قاسمم...
عزیز برادرم...
چطوری اجازه بدم...
آخه تو یادگار حسنمی...
تو امانت برادرمی...
اصرار کرد...
هر طوری بود...
اجازه گرفت...
رفت به سمت میدان...
راوی میگه:
وَخَرَجَ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةُ قَمَر
یه نوجوانی وارد میدان شد دیدم صورتش مثل ماه پاره میدرخشه...
تا وارد میدان شد...
شروع کرد به رجز خوندن...
چنان با شجاعت رجز میخونه...
همه لشکر دشمن متحیر موندن...
این آقازاده کیه...
آی نانجیبها...
اگه منو نمیشناسید بدانید...
أَنَا ابْنُ الْحَسَنِ سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى
من فرزند قهرمان جنگ جملم...
من فرزند حسن بن علیم...
🔸آیینه ی مرد جمل آمد به میدان
🔸یک شیردل مانند یل آمد به میدان
جنگ نمایانی کرد...
خیلی ها رو به درک واصل کرد...
کسی حریف این آقازاده نميشه...
چه کار کردند...
دور تا دورش رو گرفتند...
اول سنگبارانش کردند...
یه ظالمی صدا زد...
بخدا بهش حمله میکنم...
داغش رو به دل مادرش میگزارم...
یا صاحب الزمان...
تا این نانجیب رسید...
ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيف
ِ
آنچنان با شمشیر به سر مبارک زد...
فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ
قاسم با صورت به زمین افتاد...
همینجا بود صدای ناله اش بلند شد...
يا عَمّاه
عموجان حسین به دادم برس...
🔸افتادم از پشت فرس
🔸عمو به فریادم برس
ابی عبدالله مثل باز شکاری خودش رو رسوند...
بگم یا نه...
نگاه کرد...
دید یه قاسمش زیر سم اسبها...
هی صدا میزنه عموجان حسین...
ابی عبدالله این نانجیبها رو کنار زد...
نشست کنار یتیم برادر...
دید شمشیر به سرش زدند...
بدنش رو قطعه قطعه کردند...
سنگبارانش کردند...
داره نفسهای آخرش رو میکشه...
هی پاهاش رو زمین میکشه...
چه کار کنه حسین...
همه دیدند...
وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ،
قاسم رو به سینه چسباند...
وای عزیز برادرم قاسم...
یادگار حسنم قاسم...
🔸اي يادگار ِ رويِ قشنگِ برادرم
🔸جان كَندَنت روي زمين نيست باورم
🔸وقتي كه استغاثه ي جانسوز تو رسيد
🔸هفت آسمان، شكست و فرو ريخت برابرم
🔸پُر شد فضا ز عطر گلابِ تنت عمو
🔸عطر تن تو زنده كُند يادِ اكبرم
(صلی الله عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ)
- ورود به کانال روضه
- سروش 👈 sapp.ir/roze14
- ایتا 👈 eitaa.com/roze14
- تلگرام 👈 t.me/roze1
فایل صوتی👇
4_5922617523018137956.mp3
1.74M
#شب_ششم_محرم
#نمونه_شروع_روضه
(شروع با زیارت عاشورا)
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
ِ
🔸الا ای صاحب قلبم کجایی
🔸محرم شد نمی خواهی بیایی؟
🔸کنار علقمه یا خیمه گاهی؟
🔸نمی دانم کجای کربلایی
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
- ورود به کانال روضه
- سروش 👈 sapp.ir/roze14
- ایتا 👈 eitaa.com/roze14
- تلگرام 👈 t.me/roze1
4_5922617523018137954.mp3
110.5K
#شب_ششم_محرم
#صلوات_اول_مجلس
هدیه به ساحت مقدس و ملکوتی، قهرمان کربلا، شاهزاده حضرت قاسم بن الحسن علیهما السلام، و خشنودی پدر بزرگوارشون، کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی، علیه الصلاة و السلام هر چقدر به این خاندان ارادت دارید عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
- ورود به کانال روضه
- سروش 👈 sapp.ir/roze14
- ایتا 👈 eitaa.com/roze14
- تلگرام 👈 t.me/roze1
4_5922617523018137957.mp3
1.77M
#شب_ششم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات 1
🔸ای داغدار اصلی این روضه ها بیا
🔸صاحب عزای ماتم کرب و بلا بیا
صاحب عزا کجایی...
یا بن الحسن...
🔸تنها امید خلق جهان یابن فاطمه
🔸ای منتهای آرزوی اولیاء بیا
ای آقایی که آمدنت آرزوی همه عالمه...
آرزوی همه اولیاء خداست...
امام صادق فرمودند:
لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی
(منبع: الغیبة النعمانی، ص 246)
اگه پسرم مهدی رو درک کنم تمام عمرم بهش خدمت میکنم...
ولی امام صادق این تعبیر رو داره...
من چی بگم آقا...
🔸بالا گرفته ایم برایت دو دست را
🔸ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا
کی میای آقای خوبم...
میترسم اون روزی که شما میای...
دیگه من زنده نباشم...
زیر خاکها باشم...
🔸هفته به هفته می گذرد با خیال تو
🔸پس لا اقل به حرمت خون خدا بیا
آقا جانم... امام زمان...
امشبم اومدیم خدا رو به ابی عبدالله قسم بدیم...
فرج شما رو نزدیک کنه
یا صاحب الزمان...
- ورود به کانال روضه
- سروش 👈 sapp.ir/roze14
- ایتا 👈 eitaa.com/roze14
- تلگرام 👈 t.me/roze1
صلوات آخر شب ششم ..m4a
1.33M
#شب_ششم_محرم
#صلوات_آخر_مجلس
خدای متعال ان شاءالله جوانان ما رو از تهاجمات فرهنگی دشمن حفظ بفرماید و جزء سربازان واقعی امام زمان علیه السلام قرار دهد به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
- ورود به کانال روضه
- سروش 👈 sapp.ir/roze14
- ایتا 👈 eitaa.com/roze14
- تلگرام 👈 t.me/roze1
4_5933530828758843929.mp3
833.1K
#شب_هفتم_محرم
#نمونه_شروع_روضه
بسم الله الرحمن الرحيم
السَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة...
بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ دِینِنا وَاَصْلَحَ ماکانَ فَسَدَ مِنْ دنیانا
(خداوند، به ولايت شما، نشانه هاى روشن دين را به ما آموخت و آنچه را از دنيايمان تباه شده بود، اصلاح كرد)
🔸شب گر رخ مهتاب نبیند سـخت است
🔸لب تشـنه اگر آب نبیند ســخت است
🔸ما نوکر و ارباب تویی مهـدی جان
🔸نوکر رخ اربـاب نبیند ســخت است
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان...
- ورود به کانال روضه
- سروش 👈 sapp.ir/roze14
- ایتا 👈 eitaa.com/roze14
- تلگرام 👈 t.me/roze1
#شب_هفتم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
مناجات 1
🔸آفتابا بسکه پیدائی نمیدانم کجائی
🔸دور از مائی و با مائی نمیدانم کجائی
امام زمان...
این روزها همه جا صدای یا بن الحسن بلنده...
همه دارن شما رو صدا میزنند...
ای منتقم کجایی...
🔸هر طرف رو آورم روی دل آرای تو بینم
🔸جلوه گر از بس بهر جائی نمیدانم کجایی
عزیز فاطمه...
ما منتظر اون روزی هستیم...
که صدای شما از کنار خانه خدا بلند ميشه:
« ألا یا أهل العالم أنا بقیه الله»
🔸کعبهای یا کربلا یا در نجف یا کاظمینی
🔸یا کنار قبر زهرایی نميدانم کجایی
امشب.. کجا زانوی غم به بغل گرفتی...
کجا برا جد غریبت اشک می ریزی...
آقا جانم...
🔸عبد را هجران مولا تلخ تر از زهر باشد
🔸من تو را عبدم تو مولائی نمیدانم کجائی
ما که جز در خونه ی شما جایی رو نداریم...
آقا... ما که جز شما اهل بیت کسی رو نداریم...
یا صاحب الزمان
شب هفتم محرم...
اومدیم بگیم آقا...
🔸مانده بر لب های اصغر همچنان نقش تبسم
🔸تا برای انتقام آئی نمیدانم کجائی
آقا بیا انتقام شش ماهه ی کربلا رو بگیر...
یا بن الحسن...
- ورود به کانال روضه
- سروش 👈 sapp.ir/roze14
- ایتا 👈 eitaa.com/roze14
- تلگرام 👈 t.me/roze1
فایل صوتی👇
علی اصغر1.pdf
336.2K
⚫️متن روضه #حضرت_علی_اصغرعلیه_السلام
📩pdf
✅ #فیش_روضه
⚫️ #شب_هفتم محرم ⚫️
#مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🆔👇تلگرام👇
http://t.me/yamojebalmoztr
🆔👇ایتا👇
https://eitaa.com/yaMojebalmoztr
http://eitaa.com/joinchat/550961166C2c98fe3e8a
#شب_هفتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸کیست اصغر، اکبر ذبح عظیم
🔸خود به تنهایی صراط مستقیم
امشب بریم درخانه ی باب الحوائج ششماهه ی امام حسین...
علی اصغر...
خدا میدونه میدونه یک سال منتظر شب هفتم نشستیم...
بیاییم برا ششماهه ی حسین اشک بریزیم...
جان عالم به فداش...
🔸اختری برشانه ی خون خدا
🔸آبروی روی گلگون خدا
این آقازاده خیلی آبرو داره درخونه ی خدا...
🔸دست های کوچکش، دست حسین
🔸روز عاشورا همه هست حسین
ابی عبدالله هم عنایت خاصی به علی اصغرش داره...
فقط همینو بگم....
قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو دست خالی بر نمیگردونه...
🔸صورتش پژمرده اما دلگشا
🔸دستهای بسته اش مشکل گشا
عالمی به فدای دستان قشنگش...
با دستهای به ظاهر کوچیکش...
گره های بزرگی رو باز میکنه...
خیلی از علما، بزرگان ما، متوسل میشن به این شش ماهه...
آی مادری که سالهاست...
خدا بهت فرزند نداده...
امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده...
خیلی ها امشب با دست پر از این مجلس میرن...
مواظب باش...
🔸دستهای بسته اش مشکل گشا
امشب... همه برا ششماهه گریه میکنند...
حتی روز عاشورا لشگر دشمن هم طاقت نیاورد...
گریه کردند...
مبادا آروم باشی...
🔸شیرخواری با پدر همدرد بود
🔸آخرین سرباز و اولمرد بود
لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش...
دید تنهای تنها مونده...
حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن...
عباسشو به شهادت رسوندن...
علی اکبرشو قطعه قطعه کردند...
دیگه یاری نداره...
یکدفعه از داخل خیمه...
صدای گریه علی اصغرش بلند شد...
با زبان کودکی...
میگه بابا...
مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا...
بابا..هنوز من زنده ام...
بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا...
🔸من به باغِ سرخِ خون، یاس توام
🔸با دو دست بسته عباس توام
چه خوب خودش رو فدا کرد...
آماده ای گریه کنی بسم الله...
خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند...
آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو...
ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت...
اومد در مقابل دشمن ایستاد...
علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد...
صدا زد...
«یا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ»
ای نانجیبها...
شما با من سر جنگ دارید...
اگه به من حسین رحم نمیکنید...
این طفل شش ماهه که کاری نکرده...
یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید...
ببینید...
اما ترونه کیف یتلّظى ّعطشا
اگه بهش آب بدید میمیره...
اگه آب هم ندید میمیره...
اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید...
دشمن داره نگاه میکنه...
خیلی ها به گریه افتادن...
ابی عبدالله داره حرف میزنه...
شاید اینها دلشون بسوزه...
یکدفعه دیدند...
حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد...
«فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن»
🔸از شیرخواره ای به همه شیرخوارگان
🔸آغوش گرم مادرتان نوش جانتان
مادرها نمیدونم بچه شش ماهه دارید یا نه...
اگه بچه شش ماه دارین...
الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه...
فقط همینو بگم ابی عبدالله نگاه کرد... دید تیر سه شعبه...
گوش تا گوش علی رو دریده...
علی اصغر روی دستها بابا داره جان میده...
خدایا... حالا جواب مادرش رو چی بگم...
جواب رباب رو چی بگم...
خدایا هیچ مردی شرمنده همسرش نشه...
دیدند حسین هی چند قدم به سمت خیمه ها میره برمیگرده...
🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای
🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای
🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود
🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای
الا لعنه الله علی القوم الظالمین
- ورود به کانال روضه
- سروش 👈 sapp.ir/roze14
- ایتا 👈 eitaa.com/roze14
- تلگرام 👈 t.me/roze1
فایل صوتی👇
|⇦•لالا لالا یه کم دیگه ...
#زمزمه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج میثم مطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
لالا لالا یکم دیگه دووم بیار
لالا لالا یکم دیگه دووم بیار
یه کم دیگه دندون روی جیگر بذار
مشکو یکی بُرده که بر می گرده زود
وقتی می رفت همش به فکر خیمه بود
نده با اشک، زندگیم و به باد
آب می رسه، اگه خدا بخواد
عمو رسید، کنار علقمه
صدای تکبیرش میاد
لالائی، عموش رفته آب بیاره
*ولی عموش نیامدعموش قول داده بود ولی نیومد.امام حسین اومد بالا سرعباس سعی کرد این بدن رو جمع کنه.صدازد:"یا اَخی ما تُریدُ مِنّی؟! "حسینم میخوای با من چه کنی؟! من و به خیمه ها نبری.مادرش فهمید دیگه از عمو خبری نیست.لحن مادر عوض شد.انقطاع برای او حاصل شد.دست به آسمون بلند کرد...*
«لالائی الهی بارون بباره»
لا لا لا لا، منو نکن خونه خراب
چیزی نمونده عمو جون بیاره آب
بابات رفته به یاریِ آب آورش
داره میاد! چرا خمیده کمرش؟
*مقتل مقرَّم نوشته "وَ رَجَعَ الحُسین إلَی الْمُخَیَّم"دخترا همه نگاه می کردندهمه منتظر بودند.دیدند حسین برگشت."مُنکَسِراََحَزیناََ باکیاََ"دیدند کمرش خم شده داره گریه می کنه."یُکَفکِفُ الدُّموعَهُ بِکُمِّه"قبل از اینکه به خیمه ها برسه هی با آستینش اشکاش رو پاک می کرد.سکینه آمد جلو "وَ سَاَلَتهُ عَن عَمِّها"بابا عموکجاست؟"فَاخبَرَها بِقَتلِه"عموت رو کشتن، دستاش رو بریدن ،پاهاش رو بریدن.زن ها شروع کردن گریه کردن راوی میگه نگاه کردم دیدم"فَبَکی الْحُسَین مَعَهُنَّ "دیدم وسط زن ها ایستاده داره گریه می کنه...*
علیم داره، میزنه دست و پا
بچم داره، میمیره ای خدا
ببین هنوز به سمت علقمه ست
نگاه مضطر بابا
«لالائی، الهی بارون بباره»
لالا لالا، مادر تو بشه فدات
خون می بارن فرشته ها با گریه هات
سوخته دلم رو نفسایِ داغِ تو
آهی بکش شاید که بارون بگیره
خدا تو رو، نمی بره زِ یاد
خونده برات، بابا "وَ إنْ یَکاد"
الهی که، سپیدیِ گلوت
به چشمِ حرمله نیاد
*گفت:حرمله مگه نمی بینی بچه شو رو دست بلند کرده؟ یه اتفاقی افتاد.یه وقت
خون پاشید تو صورت امام حسین."فَذُبِحَتِ الطِّفل مِنَ الاُذُنِ الی الاذُن"سر بچه رو گوش تا گوش بریدن.اینجا خون گلوی علی به صورت امام حسین پاشیدساعتی نگذشت سینه مبارکش سنگین شداون ملعون نشست.نفس عالَم ایستاد آسمان ها تیره و تار شد.خون که به صورتش پاشید،منادی صدا زد:"قُتِلَ الحُسین...." *
ای هق هق تو زمزمهٔ آب آب آب
جز اشک چَشم خویش ندارد رباب آب
این سوی دشت یک سره در پیچ و تاب، طفل
آن سوی دشت یک سره در پیچ و تاب،آب
رفته است ماه علقمه با مَشکِ تشنه ای
تا آورد به سوی حرم با شتاب، آب
شَقُّ القمر شد و کمرِ کوه را شکست
صدا زد:"اَلانَ اِنکَسَرَ ظَهری"کمرم شکست
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
https://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
.. ، و با سومى، گلوى عبد اللّه بن حسن را. يا آنچه در مُحْرِقُ القلوب آمده است كه: على اصغر، بعد از تير خوردن، به روى پدر نگريست و تبسّمى كرد و سپس به شهادت رسيد.[۷۹][۸۰] همچنین بايد توجّه داشت آنچه مكرّر شنيده مى شود كه آن كودک، شش ماهه بوده، سند معتبرى ندارد.[۸۱][۸۲]
۶ - علیاصغر باب الحوائج
[ویرایش]
علی اصغر را باب الحوائج میخوانند، زیرا گرچه شیرخوار بود، ولی مقامش نزد خدا والا است. [۸۳]
امام زمان (علیهالسّلام) در زیارت ناحیه مقدسه میفرماید: «اَلسَّلامُ عَلی عَبْدِاللّه ِ بْنِ الْحُسَینِ (علیهالسّلام) اَلطِّفْلِ الرَّضیعِ اَلْمَرْمِیِّ الصَّریعِ اَلْمُتَشَحَّطِ دَمَاً، اَلْمُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ، اَلْمَذْبُوحِ بِالسَّهْمِ فی حِجْرِ اَبیهِ، لَعَنَ اللّه ُ رامِیَهُ حَرْمَلَةَ بْنَ کاهِلِ الْاَسَدِیَّ»؛ «سلام بر عبدالله بن حسین (علیهالسلام، همان کودک شیرخوارهای که هدف تیر ستم قرار گرفت و به خونش آغشته گردید و خون او به سوی آسمان صعود کرد و در آغوش پدر با تیر مذبوح گردید. خداوند قاتلش حرملة بن کاهل اسدی را لعنت کند.»[۸۴][۸۵][۸۶][۸۷][۸۸] در زیارتنامه امام حسین درباره علیاصغر (علیهالسلام) چنین میخوانیم: «صَلّی الله عَلَیک وَ عَلَیهِمْ وَ عَلی وَلَدِک عَلی الاصْغَرِ الّذی فُجِعْتَ بِهِ»؛ «درود خدا بر تو و بر ایشان ( شهیدان) و بر فرزندت علی اصغر که داغدار او شدی.»[۸۹][۹۰][۹۱]
۷ - پانویس
[ویرایش]
۱. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۳۲.
۲. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۳۳.
۳. ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۹.
۴. ↑ ابن جوزی، عبدالرحمن، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج۵، ص۳۴۰.
۵. ↑ سبط بن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص، ج۱، ص۲۲۷.
۶. ↑ ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۹۷.
۷. ↑ سبط بن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص، ج۱، ص۲۲۷.
۸. ↑ ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف فی قتلی الطفوف، ج۱، ص۱۶۹.
۹. ↑ سید بن طاووس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۶۹.
۱۰. ↑ بحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین (علیهالسّلام)، ص۲۸۹.
۱۱. ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴۸.
۱۲. ↑ ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص۷۰.
۱۳. ↑ فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۸۸.
۱۴. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیهالسّلام)، ج۲، ص۳۷.
۱۵. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۳۶.
۱۶. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۳۷.
۱۷. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیهالسّلام)، ج۲، ص۳۶.
۱۸. ↑ بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، ج۲، ص۱۴۰.
۱۹. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۴۶.
۲۰. ↑ قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۳۱۷.
۲۱. ↑ قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری (علیهاالسّلام) من المهد الی اللحد، ص۲۰۷.
۲۲. ↑ سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطّفوف، ص۱۶۸.
۲۳. ↑ امین عاملی، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۰۴.
۲۴. ↑ مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا ریشهها، انگیزهها، رویدادها، پیامدها، ص۴۹۷.
۲۵. ↑ یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵.
۲۶. ↑ شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۰۸.
۲۷. ↑ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۴۶۷.
۲۸. ↑ طبرسی، فضل بن حسن، الاحتجاج، ج۲، ص۲۵.
۲۹. ↑ فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۸۸.
۳۰. ↑ ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۱۱، ص۵۴۷.
۳۱. ↑ ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص۷۰.
۳۲. ↑ سبط بن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص، ج۱، ص۲۲۷.
۳۳. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۴۶.
۳۴. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۴۷.
۳۵. ↑ یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵.
۳۶. ↑ شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۰۸.
۳۷. ↑ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۴۶۷.
۳۸. ↑ طبرسی، فضل بن حسن، الاحتجاج، ج۲، ص۲۵.
۳۹. ↑ فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۸۸.
۴۰. ↑ ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۱۱، ص۵۴۷.
۴۱. ↑ ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص۷۰.
۴۲. ↑ محلاتی، ذبیحالله، فرسان الهیجاء، ص۳۳۵.
۴۳. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسّلام) بر پایه قرآ
ن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۳۶.
۴۴. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۳۷.
۴۵. ↑ سید بن طاووس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۶۹.
۴۶. ↑ بحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین (علیهالسّلام)، ص۲۸۹.
۴۷. ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴۸.
۴۸. ↑ ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص۷۰.
۴۹. ↑ فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۸۸.
۵۰. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیهالسّلام)، ج۲، ص۳۷.
۵۱. ↑ فضیل بن زبیر، تسمیة من قتل مع الحسین، ص۲۴، تحقیق سید محمدرضا حسینی جلالی.
۵۲. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۹۵.
۵۳. ↑ سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۶۸-۱۶۹.
۵۴. ↑ ابن اعثم کوفی، ابومحمد احمد بن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۱۵.
۵۵. ↑ بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، ج۲، ص۱۴۷.
۵۶. ↑ مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا ریشهها، انگیزهها، رویدادها، پیامدها، ص۴۹۸.
۵۷. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۴۲.
۵۸. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۴۳.
۵۹. ↑ سبط بن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص، ج۱، ص۲۲۷.
۶۰. ↑ قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، ج۵، ص۵۷.
۶۱. ↑ قزوینی، سید محمدکاظم، زینب الکبری (علیهاالسّلام) من المهد الی اللحد، ص۲۰۸.
۶۲. ↑ بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، ج۲، ص۱۴۶.
۶۳. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۴۲.
۶۴. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۴۳.
۶۵. ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۸۹.
۶۶. ↑ ابن جوزی، عبدالرحمن، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج۵، ص۳۴۰.
۶۷. ↑ سبط بن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص، ج۱، ص۲۲۷.
۶۸. ↑ ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۹۷.
۶۹. ↑ ابومخنف، لوط بن یحیی، مقتل الحسین علیهالسلام، ج۱، ص۱۷۳.
۷۰. ↑ ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف فی قتلی الطفوف، ج۱، ص۱۶۹.
۷۱. ↑ محلاتی، ذبیحالله، فرسان الهیجاء، ج۱، ص۲۷۲.
۷۲. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیهالسّلام)، ج۲، ص۳۷.
۷۳. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۴۲.
۷۴. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۴۳.
۷۵. ↑ سبط بن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص، ج۱، ص۲۲۷.
۷۶. ↑ ابو مخنف، لوط بن یحیی، مقتل الحسین علیهالسلام، ج۱، ص۱۷۳.
۷۷. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیهالسّلام)، ج۲، ص۳۷.
۷۸. ↑ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۴۶۶.
۷۹. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۳۲.
۸۰. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۳۳.
۸۱. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۳۲.
۸۲. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۳۳.
۸۳. ↑ جمعی از نویسندگان، فرهنگ عاشورا، ج۱، ص۹۹.
۸۴. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۳۲.
۸۵. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۷، ص۳۳.
۸۶. ↑ سید بن طاووس، الاقبال بالاعمال الحسنه، ج۳، ص۷۴.
۸۷. ↑ موسوی مقرّم، سید عبدالرزاق، مقتل الحسین (علیهالسّلام)، ص۲۷۲.
۸۸. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۰۱، ص۲۷۰.
۸۹. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۲، ص۸۲.
۹۰. ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۲، ص۸۳.
۹۱. ↑ سید بن طاووس، الاقبال بالاعمال الحسنه، ج۳، ص۷۱.
۸ - منبع
[ویرایش]
• پایگاه اطلاعرسانی حوزه، برگرفته از مقاله «شبهای دهه محرم»، بازنویسی توسط گروه پژوهشی ویکی فقه.
ردههای این صفحه : روضه های دهه اول محرم | فرزندان امام حسین
ورود به سامانه / ایجاد حساب کاربریالعربیة | اردو | Türkçe
پیشرفته
سیاست و ضوابط: تلاش ویکیفقه تدوین دانشنامهایی در حوزه علوم اسلامی است. یکی از سیاستهای اصلی آن رعایت احترام به صاحبان نظریه است. اتقان و مستند بودن مطالب یکی دیگر از سیاستهاست که در نگارش مطالب ب
اید رعایت شود. تدوین مطالب توسط طلاب قم، مشهد، نجف و سایر حوزههای علمیه با رعایت اتقان و استناد، انجام میشود.
🔖منبر کوتاه 🔖
🦋پنج فضیلت عزاداران سید الشهدا علیه السلام در بیان آقا امام رضا علیهالسلام
✍متن عربی
📌«دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا ع فِي أَوَّلِ يَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ فَقَالَ يَا ابْنَ شَبِيبٍ أَ صَائِمٌ أَنْتَ قُلْتُ لَا فَقَالَ إِنَّ هَذَا الْيَوْمَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي دَعَا فِيهِ زَكَرِيَّا ع رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ الْمَلَائِكَةَ فَنَادَتْ زَكَرِيَّا وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى فَمَنْ صَامَ هَذَا الْيَوْمَ ثُمَّ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ كَمَا اسْتَجَابَ اللَّهُ لِزَكَرِيَّا ثُمَّ قَالَ يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنَّ الْمُحَرَّمَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِي كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ فِيهِ الظُّلْمَ وَ الْقِتَالَ لِحُرْمَتِهِ فَمَا عَرَفَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ حُرْمَةَ شَهْرِهَا وَ لَا حُرْمَةَ نَبِيِّهَا لَقَدْ قَتَلُوا فِي هَذَا الشَّهْرِ ذُرِّيَّتَهُ وَ سَبَوْا نِسَاءَهُ وَ انْتَهَبُوا ثَقَلَهُ فَلَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِكَ أَبَداً»
💠 يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ شَبِيهُونَ وَ لَقَدْ بَكَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ وَ لَقَدْ نَزَلَ إِلَى الْأَرْضِ مِنَ الْمَلَائِكَةِ أَرْبَعَةُ آلَافٍ لِنَصْرِهِ فَلَمْ يُؤْذَنْ لَهُمْ فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ إِلَى أَنْ يَقُومَ الْقَائِمُ ع فَيَكُونُونَ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ شِعَارُهُمْ يَا لَثَارَاتِ الْحُسَيْنِ ع يَا ابْنَ شَبِيبٍ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع أَنَّهُ لَمَّا قُتِلَ جَدِّيَ الْحُسَيْنُ ص أَمْطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً وَ تُرَاباً أَحْمَرَ
1⃣يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ بَكَيْتَ عَلَى الْحُسَيْنِ حَتَّى تَصِيرَ دُمُوعُكَ عَلَى خَدَّيْكَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً قَلِيلًا كَانَ أَوْ كَثِيراً
2⃣يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا ذَنْبَ عَلَيْكَ فَزُرِ الْحُسَيْنَ ع
3⃣يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَسْكُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِيَّةَ فِي الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِيِّ ص فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ»
4⃣يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ يَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع فَقُلْ مَتَى ذَكَرْتَهُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً
5⃣يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ مَعَنَا فِي الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَيْكَ بِوَلَايَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ
📝منبع ": «بحارالأنوار ج 44ص 285-عيون أخبارالرضا(ع)، ج1 ص 299»
🔖دسترسی به متن کامل فارسی 👇
https://eitaa.com/fishemenbar/18072
#محرم
#ماه_محرم
📩دانلود فیش منبر و مرثیه👇
╭┅───────┅╮
↪️ @fishemenbar
↩️ talabeyar.ir
╰┅───────┅╯
🔖منبر کوتاه 🔖
🦋پنج فضیلت عزاداران سید الشهدا علیه السلام در بیان آقا امام رضا علیهالسلام
✍متن فارسی
📌امام رضا علیهالسلام فرمودند: اى پسر شبیب! به راستى محرّم همان ماهى است كه اهل جاهلیت در زمان گذشته ظلم و قتال را به خاطر احترامش در آن حرام مى دانستند؛ امّا این امّت نه حرمت این ماه را نگه داشتند و نه حرمت پیغمبرشان صلّیالله علیه و آله و سلّم را. در این ماه ذریه او را كشتند و زنانش را اسیر كردند و اموالش را غارت كردند خدا هرگز این گناه آنها را نیامرزد.
💠 اى پسر شبیب! اگر براى چیزى گریان شدی، براى حسین علیهالسّلام گریه كن كه او را سر بریدند همانگونه که گوسفند را سر میبرند و هجده كس از خاندانش علیهمالسّلام با او كشته شدند كه روى زمین مانندى نداشتند؛ آسمانهاى هفتگانه و زمینها براى كشتهشدن او گریستند و چهار هزار فرشته براى یاری اش به زمین آمدند و دیدند که ایشان كشته شدهاند.پس بر سر قبرش ژولیده و خاكآلود میباشند تا قائم علیهالسّلام قیام كنند و یاری اش كنند و شعار آنها «یا لثارات الحسین علیهالسّلام» (ای خونخواهان حسین علیهالسّلام) است.
اى پسر شبیب! پدرم از پدرش از جدّش علیهمالسّلام برایم باز گفت كه: چون جدّم حسین علیهالسّلام كشته شد، آسمان خون و خاك سرخ بارید.
1⃣اى پسر شبیب! اگر بر حسین علیهالسّلام گریه كنى تا اشکهایت بر گونه هایت روان شود، خداوند هر گناهى که كردى از کوچک و بزرگ و كم و زیاد می آمرزد.
2⃣ اى پسر شبیب! اگر شاد میشوی که خدا را ملاقات کنی در حالی که گناهى نداری، حسین علیهالسّلام را زیارت كن.
3⃣ اى پسر شبیب! اگر شاد میشوی که در غرفه هاى ساختهشده در بهشت با پیغمبر و آلش علیهم السّلام ساكن شوى، بر قاتلان حسین علیهالسّلام لعنت بفرست.
4⃣ اى پسر شبیب! اگر شاد میشوی که ثوابی مانند ثواب کسانی که با حسین علیهالسّلام شهید شدند برای تو باشد، هر وقت به یادش افتادى بگو: «یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً»: «ای كاش با آنها بودم تا به فوز عظیمى مى رسیدم».
5⃣ اى ابن شبيب! اگر دوست دارى با ما در درجات عالى بهشت همراه باشى، در اندوه ما اندوهگين و در خوشحالى ما، خوشحال باش، و بر تو باد به ولايت ما، زيرا اگر كسى سنگى را دوست داشته باشد، خداوند در روز قيامت او را با آن سنگ محشور خواهد كرد.
📝منبع ": «بحارالأنوار ج 44ص 285-عيون أخبارالرضا(ع)، ج1 ص 299»
🔖دسترسی به متن کامل عربی 👇
https://eitaa.com/fishemenbar/18074
#محرم
#ماه_محرم
📩دانلود فیش منبر و مرثیه👇
╭┅───────┅╮
↪️ @fishemenbar
↩️ talabeyar.ir
╰┅───────┅╯