eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
481 دنبال‌کننده
376 عکس
659 ویدیو
13 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل 📲ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
بشین خونه رو آب و جارو نکن بزار زخم پهلوت،بهتر بشه خودم از پس قربتم بر میام نمیخوام چشات واسه من،تر بشه یکم درد داری میدونم عزیز با این دردا باید مدارا کنی در خونمونو عوض میکنم بشرطی نیای درو وا کنی نمیتونم از کوچمون رد بشم چیکار کرده این کوچه با روح من یه عمره ازت شرمسارم،گلم منو بسته بودن تورو میزدن نگاهت رو این روزا از من نگیر تو عطر نجیب بهشتی برام خودت داری میری ولی پشت در دوخط یادگاری نوشتی برام نوشتی شبا،تشنه میشه حسین همین غصه داره تورو میکشه نوشتی ظریفه شبیه گُله حواست بهت باشه پرپر نشه برا مرد خونه نشینی بده دعا کن واسه تلخیه لحظه هام دعاکن نتونم تحمل کنم دعاکن نمونم، دعاکن بیام 🔸 🔸 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🔰سحر بود و صدای نفس خسته ی یک مرد 🔰که آرام در آن کوچه به روی لب خود،زمزمه میکرد ✅غریب و تک و تنها در آن شهر در آن وادیه غم ها 💎دلی خسته و پر از غم و شیدا 💎دلی زخمی، ترک خورده پر از روضه زهرا شب راحتیه شیر خدا از همه ی مردم دنیا 🔅روان بود سوی مسجد کوفه قدم میزد و با هر قدمش اشک ❇️بهم ریخت در آن شب و لرزید به هر گام،دل حضرت زهرا دل حضرت زینب 💠غریب و تک و تنها نه دیگر رمقی مانده در آن پا نه دیگر نفسی در بدن خسته مولا به چشمان پر از اشک و قَدی، تا 🌐پر از وصله عبایش پر از پینه دو دستان عطایش رسید او به در مسجد و پیچید در آفاق،نوایش علی گرم اذانی ملکوتی و ملائک همه حیران صدایش گل خلقت حق رفت روی منبر گلدسته و تکبیر زنان ساکت و خاموش ♻️زمین رام ،زمان محو تماشا همه ذرات جهان باز در آن بزم اذان ناله آهسته یک مادر محزون کمان گفت عجب شام غریبی شده امشب، 💢و گلبانگ گشت تمام و شده بیتاب، دل خاکیه محراب بُوَد منتظر مقدم ارباب ♨️علی آمد و مشغول مناجات زمین گرم مُباهات در آن جلوه میقات عجب راز و نیازی عجب سوز و گدازی عجب مسجد و محراب و عجب پیش نمازی علی بود و خدا بود خدا بود و علی بود علی گرم دعا بود خدا گرم صفا بود علی بود به محراب عبادت علی رکن هدایت ✴️همان مرد غریبی که به تاریکیه شب ها به یک دوش خودش نان و یکی کیسه خرما بَرَد شام یتیمان عرب را علی، بود همان خانه نشین شاه عرب همسر 🔵علی بود و نماز و دل محراب پر از عطر گل یاس در آن لحظه حساس 🔶قیامی که تَجَلاش بُوَد،روز قیامت رکوعی پر از بارش انگشتر خیرات و کرامت چه زیباست کلامش قعودش و قیامش 🔷ولی لحظه زیبای علی،با شَرری یک دفعه پاشید از آن سجده که در آن،بدن فاطمه لرزید لب تیغ ستم،بر سر خورشید درخشید ☑️فرود آمد و شیرازه ی توحید،فرو ریخت علی ناله زد و آه علی با نَفَس فاطمه آمیخت که ای وای خدا ... جان علی آمده بر لب ... 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
👌با طلوعت عرش را غَرق تَحَیُّر می کنی 👌ماه‌بانو! نان ظلمت را تو آجر می کنی 🍁"عقلِ"بی احساس را با"عشق"دمخور می کنی 🍁دامن سجّاده را با یاس ها پُر می کنی ⬅️آسمان دلداده ی راز و نیازت می شود ⬅️بال جبریل امین چادر نمازت می شود ❇️تو درآغوش خدیجه مثل حُر افتاده ای ❇️مادر پیغمبری گرچه پیمبرزاده ای 🌾قبل خلقِ کهکشان ها، امتحان پس داده ای 🌾از همان اوّل برای آخِرت آماده ای  ☘روز محشر تک تک ما را صدا خواهی نمود ☘دانه دانه شیعیانت را جدا خواهی نمود 💎ای که با لطفت بیابان غرق باران می شود 💎خاک خشک یثرب از عطرت گلستان می شود ♨️پای تسبیحات تو سلمان،مسلمان می شود ♨️کوثر تو آبروی کُلِ قرآن می شود 🌸روح ایمانی تَجَلّیه خدایی، مادرم 🌸لَيْلَةِ الْقَدْرِ تمام انبیایی، مادرم ❣ 🔰مادر آئینه‌ها، ای مادر اهل کسا 🔰بانی آرامشِ پیغمبر اهل کسا ✅آفتابِ روی بام حیدر اهل کسا ✅چادرت پهن است بر روی سر اهل کسا 💠آینه دار امیر المومنینِ پنج تن 💠ریشه های چادرت حبل المتین پنج تن 🍃یا کریم بام احمد جلد بام فاطمه است 🍃بَضْعَةُ مِنِّ محمد در مقام فاطمه است 🌿ذکر پیغمبر شب معراج "نام" فاطمه است 🌿آیه های روشن قرآن کلام فاطمه است 🌴آیه ی تطهیر هم با او مطهر گشته است 🌴کائنات از نور ایمانش مُنوّر گشته است 🌷ای که افلاک است خانُم، مُستجیر نانِ تو 🌷می شود آزاد،هرکس شد اسیر نان تو 🥀کاش بنویسی مرا جیره بگیرِ نانِ تو 🥀بی نیاز از هر دو دنیا شد فقیر نان تو ☄چون که دستت را به وقت پخت نان بوسیده است ☄دست"دستاس" تو را هفت آسمان بوسیده است 🌼تو گُل نیلوفر هِجده بهار حیدری 🌼تو چراغ روشن شب‌های تار حیدری 😭😭 💧تو قرار چشم های بی قرار حیدری 💧در دل تلخی و شیرینی کنار حیدری 💫حرز مولا در میان کارزارش نام توست 💫ذکر حکاکی شده بر ذوالفقارش نام توست ☑️از شدت تب، رمق نداشت. جون به تنش نمونده بود. اما خیلی اشتیاق داشت به نماز جماعت مولا خودشو برسونه ☑️هر جوری بود، با همون حال مریض و تب دارش خودشو رسوند مولا که نمازش تموم شد یه نگاه کرد گفت رنگ توصورتت نیست،،، ✔️گفت آقاجان تب دارم حالم بده ☑️گفت چرا اومدی.گفت دلم تنگ شده بود برات اومدم یباردیگه صداتو بشنوم روی زیباتو ببینم ☑️مولاگفت دستتو بیارجلو جلوآورد… یه ذکری گفت حالش خوب شد رفت. ☑️ فردا تو بازار، امام حسنُ دید… قضیه رابراش توضیح داد، ✔️گفت میدونم.گفت شماازکجا میدونی؟ گفت از دیروز بعد نماز که بابام برگشت خونه تب کرد ☑️رفقا نگاه اهلبیت به من و شما ،به شیعیان دوستدارانش همینه ..... از دیروزحال بابام خوب نیست توبسترافتاده 🔘یا امیرالمومنین برا یه دلداه برا یه عاشق طاقت نیاوردی 🔘دردمن و شمارا مولا بجون میخره امام زمانم نگاهش به منو توئه شیعه ومحب همینه دردهمه مونو بجون میخرند ◻️اگه نمیخریدن که منوتو اینجانبودیم بااین حال و روز جامعه... ◼️مولا طاقت نیاوردی حال یه دلداده و عاشقُ اینجوری ببینی دردشو بجون خریدی،،، 🔲 چجوری طاقت اوردی این روزا خانومت تو بستر بیماری از شدت تب ،از شدت درد پهلو، درد بازو،شب تا به صبح خواب به چشماش نمی اومد 😭😭😭😭 🔷آفتاب عشق را تا بی کران تابانده ای 🔷در دل غم ها، علی را باز هم خندانده ای 🔶کهکشان را با حجابی اطلسی پوشانده ای 🔶"پیش نابینا،میان حِصنِ چادر مانده ای" 🔵آه!گفتم چادرت...،داغ دل ما تازه شد 🔵بارش غم در هوای سینه بی اندازه شد میخوام روضه بخونم. 🔻راه را تا بست..،یاسی رنگ نیلوفر گرفت 🔺چشم‌ زخمِ دشمنِ آل عبا، آخر گرفت ⚪️دست سنگینی به زیر گونه ی مادر ،گرفت ⚪️خاک کوچه رنگ سُرخ لاله ای پرپر.... گرفت 😭خاک عالم بر سر من..،معجرش خاکی شده ⭕️عزیزمون فرمود اگه یه تار موی فاطمه معلوم میشد احدی تو مدینه زنده نمیموند فلذا مولا سلمانُ صدا کرد، گفت خودتو به فاطمه برسون 〽️ اگه فاطمه دست به معجر بشه… اشک برا اهل بیت، برا حضرت فاطمه رو باید بدن به من و تو تا بتونیم اشک بریزیم 🔘اما ناله اختیاریه… میتونی ناله بزنی برای مادرمون.... آه بکشید ☑️خون به دل اهلبیت کردن که امام معصوم میفرماید خدارحمت کنداونی که برا مادرم بلند بلند گریه کنه ⬅️خاک عالم برسر من معجرش خاکی شده ⬅️پیش چشمان حسن بال و پرش خاکی شده بچه سیدا ببخشند مرا ♻️آه! … آئینه چرا سنگی محک می زد تو را؟ ♻️بشکند دستی که در کوچه… 😭😭 روضه میخونی هااا!!!؟؟ ،،،،کتک می زد تو را ❇️نا نجیب از حرص حیدر داشت چک می زد تو را ❇️دومی با نیّت باغ فدک می زد تو را ❌چشم تو تار است..،راه خانه را گم کرده ای ❌گوشوارَت را میان کوچه ها گم کرده ای 😭😭😭 ☑️امام مجتبی میگه بی هوا زد تو گوش مادرم 😭😭😭😭 👇👇👇👇
منی که محور هستی خدا به دستم داد مِی طهور ز پیمانه ی الستم داد علی بت شکنم که بعد آنهمه فضل عدو به یک شکستن پهلو، شکستم داد 😭 😭 از نخست زندگی، هرگز نمیشد باورم میشود این خانه روزی قتلگاه همسرم روز تنهایی که حتی یک نفر یارم نبود دیدم اینجا پشت در افتاده تنها یاورم ♥️ ♥️ 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
بشین خونه رو آب و جارو نکن بزار زخم پهلوت،بهتر بشه خودم از پس غربتم بر میام نمیخوام چشات واسه من،تر بشه یکم درد داری میدونم عزیز با این دردا باید مدارا کنی در خونمونو عوض میکنم بشرطی نیای درو وا کنی نمیتونم از کوچمون رد بشم چیکار کرده این کوچه با روح من یه عمره ازت شرمسارم،گلم منو بسته بودن تو رو میزدن نگاهت رو این روزا از من نگیر تو عطر نجیب بهشتی برام خودت داری میری ولی پشت در دوخط یادگاری نوشتی برام 😭😭 نوشتی شبا، تشنه میشه حسین همین غصه داره تو رو میکشه 😭😭 نوشتی ظریفِ شبیه گُلِ حواست بهت باشه پرپر نشه 😭😭 برا مَرد ، خونه نشینی بده دعا کن واسه تلخیه لحظه هام دعاکن نتونم تحمل کنم دعاکن نمونم، دعاکن بیام 🔸 🔸 🔻 🔺 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🔰سحر بود و صدای نفس خسته ی یک مرد 🔰که آرام در آن کوچه به روی لب خود،زمزمه میکرد ✅غریب و تک و تنها در آن شهر در آن وادیه غم ها 💎دلی خسته و پر از غم و شیدا 💎دلی زخمی، ترک خورده پر از روضه زهرا شب راحتیه شیر خدا از همه ی مردم دنیا 🔅روان بود سوی مسجد کوفه قدم میزد و با هر قدمش اشک ❇️بهم ریخت در آن شب و لرزید به هر گام،دل حضرت زهرا دل حضرت زینب 💠غریب و تک و تنها نه دیگر رمقی مانده در آن پا نه دیگر نفسی در بدن خسته مولا به چشمان پر از اشک و قَدی، تا 🌐پر از وصله عبایش پر از پینه دو دستان عطایش رسید او به در مسجد و پیچید در آفاق،نوایش علی گرم اذانی ملکوتی و ملائک همه حیران صدایش گل خلقت حق رفت روی منبر گلدسته و تکبیر زنان ساکت و خاموش ♻️زمین رام ،زمان محو تماشا همه ذرات جهان باز در آن بزم اذان ناله آهسته یک مادر محزون کمان گفت عجب شام غریبی شده امشب، 💢و گلبانگ گشت تمام و شده بیتاب، دل خاکیه محراب بُوَد منتظر مقدم ارباب ♨️علی آمد و مشغول مناجات زمین گرم مُباهات در آن جلوه میقات عجب راز و نیازی عجب سوز و گدازی عجب مسجد و محراب و عجب پیش نمازی علی بود و خدا بود خدا بود و علی بود علی گرم دعا بود خدا گرم صفا بود علی بود به محراب عبادت علی رکن هدایت ✴️همان مرد غریبی که به تاریکیه شب ها به یک دوش خودش نان و یکی کیسه خرما بَرَد شام یتیمان عرب را علی، بود همان خانه نشین شاه عرب همسر 🔵علی بود و نماز و دل محراب پر از عطر گل یاس در آن لحظه حساس 🔶قیامی که تَجَلاش بُوَد،روز قیامت رکوعی پر از بارش انگشتر خیرات و کرامت چه زیباست کلامش قعودش و قیامش 🔷ولی لحظه زیبای علی،با شَرری یک دفعه پاشید از آن سجده که در آن،بدن فاطمه لرزید لب تیغ ستم،بر سر خورشید درخشید ☑️فرود آمد و شیرازه ی توحید،فرو ریخت علی ناله زد و آه علی با نَفَس فاطمه آمیخت که ای وای خدا ... جان علی آمده بر لب 💔... همان سجده ی آخر که در آن فرق علی با لب شمشیر دو تا شد که علی از غم بی فاطمه گی رست و رها شد همان سجده ی آخر که حسن آمد و یک بار دگر بر پدر خسته عصا شد تن غرق به خون پدرش را به درِ خانه رساند و به دعا گفت خدایا کمک کن نرود جان ز تَن زینب کبری به این حال، چو بیند پدرم را دوباره حسن و یاد شب کوچه ی غم ها دوباره حسن و قِصه ی پُر غُصه ی بابا ... که چه آمد سر زینب سَرِ شیرِ خدا، زخمی و مجروح، نشد باور زینب ⬅️دوباره بدنی خونی و رخساره ی زرد و غم و بی تابیِ دختر دوباره نفسی سوخته و غربت و بستر دوباره به دل زینب کبری شده تازه غم و غصه ی مادر کنار بدنِ خسته ی حیدر 🍂فضای در و دیوار پُر از درد و مَحَن بود نه صبری، نه قراری، به دل زینب و کلثوم و حسن بود در آن سوی دگر باز به جوش آمده غیرت به رگ غیرت دادار چه طوفانِ عجیبی شده بر پا به دلِ پاک علمدار ❇️در آن سوی دگر مرد غریبی، غریبانه پر از غم فقط ناله زد و گفت که بابای غریبم علی چشم گشود و به هر آن چه که رمق بود، سوی صاحب آن ناله نظر کرد و بفرمود : ☘عزیزم! اگر چه که رسیده ست چنین جان به لب من کنارم تو دگر گریه نکن، تشنه لب من و رو کرد به عباس و صدا زد که بیا نور دو عینم ابالفضل، عزیز دل من، جانِ تو و جانِ حسینم و با دختر غمدیده ی خود گفت که ای محرم بابا هنوز اول راهی بیا همدم بابا تو باید که تحمل کنی این رنج و مَحَن را پس از من غم پرپر زدن و اوج غریبیِ حسن را تو هستی و بلا، دختر بابا تو و کرب و بلا، دختر بابا تویی و بدن بی سر دلدار تو و اذیت و آزار نه عباس و حسین اند کنارت تو و کوچه و بازار زینب و یه مشت حرامی 😭😭😭😭😭😭 علی اشک شد و گفت، نگهدار همه طاقت خود را برای غم فردا علی رفت و صفا رفت ز خانه دوباره غم تشییع شبانه حسین و حسن و زینب و کلثوم همه خسته و مغموم و اندازه ی یک کوه، غم و درد به سینه دوباره همه رفتند مدینه... 💢گذشت آن همه درد و پس از آن زینب کبری به خود دید غم مرگ حسن را پس از آن سفر کرببلا دید غم رأس جدا دید نه عباس علمداری و نه یاری و نه صبر و قراری نه شاه و نه امیری 🌺نه شاهی و امیری به تن جامه ی تاریک اسیری از آن شهرِ پُر از غربتِ کوفه گذر کرد ولی آه وجودش همه لبریز شد از درد همان طفل یتیمی که علی بال و پَرَش بود و از روز یتیمی پدرش بود به همراه یتیمان دگر، غرق تماشا 😭😭😭😭😭 و در یاد ندارند دگر حرمت  آن نان و نمک را همه گرم تماشا، همه گرم تماشا 😭😭 ♻️و انگار نه انگار که این طائفه ی حضرت زهراست و انگار نه انگار که این خانم غم دیده همان زینب کبراست به روی لبشان طعنه و دشنام همه بر لبه ی بام پَرانند همه سنگ به روی سر زینب که ناگاه سری رفته به نیزه 😭😭😭 صدا زد که عجب شام غریبی شده امشب امان از دل زهرا 💔" 😭😭😭😭 🔻 🔺 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas