🍁اگر آتش به دلت هست اگر حالِ مُشَوَش داری و اگر تب داری
🍁یا شکایت زِ خود و از همه بر لب داری
🍁یا اگر از غم و اندوه و بلا سینه لبالب داری
🍁و اگر زندگیِ سرد و پُر از درد و دل آشوب مرتب داری
🍁یا پریشانیِ روز و دل آتش زده هرشب داری،،، روز و شب تب داری
💠چارهاش نور علی نور ، دعای نور است
بسم رَبِ نور است
💠گرچه او مستور است
💠چارهاش زمزمهی نور دعای زهراست
💠چارهاش یک مدد از چادر بانوی خداست
♨️نور خورشید نه ، مهتاب نه ، اینها همه هیچ
♨️نور میخواهی از آن چادر مشکی دریاب ، نور آن عصمت ناب
💎نور از ریشهی آن چادر قدسی است که قدیسهی صدیقه به سر داشت
💎که بر افلاک گذر داشت
💎که از او نور ، سحر داشت
☘همه شب یا همه روز
☘نور میتابد از آن چادر مشکی تا ماه
☘نور میگیرد از آن نور سرِ صبح ، پگاه
❣نور میجوشد از این چادرِ پُر وصلهی خاتون علی ، سِرِ مکنون علی
⬅️چادری که نه به هر ریشه فقط معجزه پنهان کرده
⬅️عرش از حسرت آن پاره گریبان کرده
چادری که در آن
جمع اسماء خدا است و خدا
🔥در دلش فاطمه پنهان کرده
🔥چادری که همه افلاک پریشان کرده
🔥زخم کتمان کرده
🔥درد درمان کرده
💢جمعِ هفتاد یهودی همه یک روز مسلمان کرده
✔️در دل این گرداب
✔️سیرهاش را دریاب
✔️ریشهاش را دریاب
🌾چادر ارث زهراست
🌾این سلاحِ تقواست
🌾رنگی از نورِ خداست
👌هرکه دارد ، به سرش سایهی رحمت دارد
👌حسِ آرامشی از باغِ نجابت دارد
☑️عفّت و عاطفه و لطف و محبت دارد
☑️عطرِ عصمت دارد
☑️چادرِ مشکیِ او ریشهی غیرت دارد
☑️آی،،، عزت دارد
#چادرت_را_دریاب
✅چیست آن پوشش بیت الله است
✅مشکی اما به به، دلش جوشش بیت الله است
🌸چیست چادر صدف گوهرهاست
🌸حرم دخترهاست
🌸حافظ باورهاست
🔰چادر مشکی تو شهپر توست
🔰خواهرم سنگر توست
🔰دست زهراست که روی سر توست
#وارث_نور_حجاب
#چادرت_را_دریاب
حاضری در همه جا
ولی از پلکِ هوسهایی دور
مثل قرآن کریم
فی کتابٍ مکنون
فی حجابٍ مَستور
🔅چادر آرامشِ یاس از اثر طوفانهاست
🔅سِتر ناموس خداست
چادر آسودگی لاله از اندیشهی باد
🔅چادر آسایش گلبرگ از احساس نظر بازیهاست
🔅خیمهی عاشوراست
🔅صاحبش با زهراست
چادرِ مادرمان دست مرا میگیرد
با همان انوارش
با همان اسرارش
با همان حِسِ صمیمیتِ خود
با همان غیرتِ خود
بِینِ راه و بیراه
بِینِ گاه و بیگاه …
تا که لب باز نکرده است دعا میگیرد
❇️با همان مادریش فکر من است
❇️روز وشب روضهی او ذکر من است
نه فقط دست من و تو به پرش هست دخیل
همه از نوح و خلیل
فطرس و جبرائیل
دودمان آدم
سالها هست که حاجات از آن میگیرند
از همان مقنعه جان میگیرند
ناتوانند و توان میگیرند
قرنها هست زبان میگیرند:
#چادرت_را_بتکان_لطف_خدا_را_بفرست
#چادرت_را_بتکان_روزی_ما_را_بفرست
✳️و خدا نیز از آن نور مباهات کند
✳️فخر بر مادر سادات کند
✳️محورِ اهلِ کسا معنی آل عبا
✳️پنج دفعه به علی جلوه به میقات کند
♻️چادری که به پَرَش،بوسهی ، احمد دارد
♻️روی هر ریشهی آن بوی محمد دارد
♻️چقدر چشم کشیده است علی بر رویش
♻️چادرِ بانویش،نورِ سرمد دارد
ولی افسوس که یک روضهی پر غُصهی بی حد دارد
روضهای بد دارد
✴️ای مدینه ای داد
✴️دادها از بیداد
✴️از نگاهی سنگین
✴️آه این چادر پُر نور زمین خورد زمین
☑️چه شده ، طعمهی بی باکی شد
☑️یک نفرکاش بگوید که چرا خاکی شد
🔥پشت در بود که آتش سر زد
🔥یک نفر شعلهای آورد و به جانِ در زد
🔥در آتش زده را وای که بر مادر زد
😭زینب اُفتاد حسن بر سر زد
😭دید در کَنده نشد
😭ضربهی دیگر خورد وای که محکمتر زد
…
😭(قنفذ از راه از آن لحظه که آمد میزد
😭تازه می کرد نفس را مجدد میزد
😭وای از دست مغیره چقدر بد میزد
😭جای هرکس که در آن روز نمیزد میزد)
⬅️#ادامه_روضه
👇👇👇
👌با طلوعت عرش را غَرق تَحَیُّر می کنی
👌ماهبانو! نان ظلمت را تو آجر می کنی
🍁"عقلِ"بی احساس را با"عشق"دمخور می کنی
🍁دامن سجّاده را با یاس ها پُر می کنی
⬅️آسمان دلداده ی راز و نیازت می شود
⬅️بال جبریل امین چادر نمازت می شود
❇️تو درآغوش خدیجه مثل حُر افتاده ای
❇️مادر پیغمبری گرچه پیمبرزاده ای
🌾قبل خلقِ کهکشان ها، امتحان پس داده ای
🌾از همان اوّل برای آخِرت آماده ای
☘روز محشر تک تک ما را صدا خواهی نمود
☘دانه دانه شیعیانت را جدا خواهی نمود
💎ای که با لطفت بیابان غرق باران می شود
💎خاک خشک یثرب از عطرت گلستان می شود
♨️پای تسبیحات تو سلمان،مسلمان می شود
♨️کوثر تو آبروی کُلِ قرآن می شود
🌸روح ایمانی تَجَلّیه خدایی، مادرم
🌸لَيْلَةِ الْقَدْرِ تمام انبیایی، مادرم
❣#یا_زهـــــــــــــــرا
🔰مادر آئینهها، ای مادر اهل کسا
🔰بانی آرامشِ پیغمبر اهل کسا
✅آفتابِ روی بام حیدر اهل کسا
✅چادرت پهن است بر روی سر اهل کسا
💠آینه دار امیر المومنینِ پنج تن
💠ریشه های چادرت حبل المتین پنج تن
🍃یا کریم بام احمد جلد بام فاطمه است
🍃بَضْعَةُ مِنِّ محمد در مقام فاطمه است
🌿ذکر پیغمبر شب معراج "نام" فاطمه است
🌿آیه های روشن قرآن کلام فاطمه است
🌴آیه ی تطهیر هم با او مطهر گشته است
🌴کائنات از نور ایمانش مُنوّر گشته است
🌷ای که افلاک است خانُم، مُستجیر نانِ تو
🌷می شود آزاد،هرکس شد اسیر نان تو
🥀کاش بنویسی مرا جیره بگیرِ نانِ تو
🥀بی نیاز از هر دو دنیا شد فقیر نان تو
☄چون که دستت را به وقت پخت نان بوسیده است
☄دست"دستاس" تو را هفت آسمان بوسیده است
🌼تو گُل نیلوفر هِجده بهار حیدری
🌼تو چراغ روشن شبهای تار حیدری
😭😭
💧تو قرار چشم های بی قرار حیدری
💧در دل تلخی و شیرینی کنار حیدری
💫حرز مولا در میان کارزارش نام توست
💫ذکر حکاکی شده بر ذوالفقارش نام توست
☑️از شدت تب، رمق نداشت. جون به تنش نمونده بود. اما خیلی اشتیاق داشت به نماز جماعت مولا خودشو برسونه
☑️هر جوری بود، با همون حال مریض و تب دارش خودشو رسوند مولا که نمازش تموم شد یه نگاه کرد گفت رنگ توصورتت نیست،،،
✔️گفت آقاجان تب دارم حالم بده
☑️گفت چرا اومدی.گفت دلم تنگ شده بود برات
اومدم یباردیگه صداتو بشنوم
روی زیباتو ببینم
☑️مولاگفت دستتو بیارجلو
جلوآورد…
یه ذکری گفت حالش خوب شد رفت.
☑️ فردا تو بازار، امام حسنُ دید…
قضیه رابراش توضیح داد،
✔️گفت میدونم.گفت شماازکجا میدونی؟
گفت از دیروز بعد نماز که بابام برگشت خونه تب کرد
☑️رفقا نگاه اهلبیت به من و شما ،به شیعیان دوستدارانش همینه .....
از دیروزحال بابام خوب نیست توبسترافتاده
🔘یا امیرالمومنین برا یه دلداه برا یه عاشق طاقت نیاوردی
🔘دردمن و شمارا مولا بجون میخره
امام زمانم نگاهش به منو توئه شیعه ومحب همینه
دردهمه مونو بجون میخرند
◻️اگه نمیخریدن که منوتو اینجانبودیم بااین حال و روز جامعه...
◼️مولا طاقت نیاوردی حال یه دلداده و عاشقُ اینجوری ببینی دردشو بجون خریدی،،،
🔲 چجوری طاقت اوردی این روزا خانومت تو بستر بیماری از شدت تب ،از شدت درد پهلو، درد بازو،شب تا به صبح خواب به چشماش نمی اومد
😭😭😭😭
🔷آفتاب عشق را تا بی کران تابانده ای
🔷در دل غم ها، علی را باز هم خندانده ای
🔶کهکشان را با حجابی اطلسی پوشانده ای
🔶"پیش نابینا،میان حِصنِ چادر مانده ای"
🔵آه!گفتم چادرت...،داغ دل ما تازه شد
🔵بارش غم در هوای سینه بی اندازه شد
میخوام روضه بخونم.
🔻راه را تا بست..،یاسی رنگ نیلوفر گرفت
🔺چشم زخمِ دشمنِ آل عبا، آخر گرفت
⚪️دست سنگینی به زیر گونه ی مادر ،گرفت
⚪️خاک کوچه رنگ سُرخ لاله ای پرپر.... گرفت
😭خاک عالم بر سر من..،معجرش خاکی شده
⭕️عزیزمون فرمود اگه یه تار موی فاطمه معلوم میشد احدی تو مدینه زنده نمیموند
فلذا مولا سلمانُ صدا کرد، گفت خودتو به فاطمه برسون
〽️ اگه فاطمه دست به معجر بشه…
اشک برا اهل بیت، برا حضرت فاطمه رو باید بدن به من و تو تا بتونیم اشک بریزیم
🔘اما ناله اختیاریه…
میتونی ناله بزنی برای مادرمون....
آه بکشید
☑️خون به دل اهلبیت کردن که امام معصوم میفرماید خدارحمت کنداونی که برا مادرم بلند بلند گریه کنه
⬅️خاک عالم برسر من معجرش خاکی شده
⬅️پیش چشمان حسن بال و پرش خاکی شده
#جانم_جانم_جانم
بچه سیدا ببخشند مرا
♻️آه! … آئینه چرا سنگی محک می زد تو را؟
♻️بشکند دستی که در کوچه…
😭😭
روضه میخونی هااا!!!؟؟ ،،،،کتک می زد تو را
❇️نا نجیب از حرص حیدر داشت چک می زد تو را
❇️دومی با نیّت باغ فدک می زد تو را
❌چشم تو تار است..،راه خانه را گم کرده ای
❌گوشوارَت را میان کوچه ها گم کرده ای
😭😭😭
☑️امام مجتبی میگه بی هوا زد تو گوش مادرم
😭😭😭😭
#ادامه_روضه
👇👇👇👇
❣بیا امام زمانم امام#فاطمیه
❣که نامتان گره خورده به نام #فاطمیه
🍃به اشک های سرازیر چشم های شما
🍃شروع میشود آقا سلامِ #فاطمیه
آقا…
به اشک های سرازیر چشم های شما
شروع میشود آقا سلام #فاطمیه
#آقای_من_مولای_من…
✔️ بده اجازه که مشکی بپوشم از غمتان
✔️ به احترام تو و احترامِ #فاطمیه
💠بخوان میان قنوتت مرا که این سنت
💠مرام فاطمه است و مرام #فاطمیه
☑️با اون دستای بی رمق،،، با یه دست قنوت میرفت
☑️ بچها منتظر بودن برا خودش دعاکنه.
هرچی گوش وایمیستادن، همش برای همسایه ها دعا میکرد برا شیعه ها دعا میکرد
🔰بخوان میان قنوتت مرا که این سنت
🔰مرام فاطمه است ومرام #فاطمیه
🍁خروش گریه ی ما انتها نخواهد داشت
🍁که تا ظهور تو دارد ادامه #فاطمیه
❇️بیا به شعله بِکِش آن، دو بی مروّت را
❇️به انتقام علی انتقام #فاطمیه
🌸مراببر حرم باشکوه مادرتان
🌸برای دیدن حسن خطام فاطمیه
😭برای روضه آتش گرفتن خانه بیا
😭 که باتو شود التیام #فاطمیه
💢 نوشتند چهل مرد میزدند اورا
💢همین بس است برای تمام #فاطمیه
ای خدا،،،
☘خدا نان تو را هرگز نگیرد از گدا زهرا
☘پناه بی پناهیه منه بی دست وپا، زهرا
☘چراغ عرش، فانوس حیاط خانه ات بوده
☘ تو آن نوری که جریان داشتی از ابتدا، زهرا
بی بی جان…
⬅️ کمال ظرف تو بیش از حد اُم اَبیهایست
⬅️به این ترتیب باید گفت اُمُّ الاانبیاء زهرا
⬅️عبا را اعتباری نیست بی حَظِّ حضور تو
⬅️به زیر سایه ی تو جمع شد اهل کساء، زهرا
🌾آی نخ چادرنماز وصله دارت آبروی ماست
قربون معرفتتون که دارید با مدح بی بی گریه میکنید
🌾نخ چادر نماز وصله دارت آبروی ماست
🌾 گرفته بیرق ما، رنگ از این تارها زهرا
بی بی جانم…
🌾 اگردرد است درد عشق تو، دردت بجان من
🌾 اگر درد است درد عشق تو، دردت بجان من
🌾ز عُشاقت نمی آید بجز قالو بلا زهرا زهرا
این یه مصرع را خیلی با لطافت گفت
اهل ذوق،،، کنایه فهما
👌جواز اتصال ما به تو، دست حسن جانست
ای عصای مادر...
با کنایه حرف زدم خیلیاتونم گرفتید
👌جواز اتصال ما به تو، دست حسن جانست
☑️این دستها تواین دنیا کارا شده
☑️فردا قیامتم دستگیر منو توست
☑️ آروم آروم دست مادروگرفت
👌جواز اتصال ما به تو دست حسن جانست 👌همین فرزند ارشد شیعه را بُرده است تا زهرا
♻️علی نام تورا ورد لب فرزندهایت کرد
♻️صد و ده مرتبه بامرتضی گفتیم یا زهرا
♻️خطای طفل سهل انگار را مادر نمیبیند
خاصیت مادره
تو وجود مادره
☑️ اصلا اگه چندتا بچه داشته باشه، اون بچه ای که سربه راه نیست مادر بیشتر نگرانشه
☑️بیشتر پیگیرشه،،، خاصیت مادر بودن اینه
من بدم،،، من سربه هوام، من گنهکارم
✔️ اینهمه نمک خوردم،نمکدون شکوندم به همه عالم گفتم تومادر منی
♻️خطای طفل سهل انگار را مادر نمیبیند
♻️همیشه چشم پوشی میکنی از خبط ما زهرا
مرا جان حسینت گم نکن مادر
💎مرا جان حسینت روز محشر گم نکن مادر
💎محال هست که از دستت شود دستم رها زهرا
😭😭
✳️ غلاف قنفذ نامرد هم عهدتو را نشکست ✳️چه محکم دست بیعت داده ای بامرتضی
😭😭
بخدا تو همین یه بیت یه دنیا حرفه
✳️زهرا غلاف قنفذ نامرد هم عهدتو را
✳️نشکست چه محکم دست بیعت داده ای بامرتضی
☑️هرچی غلاف زد نتونستن جدا کنند
✔️ نتونستن فاطمه رارها کنند
✔️ نامردا تونامردیشونم کاربلد بودن
یکی لگد گذاشت تو چادر فاطمه
😭چنان مسمار با شدّت به پهلویت اصابت کرد
مرحوم ایت الله کمپانی یه بیت شعر داره سوال میکنن راجع به مصیبت سینه
میگه
وَ لَسْتُ أدْرِى خَبَرَ المِسْمَارِ***سَلْ صَدْرَهَا خِزَانَة الأسْرَارِ
☑️یعنی اگه میخوایی بدونی مسمار در با زهرا چه کرده،،، یه نفرتواین عالم میتونه جواب بده، اونم سینه ی مجروح مادره
😭😭😭
☑️ گفت دختر طلحه هروقت نفس میکشم از سینه ام خون میاد
😭😭
#ادامه_روضه
👇👇👇
💔صدای آمدنت بهترین ترانه ی من
💔فدای در زدنت ای وقار خانه ی من
#علی_علی
🔹شکستهبالِ تو پرواز می کند امروز
🔹خودش برای تو در باز می کند امروز
🔸غریب کوچه ی کینه،سلام حیدر من
🔸 به جای اهل مدینه..،سلام حیدر من
شنیدم مردم شهر سلامت نمیکنند اقای غریبم
😭😭
♦️کدام شانه کشیده است بارِ درد مرا؟
♦️کسی علیک نگفته سلامِ مردِ مرا
مجبورم دارم سریع رد میشم وگرنه مصرع به مصرع روضه
#کسی_علیک_نگفته_سلام_مرد_مرا
♻️کدام شانه کشیده است بار درد مرا؟؟
♻️ کسی علیک نگفته سلام مرد مرا
❇️به رغم این همه اندوه ناشمرده ؛علی
❇️خلاصه غم نخوری..،فاطمه نمرده؛علی
😭😭😭😭
#آقای_غریبم_آقای_غریبم_آقای_غریبم
همه ی دلخوشیه علی،،،
امروز روز آخر فرمودن... خودش شروع کرد به کار کردن
☑️ فاطمه ای که غریب دوماه نتونست کاری بکنه
☑️نه اینکه نتونست،،، نمیتونست کاری بکنه
درد پهلو،،، درد بازو،
#بزار_شعر_بخونم
🔵نگو که حال و هوای دلت بهاری نیست
🔵ببین که بسترم امروز لالهکاری نیست
تو اهل روضه ای میفهمی چی میگم
ببین که بسترم امروز لاله کاری نیست
ببین ببین ببین که بسترم امروز لاله کاری نیست
◀️رسیده سُرخیه گل روی شاخه ی زردم
◀️ببین به خاطر تو پیرهن عوض کردم
بچه سیدا ببخشید منو
🔳تَرَک..،تَرَک..،همگی را شِمُرده ام حیدر
🔳شبیه آینه ی سنگ خورده ام حیدر
😭😭
✳️من و شکستگی دنده ها و گریه و آه
باهمه ی این دردها
✳️ببین برای تو نان پخته ایم..،بسمالله!
😭😭
فاطمه داره حرف میزنه، مولای غریب ما داره زیر لب زمزمه میکنه،،، میدونه چخبره
ممنونم اگر نروی
میمیرم اگر...
😭😭😭😭
✳️منو شکستگی دنده ها و گریه ها آه
✳️ ببین برای تو نان پخته ایم،،، بسم الله
بیا
بیا وُ مولای من آقای من امام من...
🔰بیا و فکر نکن بر غلافِ آن شمشیر…
🔰تو را به بازوی آسیبدیده..،لقمه بگیر
روز آخره
✅اگرچه آه گلو را به گریه بخشیدم
✅اگرچه این دم آخر..،نشسته خوابیدم
اخ😭
💠اگر لگد به پرم ضربه زد،فدای پرت
💠اگر دری به سرم ضربه زد..،فدای سرت
😭😭😭
عقاب لانه ی من، بال وپر به فدات
آه...
❎عقاب لانه ی من، بال و پر به قربانت
❎هزار محسن من پشت در،،،
😭😭
☑️همه عالم فدات مولا
☑️بازوچیه؟؟ پهلو چیه؟؟ صورت نیلی چیه؟ محسن کیه؟!
همه فدای تو
توفقط کمر تو صاف کن سینتو سپر کن
☑️تو آقای منی تو مولای منی تو همه کس منی
هزار محسن من پشت در بقربانت...
یواش یواش به جاهای حساس داریم میرسیم
💥عبور سینه ی خود را مسیر آه نکن
💥بیا به چوبه ی گهواره اش نگاه نکن
🍂نسیم جاروی خود را به فرش خانه زدم
🍂خودم به موی زینب تو شانه زدم
✔️با این دستای بی رمقش...
✔️ روزاخر موهای زینب شونه زده
✔️موهای حسن و حسین شونه زده
✔️لباساشونو عوض کرده، خودش شروع کرد خونه روجارو زدن
بچه ها گفتن خدایا شکرت حال مادرمون خوبه
غریب به دوسه ماه مادرمونو اینجوری ندیدیم
☑️ تامولا دید داره خونه رو آب وجارو میکنه گفت دل علی را بردی بس کن،،،
رد خون چیه
😭😭😭
خودم به موی سر زینب توشانه زدم
🔶 به پای هر نخ اون صبح وشام سوختم
🔶 برای تشنه لب تو لباس دوختم
🔷 آقا... غروب عصر دهم قتلگاه...
🔷 آه حسین... میان آنهمه نیزه،،، بی پناه
😭😭
#حسین
ببرم دلتو؟؟
🍁 پا پس نمیکشه
🍁 همه رفتن ولی شمر که دست نمیکشه
🍁زینب رسید وگفت
🍁مادر بیا ببین، دیگه نفس نمیکشه
😭😭
توناله بزن من بخونم برات
🍁تاختن،،،
🍁اوناکه ملک ریُ باختن
🍁بدجوری باهمدیگه ساختن
🍁تورا توی گودی انداختن
🍁زیروروشدی
🍁پشت وروشدی
🍁چجوری با مادرت روبرو شدی؟؟
🍁بی هوازدن
🍁باعصا زدن
🍁جلو خواهرتو با کف پا
😭😭😭
امروز وقتی گفتن بچه ها برید وداع کنید بامادر
امام حسن خودشو انداخت رو سینه ی مادر😭
☑️ارباب منو شما صورت، کف پای مادر گذاشت
اینجا امام حسین صورت کف پای مادرگذاشت
یه نامردی کف پاشو رو صورت حسین
😭😭
🍁بی هوا زدن
🍁باعصا زدن
🍁جلو خواهر تو باکف پا
😭😭
#حسیـــــــن
#ادامه_روضه
👇👇👇👇👇
🔸مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم
🔸همه ی زندگی شیرخدا ریخت بهم
🔹داغی و تیزیه مسمار،اذیت میکرد
🔹تا که برخاست زجا، عرش خدا ریخت بهم
▪️بشکند پای کسی که لگدش،سنگین بود
▪️تا که زد، سلسله آل عبا ریخت بهم
🔵ثلث سادات،میان در و دیوار افتاد
🔵نسل سادات،به یک ضربه پا ریخت بهم
🔻گُر گرفته بدن فاطمه ای، دَر...بس کن
🔻وسط شعله ببین،زمزمه ها ریخت بهم
روی او ریخت بهم،پهلوی او ریخت بهم
دهنش غرق به خون گشت و صدا ریخت بهم
➖شدت ضربه چنان بود که سَر خورد به دَر
➖روی آشفته ی اُمُّ النُّجَبا ریخت بهم
⬅️پشت در سینه ی سنگین شده هم،ارثی شد
⬅️گیسوان پسرش،کرببلا... ریخت بهم
☑️فهمیدی دیگه؟! ها؟؟!
اومد بالا سینه
هرکاری کرد،خنجر نگرفت
بدنو برگردوند،،، دست گرفت گیسوان حسینو
خنجر بالا آورد... تجسم کن
#یا_ذبیح_بالقفا.... #حسین
🌾پشت در سینه ی سنگین شده هم،ارثی شد
🌾گیسوان پسرش،کرببلا... ریخت بهم
🍂مادرش آمده گودال،نچرخان بدنش
🍂استخوان های گلویش زِ قفا،ریخت بهم
😭😭😭
با ترک های لبش با نوک پا بازی کرد
همه صورت او،با کف پا ریخت بهم
😭😭😭
چیکار کنیم امروز؟
#عاشورای_فاطمس
فلذا خانوم حضرت زینبم فرمود:
😭فدای اون داداشی که روز #دوشنبه،کشتنش
دقیقا روزیکه خانوم حضرت زهرا به شهادت رسیده
یوقتایی تو اینجور جلسات دست خوده آدم نیس کجا بریم؟
👈بایدم کوچه باشیم هم بین در و دیوار باشیم
هم جاییکه...
این روزای آخر،دختر طلحه اومده بود عیادت خانوم
👈گفت بی بی جان،حالت چطوره؟
گفت اگه میخوای بهت بگم حالم چطوره،بچه هارو دور کن
💥بچه هارو دور کرد نشست
گفت زیر بغلامو بگیر
زیر بغلاشو گرفت،،، نشست
گفت قول بده تا وقتی من زنده ام به علی چیزی نگی
غم و غصه های علی بسه برا خودش
#خیلی_غریبه_آقام
اینهمه مقدمه برا یه سوال؟؟!
بی بی جان،حالت چطوره؟
گفت دو سه ماه از قضیه در و دیوار،میگذره
هربار نفس میکشم،پیراهنم خونی میشه
کار اسما و فضه این شده هر روز پیراهنمو بشورن و عوض کنن
یه مقدمه بچینم، تابوتُ بیارن
تورو حضرت زهرا،مدینه باش
خونه علی
گفت اسما یه چند لحظه گذشت،منو صدا بزن
اگه جواب دادم ینی هنوز زندم
اگه جواب ندادم بدون دیگه بی فاطمه شدی
اسما اومد نزدیک حجره
دید فاطمه میگه السلام علیک یا رسول الله
السلام علیک یا امین الله
السلام علیک یا جبراییل،،، یا میکاییل
یهو یه چیزی گفت بند دلم پاره شد
السلام علیک یا عزراییل
اومدم گفتم خانومم؟؟
جواب نداد
بی بی جان
جواب نداد
یا بنت رسول الله
جواب نداد
یا ام الحسن و الحسین
جواب نداد
سریع اومدن خبرشو برسونن به علی
درو که باز کردم،دیدم حسنین دارن میان تو
🔹کجا میرین؟؟
🔸بچه ها غذا حاضره
بیایین غذا میل کنید
🔸امام حسن امام حسین از همون بچگی معصوم بودن و خیلی خیلی بیشتر از اینکه من و تو فکر کنیم،میفهمیدن
گفتن کی دیدی ما بی مادر،غذا بخوریم؟!
سفره،سفره مادرونس...
بخدا الکی نیس امام صادق میفرماید
خدا رحمت کنه اونیکه بلند بلند برا مادرمون گریه کنه
ببین چه داغی تو دلشون گذاشتن
#ادامه_روضه
👇👇👇👇👇👇
💥دوباره هوای روضه کردمو راه افتادم بسوی هیئت
💥اومدم بازم کنار رفقای خوب هیئتی،نشستم توی هیئت
♻️روضه خون چه روضه ی پُر شَرری خوند
♻️روضه ی دربه دری،خون جگری خوند
🔸داد مجلسو در آورد،وقتی بردمون مدینه 🔸روضه بی مادری خوند
😭بین روضه، میون ذکر
😭گریون افتادم تو این فکر
😭که آدم تو زندگانیش،نون شب نداشته باشه
👌ولی #مادر داشته باشه
❤️یا که هیچ مال و منال و منصبی نداشته باشه،،،
👌ولی #مادر داشته باشه
🔹منصبش باشه تو دنیا نوکری برای مادر
🔹همه مال و منالش، باشه اون وجود باصفای مادر
😔یاد مادراتون افتادید،میدونم
😔نمیخوام که دلتونو بسوزونم
🔰اگه مادرت رو از دست دادی که خدا رحمتش کنه
🔰اونو الساعه سر سفره بی بی فاطمه غرق ناز و نعمتش کنه
♦️اگه مادر داری که خدا برات نگه داره
♦️الهی هیچ مادری زود از خونه نره و زود بچه های قد و نیم قدش رو تنها نزاره
▪️مادری جوون نمیره
▪️ مادر جوونی قد کمون نمیره
✳️نه فقط دعام اینه لحظه مُردن مادرُ نبینی
✳️دعا میکنم برات حتی زمین خوردن مادرُ نبینی
🔺الهی با مادرت که میری بیرون،اون روزُ به غیرتت برنخوره
🔺دست سنگینی نیاد، از جلو چشمای تو رد نشه تو صورت مادر نخوره
☑️الهی چشمات نیفته،به چشای تار مادر
☑️دنبالت نگرده با اینکه تویی کنار مادر
⚪️الهی تو هم نگردی توی کوچه دنبال گوشوار مادر
⚪️الهی که در خونه ای نشه شعله ور و آتیش نگیره
⬅️مادری پشت در آتیش نگیره
⬅️چادرش آتیش نگیره
⬅️تا معجر آتیش نگیره
⬅️موی سر آتیش نگیره
⬅️پلک تَر آتیش نگیره
⬅️کف دستایی که سد شدن تا وا نَشه در سوخته یه خونه،آتیش نگیره
⬅️شونه آتیش نگیره
⬅️گونه آتیش نگیره
😭خیلی بده سوختگی
😭بدتر از سوختگی دوختگی
😭دوختگی اونم با مسمار
😭و اونم مسماری که سرخ شده میون آتیش شرر بار
😭وای مسماری که همدست لگد شد و دَرُ دوخته به سینه
😭سینه رو دوخته به دیوار
😭مادر افتاد
😭به همراهش،در افتاد
😭در به روی مادر محتضر افتاد
#ای_مادر...
😭😭😭😭😭😭😭
🔲یه جمله ای بگم…
لحظات آخر عمر آقا رسول الله
در خونشونو زدن
خانم حضرت زهرا اومد در باز کرد
یه پیرمردیه…
اومدم عیادت بابات رسول الله
فرمود بابام ممنوع الملاقاته
رفت،،، دوباره برگشت در زد
خانم حضرت زهرا اومد
دوباره همون حرفها…
بار سوم در زد
آقا رسول الله فرمود: دخترم میدونی کیه داره در میزنه??
بابا یا رسول الله یه پیرمردیه اصرار داره شمارو ببینه
فرمود دخترم میدونی کیه??
این مأمور مرگ، حضرت عزراییله
از آدم ابوالبشر تا به امروز از احدی اجازه نگرفت برا گرفتن جونش
اما به احترام توئه فاطمه، بی اجازه وارد خونه نمیشه
😭😭😭😭
ای روزگار…
😭مادر افتاد
😭به همراهش،در افتاد
😭در به روی مادر محتضر افتاد
امام صادق فرمود برای مادرم بلند بلند گریه کنید
😭مادر افتاد
👈کاشکی در کنده نمیشد
👈تا که پا کوبیدن و رد شدن چهل نفر از اون باعث شکستن استخون دنده نمیشد
😭😭
❇️لحظه ی یا ابتا گفتن زهرا، دل پیغمبر اکرم بر خلاف اون روزا که با شنیدنش خنک میشد دیگه آتیش سوزنده نمیشد
❇️لحظه ی گفتن یا فضه خُذینی، علی شرمنده نمیشد
❇️علی شرمنده شد اون لحظه که زهرا با وجود علی دست به دامن کنیزا شد
❇️علی شرمنده شد اون لحظه که دست فاطمه از دامنش با یه غلاف پُر، جدا شد
🍁علی شرمنده شد اون سه ماهی رو که صورت فاطمشو پشت نقاب نگاه میکرد
🍁علی شرمنده ی تنها کس و کارش شده بود
🔰از بی کسی بود، درد دل با چاه میکرد
🔰علی شرمنده ی در اوج غریبی رفتنش شد
🔰علی شرمنده ی غسل و کفنش شد
🔰علی شرمنده اون علت غسلش از زیر پیراهنش شد
🔰علی شرمنده ی لحظه ی وداع، لحظه ی آستین به دهان گرفتن و از غصه ی مادر بلند گریه نکردن حسین و حسنش شد
همه اینارو گفتم برا این قسمت…
☑️اوج شرمندگیه علی بود اون شب که تک و تنها توی قبر میزاشت جسم کبود و لاغر فاطمه رو
☑️خدا میدونه چه میکشید وقتی که به استقبال دید بغل واکردن دو دست پدر فاطمه رو
🔵ظاهراً علی دار و ندار و ندار خودشو خاک میکنه
🔵ظاهراً علی داره یار خودشو خاک میکنه
🔵در حقیقت علی داره خودشو خاک میکنه
رسم اینجوره یکی وارد قبر میشه جنازه رو تحویل میگیره
🔲محرمی نداره
🔲هفت نفر غریبونه تشییع جنازه کردن
🔲حسن و حسین نوجوونن
🔲نمیتونن جنازه رو بردارن
علی غریبانه; تک و تنها…
🔘به چه کنم چه کنم افتاده
🔘یه وقت از توی قبر، دوتا دست بیرون اومد
علی…
امانت منو بهم برگردون
😭😭😭😭
#ادامه_روضه
👇👇👇👇👇
🔰شب است و غم و درد و الم و تابش مهتاب، در آن شهر پر از ظلم، به جز مردم يک خانه، همه خواب
💥همه خواب، و به جز هِق هِق آهسته ي يک مرد، و يا ناله ي آرام دو سه کودک بي تاب، اگر گوش کني مي شنوي زمزمه ي ريختن آب
🌾اگر چه همه خوابند، ولي در دل آن خانه پر از ماتم و غوغاست
😭که اين شب، شب بي مادري زينب کبراست، شب اصلي ضربت زدن حضرت مولاست
شب غسل گل ياس علي حضرت زهراست
🔘علي بود وَ يک زانوي لرزان، علي بود و غم تازه يتيمان
🔲علي بود وَ آن اشک روان، سينه ي محزون پر از درد، وَ آن گريه ي پنهان، علي بود، وَ يک ياس شهيده
🔵 همان شير خدا، حيدر کرار وَ رنگي که ز رخسار پريده، همان فاتح خيبر، که قدش سخت خميده
❇️علي بود، همان همسر زهرا، که چنديست به جز فاطمه از مردم آن شهر سلامي نشنيده، علي بود وَ رخساره ي زهرا که سه ماه است نديده
🍁علي بود و دلي خسته در آن بارش غمها، علي بود وَ اسماء، کنار بدن خسته ي زهرا
〽️در آن نيمه شب ساکت و خلوت، همان نيمه شب غصه و غربت، شب هجر، شب اوج مصيبت
👈 شب مرگ علي، مرگ گل ياس، علي کرد نگاهي سوي اسماء، که بريز آب روان بر روي گلبرگ گل ياس
☑️وَ با اشک نگاهي به تن فاطمه اش کرد و چنين گفت: عزيز دل حيدر، مددي کن که دهم غسل تنت را، کمک کن که بشويم بدنت را
✅وَ با نام خدا غسلِ گل ياس شد آغاز، خدا داند از آن لحظه که شد چشم علي سوي گلش باز
✴️علي بود وَ قلبي که به اندازه ي يک فاطمه غم داشت، علي بود وَ بازوي کبودي که ورم داشت
💢وَ دستان علي بر گل زخم بدن فاطمه اش خورد، علي زنده شد و مُرد
♨️ نفس در دل او حبس شد و سوخت، علي چشم به چشمان گلش دوخت
🔆 وَ آن بغض که در سينه نهان داشت رها شد، دوباره قد او خم شد و تا شد، وَ روح از بدنش رفت و جدا شد
💹 سرش را به روي شانه ي ديوار زد و زار زد و گفت: نگفتي به علي فاطمه يک بار، از اين زخم وَ از قصه ي ديوار، از اين اذيت، آزار
♻️ از اين سينه و از لطمه ي مسمار، خدايا چه کند حيدر کرار؟!
💠همه عالم هستي، فغان گشت و ز آه دل آن رهبر مظلوم، وَ از اشک يتيميّ حسين و حسن و زينب و کلثوم
❎ به جز زمزمه ي ريختن آب، از آن خانه صدائي به سما رفت، که تا عرش خدا رفت
✳️ صداي طپش يک دل خسته، که بندش شده پاره وَ از ريشه گسسته، صداي کمرِ کوه، که از غصه شکسته
☑️سلمان میگه ده ها سال از شهادت حضرت زهرا گذشته بوده
🔘امیرالمومنین فرمود هنوز نتونستم کمر راست کنم
🍀فقط آه کشيد آه، علي با مدد فاطمه اِستاد روي پا، وَ چنين گفت به اسما، بريز آب به روي گل حيدر
☘ولي سعي کن آرام بريزي که ياسم شده پرپر
🍂 بريز آب ولي سعي کن آرام بريزي که گلم خسته ي خسته است، بريز آب ولي سعي کن آرام بريزي، که پهلوش شکسته است
🌹علي شُست تنش را، و َبا گريه چنين گفت به زهرا: شدي پرپر و اين شهر نفهميد، که گل طاقت اين اذيت و اين همه آزار ندارد
🌷 تو رفتي و علي يار ندارد، وَ در مردم اين شهر طرفدار ندارد، گذشت از من و تو قصه
🌺 ولي کاش به گلبرگ شقايق بنويسند، که گل تاب فشار در و ديوار ندارد ...
☑️شروع کرد به غسل دادن
اسماﺀ تو آب بریز
☑️بچه ها، سفارش مادرتونه؛ صدای گریتونو نباید کسی بشنوه
همسایه ها نباید بشنون
🔘بچه های فاطمه، آستین به دهن کردند
اسماﺀ میگه آب میریختم، فاطمه رو غسل میداد
☑️یهو دیدم آقا دست کشید از غسل کردن
☑️سر رو دیوار گذاشت، داره زار زار گریه میکنه
بلند بلند گریه میکنه
گفتم آقا خودت فرمودی بلند گریه نکنید
🔲صدای گریتونو کسی نشنوه، سفارش فاطمه هست
گفت اسماﺀ نمک رو زخم دلم نپاش
همچین که داشتم غسل میدادم، دستم خورد به بازوی ورم کرده
😭😭😭😭
🔘میدونی یاد چه روضه ای افتادم??
یهو به دلم افتاد
☑️زن غساله داره غسل میده
گفت به من بگید این بچه مریضِ؟؟
😭😭
نه…
☑️از کربلا تا اینجا هر جا میگفت بابا، کتکش میزدن
😭😭😭
#ای_حسیـــــــــن
👌بهترین غذای عالمم اگه بیارن، اگه نمک نداشته باشه، مزه ای نداره
نمک همه روضه ها، حسینِ
😭😭😭
☑️امشب غریبونه بی بی رو غسل دادن
☑️امشب غریبونه بی بی رو کفن کردن
☑️غریبونه تشییعش کردن
☑️هفت نفر غریبونه و شبونه بردن تشییع جنازه
☑️اما کسی بی احترامی نکرد به بدن
🔘ده نفر به اسباشون نعل تازه زدن
😭😭😭
انقده رو بدن حسین…
اومد تو گودال، خبری نیست از تو و کفنت
یوسف من کجاست پیرهنت؟؟
تا خوده حشر بر سنان لعنت
که فرو کرد نیزه در دهنت
پیرمردانِ ناتوان حتی با عصامیزدن بر بدنت
#حسیـــــــــن
آیینه بودی و ترک خوردی
از همه بی هوا کتک خوردی
😭😭
مث مادرش بی هوا زدنش
😭😭
#ادامه_روضه
👇👇👇