پی نوشت
۱.ر.ک: پیوست یادداشت
۲.ر.ک:جواهرالکلام ج۲۱ص۲۹۵ / و المهادنه آیت الله خامنه ای ص۸۲
۳و۴.ر.ک: تذکره الفقهاء ج۹ص۳۲۲و۳۲۳ وص۳۷۸
۵.ر.ک: المبسوط ج۲ص۵۹
۶.ر.ک: کشف المحجه ص۲۶۱و بحار ج۳۰ص۲۱
۷.نهج البلاغه نامه۸
1_870216860.pdf
159.9K
💢پیوست یادداشت: پاسخی به یادداشت جناب سروش محلاتی در نقد رهبری!/ محسن قنبریان
🔅صفحات ۱۱۲ تا۱۲۰ از بحث فقهی المهادنه آیت الله خامنه ای و نظر فقهی شان درباره آیه ۵۸ انفال
@rozaneebefarda
چهار نکته در نقد یادداشت سروش محلاتی
#جوابیه۵
اختصاصی||باوی پور/ طلبه حوزه علمیه قم
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔹ادامه آیه 58 سوره انفال چنین است: إِنَّ اللهَ لا يُحِبُّ الْخائِنينَ.
این قسمت در این نوشته آقای سروش محلاتی نیامده است.
بی تردید اگر مقابل به مثل نشود نشان از این است که احتمال #خیانت وجود دارد چون این قسمت آیه، تعليل براى لزوم لغو معاهده است و اگر طرف ایرانی این کار را نکند مشخص می شود که در این اقدام نکردن بوی خیانتی می آید. این اولا.
ثانیا امیر مومنان علیه السلام در برابر معاویه که بیعتشان را نپذیرفت، جریر بن عبدالله را نزد معاویه فرستاد و حجت را بر او تمام نمود و خود حضرت می فرماید بر اساس این آیه عمل نمودم.
دولت آقای روحانی در این عهد شکنی طرف مقابل، چکار کرد؟
آیا پیامی فرستاد مبنی بر اینکه اگر عهد شکندید ما هم می شکنیم؟
خیر بلکه #التماس و آداب دیپلماسی یکطرفه را رعایت کردند و نه آداب قرآنی و ولایی.
ثالثا این حکم بین وجوب و مباح، شناور است به این معنا نیست که وجوب ندارد بلکه در شرایطی حتما وجوب پیدا می کند و آن جایی است که جامعه اسلامی متضرر می شود.
رابعا بررسى و تشخيص شواهد و نشانههاى خيانتكارى دشمن، بر اساس خطابی که در آیه وجود دارد، بر عهده پيامبر (ص) و رهبر جامعه اسلامى است (این نکته در تفسیر راهنما مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی آمده است).
به نظر می رسد با توجه به بیانات حکیمانه مقام معظم رهبری، ایشان حکم خود را در لوای این آیه بیان کردند و از این رو این حکم به دلیل قانون هم که شده باید اجرا شود.
در واقع به دلیل مصلحتی که با توجه به فضای جامعه و مشکلات اقتصادی و شانتاژهای مطبوعاتی و رسانه ای که بود و هست، حضرت آقا چنین فرمودند و آن کس که دم از قانون می زند باید ملتزم به حکم ولی فقیه باشد.
@rozaneebefarda
یادداشت محلاتی؛ برداشتی غیرعقلایی و مخالف استظهار مفسران بزرگ اسلامی
جوابیه۶/ احمد درخشان
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
جناب سروش محلاتی در مورد آیات مورد بحث رئیس جمهور گفته است که آیه قرآن در مقام بیان این است که در صورت نقض عهد کفار، وجوب نقض عهد برای مسلمانان وجود ندارد و فقط بیان میکند که برای مسلمانان هم نقض عهد جائز است.
لکن ایشان چیزی را به آیات قرآن و خداوند متعال نسبت میدهد که نسبت دادن آن به هر عاقلی موجب کدورت آن فرد میشود، فضلا از قرآن کریم و خداوند متعال که مبرا از این امور اند.
وقتی که طرف مقابل نقض عهد کرده است چرا باید مسلمین همچنان به عهدنامه خود ملتزم بمانند، البته کلام حضرت آقا هم ظهور در این داشت که با وجود اینکه دستور قرآن بر نقض عهد بوده، ولی ما لطف کرده و خارج نشدهایم.
از طرفی مرحوم طبرسی و علامه طباطبایی معنای وجوب نقض عهد را اختیار فرمودهاند.
باید توجه داشت که در صورت تحقق نقض عهد از طرف مشرکین، احتمال وجوب نقض عهد وجود دارد و در چنین مواردی به ظهور اولیه امر تمسک میشود.
@rozaneebefarda
تأملاتی در نقد یک برداشت غیرضابطه مند از قرآن کریم
💥اختصاصی|| احمد سعیدی فرد/ #جوابیه۷
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
⭕️در پاسخ به یادداشت اخیر سروش محلاتی، نکاتی قابل ذکر است:
🔻اولا: اباحه دو معنی دارد؛
اباحه بالمعنى الأخص: که شارع در آن اباحه را جعل کرده، اینجا منطقة الفراغ نیست.
اباحه بالمعنى الاعم: که در آن حکمی جعل نشده است. این جا منطقة الفراغ است.
اگر آیه در مقام دفع حظر متوهم ساعت باشد اباحه را جعل و بیان کرده، پس محدوده منطقه الفراغ نیست.
🔻ثانیا وقتی قرآن با این امر توهم حظر را از بین برد، معنایش آنست که اگر کسی دوباره توهم حظر کند، خلاف قرآن فکر کرده است!
🔻ثالثا توهم حظر نیازمند قرینه است.
کجا در این آیه توهم حظر شده؟
فقط احمق ها توهم میکنند که در صورت نقض طرف مقابل باید به عهد پایبند باشند.
آیه نسبت به کسانی که نقض عهد کردند دو پیشنهاد دارد؛ یا #جنگ یا #نقض_عهد_متقابل.
🔻رابعا همیشه اینطور نیست که امر در مقام توهم حظر دلالت بر اباحه کند.
🔻خامسا شدت به کار رفته در تعبیر فانبذ الیهم با اباحه صرف سازگار نیست.
🔻سادسا همانگونه که گفتند امام المسلمین مصلحت را تشخیص می دهد. خوب امام المسلمین تشخیص داده و میگویند انتظار آن بود خارج شوید ولی نشدید!
@rozaneebefarda
نقدی بر انگارهی عدم وجوب خروج از برجام
پاسخی به یادداشت جنجالی #سروش_محلاتی
#جوابیه۸
#بازنشر||محمد عشایری منفرد/استاد سطح عالی قم
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه ۱ از ۲]
🔹 رهبری معظم انقلاب در بیانات اخیرشان فرمودند: «وقتی آمریکا از برجام خارج شد دستور قرآن این است که تو هم تعهد را رها کن، با این حال باز هم دولت محترم ما تعهدات را رها نکرد».
یادداشتی در فضای مجازی منتشر شده، که منسوب به یکی از استادان حوزه علمیه قم است. در این یادداشت که ظاهراً بیتعریض به سخن رهبری انقلاب نیست، ابتدا ادعا شده است که تنها دلیل قرآنی نقض عهد پیمانشکنان، آیهی مبارک «إِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیَانَهً فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ» است. آنگاه در بررسی دلالت یا عدم دلالت این آیه بر نقض عهد برجام آمده است: «تعبیر «فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ…» … در اینجا در مقام «دفع توهّم حظر» و برای زائل کردن این پندار است که نقض عهد حتی پس از خیانت طرف مقابل، ممنوع است؛ و در علم اصول ثابت شده که امر در چنین موقعیتی به معنی وجوب نیست و صرفاً جواز و اباحه را میفهماند. پس معنی آیه آن است که با نقض عهد از سوی دشمنان، نقض تعهد از طرف مسلمانان «جایز» است، نه اینکه به آنها دستور داده شود که باید تعهد خود را کنار بگذارید! مشابه این ترکیب در قرآن زیاد است مثل امر به صید پس از پایان احرام، که صید را واجب نمیکند: «وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا»(مائده/۲)…» و در ادامه با نقل قول برخی فقیهان متقدم و متأخر نوشتهاند: «پس نه برای لزوم ماندن در برجام به قرآن میتوان استناد کرد و نه برای خروج از آن. این یک تصمیم سیاسی است که در منطقه الفراغ قرار دارد و بر عهده حاکمان است که مطابق مصالح کشور و بر طبق نظر کارشناسان متعهد اقدام کنند»(پایان نقل قول)
ظاهراً این استاد بزرگوار مفروض انگاشتهاند فعل امر در این آیه، دال بر جواز است، و منظور از جواز را هم همان جواز بالمعنی الاخص یعنی جواز در برابر وجوب و حرمت است سپس از این پیشفرضشان نتیجه گرفتهاند که خروج از برجام یا ماندن در آن واجب نبوده بلکه جایز بوده است. البته امکان تغییر این جواز شرعی بهوسیله مصلحت را نیز مطرح کردهاند.
نقد:
یکی از مسائل دیرین دانش اصول، استعمال صیغه امر بعد از نهی یا در مظان نهی است. در تحلیل معنای این قبیل امرها چند قول وجود دارد: یکیاز اقوالی که در مساله وجود دارد جواز و اباحه است. بیتردید منظور از این اباحه «جواز اصطلاحی» نیست بلکه جواز به معنای عام است. چنانکه آمُدی در الإحکام، نیز قول به اباحه را با تعبیر «رفع الحِجر» توضیح داده ونشان داده که منظور قائلان، اباحه به معنای عام است. اصولیان معاصر نیز این فعل امر را به معنای جواز اصطلاحی نمیدانند. محقق بروجردی معتقد است از این فعل امر، حکم مساله قابل برداشت نیست و باید به ادله دیگر مراجعه کرد (تقریرات اشتهاردی ص ۵۸) محقق خویی نیز معتقد است چنین فعل امری مجمل است و بر هیچ حکمی دلالت نمیکند (محاضرات ج ۲ ص ۲۰۶)؛ بنابراین پیشفرض نویسنده محترمِ آن یادداشت که فعل امر را دال بر جواز بالمعنی الاخص انگاشتهاند، قابل درک نیست!
@rozaneebefarda
ادامه👇
نقدی بر انگارهی عدم وجوب خروج از برجام
پاسخی به یادداشت جنجالی #سروش_محلاتی
[صفحه ۲ از ۲]
خلاصه آنکه: وقتی فعل امر ممنوعیت و حرمت قبلی را برداشت باید به دنبال دلیل دیگری برای تعیین تکلیف جدید بود. حال باید دید «نقض عهد و خروج از یک پیمان قانونی و شرعی»، وقتی حرمت خود را از دست داد، چه حکمی دارد؟ ناگفته پیدا است که عهد و پیمانها در ذات خود موجب الزامات و تضیّقاتی برای طرفین قرارداد میشوند و از این جهت ماندن در آنها مادامی که از طرف مقابل امتیازی به دست نیاید، خود به خود مطلوبیتی ندارد بلکه مصداق «اضرار یا تضییق بیهوده بر نفس» بوده و از نظرگاه نقل و عقل عملی، مذموم و حرام است.
چنین است که در این آیه ابتدا به دلالت فعل امر، حرمت قبلی برداشته میشود سپس به دلالت عقل (بهمثابهی قرینه متصله) ماندن بیهوده در هر قراردادی که مصداق تضییق یا إضرار بیهوده بر نفس و مشتمل بر امتیازدهی یک طرفه به بیگانگان باشد، محکوم به حرمت عقلی و نقلی و خروج از آن قرارداد واجب میشود.
در اینجا جای این پرسش باقی است که پس چرا فقیهانی مانند شیخ طوسی و علامه رحمهماالله (چنانکه نویسنده آن یادداشت نیز از آنان نقل کرده) بهجای وجوبِ نقض عهد، تعبیر جواز نقض را به کار گرفتهاند. پاسخ این پرسش آن است که بحث این بزرگان در کتاب الجهاد و در مقام بررسی «مستثنیات وجوب رعایت مهادنه» بوده است. بدیهی است که در قرارداد مهادنه با صرف مشاهده آثار و نشانههای عهدشکنیِ دشمن، نمیتوان بهصورت مطلق، حکم به وجوب خروج از مهادنه (و وجوب استدامهی جنگ) کرد بلکه باید مسأله را به مصلحتسنجی حاکم سپرد اما در قراردادهای غیرجنگی که صرفاً مشتمل بر دادن بستهای از امتیازات اقتصادی و سیاسی در برابر گرفتن دستهی دیگری از امتیازات اقتصادی و سیاسی هستند، وقتی امتیازدهیِ طرف مقابلْ متوقف و این توقف رسماً نیز اعلام شود، دیگر قطع امتیازدهی یک طرفه به بیگانگان به دلالت عقل و نقل واجب میشود نه جایز. لذا توقع نمیرفت که نویسنده آن یادداشت، عبارت فقهی شیخ طوسی و علامه حلی را که درباره جنگ و قرارداد مهادنه است، نقل کنند و بر یک قرارداد اقتصادی حمل کنند!
@rozaneebefarda
5e6e09a3cabb612d0e60b260_7372647911537673341.mp3
6.74M
یک سال و نیم بعد تو سالار تشنه لب...
#محمود_کریمی
شهادت حضرت زینب(س) تسلیت باد...
@rozaneebefarda
#فتنه_سیستان؛ زمینهها و ناگفتهها
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔹جریان غربزده نشان داده حاضر است برای دستمالی، قیصریه را به #آتش بکشد!
آن قیصریه در سال ۸۸ تهران و کل ایران بود. حالا سیستان است!
🔹فتنه سیستان گرچه پیچیده است اما ریشهیابی اش اصلا دشوار نیست؛
ظاهرا با یک تحرک اعتراضی نسبتا گسترده مردمی با ریشههای مذهبی و قومی مواجهیم اما آیا واقعا ماجرا همین است؟!
🔹سالهاست رسانههای بیگانه به موضوع #رهبری_اهل_سنت_ایران متمرکز شدهاند و آقای #عبدالحمید را در قامت یک رهبر معرفی میکنند.
از سوی رسانههای غربگرای داخلی نیز همین خط دنبال شده است.
امروز هم امثال زیباکلام صراحتا پرده برانداخته اند!
🔹طمع به رأی اهل سنت، #تسلیم_طلبان را بر آن داشته که هنگام انتخابات ریاستجمهوری، خطوط قرمز مبتنی بر منافع ملی را رد کنند و در قامت اپوزسیون، شعارهای ساختارشکنانه مذهبی و قومی سر بدهند یا بر چنین خواستهایی صحه بگذارند.
این است که ریشه فتنه سیستان به #سیاست گره خورده است!
🔹عجیب آنکه #سکولارهای_حوزوی که اغلب رویکرد #برائتی و گاه #وحدت_ستیز نسبت به عامه دارند نیز در سیاست به همین جریان غربزده گره میخورند!
از #حاتمی تا #روحانی، وضع همین بوده است که از طرفی اهل سنت و از طرفی سکولارهای حوزوی، پله پیروزی جریان غربزده محسوب میشده است.
🔹این پیچیدگی ها نشان میدهد که مسائل به ظاهر قومی و مذهبی را از دریچه سیاست باید نگریست؛ جایی که مرزهای #تناقض گاه جابجا میشود!
⭕️الغرض!
فتنه در سراوان و سیستان، ریشه در تهران و لندن و واشنگتن دارد!
برای آرامش منطقه هم راهی نیست جز یقهگیری از #فتنه_گران_سبز_و_بنفش!
@rozaneebefarda
تهافت مبنایی در یادداشت توجیهی آقای سروش محلاتی
💥اختصاصی|| علی مؤمنی زاده/ #جوابیه۹
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔹در نقد نوشته اقای سروش محلاتی این نکته قابل توجه است که ایشان از نظریه منطقه الفراغ شهید صدر، استفاده میکند و آن را کنار نظر بزرگانی همچون شیخ طوسی یعنی جواز نقض عهد در برابر دشمن خائن و نقض کننده قرار میدهد. صرف نظر اینکه شیخ طوسی در مقام جواز برای ورود به جنگ است نه توقف یکطرفه تعهدات اقتصادی، و صرف نظر از اینکه اباحه بالمعنی الاخص خود یکی از احکام خمسه است، و ایشان در این عبارت که امر در چنین موقعیتی به معنای وجوب نیست و صرفا جواز و اباحه را میفهماند، اباحه به معنای اخص را اراده کرده، از نظر مبنایی نیز بزرگانی همچون شیخ طوسی نظریه منطقه الفراغ را نمیپذیرند و برای تمام افعال قائل به وجود حکم الهی هستند. لذا نظریه منطقه الفراغ، نظریه ای بر خلاف رای مشهور فقیهان است. اقای سروش محلاتی چطور بین این دو جمع کرده است؟
آیت الله مکارم شیرازی مینویسد:
بزرگان شیعه معتقدند شریعت، ذکر هیچ حکمی را فرونگذارده و هیچ واقعهای خالی از حکم الهی نیست. آنچه مورد نیاز بشر بوده، حتی «ارش الخدش» توسّط پیامبر(ص) و لو با ذکر عمومات و اطلاقات ذکر شده است و به تصریح ائمه(ع) ایشان خود نیز تشریع کننده نبوده و آنچه بیان میکردند از پیامبر به آنها رسیده بوده است. حتی با فرض تفویض امر دین به آنها (که معنایش محل بحث است) نیازی به اعمال آن نبوده است. در این صورت، حال فقهای اعلام چگونه خواهد بود؟ (مکارم، بحوث فقهیه هامه، صص 516-520 و 536)
برخی دیگر نيز تصریح دارند که؛ منطقه الفراغ که نظریه مرحوم شهید صدر است، با همین نگاه مورد قبول #مشهور نیست. (علیدوست، فقه و مصلحت، 216 و 223)
از این جهت، به نظر میرسد یادداشت توجیهی آقای سروش، #متنی_پرخطا است که با عجله برای دفاع از #دولت_روحانی و توجیه رویکرد #حوزویان_سکولار، نگاشته شده است.
@rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 ناگهان خورشید عظمت طلوع میکند!
✅ این زن دیگر ضعیفه نیست؛ او زنِ تاریخ است...
#بازخوانی
💠 بیانات شورانگیز رهبر معظّم انقلاب دربارهی عظمتِ شخصیّت حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها)
🔖 دیدار با جمعی از پرستاران؛ ۱۳۸۹/۰۲/۰۱
#اندیشه_مقاومت
#بانوی_تراز
#فتنه
@qom_khamenei_ir
همایش #حکیم_جریان_ساز
بازکاوی نقش آیتالله مصباح از نهضت اسلامی تا تمدن سازی اسلامی
شنبه ۹ اسفند ۹۹/ ساعت ۱۸:۴۵
@rozaneebefarda
سروش محلاتی و مقوله #تفقه_حزبی!
نقدی بر یادداشت تعریض گونه محمد سروش بر بیانات مقام معظم رهبری
اختصاصی|| محمدعلی شیرازی/ #جوابیه10
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه ۱ از ۳]
آقای محمد محلاتی، که از جانب برخی ژورنالیستهای زاویهدار تلاش میشود به عنوان #مفتی_خردهجریان_اعتدال معرفی گردد، سه روز پس از سخنان مقام معظم رهبری متنی را در حساب شخصی خود در تلگرام منتشر کرد و تلاش کرد با استفاده از اصلی اختلافی بخشی از کلام مقام معظم رهبری را زیر سؤال ببرد.
🔹این یادداشت #واکنشهای_منفی #فضلای_حوزوی را برانگیخت و هریک از زاویهای به نقد آن پرداختند.
آقای محلاتی در یادداشت خود ادعا کرده بود:
«...امر(فَانْبِذْ) در اینجا در مقام "دفع توهّم حظر" و برای زائل کردن این پندار است که نقض عهد حتی پس از خیانت طرف مقابل، ممنوع است. و در علم اصول ثابت شده که امر در چنین موقعیتی به معنی وجوب نیست و صرفا جواز و اباحه را میفهماند. پس معنی آیه آن است که با نقض عهد از سوی دشمنان، نقض تعهد از طرف مسلمانان "جایز" است، نه اینکه به آنها دستور داده شود که باید تعهد خود را کنار بگذارید!»
🔻او در ادامه برای تقویت دیدگاه خود به کلام شیخ طوسی و علامه نیز استناد کرد که از این آیه شریفه «جواز» فهمیدهاند و در نهایت حکم را دائر مدار مصلحتی دانست که امام المسلمین تشخیص میدهد و عمل میکند.
اما باید دید که:
1. آیا «افاده اباحهی امر عقیب حظر» اصلی مسلم است؟
2. آیا آیه شریفه محل بحث از مصادیق امر عقیب حظر است؟
3. متعلق جواز در کلام شیخ طوسی و علامه حلی چیست؟ آیا این دو بزرگوار در صورت نقض آشکار پیمان توسط مشرکین قائل به جواز نقض عهد توسط امام المسلمین هستند یا وجوب؟
پاسخ به سؤال اول
در پاسخ به سؤال اول باید گفت که افاده اباحه در امر عقیب حظر از مسلمات اصولی نیست و از قضا شیخ طوسی و علامه حلی رحمهماالله که آقای محلاتی تلاش کرده از کلام آنان به نفع خود استفاده کند چنین افادهای را نمیپذیرند.(العدّة فی اصول الفقه ج1 ص183، تهذیب الوصول الی علم الاصول ص97، نهایة الوصول ج1 ص435-433 مبادی الوصول الی علم الاصول ص98) همچنین مرحوم آخوند نیز در صورت عدم قرینه قائل به اجمال میشوند(کفایة الاصول، ص76) و برخی فقهای عظام معاصر نیز قول به اجمال را میپذیرند همچون آیتالله سبحانی(ارشاد العقول الی مباحث الاصول ج1 ص346)، آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی(بیان الاصول ج1 ص164) و آیتالله مکارم شیرازی (انوار الاصول ج1 ص301) بدیهی است پیش از استقرار اجمال؛ فقیه به قرائن داخلی و خارجی عبارت توجه میکند و چه بسیار اوامر عقیب حظر که به دلیل وجود قرائن به اجمال نمیرسند کما اینکه مرحوم آخوند نیز ادعا نمودهاند بسیاری از این اوامر محفوف به قرائن هستند و نوبت به اجمال نمیرسد.(کفایة الاصول، ص77)
🔻 بر این اساس فقیه میتواند در هنگام استنباط بر اساس قرائن حکم به وجوبی بودن امر عقیب حظر کند ولو اینکه از حیث کبروی مبنای دیگری را در اینگونه اوامر اتخاذ کرده باشد.
پاسخ به سؤال دوم
از حیث صغروی نیز آیه شریف از مصادیق امر عقیب حظر یا توهم حظر نیست چراکه منع خداوند متعال از نقض عهد از ابتدا منوط و مشروط به پایبندی طرف مقابل به تعهدات خود بوده است. آیتالله سیدعلی خامنهای در بحث فقهی «هدنة» یا «قرارداد ترک مخاصمه و آتشبس» میفرمایند:
« پس از پذيرش اصل حرمت شكستن پيمان صلح، مىگوييم كه بى هيچ شبهه و اختلافى، در صورتى كه دشمن در شكستن صلح پيشقدم شود، شكستن آن از سوى مسلمانان جايز خواهد بود.
🔹دلايل جواز اين كار عبارتند از: يك: همان ادلهاى كه معاهدات منعقد شده با دشمن را معتبر مىداند، اعتبارش را مشروط و موكول به پايبندى دشمن به آنها شمرده است مانند اين آيه شريفه «فَمَا اسْتَقٰامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ» يعنى پس تا هنگامى كه در برابر شما پايبند پيمان خود باشند، شما نيز پايبند پيمان خود باشيد»(قرارداد ترک مخاصمه و آتشبس، ص113 / همچنین: منتهی المطلب ج15 ص151) توضیح آنکه « ما » در « ما استقاموا » مصدریة ظرفیة و متضمن معنای شرطیت یا اسم شرط جازم در محلّ نصب بنابر ظرفیت زمانی است.(الجدول، محمود صافی ج10، ص287/اعراب القرآن الکریم، محمود درویش،ج4 ص61) و در هر صورت پایبندی به پیمان را مشروط به بقای طرف مقابل بر عهد طرفینی میکند.
🔹در نتیجه وقتی طرف مقابل قرارداد فیما بین را نقض کند حظر یا توهم حظری برای نقض متقابل وجود نخواهد داشت که خداوند متعال بخواهند با آیهای دیگر آن را برطرف کنند. نکته مهم اینجاست که مشروط بودن بقای عهد و پیمان به پایبندی طرف مقابل آنقدر قوی و مسلم بوده است که برخی فقها در صورت نقض عهد از جانب طرف مقابل عهد و عقد را به خودی خود باطل میدانند و به اصطلاح قائل به «انتقاض عقد» هستند که در ادامه به برخی قائلین آن اشاره خواهیم کرد.
@rozaneebefarda
ادامه👇
سروش محلاتی و مقوله #تفقه_حزبی!
نقدی بر یادداشت تعریض گونه محمد سروش بر بیانات مقام معظم رهبری
[صفحه ۲ از ۳]
🔹«افاده اباحه در امر عقیب حظر» در صورتی پذیرفتنی است که اصالة الظهور آن را یاری کند. به عبارت دیگر اگر امری بعد از منع آمد ولی ظهور خود در لزوم را حفظ کرد هیچیک از فقها و اصولیین آن را حمل بر اباحه نمیکنند بنابراین، حتی در صورت پذیرش اصل افاده اباحه در امر عقیب حظر باید در موارد مختلف دقت کرد که آیا ظهور کلام برخلاف این اصل هست یا خیر؟
در این زمینه عمده مفسرین، که تمرکز اصلی و تخصصیشان کشف و تبیین منطوقات و مفاهیم قرآنی است، چنین استظهاری نداشتهاند و امر در آیه شریفه را امری متعارف و دستوری دانستهاند.
🔹شیخ طوسی، که از «فقهای بزرگ امامیه» نیز هست میفرمایند:
« أمر اللَّه تعالى نبيه انه متى خاف- ممن بينه و بينه عهد- خيانة أن ينبذ اليه عهده على سواء...» (التبیان ج5 ص144)
🔹همچنین مرحوم علامه طباطبائی نیز که فضل فقهی-اصولیشان بر اهل اطلاع پوشیده نیست میفرمایند:
«و ملخص الآيتين [ آیة « فانبذ الیهم » و الآیة السابقة ] دستوران إلهيان في قتال الذين لا عهد لهم بالنقض أو بخوفه فإن كان أهل العهد من الكفار لا يثبتون على عهدهم بنقضه في كل مرة فعلى ولي الأمر أن يقاتلهم و يشدد عليهم، و إن كانوا بحيث يخاف من خيانتهم و لا وثوق بعهدهم فيعلمون إلغاء عهدهم ثم يقاتلون و لا يبدأ بقتالهم قبل الاعلام فإنما ذلك خيانة، و أما إن كانوا عاهدوا و لم ينقضوا و لم يخف خيانتهم فمن الواجب حفظ عهدهم و احترام عقدهم و قد قال تعالى: «فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى مُدَّتِهِمْ:» التوبة:- 4. و قال: «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ:» المائدة:- 1.( الميزان في تفسير القرآن، ج9، ص: 114-113)
🔹سایر تفاسیر فرق اسلامی از اواخر قرن دو و ابتدای قرن سه تا کنون نیز از این آیه شریفه امر متعارف و دستوری را برداشت کردهاند. بخشی از آن متون عبارتاند از:
مجمع البیان ج14 ص850، معانی القرآن (فراء) ج1 ص414، مجاز القرآن (ابوعبیدة) ص249، الهدایة الی بلوغ النهاة ج4 ص2858-2855، تفسیر العز بن عبدالسلام ج1 ص243-242، البحر المحیط فی التفسیر ج5 ص341-340، نظم الدرر فی تناسب الآیات و السور ج3 ص235، تفسیر القرآن الکریم و اعرابه و بیانه ج4 ص75، جامع البيان فى تفسير القرآن، ج10، ص: 20-19، التفسیر الکبیر للطبرانی ج3 ص370، تفسیر ابن وهب ج1 ص301، الکشف و البیان المعروف تفسیر الثعلبی ج4 ص369، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز ج2 ص543، احکام القرآن کیاهراسی ص162، التفسیر الکبیر (فخر رازی) ج15 ص498، من هدی القرآن ج4 ص86-85، تفسیر الشعراوی ج8 ص4770، تفسیر غریب القرآن ، ابن قتیبه (م 276) ص156، تذکرة الإریب فی تفسیر الغریب، ابنجوزی (م 597) ص131، الوجیز فی تفسیر القرآن العزیز، ابنابی جامع (م 1135) ج1 ص523 ، عیون التفاسیر، سیواسی، ج2 ص119 ، سواطع الإلهام فی تفسیر کلام الملک العلام ، ج2 ص414
درج الدرر فی تفسیر القرآن العظیم، عبدالقاهر جرجانی، ج1 ص740، الدر المصون فی علوم الکتاب المکنون ج3 ص429
التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، طنطاوی محمد سید، ج6 ص137، تفسیر السمرقندی المسمی بحر العلوم ج2 ص28
اعراب القرآن (نحاس) ج2 ص101، الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز ج1 ص446، مشکل اعراب القرآن ص303
جوامع الجامع ج2 ص28، انوار التنزیل و اسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، ج3 ص14، رموز الکنوز فی تفسیر الکتاب العزیز ج2 ص455، ارشاد الاذهان فی تفسیر القرآن ص189، التفسیر الوسیط (زحیلی) ج1 ص816 و...
🔹در این بین استاد آقای محلاتی، یعنی آقای حسینعلی منتظری نیز در مباحث فقهی خود از این آیه شریفه وجوب و الزام برداشت کرده است:
إذا هم غدروا بالمسلمين و نقضوا العهد ارتفعت حرمتهم قهرا بما عملته أيديهم. كما أنّه لو ظهرت أمارات الغدر و الخيانة فالصبر ربّما يكون مخالفا للحزم و الاحتياط و موجبا لسلطتهم على المسلمين على حين غفلة منهم.
فعلى حاكم المسلمين حينئذ إعلامهم بقطع العلاقات احتياطا للإسلام و الأمّة، و لا يجوز له قتالهم قبل الإبلاغ و الإعلام:
قال اللّه- تعالى-: «الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ* فَإِمّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ* وَ إِما تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواءٍ، إِنَّ اللّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنِينَ.» «1» (دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیة، ج2 ص737) البته در ترجمهای که از این کتاب ارائه شده معنای جوازی جایگزین معنای دستوری شده است که وجه آن معلوم نیست.(مبانی فقهی حکومت اسلامی،ج5 ص270، ترجمه محمود صلواتی و ابوالفضل شکوری از کتاب دراسات فی ولایة الفقیه منتظری)
@rozaneebefarda
ادامه👇
سروش محلاتی و مقوله #تفقه_حزبی!
نقدی بر یادداشت تعریض گونه محمد سروش بر بیانات مقام معظم رهبری
[صفحه ۳ از ۳]
پاسخ به سؤال سوم
مقام معظم رهبری در سخنرانی خود فرمودند:
« آنها از روز اول اصلا به این تعهدات عمل نکردند. آن کسی که باید مورد خطاب و عتاب قرار بگیرد آنهاست. جمهوری اسلامی تا مدت طولانی بر اساس تعالیم اسلام به آنچه تعهد کرده بود عمل کرد وقتی که دید آنها اینجوری عمل کردند، آن یکی خارج شد دیگران هم همراهی کردند، « فانبذ الیهم علی سواء » این هم آیه قرآن است، خب تو هم رها کن، منتهی دولت محترم ما رها نکردند.»
⭕️بنابراین فرض مسئله جایی است که طرف مقابل پیمان را نقض کرده و به آن عمل نکرده است و اینکه به دلیل بدعهدی طرف مقابل دولت اسلامی موظف است پیمان را لغو کند. نکته مهم اینجاست که مرحوم شیخ و علامه رحمهماالله نیز نه تنها قائل به لزوم لغو پیمان در این فرض هستند، بلکه بالاتر از آن قائل به انتقاض عهد هستند یعنی اگر طرف مقابل به پیمان خود عمل نکرد، عقد به خودی خود باطل میشود. مرحوم شیخ طوسی رحمهالله در این زمینه میفرمایند:
«إذا عقد الإمام لعدة من المشركين عقد الهدنة إلى مدة فعليه الوفاء بموجب ذلك إلى انقضاء المدة لقوله تعالى «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» و عليهم أيضا الوفاء بذلك فإن خالف جميعهم في ذلك انتقضت الهدنة في حق الجميع»(مبسوط ج2 ص59-58)
🔻مرحوم علامه نیز میفرمایند:
« و لو شرع المشركون في نقض العهد، لم يخل، إمّا أن ينقض الجميع أو البعض، فإن نقض الجميع العهد، وجب قتالهم و نقض عهدهم؛ لقوله تعالى: فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ.
و إن نقض بعضهم دون بعض، نظرت، فإن كان الباقون أنكروا ما فعله الناقضون بقول أو فعل ظاهر، أو اعتزلوهم أو راسلوا الإمام بأنّا منكرون لما فعلوا، أو أنّا مقيمون على العهد، كان العهد باقيا في حقّه.(منتهی المطلب، ج15 ص151)»
بنابراین در اصل از بین رفتن پیمان اختلافی نیست و تنها در خصوص دلالت آیه «فانبذ الیهم» اختلاف وجود دارد و مرحوم شیخ و مرحوم علامه رحمهماالله از امر به کار رفته در آیه شریفه الزام برداشت نمیکنند که البته وجه آن معلوم نیست.
🔹مقام معظم رهبری نیز در بحث «هدنة» ملتفت این برداشت علامه بودهاند و به آن اشاره کرده و آن را مستبعد دانستهاند:
«يمكن أن يقال إن النبذ أيضا ليس بواجب، بل الأمر في قوله تعالى (فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ) بمعنى جواز ذلك لإمام المسلمين لا وجوبه عليه، فيجوز له حين استشعاره الخيانة و حصول الخوف، أن ينبذ إليهم على سواء، و إن كان ذلك بعيدا عن ظاهر الكلام» (الهدنة ص82-79) که در این صورت باز هم خدشهای به اصل استدلال وارد نمیشود چراکه اصل از بین رفتن پیمان در فرض پیمانشکنی طرف مقابل بین اطراف محل بحث اتفاقی است و اختلافات در خصوص دلالت این آیه شریفه از قبیل تفاوت در استظهار است که هزاران مورد از این قبیل اختلافات در اجتهادات عمیق فقهی رخ میدهد و علاوه بر این، آیات دیگری دالّ بر لزوم نقض یا انتقاض پیمان وجود دارد که اگر کسی دلالت امر « فانبذ الیهم » را نیز نپذیرد ادله دیگر جایگزین آن میشود.
سخن پایانی
به سخنان غیرفنی آقای محلاتی پاسخهای درخوری داده شده است اما نگارنده لازم دید با بیان تفصیلی سطح شبهات وی را تبیین کند. امیدواریم فضلای متعهد و اصیل حوزه علمیه با روشنگری علمی و مؤثر، مرز باریک میان «فقیه سیاسی» و «متفقه حزبی»، «فقه حکومتی» و «فقه دولتزده»، «جریانسازی فقهی» و «فقه جناحی و جریان زده» را بیش از پیش تبیین نموده و جلوی برداشتهای غیرمتین را بگیرند.
⭕️حسن ختام، کلامی از مقام معظم رهبری:
«باید مفاهیم جدید مطرح شود. این مفاهیم جدید از بیرون نمیآید از متن قرآن و سنت است البته کار همه کس نیست، فضلا و متفکرینی باید دنبال این کار بروند که با مبانی اسلامی کاملا آشنا باشند قرآن را با دقت مطالعه کرده باشند تلاوت و تدبر کرده باشند و از جمود و تحجر فکری دور باشند.
چون از این طرف یک خطر این است که یک آدم بیصلاحیت و نیمهسواد و التقاطی وارد استنباطهای جدید از آیات الهی شود از آن طرف هم این خطر وجود دارد که یک آدم متحجر که هنوز مسئله دخالت دین در زندگی اجتماعی و سیاست و حکومت برایشان حل نشده بخواهند وارد شوند.»(دیدار با نمایندگان مجلس خبرگان 1399.12.4)
@rozaneebefarda
نقدي بر اظهارات آقای سروش محلاتی پیرامون #نقض_عهد_كفار
اختصاصی|| حسين عشاقی/استاد فلسفه و عرفان در حوزه #جوابیه۱۱
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه ۱ از ۲]
🔹اخيرا يادداشتي از آقاي سروش محلاتي منتشر شده است كه در آن ايشان در باره آيه «وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواءٍ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنينَ» اظهار نظر كرده و گفتهاند : «با صرف نظر از ماجرای برجام و مسائل پیرامون آن، آیا بطور کلی قرآن در این باره "دستوری" دارد؟ این دستور در کجای قرآن است و به چه معناست؟»
🔻و بعد اين گونه پاسخ ميدهند : «امر (فَانْبِذْ) در اینجا در مقام "دفع توهّم حظر" و برای زائل کردن این پندار است که نقض عهد حتی پس از خیانت طرف مقابل، ممنوع است. و در علم اصول ثابت شده که امر در چنین موقعیتی به معنی وجوب نیست و صرفا جواز و اباحه را میفهماند. پس معنی آیه آن است که با نقض عهد از سوی دشمنان، نقض تعهد از طرف مسلمانان "جایز" است، نه اینکه به آنها دستور داده شود که باید تعهد خود را کنار بگذارید!».
⭕️در پاسخ به اظهارات آقاي سروش بايد گفت:
مقتضاي «اصل» تا جائي كاربرد دارد كه دليل و قرينه خاص بر خلاف آن نباشد؛ اما در مورد اين آيه قرينههاي متصل و منفصل زيادي وجود دارد كه دلالت ميكند بعد از پيمان شكني از طرف كفار، عدم التزام به پيمان از طرف مسلمانان يك دستور واجب و وظيفه مؤكد براي مسلمانان است؛ از جمله اين قرائن ميتوان گفت:
1-خداوند در آيه (12توبه)، قتال با مشركان پيمانشكن را واجب كرده و دستور جنگ با پيمانشكنان را صادر كرده و فرموده است «وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا في دينِكُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ»؛ كه خلاصه معنا اين است كه در صورتي كه كفار پيمان شكستند با آنها وارد جنگ شويد؛ در اين آيه خداوند با آوردن جمله «إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ» علت وجوب اين جنگ را توضيح ميدهد و بيان ميكند وجوب اين جنگ، بخاطر عدم التزام كفار به پيمانشان است؛ واضح است با دستور وجوب جنگ با پيمانشكنان بخاطر پيمان شكني، متعهد بودن مسلمانان به ترك مخاصمه معني ندارد و اصلا با وجوب قتال، التزام به پيمان ترك مخاصمه، امكان ندارد؛ بنابراين اين آيه بخوبي دلالت دارد كه با پيمانشكني دشمنان، واجب است كه ما نيز آن پيمان رها كنيم و آنرا بكنار بگذاريم؛ زيرا با واجب بودن جنگ عليه پيمانشكنان امكان ندارد، به ترك مخاصمه متعهد بود؛ پس اين آيه بخوبي روشن ميكند بعد از پيمانشكني كفار وظيفه واجب مسلمانان كنارگذاشتن پيمان است.
2- قرينه ديگر اين كه در آيه بعد يعني (13 توبه) خداوند مسلماناني كه در مقابل پيمانشكني دشمنان، حاضر به جنگ با آنها نيستند را شديدا توبيخ و نكوهش ميكند و ميفرمايد : «أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ .... أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ»؛ و نكوهش و توبيخ چنين مسلماناني، بخاطر عدم اقدام به جنگ با پيمانشكنان، نشان ميدهد دستور وجوب جنگ عليه پيمانشكنان، يك دستور جدي و وظيفه مؤكد الهي است؛ با جدي و مؤكد بودن دستور وجوب جنگ عليه پيمانشكنان، بسيار روشن است كه التزام به پيمان، امكان وقوع ندارد؛ چگونه ممكن است از يك طرف، جنگ عليه پيمانشكنان براي مسلمانان واجب جدي و مؤكد باشد و از طرف ديگر همان مسلماناني كه بايد به جنگ پيمانشكنان بروند، بايد به تعهدشان بر ترك مخاصمه باقي باشند؟!
@rozaneebefarda
ادامه👇
نقدي بر اظهارات آقای سروش محلاتی پیرامون #نقض_عهد_كفار
[صفحه ۲ از ۲]
3- از قرائن ديگر وجوب نقض عهد از طرف مسلمانان، تعبير «عَلى سَواءٍ» در جمله «فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواءٍ» است در آيه مورد استناد آقاي سروش؛ تعبير «عَلى سَواءٍ» يعني بايد عكس العمل مسلمانان همسان كار كفار باشد؛ به اين شكل كه همانگونه كه كفار با نقض عهد، به مسلمانان بيتوجهي كرده و تعهدشان را ملغا كردند مسلمانان نيز به اندازه برابر، به كفار پيمانشكن، بيتوجهي كرده و تعهدشان به كفار را رها كرده و به سوي آنان پرتاب كنند؛ و در آخر آيه نيز با جمله «إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنين» حكمت و مصلحت اين حكم مقابله به مثل كردن را اشاره ميكند؛ ميگويد نقض عهد كفار، خيانت است و خداوند خائنان و كارهاي خائنانه آنها را دوست نميدارد؛ و لذا بايد مقابله به مثل شود؛ تا از كارهاي خائنانه مشابه جلوگيري شود؛ روشن است اگر كنارگذاشتن معاهده، واجب نباشد، در اين صورت نه به مفاد «عَلى سَواءٍ» عمل شده است (چون تعهد، يكطرفه و فقط بسود كفار خيانكار بوده، و همساني شكل نميگيرد) و نه مصلحت مورد نظر در جمله «إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنين» بدست آمده است؛ زيرا اگر به خيانت عكس العمل مناسب نشان داده نشود خيانت كه مطرود خداوند است باز بارها تكرار ميشود؛ و عامل تكرار خيانت مطرود خداوند بيتفاوتي مسلمانان مقابل آن خيانت است؛ پس آخر آيه مورد بحث، قرينه روشني است كه با نقض عهد مشركان، رها كردن پيمان از طرف مسلمان واجب است نه صرفا يك كار جايز دو سويه.
🔹اينها از قرائني است كه نشان ميدهد «اصل» مورد ادعاي آقاي سروش در اينجا كاربرد ندارد.
آقاي سروش در ادامه يادداشت خود، كلام شيخ طوسي در كتاب مبسوطش را تأييدي بر برداشت ناصواب خود قرار داده است؛ حال آن كه چيزي كه شيخ طوسي در آنجا گفته، مسئله ديگري است و ربطي به مدعاي آقاي سروش ندارد؛ توضيح اين كه در مورد كلمه «تَخافَنَّ» دو تفسير مطرح است برخي اين خوف را ترس از پيمانشكني احتمالي گرفتهاند و برخي با توجه به نون تأكيدي كه در كلمه هست خوف را به معناي ترس از پيمانشكني قطعي معني كردهاند؛ شيخ طوسي در مبسوط با توجه به معني اول، در ادامه عبارت مورد استناد آقاي سروش ميگويد: «و لاتنقض الهدنة بنفس الخوف بل للامام نقضها» يعني به صرف چنين ترسي (كه خيانت كفار، در حد يك احتمال است نه قطعي)، مسلمانان حق نقض عهد ندارند بلكه اين در اختيار رهبر مسلمانان است كه تصميم به نقض عهد بگيرد يا معاهده را ادامه دهد. اين است چيزي كه شيخ طوسي در مبسوط گفته است؛ اما متأسفانه آقاي سروش يا عمدا عبارت شيخ را تقطيع و تحريف كرده يا بدون اين كه منظور شيخ طوسي را درك كرده باشد سخن شيخ طوسي را در فرض قطعي بودن نقض عهد كفار معنيكرده و تصور كرده شيخ ميگويد وقتي نقض عهد از ناحيه كفار رخ داده نقض عهد براي امام مسلمانان جايز است و او ميتواند تصميم به نقض عهد بگيرد يا معاهده را ادامه دهد؛ حال آن كه جوازي كه شيخ طوسي مطرح كرده مربوط به نقض احتمالي است، نه نقض عهدي كه قطعا واقع شده است؛ و بين دو مطلب، فاصله زياد است.
@rozaneebefarda
سایت رسمی پاپ برنامه سفر او به عراق را منتشر کرد/ دیدار با آیت الله سیستانی، روز ۱۶ اسفند
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
Visit to Najaf and Mass in Baghdad
On Saturday, 6 March, Pope Francis will depart Baghdad for Najaf. Following a courtesy visit to the Grand Ayatollah Sayyid Ali Al-Husayni Al-Sistani in Najaf, Pope Francis will fly to Nassirya for an interreligious meeting at the Plain of Ur.
On his return to Baghdad in the afternoon, the Pope will celebrate Holy Mass at the Chaldean Cathedral of Saint Joseph in Baghdad.
این دیدار 6 مارس(شنبه هفته آینده) انجام خواهد شد.
🔶حاشیه روزنه
هیاهوی غیرعادی جریان رسانهای غربگرا پیرامون این سفر و تلاش برای دوگانهسازی کاذب بین نجف/قم، فعلا به دلائل نامعلومی مسکوت مانده است اما احتمالا بعد از نزدیک شدن به ایام سفر پاپ(۱۵ اسفند)، دوباره موج سازی ها آغاز خواهد شد و چه بسا #پاپ_ندیدهها این سفر و آن دیدار را به عنوان یک نقطه عطف در تاریخ معاصر معرفی کنند!
یکی از روحانیان فعال در عرصه ادیان، به درستی تصریح کرده که پاپ برای #احیای_مسیحیت به عراق سفر میکند.
با این وجود، آیا رواست برای این سفر و دیدار با مرجعیت اعلای عراق، اینهمه هیاهو به راه بیافتد؟ آیا سیره اهل بیت(علیهم السلام) که بیشترین عنایت را به گفتگوهای دینی با مخالفان داشتهاند، با این قبیل اقدامات تبلیغاتی خالی از خردورزی که آبروی مرجعیت را به مخاطره میاندازد، تطابق دارد؟
@rozaneebefarda
هتاکی #تاجزاده به امام جمعه محترم مشهد
⭕️حاشیه روزنه
جهت اطلاع آقای تاجزاده و دوستان!
سابقه علمی و عملی امثال آقای علمالهدی مشخص است؛
آنان عمری را در راه کسب معارف اهل بیت علیهم السلام گذراندهاند و بیش از #بیسوادهای_ژورنالیست_سیاست_زده از عمق دین شناخت دارند.
در عرصه عملی هم، اگر ایشان العیاذ بالله ثل طالبان و زن ستیز بودند، امروز دختر فاضله شان چگونه در این سطح از فعالیت دانشگاهی و اجتماعی قرار گرفتهاند؟!
روحیه تهاجمی و ادبیات ساختارشکنانه امثال تاجزاده ممکن است گاهی مخاطب کم اطلاع را به طور موقت جذب کند اما با روشن شدن واقعیت ادعاهای دروغین، این طیف کاملا بی اعتبار خواهند شد.
جهت مزید اطلاع آقای تاجزاده؛
برخوردهای طالبانی با زنان، در کارنامه دوستان دیروز و امروز شما مانند #اکبر_پونزها قابل ردیابی است که بر سر زنان کم حجاب پونز و بر دستان جوانهای آستین کوتاه برتن، رنگ میزدند!
@rozaneebefarda
واکنش متفاوت سروش محلاتی به جوابیههای روزنه!
🔹جناب آقای سروش محلاتی ضمن بازنشر یادداشتهای انتقادی روزنه، واکنشی ژورنالیستی به نقد یادداشتش ابراز کرده که از جهاتی جالب است!
او مینویسد:
👇
⭕️در پی نشر یادداشت (دستور قرآن به رها کردن تعهد؟! نگاه اول) #بلافاصله در فضای مجازی #فراخوان نقد و جواب داده شد و عدهای از نیروهای مرتبط، #فورا #نقدهای_فراوانی تولید و عرضه کردند.
اینک بخشی از این نقدها در اینجا ارایه میشود تا علاوه بر استفاده علمی و داوری درباره اعتبار آنها، کاربران از نمونهای از رخدادهای حوزه و جریانات فعال در آن و ادبیات اخلاقی آنها، آگاهی یابند.
🔶حاشیه روزنه
اینکه جناب آقای محلاتی برای نخستین بار، نظرات مخالفان خود را به نحو کامل بازنشر میدهد اتفاق مبارکی است در راستای #آزاداندیشی_حوزوی که از مطالبات برزمین مانده مقام معظم رهبری است اما؛
جناب ایشان بلافاصله بعد از این کوتاه نوشته، لینک خبری(مرتبط با راهاندازی کانالهای پرشمار توسط نهاد مقدس بسیج) را بازنشر کرده و #تلویحا بلکه تصریحا در متن خود چنین القا کرده که نقدهای منتشر شده در روزنه نیز در راستای یک فرایند سازمانی تولید شده است!
این حجم از بیاخلاقی، واقعا از کسی که داعیهدار بحث آزاد است، اصلا مورد انتظار نیست!
احتمالا ایشان تکاپوی خودجوش و مستقل جمعی از فضلای حوزه در روزنه را با اقدامات همفکران سیاسی خود در اجیر کردن کانالهای زرد و بعضا مستهجن، برای رأی آوری و ترویج گفتمانی، اشتباه گرفته است!
جناب محلاتی بجای #فرافکنی و پیرایه بستن به منتقدان، بهتر است به استدلالها پاسخ گوید!
@rozaneebefarda
یادداشت جدید #سروش_محلاتی؛ عقبگرد علمی یا تاکتیک جدید برای فرار از نقدها؟!
👇
🟢دستور قرآن به رها کردن تعهد ؟!
✅نگاه دوم
❓در یادداشت قبل آوردم که پس از نقض عهد از طرف مقابل، ما نیز "حق" داریم که تعهدات خود را نادیده انگاریم ولی میتوانیم مطابق مصالح خویش تصمیم گرفته و به همه تعهدات خود یا برخی از آنها وفادار بمانیم.
این موضوع بلحاظ عقلایی کاملا روشن است و خردمندان در آن تردیدی ندارند ولی آیا در برابر این حکم عقلایی و مخالف آن، "نص شرعی" وجود دارد که ما را ملزم نماید که همه تعهدات خود را لغو کنیم؟
❓مفاد آیات قرآن، "لزوم" تعهد به پیمانها "در محدوده" رعایت آن از سوی دیگران است: «فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقيمُوا لَهُم»(توبه/7) و قهرا با نقص عهد از سوی آنان، "وجوب" وفای عقد بپایان میرسد. بگمان برخی بزرگان، نقض عهد دیگران، برای ما مسئولیت آور است و ما "موظفیم" همه تعهدات خودمان را کَاَن لم یکن اِنگاریم.
در این باره استناد میشود به آیه "ًفَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواء"(سوره انفال/آیه ۵۸) ولی آیا این آیه، "حق" و اختیاری را برای پیامبر اثبات میکند تا با توجه به شرایط ، مصلحت جامعه اسلامی را "تشخیص" داده و بر مبنای ان "تصمیمگیری" کند و یا آیه شریفه وظیفهای برعهده او میگذارد تا تعبدا و بدون در نظر گرفتن مصلحت، آن را اجرا کند؟
❓بر اساس نظر اول: پیامبر(ص) همانگونه که در اصل انعقاد قرارداد، بر طبق مصلحت حق تصمیم گیری دارد، در ادامه آن و در شرایط نقض و خیانت دشمن نیز بر اساس همین تشخیص، شخصا تصمیم میگیرد و دلیلی برای الزام او به الغای همه تعهدات وجود ندارد و آیه (فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواء) تکلیفی متوجه او نمیسازد و امر در این آیه دلالت بر وجوب نقض تعهد ندارد.
❓دلیل عدم وجوب نقض:
اولا: این آیه اساسا درمقام بیان "حکم نقض" (وجوب یا جواز) از سوی پیامبر(ص) نیست بلکه آیه در مقام بیان آن است که پس از آشکار شدن علائم خیانت از سوی دشمنان، پیامبر نباید بدون اعلام به دشمنان از پیمان بیرون بیاید. نقض مخفیانه عهد از سوی پیامبر نوعی خیانت است و او وظیفه دارد از آن پرهیز کرده و خروج خود را به آنان اعلام کند پس «فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ» بمعنی لزوم اعلام و یا متضمن اعلام خبر است (شیخ طوسی، النبذ: "القاء الخبر" التبیان، ج۵، ص۱۴۵). صاحب جواهر هم آیه را همینطور معنی میکند که اگر علائم خیانت آنان اشکار شد، تو به آنها نقض عهد را اعلام کن: «ای اَعلِمهم نقض عهدهم حتی تکونون سواء فی ذلک»(جواهرالکلام، ج۲۱، ص۲۹۴)
پس اگر آیه دلالت بر وجوب داشته باشد، بر وجوب "اعلام" دلالت دارد و البته این وجوب در فرض اراده نقض است ولی آیه بر وجوب اراده نقض دلالتی ندارد و آن را الزامی نمیسازد.
ثانیا: قرینه آنکه آیه درصدد تشویق به نقض متقابل نیست و درصدد بیان لزوم اعلام است، تعلیل ذیل آیه است که متناسب با حکم "لزوم اعلام" است و مربوط به لزوم نقض عهد نیست: «إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنينَ». به بیان علامه بر پیامبر واجب است که به آنان "خبر" نقض متقابل را "اعلام" کند تا مبادا مرتکب "خیانت" شود(المیزان، ج۹، ص۱۱۴) درحالیکه اگر آیه در مقام بیان لزوم عدم تعهد مسلمانان بود، مناسب بود که خداوند به مثل (ان الله یحب الصابرین) تعلیل نموده و مسلمانان را به مقابله به مثل و درگیری با دشمن تشویق کند.
ثالثا: نقض از سوی مسلمانان در برابر نقض عهد کفار، از باب "مقابله به مثل" و بر اساس قاعده «وَ الْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ»(سوره بقره/آیه۱۹۴) است و مقابله به مثل یک حکم الزامی نیست بلکه جنبه حقی داشته و صرفا جواز مقابله را برای مسلمانان اثبات میکند. از این رو اگر کفار حرمت ماههای حرام را نقص کنند، مسلمانان نیز حق دارند در همان ماهها مقابله بمثل کنند ولی بر آنها واجب نیست که الزاما در ماه حرام مقابله کنند.
با توجه به این قرائن و شواهد کاملا روشن است که آیه شریفه هیچ گونه دلالتی بر وجوب نقض از طرف مسلمانان به عنوان عمل متقابل در برابر کفار نقض کننده پیمان و سلب اختیار از پیامبر ندارد و استظهار وجوب، با آیه سازگار نیست. از این رو نظر وجوب نقض را نمیتوان تایید کرد. همان نظری که اختیار پیامبر را انکار کرده و خلاف ظاهر آیه میداند(آیه الله خامنه ای، المهادنه، ص ۸۱). نکات فوق اشکالات این دیدگاه را روشن میسازد.
❓نتیجه آنکه؛ «فَانْبِذْ إِلَيْهِم» اگر مربوط به اصل نقض باشد، دلالت بر وجوب ندارد و دفع توهم حظر است(نگاه اول) و اگر مربوط به اعلام آن باشد، هرچند دلالت بر وجوب دارد ولی ملازمه با وجوب نقض نداشته و اختیار پیامبر را در شیوه برخورد نفی نمیکند(نگاه دوم)
باید مراقبت کرد که مبادا با نسبت دادن اقدامات بشریِ حاکمان به خداوند، مسئولیت حاکمان لوث شده و پاسخگویی آنان سست گردد.
@rozaneebefarda
روزنه
یادداشت جدید #سروش_محلاتی؛ عقبگرد علمی یا تاکتیک جدید برای فرار از نقدها؟! 👇 🟢دستور قرآن به رها کرد
🔶حاشیه روزنه
برداشت و یادداشت جدید آقای محمد سروش محلاتی، گرچه به ظاهر ملایم تر است اما همچنان خالی از نقد و نظر نیست.
امید است این یادداشت نیز توسط فضلای ارجمند حوزه مورد نقد و ارزیابی و عیارسنجی علمی قرار گیرد.
@rozaneebefarda