eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
481 دنبال‌کننده
376 عکس
659 ویدیو
13 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل 📲ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
چهل ساله که ساکتی دیگه بس نیست؟؟ چقد زجر کشیدی تو جات این قفس نیس لبت غرق خون، تو سینت نفس نیست بگو از همه حرفایی که شنیدی بگو از همه صحنه هایی که دیدی بگو از غم و غربتی که شنیدی اینا که به جز خوبی از تو ندیدن سر سفره ی تو به هرجا رسیدن چرا جا نماز از زیر پات کشیدن بمیرم نشد هیچکسی همکلامت بمیرم ندادند جواب سلامت بمیرم برای غم ناتمامت 🔥همه رو مقدمه گفتم برا این بند.. یکم حرف بزن تا سبک شی برادر چهل ساله که هی تو خواب میگی مادر 😭؟؟ .. یکم حرف تا سبک شی برادر چهل ساله که هی تو خواب میگی مادر میری کوچه میشه غمت چند برابر چی دیدی،،،مگه کی باهاتون در افتاد؟ چی دیدی،،، نمیگی چطور مادر افتاد چی دیدی مگه مادرم با سر افتاد ... از در راهو گم کرد از رو چادر، رد شد نامرد بس بود بخدا یه ضربه زد که کاری شد گوشواره شکست، دیدم چی خونی جاری شد میزنه دور از چشای بابا به صورت سیلی، به سینه با پا 😭😭😭😭😭😭 ... ... شکسته دلم تو غمت مثل شیشه میدونی که اینو میگم من همیشه آخه روزی مث روز تو نمیشه برادر میشینن رو سینت تو گودال یه نیزه میاد و دیگه میری از حال به زیر سُم اسبا میشی تو پامال 😭😭😭 مگه یادم میره شَرّی که شمر اینجا به پا کرد مگه یادم میره با چکمه هاش، رو سینه جا کرد 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
🔸چهل ساله که ساکتی دیگه بس نیست؟؟ ☑️گفت ده شب قول دادم روضه بخونم. صاحب روضه اومد گفت یه خواهشی ازت دارم. ☑️امشبُ روضه ی امام حسن بخون ☑️گفتم آقا شب عاشوراست،شب امام حسینِ دلیلشو بگو ✔️گفت تو چیکار داری? من دعوتت کردم،،، میزبان منم، اون چیزی که من میگمو بخون ✔️اصرار… من روضه ی امام حسنُ خوندم. ☑️بعد جلسه رفتم پیشش گفتم قضیه چیه?? گفت یه شب او عالم رویا، دیدم آقا امام حسن و امام حسین اومدن و دم در این بیت، آقا امام حسین میگه بفرمایید 🔘امام حسن میگه شما بفرمایید. گفت شما بزرگ منی امام منی شما بفرمایید فرمود حسین جان، اینجا که اسمی از من برده نمیشه 😭یادی از من نمیشه حالا امشب بهترین بهونس بریم در خونه ی امام حسن 🔻چهل ساله که ساکتی دیگه بس نیست؟؟ 🔻چقد زجر کشیدی، تو جات این قفس نیس 🔻لبت غرق خونِ، تو سینت نفس نیست 🔺بگو از همه حرفایی که شنیدی 🔺بگو از همه صحنه هایی که دیدی 🔺بگو از غم و غربتی که کشیدی 🔹اینا که به جز خوبی از تو ندیدن 🔹سَر سفره ی تو به هرجا رسیدن 🔹چرا جا نماز از زیر پات کشیدن 🔸بمیرم نشد هیچکسی همکلامت 🔸بمیرم ندادند جواب سلامت 🔸بمیرم برای غم ناتمامت 💠یکم حرف بزن تا سبک شی برادر من که میدونم از بچگی تو دلت چه غوغاییه 😭😭😭 💠یکم حرف بزن تا سبُک شی برادر 💠چهل ساله که هی تو خواب میگی مادر 😭 ♨️یکم حرف تا سبک شی برادر ♨️چهل ساله که هی تو خواب میگی مادر ♨️میری کوچه میشه غمت چند برابر ⬅️چی دیدی،،،مگه کی باهاتون در افتاد؟ ⬅️چی دیدی،،، نمیگی چطور مادر افتاد؟ ⬅️چی دیدی مگه مادرم با سر افتاد؟ ⬅️حالا نوبت امام حسنِ ... 🔵شکسته دلم تو غمت مثل شیشه 🔵میدونی که اینو میگم من همیشه 🔵آخه روزی مثل روز تو نمیشه ⚪️برادر میشینن رو سینت تو گودال ⚪️یه نیزه میاد و دیگه میری از حال ⚪️به زیر سُم اسبا میشی تو پامال بزرگای ما گفتن باید چندین دقیقه از گودال بخونی تازه روضه ی عبدالله رو شروع کنی ☑️انقده سفارششو کرد گفت خواهرم زینب، این یادگار داداش حسنمه ☑️بوی داداش حسنمو میده قاسمُ که اینجوری پرپرش کردن نکنه این بچه رو رها کنی ✔️دلاورن بچه های امام حسن اینم جواب اونایی که گفتن امام حسن از رو ترس بیعت کرد با معاویه پسرای شیرش تو کربلا نشون دادن که ترس تو وجودشون نیست ⬅️خانم زینب دستشو گرفت به سفارش ابی عبدالله انقدر دست و پا زد گفت عمه من باید برم ✔️دور عمومو گرفتن محاصرش کردن دارن عمومو میکشن هر طوری بوده بالاخره موفق شد دستُ رها کرد دوید 🔘اون نانجیب شمشیر کشیده قبلش عمر سعد لعنت الله علیه گفت هرکی یه زخم به حسین بیشتر وارد کنه، جایزه داره ✅سنان از یه طرف دوید تو گودال سریع دوید خودشو چسبوند به عمو جانش بی حیا شمشیر به قصد کشتن ابی عبدالله پایین آورده ✅دست یه نوجون ده یازده ساله رو تجسم کن دید الانه که سر از بدن عموجان… گفت مگه من مُردم که سر عمو جانمو جدا کنی?? ☑️دستشو آورد جلو ☑️شمشیر با همون سرعت اومد دستشو جدا کرد ☑️این نوجوون ده یازده ساله تا اینجا که میگفت عمو حسین، یهو لهجه، لهجه ی حسنی شده… لهجه عوض شده ✔️یهو گفت یا اُمّا نه اینکه مادر خودشو صدا بزنه… نه اشتباه نکن ✔️این بچه شنیده یه روز تو کوچه، دست مادرُ شکوندن ✔️این بچه، پسر امام حسنِ ✔️شنیده یه روز تو کوچه… ✴️گردیده بود قنفذ، همدست با مغیره ✴️او با غلاف شمشیر، این تازیانه میزد همچین که دستش شمشیر خورد گفت یا زهرا 😭😭😭 نوشتن حرمله تیر زده ✔️بدن عبدالله که رو سینه ی امام حسین بوده، دوخته شده به بدن امام حسین 😭😭😭 این بدن دوخته شده ☑️بزار من بگم و رد بشم بدن عبدالله دوخته شده ابی عبدالله افتاده بوده عبدالله رو سینه ی عموجانش ☑️حرمله ی بی حیا با یه تیر، بدنُ دوخته به هم حالا تازه شمر اومد باید سرُ جدا کنه 🌾اینا بی حیاتر از این حرفان 🌾اینا نامردتر از این حرفان 🌾اصلا تربیت و ادب تو وجودشون نیست یوقت فکر نکنی عبدالله رو با دست جدا کرده باشن 🔥بی حیا با لگد نشست رو سینه ی حسین حالارفتی تو گودال دیگه 😭😭 🍃مگه یادم میره شری که شمر اینجا به پا کرد 🍃مگه یادم میره با چکمه هاش، رو سینه جا کرد 🍃مگه یادم میره چند ضربه زد سرُ جدا کرد حسیــــــــن واااااااااااای 🍂میبینی عمه، مادرتم تو راهِ 🍂فقط عموم نیست، بابام تو قتلگاهِ 🍁 شنیدن 🍁همه به مقتلش رسیدن 🍁امید اجداد تو هستم 🍁دیر برسم سر بریدن 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas