⏺دودمه شب هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام⏺↘️
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
ای پراکنده شده پیکر تو دور و برم ، پسرم ای پسرم
اربا اربا شده از داغ تو بابا جگرم ، پسرم ای پسرم
#دودمه
#ویژه_ایام_محرم
#شب_هشتم_محرم
#روضه #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
⏺دودمه شب هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام
می زنم من دست بر هم می زنی تو دست و پا ، حیدر کرب و بلا
خاک عالم بر سر این روزگار بی وفا ، حیدر کرب و بلا
⏺دودمه شب هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام
ای پراکنده شده پیکر تو دور و برم ، پسرم ای پسرم
اربا اربا شده از داغ تو بابا جگرم ، پسرم ای پسرم
کانال سبک و شعر
میخواستم چراغ شبهام باشی
میخواستم همیشه باهام باشی
میخواستم عصای دستام باشی
ای علی اکبرم وقتی رفتی از حرم
یادم اومد مادرم ای قد و بالات و برم
حالا اومدم بالا سرت چی شده گلم با پیکرت
منم و نفس نفس زدن تو و نفسهای اخرت
****
میخواستم یار امامت باشی
ای یوسف عزیز امت باشی
فردا تو پناه عمت باشی
پیر شدم با رفتنت لحظه افتادنت
پیش چشم کشتنت آه اربا اربا شد تنت
وقتی به تو میرسم علی میبینی که بی کسم علی
بیا و یه کم آروم بگیر تو رو به علی قسم علی
****
میخواستم برام پر و بال باشی
تا فردا برام کمک حال باشی
افتادم کنار گودال باشی
پاره پارست این بدن پیش چشمم جون نکن
دست و پا اینقدر نزن دلبر رعنای من
پسرم و کشتن ای خدا تموم تنش جدا جدا
چی جوری بلند شم از زمین تا ببرمش به خیمه ها
ای گل آلالهٔ من گشته اي از کینه پرپر
دیده بگشا بر روی من ولدی علیّ اکبر
ای تمام حاصل من
سوزد از داغت دل من
آه و واویلا، واویلا
ای که در بین خلایق اشبَهُ الناسی به جَدّم
بسکه داغ تو عظیم است از غمت خمیده قَدّم
لاله گون شد پیکر تو
غرق خون شد پیکر تو
آه و واویلا، واویلا
ای رُخِ غرقِ به خونت تا قیامت آفتابم
چون کنار تو رسیدم دادم از کف صبر و تابم
شد خَموش از غم چراغم
عمه ات آمد سُراغم
آه و واویلا، واویلا
در غمت تا روز محشر آسمان بادا سیه پوش
بعدِ تو ای اکبر من شمع صبرم گشته خاموش
صیدِ اعدا گشته ای تو
اِرباً ارباً گشته ای تو
آه و واویلا، واویلا
شعر مداحی بالا بلند بابا محمود کریمی
ای ماهی غرق خونم
ای باغ گل خزونم
پاشو که منم مثه تو نیمه جونم
🌼💐🌷🌹🌺🌻🌸
بالا بلنده بابا گیسو کمنده بابا
اگه تو بری تو این غریبی
دل به کی ببنده بابا
🌼💐🌷🌹🌺🌻🌸
از من مگه دل بردی
حال پدرو ندیدی
کشتی منو بسکه رو خاک پا کشیدی
تازه جوون بابا دردت به جون بابا
حالا دیگه کی بشه عصای غرق به خون بابا
🌼💐🌷🌹🌺🌻🌸
بالا بلنده بابا گیسو کمنده بابا
اگه تو بری تو این غریبی
دل به کی ببنده بابا
🌼💐🌷🌹🌺🌻🌸
بالای سرت می شینم
جون کندتو می بینیم
آتیشه به جای دل تو عمق سینه ام
رفتی همه امیدم رفتی یل رشیدم
حال دلمو باید بپرسی از محاسن سفیدم
🌼💐🌷🌹🌺🌻🌸
بالا بلنده بابا گیسو کمنده بابا
اگه تو بری تو این غریبی
دل به کی ببنده
#شعر_عاشورایی
#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#غزل
🔹بعد از تو...🔹
دلتنگی همیشۀ بابا علی علی!
سردارِ لشکر من تنها علی علی!
قدری بمان، به دل نگرانهای این حرم
مهلت بده برای تماشا علی علی!
باید «وَ إن یکاد» بخوانم که دور باد
چشمان بد از این قد و بالا علی علی!
یک سوی خیره چشم همه: این پیمبر است
یک سوی باز مانده دهانها: علی... علی
این گونه پا مکش به زمین، میکُشی مرا
بنگر نفس نفس زدنم را علی علی
از هم گسست رشتۀ تسبیحم آه... آه...
از هم گسست... ارباً... اربا... علی... علی...
جز آب چشم و آتش دل بعد از این مباد
بعد از تو خاک بر سر دنیا علی علی...
📝 #محمدمهدی_سیار
🌐 shereheyat.ir/node/3052
✅ @ShereHeyat
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید
یا که بردید به تشییع، پدر را نبرید
پدری داغ جوان دید ملامت نکنید
روی زانو اگر افتاد شکایت نکنید
@hosenih
چونرمق نیست تکانی بدهد پایش را
پس بگیرید همه زیر بغل هایش را
نکند ناله که زد طبل برایش بزنید
جلوی چشم همه زشت صدایش بزنید
آی مردم جگر سینه زنان غم دارد
غم سنگین شب هشت محرم دارد
غم آن لحظه که ارباب به شهزاده رسید
ولدی گفت نشست و ز جگر ناله کشید..
ای جوانمرد، جوانمرگ شدی یا نشدی؟
پیش پای پدر خویش چرا پا نشدی
خنده ها بیشتر و جسم تو کمتر شده است
نیستی و همه دشت، پیمبر شده است
زرهت حرز علی داشت،دریدند چرا
گرگ ها چنگ به روی تو کشیدند چرا
داغ سنگین تو را شانه من تاب نداشت
تشنه بودی، پدر تشنه تو آب نداشت
قوت چشم تر من، کمرم را نشکن
حرمت ریش من و اهل حرم را نشکن
نیزه نگذاشت که آه تو به پایان برسد
جان به لب های تو ای محتضر آسان برسد
مانده ام با تو و اینگونه گرفتار شدن
رشته رشته شده ای مثل عبای تن من
آیه ها چیده شد افسوس که کوثر نشده
نه هنوز این تن پاره علی اکبر نشده
چشم زد قامت طوبای تورا چشم حسود
پای جسم تو می افتادم اگر عمه نبود
⏹
© اشعار آیینی حسینیه
بسم الله الرحمن الرحیم
#مناجات_با_خدا
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#وحید_محمدی
▶️
حال بکاء و دیده ی گریانمان بده
بغض مدام و اشک فراوانمان بده
این چشم ها که بوی شهادت نمی دهد
چشمی شبیه چشم شهیدانمان بده
@hosenih
همت برای توبه و ترک گناه نیست
اما بیا و قلب پشیمانمان بده
حال خراب این دل ما را درست کن
در بین روضه حال پریشانمان بده
دلمرده ایم بسکه حرم را ندیده ایم
یک یا حسین دم بده و جانمان بده
حالا که راه کرببلا بسته، لطف کن
برگ برات شاه خراسانمان بده
ما و پناهِ درگهِ سلطانِ عالمین
خط امان ز بار گناهانمان بده
@hosenih
جان مؤذن حرم، اذن زیارتِ
پائین پای حضرت جانانمان بده
قربان آن پدر که ز داغ پسر خمید
داغی دگر شبیه علی اکبرش ندید ...
⏹
© اشعار آیینی حسینیه
شعر مناجات با امام حسین علیه السلام
شعر سینه زنی شور امام حسین علیه السلام
شعر حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
شعر حضرت رقیه سلام الله علیها
شعر قاسم بن الحسن علیهماالسلام
شعر علی اکبر علیه السلام
لیست اشعار عصر عاشورا (بدون لینک)
لیست شعر اسارت ، حضرت زینب و اربعین در اولین پیام کانال: https://eitaa.com/rozehayemaktoub3/28
سیدالشهدا، سیدالشهدا
سیدالشهدا یا مقطع الاعضا
مونده روی زمین، پیکر تو رها
السلام علی من دَفَنَ اهل قُری
خواهرت اگه نیست، رفته شام بلا
ریگ و رمل بیابان برات گرفتن عزا
سیدالشهدا، سیدالشهدا
سیدالشهدا یا مقطع الاعضا
--
همه منتظرن، مادرش برسه
کاش صدای برادر به خواهرش برسه
دست قاتل اگه، به سرش برسه
آخ خدا به داد موی دخترش برسه
سیدالشهدا، سیدالشهدا
سیدالشهدا یا مقطع الاعضا
--
ماه نیزه نشین، شمع روشن من
بی تو مرگه برا من نفس کشیدن من
زخمیه تن تو، زخمیه تن من
غم نخور اگه آتیش گرفته دامن من
سیدالشهدا، سیدالشهدا
سیدالشهدا یا مقطع الاعضا
همونی که ازم پدرم رو گرفت
بایه عده حرامی دور و برم رو گرفت
..
#سینه_زنی
#امام_حسین
#شور
بگذارید كنار بدنش گریه كنم
بر تن زخمیِ بی پیرهنش گریه كنم
تا كه سر داشت نشد خون سرش پاك كنم
بگذارید به زخم بدنش گریه كنم
چه غریبانه فغان كرد مرا آب دهید
بگذارید به سوز سخنش گریه كنم
بگذارید گلم را كه فتاده است به خاك
كنم از چادر مادر كفنش گریه كنم
ساربانان مزنیدم به خدا خواهم رفت
اندكی صبر كنار بدنش گریه كنم
سید محمد جوادی
#حضرت_زینب
#وداع_کربلا
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
مرثیه عاشورایی
دلت می لرزد از فریادهای آخرم برگرد
دلم می لرزد از خون گریه های خواهرم برگرد
مرا بگذار در گودال با سر نیزه ها تنها
نبینی نیزه کاری تا شود بال و پرم برگرد
برو جان تو و جان صلابت های معجرها
تویی بعد از من و عباس امید حرم برگرد
نگاهت را بگیر از چشم های من خداحافظ
ببین که شمر پرسه می زند دور و برم برگرد
نفس هایم به آخر میرسد طاقت نداری تو
ببینی کُندی خنجر به زیر حنجرم برگرد
برایت سخت خواهد بود از نزدیک این صحنه
چه خواهد کرد تاب پنجه با موی سرم برگرد
هنوز از ضربه هایش چند تای دیگری مانده
شده وقت حسینم وا حسین مادرم برگرد
گلی گم کرده بودی گر که امشب در دل صحرا
بیا گودال دنبالش بیا با دخترم برگرد
#امام_حسین_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#عاشورا
#حسن_کردی
#روضه
#گودال
#امام_حسین
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
قافله سالار من ، کجایی ای دوای دردم …
پی تو هرکجا میگردم ، تو رو تو قتلگاه گم کردم…
ای بدن صد پاره ، رو خاک داغ این صحرایی!!
چرا مقطع الاعضایی ، بگو کجا برم تنهایی ، وای من از عاشورا…
زمین و آسمون غمگینه ، یه خواهری داره میبینه!!!
یکی میشینه روی سینه ، وای من از عاشورا…
باید بمیره از غم دنیا ، تو قتلگاه به پیش زهرا…
دوازده ضربه زد واویلا ،داغته روی سینم و…
#امام_حسین_ع_مناجات_محرم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
#امام_حسین
جان به ما داده ربنای حسین
جان عالم فقط فدای حسین
به خدا می رسیم با گریه
سجده کردیم بر خدای حسین
به بلای عظیم ممتحنیم
چونکه هستیم مبتلای حسین
پادشاهان اسیر ما همه اند
چون گداییم ما گدای حسین
مثل مجنون، اسیر لیلائیم
عشق ما چیست، کربلای حسین
دل ما خانهء شهیدان است
مستحقیم بر دعای حسین
نفس ما به روضه ها بند است
پر کشیدیم در هوای حسین
پای دین و عقیده می مانیم
جان خود می دهیم پای حسین
مادرش فاطمه برای خدا
همه را می خرد برای حسین
دم مغرب، دم اذان شده است
اشهد ما حسین جان شده است
@hosenih
قد غم دال بوده ساعتِ سه
وقت جنجال بوده ساعتِ سه
لشکر مست های کوفه نشین
دور گودال بوده ساعتِ سه
خواهری در پی برادر خود
بی پر و بال بوده ساعتِ سه
آنقدر که دویده در مقتل
خسته، بی حال بوده ساعتِ سه
دیده افتاده دست شمر، حسین
دیده پامال بوده ساعتِ سه
سختی هر دقیقه کشتن او
قدر صد سال بوده ساعتِ سه
ذوالجناح آمده بدون حسین
خون، روی یال بوده ساعتِ سه
چشم غارتگر سپاه یزید
پی خلخال بوده ساعتِ سه
گیسوی دخترش پریشان شد
چونکه بی شال بوده ساعتِ سه
آتش و خون نشسته در صحرا
می خورد لطمه صورت زهرا
@hosenih
سر که افتاد مادرش افتاد
پیش او جدّ اطهرش افتاد
حلق او از حروف قرآن، پُر
جای نیزه به حنجرش افتاد
کوفه تا شام را قیامت کرد
سنگ میخورد و خواهرش افتاد
سر میان تنور و دیر و درخت
یاد غمهای دیگرش افتاد
مثل گودال، زیر پاها رفت
در مسیری که دخترش افتاد
لگد زجر تا اسیرش کرد
دردهایی به پیکرش افتاد
خون تازه ز صورتش می ریخت
خون به هر جای زیورش افتاد
مثل زهرا که بین آتش سوخت
شعله ها بر موی سرش افتاد
خار در چشم دشمنش بود و
خار در پای لاغرش افتاد
کشتهء روزهای تنهایی است
دختری که عجیب، بابایی است
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسین_ع_مناجات
هر دم ز آه حسرت تو آه می کشم
با مقتل شهادت تو آه می کشم
@hosenih
در آرزوی یک سحر کربلای تو
در حسرت زیارت تو آه می کشم
اصلا سلام من به امید جواب توست
با شوق یک اجابت تو، آه می کشم
ای رحمت وسیع خدایی، نگاه کن
در آرزوی رحمت تو آه می کشم
قربان آیه آیه ی لب های زخمی ات
دائم برای غربت تو آه می کشم
با یاد ساربان و عقیق یمانی ات
با لحظه های غارت تو آه می کشم
@hosenih
با یاد خیزران و لب چوب خورده ات
با آن همه مصیبت تو آه می کشم
شاعر: #وحید_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
تا نغمه ی حسین نوایش به ما رسید
دادی زدیم و فضل خدایش به ما رسید
مارا نوشته اند شکار کمند یار
شکرخدا که زلف رهایش به ما رسید
@hosenih
کعبه نبرد و قسمت ما کربلا نمود
سعیش به دیگران و صفایش به ما رسید
حتی برات مشهد ما دست کربلاست
سهمیه ی امام رضایش به ما رسید
دستور داده است به ما: فَابْکِ لِلْحُسَیْن
سلطانِ “طوس” توصیه هایش به ما رسید
گرچه گرسنه کشته شد و تشنه ذبح شد
اما همیشه آب و غذایش به ما رسید
زخم هزار نیزه و خنجر به او رسید
اجر طواف کرب و بلایش به ما رسید
@hosenih
میگفت این قبیله عبا شد نصیب ما
میگفت آن قبیله قبایش به ما رسید
جسمش به خاک ماند و کسی دست هم نزد
تا که پس از سه روز زنان بنی اسد…
شاعر: #رضا_قربانی
© اشعار آیینی حسینیه
یا مولاتی یا زهرا:
ز داغ کام خشکت دل خسته و کبابم
اي سر بريده چون تو در زير آقتابم
کي ميبرم ز خاطر حسين عزيز زهرا
قد خميده ات را حسين عزيز زهرا
آن قامت رشيد حسين عزيز زهرا
در خون تپيدات را حسين عزيز زهرا
کي مي رود ز يادم حسين عزيز زهرا
لبخند آخر تو حسين عزيز زهرا
در پيش ديدگانم حسين عزيز زهرا
بريده شد سر تو حسين عزيز زهرا
آن سينه ي شکسته حسين عزيز زهرا
کي مي رود ز يادم حسين عزيز زهرا
بر حلقه خون فشانت حسين عزيز زهرا
با گريه بوسه دادم حسين عزيز زهرا
کي مي رود ز يادم حسين عزيز زهرا
بر نيزه رفته بودي حسين عزيز زهرا
قرآن ز نيزه خواندي حسين عزيز زهرا
ديده به من گشودي حسين عزيز زهرا
کي مي رود ز يادم حسين عزيز زهرا
زخم لب کبودت حسين عزيز زهرا
از ني زمين فتادي حسين عزيز زهرا
قربان آن سجودت حسين عزيز زهرا
راس تو را به نيزه حسين عزيز زهرا
رقصانده دشمن تو حسين عزيز زهرا
کي مي رود ز يادم نيمه شب خرابه
جان داد دختر تو پيش من و ربابه
مارا به جرم عصمت حسين عزيز زهرا
ويرانه جاي دادندحسين عزيز زهرا
راس تو را ميانه حسين عزيز زهرا
تشت طلا نهادند حسين عزيز زهرا
کي مي رود ز يادم غم هاي آن جسارت
شد صد هزار دفعه بر زينبت جسارت
اي بي کفن برادربر حال من نظاره
جان ميدهم به يادآن جسم پاره پاره
#سینه_زنی_حضرت_زینب
مگه یادم میره اون داغی که کسی ندیده
مگه یادم میره من بودم و گلای چیده
مگه یادم میره من بودم و سر بریده
مگه یادم میره یک کاروان بچه و زن رو
مگه یادم میره اون ماجراهای کفن رو مگه یادم میره طعنه های خولی به من رو
مگه یادم میره دستای اون یل دلاور
مگه یادم میره لبخند روی لب اکبر
مگه یادم میره گهواره خالی اصغر
مگه یادم میره گوشواره های دخترت رو
مگه یادم میره خون لخته روی سرت رو
مگه یادم میره دزدیدن انگشترت رو
#سینه_زنی_حضرت_زینب
متن حسین جان ای آبروی دو عالم محمدحسین پویانفر
حسین حسین
حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
خداحافظ ای برادر زینب به خون غلطان در برابر زینب
به خون غلطان در برابر زینب
برادر جان بی تو در دل صحرا شده تنها خواهرت گل زهرا
شده تنها خواهرت گل زهرا
حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
حسین
دانلود مداحی حسین جان ای آبروی دو عالم محمد حسین پویانفر
ز زخم تنت روی ریگ بیابان به اشک دل و سوز آه یتیمان
خدایا از این غم چه چاره کنم
تنت بی سر مانده در دل صحرا سرت هر دم روی نیزه ی اعدا
خدایا از این غم چه چاره کنم
کند گریه خواهر تو به هر شب حسین
شده محمل جای روضه ی زینب
حسین
به شهر شام در هجوم نظرها کند خنده دشمنت به غم ما
کند خنده دشمنت به غم ما
زند سیلی دشمنت به رخ من دلم خون است از جسارت دشمن
خدایا از این غم چه چاره کنم
حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
حسین
حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
#شور
#روضه
#حضرت_زینب
در این شعر می توان به جای «اگرچه» از واژه «منم که» یا «برادر» «حسین جان» استفاده کرد
اگر چه داغ روی داغ دیدم
اگر چه طعنه از دشمن شنیدم
اگر چه سفید از غصّه مویم
اگر چه چون هلال از غم خمیدم
اگر چه سر زدم بر چوب محمل
اگر چه ناله از دل برکشیدم
اگر چه با نگاهی اشک آلود
دل از هجده عزیز خود بریدم
اگر چه پا به پای چند صیاد
به دنبال غزالان می دویدم
اگر چه از گلوی پاره پاره
به مقتل خم شدم گلبوسه چیدم
اگر چه دور از چشم حسینم
به روی خاک زندان آرمیدم
خدا داند چو در راه خدا بود
به چشمم غیر زیبائی ندیدم
من از روزی که چشم خود گشودم
بلای دوست را بر جان خریدم
دلم خوش بود در باغ ولایت
به هجده لالۀ سرخ و سفیدم
بریز ای اشک چون باران به دامن
بسوز ای دل به گل های امیدم
گلستان مرا در خون کشیدند
مرا در دامن هامون کشیدند
دریغ از لاله های پرپر من
زهفتادو دو خونین اختر من
دریغ از آن عزیزانی که خفتند
به خون در پیش چشمان تر من
خودم دیدم سر پاک حسینم
جدا شد پیش چشم مادر من
خودم دیدم که در خون دست وپا زد
به روی دست بابا اصغر من
خودم دیدم که قطعه قطعه گشته
زتیر و نیزه، جسم اکبر من
خودم دیدم که پامال خزان شد
گل من یاس من نیلوفر من
خودم دیدم که هجده سر چو خورشید
همه گشتند برگرد سر من
خودم دیدم که سرها گریه کردند
بر احوال دل غم پرور من
خودم دیدم که افتاد از سر نی
سر محبوب از جان بهتر من
به آن بلبل که در شام خرابه
دل شب پر زد و رفت از بر من
بخوان این بیت را (میثم) هماره
زسوز سینۀ پر آذر من
گلستان مرا در خون کشیدند
مرا در دامن هامون کشیدند
وداع کربلا
ز خوناب جگر دریا کنم چشم تر خود را
مگر پیدا کنم در این یم خون گوهر خود را
الا ای بلبلان با من بنالید از برای من
که نقش خاک دیدم لاله های پرپر خود را
برم تا یادگار از این گل پرپر شده با خود
سزد از خون او رنگین کنم موی سر خود را
برادر ای زدور خردسالی همدم زینب
چرا تنها سفر کردی نبردی خواهر خود را
زمین از اهرمن پر ای سلیمان به خون خفته
در این صحرا کجا گمکرده ای انگشتر خود را
از آن ترسم که زیر تازیانه جان دهد از کف
به جان مادرت زهرا رها کن دختر خود را
سرت از نوک نی کافی است با من همسخن گردد
دگر زحمت مده جان برادر حنجر خود را
چگونه طاقت آوردم که دیدم بر گلوی تو
نشان زخم تیغ و بوسه های مادر خود را
جدائّی من و تو بند از بندم جدا کرده
چگونه از تو بردارم نگاه آخر خود را
دو زخمت مانده آن یک بر کمر این بر جگر آری
که دیدی داغ عبّاس و علی اکبر خود را
صدای غربتت پر کرد عالم را در آن ساعت
که کردی دفن پشت خیمه جسم اصغر خود را
گنکاری چو «میثم» چشم بر لطف شما دارد
مبادا روز محشر واگذاری نوکر خود را
رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد
پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد
دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک
دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد
پس از بی مهری دریا، قَسِیُّ القلب شد آتش
به جان دودمان رحمة للعالمین افتاد
خدایا هیچ زخمی بدتر از دلواپسیها نیست
که چشمش سوی خیمه، لحظههای واپسین افتاد
شکستن با غلاف تیغ را سربسته میگویم
زبانم لال... النگوی زنان از آستین افتاد
برای من نگه دار و بیاور زخمهایت را
اگر خواهر مسیرت سوی من در اربعین افتاد
نفهمیدند طاها را... نفهمیدند یاسین را
به چوب خیزران دندانهای از حرف سین افتاد
سیدحمید برقعی
ای از ازل به مهر تو دل، آشنا حسین!
وی تا ابد لوای عزایت بپا، حسین!
هر ماه در عزای تو، ماه محرم است
هرجا بود به یاد غمت کربلا، حسین!
امواج اشک از سر هفت آسمان گذشت
آن دم که کرد جسم تو در خون شنا، حسین!
حسرت برم به محتضری، کاخرین نفس
روی تو دید و خنده زد و گفت: یا حسین!
من کیستم که گریه کنم در عزای تو؟
گریند روز و شب به غمت انبیا، حسین!
من کیستم که بر تو بگیرم عزا؟ خدا
صاحب عزای توست به حقّ خدا، حسین!
خون تو: آب غسل و کفن: گرد و خاک غم
تشییع توست زیر سُمّ اسبها، حسین!
سنگم اگر زنند، به جایی نمیروم
آخر تو خود بگو که روم در کجا حسین!
تن خسته، پشت خم شده، بار گنه به دوش
رحمی به حال «میثم» بیدست و پا حسین!
|⇦•مرگ من بود دمی کز تو ..
#سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها _ کربلایی حسین طاهری ೋ
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند
در همان گوشۀ گودال فدایم کردند
دوستانم که نبودند بگریند به من
دشمنانم همگی گریه برایم کردند
من که خود راهنمایِ همه عالم بودم
سَرِ خونینِ تو را راهنمایم کردند
هر کجا خواستم از پای دراُفتم دیدم
کودکان دست گشودند و دعایم کردند
خِجلم از تو که گم گشته امانت هایت
بر سَرِ خار دویدند و صدایم کردند
گریه ها داشتم از دوریِ رویِ تو ولی
خنده ها بود که بر اشکِ عزایم کردند
همرهانم که گرفتند غبار از محمل
همه در خاک فتادند و رهایم کردند
تا دَمِ مرگ طرفدار تو بودم ای دوست
دشمنانِ یکسره تحسین به وفایم کردند
این اسارت همه جا عزّتِ من بود حسین
که پیام آورِ خون شهدایم کردند
#شاعر حاج غلامرضا سازگار
↫