امشب به اندازه ی کافی گستاخانه روضه خوندم..
اگه حسین بدنش زیر سُم رفت، اگه ابوالفضل بدنش زیر سُم رفت، اگه علی اکبر بدنش زیر سُم رفت،،، بعد جدا شدن سرها بوده...
تنها بدنی که هنوز جون تو بدنش بوده، زیر سُم مرکبها لگدکوب شده بدن این نوجوون، قاسم بن الحسن بوده
بسمون باشه..وقتم نداریم...
یا کریم بن کریم
اونجوری که باید و شاید این شیش شب نتونستم گریه کنم
و تصدق علینا
به ماصدقه بده
میخوام واقعاً برای حسین گریه کن باشم
هی وعده ی این سال اون سال میدیم
تو محرم میگم آدم میشم
از شب اول باید میمردم پاروضه ی حسین
چشم به هم زدیم شیش شب گذشت،، هنوز نتونستم اونجور که باید و شاید گریه کنم..
آی حسیییین
هنوز نتونستم آماده ی عاشورا بشم
😭#حسیییین..
در استخوان...علی الله دیگه ..این یه بیت و بخونم سینه بزنیم..
در استخوان خورده جناق تو دیده ام
قاسم عزیز عمو
تصویر درد و سینه و مسمار و مادرم
یه سر بریم مدینه هان..
نزن ببین که مادرم جوونه
جوونی قامتش کمونه
علی الله دیگه
نزن اون که باتو کاری نداره
ببین که بار شیشه داره
اونی که تو مدینه دید ناموسش و زدن،
اونی که تو مدینه دید مادرش و زدن، امام بوده ،،،قدرت صبرش بالا بوده.
من نمیتونم ببینم عمه هام و میزنن..من نمیتونم ببینم عمه ام تو بزم شرابه..
😭#حسیییییییین..
🍀
✍️#خادمه_شهیده
التماس دعای فرج🤲🏻
🍀🍀
#ڪانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
🍀🍀
🔸روز اول با همان خاکی که قنبر ساختند
🔸از من و تو سمت باب القبله نوکر ساختند
🔹پرچمی بر عرش کوبیدند اینجا روضه است
🔹دسته ی سینه زنی پشت پیمبر ساختند
⬅️شیشه شیشه گریه ی ما را ملائک بردهاند
این اشکات قیمت داره
❇️شیشه شیشه، گریه ی ما را ملائک برده اند
❇️قطره قطره ریختند و حوض کوثر ساختند
🌺چشم هر کس خیس باشد جای پای فاطمه ست
☑️پنج شب برا حسینت گریه کردیم.قدم رو چشامون بزار مادر..
🟪چشم هرکس خیس باشد جای پای فاطمه ست
🟪چشم ما را با حسینیه برابر ساختند
❤️#حسیییین
🍁می شود بابا حسین و می شود مادر رباب
🍁سینه زن ها را به این صورت برادر ساختند
🟠هرکسی بهتر برایش سوخت مزدش را گرفت
🟠سوخت فطرس از همات خاکسترش پر ساختند
🔰با وضو باید در این ده روز از هر جا گذشت
نگفت فقط حسینیه
✳️با وضو باید در این ده روز از هرجا گذشت
✳️هر محله بچه ها صحنی مطهر ساختند
☑️کوچه پس کوچه های این شهر کربلاست.خیمه ی عزا دیدی دست رو دلت بزار بگو
♥️#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
☑️تو رو امام حسین یکم برگرد به بچگی هامون.
چه حال و هوایی بوده.
با رفقامون مخصوصا شام غریبانی باهم دسته میرفتیم.در خونه هارو میزدیم.
خیمه ها یادش به خیر.سینه زدن ها یادش به خیر.
خدایا شکرت امسالم عمرم کفاف داد بیام پاسفره ی آقام بشینم و گریه کنم.
☑️خیلی ها الان تو دل خاک حسرت من و تورو میخورن.
☑️کاش جون داشتیم.
☑️یه بار فقط میگفتیم حسین و میمردیم.
✔️شب جمعه ست.یاد حرفی افتادم از حبیب بن مظاهر.
کربلا رفته ها خوش به سعادتشون..
ان شاء الله امشب کربلا اربعینت و بگیری
☑️تو حرم امام حسین اینی که من میگم و باچشم ببینی.
وارد میشی قبل حرم امام حسین باید سلام بدی به آقا حبیب بن مظاهر
✔️السلام علیک یا عبدالصالح
میری دوباره برمیگردی.
✔️چشمت میخوره به این پیر غلام امام حسین.
☑️یعنی یه بار زیارت ارباب.
دوبار زیارت حبیب..عظمتی داره برا خودش این پیر غلام محاسن سفید امام حسین.
تو عالم رویا گفت حبیب،عظمتی داری.جایگاهی داری.
امام حسین خیلی بهت مرتبت داده.آیا خواسته ی دیگه ای هم داری؟
گفت بله..
گفت تو دیگه چرا؟
چه خواسته ای از این جایگاه بالاتر؟
گفت تنها خواسته ام اینه یه بار زنده بشم بیام تو جمع گریه کن های حسین..بگم حسین و گریه کنم...
😭😭😭
♥️#حسییین آه آه آه
♥️#حسیین آه آه آه
🌺خورده ام شیری که در آن آب در هم کرده اند
مادرم منو آورده تو این روضه ها،،، شیرم داده.اشک چشمای مادرریخته
تاقیامت سود از آن اشک مادر میکنم
⬅️هر شب جمعه زیارت طعم دیگر میدهد
⬅️من سحر از نخل هایت سیب نوبر میکنم
قربون بوی سیب حرمت
اسم سیب اومد.
آخر ای سیب خدا از چه انارت کردند
😭😭😭😭
😭امشب روضه جانسوزه
آخه یه چیزیو امام حسن دید، نه حسین دید، نه زینب دید، نه ام کلثوم دید..
☑️زمین خوردن مادر و با سیلی رو فقط امام حسن دید.
😭😭
عبدالله هم یه چیزایی رو دید، نه علی اکبر دید، نه ابوالفضل دید، نه قاسم دید...
☑️زمین خوردن عموشو دید.
قطعه قطعه شدن عموش و دید..
آخر ای سیب خدا از چه انارت کردند؟؟
😭😭
♥️#حسییییییییین
♨️کربلا تاریک شد ، پیکر ته گودال ماند
♨️آفتاب نیزه را با یک سر آخر ساختند
😭😭😭
✍️#خادمه_شهیده
التماس دعای فرج🤲🏻
🍀🍀
🔻#کانال_تخصصی_روضه
🔺#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🍀🍀☝️☝️
داغی و تیزیه مسمار اذیت میکرد
تا که برخواست زجا، عرش خدا ریخت بهم
ثلث سادات میان در و دیوار افتاد
دست سادات به یک ضربه ی پا ریخت به هم
😭😭😭
امشب امیر المومنین داره خانومو غسل میده..
یه جا داشت غسل میداد، همه آستین به دهن گرفته..هی میگه آی مادر آی مادر
یهو امیر المومنین دست گذاشت رو دیوار...بلند صدا میزد وای زهرا
اسماء اومد گفت آقا، شما گفتی بلندگریه نکنید…
گفت دست از دلم بردار
😭😭😭😭😭
کار تنش زیاد،؟ولی وقت من کم است
یک شب برای شستشوی این بدن کم است
😭😭😭😭😭
به ولله من رد میشم از شعرها..
امشب بزار زبون حال بخونیم ولش کن
حاج عباس آقا ببخشید...
من چند شب پیش یه جا جلسه بودم...
یه پیرمردی گوشه ی جلسه، دیدم خیلی جوونانه گریه میکنه.دیدی پیرمرد گریه میکنه.دست میزاره ...
بعد جلسه رفتم پیشش.گفتم حاجی حالت خیلی خوبه، میشه واسه ماهم دعا کنی.
دستمو گرفت گفت بیا..
گفتم چیه حاجی؟؟
گفت یهو داشتی میخوندی
وای من و وای من و وای من
میخ در و سینه ی زهرا من
گف یهو دلم واسه مادرم تنگ شد...
گف پسر من خودم نوه نتیجه دارم...
زبون محلی میگفت
می دل مه مار پِلای وسه تنگ ایته
دلم برای بوی تنش تنگ شد
این روضه حاج عباس آقاست.
من بچه یتیمم.بعد چندسال گفت…
شنیدن کی بود مانند دیدن؟؟
دید امام حسن از همه بدتره.
گفت چته؟؟؟
گفت…
چطوری من پرم و بلندکنم؟؟
از زمین مادرم و بلندکنم
توی کوچه زدنش روم نمیشه
جلو مردم سرمو بلندکنم
😭😭😭
جلو مردم سرم و بلند کنم
همه روضه ها خونده شد..
میگه امیر المومنین اومد جلو بچه ها،شروع کرد تابوت درست کردن...
هی چکش به تابوت میزد...
زیر لب باخودش حرف میزد......
حیدره...
میگفت با بودن من سیلی و کوچه
یه اتفاق غیر ممکن بود...
😭😭😭
حیدر چرا تابوت میسازی؟؟
این چوب گهواره ی محسن بود
رفقا دم در یه نفر گفت آقا مادرم سرطان داره.گفت دعا کنید...
من قول دادم بهش..
حاج عباس آقا بی ادبیه منه...
ببخشید...
من شاگرد شمام...
میخوام یه گریزی بزنم...
ببخشید.
مادربزرگه...نوه به مادر بزرگ میره...
منو نگاه...
از کاروان جاموند..من روضه رو نمیخونم.
نانجیب گرفت پرتش کرد سمتِ...
گفت بگیرید دخترُ
دختر گلایه نکرد.تا از دور سر بابا رو دید.
فقط نشست.گفت بابا.دلم واست تنگ شد..
نشست گفت.
د د د…
ترسیده
ددد دلم تنگه واسه تمنای تو
کارت دارم
میخوام از همین دور بو بوست کنم ب بابا بابا
با با یادته گفته بودی به من؟؟
الهی که یک روز عروست کنم
نزدیک شد...
بسم الله الرحمن الرحیم
نزدیک شد...
اومد زیر نیزه ی پدر گفت...آروم میخونم
بیا به شام بگو که عزیز یعنی چه
بگو کشیدن ناز مریض یعنی چه
😭😭😭
بیا بیا بیا پدر که من امشب جواب میخواهم
بگو پدر که ببینم کنیز یعنی چه؟؟
😭😭
ای...
زبون بگیر… بگو حسییییییییین
حسییییییین حسیییییییین
خانم حضرت زهرا هم امشب نگران حسین بود
#حسیییییین
زخم بازوت دلمو تکون میده
عطر پیرهن تو بوی خون میده
منو هر جا میبینه قنفذ پست
غلاف شمشیرشو نشون میده
مگه حُرمتت حریم حج نبود؟؟
کاشکی دشمن تو اهل لَج نبود
لااقل گیر نمیکردی پشت در
کاشکی میخ گرُ گرفته کج نبود
میخوام باحال گریه سینه بزنیم
لب من باید خدا خدا بگه
درد دل هاشو تو ربنا بگه
حسرتش علی رو داره میکشه
محسنم نشد یه بار بابا بگه
من همچنان بعد سالها مقیدم، مداح باید شعر بخونه...
روضه کلامی مال منبره.
مستمعی هم که با شعر گریه میکنه،معلومه خیلی داناست.خیلی روضه بلده
دلمو عذاب بی امون نده
به من اسباب بازیشو نشون نده
لالایی خوندن تو عرشو سوزوند
این قدر گهوارشو تکون نده
یه مادری هم از کربلا تا کوفه و شام با طفل خیالی،برا علی اصغرش لالایی میخونده
#علی_لای_لای
چه روضه ای شد امشب...
هم ختم منبر به روضه علی اصغر، هم ختم روضه
علی لای لای علی لای لای
علی لای لای علی لای لای
ببین بر دست و پا زنجیر دارم
بیا پایین ز نیزه شیر دارم
😭😭😭
ای جانم ای جانم ببخشید اذیتتون کردم.خیلی ها امشب التماس دعا گفتن.مشکل گشا شیرخواره ی ابی عبدالله ست
مدینه.،،محسن
در،دیوار،پهلو...
یهو رفتیم کربلا... پشت خیمه ها
شرمنده ام ازت،من باهمه وجود
خوردم اگه یه جرعه آب، اصرار عمه بود
من بی معرفت نیستم پسرم
بالای نیزه ها رو میگیری همش
شیرت نداده مادرت دلخور شدی ازش
#حسیییین
به نیزه دارت گفتم
من از دلم تاب رفته
تکون نده نیزه اش رو
تازه گلم خواب رفته
🍀
✍️#خادمه_شهیده
التماس دعای فرج🤲🏻
🍀🍀
🔻#ڪانال_تخصصی_روضه
🔺#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas