eitaa logo
اشعار روضه های مکتوب
724 دنبال‌کننده
9 عکس
5 ویدیو
0 فایل
انشاالله به مرور در این کانال اشعار مدح و مرثیه اهل بیت قرار داده خواهد شد. متون مرثیه آل الله را در کانال روضه های مکتوب ببینید: https://eitaa.com/rozehayemaktoub
مشاهده در ایتا
دانلود
ای مزارت چراغ دل ما یاد تو گرمی محفل ما مهر تو روح آب و گل ما نام تو حل هر مشکل ما سیدی یا جواد الائمه کاظمین تو دار الولایم قبر تو کعبه و کربلایم تو جواد استی و من گدایم با عنایات تو آشنایم سیدی یا جوادالائمه باب صحن تو باب المردام چهره بر آستانت نهادم دل به مهر و ولای تو دادم هر که هستم گدای جوادم سیدی یا جوادالائمه رشتة دل جز از تو گسستم از ازل دل به مهر تو بستم زیر کوه معاصی شکستم کس نگیرد به غیر از تو دستم سیدی یا جوادالائمه یابن زهرا ببین روسیاهم هستیم گشته بار گناهم خاری افتاده در خاک راهم جان زهرا بکن یک نگاهم سیدی یا جوادالائمه
ای عرش، خاک پای تو یا حضرت جواد جود و کرم گدای تو یا حضرت جواد دل مهبط ولای تو یا حضرت جواد قرآن پر از ثنای تو یا حضرت جواد مدّاح تو خدای تو یا حضرت جواد جان جهان فدای تو یا حضرت جواد در حُسن تو فروغ خدا موج می زند آیات جود و لطف و عطا موج می زند در خُلق با صفات، صفا موج می زند در طلعت جمال رضا موج می زند راز و نیاز و ذکر و دعا موج می زند در صحن با صفای تو یا حضرت جواد ا آن جلال و عزّت و قدر و جلال و جاه گردید بر تو خانه ی در بسته قتلگاه شد همسر تو قاتلت ای حجّت اله در موسم جوانی، بی جرم و بی گناه شد قسمت تو زهر جفا آه آه آه از یار بی وفای تو یا حضرت جواد در بین حجره سوختی و دست و پا زدی وز سوز دل رسول خدا را صدا زدی هنگام مرگ ناله به یاد رضا زدی از اشگ دیده زخم درون را دوا زدی در بیت خویش ناله ی واغربتا زدی کی بود این سزای تو یا حضرت جواد با آن جلال و عزت و قدر و جلال و جاه گردید بر تو خانه در بسته قتلگاه شد همسر تو قاتلت ای حجت اله شد قسمت تو زهر جفا آه آه آه از یار بی وفای تو یا حضرت جواد امشب گریه کنیم برا عزیز امام رضا برا غریب بغداد مجلس مجلس جوان امام رضا است در بین حجره سوختی و دست و پا زدی وز سوز دل رسول خدا را صدا زدی هنگام مرگ ناله به یاد رضا زدی در بیت خویش ناله وا غربتا زدی کی بود این سزای تو یا حضرت جواد استاد سازگار
شعر مدح و شهادت امام باقر علیه السلام
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ یادم نمیرود که در آن عصرِ پر غبار آمد بسوی خیمه ی ما اسب بی سوار دیدم که عمه های حزینم به سوز و آه اطرافِ ذوالجناح گرفتند، ناله دار @hosenih اما چه ذوالجناح، که با زینِ واژه گون چون ابر میگریست در آن بِین، زار زار میخواست پشتِ خیمه رود، جان دهد، ز داغ اما چو دید پرسشِ طفلانِ بی قرار ناچار بازگشت به گودالِ قتلگاه پس در پی اَش زنان و عزیزان، نقابدار ای وایِ من، خدا نکند قسمتِ کسی دیدیم آنچه را که ندیده ست روزگار از روی تلِ زینبه، پیشِ دیده بود... تا انتهای حفره ی گودال، تارِ تار شمشیر و نیزه بود که میخورد بر حسین بارانِ تیر و سنگ، ز هر سویِ کارزار والشمرُ جالسُن، چه بگویم که پیشِ ما بر نیزه راسِ جدِّ غریبم شد آشکار آنشب چها گذشت،،،بماند برای بعد تازه به روز بعد، شد اسلام داغدار دشمن که عمه های مرا در طناب بست بدجور مادرم به جنان گشت اشکبار عمداً عبور داد، حرم را ز کشته ها تا اشکِ تازه گیرد از این جمعِ سوگوار مردانمان که کشته و بی سر، روی زمین زنهایمان، اسیرِ سپاهی تباهکار تا آن زمان، حرم به اسیری نرفته بود آل علی، به ناقه ی عریان، حجاب دار باور کنید عمه ام از کربلا به بعد تا شام و کوفه، پیر شد از غصه، شرمسار در شهرِ شام بود، که بابای من ز شرم میگفت: کاش زنده نبودم در این دیار یادم نمیرود که به بزم حرامیان عمه گریست، از طمعِ چشمِ نابکار با اینهمه غریبی و تحقیر و داغ و درد دشمن شکست خورد و حرم شد پر افتخار @hosenih با خطبه های پر ز طنینَش قیام کرد پیروز شد صبوری عمه، شکوه بار تنها وصیتم به شما حفظ روضه هاست تا آن زمان که میرسد از راه تک سوار ⏹ © اشعار آیینی حسینیه
منم کشته از زهر کینه عزایم باشد بی قرینه به حال من گرید مدینه واویلا جگرم، باشد پاره پاره ازظلم دشمن بگرید برمن هرگلی درگلشن واویلا واویلا یا فاطمه ببین مادر شد باقرت چوگل پرپر واغربتا غریبم من همینجا که جانم فداشد کوچه ها غوغا به پا شد خیانت بر زهرا روا شد واویلا همین جا شده مادرم شهیده زبار غصه قامتش خمیده واویلا واویلا وقت رفتن عزادارم گریان درو دیوارم واغربتا غریبم من دم رفتن این شد نوایم حزین داغ نینوایم به یاد شه سر جدایم واویلا دیدم که به مقتل سرش تشنه لب جداشد ماه نیزه ها شد واویلا واویلا رسانده جان من برلب احوال عمه ام زینب واغربتا غریبم من
به سبک نسیمی دلم در مدینه زائر شد عزای حضرت باقر شد واویلا... گشته پرپر گل یاسمن تسلیت حجت بن الحسن گشته مسموم کینه مولا به جنت نوحه گر شد زهرا(س) دل به غم مبتلا گردیده مدینه کربلا گردیده چشم دل خونفشان داغت فاطمه(س) نوحه خوان داغت عزیزم از چه مضطر گشتی مثل آلاله پرپر گشتی به قربان دو چشم ترت ورم کرده چرا پیکرت چونکه دل بر غم تو دادم یاد بازوی خود افتادم شکست از ضربه ای پهلویم ورم کرد از جفا بازویم ستم بین دیوار و در شد گل نشکفته ام پرپر شد
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نینوا را سوزاند ناله ام عاقبت این بیتِ عزا را سوزاند به عبا پیچیدم می کشم آه، همین آه عبا را سوزاند @hosenih باز هم سوخت لبم کفِ آبی، عطشم کرببلا را سوزاند کربلا گفتم باز جگرم را نفسم را، سر و پا را سوزاند شد غروب و گودال دیدم آتش همه جا را، همه جا را سوزاند خیمه ای اُفتاد و بدنِ غرقِ به خونِ شهدا را سوزاند @hosenih مشعلی روشن شد دامنِ دخترکی غرقِ دعا را سوزاند شعله تا بالا رفت گیسوانِ زِ سرِ نیزه رها را سوزاند وای از نامحرم حرمله باز دلِ عمه ی ما را سوزاند... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ستم روزگار یادش هست غم لیل و نهار یادش هست دیده ی اشکبار یادش هست آنهمه قلب زار یادش هست روضه‌ی بی شمار یادش هست نیمه جان بین بستر افتاده  باز تب کرده مضطر افتاده به لبش ذکر مادر افتاده یاد یک جای دیگر افتاده چادر پرغبار یادش هست @hosenih زهر کرده اثر به اعضایش ناتوان دست و بی رمق پایش ترک افتاده است لبهایش العطش العطش شد آوایش لب زخمی یار یادش هست پیر بود و خمیده قامت بود خانه اش کل سال هیات بود به تنش ردی از جسارت بود قاتلش روضه‌ی اسارت بود لحظه های فرار یادش هست سالها قلب بی قراری داشت گله ها از شتر سواری داشت با رقیه چه روزگاری داشت.. با غمش آه و گریه زاری داشت آبله بود و خار یادش هست @hosenih همه ی عمر خود پریشان بود یاد جدش همیشه گریان بود آی مردم حسین عطشان بود آبروی قبیله عریان بود یک تن و ده سوار یادش هست عمه هایش چقدر ترسیدند کوچه های شلوغ را دیدند مست ها آمدند رقصیدند به سر روی نیزه خندیدند زینب بی قرار یادش هست ⏹ © اشعار آیینی حسینیه
باقر علم مصطفا هستم وارث حلم انبیا هستم ساکن عرش کبریا هستم از اهالی کربلا هستم سینه ام ‌از غم و بلا چاک است سنگ روی مزار من خاک است نورم از نور حضرت زهراست پدرمن شفیع روز جزاست عشق من در تمامی دلهاست جدمن آفتاب عاشوراست سینه ام مملو از تب عشق است مکتبم چونکه مکتب عشق است همۀ خاطرات من درد است زندگی و حیات من درد است دفترم که دوات من درد است تاقیامت بساط من درد است آفتاب غمم غروب نداشت اشک من از عزا دریغ نداشت من خودم مشک پاره را دیدم گلوی شیرخواره را دیدم غارت گاهواره را دیدم خیمه پر شراره را دیدم ارباً ارباًی اکبر آبم کرد زخم پهلوی او کبابم کرد علم افتاد و عمه جان افتاد ناگهان دیدم آسمان افتاد تازیانه به جانمان افتاد روی جسم همه نشان افتاد قسمتم زخم خار صحرا شد روی عمه شبیه زهرا شد می شود نیزه دید و اشک‌ نریخت؟ روی مقتل رسید و اشک نریخت؟ میشود دل برید و اشک نریخت؟ از گلو بوسه چید و اشک نریخت؟ دیدم از تل تنی که لرزان شد وقتی افتاد نیزه باران شد من خودم قتل شاه را دیدم خیمۀ بی سپاه را دیدم عمۀ بی پناه را دیدم من خودم قتلگاه را دیدم پدرم ‌را اسیر تب دیدم روزها را تمام، شب دیدم گریه های رباب را دیدم ناقۀ بی رکاب را دیدم کل بزم شراب را دیدم محمل بی حجاب را دیدم دردلم زخمهای دشنام است قاتل من خرابۀ شام است شعر از مهدی نظری با اندکی دخل و تصرف به نقل از کانال اشعار آیینی حسینیه
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
علیه‌السلام 🔹باقرالعلوم🔹 میون شبای تیره، تو ماه تمومی ای آقا تو فخر شیعه، باقرالعلومی از شور جهاد تو این باغ سرزنده شده این مکتب به برکت تو پاینده شده آب حیاته، چراغ راهه حرف تو واسه ما جوشش علمت، جذبۀ چشمت غوغا کرد، تا ابد تو دلا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو دل تو داغ عصرِ عاشورا نشسته عمه زینبو می‌دیدی با دستای بسته اولین خاطرۀ تلخت داغ شهداست علت بارون نگاهت آه اسراست خیمه و غارت، داغ اسارت روضۀ هر شبه یه عمره آقا، دلیل اشکات غصۀ غربت زینبه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ستاره صبحی آقا توی شام غم‌ها تو کودکی هم خروشی داری مثل مولا شمشیر کلام تو هردم غوغا می‌کنه وقتی که یزیدو تو مسجد رسوا می‌کنه عزت زهرا هیبت مولا تو نگات جاریه تیغ کلامت بر سر دشمن تا قیامت آقا کاریه شاعر: نغمه‌پرداز: 🌐 shereheyat.ir/node/4708@ShereHeyat_Nohe کانال اشعار روضه های مکتوب
برای ، ، بـه کعبـه روی نهـادم کـه دور یـار بگردم کجـای خانـه بـه دنبـال آن نگـار بگـردم میان این همه حاجی کجاست حاجی زهرا کـه هـر نـفس بـه فدایش هزار بار بگردم مقام و زمزم و رکن و حطیم را همه گشتم کنـار حجـر روم، یـا بـه مستجـار بگردم؟ میـان خلـق دویـدم که در کنار تو باشم بگـو چقـدر بـه هر گوشه و کنار بگردم دلم گرفته بگـو ای عزیـز فاطمـه تا کی... تو را نبینم و بر گِرد ایـن جـدار بگردم؟ به شوق این که فقط زیر سایۀ تو بمیرم چو آفتاب به هر کوه و کوهسار بگردم اگر چـه گَردِ رهم، با نسیم در به درم کن که در هوات به هر شهر و هر دیار بگردم خدا گـواست که نـومید نیستم ز وصالت اگر چـه دور تو تـا دور روزگار بگردم بـه انتظار قسـم بـا خـود این قرار نهادم که در هـوای تـو تـا وقت انتظار بگردم عنـایتی کـه همـه عمـر «میثم» تو بمانم بسـانِ میثـمِ تـو دور چـوبِ دار بگردم ✍ استاد 📝 اشعار_آیینی_حسینیه‌
از کودکی با آهِ سوزان گریه کردم با کاروانی دیده‌گریان، گریه کردم هربار با مویی سپید و قامتی خم عمه صدا می‌زد «حسین جان» گریه کردم یادم نرفته تا که دیدم مرکب آمد با یالِ غرقِ خون ز میدان گریه کردم دنبال مرکب پا برهنه می‌دویدم دنبال زن‌ها در بیابان گریه کردم دیدم که دسته‌دسته در گودال رفتند شد شاهِ عالم سنگ‌باران گریه کردم دیدم یکی زانو زده بر روی سینه گیسوی جدم شد پریشان گریه کردم دیدم که آبِ مشک را روی زمین ریخت سر می‌بُرید از ذبح، عطشان، گریه کردم پیراهن یوسف به چنگ گرگ افتاد میر بنی هاشم شد عریان گریه کردم دیدم سپاهی حمله کرده سوی خیمه تا صبح، من شام غریبان گریه کردم همبازی‌ام را پیش چشمم ضجر می‌زد گُم شد رقیه در بیابان گریه کردم پیدا که شد تا صبح با عمه کشیدم از گیسویش خار مغیلان گریه کردم با چشم‌هایم کوچه‌های شام دیدم کوچه به کوچه با اسیران گریه کردم دیدم که ناموس خدا گشته گرفتار برحال عمه من فراوان گریه کردم دیدم که می‌بندد یکی با خیزرانش لب‌های یک قاریِ قرآن گریه کردم ✍ 📝 اشعار_آیینی_حسینیه‌ |
نگاه کودکی‌ات دیده بود قافله را تمام دلهره‌ها را، تمام فاصله را هزار بار بمیرم برات، می‌خواهم دوباره زنده کنم خاطرات قافله را تو انتهای غمی، از کجا شروع کنم خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را؟ چقدر خاطرۀ تلخ مانده در ذهنت ز نیزه‌دار که سر برده بود حوصله را چه کودکی بزرگی‌ست این که دستانت گرفته بود به بازی گلوی سلسله را میان سلسله مردانه در مسیر خطر گذاشتی به دل درد، داغ یک گِله را چقدر گریه نکردید با سه‌ساله، چقدر به روی خویش نیاورده‌اید آبله را دلیل قافله می‌برد پا به پای خودش نگاه تشنۀ آن کاروان یک دِله را هنوز یک به یک، آری به یاد می‌آری تمام زخم زبان‌های شهر هلهله را مرا ببخش که مجبور می‌شوم در شعر بیاورم کلماتی شبیه حرمله را بگو صبور بلا در منا چه حالی داشت که در تلاطم خون دید قلب قافله را؟ ✍ 📝 اشعار_آیینی_حسینیه‌
برای ؛ ؛ در آفتاب تو انوار کبریاست مدینه به سویت از همه سو چشم انبیاست مدینه اگر چه غریبی نشسته بر در و بامت هماره با دل ما نامت آشناست مدینه تو همچو حلقه‌ی انگشتر و نگین شریفت تن مقدس پیغمبر خداست مدینه به بیت فاطمه و باب جبرئیل تو سوگند تو قبله‌ی دل مایی خدا گواست مدینه به هر طرف که نهم روی خویش، روی دل، به مسجد الّنبی و مسجد قباست مدینه هنوز چشم تو محو است بر نماز محمّد هنوز بانگ بلالت به گوش ماست مدینه هنوز از جگر نخل سبزهای تو بر پا صدای ناله‌ی العفو مرتضاست مدینه هنوز از نفس جبرئیل، گوش دلت را نوای روح برانگیز هل اتاست مدینه نیازمند به ناز طبیب نیست وجودم که در نسیم مسیحایی‌ات شفاست مدینه :: کجا به خاک بقیعت نشسته یوسف زهرا؟ که گرم زمزمه و ناله‌ی دعاست مدینه به اشک دیده‌ی مهدی به خون سینه‌ی زهرا مزار فاطمه و محسنش کجاست مدینه؟ صدای ناله‌ای از کوچه می‌رسد به گمانم صدای ناله‌ی جان‌سوز مجتباست مدینه چرا خراب نگشتی در آن غروب غم افزا؟ که فاطمه زخدا مرگ خویش خواست مدینه به آفتاب تو نقش است جای ضربت سیلی که روز تو چو شب تیره غم افزاست مدینه سؤال می‌کنم از تو، بگو به حق پیمبر به روی فاطمه سیلی زدن رواست مدینه؟ سرشک دیده‌ی مولا گذشت از سر هستی اگر چه گریه‌ی او در تو بی صداست مدینه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🔴درباره انتخابات🔴 🔰«اجماع مرکب» «الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة مولانا امیرالمومنین علی ابن ابی طالب علیه السلام و اولاده المعصومین علیهم‌السلام» عید سعید غدیر به محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و مقام معظم رهبری و همه شیعیان مبارک باد! 🔸در انتخابات پیش رو که مرحله بسیار حساسی را در پیش داریم باید به شدت مراقب تحریف وقایع از سوی جریانات غربگرا باشیم. 🔸در بین نامزدهای موجود چنانچه روشن است دو‌ نفر بیشتر از دیگران با مجموع شرایط یک مدیر مومن انقلابی (که در این نوبت انتخابات توان رأی آوری نیز داشته باشد) نزدیک تر هستند. 🔸در این مدت هر چه بین عناصر اثرگذار مذهبی و انقلابی (اعم از علما، اساتید اخلاق، مدیران سابقه مند اجرایی و نظامی) بررسی شود برخی آقای و برخی آقای را ترجیح می دهند. 🔸از مجموع این نظرات و بررسی بیانات کاندیداها و ملاحظه جهت رای آوری میتوان گفت در بین نیروهای انقلابی یک اجماع مرکب بین این دو ایجاد شده است و رای دادن به یکی از این دو است. انشاالله با اجماع نیروهای انقلابی بر یک نفر تکلیف مرددین هم روشن شود. در صورت عدم اجماع، با توجه به «مجموع» نظرات علما و نیروهای موثر و جهات مختلفی که باید آن را انتخاب کرد می توان جناب آقای دکتر جلیلی را معرفی نمود. به هر حال آنچه در این شرایط بسیار خطیر مهم تر است عدم تخریب نیروهای انقلابی است که مقتضای و و است. و همچنین باید مراقب تبلیغات فریبنده و جریان غربگرا در تخریب دولت شهید رئیسی باشیم. «به هر حال دست از توسل و دعا برنداریم!» کانال «از شرح بی نهایت» https://eitaa.com/azsharhebinahayat
لطفا نخست این دو نقل کانال رهبری را با دقت بخوانید: رهبر معظم انقلاب اصلح را اینگونه معرفی می فرماید: « کسی است که ۱. در درجه‌ی اوّل به مبانی این انقلاب و این نظام و واقعی داشته باشد... ۲. دوّم اینکه باشد؛ شب و روز نشناسد، دنبال کار باشد، توانایی داشته باشد برای کار کردن، ۳. از عناصر خوب و استفاده کند.» ۱۴۰۳/۰۴/۰۵ 🔹در کنار این دو عامل ترکیب همراهان و همکاران نامزد نیز عامل مهمی است که رهبر انقلاب نسبت به آن هشدار دادند، بخوانید: «کسان و کارگزاران خود را از کسانی قرار ندهید که ذرّه‌ای با انقلاب زاویه دارند. آن کسی که با انقلاب، با امام راحل، با نظام اسلامی ذرّه‌ای زاویه داشته باشد، او به درد شما نمیخورد؛ او همکار خوبی برای شما نخواهد بود. 🔴آن کسی که باشد و تصوّر کند که بدون لطف آمریکا نمیشود قدم از قدم برداشت در کشور، او برای شما همکار خوبی نخواهد بود، او از ظرفیّتهای کشور استفاده نخواهد کرد، او خوب مدیریّت نخواهد کرد؛ 🔴آن کسی که راهبرد را مورد بی‌اعتنائی قرار بدهد، او با شما همکار خوبی نخواهد بود. کسی را انتخاب کنید که: ، ، ، باشد.» ۱۴۰۳/۰۴/۰۵
انسان وقتی هر کدام از این گزینه ها را بررسی کند: نبودن تردید نمی کند که جناب آقای در این رقابت شرایط بسیار بهتری را دارا است. اگر شخصی خودش در این زمینه تردید داشت خیل عظیم علما، وعاظ، عناصر انقلابی، مداحان، قاریان می توانند تردید را به اطمینان مبدل سازند. البته در مرحله اول علما و سایر اقشار و خواص متدین در بین دو گزینه متفاوت عمل می کردند اما در این مرحله این شبهه نیز باقی نمانده است. حتی اگر در جانب آقای جلیلی به اطمینان نرسید اگر به جبهه مقابل و افراد معلوم الحالی که مشغول فتنه انگیزی از همین الان هستند انشاالله راه را روشن خواهد کرد. عزیزان دولت در جمهوری اسلامی ۳۲ سال تقریبا یکدست در اختیار یک تفکر با افراد مشخص بوده است اکنون سه سال بود که شهید یک اقدام تحولی را شروع کرد کمی فرصت در اختیار راه ایشان قرار دهیم. کانال «از شرح بی نهایت» https://eitaa.com/azsharhebinahayat
🔴دلم برای رئیسی سوخت! ۱. بدترین جای این‌ مناظره اینجا بود که آقای پزشکیان شهید رئیسی را در موضوع مسکن تلویحا به دروغگویی متهم کرد!! جالب اینجاست که «ساخت یک میلیون مسکن» قانون است و شهید رئیسی به عمل به این قانون متعهد شده بود نه اینکه وعده جدیدی داده باشد، و در عین حال آقای پزشکیان می پرسد:«چرا به مردم راست نگفتند؟» طبق آمار دولت تا کنون ساخت ۲/۵ میلیون مسکن وارد فاز اجرائی شده است. اما مهم اینجاست که آیا اگر کسی تعهد خود به قانون را اعلام کند و برای اجرای آن حرکت کند باید متهم به «راست نگفتن» شود! ۲. در جای دیگر امری که همه می دانند و آن «کاهش تورم» در زمان شهید رئیسی است به دروغ با یک نمودار کذایی جور دیگری نشان داده شد. ۳. همچنین آقای پزشکیان ارتباط واضح و روشن خود با افراد دولت آقای روحانی (که آنان هم افراد دولت آقای خاتمی بودند) را «تهمت» می نامید و بارها آقای جلیلی را متهم به «تهمت و دروغ» کردند. و امثال این مطالب که مجال بیان آن نیست‌. در این مناظره واقعا زحمات صادقانه شهید رئیسی مورد اجحاف قرار گرفت، و البته آقای جلیلی تا حد زیادی پاسخ دادند. الحمدلله جامعه مدرسین حوزه و بیش از هزار نفر از اساتید حوزه علاوه بر بیانیه های گذشته علما و اساتید اخلاق و عرفان و سایر نیروهای انقلابی از آقای جلیلی رسما حمایت کردند. امید اینکه خون شهید رئیسی امتداد خود را تثبیت کند!