eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
480 دنبال‌کننده
377 عکس
664 ویدیو
13 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل 📲ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
آرزوهایم مرا در کنج زندان بُرده است با خودم تبعیدگاهم را کشیدم، آمدم باز هم دست مرا بر چادر رساند حبس کار اشتباهم را کشیدم، آمدم یا وا میکند حبس دعاهای مرا از نجف کشکول آهم را کشیدم، آمدم گفت راوی؛ زینب از هر کوچه با زحمت گذشت دیگر از کوچه نگاهم را کشیدم آمدم 😭😭😭😭 زینب از بازار برگشته، خطابش با سر است: آستین پاره از بی معجری که بهتر است 😭😭😭😭 ♥️ چقد شب تا سحر، از صبح تا شب نخوابیدم، کتک خوردم؛ نشستم برای اینکه نشونت داده باشم هنوز زخم روی ابرومو نبستم بمونه چیزی واسه بستنش نیست تو هم که مثل من، ابروت زخمه بمیرم اینهمه لامذهبی رو حالا که توی آغوش منی، پس بیا آروم باشیم امشبی رو در گوشت یه حرفایی رو میگم نشستم دسته کردم گفته هامو شروعش از غروب سرخ صحراست بابا راست گفته بودی این سه سالت یجورای زیادی مثل زهراست جوون بوده ولی خیلی شکسته نشستم دسته کردم گفته هامو بزار از گم شدن تو راه رد شیم نمیخوام لابه لای درد دل هام مُکدَّر واسه اون حرفای بد شیم تنفر دارم از لفظ کنیزی نبوسیدی منو رفتی خدایی نگفتی بی تو تنهایی میمیرم ولی من عهد کردم زنده باشم تا یکبار دیگه دستاتو بگیرم شنیدم ساربون بی رحم بوده آخه یادت میاد بابا دست تو هر شب، بالشت زیر سرم بود?? یادت هست قد و بالای بلندت چه تکیه گاهی واسه مادرم بود? تمام مادرم از نیزه افتاد میگفتم اومدی هرجور باشه باید از جام واسه بابام پاشم مثل زهرا که هستم حالا دیگه میخوام یه ذره هم مثل تو باشم بزار لب های من هم پاره باشه حقیقت اینه که نشناختمت… آه چیکار کردن با این سر تا خرابه? تنور خولی، سنگ و چوب و نیزه رسیدی دست آخر تا خرابه منم چشمام، یخرده تاره بابا باباجون 3 سالمه… دستام میلرزه مثل پیرزنا شدم بابا دستی پلید، لاله ی گوش مرا درید دیگر صدای عمه به گوشم نمیرسید اوج روضه رو بگم… آنقدر ضعف به پیکر دارم نتوانم سر تو بردارم ببین دستام میلرزه بابا ♥️ امشبو خراباتی گریه کن تو خرابه هم اینجوری بوده از یه گوشه رباب گریه میکرد، روضه خون بود از یه گوشه رباب گریه میکرد، روضه خون بود گل روضه خونا رقیه بوده تا میگفت اَبَ… خرابه رو بهم میریخت 😭😭 🍁با اشک دانه دانه ام 🍁میشویم روی تورا 🍁با دستم شانه میزنم 🍁سُنبل موی تورا 🔹من غرق آه و ناله ام 🔹من زهرای سه ساله ام 🔸کجا گل نشکفته را فصل خزان باشد? 🔸کجا سه ساله دختری،قدش کمان باشد? 🍁سوزد همه بال و پرم 🍁سیلی شده همسفرم 🍁 🔹در دیده نمانده رَمَق 🔹ای ماه میان طَبَق 🔹 🔸بر روی طفل کوچکت 🔸رنگ نیلی زده اند 🍁هرجا بردم نام تورا 🍁برمن سیلی زده اند 🍁خون میریزد ز آه من 🍁رفته نور نگاه من 🔹نور از دوچشمم رفته و سرتابه پا دردم 🔹ببین که با دستم به دنبال سرت گردم 🔸من نقش زمین شده ام 🔸ویرانه نشین شده ام 🔸ای ماه محفلم ⬅️یا ناز مرا تو بخر ⬅️یا آن که مرا تو ببر ⬅️حل کن تو مشکلم 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
🔹مقاتل را تماماً جست و جو کردم 🔹لُهوف و مَقتَلُ الشََّمس،اَبی مِخنَف،مُقرَّم 🔹با سَحاب رحمت و کبریت احمر رابه دقت زیرو رو کردم 🔸نشستم بین مقتل ها،تمام لحظه ها را 🔸از سر ظهر عطش تا لحظه ی گودال باهم روبرو کردم 🔸گلی را گوشه ی مقتل،گوشه ی گودال بو کردم ☑️به خود گفتم که در کرب و بلا چیزی گمانم سخت پنهان مانده از چشمان هر فردی که راوی شد غم اصحابْ جای خود،نبودِ آبْ جای خود ☑️مصیبت های عباس و علی اکبر و ابن الحسن ها و علی اصغر و طفلان زینب هم به جای خود ☑️به سمت خیمه ی زینب، بدون صاحبش برگشته مرکب هم به جای خود 😔مرور اسم ها در ذهن من کار خودش را کرد 👌پس علتش را عشق پیدا کرد ✅کسی که باابالفضل و علیِ اکبر و کُل بنی هاشم به میدان رفت در واقع *هر نفر که میدان رفت امام زین العابدین درواقع با جانش او را همراهی میکرد* ✅کسی که بودو اما هفتادو دو بار از پیکرش جان رفت، در واقع 🔅کسی که تا غروب روز عاشورا فقط مشغول بر جامه دریدن بود 🔅کسی که درمیان خیمه، مصداق شنیدن کی بود مانند دیدن، بود 💎به دل گفتم تصور کن، روایت کردنش با من 💎به دل گفتم بگو تصویرهای رفتنش با من ❇️دلم، دل را به دریا زد تصور کرد ❇️نشست و نقطه چین های مقاتل را فقط از نام زین العابدین پر کرد 🔰تصور میکنم وقتی جوانان بنی هاشم به سمت خیمه برگشتند 🔰عبا در دست وقتی عون و عباس و خوده قاسم به سمت خیمه برگشتند 💎علی اکبر ارباب وقتی رفت، چشم خیمه سمت زین العابدین برگشت 💎تصور میکنم بدین ترتیب انگاری ورق در مقتل من ظهر روز واپسین برگشت علی اوسطِ ارباب آمد، اذن میدان خواست به بابا گفت باباجان، بخواه از من پدر هم از پسر جان خواست پس از پیغمبر کرببلا آری امام دوم کرببلا هم رفت بگو که زینت سجاده و ذکر و دعا هم رفت تصور کن اگر با کوفیان، پیکار هم باشد تصور کن اگر بغض علی در کار هم باشد تصور کن به دورش لشگرش بسیار هم باشد علی بن حسین بن علی بیمار هم باشد شبیه شمر و خولی کم نبود آنجا بمیرم شهربانو هم نبود آنجا برای هر شهیدی در زمین کربلا قاتل مشخص بود و اینکه حرمله یا شمر یا زجر و سنان اصلا برای کشتن هر کس دم آخر فقط اسم ها بس بود همه یک قاتل، اما قاتلان تو به جرأت صد نفر هستند به پیش خنده های حرمله با شمر و زجر و خولی و اَزْرق تمام زهرها زهرند اما بی اثر هستند 👌پس از کرب و بلا چون آب خوردی اولین دفعه، درون خویش پژمردی 👌تو در واقع همان بیست و سه سال پیش جای آب، سَم خوردی تصور کردم آقایم، شهید آخرین هفتادُ سوم شد در اوج این تصورها سرنخ ناگهان از دست من گم شد به خود گفتم که از کرب و بلا اینگونه جا ماندن خودش روضست علی بن حسین بن علی اما به زیر دست و پا ماندن خودش روضست تو دیدی و علی اکبر ندیدآن لحظه ای را که نسیم از زلف عباس علی سرمست می آمد تو دیدی و علی اکبر ندیدآن لحظه ای را که ابالفضل از کنار علقمه بی دست می آمد تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس وقتی حرمله آماده شد در دشت تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس با تیر سه شعبه،طفل شش ماهه سرش برگشت 😭😭😭😭 تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس و اصغر اسب هارا نعل کردند و به سمت پیکر ارباب هِی کردند تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس و اصغر که سر ارباب در تشتِ... حسیـــــــن تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس و اصغر که سر ارباب را در تشتِ مِی کردند تو دیدی، آنچه که حتی حسینت هم ندید آن را تو دیدی در میان چشم های دختری، ترس از بیابان را 😭😭😭😭 تو دیدی روضه ی گوش و دهان و نیزه داران را بمان داستان کوفه و شام و لبان خیزران خورده بماند اینکه با هر ضربه اش، دندان تکان خورده بماند اینکه هر دم خنده های حرمله با زجر می آمیخت بماند اینکه دستت بسته بود و بر سرت در شام، آتش ریخت بماند اینکه بعد کربلا بیست و سه ساله درد را دیدی همینکه چشم بستی بر سر جسم پدر، با خنجر و چکمه آن نامرد را دیدی بماند آنکه تو مانند یعقوب نبی، در هجر یوسف گریه ها کردی جهان را کربلا کردی در این قصه ولی یوسف پدر بود و پسر یعقوب دنیا شد برای چشم این یعقوب پیراهن نیامد چونکه بر تن اِرباً اِربا شد همان بیست و سه سال پیش،دنیا ناامیدت کرد همان بیست و سه سال پیش در واقع شهیدت کرد من از این مردم بی عار بدم می آید از مکافات، از آزار بدم می آید ذبح را جلویم آب نداده، سر نبرید تا قیامت من از این کار، بدم می آید سنگ ها از در ودیوار به ما میخوردند تا ابد از در و دیوار بدم می آید پای من بسته نبود، اسب زمینم میزد من از افتادن بر خار، بدم می آید دست من بسته که شد، برده فروشی رفتم من از این دست گرفتار، بدم می آید از شهر شام بدم میاد از ازدحام بدم میاد از کوچه هاش بدم میاد از پشت بام بدم میاد بس که ندیدم روز خوش از این چشام
🔸شب جمعه است , بیا حال مرا بهتر کن 🔸فکر دلواپسیِ قلب منه مضطر کن 🔹گذر عمر منه بی سرو پا بر تو نخورد 🔹عزم دیدار مرا در نفس آخر کن 🔻عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا 🔺فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن 🟢چِقَدَر نام تو بردم به زبانم , یک بار 🟢تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن ... 🌾سهم من از تو فراق تو شده ، غم دارم 🌾منّتی بر سر من نِه , تو غمم کمتر کن 🍁عاشق کرببلا ,عاشق دیدار توأم 🍁هر دو را قسمت من حق شه بی سر کن ❇️کربلا با تو صفا دارد و بی تو سخت است ❇️سختی راه , بر این خسته تو راحت تر کن 👈روضه ی جدّ غریبت شب جمعه باز است 👈باز روضه تو نخوان , فکر دل مادر کن 😭😭 🍃مادری کز تَه گودال صدا زد ,ای شمر 🍃خنجرت را نکش و شرم زِ پیغمبر کن… 😭😭 🌿خنجرت را بکشی , حنجر من می سوزد 🌿فکر بد حالی من , نزد گل پرپر کن 🍂من نه , اصلاً تو بیا فکر حرم باش آخر 🍂فکر زینب کن و فکر دل این خواهر کن ⚡️پیش زینب , به حسینم نزن انقدر لگد ⚡️بدنش ریخت بِهم , رحم بر این پیکر کن 😭😭😭 🔰فکر نیزه نکن و از سر او دست بکش 🔰لااقل قبل بریدن گلویش را تَر کن 💠عصرغارت شده , رحمی تو به ناموس علی 💠رحم بر خیمه و بر کودک و بر معجر کن ⬅️عاقبت می رسد آن منتقم خون حسین ⬅️صبر کن , فکر خودت شمر,در آن محشر کن ✔️این شب جمعه اگر مقصد تو کرببلاست ✔️نزد ارباب، دعایی به منه نوکر کن ☑️اسم که میاد، دیگه قاعده ی روضه عوض میشه ☑️اسم کربلا که میاد، اونم تو شب جمعه... این دل تنگم عقده ها دارد گوییا میل کربلا دارد 😭😭😭😭 در همین گودال دست و پا میزد مادرش زهرا را صدا میزد 😭😭😭 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🔹منم سنگ صبور لانه‌ی عشق 🔹منم آن خانه‌دار خانه‌ی عشق   🔸منم در بزم مظلومانه‌ی عشق 🔸سرود نغز و جاویدانه‌ی عشق   ◀️اگر چه زن، ولی مرد آفرینم ◀️کنیز فاطمه، اُمّ‌البنینم   ❇️پس از عصیانگری‌های مدینه ❇️که شد آتش سراپای مدینه   🟪پس از پرواز زهرای مدینه 🟪که تنها ماند مولای مدینه   🔥مرا هفت آسمان قدرم قضا داد 🔥فلک دستم به دست مرتضی داد   🔰از آن روزی که رفتم محضر او 🔰خرامان تا رسیدم در بر او   🍁که گیرم جای یاس پرپر او 🍁به استقبالم آمد دختر او   ⬅️مرا مادر خطابم کرد زینب ⬅️مرا از شرم آبم کرد زینب   🟤از آن ساعت که آن درگاه دیدم 🟤چهار اختر بدون ماه دیدم   🌿علی را سر درون چاه دیدم 🌿هزاران صحنه ی جانکاه دیدم   🍂به گرد شمعشان پروانه گشتم 🍂نه بانو، بل کنیز خانه گشتم ☑️زینب به من نگو مادر ☑️من کجا فاطمه کجا؟؟ ☑️همین که افتخار کنیزیه بچه های فاطمه رو دارم برام بسه زینب   🔻زمان بگذشت تا نخلم ثمر داد 🔻مرا هم چرخ گردون بال و پر داد   🔺خدا پاداش بر من یک پسر داد 🔺پسر نه در کفم قرص قمر داد   🍀سراپا موجی از احساس گشتم 🍀که من هم صاحب عباس گشتم ✔️خدا بهش پسر داده،،، ✔️تو شهر شایعه کردن ام البنین عباس به دنیا آورده، دیگه به بچه های فاطمه محل نمیزاره   ☑️همه سر سفره نشستن قنداقه ی عباسُ گرفت اومد دور سر حسین میگردونه 😭😭😭 ✔️دور سر حسن میگردونه ✔️دور سر زینبین میگردونه ✔️عباسم فدای بچه های فاطمه... ✔️عباسم غلام حسینِ، غلام حسن غلام زینبِ 💔چه عباسی که دل پا بست او بود 💔برایم قبله، چشم مست او بود   ♨️چه عباسی که هستم هست او بود ♨️گره بگشایِ کارم، دست او بود   💢ز طفلی گشت، ماه عالمینم 💢غلام حلقه در گوشِ حسینم   🔅حسینم پیر و عباسم مریدش 🔅حسینم قبله عباسم شهیدش   ♻️حسینم عشق عباسم نویدش ♻️برادر نه که می‌بودی امیدش   ❎گل من روح پاکش منجلی بود ❎همه عشقش حسین ابن علی بود   💠در آن روزی که مظلومانه رفتند 💠کبوترهای من از لانه رفتند   🌴همه گل‌هایم از گلخانه رفتند 🌴به کف جان و پی جانانه رفتند   🌾که می‌گفتم به گوش نور عینم 🌾مبادا بازگردی بی‌حسینم   با حسین میری، نکنه بی حسین برگردی عباس من حسین غریبِ... حسین مادر نداره 🌿همه رفتند و من جا مانده بودم 🌿میان موج غم‌ها مانده بودم   💥از آن ساعت که تنها مانده بودم 💥به ره محو تماشا مانده بودم   〽️که شاید کاروان یاس آمد 〽️حسین و در پی‌اش عباس آید   ☑️هر روز چشم به راه بودم کاروان کی میاد حسینم کی میاد عباسم کی میاد زینبم کی میاد رقیه ام کی میاد علی اصغرم کی میاد 🔆ولی افسوس دیدم کاروان را 🔆که می‌آورد با خود خستگان را   ✳️بدیدم مادران نیمه‌جان را ✳️سیه‌پوش مصیبت کودکان را   🔵عیان شد هستیم از دست رفته 🔵ز دستم هر چه بود و هست، رفته ☑️آی اهل مدینه حسینُ کشتند ☑️آی اهل مدینه ابالفضلُ کشتند 🔘آی اهل مدینه بین دو نهر آب ، با لب تشنه سر از بدن حسین جدا کردند 😭😭😭😭😭 🔘ام البنین اومد به کاروان رسید اومد توی خیمه گفت آیا تو کربلا زنا رو هم به شهادت رسوندن؟؟ نه بی بی جان 😭مردامونو کشتن سر بریدن ✔️از زینبم چه خبر؟؟ ✔️بی بی جانم زینب کجاست؟ یه نگاه کرد ام البنین حق داری منو نشناسی... ☑️ام البنین تو یه روز، هم حسینو کشتن ☑️ام البنین هم ابالفضلمو کشتن ☑️ام البنین مارو وارد بازار کردن ☑️ام البنین تو ملأعام یه عده چشم چرون بی حیا... ☑️مارو وارد بزم شراب... داره روضه میخونه زینب... 😭تنها... شدم میان جمع نامحرم 😭نظر نما به حال من یک دم اسم عباس میاد حرف غیرتِ 😭بگو به عباس دلاور 😭پس از تو غارت گشته معجر 😭دشمن به ضرب تازیانه ها هر شب.... ♥️ ♥️ ♥️ ♥️ ☑️روضه ی ام البنینم همین بودا ☑️چهارتا قبر درست میکرد به نشونه ی چهارتا پسرش قبر چهارتا گلش چهارتا پسرش ☑️هر روز منتظر بودن ام البنین بیاد از بچه های خودش روضه بخونه ☑️فقط میگفت وای حسین... ام البنین عباستو کشتن عونتو کشتن جعفرتو کشتن چرا برای بچه های خودت گریه نمیکنی؟؟ فرمود بچه های من مادر دارن، اما حسین من مادر نداره براش گریه کنه 😭😭😭😭 ♥️ آه آه آه آه... 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🔸بس که دویدم عقب قافله 🔸 پای من از درد شده پر آبله (اینو گفتم بعدیشو بخونم) 🔹روزها چون شب تار است خدا رحم کند 🔹جنگ من یک به هزار است خدا رحم کند ❇️قاتلم اسب سواراست خدا رحم کند ❇️کف پایم پر خار است خدا رحم کند 😭تازیانه به تن من، گذر انداخته است 😭ناقه ی لَنگ مرا، از کمرانداخته است ✅فاطمه بودم و قنفذ به سراغم آمد ✅آنقدر تند دویدم که نفس کم آمد 💎زجر کم بود که یک دفعه سنان هم آمد 💎به تو تا خیره شدم، سیلی محکم آمد ♨️ دست سنگین کسی بر رخ من زد انداخت ♨️آنکه انداخت مرا روی شتر بد انداخت 😭 ⬅️سپرش تا به سرم خورد، سرم درد گرفت ⬅️زد به بازوی منو، بال و پرم درد گرفت 🌾به پدر حرف بدی زد جگرم درد گرفت 🌾بشکند پاش الهی، کمرم درد گرفت 😭😭😭😭 🍃 یک یاعلی گفتمو با کینه به من سنگ زدند 🍃پیرزن ها همه بر پیرُهنم چنگ زدند (میخونم و میگذرم علی الله) 🍁سرِ در تشت، دلم را پر از آتش میکرد 🍁عمه هم پشت ستون داشت نگاهش میکرد 💢خیرزان حال مرا سخت مُشوَّش میکرد 💢و رباب از غم این منظره هِی غش میکرد 😭😭😭 🔆حق بده خواهرم اینقدر حزین و زار است 🔆مست ها صحبتشان، صحبت خدمتکار است (حرف اینجا کشید علی الله بگم دیگه) ☑️دیگه وقت غیرتی روضه خوندن و غیرتی گریه کردنه 💠بابا… کی میگه جای ناموس حیدر بزم شرابِ بابا (غیرتی گریه کن)…… 💠بابا کی میگه جای ناموس حیدر بزم شرابِ 💠آخه یه چیزی دیدم شبیه عَمم، حالم خرابِ توروحضرت زهرا، ببخش منو ‼️بزار بگم… امام زمان (میدونی من اهل اینجور روضه خوندن نیستما) شب رقیه هست ان شاءالله بمیریم برا روضش 🔰بزار بگم یکی با چشم هرزه، یکاری کرد 🔰بابا تو اون شلوغی تنم داره میلرزه 😭😭😭 ☑️بابا یه چیزی گفت سکینه را نشون داد یزیدُ دیدم که تواون شلوغی باخنده سر تکون داد 😭😭😭😭😭😭😭😭 یتیمی خار دوران یتیمی ✔️الهی طفل بی بابا نباشه (دارم دل دل میکنم حرفای آخرُ بزنم یا نه) ☑️اربعینت رو امشب بگیر ☑️از حضرت رقیه بگیر سرو که وارد خرابه کردند امام سجاد، سرُتا دید باهمون غل و زنجیری که به دست وپاش زدند قیام کرد به احترام سر بریده ☑️ سه تا سلام داد همین سه تاسلام رو امام زمان( عج الله تعالی فرجه الشریف )تو ناحیه مقدسه اوردنداقا زین العابدین فرمود 🔥السلام علی من نَحره مَنحور 🔥السلام علی من صَدره مَکسور ✴️سلام برکسی که سینه اش را شکستند حاج آقا یه جمله ای فرمودند من نشسته بودم ❎ گفتن این شهید نشونه های باباشو نباید میداد ...نمیشه رقیه نگاه میکرد یکی انگشتر باباشو برمیداشت نعل اسبهارامیدید یاد بابا می افتاد 🔥السلام علی من راسه علی القناه المشهور ✴️سلام برکسی که سر اون به نیزه زدن شهر به شهر گردوندن ☑️نیزه داری که حامل سربریده امام حسین بوده یکی از منازل کنارسر بریده میترسید محبین امام حسین نکنه یهو بیان سرها رو بگیرن ببرن نگهبانی میداد 👈 گفت امشب نوبت من بود نگهبانی بدم سربریده شروع کرد به صحبت کردن خطاب بمن فرّقت بين رأسي و بدني، فرق الله بين لحمك و عضمك، و جعلك آية و نكالا للعالمين» ميان سر و بدن من جدايي انداختي خدا بين گوشت و استخوان بدنت جدايي بيندازد تا جهانيان عبرت بگيرند. ☑️نمیدونم بقیه شو بگم یانه عصبانی شد این نیزه دار ،،، گفت دیدم داره نفرینم میکنه عصبانی شدم تازیانه رو برداشتم اینقده بصورت حسین زدم ✔️رقیه همچی که سر بریده رو گرفت گفت بابا من اسمتو میبردم منو تازیانه میزدن تو چی گفتی تازیانه بصورتت زدن حالت صورتت رو بهم زدن بابا ☑️ اینقده با مُشت بصورت خودش زد 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
صدای محبوب میرسه صدای برخورد لب و چوب میرسه صدای چوبْ دست، میرسه صدای رقاصای سرمست میرسه 😭😭😭😭 بدتر از این عذاب نبود کاش تو مجلس یزید، شراب نبود بدتر از این عذاب نبود کاش به دستم طناب نبود بدتر از این عذاب نبود کاش که لا اقل اینجا رباب نبود در میان حرامیان رفتیم لاجِرَم، بین این و آن رفتیم وسط بزم کوفیان رفتیم سر بازار شامیان رفتیم 😭😭😭 در شلوغی گذارمان افتاد رنگ از روی دختران افتاد معجرم دست این و آن افتاد سر عباس از سنان افتاد ☑️ صحبت از گوشواره شد،،، بد شد گوش ها پاره پاره شد،،، بد شد چشم ها پر ستاره شد،،، بد شد به زنانت اشاره شد،،، بد شد 😭😭😭 تا نگاهش به سوی آب افتاد یاد شش ماهه اش، رباب افتاد دردهای من از حساب افتاد گذرم مجلس شراب افتاد 😭😭 🔥چقد عذابم داد، طنابی که دور گردنم بود 🔥چقد عذابم داد، لباس کهنه ای که تو تنم بود 😭عذاب از این بدتر، چیزی نباشه که تو بپوشی 😭عذاب از این بدتر، ماهارو بردن برده فروشی ❇️کجا بودی عباس؟؟ ❇️وقتی که بردن منو تو بازار، کجا بودی عباس؟؟ ❇️همه منو دیدن توی انظار، کجا بودی عباس؟؟ 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
🔸اصلا زمین خوردن برای او طبیعیست 🔸از بس که دنبال صدای مادرش بود 🔸در حجره ی بی فرش خود،افتاده بود 🔸تصویری از گودال در چشم ترش بود ♻️همون حالت که بود،هی به خودش میپیچید رو خاکا میگفت: یا جدا... چرا خاکت نکردن؟؟ 😭😭😭😭 میگفت یا جدا،چرا خاکت نکردن حتی کفن بر جسم صد چاکت نکردن آه 😭😭😭😭😭😭 💢فرمود یابن الشبیب... ❇️ان یوم الحسین أقرح جفوننا و أسبل دُموعَنا 💢یابن الشبیب... ❇️روضه های جد غریبم،پلک های مارو زخمی کرده تا روز قیامت برا جد غریبم گریونم 💢امام رضا یادمون داده ❇️ان کنت باکیا لشی فبک للحسین 🌱اگه خواستی گریه کنی برا جد غریبم حسین گریه کنید یابن الشبیب ذبح کما یذبح الکبش یابن الشبیب جد مارو مثل گوسفند سر بریدن 🔸یابن الشبیب 🔸جدمارو بی هوا زدن 🔸جد مارو باعصا زدن 😭😭😭😭😭😭 جهنم ما یعنی اینکه بگن حسین نتونیم گریه کنیم جهنم ما یعنی روضه گودال خونده بشه، نتونیم اشک بریزیم یابن الشبیب 🔰جد مرا بی هوا زدند 🔰جد مرا با عصا زدند 🔰عمه مرا چرا زدند 🔰نامردها،برای رضای خدا چرا زدند 😭😭😭😭😭 🔹وقتی حسین،در ته گودال رفته بود 🔹زهرا کنار پیکرش،از حال رفته بود 😭😭😭😭😭 ✅شلوغه اونقد که دیگه جا نیست ✅دلم تو گودال،ازت جدا نیست ✅تو پادشاهی،بزرگ مایی ✅برهنه باشی،والا روا نیست ✅حیا نمیکنن،پیکر نیمه جونتو رها نمیکنن ✅دارن میخندنو،به ضجه های خواهرت نگاه نمیکنن ⬅️چرا نمیبُره؟؟؟ ✅بهش بگین اینجوری سر،جدا نمیکنن 😭😭😭😭😭 ✅دیدم باچکمه،به جونت افتاد ✅گردنتو زد،مث یه جلاد ✅داداش حلال کن،تقصیر من بود ✅ذبح تورو شمر،اینهمه طول داد ✅صد دفعه زیر و رو ✅شدی به خاطر فقط یه بوسه از گلو ✅منو صدا نزن ✅با نیزه ای که رفته توی دهنت،فرو ✅میخوای به من بگی ✅نمونم اینجا وسط یه مشت بی چشم و رو حسین..‌ 😭😭😭 🔹الف قامتم ز داغت شد دال 🔹که شدم پیر از غمت،صدها سال 🔸به سَما، بنگرم سرت بر نیزه 🔸به زمین بنگرم،تنت درگودال 🔸تنت شدپامال 🔹همه دیدن،مرکبت خونین یال 🔹همه میگفتن در این وضع و حال 🔸ذوالجناح از چه رنگت، باختی 🔸جان زهرا را کجا انداختی 🔹همه هستیه خواهرت را بردند 🔹زر و خلخال دخترت را بردند 😭کمی دیر آمدم،سرت را بردند 😭نه فقط یک عدد همان پیراهن 😭 همه اعضای پیکرت را بردند 😭به کجا انگشترت را بردند،سرت را بردند سر تو روی نی شده مانند سر عباس ♻️مضطر وشرمنده ♻️شده قلبم ز داغ تو آکنده ♻️حرمله میخنده ♻️سنان میخنده ♻️که داره شمر،دست زینبو میبنده 😭😭😭😭😭 🌸شکر خدا که نان شب ما حسین شد ❤️ممنون لطف مادر این خانواده ایم 🌸داریم با حسین حسین پیر میشویم 🌸خوشنود از این جوانیه از دست داده ایم جدی جدی داریم پیر میشیما..‌. سال به سال میگذره... خوش به حال شما که خوب گریه کردید ⬅️در کوچه عبایش، بر روی سرش بود ⬅️یک دست به دیوار،دستی کمرش بود ⬅️در خاطر او، آمده یاد در و دیوار ⬅️خون در و دیوار و خون تیغه مسمار ⚠️ ⚠️ امام رضا... 😭یه روزی مادر جوونت تو همین کوچه ها، دست به پهلو گرفت امام رضا... 😭یه روزی مادر جوونت تو همین کوچه ها، دست به دیوار گرفت امام رضا 😭یه روزی مادر جوونت تو همین کوچه ها،نقش زمین شده حرف دارما... امام رضا ❇️اگر این است تأثیر شنیدن ❇️شنیدن کی بود مانند دیدن 😭😭😭 ⬅️ایستادم به روی پنجه ی پا،اما حیف ⬅️دستش از روی سرم رد شد وبر مادر خورد نتونستم کاری کنم برا مادرم 😭😭😭😭 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
تازه دلم شد روبه راه،سخته آقا گدا داره گناه،سخته وداع با پیرهن سیاه سخته 🔺 گریه و اشک و آه،خداحافظ دل خوشیه دوماه خداحافظ آهای پیرن سیاه،خداحافظ 🔺 حالا که بین ما جدایی هست شکر خدا امام رضایی هست به روی لب،نوای چاووشه شرار غم تو سینه میجوشه تنگ دلم برای شیش گوشه 🔺 منم غلام مادرت،زهرا منم گدای خواهرت،آقا میخوام بیام حرم،همین حالا 🔺 جوونیمو میدم برای تو تا که بیام به کربلای تو دلت میاد که جابمونم،من؟! حرم نیام کجا بمونم،من؟! 🔺... 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🍁ای وجودت اعتبار کربلا 🍁یادگار ماندگار کربلا ◀️روز عاشورا چه غوغا کرده ای ◀️عشق را زیبا تو معنا کرده ای 🔰ای فروغت رونق هر انجمن 🔰از کدامین داغ تو گویم سخن 🟤نیزه و شمشیر و شمر و قتلگاه 🟤تازیانه، دود، آتش، اشک، آه ⬅️یا بگویم با دوچشم خون فشان ⬅️از سفر با جمعی از نامحرمان 🔹نیست غم های تورا محدوده ای 🔹تو خودت ام المصائب بوده ای ❇️روز عاشورا دلت پُر داد بود ❇️چون پدر را جانب میدان نمود 🔸آتش غم شد به قلبت شعله ور 🔸جمله ای گفتی تو با چشمان تر 🟪جمله ات مسروری از دل، دور کرد 🟪رزق اشک عالمی را جور کرد 🔥گفته ای مرثیه گونه با ملال 🔥ذوالجناحا از تو دارم یک سوال 🟢آب دادن آن شه لب تشنه را 🟢یا که عطشان شد ذبیح بالقفا? 🟧گرچه رزقش، تیر و تیغ و دشنه بود 🟧موقع رفتن به میدان، تشنه بود 😭 ☑️همه تو خیمه منتظرن که امام حسین کی میاد ☑️یه وقت صدای شیهه ذوالجناح به گوششون میرسه ✔️همه از خیمه ها بیرون دویدن ✔️ولی سالار زینب را ندیدن 😭😭😭 ✔️دیدن یالش، غرق خونِ ✔️زینش واژگونِ 🔘یکی گفت ذوالجناح، آقام چی شده? ? 🔘یکی گفت ذوالجناح داداشم چی شده?? ☑️خانم حضرت سکینه اومد جلو گفت ذوالجناح، با این حال و روزت میدونم بابامو کشتن… ☑️به من بگو آیا به بابام آب دادن?? یا با لب تشنه… ؟؟ ♥️ 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🔹برپاست به بزم پدرت شور و نوایی 🔹من چشم به راه تو نشستم، تو کجایی؟ 🔸تو صاحب این روضه و مهمان تو هستم 🔸آقا به پذیرایی مهمان، نمی آیی؟ ⬅️جانم به فدای غم تو، آجرک الله ⬅️بنداز به دوشم تو خودت شال عزایی 🔻زهر ستم از پای درآورده پدر را 🔺حالا پسر و روضه و تشییع جدایی ❇️در ظاهر اگر کوچکی و کودک و کم سن ❇️در واقع بزرگی و ابوالفضل نمایی 🔰عالم همه قربان گل فاطمه مهدی 🔰امشب تو خودت سینه زن و نوحه سرایی 🟤من گریه کن روضه ی بابای غریبت 🟤تو فکر من و کوله سنگین خطایی 😭😭😭 ☑️چقد برا من گریه کردی?? ☑️به خاطر گناهای منه رو سیاه… ◀️نور دل زهرا،به عزا خانه ی بابا ◀️سر میزنی و میکُنی اَم کرببلایی 🍁🍁🍁 🍁🍁🍁 🔆کام بهار طعمه‌ی جام خزان شده 🔆زهری بلای جان امامی جوان شده ♻️غُربت کم است در حق مردی که خانه اش ♻️زندان و خود، شبیه به زندانیان شده ✳️بیتاب لرزش بدنش دیده ی زمین ☑️این زهری که به امام عسکری دادن، رعشه تو وجود امام انداخته همه ی بدنش به لرزه افتاده ✳️بیتاب لرزش بدنش دیده ی زمین ✳️گریان دست و پا زدنش آسمان شده ♨️حتی برای کاسه آبی، رمق نداشت ☑️مسموم شد ☑️تشنگی همه ی وجود آقارو گرفت ☑️چنبار تو کاسه، آب ریختن برا آقا هر بار این کاسه، افتاد رو زمین ♨️حتی برای کاسه آبی، رمق نداشت ♨️دستی که از شرار ستم ناتوان شده ❎برخوردِ چیست با لب و دندان که مهدی اش ❎حالا کنار بستر او روضه خوان شده 💠ای وای از آن غریب که لب های تشنه اش 💠زخمیه دستِ بی ادب خیزران شده 😭😭 ای وای از آن غریب که لب های تشنه اش زخمیه دستِ بی ادب خیزران شده 🔵ای وای از آن عزیز که اهل و عیال او 🔵پایین نشین مجلس نامحرمان شده 😭😭 ☑️خیلی آقارو اذیت میکردن ☑️بی خبر میومدن میریختن تو خونه اش ☑️جلو چشم زن و بچش، با دستای بسته میبردنش 🔘علامه امینی میگه، اگه زن گرفتار باشه بچه ها به بابا پناه میبرن ✔️اگه پدر گرفتار باشه، به مادر پناه میبرن ✔️اینی که گفتم جلو چشم زن و بچش، امام عسکری رو دست بسته میبردن… ✔️دستای مولا رو بستن تو کوچه بچه ها به مادر پناه بردن… 😭😭😭 🔴گردیده بود قنفذ، همدست با مغیره ای وااای مادرم… 😭😭 اما منظور شاعر تو این شعر این نیست میگه… 🟣ای وای از آن عزیز که اهل و عیال او 🟣پایین نشین مجلس نامحرمان شده ☑️جلو چشم خانم زینب، چوب میزد به لب و دندان داداش حسینش ☑️جلو چشم خانم رقیه چوب میزدن به لب و دندان بابای مظلومش 😭 جلو چشم رباب… 😭😭 🟧ای وای از آن شهید که انگشت های او 🟧مقصود غارت دست یک ساربان شده 😭 ⚪️خشک است کام تو، ولی از قحط آب نیست ⚪️هستی اسیر گرچه به دستت طناب نیست 🟡از خون سرت، محاسنت آقا خضاب نیست 🟡بر پیکر شما اثر آفتاب نیست 🔷با نیزه که بندبند تنت جدا نشد 🔷جسمت 3 روز، در بیابان رها نشد 😭😭😭 🍂سنگین که شد سرت، به روی نیزه ها نرفت 🍂آوای استغاثه ی تو، هر کجا نرفت 🌱دیگر سنان میان دهان شما نرفت 🌱ناموستان به کوفه و شام بلا نرفت 😭😭 یا اباعبدالله… خودت اشک بده به ما سوز بده به ما ☑️امام زمان5-4 ساله، سر بابارو رو دامن گرفته ☑️لحظه ی آخر، خودش با دستای خودش سیراب کرد بابای غریبشو ☑️اما من یکیو سراغ دارم، سر بابارو رو دامن گرفت ☑️سر بریده ی باباشو بغل گرفت بابا… 😭😭 چرا لبات پاره پاره س بابا? ?! 😭😭 بابا… چرا دندونات شکستس بابا?? 😭😭 بابا… چرا پیشونیت شکستس بابا??! 😭😭 بابا… سرت بوی نون بده بوی خاکستر تنور میده بابا 😭😭😭 بابا… کدوم نامردی، رگ های گردنتو انقده نامرتب بریده?? 😭😭😭 ♥️ 🔻 🔺 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas