eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
419 دنبال‌کننده
284 عکس
486 ویدیو
11 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گره به کار فتاده ،گره گشای همه صدات میزنم ای اِسمُه دوا ی همه به پات خون همه عاشقان حلالت باد تو حیدر همه هستی و لافتای همه اگر غلام تو هستند من غلام همه اگر گدای تو هستند من گدای همه قسم به کعبه تعجب نمی کند کعبه اگر مراد تو باشی ز ربنای همه رسول گفت که یک هشتم عدس کافیست محبت اسد الله ، علی ،برای همه قبول کردن و رد کردنش به دست علیست نخست سمت نجف میرود دعای همه چه بهتر آنکه همه کعبه را طواف کنند خودم طواف قدت میکنم به جای همه سر مرا به دو تا تکه سنگ بند نکن نجف برای من و کعبه هم برای همه شریک کرد خدا شیعه تو را با تو نوشته اند ثواب تو را به پای همه اجازه هست بیفتم به پات سجده کنم؟ خدای من که تو هستی اگر خدای همه ! خدا نیاز ندارد، عبادت ما را نماز خوانده علی یک تنه به جای همه 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴جانباز مدافع حرم به شهادت رسید 🔸شهید سال‌ها در سوریه به عنوان مستشار نظامی حضور داشت و در حملات صهیونیست‌ها در خاک سوریه به درجه جانبازی نائل آمده بود به شهادت رسید. 🔸شهید ، پس از شهیدان و سومین شهید مدافع حرم شهرستان می‌باشد. 🔸شهید ، بنا به وصیت خود در گلزار بهشت زهرای تهران به خاک سپرده خواهد شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من از غلامان سیاه کربلایم وقتی به تو رو میزنم، رو بر نگردان لطفی که دارد تربت تو، زر ندارد این خاک پایی را که دادی، زر نگردان 🍁امشب، شب علی اکبره 🍁شب جووناست 🍁مجلس جوونم باید جوون گرم کنه حُر پشیمانیم و با تو حرف داریم آقا به جان زینب از ما سر نگردان حیفت نمی آید ز ما، گریه نگیری؟! وضع بد ما را از این،بدتر نگردان خیلی برایم مادرت، زحمت کشیده آقا مرا شرمنده ی مادر، نگردان ⬅️یاد یه حرفی افتادم ✅وقتی جلو حُرُّ گرفت، گفت بزار برگردیم مدینه گفت مأمورم و معذور گفت پس بزار بریم گفت اجازه ندارم... مأمورم و معذور 💢هر چی گفت، حر امتناع کرد ✔️آقا فرمود:ثَکلتکُ اُمُک(مادرت به عزات بشینه) 👌حر یه نگاهی کرد، گفتم یا اباعبدالله... اگه هرکسی غیر تو، اسم مادرمو میاورد شمشیر برهنه میکردم همینجا جوابشو میدادم. چه کنم از مادرت ،جز خوبی نمیشه یاد کرد 😭😭 💠یوقتایی به خودمون فکر میکنیم،همینه تو خلوت، شده با خودت فکر کنی که اصلا من کجا، روضه ی امام حسین کجا؟؟ ❇️من با این آلودگیام، چی میشه هرشب خانم فاطمه زهرا دستمو میگیره میگه بیا پا روضه ی پسر غریبم حسین بشین و گریه کن 😭😭 خیلی برایم مادرت، زحمت کشیده آقا مرا شرمنده ی مادر، نگردان ما آمدیم اینبار، پیش تو بمیریم پس لطف کن مارا به خانه برنگردان من با فُراتت چند سالی هست،قهرم ای تشنه لب با آن، لبم را تر نگردان 🔸موج مزن، آب فرات 🔸رباب،غرق آتشه 🔸موج مزن آب فرات 🔸عموم خجالت میکشه من با فُراتت چند سالی هست،قهرم ای تشنه لب با آن، لبم را تر نگردان بر خیز که دور و بر زینب، شلوغ است در قتلگه هم روی از خواهر نگردان حداقل ای شمر ، پیش چشم زینب عریان مارا اینور و آنور نگردان 😭😭😭😭😭 🔰شب علی اکبر، شب خاصیه 🔰اومد بالا منبر گفت فردا شب میخوام روضه تموم بخونم یجورایی فکر مردمو درگیر این حرف کرد که روضه ی تموم این روضه خون چیه!! ✳️اومد بالا منبر، صحبتاشو کرد موقع روضه خوندن گفت: 🌐روضه رو به اینجا کشوند که آقا سیدالشهدا اومد بالا جنازه ی جوونش، علی اکبر... ❤️ از منبر پایین اومد ⭕️یکی اومد جلو گفت فلانی، بعد علی اکبر قاسم بود بعد علی اکبر، عبدالله بود، علی اصغر بود خوده امام حسین بود ⚫️شما گفتی روضه تموم... گفت تا جاییکه من میدونم و خوندم، امام حسین کنار جنازه علی اکبرش جون داده 😭😭😭😭😭😭😭 🔻فلذا اون لحظه ای که اومد کنار بدن علی اکبر، گفت تو کاری با من کردی که به غروبم نمیکشه 😭😭😭😭 سَرا رو آوردن تو بزم شراب 💯میخوام دلا آماده بشه، بعد شعر بخونم گفت دونه دونه سرهارو برام معرفی کن. این سر، سر قاسمه این سر، سر عبدالله این سر ، سر علی اصغر شیرخواره ی حسینه این سر، سر علمدار حسین، ابالفضله این سر، سر شهزاده علی اکبره ♻️تا رسید به سر علی اکبر، گفت بهم بگید اول بابارو کشتید یا پسرو؟؟ گفت مگه فرقیم داره براشما؟؟ هردوتا، سرشون جلو چشته 😭😭 گفت نه... اگه اول پسرو کشتید دیگه نیاز نبود بابارو بکشید 😭😭😭 💹به خودش آمد و فهمید که چشمش، تر بود دو قدم مانده به بالای سر اکبر بود 💹تازه فهمید چه روزی به سرش آمده است یا که بهتر، چه به روز پسرش آمده است 💹پسر دست گلش را چو گل پرپر دید هر طرف را که نظر کرد، علی اکبر دید بابا ابراهیم پیغمبر.. بچشو مرتب کرد دستاشو حنا زد موهاشو حنا زد ◀️قشنگ مرتب آورد تو قتلگاه بفرمان الهی قربونی کنه پسرشو در راه خدا ⚛چاقو رو تیز کرد زد به حلقوم اسماعیل هر کاری کرد نبرید ✴️دوباره تیز کرد گفت الان اونجوری میخواستم شده هر کاری کرد، نتونست ببره گردن اسماعیلو ✳️ندا اومد یا ابراهیم قبول کردیم از شما دیگه نمیخوای ادامه بدی ‼️برگشتن پدر و پسر به خونه خانوم هاجر، مادر اسماعیل .. این چاقو که به پوست میخوره، پوستو کبود میکنه این کبودی رو که دید، گفت چه اتفاقی افتاده؟ 🔆قضیه رو ابراهیم پیغمبر توضیح داده گفت: هاجر... به فرمان الهی میخواستم پسرمو قربونی کنم که ندا اومد بسه این چاقو رو هر کاری کردم، نشد بِبُرم ⚠️جای چاقو موند رو گلوی اسماعیل ❗️روایت نوشته هاجر سه روز مریض شد. مریضیه بدی گرفت. بعد 3 روزم جون داده یه کبودی دید، طاقت نیاورد جون داده 🛑اما بدن ارباً اربا افتاده یجوری شد میخواست علی اکبرو صدا کنه، همه دشت شده بود علی اکبر 😭😭 ❤️میگفت پسرم جگر گوشم جگر بابا چه بلایی سرت آوردن؟؟؟ 😭😭😭 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🔹به غیر روضه،کجارو دارم 🔹فقط همینجاس پناه میارم 🍃ذکر دمادم 🍃دل بتو دادم 😔خیلی خرابه حالم 😔برس به دادم 👌دست خودم نیست 👌خیلی میخوامت ♨️امام خواست ♨️شدم غلامت 🔸کریم و آقا، 🔸عصای ، 🍂همه میگن یا 🍂 میگه یا 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
زنی مویه کُنان،موی کَنان...خسته پریشان،پریشان و پریشان، شکسته نشسته ،،، سر تربت سالار شهیدان شده مرثیه خوان غم جانان 🔰همان حضرت عطشان 🔰همان کعبه ایمان 🔰همان قاری قرآن 🍁سر نیزه خونبار همان یار 🍁همان کشته اَعدا 🍁کاروان میرسد از راه،ولی آه ♻️نه صبری نه شکیبی ♻️نه مرهم نه طبیبی ♻️عجب حال غریبی ✔️ندارند به جز ماتم و اندوه،حبیبی ✔️ندارند به جز خاطر مجروح،نصیبی ✔️ز داغ غم این دشتِ بلاپوش ✔️به دل هاست، لَهیبی 💠و هر سوی که رفتند نه قبری نه نشانی 💠فقط میوزد از تربت محبوب،همان نَفحه ی سیبی 🌐که کشاندست دل اهل حرم را 🌐کاروان میرسد از راه 💢و هرکس به کناری 💢پر از شیون و زاری 💢کنار غم یاری 💢سر قبر و مزاری ✅یکی با تب و دلواپسی و زمزمه رفته ✅به دنبال مزار پسر فاطمه رفته ✅یکی با دل مجروح و کوهی پر از اندوه ✅به دنبال مه علقمه رفته ⬅️یکی کرببلا،پیش نگاهش سراب است ⬅️دلش در تب و تاب است ⬅️و این خاک پر از خاطره هاییست که یک یک همگی، عین عذاب است ⬅️و این بانوی دل خسته ی خسته، است 😭😭😭😭😭 🔸که با دیده خونبار و عزاپوش 🔸خدایا به گمانش که رفتست گُلش 🔸تا در آغوش و با مویه و لالاییه خود میرود از هوش 🔹گلم تاب ندارد 🔹حرم آب ندارد 🔹علی خواب ندارد 🟤همه صحنه ها دوباره اومد جلو چشم رباب 🟤که این طفل شیرخواره چجوری زل زده بود تو چشای مادر 🟤از فرط تشنگی،جون تو بدنش نبود 🟤لبا ترک خورده بود. 🟤با نگاش به مادر میگفت تشنمه 😭😭😭 🔺یکی بی پر و بی بال، دل افسرده و بیحال 🔺که انگار گذشتست بر او 40روز مثل چهل سال 🔺و بودست پناه همه اطفال 🔺پس از اینهمه غربت،رسیدست به گودال 🔳همانجا که عزیزش 🔳همانجا که امیدش 🔳همانجا که جوانان رشیدش 🔳همانجا که شهیدش 🟡در امواج پریشان نی و دشنه و شمشیر 🟡در آن غربت دلگیر 🟡شده مُصحف پرپر و رفتست سرش بر سر نیزه و تنِ بی کفنِ او سه شب در دل صحرا، رها مانده خدایا 🟢چهل روز شکستند 🟢چهل روز بریدند 🟢چهل روز پی ناقه،دویدند 🟢چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدند 💭چه بگویم چه بگویم چه بگویم؟؟؟؟ 🔻چهل روز اسارت 🔻چهل روز جسارت 🔻چهل روز غم و غربت و غارت 🔻چهل روز پریشانی و حسرت 🔻چهل روز مصیبت 〰چه بگویم؟؟ 👌چهل روز نه صبری نه قراری 👌نه یک محرم و یاری 👌ز دیاری به دیاری 👌عجب ناقه سواری فقط بود سرت بر سر نی قاری زینب چه بگویم ✳️چهل روز تب و شیون و ناله ✳️ز خاکستر و دشنام،ز هر بام،حواله و از شدت اندوه و با خاطر مجروح جگر گوشه ی تو،کنج خرابه همان آیینه فاطمه جا ماند سه ساله چه بگویم؟؟ 🛑چهل روز فقط شیون و داغو 🛑غم و درد ِ فراقو چه بگویم؟؟ ⭕️بگویم کدامین گِلِه هارا ⭕️غم فاصله هارا ⭕️ تبِ آبله هارا ⭕️و یا زخم گلو گیرترین سلسله هارا ⭕️و یا طعنه بی رحم ترین هلهله هارا ⭕️و یا مرحمت دم به دم حرمله هارا ⚠️چهل روز صبوری و صبوری ⚠️غم و ماتم دوری و صبوری ⚠️و تا صبح، سَری کنج تنوری و صبوری ❎نه سلامی نه درودی، کبودی و کبودی ❎عجب آتش و خاکستر و دودی و کبودی ❎به آن شهر، پر از کینه و ماتم چه ورودی و کبودی 🔆در آن بارش خون رنگ، سر نیزه تو بودی و کبودی 🔆گذر از وسط کوچه ی سنگیه یهودی و کبودی 🔅و در تشت طلا گرم شُهودی و چه ناگاه چه دلتنگ غروبی 🔅چه چوبی...عجب اوج و فرودی و کبودی 😭😭 😭😭 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
🔹لب خندون که نداره 🔹بابای عزیزتر از جون که نداره 🔹شب و روز سنگ میخوره 🔹نون که نداره 🔹حالا نونم که باشه،دندون که نداره 🔸سر و سامون که نداره 🔸لباس درست و درمون که نداره 🔸یتیمی دردیه درمون که نداره 🔸زجر نامرد،دین و ایمون که نداره ♻️بازی نمیکنن باهاش،میگن مریضه ♻️طفل 3ساله هم مگه،موهاش میریزه؟! ♻️اداشو هی در میارن،میگن کنیزه 💢آسمان بود و غم، اسیرش کرد خاطرات رقیه پیرش کرد 💢رنگ مویش اگر سپیده شده، بارها کشیده شده 😭😭😭😭😭😭😭 ☑️گفت بشیر تو هم بلدی مث بابات شعر بگی؟ بله یابن رسول الله ☑️بشیر،تو زودتر از ما برو مدینه ما اینجا خیمه میزنیم به همه مردم شهر به زبون شعر و روضه بفهمون چه بلایی سرمون اومده ☑️بشیر وارد شهر شد الذی قتلوه عطشانا آی مردم مدینه،حسینو کشتند 😭یه قطره آبم بهش ندادن ☑️زنها شروع کردن به لطمه زدن صورت خراشیدن ☑️بشیر از دور میگه دیدم ام البنین داره میاد ☑️دست 2تا بچه رو گرفته ☑️تو دلم گفتم چجوری بگم عباستو کشتن؟! چجوری بگم 4تا پسرتو کشتن؟؟ ☑️گفتم ام البنین عونتو کشتن گفت فدا سر حسینم ☑️جعفرتو کشتن، عثمانتو کشتن فدا سر حسینم گفت بگو از حسینم چخبر؟؟ ☑️ام البنین، عباستم کشتن 💢بچه های ام البنین فدای پسر فاطمه 💢به من بگو از حسین غریبم چخبر؟؟؟ 😭ام البنین حسینم کشتن 😭بین دو نهر آب با لب تشنه... 💢پرسید بشیر، من باورم نمیشه کسی نزدیک بشه به پسر پهلوانم ابالفضل ♻️گفتم ام البنین دستاشو بریدم 💢گفت اینم باورم نمیشه کسی جرأت نداره ❇️ام البنین تیر به چشماش زدن ♻️ام البنین عمود آهن به فرقش زدن نه باورم ... 💢کی جرأت داره به ابالفضلم حتی نزدیک بشه که بخواد عمود آهن به فرقش بزنه؟؟ گفت ام البنین، مأمور به آب آوردن بوده 💢گفت آب آورد؟؟ نه 💢بشیر میدونی مشک رو کی دست ابالفضلم داده؟ 🔰رفت سمت سکینه، دخترم عموتو حلال کن ❤️ 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼 🍃سلام مولای ما ، مهدی جان 😍چه دلنشین است صبح را با نام شما آغاز کردن و با سلام بر شما جان گرفتن و با یاد شما شروع کردن ... 🆔 http://eitaa.com/navayehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا