eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
5.9هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
373 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیریت کانال👈 @msoghandi
مشاهده در ایتا
دانلود
علیهم السلام مدح_و_مناجات 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 نور جاری میشود از خُلق و خوی پنج تن میچکد باران و دریا از سبوی پنج تن آسمان خورشید را روی زمین آورده است دشت، مجنون میشود در آرزوی پنج تن دست در دست نبی(ص) أنوارِ عرشی آمدند کور شد اینگونه چشمانِ عدوی پنج تن هر که رو در رو شود با خاندان مصطفی(ع) قاتل جانش شود یک تار موی پنج تن آیهٔ تطهیر نازل شد! کلیسا سجده کرد حضرت عیسی فدا شد روبروی پنج تن أُسقف نجرانی از قصدش پشیمان شد سریع تا که استشمام کرد از عطر و بویِ پنج تن هر که با قصد مصاف آمد شکستش حتمی است چون خدا بسیار حسّاس است رویِ پنج تن بهره مندی از ولایت رکن اسلام ِ نبی ست(ص) هست نامی از علی(ع) در گفتگوی پنج تن «هَل أتی» می‌خوانم و انگشترش را میدهد سائلم! رو میکنم هر دم به سوی پنج تن شک ندارم آبرومند است در هر دو جهان این دلِ بی آبرو، از آبروی پنج تن چشم حیرانم میان ازدحام ِ روز حشر سمت جنّت میرود در جستجوی پنج تن آتش دوزخ برای ساعتی هم که شده میشود خاموش با آبِ وضوی پنج تن! شاعر:
من و مادر و کوچه و اضطراب دل آشوبه و بغض و رنج و عذاب کسی آمد از نسل ابلیس ِ پست جسورانه با کینهٔ بی حساب سرِ مادرم داد زد پیش من حیا داشت مادر؛ ندادَش جواب غضب کرد و شد دستِ نحسش بلند شد عالم به روی سر من خراب بمیرم که زد سیلیِ بیهوا به مادر! به آیینهٔ در حجاب نوک پای خود ایستادم ولی گذشت از سرم دست او با شتاب چنان خورد که گوشواره شکست گرفت از دو چشمم همین صحنه خواب فدک غصب شد پاره شد برگهٔ قباله به دستانِ مردی خراب دلم خون شد از خندهٔ ممتدش از آن دست سنگین، از آن آب و تاب پس از گوشواره غرورم شکست پس از آن غمی شد برایم نقاب مرا میزد ایکاش تا مادرم... نمیشد از این داغِ پنهانی آب!
🍃🌺 نذر ولادت ریحانة الحسین(ع) 🌺🍃 این دل به خدا هست فقط جایِ رقیه(س) قسمت بشود جان بدهم پایِ رقیه(س) بر شانهٔ پهنِ عمو عباس(ع) نشسته زیباست از این زاویه دنیایِ رقیه(س) دل می بَرَد از حضرتِ ارباب پیاپی پیش علی اکبر(ع) قد و بالایِ رقیه(س) با درد رسیدم که تسلّی برساند بر سیرتِ من صورت و سیمایِ رقیه(س) مشغول به درمان شده یک نیم نگاهش با گوشهٔ چشم است مداوایِ رقیه(س) والله قسم دخترکِ چادریِ من باید شود از خیلِ گداهایِ رقیه(س) شد صرف حسینی شدنش عمرِ سه ساله آموزش ِ عشق است بلایایِ رقیه(س) در شام؛ کمک کرد به رسواییِ دشمن شد فاطمهٔ عارفه؛ معنایِ رقیه(س) بر حاجتِ دیرینهٔ خود محض اجابت بستم نخی از معجرِ زیبایِ رقیه(س) باید برسد برگهٔ تاییدِ شهادت با إذنِ خداوند به امضایِ رقیه(س) در سوریه مانندِ شهیدان شود ایکاش جانم به فدایِ سرِ بابایِ رقیه(س) آن سر، که به ویرانه در آغوش گرفت و دق کرد شبانه دلِ تنهایِ رقیه(س)! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
رو به درگاهت زدم، با حال خوش عازم شدم دور تو میگردم و امسال هم مُحرم شدم یا إلهي آمدم در را به رویم باز کن آمدم با دست خالی، باز هم اعجاز کن عاصی ام! گفتم نیایم باز اما آمدم شرم دارم از گناهانم، خطاکارم، بدم هر کسی غیر از تو باشد زود طردم میکند بعدِ عمری نیستم راهِ گدایی را بلد خوبی ات را دیدم و هر آن بد و بدتر شدم چشم پوشیدی، گذشتی، باز طغیانگر شدم باز هم بنده نوازی کن، به خود کردم ستم یاغیاث المستغیثین از دلم بردار غم عاشقم کن! سایه اش را از سر من کم نکن توبه کردم، با حسینت(ع) آمدم ردم نکن آن حسینی که گره خورده ست با عشقت مدام قصد جان کرده، رها کرده ست حج را ناتمام جلوه ها داده مناسک را؛ نمانده زیرِ دیْن سر تراشیدن که نه! «سر» داده در راهت حسین(ع) کعبه دورش گشته و بیتابِ این غربت شده جامۂ إحرام او پیراهن غارت شده گفت روی خاک، زیر نیزه های گاهگاه آخرین ذکرِ «لکَ لبیکْ» را در قتلگاه شد نماز عید قربان و گرفت از خون وضو خواند با لب نه! که با رگ های خونبارِ گلو حج به جا آورده بود و بی کفن جان داده بود جان به لب شد خواهرش، روی زمین افتاده بود دستی از غیب آمد و از جا بلندش کرد زود «کربلا در کربلا می ماند اگر زینب(س) نبود» داغ را در دل نهان کرد و قیامش شد عیان شد علمدارِ برادر، مکتبش شد جاودان گوش عالم پُر شد از صوت مناجات الحسین(ع) یار میخواهد خدایا...یا لثارات الحسین(ع) راهی ام کن! درد هجران بدترین نوعِ بلاست سخت دلتنگ طوافم! کعبۂ من کربلاست وعده با شش گوشه دارم یا إله العالمین تشنۂ آب فراتم؛ زائرم کن اربعین! شاعر:
🍃🌺 به شوق لیلة الرغائب در آرزوی حرم 🌺🍃 باز هم دلتنگ، در بین مناجات و دعا خاطراتم غرق شد در اشکهای بیصدا راه، دور و دل بهانه گیر از داغِ فراق باز هم غم در وجودم کرده آشوبی به پا بابِ میلم نیست اینجا، اهل اینجا نیستم با خودم گفتم خدایا من کجا اینجا کجا؟! حاجتم را عرضه میدارم به ربّ العالمین هر شب از ماهِ رجب در وادیِ إغفر لنا توبه کارم، توبه کارم، توبه کارم، توبه کار باز خلوت کرده ام با رحمتِ بی انتها معصیت هایم دوباره محوِ مطلق میشود پایِ استغفارهایی با طنینِ ربّنا من زیاده خواهم و در عشق؛ قانع نیستم میزنم فریاد این را در میان روضه ها در دلم شوقِ اقامت در حرم دارم ولی نیست مقدور و همین غم میکشد آخر مرا من تبِ شش گوشه دارم! یک نفر کاری کُند لااقل باشم شب جمعه در آن حال و هوا کاشکی میگفت بخشیدم تو را غصه نخور کوله بارت را ببند و زود؛ الساعه بیا در شبانگاهِ رغائب بیشتر شد رغبتم رغبتم شد بیشتر نسبت به آن صحن و سرا مختصر میگویم و با اشک امضا میکنم دوست دارم پشتِ این «در» تا ابد باشم گدا ابتدا و انتهایِ آرزوهایم حسین(ع) یا مّن أرجوهُ لِکلّ خَیر یعنی کربلا! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅  
ای به آقایی ملقّب، یامُعزّالمؤمنین نام ِ تو ذکرِ مجرّب، یامُعزّالمؤمنین نزد ِ سائل ها کریم و در هیاهویِ نبرد؛ از جنم هستی لبالب، یامُعزّالمؤمنین محض ِ یاری دادنت حق می کند لشکرکِشی می نشینی تا به مَرکب، یامُعزّالمؤمنین با غضب ابرو گره کردی جمل شد تار و مار دشمنت افتاد در تب، یامُعزّالمؤمنین خوش درخشیدی! علی(ع) احسنت گفت و در دلش یادِ خیبر بود و مرحب، یامُعزّالمؤمنین صلح تو اوجِ بصیرت بود و سر تا پا قیام صبرِ تو ناجیِ مذهب، یامُعزّالمؤمنین شک ندارم پیش از هر خطبه های خود حسین(ع) گفته در آغازِ مطلب... یامُعزّالمؤمنین ضربۂ شمشیرِ قاسم(ع) شد کُشنده، چون بر آن حک شده با دست زینب(س)، یامُعزّالمؤمنین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1
به یادت ای گلِ نرگس! شبی ناگاه می‌میرم از این دلدادگی، در زیرِ نورِ ماه می‌میرم بیا و حالِ نامیزانِ عالَم را مداوا کن که آخر از خبرهای بد و ناگاه...می‌میرم بساطِ ظلم پهن و آهِ مظلوم است دامن‌گیر نیایی، دیر یا زود از تبِ این آه...می‌میرم بیا گردن بزن با ذوالفقارت نسلِ صهیون را که از داغِ فلسطین با غمی جانکاه می‌میرم میانِ ندبه‌ها کم گریه کن! چونکه منِ دلتنگ از این‌که نیستم از حالِ تو آگاه می‌میرم می‌آیی و به شوق دیدنت تا کعبه می‌آیم "بِنفسي أنت" می‌خوانم اگر در راه می‌میرم «أنا المهدی» بگو تا در رکابت جان دهم آقا در این‌صورت فقط با حالتی دلخواه می‌میرم من از مرگِ جهالت* سخت بیزارم! همان مرگی که در آغوشِ ظلمت، عاقبت در چاه می‌میرم چراغِ معرفت را در دلم روشن کن ای خورشید! خبر داری که نشناسم تو را گمراه می‌میرم همین که باشم و گاهی تماشایت کنم کافی‌ست مرا از خیمه‌ات بیرون کنی والله می‌میرم! ✍ * پیامبر اسلام(ص): مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة ترجمه: هر کس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلى مرده
🍃🏴 به نیت سلامتی و ظهور امام زمان(عج) 🍃🏴 خسته و مضطر شدی هرگاه؛ یازهرا(س) بگو بسته شد وقتی به رویَت راه؛ یازهرا(س) بگو تا که مِهرش در وجودت بیشتر جاری شود با دلی از عاشقی آگاه؛ یازهرا(س) بگو در میانِ سجده حاجت کن! ولیکن پیش از- ذکرِ یا اللهُ یا ربّاه؛ یازهرا(س) بگو توبه ات تا که قبول افتد بگو: جانم حسین(ع) تا شوَد کوهِ گناهَت کاه؛ یازهرا(س) بگو با دعایش دور خواهد کرد از عصیان تو را تا نباشی لحظه ای گمراه؛ یازهرا(س) بگو دلبری کن از علی(ع) در زیرِ ایوانِ نجف هر سحر با نغمه ای دلخواه؛ یازهرا(س) بگو در میان روضه هر چه از فراق کربلا- گریه کردی و کشیدی آه؛ یازهرا(س) بگو إذنِ پابوس پسر بی واسطه با مادر است کربلا رفتی اگر گهگاه؛ یازهرا(س) بگو روی تلّ زینبیه مثل زینب(س) بیقرار... خیره بر گودالِ قتلگاه؛ یازهرا(س) بگو! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅   @rozeh_daftari1
🍃🏴 به نیت سلامتی و ظهور امام زمان(عج) 🍃🏴 خسته و مضطر شدی هرگاه؛ یازهرا(س) بگو بسته شد وقتی به رویَت راه؛ یازهرا(س) بگو تا که مِهرش در وجودت بیشتر جاری شود با دلی از عاشقی آگاه؛ یازهرا(س) بگو در میانِ سجده حاجت کن! ولیکن پیش از- ذکرِ یا اللهُ یا ربّاه؛ یازهرا(س) بگو توبه ات تا که قبول افتد بگو: جانم حسین(ع) تا شوَد کوهِ گناهَت کاه؛ یازهرا(س) بگو با دعایش دور خواهد کرد از عصیان تو را تا نباشی لحظه ای گمراه؛ یازهرا(س) بگو دلبری کن از علی(ع) در زیرِ ایوانِ نجف هر سحر با نغمه ای دلخواه؛ یازهرا(س) بگو در میان روضه هر چه از فراق کربلا- گریه کردی و کشیدی آه؛ یازهرا(س) بگو إذنِ پابوس پسر بی واسطه با مادر است کربلا رفتی اگر گهگاه؛ یازهرا(س) بگو روی تلّ زینبیه مثل زینب(س) بیقرار... خیره بر گودالِ قتلگاه؛ یازهرا(س) بگو! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅    @rozeh_daftari1
حاج محمود کریمیتو را بردند نامردان.mp3
زمان: حجم: 3.85M
تو را بردند نامردان از این زندان به آن زندان 🎙 #️⃣ #️⃣ 🖤🖤🖤🎤🎤😭😭 تو را بردند نامردان از این زندان به آن زندان شدی با خون دل مهمان از این زندان به آن زندان شنیدم در غل و زنجیر با توهین پی در پی تو را انداخت زندانبان از این زندان به آن زندان مناجاتت دو چندان شد پس از هر سجده ات رفتی صدای جذبه قرآن از این زندان به آن زندان به جای آه و نفرین ذکر میگفتی و جاری شد دعای بارش باران از این زندان به آن زندان عبایت را کشیدند و امان از هتک حرمت ها شدی حیران و سرگردان از این زندان به آن زندان تو را بردند نامردان از این زندان به آن زندان ... سر افطار خوردی تازیانه های محکم را به جای آب و قدری نان از این زندان به آن زندان به دست سندی بن شاهک ملعون زمین خوردی بمیرم با تنی لرزان از این زندان به آن زندان سکوت و کظم غیظت زهر دشمن را دو چندان کرد چه مظلومانه دادی جان از این زندان به آن زندان به یاد جد لب تشنه گلویت سوخت و خواندی فدایت ایها العطشان از این زندان به آن زندان .
دوباره بغض دلم را گره زدم محکم به روی حاشیهٔ پرچمی که میدانی فراق کرب و بلا جان سپردن محض است تو را خدا برسان مرهمی که میدانی سکوتِ کنج ضریحت چه عالمی دارد مرا ببر به همان عالمی که میدانی به پای بوسیِ شش گوشه ات مرا بطلب نخواه جان بدهم از غمی که میدانی ✍️
در کنار اقتدارش کارِ دشمن آه بود نور امیدی برای هر دلِ گمراه بود خط و ربطش منتهی میشد به اخلاص و عمل منبرش عالی ترین سنگر وَ پایگاه بود کوخ های بی تجمّل را همیشه دوست داشت از جفایِ ساکنانِ کاخ ها آگاه بود ظالمانی بی غم و بی درد، با دنیا رفیق دوستدارِ آرزوهای کم و کوتاه بود با غضب نابود کرد آثارِ استکبار را سخت از تبعیض بیزار و عدالتخواه بود در سلوکش زندگی تفسیر میشد بندگی عارفِ سیر إلی الحق بود؛ روح الله بود انقلابش را به دست حضرت منجی سپرد جمعه جمعه عاشق و چشم انتظارِ ماه بود رفت و ایران شد پریشان-حال‌! از تهران و قم- -تا جماران از فراقش غرقِ اشک آه بود! ✍️