eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
421 دنبال‌کننده
289 عکس
493 ویدیو
11 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸سربه هوا نیستم، جز به هوای حسین 🔸عاقبتم خیر نیست، جز به دعای حسین 🔹هستم اگر محترم، از کَرَم این درم 🔹ای بخورد بر سرم، درد و بلای حسین 🔻گر به درش نوکری، از همه عالم سری 🔺نیست توی هر دری، دست گدای حسین 🟤خنده کنان کِی روم، روز جزا در بهشت 🟤من به جنان هم کنم، گریه برای حسین ♥ 😭😭😭 😭 ⚪️دار و ندار حسین، شد به فدای خدا ⚪️دار و ندار خدا، پس به فدای حسین 🟣فوق بهشت خداست، خوب تر از کیمیاست 🟣چیست که خاکش شفاست؛ کرببلای حسین 🟧من به فلک بوده ام، یار مَلَک بوده ام 🟧آمدم اینجا پی، بزم عزای حسین 🟨زمزمه ی کبریاست، تذکرة الاولیاست 🟨در قصص الانبیاست، مرثیه های حسین 🟦گریه کُنَش آدمو، آه و دَمَش با مسیح 🟦نوح به اسم و به رسم، نوحه سرای حسین 😭راست و چپ، هلهله،،، شمر میاید جلو 😭تا بِبُرَد بی حیا، سر زِ قَفای حسین 🥺فاطمه بر روی دست، پیرهن آورده است 🥺ناله کند پس کجاست؛؟جسم رهای حسین 😭😭😭 بسم الله و بالله علی ملت رسول الله ☑️میخوام روضه بخونم 🍁روضه در یک کلام ،،، وای از شام 🍁درد بی التیام،،، وای از شام 🍁کاش مادر مرا نمیزایید، 🍁 ناله های مدام،،، وای از شام 🍁ناسزاهای بد به ما گفتند 🍁همه، جای سلام،،، وای از شام ☑️اگه اشتباه نکنم، قریب به دو سه روز پشت دروازه ی ساعات نگه داشتن اهل بیتُ 🔘شاید خانم زینب تو دلش گفت حتما میخوان شهر سیاه پوش کنن ☑️میخوان به مردم خبر بدن اهل بیت امام حسین داره میاد آماده ی عزاداری بشن 🔵پی دیدار هفده سر،همه دف میزنند اینجا 🔵خداوندا مگر عید است،چرا کف میزنند اینجا??! 🍁آن دیاری که کرده بازی با 🍁 آبروی امام،،،وای از شام 🍁غافله تا غروب گیر افتاد 🍁کوچه های ناتمام،،، وای از شام 🍁دختر فاطمه اذیت شد از نگاه حرام ☑️به خدا باید برا مصرع به مصرعش، جون بدیم ☑️دختر فاطمه دختر امیرالمومنین، رو زد به اون ملعون که مارو از یه مسیری عبور بدین انقده نامحرم مارو نگاه نکنه 🔘گفت حالا که اینجوریه،،، چشم اطاعت کرد اما اونجوری که خودش میخواست ☑️مسیرو عوض کرد اما نه به سلیقه ی اهل بیت به سلیقه ی خوده نامردش ☑️میدونست اهل یهود، چه بغضی از اهل بیت تو دلشونه ☑️میدونست یهودیا چه کینه ای از امیرالمومنین تو دلشونه مسیر عوض کرد… آل الله رو از محله ی یهودیا عبور دادند 😭😭😭 ☑️نامردا هرکی سنگ میزد، به هدف میخورد ✔️یه پیرزن عجوزه ای گفت سر کدومه?? 🍂زینبُ دل شکسته 🍂زینبُ دستای بسته 🍂زینبُ سر شکسته 🍂زینبُ پای خسته 🍂زینبُ یه مشت حرامی 🍂زینبُ سنگای شامی 🍂زینبُ اشک یتیمان 🍂زینبُ خار مغیلان 🍁دختر فاطمه اذیت شد،از نگاه حرام،،، وای از شام 😭😭😭😭 🍁گذر از کوچه های تنگ یهود 🍁آتش روی بام،،، وای از شام 🍁جای حیدر ز گیسوی دختر میگرفت انتقام،،،وای از شام 🍁در میان چهارهزار رقاص 🍁 گریه در ازدحام،،، وای از شام 🍁سر و تشت و پیاله های شراب 🍁چوب بی احترام،،، وای از شام 🍁لعنتی در کنار سر میریخت 🍁مِیِ باقیه جام، وای از شام 😭😭😭😭 🍁سرخ مویی اشاره کرد و یزید… گفتی کدام،،، وای از شام 😭😭 🌿علویات گرفتار یزیدن ای وای 🌿با چه زجری، دم این کاخ رسیدن ای وای 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 🥀غم عشقت بیابون پروم کرد 🥀هوای وصل بی بال و پرم کرد 🥀به ما گفتی صبوری کن صبوری 🥀صبوری طُرف خاکی بر سرم کرد داد بیداد… 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
💠﷽💠            اَلّلهُمَّـ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج                                             👏 ♥️ ❤️ ┄┅─═◈═─┅┄⁣  سخنران حجت الاسلام دکتر شیرافکن             با نوای:                  ┄┅─═◈═─┅┄⁣                       🗓 🕣:30 مکان: . 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌍 در پخش زنده یکباره پخش شد و صدا و سیما سانسور کند! 📡حداقل برای 1 نفر ارسال کنید. ♨️
🔸می گویند اختیار ما صفر بود 🔸منشی دفترمان را هم نمی گذاشتند تغییر دهیم 🔸برجام را نگذاشتند اجرا شود 🔸واکسن نگذاشتند وارد کنیم 🔻اما اینطور دارند خودشان را برای تصاحب دوباره قدرت پاره می کنند! 👌👌 باید در کلاس اینها درس پس بدهد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 ⚠️ حمایــت از پیـروزی یعنی تکرار هشـت سال سیاه دولت و خون دل خوردن حضرت آقا از دست این جماعت نامرد. ❌خیر ما به عقب بر نمیگردیم❌ 🇮🇷☝
به امید ایران سربلند و قوی😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹عطری که از حوالیه پرچم وزیده است 🔹مارا به سمت مجلس آقا کشیده است یه خیمه سوخته، میلیون میلیون خیمه برپا شده… 🔸عطری که از حوالیه پرچم وزیده است 🔸مارا به سمت مجلس آقا کشیده است 🟪از صحن این حسینیه تا صحن کربلا 🟪صد کوچه وا کنید محرم رسیده است 🟦دست ازل دو چشم مرا وقف گریه کرد 🟦اصلا مرا برای همین آفریده است ◀️ببین برای عزای تو مادرم ◀️پیراهن سیاه برایم خریده است 🔻نورش نمیدهند و بهشتش نمیبرند 🔺چشمی که روضه های شمارا ندیده است لک الحمد و لک الشکر یا رب العالمین الهی و انی البکا و علی الحسین 🟠خدایا شکرت میکنم که منم گریه کن حسینم 🟠اسمم تو لیست سینه های امام حسینِ ☑️درسته دلم سیاهِ ☑️اما میمیرم برا کربلای امام حسین 🟤آروم بمون دیگه بسه، دلم دلم دلم 🟤هیچکی به دادت نمیرسه، دلم دلم دلم 🔘یواش یواش رسیده صدای ماه ماتم 🔘خبر بدید به چشمات که اومده محرم ⬅️بیایید همه بخونیم چاووشی غمش رو ⬅️بیایید باهم بپوشیم لباس ماتمش رو 🔰بچه بودم که مادرم، حرز تو گردنم میکرد 🔰وقتی محرم میومد،پیرن سیاه تنم میکرد ♥️ ♥️ ♥️ ☑️اباصلت میگه داشتیم سیاهی نصب میکردیم با آقا امام رضا منم کمک میکردم آقامو ☑️همینجور که مشغول بود، یوقت دیدم سرجاش نشست؛ شونه های مبارکش داره میلرزه مثل ابر آسمون داره اشک میریزه ☑️گفتم آقاجان اتفاقی افتاده? گفت نه اباصلت… همینطور که داشتم سیاهی نصب میکردم، صدای مادرمو شنیدم هی میگفت بُنیَّ ♥️ ♥️ 😭😭😭😭 ⬛️چشم به هم بزنیم،عاشورا میاد سرا رو نیزه بدن رو زمین رو خاک داغ کربلا اونموقع خانم زینب میاد تو گودال ♥️ 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🔸او را تمام همسفران جا گذاشتند 🔸طفل یتیم را تک و تنها گذاشتند 🔹دستش به دست عمه و گرم نظاره بود 🔹یک آسمان به گوشه ی چشمش،ستاره بود 🟪دلشوره اش گرفت و دلش بیقرار شد 🟪یک آن تمام معرکه گرد و غبار شد 🔰خورشید را به مَسلخ خون سنگ میزدند 🔰شمشیرها به روی تنش چنگ میزدند ☑️عبدالله دستش تو دست عمشه از بالا گودال داره نگاه میکنه، عمو جانشو محاصره کردن ◀️افتاده بود و تیغ،به کتفش نشسته بود ◀️لب ها ترک ترک شده،دندان شکسته بود ⬅️بر پاره زخم های تنش، دست میگذاشت ⬅️یک یادگار حرمله هم را به سینه داشت 🟤پا میکشید روی زمین،پیش مادرش 🟤خنجر به دست، قاتل آمد برابرش 😭😭😭 ♥️ ☑️از بالا گودال داره نگاه میکنه دید نانجیبا عموشو محاصره کردن 🔻بر پاره زخم های تنش، دست میگذاشت 🔺یک یادگار حرمله هم را به سینه داشت ❇️پا میکشید روی زمین،پیش مادرش ❇️خنجر به دست، قاتل آمد برابرش ♻️از دست عمه،دست خودش را کشید و رفت ♻️کودک ز خیمه جانب میدان دوید و رفت ☑️رسید بالا سر عموجانش, دید نانجیب خنجر تو دستشه ☑️یکی شمشیر به دست، الانه که سر عموشو جدا کنه یابن الزانیه،،، زنازاده ☑️پسر امام حسنِ,,, ببین چجوری داره حرف میزنه ده یازده سالشه ای زنازاده داری سر عموی منو جدا میکنی؟؟ مگه منه عبدالله مُردم؟؟ ☑️تا من زندم بدون دستت به عموم نمیرسه مثل کبوتری سوی گودال پر گرفت با دست خود برای عمویش،سپر گرفت 🔘همچین که دید شمشیر داره میاد برا جدا کردن سر عموش حسین، این دستاشو سپر گرفته ✔️نانجیب با همون شدت، شمشیرو به دست عبدالله زده ✔️این دست به یه پوست بند شده این جا که عبدالله هی میگفت عموو ⚪️اما یوقت لحن صحبت کردن عوض شده تا دستش به یه پوست بند شده هی میگفت وا اما... 😭😭 لهجه لهجه ی حسنی شده... ☑️آخه شنیده یه روز تو مدینه باباش حسن تعریف کرده، دست مادرشو .... هی میگفت وا اُمّا... 😭😭😭😭 ☑️اگه دستای ابالفضلو جدا کردن، (امام)حسین ندیده جلو چشم امام حسین نبوده... اما بغل عموش حسین بوده گفت عمه... نمیتونم زنده باشم و ببینم عمه... ☑️اونیکه طاقت داشت ببینه مادرشو سیلی زدن، امام معصوم بوده ☑️اونیکه طاقت داشت ببینه تو کوچه ها دست باباشو بستن، جلو چشش، نانجیبا با غلاف شمشیر به بازوی مادرش زده امام معصوم بوده ❌من نمیتونم ببینم عمه هامو میزنن ❌من نمیتونم ببینم دختر عمو کوچولوم؛ رقیه رو میزنن ❌من نمیتونم ببینم جلو چشام، جسارت به ناموس پیغمبر میکنن 😭😭😭😭😭😭😭😭😭 💢لحظه ای که نگاه گرم عمو 💢همه غم های پیکرش را برد ♨️باز هم پای حرمله وا شد ♨️گوش تا گوش حنجرش را برد بچه ده یازده ساله دیدی... چه گناهی داره بچه ده یازده ساله نگاه به قدش کردی؟! نگاه به لطافتش کردی؟! ☑️اگه هست تو مجلس، خدا برا باباش ببخشتش ☑️خدا برا مادرش ببخشتش درسته مثل ستاره زخمتو بیشماره... 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
😔ای دل سرگشته ام، خاکسترت 😔کشت زینب را وداع آخرت ☑️زینب داره میاد... حضرت ابالفضل باهاش امام حسین باهاشه حضرت علی اکبر باهاشه ☑️عمه دیگه... بعضی وقتا محک میزنه ✔️علی اکبر؟!,,, جونم عمه ✔️عباس؟!,,, جونم خواهر ✔️حسین؟!,,, 🔘همه دور زینبن،،، کسی جرأت نمیکنه نگاه چپ به محمل زینب بکنه ای روزگار... قافله سالار من... 🟠افتاده اند بین خاک و خول، تمام لشکرت 🟠اذن فرمایی گر در این زمین، میشوم تنهای تنها یاورت 🔵تک سوار من ، به جای پیرهن 🔵کاش جان میخواستی از خواهرت ☑️پیراهن خانم فاطمه... ☑️پیراهنی که خانم فاطمه زهرا با دست خودش دوخته برا این روز داد دست حسین، بو میکردن خواهر و برادر یاد مادر می افتادند 😭نمیدونم بوی در میداد،،، 😭بوی سوختگی میداد 😭بوی غلاف میداد ☑️ارباب دوعالم، خنجر در آورده پیراهنو پاره کرده ☑️یه نگاه غریبونه ای کرد گفت ❌داداش، یادگار مادرمه چرا پاره ش میکنی؟؟ گفت خواهر این کوفیا، بی حیاتر از این حرفا هستن رحم ندارن،،، حیا ندارن ◀️نمیخوام بدنمو برهنه کنن فهمیدی دیگه...هااا؟؟! ◀️آروم آروم اومد تو گودال،،، نیزه شکسته هارو کنار زد شمشیرشکسته هارو کنار داده دید یه بدن بی سر افتاده حالا که داداشم سر نداره، از لباسی که یادگار مادرمه میفهمم داداشمه... 😭...حسین 😭... حسین 😭... حسین 🔰صبر کن تا از گلوی خشک تو 🔰 بوسه ها گیرم بجای مادرت 🔻سنگ ها خون رنگ، از پیشانیت 🔺تیغ ها در انتظار حنجرت 🔹ساربان چشم طمع دارد به تو 🔹جان من با خود مبر انگشترت 😭😭😭 ☑️بزرگی میگفت وقتی رسیدن کربلا ابی عبدالله به همه ی اوناییکه کمک کردن پول داده، مزد داده گفت برید به کارتون برسید ☑️ساربان هم یکی از اینا بود ☑️تا از پولو از دست آقا گرفت، انگشترو که تو دست آقا دید همونجا کمین نشست تا روزیکه سر از بدن سیدالشهدا جدا کردن 🟪نیزه داران، دست در دست همند 🟪صف کشیدند در تمنای سرت 💢میکِشی پا بر سرم ای همسفر 💢از همه لب تشنه تر، آهسته تر 🔆مانده ای تنها و بی پشت و پناه 🔆میکِشم از غربتت از سینه، آه ♻️ای عزیز آل طاها، کم نکن ♻️سایه ات را از سر این خیمه گاه 〽️کیست مثل من، عنان گیری کند؟؟ 〽️مرکب مرگ تو را با اشک و آه ✳️اشک و آه و التماس خواهرت ✳️ذوالجناح ،،، رفتنت را بسته راه ☑️نگاه کرد دید دخترش سکینه نشسته پایین پای اسب هی داره اشک میریزه ☑️یادم نمیره اون روزی که خبر یتیمی دختر مسلمُ شنیدی، دخترشو بغل کردی دست نوازش رو سرش کشیدی بابا... 💔با وداعی که از حرم کردی 💔شد به من ثابت، بر نمیگردی 😭😭 ☑️میخوام برا آخرین بارم که شده، دست نوازش رو سر دخترت بکشی لاتحرقی قلبی... ❎خنده ی دشمن، شرارم میزند ❎یک زن تنها و این موج سپاه 💠شانه ی تیغ است در چنگ غروب 💠آفتاب من مرو در قتلگاه 🟢میروی تا زیر سُم اسب ها 🟢مینمایم بر تو با حسرت نگاه ◼️میروی برگشتن تو با خداست ◼️وعده ما بین خون در نور ماه ☑️گفت زینبم، میرم میدون هر بار که اومدم نزدیک خیمه،،، صدای تکبیرمو بلند میکنم بدونید هنوز زنده ام ☑️بار اول رفت، جنگ نمایانی کرد برگشت نزدیک خیمه صداشو بلند کرد 🟩همه گفتن خدایا شکرت هنوز سایه ی بابا رو سرمونه ☑️خانم زینب همه رو تو یه خیمه جمع کرد رقیه،،، سکینه هرکی یه گوشه ای کز کرده زانوی غم بغل گرفته ☑️رفت دوباره نزدیک خیمه، برگشت بازم بچه ها خوشحال شدن ☑️فقط امام حسین مونده بود 🔘امام سجاد که بیمار بود خانوم رقیه گفت خدایا شکرت هنوز سایه ی بابا رو سرم هست ☑️هرچی صبر کردن تا صدای بابارو مجددا بشنون، دیگه صدایی نیومد تا اون لحظه ای که صدای شیهه ی ذوالجناح به گوششون رسیده چی شده؟؟ ▫️همه از خیمه ها بیرون دویدن ▫️ولی سالار زینب را ندیدن... 😭😭😭 یالش، غرق خونِ زینش واژگونه ⬅️یکی گفت ذوالجناح، آقام چی شده؟؟ ⬅️یکی گفت ذوالجناح، صاحبم چی شده؟؟ ⬅️دختر امام حسین، دل همرو آتیش زده اومد جلو... ☑️ذوالجناح با این حال و روزیکه تو داری، میدونم بابامو کشتن یه سوال ازت دارم... ☑️بابام که میرفت میدون، لب تشنه بود آیا بهش آب دادن یا نه؟؟ یکی نبود بگه سکینه... بابات تا لحظه ی آخر میگفت خدا جیگرم داره میسوزه ❤️ 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
😍… به استحضار زائران حضرت اباعبدالله میرسانیم جلسه توجیهی و هماهنگی سفر کربلا فردا در حسینیه المهدی( محل برگزاری هیئت معظم محبان الزهرا)، برگزار میگردد 🕗گروه های1،2،3 رأس ساعت 20 🕜گروه های 4،5،6،7 رأس ساعت 18:30 حضور همه عزیزان در این جلسه الزامی میباشد
⬅️چهل حدیث زیبا درباره عزاداری برای اهل بیت(علیهم السلام) http://www.ahadise-shia.blogfa.com/post/54
دختری داشت شه دین، که رقیه بُدیَش نام ز بی مهری گردون، رخ بختش شده سیلی خور ایام ز هجر پدرش روز، عیان در نظرش شام جفا دیده و رنجیده هم از کوفه هم از شام بسی سنگ ستم بر سر او ریخته از بام زکعب نی وسیلی ز تنش رفته برون طاقت و آرام ز خونین جگری دربدری بی پدری تلخ وِرا کام به شیرین سخنی گشت شبی گرم نوا نوحه سرا گفت که ای عمّه چه شد تاج سرم، کو پدرم؟ زینبش آورد به پاسخ که ای نور دو چشمان ترم باب عزیزت بسفر رفته، که از فرقت آن شاه مرا هوش ز سر رفته پس آن طفل در آن گوشه ی ویرانه غریبانه بنالید و بزارید چو بلبل به پریشانی احوال چو سنبل پس از آن سرو سهی قامتش از پا بفتادی سر خود بر سر خشتی بنهادی و ز رخ شاهد بختش ز وفا پرده گشودی و ورا خواب ربودی غم بیداریش از دل بزدودی و بدیدی که در آن واقعه خوش سایه ی اقبال به سر دارد و در برج شرف، زهره صفت جای به دامان قمر دارد و مأوای در آغوش پدر دارد و بنمود بَیان درد دل خویش و برآورد زدل شور و نوا را بابا... حالا تو عالم رویا باباشو دیده خواب دیده بغل باباش نشسته گفت که ای جان پدر، جای تو خالی... چه عجب یاد نمودی ز اسیران چه عجب آمدی امشب، تو بسر وقت یتیمان پی دلجویی ویرانه نشینان زگل روی تو شد کلبه احزان به صفا رشک چمن غیرت بستان چه دهم شرح پدر جان که ز خونخواری و بیرحمی عُدوان من غمدیده و نالان بدویدم به بیابان به سر خار مغیلان... منم آن نور دو چشمت که ز شفقت به کنارم بنشاندی به رُخَم آب عنایت بفشاندی دلم از قید مشقت برهاندی همه دم بود به دامان تو ام جای و در آغوش توام منزل و مأوای و کشیدی زوفا دست عطا بر سر من گاه زدی بوسه به رُخ بهر تسلای دل مضطر من پدرجان مگر از من غمدیده چه دیدی که یک بار دل از من ببریدی زِ سَرم پا بکشیدی که نبودی و نه دیدی چقدر شمر بزد بر رخ من  سیلی و بنمود زسیلی رخ من نیلی و جز سنگ جفا کس نکشیدی ز وفا دست محبت بسرم بعد تو شد قوت من از خون جگر آب من از چشم ترم گو چه کند عمّه خونین جگرم یا چه کند عابد بیمار همان بی کس تب دار که گردیده به زنجیر گرفتار و در این شهر غریبی نه وِرا هست طبیبی نه دوایی نه غذایی نه به جز ناله ی شبگیر، انیسش نه به جز حلقه ی زنجیر، جلیسش غرض آن طفل به دامان پدر گرم نوا بود و زدرد دل خود نوحه سرا بود و همی کرد بیان شرح  جفا و ستم فرقه ی بی شرم و حیا را تو عالم رویا، تو خوشی بوده... تو بغل باباش بوده چشم بیدار فلک بین که ز شومی نتوانست ببیند که بخواب آن دُر نایاب ببیند رخ باب و دمی از غصّه دلش شاد شود ساعتی از درد و غم آزاد شود آه و دو صد آه که ناگاه شد آن غمزده بیدار و به اطراف نظر کرد که با دیده ی خونبار به بالین، نه پدر دید و نه از واقعه ی خواب اثر دید نه از باب سراغی و نه از غصّه فراغی و نه فرشی نه چراغی به همان گوشه ی ویرانه،،، غریبانه مکانش به همان آتش غم سوخته پر مرغ روانش به فلک رفت فغانش رخ افسوس خراشید و خروشید که ای عمّه دگر باب من زار کجا رفت بیامد ز سفر باز چرا رفت؟؟ چه دید از من بی دل که ز من چهره نهان کرد مرا باز گرفتار خسان کرد بشد زینب از آن واقعه آگاه کشید از دل سوزان به فلک آه بدانست که آن شاه فلک جاه، بخواب آمده آن طفل حزین را فلک افزوده غم و محنت آن زار غمین را عرض از نالۀ آن بلبل بستان عزا آل پیمبر همه گشتند مکدر همه کردند فغان سر یکی از فرقت اکبر یکی از دوری اصغر که از آن شورش بی مَر دل افواج ملک کاست ز ویرانه فغان تا به فلک خاست چنان آه اسیران شرر افروخت که در خلد برین سوخت دل شیر خدا و جگر خیر النساء را 💢ادامه ی بحر طویل 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
گشت بیدار یزید، آن سگ مردود و بپرسید خبر گفتنش ای بدگهر... این آه یتیمان حسین است نوای حرم پاک رسول ثقلین است که چون صید به دام تو اسیرند و بچشم تو حقیرند و به اندوه قریبند و بویرانه مکینند یکی طفل سه ساله که نهادی بدلش داغ چو لاله بخیال پدر افتاده ز افغان وی این غُلغُله در بحر و بر افتاده پس آن کافر بی شرم و حیا از ره بیدادو جفا خواست زنو داغ نهد بر دلشان روشن از آن شمع کند محفلشان رأس شه تشنه فرستاد بویرانۀ غم خانه دوصد آه از آن گاه که آن خیل اسیران همه بودند در افغان گه به ناگه سر سالار شهیدان به میان طبقی چون گل و از گل ورقی بر سرش افکنده نهادند به بالای زمین روشن از آن عرش برین گفت رقیه که آیا عمّه ی مضطر من از این فرقه ی ابتر طلب نان ننمودم به خدا جز به تمنّای پدر لب نگشودم از غمش زینب غمدیده برآشفت و چنین گفت که منظور تو این است و مراد تو همین است چو آن غمزده از روی طبق پرده انداخت، به مقصود دل خود نظر انداخت درخشنده رخی همچو قمر دید به خون غرقه سر پاک پدر دید به حسرت سوی او نیک نظر کرد و چو مُصحف به سر دست برآورد و ببوسید و ببوئید بگفت از چه به خون روی تو گلگون شده و موی تو پرخون شده آن گه لب خود بر لب آن سر بنهادی زغم از پا بِفِتادی و شد از زمزمه خاموش و برفت از سر او هوش ز تن مرغ روانش سوی گلزار جنان گشت روان... بابا... در کوفه سوالی از سرت پرسیدم رفتی و جوابی از لبت نشنیدم پاسخ مده دیگر که در این شام،پدر معنای یتیم را که خودم فهمیدم 😭😭😭 خودم فهمیدم یتیمی چیه اینجا هرکی یتیمه کتکش میزنن بابا.. 😭😭😭 اینجا هرکی یتیمه، بهش ناسزا میگن بابا اینجا هرکی یتیمه، از رو پشت بوم، سنگش میزنن بابا... انگاری از قبل تمرین کردن سنگ زدنو انگاری از قبل انقده آزمایش کردن این کارو تا پیرزن سنگُ برداشته،،، با این سنّش چنان سنگُ به هدف زده بابا... بابا قربون پیشونیه شکستت برم بابا... 😭😭😭😭😭😭😭😭 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1403-3-24 (3).mp3
16.36M
💯 🗓                                     (جدید) اگه یه وقت تا محرم زنده نموندم 🎤 🔻 🍃 🆔http://eitaa.com/navayehajabbas