🔴لیست اشعار حضرت رقیه
روضه
دنیا چرا جلال تو را در نظر نداشت
من دسته گل پرپر گلزار حسینم
دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود
هم بازیانم نیستند امشب کنار بسترم
رواق خاک آلود شبستانی که من دارم
روح بزرگش دمیده است جان در تن کوچک من
یه گوشه خواب بودم خیلی آروم
مثل یک کبوتر پر میزنم پر میزنم پر میزنم امشب
عمه جان این سر منور را کمکم می کنی تا که بردارم
زمزمه می کنم اسمتو رو لبم
همه دنیا برای بقیه سر گرد و خاکیتم برای من
مجنون شبیه طفل تو لیلا نمی شد
شکسته مثل دلم روی نیزه ها سر تو
حالا اومدی حالا که رقیه افتاده از پا اومدی
بابایی خیال کردی قهرم حالا اومدی واسه آشتی
سخت است وقتی روضه وصف دختری باشد
سینه زنی حضرت رقیه
بیت الاحزانم شده این ویرونه
خدا مرگم بده چه موهای پریشونی
چقدر منو میده عذاب آخه ماها کجا و مجلس شراب
کانال اشعار روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub3
🟢اشعار ذیل در این فهرست نیامده است👇👇👇
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
اشاره به حضرت رقیه سلام الله علیها
برپا کنید خیمهی ماتم، شروع شد
ماه عزای شاه دو عالم شروع شد
شبهای ماتم است، سلامٌ علی الحسین
عالم محرم است، سلامٌ علی الحسین
حسرت به خاکِ سردِ مزاری نَبُردهایم
شکر خدا که قبل محرم نمردهایم
احیای خشکسالی چشم است با حسین
"صد مرده زنده میشود از ذکر یاحسین"
دارد برای تو کفنم میکند پدر
پیراهن سیاه تنم میکند پدر
بالاتر از تمام نسبهاست حدِّ من
جاروکش عزای تو بوده است جدِّ من
دست از شراب ناب بهشتی کشیده است
آنکس که چای تازه دمت را چشیده است
برگشتهایم، چشم به عفو تو داشتیم
حُرّیم و چکمه بر سر شانه گذاشتیم
خاکم ولی به زر بدلم کن حسینجان
مثل حبیبِ خود بغلم کن حسینجان
دستی به روی گونهی سینهزنَات بکش
اشک مرا بگیر و به زخم تنات بکش
ما با غم تو فارغ از این بند میشویم
در آتش عزای تو اسپند میشویم
امروز اگر که در دل هیئت نشستهایم
مدیون لطف مادر پهلو شکستهایم
زهرا به روی گریهکُنانت حساب کرد
ما را برای نوکریات انتخاب کرد
ما پای دیگ نذر تو برکت گرفتهایم
از پادوییِ مجلسات عزت گرفتهایم
در اوج درد، نام تو اعجاز میکند
دست سهسالهی تو گره باز میکند
این اربعین حوالهی پای مرا بده
جان رقیه یک سفر کربلا بده
تا با لب ترک ترکم پرپرت شوم
قربان تشنگیِ علیاصغرت شوم
پائینِ پات نالهی جانکاه میکشم
یاد عبا و اکبر تو آه میکشم
در علقمه دلت به چه دردی دچار شد
با آبروی اهل حرم شرمسار شد
**
تنها شدی که شمر تو را زیر پا گرفت
لبهات جای آب به سرنیزهها گرفت
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
دلتنگ #زیارت_اربعین
اشاره به حضرت رقیه سلام الله علیها
دستم ز دامن تو نگردد رها حسین
ای دستگیر نوکر بی دست و پا حسین
جز تو کسی به کاسهی ما اعتنا نکرد...
تنها امید ظرفِ غذای گدا..، حسین
حُبِّ تو ترس معصیتم را زیاد کرد
ای مظهر تجلّیِ خوف و رجا حسین
هرکس مسیر عاشقیاش را سوا نکرد
فردای حشر میکند او را سوا حسین
حُکم قبول بندگیِ ماست با خدا
حُکم قبولِ نوکری ماست با حسین
"آدم" برای گریه به تو آفریده شد
بانیِ خلقت همهی انبیا حسین
دَمنوش روضهات دمِ عیسی بن مریم است
هر چایخانهات شده دارُالشِفا حسین
در کشتی نجات..، "رقیّه" است ناخدا
ما را همین سه ساله رساندهاست تا حسین
ذکر تو را به روی لبم مادرت گُذاشت
سرمایهی مُحبَّت زهراست "یا حسین"
هرگاه بی قرار حریم تو میشویم
باید پناه بُرد به صحنِ رضا..، حسین
دلشورهی زیارت تو می کُشد مرا
این اربعین مرا برسان کربلا حسین
**
مقتل نوشته است نفس میزدی هنوز
وقتی که بست نیزه دهان تو را حسین
جسمت به راحتی نشود جمع و جور..، آه
آخر کشید کار تو بر بوریا حسین
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#شب_سوم
نوکر همیشه عشق خود ابراز میکند
با «یا حسین» نوکری آغاز میکند
دل خوش نکردهایم به اعمال خیر خود
ما را غم حسین سرافراز میکند
هر کار کوچکی که در این خیمه میکنیم
زهرا به دست خویش، پس انداز میکند
دل، دور مانده از حرم اما در این دو ماه
تا کربلا دو مرتبه پرواز میکند
سرّ است روضهها و دلم را امام عصر
مَحرم به درک قدری ازین راز میکند
ویرانهی دلی که پُر از معصیت شده
ذکر حسین، قلعهی نوساز می کند
درهای معرفت که به عالم گشوده نیست
گریه به داغ دختر او باز میکند
ما را محبتی که به دل بر رقیه هست
نزد عزیز فاطمه ممتاز میکند
جانم فدای شأن عظیمش که سالهاست
با دستهای کوچکش اعجاز میکند
**
فرمود رو به نیزهی بابا: ببین که زجر
با ضرب تازیانه مرا ناز میکند
پردهنشین عرش خداییم، پس چرا
بر ما نگاه، شمر نظرباز میکند؟!
✍ #محمدجواد_شیرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_رقیه_س_شهادت #شب_سوم
بگو به عشق بخواند کمی رسالهی ما را
که احترام کند مکتب سهسالهی ما را
هزارشکر که اجداد من غلام تو بودند
سپرده است خدا دست تو سلالهی ما را
چه افتخار بزرگیست این که از دم خلقت
سند زدند به عنوان تو قبالهی ما را
یقین که اهل سعادت نمیشدیم، که جز تو
کسی نگفت به ما فرق چاهوچالهی ما را
فقط تو از غم ما باخبر شدی و نگفتی
که گوش کس نشنیدهاست آهونالهی ما را
بریده بود دل ما از آستانهی رحمت
که گریه بر تو روا کرد استحالهی ما را
گدای هیچکسی نیستیم غیر تو بیبی
که دست لطف تو پُر میکند پیالهی ما را
بهشت قسمت ما میشود اگر که رقیه
به دست کوچکش امضا کند حوالهی ما را
همان که لطف و بزرگیش سهم اهلزمین شد
ولی به جور ستمپیشگان خرابهنشین شد
هزارشکر که آخر، سری زدی به خرابه
مسیح نیزهنشینم خوشآمدی به خرابه
چهخوب شد که به دیدارم آمدی دم رفتن
چهخوب داشتی ای ماه، مقصدی به خرابه
دوباره آیهی قرآن بخوان که از نفحاتت
وزیده عطر گلاب محمدی به خرابه
بگو به دیدنم آخر، چگونه آمدی ایسر؟
چرا که از تو نمانده بهجا ردی به خرابه
مرددی سر ماندن به احترام دل من
اگر هرآینه در رفتوآمدی به خرابه
چقدر فاصله افتاده است بین من و تو
که از تمامی سرها سرآمدی به خرابه
سر جسارت دشمن قدی به علقمه خم شد
قدی به خیمه، قدی در حرم، قدی به خرابه
مرا ببر که کنار تو راحت است خیالم
که ناگهان نرسد آدم بدی به خرابه
خوشآمدی که خوشآمد مرا رسیدن بابا
که آرزوی دل دختر است دیدن بابا
همین که بر سر نی آمدی به سوی رقیه
شدهست با تو برآورده آرزوی رقیه
دلیل اصلی آن ای عمو نبودن آب است
گرفته است اگر رنگ خون وضوی رقیه
دوباره راه مغیره رسیده است به مادر
همین که زجر میآید به جستوجوی رقیه
دلم خرابهنشین شد، از آن زمان که شنیدم
که یکخرابه گرفتهست رنگوبوی رقیه
برای گریه پی یک بهانه بودم و دیدم
روانه کرد دلم را یکی به سوی رقیه
صدای هاتفی آمد که خواند مرثیهای را؛
" فلک بسوز که آتش گرفته موی رقیه
سری بهنیزه بلند است روبروی رقیه
خدا کند که نباشد سر عموی رقیه"
دوباره در دل صحرا غزل بهبار میآید
به احترام تو روزی که آن سوار میآید
✍ #مجتبی_خرسندی ( با اندکی تصرف)
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#ورود_به_ماه_محرم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
به استعانتِ اشکِ عَلَی الدَّوامِ حسین
شروع میکنم این ماه را به نام حسین
دوباره چشمهی خون بین عرش جوشیده
تمام عالمِ امکان سیاه پوشیده
هزار شکر عجینیم با غم تو حسین
رسیدهایم به ماه محرم تو حسین
هزار شُکر که درگیر ماتمت شدهایم
دوباره مُحرِم ماهِ مُحَرَّمت شدهایم
قَبای بندگیِ خویش را کفن کردیم
لباس نوکری شاه را به تن کردیم
اجازه داده خدا تا ثواب کسب کنیم
سیاهههای عزا را دوباره نصب کنیم
میان سینهی ما آهِ تازه..، دم شده است
بساط چایی و اسپند هم علم شده است
چقدر فرش حسینیّه جا به جا کردیم
چقدر پادویی روضهی تو را کردیم
بقای نوکری از ربَّنای فاطمه است
به روضه آمدن ما دعای فاطمه است
در این حسینیه تحت لوای مولائیم
به زیر سایهی چادر نماز زهرائیم
خوشا به حال دو چشمی که غرقِ دریا شد
کسی که گریهکُنات شد..، عزیز زهرا شد
قسم به کوثر و زمزم، شفاست گریهی تو
برای هرچه مریضی، دواست گریهی تو
قسم به تذکرهی قدسی خدای جهان
"حسین"..، راه علاج است..، آی بیماران
اسیر معصیتِ ممتدم نکن ارباب
تو را به جان رقیه ردم نکن ارباب
مرا فقیر نگاهت بدانیام خوب است
گدای شاه خراسان بخوانیام خوب است
رکوع اشک شدم، گریهی نماز شدم
به جان دختر تو کربلانیاز شدم
چه میشود که به سمتت قدم قدم برسم
چه میشود که دم اربعین حرم برسم
**
چراغ سرخ دم قتلگاه روشن بود...
هزار نیزهی خونین درون یک تن بود
نفس نفس زدن او به آه بند شده
صدای چکمهی یک بددهن بلند شده
سنان کشانده عقب جمع نیزهداران را...
خدا بخیر کند حلق شاه عطشان را...
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#حضرت_زینب_س_شام
دلی که سوخته جز آه راه چاره ندارد
که داغ سوختگان غمت شماره ندارد
@hosenih
بیا به دیدن ما خستگان کنج خرابه
ببین که شام غریبان ما ستاره ندارد
بگو به مردم این شهر شوم خیره نمانند
بگو که اشک یتیم حرم نظاره ندارد
رقیه آمده و گریه می کند بغل من
گلایه می کند از این که گوشواره ندارد
گلایه می کند از این که چادرش شده غارت
به روی سر به جز این روسری پاره ندارد
رباب را چه کنم زیر آفتاب نشسته
تمام غصه اش این است شیر خواره ندارد
@hosenih
بغل گرفته خیالِ علی اصغر خود را
دلش خوش است ولی حیف گاهواره ندارد
شاعر: #حسن_شیرزاد
© اشعار آیینی حسینیه
زمزمه میکنم اسمتو رو لبم
مست حلاوت یا رب و یا ربم
تو این حرم بالا میره دعای من
جواب بندتو میدی خدای من
یا رب باز امشب نگاهم کن
یا رب بیزار از گناهم کن
یا رب بازم سر به راهم کن
****
کجا برم جز حرم منه رو سیاه
بگو بجز تو به کی ببرم پناه
ببین چه کرده دلم رو ذنوب من
بیا شفا بده قلبمو خوب من
یا رب کاری کن رها باشم
یا رب مثل بنده ها باشم
یا رب شیعه رضا باشم یا رب
****
اگه خراب بشه پشت سرم پلا
منو به تو میرسونه توسلا
همه دردا با گریه دوا میشه
اشکا مهر قبولی دعا میشه
امشب اشک چشم بی تابم
نذر ریحانه اربابم
خانم یا رقیه دریابم
****
خدا مرگم بده چه لبهای پر از خونی
خدا مرگم بده چه موهای پریشونی
خدا مرگم بده چه اوضاعی چه مهمونی
نه فرشی و نه چراغونی و نه سر دارم و نه سامونی
به ماها سر زدی سر زده اومدی
کو بدنت مگه پر زده اومدی
بابا نگو که کجا بودی
بابا همه جا با ما بودی
بابا زیر دست و پا بودی بابا
****
خدا صبرت بده شده ناموس آواره
خدا صبرت بده دخترت بین بازاره
خدا صبرت بده به غارت رفته گوشواره
نمونده گوشی و گوشواره بگو با عمو شبم تاره
سر تو خاکی خاکی معجرا
منو زدن مثه تک تک دخترا
بابا تو موج بلا بودم
بابا با نا محرما بودم
بابا من انگشت نما بودم بابا
****
خدا خیرش بده سر من عمه آزرده
خدا خیرش بده به جای من کتک خورده
خدا خیرش بده روزی صد مرتبه مرده
علم به دوش حرم بوده و تو هر کوچه سپرم بوده
حالا مراقب زخمای تازمه
بیا که لحظه تشییع جنازمه
بابا چشمم خوب نمیبینه
بابا سیلی خوردم از کینه
بابا گوشم خیلی سنگینه
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده هاست
جای من هم در میان هیئت جامانده هاست
دور هم جمعیم تا ابراز همدردی کنیم
"از حرم جا مانده ای" هم صحبت جامانده هاست
@hosenih
یک زیارتنامه خواندن ظهر روز اربعین
گوشه ی صحن و سرایت؛ حسرت جامانده هاست
کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود
آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده هاست
در خیالم بارها شش گوشه را بوسیده ام
عشق بازی با تو کار خلوت جامانده هاست
شهر خالی میشد از عشاق تو یادش بخیر
ازدحام شهرمان از کثرت جامانده هاست
گریه شاید درد دوری از تو را تسکین دهد
مثل شمعی سوختیم؛ این عادت جامانده هاست
من یقین دارم به او اجر زیارت می دهند
هرکسی روز جزا در کسوت جامانده هاست
بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس
نوبتی هم باشد آقا! نوبت جامانده هاست
دست مان از پنجره فولاد هم کوتاه شد
این هم آقای غریب! از غربت جامانده هاست
تکیه ها را شعبه ای از کربلا خواهیم کرد
تکیه ها چشم انتظار همت جامانده هاست
مادرت حتما به هر جامانده ای سر می زند
این تمام دلخوشی و لذت جامانده هاست
حال و روزم را رقیه خوب می فهمد حسین!
حاجت طفل یتیمت حاجت جامانده هاست
@hosenih
" صد پسر در خون بغلطد گم نگردد دختری "
خواندن از طفل سه ساله سنت جامانده هاست
طفل از روی شتر افتاده را سیلی زدند
از حرم جامانده ای را بی هوا سیلی زدند
شاعر: #علیرضا_خاکساری
© اشعار آیینی حسینیه
از امثال این شعر می توان در مقدمه روضه شب سوم استفاده کرد که در انتهای آن اشاره ای به نام حضرت رقیه سلام الله علیها نیز آمده است
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
🔰مجلس بیستم روضه حضرت زهرا
🔸ارتباط بین مناجات با امام زمان، روضه حضرت زهرا و روضه حضرت رقیه سلام الله علیهم
🔸 در دعای ندبه فرمود:
«هل من معین فاطیل معه العویل و البکاء»
یا صاحب الزمان کجاست گریه کنی که با هم برای غربت تو گریه کنیم
آخه خیلی سخته برای گریه کن که همراه نداشته باشه
برای گریه کن خیلی سخته وقتی برا عزیزش ناله میزنه اذیتش کنن
بهش اعتراض کنن
🔸عرضه بداریم یا صاحب الزمان
دلا بسوزه برا مادرتون
وقتی برا بابا ناله میزد
[یا به این تعبیر:
برای گریه کن سخته تنها باشه تنها گریه کنه اما از اون سخت تر اینه گریه می کنی بهت اعتراض کنن زخم زبان بزنن
قربون اون مادری که گوشه خونه شم ناله میزد میومدن به علی اعتراض می کردن ...]
اومدن اعتراض کردن به امیرالمومنین:
«علی بگو به فاطمه یا شب گریه کن یا روز» صدا زد علی جان به مردم بگو من مدت زیادی بین شما نمیمونم «ما اقل مکثی بینهم»
🔸اما عرض کنیم بی بی جان مردم مدینه به شما اعتراض کردن اما امان از مردم شام!
🔴گریز اول:
چرا؟!
آخه مردم شام برای آروم کردن دختر سه ساله سر بابا رو می برن
کجای دنیا وقتی بچه گریه کنه سر بریده بابا رو براش می برن ....
عمه جان این سر منور را
کمکم می کنی که بردارم
شامیان ای حرامیان دیدید
راست کفتم که من پدر دارم
*
ای پدر جان عجب دلی دارم
ای پدر جان عجب سری داری
گیسویم را به پات می ریزم
تا ببینی چه دختری داری
*
آیه های نجیب و کوتاهم
شبی از ناقه ام تنزل کرد
غنچه هایی شبیه آلاله
روی چین های دامنم گل کرد
*
دستی از پشت خیمه ها آمد
لاجرم راه چاره ام گم شد
در هیاهوی غارت خیمه
ناکهان گوشواره ام گم شد
*
هر بلایی که بود یا می شد
به سر زینب تو آوردند
قاری من چرا نمی خوانی؟
چه به روز لب تو آوردند
*
چشم های ستاره بارانم
مثل ابر بهار می بارد
من مهیای رفتنم اما
خو اهرت را خدا نگه دارد
🔴گریز دوم:
بی بی جان ای کاش بودی شهر شام
آخه امام باقر فرمود هر کدوم از ما گریه می کردیم با تازیانه آروممون می کردن ...]
یه گوشه خواب بودم خیلی آروم
ولی پیچید تو گوشم صداشون
نمیبردن اگه گشواره هامو
خودم میبخشیدم به دختراشون
گذشت و گم شدم توی بیابون
آخه از قافله جا مونده بودم
یکی اومد برم گردوند بابا
ولی کاشکی همونجا مونده بودم
بد اخلاقن چقدر مردای شامی
به جای قلب سنگه تو دلاشون
با این دستای سنگینی که دارند
دلم میسوزه واسه بچه هاشون
یه جوری زد چشام تاره هنوزم
یه جوری زد قدم از درد خم موند
جای دستش یکم بهتر شده اما
جای انگشترش رو صورتم موند
تو روی نیزه و من روی ناقه
تو چشمات باز و من دستام بسته
چقدر شکل همیم بابا نگاه کن
منم مثل تو دندونم شکسته
به ماه آسمون میگفت
شمع شبستون منی
یاد عمو بخیر که تو
مثل عمو جون منی
راستی تو از تو آسمون
ببین بابای من کجاست
بهش بگو که دخترت
ساکن تو خرابه هاست
کانال روضه های مکتوب:
@rozehayemaktoub
هدایت شده از متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب: خصوصیات شهید رئیسی میتواند الگوی مدیریتی کشور باشد. ۱۴۰۳/۴/۱۷
💻 Farsi.Khamenei.ir
رهبر انقلاب در طول زمان از دولت ها حمایت کرده اند اما جمع بندی همه فرمایشات ایشان این جمله است که #شهید_رئیسی_عزیز باید #الگو قرار گیرد
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
20230813_145228-AudioConverter.mp3
1.52M
#حضرترقیه_عزاداری
#شب_سوم_محرم
#شب_پنجم_صفر
#زمزمه #روضه
▪️زمزمه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
🎙سبک: سلام آقا که الان روبروتونم
سلام بابا...بیا بنشین به دامانم
سلام بابا...ببین در کنج ویرانم
سلام بابا
سلام بابا... ببین گیسو سپیدم من
به آغوشم... تورو آخر کشیدم من
پدر جانم
پدر جانم پدر جانم پدر جانم...
@nohe_sonati
یه ماه میشه...که لبهام و نبوسیدی
چِشِت روشن... لباسِ پارم و دیدی؟
پدرجانم
خبر داری؟..شبا رو خاکا می خوابم
ببین کرده... موهای سوخته بی تابم
پدر جانم
پدر جانم پدر جانم پدر جانم...
@nohe_sonati
از اون شب که. ..کتک خوردم چشام تاره
منو بد زد... لباسامم پر از خاره
پدر جانم
یه جمله من...میگم با این سرِ پُر درد
بدون جایِ.... بغل کردن .بلندم کرد
پدر جانم
پدر جانم پدر جانم پدر جانم...
@nohe_sonati
ازون مجلس ... دیگه من با همه قهرم
بهم میگن.... کنیزِ مردمِ شهرم
پدر جانم
یه پیغامم... بابا واسه عمو دارم
بیار چادر... آخه من آبرو دارم
پدر جانم
پدر جانم پدر جانم پدر جانم...
@nohe_sonati
✍قاسم نعمتی
شعر_و_سبک_مداحی_سنتی
همه دنیا برای بقیه
سر گرد و خاکیتم برای من
بسه دیگه این تنور و اون تنور
یه کمم بیا بشین رو پای من
وقتی از رو نیزه افتادی زمین
نمیدونی چی میومد به سرم
همه رو شاید ببخشم ولی از
نیزه دار سر تو نمیگذرم
اون از اون که بی خبر رفتی سفر
حالا هم که اومدی نمیبریم
راستی بهت گفته بودم تو کوچه ها
بازار برده فروشا بگذریم
راست میگن که یک شبه بزرگ شدم
دندونای شیریمو اصلا دیدی
دختری که وصله جون تو بود
میدونی که چند شبه نبوسیدی
من فقط یه کم موهام سوخته همین
یه کمم کبوده رنگم مگه نه
لباسام یه ذره نا مرتبه
ولی من هنوز قشنگم مگه نه
#حضرت_رقیه_س_شهادت
بعد از تو هر کس گفت «بابا» گریه کردم؛
با خاطرات مشک و سقّا گریه کردم
با خنده رفتم کربلا اما از آنجا
تا شام را صحرا به صحرا گریه کردم
@hosenih
هم کربلا هم کوفه هم دروازهی شام
نام تو را بردند هر جا گریه کردم
گفتم تو را قدر دو دنیا دوست دارم
آنقدر زد قدر دو دنیا گریه کردم
از کاروان وقتی که جاماندم، برایت
با هر نفس همپای زهرا گریه کردم
دیدم رباب آهسته دارد میکشد باز،
بر خاک با انگشت، دریا ، گریه کردم...
بر داغ گوش و گوشوار و زخم پهلو
تا درد دست و تاول پا گریه کردم
@hosenih
با گریه گفتم ای علی اکبر کجایی؟
بر صورتم زد بیشتر تا گریه کردم
تو روی نی بودی و زجر بیمروت
با نیشخند آمد من امّا گریه کردم
شاعر: #میثم_کاوسی
© اشعار آیینی حسینیه
خرابه چراغونه امشب، قناری غزل خونه امشب
موهام فرش مهمونه امشب.. دلَم خونه امشب! – ♫
بابا نبودی ببینی پر معجرم سوخت
بابا نبودی ببینی که موی سرم سوخت! – ♫
بابا نبودی ببینی؛ که خاکستَرم سوخت
نبودی ببینی پرم سوخت – ♫
لبام دیگه خندونه امشب؛ وَلی چشما گریونه امشب
بابام گفته میمونه امشب.. دلم خونه امشب – ♫
بابا نبودی ببینی که دستامو بَستن
بابا نبودی ببینی؛ دلَم رو شکستن – ♫

بابا نبودی ببینی، چی اومد سرِ من!!
سرم رو شکستن – ♫
شب باد و بارونه امشب
پریشونه این خونه امشب – ♫
دیگه رفتن آسونه امشب
دلم خونه امشب….. – ♫
بابا نبودی ببینی رو خارا دویدم
بابا نبودی ببینی که زهرا رو دیدم – ♫
بابا نبودی ببینی که من چی کشیدم
دویدوم بریدم…….. – ♫
—–|●♯♩♪♫♬♬♫♪♩♯●|—–
مداحی زمینه سید محمدرضا نوشه ور شب سوم محرم ۱۴۰۰ شهادت حضرت رقیه با متن نوحه من چقدر با روزای قبلم فاصله دارم قدر تموم قافله بابا آبله دارم هیئت مکتب العباس (ع)
من چقدر با روزای قبلم فاصله دارم
قدر تموم قافله بابا آبله دارم
حالا اومدی حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی
حالا که بار سفر بستم از این دنیا اومدی
عمو عباس رو نیاوردی چرا تنها اومدی
از وقتی که رفتی من کارم بجز هق هق نیست
دیگه رقیه ات بابا رقیه سابق نیست
من الذی ایتمنی
منی که اصلا یک ماهه از تو خبر نداشتم
طعنه شنیدم برای این که پدر نداشتم
حالا اومدی خوابن حالا که تموم دخترای شام اومدی
حالا که نمیتونم بگم اومد بابام اومدی
حالا که سفید شد از نبودنت موهام اومدی
عقیقتو بخشیدی به ساربان فهمیدم
منم النگو هامو به این و اون بخشیدم
من الذی ایتمنی
تا که سر تو اینجوری دیدم خیلی دلم سوخت
منم شبیه موی سر تو موی سرم سوخت
از غصه پرم خیلی از نبودن داداش علی اکبر دلخورم
معلومه وقتی نباشه من همش سیلی میخورم
افتادم روی زمین ولی نیوفتاده چاردم
دیگه تموم شد حرفام طبق رو بردار عمه
بگو حلالم کردی خدا نگهدار عمه
من الذی ایتمنی
بابایی خیال کردی قهرم حالا اومدی واسه آشتی
نمیگی چرا رفتی و ما رو تنها گذاشتی عزیزم
═══════❖═══════
بابایی رقیه بمیره که بالای ابروت کبوده
مگه گریه کردی که اینجور سر و روت کبوده عزیزم
═══════❖═══════
سر جاش دیگه نیست حواسم واویلا
ببین پاره پارست لباسم واویلا
═══════❖═══════
یه چند وقتیه که گرسنه خوابیدم
یه کم نون میاوردی واسم واویلا
مگه گریه کردی که اینجور سر و روت کبوده عزیزم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
سرت کو؟ سرت کو؟ که سامان بگیرم
سرت کو؟ سرت کو؟ به دامان بگیرم
@hosenih
سراغ سرت را من از آسمان و
سراغ تنت از بیابان بگیرم
تو پنهان شدی زیر انبوه نیزه
من از حنجرت بوسه پنهان بگیرم...
قرار من و تو شبی در خرابه
پیِ گنج را کنج ویران بگیرم...
@hosenih
هلا! میروم تا که منزل به منزل
برای تو از عشق پیمان بگیرم
شاعر: #محمد_رسولی
© اشعار آیینی حسینیه
80557_140169175855_1376256.mp3
1.47M
#حضرترقیه_عزاداری
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#تک_ضرب #سنگین
▪️نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
🎙سبک: تا مشکتو تو آب زدی...
منتظرم تا که بیای
سر روی زانوت بذارم
رو صورت قشنگ تو
من گل بوسه بکارم
دل من رو توی ویرونه غم گرفته
میریزم اشک، عمه ی من ماتم گرفته
به حال این دختر تنها و غریبت
میدونم قلب تموم عالم گرفته
بابا جون...
@nohe_sonati
اومدی بابا با سرت
به دخترت سر بزنی
اومدی تا خرابه رو
نقشی ز حیدر بزنی
بیا بگم من براتو درد دلامو
بزارم روی لبای، خونیت لبامو
بگم بعد تو به ما بابا چی گذشته
بگم که عمه همیشه داشته هوامو
باباجون...
@nohe_sonati
گوشواره هامو بردن و
ببین گوشم پاره شده
دختر نازت باباجون
اسیر و آواره شده
رقیه ت از دشمن بی دین خورده سیلی
مث زهرا صورتم بابا، گشته نیلی
سرم خورده سنگ شامی ها وشکسته
مارو چرخوندن توی شام با دست بسته
بابا جون...
@nohe_sonati
حالا که اومدی پدر
دخترتم همرات ببر
از بس که سختی کشیدم
اومده طاقتم بسر
نمیخوام بعد تو دیگه این زندگانی
زبعد تو شد بهار عمرم خزانی
دلم میسوزه برای عمه باباجون
تو این سختی ها شده عمه قد کمانی
بابا جون...
@nohe_sonati
✍اسماعیل تقوایی
شعر_و_سبک_مداحی_سنتی
تا اومدی تو از سفر از مجید بنی فاطمه
ـ
خوش اومدی تو از سفر بابا، تورو خدا منو ببر بابا ✿♯
کجا یهو تو بی خبر بابا، گذاشتی رفتی ✿♯
دیگه تمومه گریه و زاری، تمومه این شبای بیداری ✿♯
آخه نگفتی دختری داری، گذاشتی رفتی ✿♯
نذار بازم بهم جسارت شه ◦♩✿╱✹ همین لباس پاره غارت شه ✿♯
منو ببر که عمه راحت شه ✿♯

بابا بابایی ◦♩✿╱✹ نبودی از همه کتک خوردم ✿♯
یه جوری زد که عمه گفت مردم ◦♩✿╱✹ به خاطر تو طاقت آوردم ✿♯
بابا بابایی ◦♩✿╱✹ بیابونا نمیره از یادم ✿♯
تو راه کوفه جون دادم ◦♩✿╱✹ تو خواب من از رو ناقه افتادم ✿♯
رو نیزه بودی ◦♩✿╱✹ سه سالتو چقدر دادن آزار ✿♯
گوشای خونیمو دیدی انگار ◦♩✿╱✹ بذار بگم چی شد توی بازار ✿♯
رو نیزه بودی ◦♩✿╱✹ مارو بهم دیگه نشون میدن ✿♯
به زور النگوهامو دزدیدن ◦♩✿╱✹ بابا نامحرما منو دیدن ✿♯
چند شعر مناسب با سینه زنی #شور
البته با این تذکر که این اشعار در دسترس همه است و لزوما بهترین اشعار نیست اما شاید به نسبت برخی مداحی ها مناسب تر باشد:
👇👇👇
https://kashoob.com/audio/yY2lE/سید-مظلوم-حسین-جان
سید مظلوم، حسین جان
ای عزیز دلم نریمان پناهی
ای عزیز دلم ای حسین شهیدم
ای عزیز دلم به خدا که بریدم
ای عزیز دلم ناله هاتو شنیدم
ای عزیز دلم ، ای عزیز دلم
تو حسین منی
سخته با تن زخمی دست و پا بزنی
تن زخمیتو به سرنیزه ها بزنی
پیش نهر فرات آبو صدا بزنی
سخته بگی تشنمه با نیزه جواب بدن
حتی نخواستن به یه شیرخواره هم آب بدن
فقط میخوان خواهرتو بیشتر عذاب بدن
اَلسلام علی شَیبِ الخضیب
اَلسلام علی خَدِّ التریب
سرنوشتو ببین
چی سر حرم اومد ماه نیزه نشین
همه هستیِ زینب مونده روی زمین
خون حنجرتو بردن به عرش برین
سرنوشتو ببین ، سرنوشتو ببین
تو حسین منی
سرنوشت تو این بود تشنه جون بکَنی
ای برادر من زخمی ترین بدنی
نَه عقیق یمن مونده نَه پیرهنی
سخته بخوان بعد تو به خیمه ها آب بدن
آب خنک به حرمت پیش رباب بدن
فقط میخوان خواهرتو بیشتر عذاب بدن
اَلسلام علی شَیبِ الخضیب
اَلسلام علی خَدِّ التریب
ای غریبم حسین
اَلسلامُ علی شَیبِ الخضیبم حسین
نور دیده ی من ، خَدِّ التریبم حسین
رفتی و غمت آخر شد نصیبم حسین
ای غریبم حسین ، ای غریبم حسین
تو حسین منی
تو همونی که مادر گفته بی کفنی
وای من که عزیزم پاره پاره تنی
ای امون من از این صبر حسنی
بگو که پیغاممو به ابوتراب بدن
این سرو میبرن به مجلس شراب بدن
طناب آوردن که منو بیشتر عذاب بدن
اَلسلام علی شَیبِ الخضیب
اَلسلام علی خَدِّ التریب
ای عزیز دلم نریمان پناهی
اگه رومو نزنی زمین میام
مگه من چند دفعه اربعین میام
بذاره اگه امام رضا میام
مگه من چند دفعه کربلا میام
کم زنده ام با همین غم زنده ام
مگه من چند تا محرم زنده ام
غم دارم یه حرم کم دارم
از همون بچگیام عشق محرم دارم
میرسم با این حواله کربلا
جای دختر سه ساله کربلا
بدرقه ام گریه های مادرمه
شاید این زیارت آخرمه
با یاد رباب توی مشایه
نمیرم یه لحظه زیر سایه
با روضه توی صحرا میرم
پا به پا مهدی زهرا میرم
کم زنده ام با همین غم زنده ام
مگه من چند تا محرم زنده ام
غم دارم یه حرم کم دارم
از همون بچگیام عشق محرم دارم
بذار بگم با زبون ساده
همین «حسین حسین» هم از سرم زیاده
خدا اجازهشو به هر کسی نداده
به چشم تو بدهکارم، به عشق تو گرفتارم
نمیخوام از خدا چیزی، تا وقتی که تو رو دارم
بذار بگم با زبون ساده
همین «حسین حسین» هم از سرم زیاده
خدا اجازهشو به هر کسی نداده
ـــــــــــــــــــــــــــ
پُرِ دردم... دوا میشم، منم حاجتروا میشم
دلم قرصه با دست تو، تُوی محشر سوا میشم
خودت سرشتی آب و گل من
مگه خودت کاری کنی برا دل من
با دستای خود تو حل شه مشکل من
ـــــــــــــــــــــــــــ
من اون ذرهم که ناچیزم، تویی عشق دلانگیزم
دلم گرمه به اشکی که تو دریای تو میریزم
دلم شده باز مسافر تو
یه روز میشم تو کربلا مجاور تو
آوارۀ عالم میشم به خاطر تو
#سینه_زنی_امام_حسین