eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
5.9هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
373 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیریت کانال👈 @msoghandi
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• سینه زنی زمینه زیبا ویژۀ ایام زیارت مخصوصِ امام الرئوف علی ابن موسی الرضا علیه السلام به نفسِ کربلایی مسعود پیرایش✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• «دستام خالیِ ، دستامُ بگیر ایها الرئوف ، یا نِعمَ الامیر» منی که عمریه کبوترِ گوهرشادم خاطراتِ حرم دیگه نمیره از یادم تصویرِ گنبدُ این روزا هر کجا دیدم با یه دلِ شکسته به آقام سلام دادم آقاجون نوکرت اومده دوباره پیشِ تو رو زده دستِ خالیه من رو ببین .. ببین اشکِ چشام جاریِ به خدا وقتِ دلداریِ دوباره پایِ حرفام بشین .. «دستام خالیِ ، دستامُ بگیر ایها الرئوف ، یا نِعمَ الامیر» سایۀ لطفِ تو افتاده رو سرم آقا پر میگیره دلم دوباره تا حرم آقا حالا که دورم از ضریحِ با صفایِ تو میونِ عاشقا اسمِتُ میبرم آقا تمومِ لحظه هایِ منی تو امامِ رضایِ منی تویی لیلا منم مجنون .. بطلب ای عزیزِ دلم به خدا که مریضِ دلم بده بازم دوا درمون .. عبدِ رو سیام ، هستم سر به زیر اَیها الرضا دستامُ بگیر «دستام خالیِ ، دستامُ بگیر اَیها الرئوف ، یا نِعمَ الامیر» شبایِ جمعه دل هواییِ حرم میشه روضه بهونه ای برا چِشم ترم میشه شبایی که دلم برایِ کربلا تنگِ اسمِ عزیزِ فاطمه بال و پرم میشه یا حسین میگمُ میپرم دلمُ تا حرم میبرم کنارِ گنبدِ ارباب .. خودمُ تو حرم میبینم که یه گوشه میرم میشینم میخونم با دلِ بی تاب .. شاهِ کربلا یا نعم الامیر اَیها العزیز ، دستامُ و بگیر «دستام خالیِ ، دستامُ بگیر ایها الرئوف ، یا نِعمَ الامیر» ↫ ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═ •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• 👇👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1
|⇦•رفت فرمانده و تو ماندی.. و توسل تقدیم به روحِ شهدایِ مقاومت خصوصاً سردار دلها حاج قاسم سلیمانی و همۀ آزادی خواهانِ جهان _ حاج مسعود پیرایش •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ باورش غیر ممکن است ولی فتنه ها باز قد علم کرده اند بی هوا مخفیانه در دل شب دست فرمانده را قلم کرده اند فکر کن امشب آن شب جمعه است نگرانی به احتمال قوی حاجی آمادۀ سفر شده و تو قرار است جانشین بشوی فکر کن زیر آسمان آن شب آن شبِ بی ستاره ی بغداد سر او روی دامنت باشد او که دور از وطن غریب افتاد رفت فرمانده و تو ماندی با این همه بارِ بر زمین مانده با خودت فکر کرده ای آیا کار تو چیست بعد فرمانده مانده ای با هجوم آتش ها در دل جبهه های گوناگون همه بر طبل جنگ می کوبن منتهی با صدای گوناگون جا نمانی از این قیام بزرگ جبهه را بی هیبت نگذاری گوش کن این صدای فرمانده است رهبرت را غریب نگذاری در هجوم هزار ها کوفی کربلایی بمان و عابس باش دم به دم پا به پای فرمانده جا نزن مهدی المهندس باش قلب لشگر اگر ز هم پاشید جنگجویی رجز نمی خواند این نظام این علم اگر افتاد حرمی در جهان نمی ماند فتنۀ عمروعاص را بشکن دل بده دست ذوالفقار علی نکند با خطایت من یا تو بشود کم از اقتدار علی مرد میدان اگر به خاک افتاد عرصۀ جنگ همچنان غوغاست منو تو مرد این مبارزه ایم خنجر انتقام در کف ماست نه بترس از کسی نه سازش کن در هیاهوی جنگ قاسم باش معنی مکتب سلیمانی است اینکه در هر زمان مقاوم باش راه فرمانده تا ابد باقی است رهرو راهِ عشق بسم الله هدف بعد ماست اسرائیل فاتحان دمشق بسم الله خون فرمانده خون ایران بود که به جوش آمده است و بعد از او یک جهان در هوای خونخواهی به خروش آمده است بعد از او دو سه تا ضربه مانده تا مالک خبر فتحِ دیگری بدهد نگذاریم فتنه ی داخل کار را دست اشعری بدهد موسم انتقام نزدیک است کار ظلم اینچنین نخواهد ماند این همه خونِ دل که ریخت به خاک بی گمان بر زمین نخواهد ماند پرچم شیعه چادر زهراست چادری که به روی خاک افتاد هم در آن کوچه هم زمانی که پیش آن جسمِ چاک چاک افتاد ________________ روز روشن میان یک کوچه مادری راه خانه را گم کرد گریه ها در گلوش بوده اما محض روی علی تبسم کرد آی علمدار علی .. دستی که سهم دست تو شمشیر کرده است *امام صادق فرمود ، (می خوام بی مقدم برم تو روضه ..) فرمود می خواید بدونید سبب شهادت مادر ما چیه؟! اون روز تو کوچه ، اَن قُنْفُذَ مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ بِاَمْرِهِ .. آنچنان با شمشیرِ در غلاف به بازویِ مادر زد ..* دستی که سهم دست تو شمشیر کرده است سهم رقیه را غول و زنجیر کرده است *اون روز تو کوچۀ مدینه تا دستِ علمدارِ علی رو زدن ، دیگه مادر از پا افتاد .. کربلام تا دستِ عباسُ زدن دیگه راه و گم کرد .. "وَقَفَ مُتِحَیرا” مونده بود چه کنه ..* پاشو ابوالفضل پانشی افسوسی میشه نذار بشه پاشو ابوالفضل اصغر گلو بوسی میشه نذار بشه پاشو ابوالفضل قضیه ناموسی میشه نذار بشه پاشو ابوالفضل شده کولت کنم اخا می برمت پاشو ابوالفضل یا مث اکبر رو عبا می برمت عمودی آمد و بر فرق پاک او اثر کرد صدای استخوانِ سر حسین را در به در کرد *صدای شکستن استخوانِ مادرُ شنیدن بچه ها ..* پیکری پاره سوخت در شعله پشتِ در خطر مادر شعله چند نفر میزدن مادر را بی هوا میزدن مادر را با لگد می زدن مادر را *به آقامون سید الشهدا میگن غریب ، چون دور از خونۀ مادری به شهادت رسید ، حاج قاسمم تو غربت کشته شد .. اما غیرتیا سخت در خونۀ خودت تو خونۀ خودت بکشن مادرت رو .. * بی هوا می زدن مادر را چهل نفر می زدن مادر را پشت در می زدن مادر را یه مادر تو آتیشُ یه لشگر جلو روشه یه دستش به دیوارُ یه دستش به پهلوشِه کاش بارون بباره کاش دشمن بفهمه مادر بار شیشه داره ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ـــــــــــــــــ.
فرمانده و تو ماندی.. و توسل تقدیم به روحِ شهدایِ مقاومت خصوصاً سردار دلها حاج قاسم سلیمانی و همۀ آزادی خواهانِ جهان السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ باورش غیر ممکن است ولی فتنه ها باز قد علم کرده اند بی هوا مخفیانه در دل شب دست فرمانده را قلم کرده اند فکر کن امشب آن شب جمعه است نگرانی به احتمال قوی حاجی آمادۀ سفر شده و تو قرار است جانشین بشوی فکر کن زیر آسمان آن شب آن شبِ بی ستاره ی بغداد سر او روی دامنت باشد او که دور از وطن غریب افتاد رفت فرمانده و تو ماندی با این همه بارِ بر زمین مانده با خودت فکر کرده ای آیا کار تو چیست بعد فرمانده مانده ای با هجوم آتش ها در دل جبهه های گوناگون همه بر طبل جنگ می کوبن منتهی با صدای گوناگون جا نمانی از این قیام بزرگ جبهه را بی هیبت نگذاری گوش کن این صدای فرمانده است رهبرت را غریب نگذاری در هجوم هزار ها کوفی کربلایی بمان و عابس باش دم به دم پا به پای فرمانده جا نزن مهدی المهندس باش قلب لشگر اگر ز هم پاشید جنگجویی رجز نمی خواند این نظام این علم اگر افتاد حرمی در جهان نمی ماند فتنۀ عمروعاص را بشکن دل بده دست ذوالفقار علی نکند با خطایت من یا تو بشود کم از اقتدار علی مرد میدان اگر به خاک افتاد عرصۀ جنگ همچنان غوغاست منو تو مرد این مبارزه ایم خنجر انتقام در کف ماست نه بترس از کسی نه سازش کن در هیاهوی جنگ قاسم باش معنی مکتب سلیمانی است اینکه در هر زمان مقاوم باش راه فرمانده تا ابد باقی است رهرو راهِ عشق بسم الله هدف بعد ماست اسرائیل فاتحان دمشق بسم الله خون فرمانده خون ایران بود که به جوش آمده است و بعد از او یک جهان در هوای خونخواهی به خروش آمده است بعد از او دو سه تا ضربه مانده تا مالک خبر فتحِ دیگری بدهد نگذاریم فتنه ی داخل کار را دست اشعری بدهد موسم انتقام نزدیک است کار ظلم اینچنین نخواهد ماند این همه خونِ دل که ریخت به خاک بی گمان بر زمین نخواهد ماند پرچم شیعه چادر زهراست چادری که به روی خاک افتاد هم در آن کوچه هم زمانی که پیش آن جسمِ چاک چاک افتاد ____ روز روشن میان یک کوچه مادری راه خانه را گم کرد گریه ها در گلوش بوده اما محض روی علی تبسم کرد آی علمدار علی .. دستی که سهم دست تو شمشیر کرده است *امام صادق فرمود ، (می خوام بی مقدم برم تو روضه ..) فرمود می خواید بدونید سبب شهادت مادر ما چیه؟! اون روز تو کوچه ، اَن قُنْفُذَ مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ بِاَمْرِهِ .. آنچنان با شمشیرِ در غلاف به بازویِ مادر زد ..* دستی که سهم دست تو شمشیر کرده است سهم رقیه را غول و زنجیر کرده است *اون روز تو کوچۀ مدینه تا دستِ علمدارِ علی رو زدن ، دیگه مادر از پا افتاد .. کربلام تا دستِ عباسُ زدن دیگه راه و گم کرد .. "وَقَفَ مُتِحَیرا” مونده بود چه کنه ..* پاشو ابوالفضل پانشی افسوسی میشه نذار بشه پاشو ابوالفضل اصغر گلو بوسی میشه نذار بشه پاشو ابوالفضل قضیه ناموسی میشه نذار بشه پاشو ابوالفضل شده کولت کنم اخا می برمت پاشو ابوالفضل یا مث اکبر رو عبا می برمت عمودی آمد و بر فرق پاک او اثر کرد صدای استخوانِ سر حسین را در به در کرد *صدای شکستن استخوانِ مادرُ شنیدن بچه ها ..* پیکری پاره سوخت در شعله پشتِ در  خطر  مادر  شعله چند نفر میزدن مادر را بی هوا میزدن مادر را با لگد می زدن مادر را *به آقامون سید الشهدا میگن غریب ، چون دور از خونۀ مادری به شهادت رسید ، حاج قاسمم تو غربت کشته شد .. اما غیرتیا سخت در خونۀ خودت تو خونۀ خودت بکشن مادرت رو .. * بی هوا می زدن مادر را چهل نفر می زدن مادر را پشت در می زدن مادر را یه مادر تو آتیشُ یه لشگر جلو روشه یه دستش به دیوارُ یه دستش به پهلوشِه کاش بارون بباره کاش دشمن بفهمه مادر بار شیشه داره @rozeh_daftari1
(اموزش مداحی همراه با سبک ها): ‍ •آمدم باز درِ میکده ات .. و توسل ویژۀ شهادت حضرت حمزه علیه السلام و حضرت عبدالعظیم سلام الله أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ .. (سوره الأنبياء/ ۸۳) يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ (سوره يوسف/ ۸۸) آمدم باز درِ میکده ات گریه کنان تشنه ام تشنۀ دیدار، سبویی برسان این طرف آن طرفم جانِ رقیه مکشان بنده ات را به سر سفره زهرا بنشان خواهشاً اشک دو چشمانِ مرا جاری کن کار از کار گذشته تو فقط کاری کن سینه ام وادی طور است پُر از نورِ جلی ست تازه فهمیده ام این گریه چه خیر العملی ست دامن رحمت تو هم ابدی هم ازلیست بندۀ سینه زنت دست به دامان علیست به سرم سایۀ ایوان و امان نجف است دل من تنگ علی تنگ اذان نجف است من بهم ریخته ام کاش که درهم بخری گذری هم که بیایم تو ز من میگذری در شب اول قبرم ز تو دارم اثری آمدم تا که مرا پیش حسینت ببری من خجالت زدۀ تو شدم آبم نکنی جلویِ چشم علمدار خرابم نکنی آمدم تا که فقط دل بسپارم به حسین بگذارید بیفتد سر و کارم به حسین باز افتاده همه کوله و بارم به حسین تک و تنها کس و کاری ندارم به حسین شب جمعه است دلم دور و بر کرببلاست حسرت پیر غلامت، سفر کرببلاست آن لبِ تشنه که می خواند دعا ریخت به هم ته گودال، سری با نوک پا ریخت به هم مادری گفت حسین و همه جا ریخت به هم خیمه ها ریخت به هم، کرببلا ریخت به هم کهنۀ پیرهنی داشت و صیاد کشید سر ناموسِ حسین بن علی داد کشید .. شاعر: تا اومد بدن حمزۀ سیدالشهدا رو دید عبا رو درآورد رو بدنِ حمزه انداخت .. اینجای روضه، روضه خوان متحیره بره کربلا یا مدینه .. آخه این صحنه یه جای دیگه ام تکرار شد .. تا دید فاطمه رو زمین افتاده .. خونه پر از اراذل و اوباشِ .. عبا رو ، رو فاطمه انداخت .. شام رحلت محدث بزرگ حضرت عبدالعظیمِ .. ان شالله به جایی برسیم آقا و مولامون بهمون بگه «أنتَ وَلِيُّنا حَقّاً ..» امام هادی فرمود در مقام حضرت عبدالعظیم که تو دوستِ حقیقی ما هستی .. ان شالله ما هم به اونجا برسیم .. نگاه کرد دید خواهرش داره میاد .. بدن، بدنِ یه علمدارِ رشیدِ هنوز دست و پاهای مُثله شده بیرون مونده .. فرمود خار و خاشاک بیارید بدن رو بپوشانید آخه خواهرش طاقت نداره نمی تونه تحمل کنه .. صلی الله علیک یا اباعبدالله .. اذون گفتن اما، هنوز زیرِ پایی .. سه ساعت تمومه که تویِ قتلگاهی هنوز توی گودال، شلوغه عزیزم خودت بهم بگو اینا دروغ عزیزم @rozeh_daftari1