eitaa logo
اشعار روضه های مکتوب
1.1هزار دنبال‌کننده
9 عکس
8 ویدیو
0 فایل
انشاالله به مرور در این کانال اشعار مدح و مرثیه اهل بیت قرار داده خواهد شد. متون مرثیه آل الله را در کانال روضه های مکتوب ببینید: https://eitaa.com/rozehayemaktoub
مشاهده در ایتا
دانلود
دختر خورشید و ماه زهرۀ زهرا آن‌که کرامات او گذشته ز احصا هم شرفش بگذرد ز عرش الهی هم نسبش می‌رسد به سید بطحا زهره مخوانش که هست زهره کنیزش دخت مخوانش که گشته اُمّ اَبیها محرم رازش نبیِ راضیِ مَرضی سنگ صبورش علیِ عالیِ اعلی حاصل پیوند باغ و نم‌نم باران سیب گلاب دل خدیجه و طاها تاج سر هر دو عالمی تو و کافی‌ست چون تو یکی اسوه بانوان جهان را.. سورۀ کوثر به نام توست مزین آیۀ تطهیر شد ز نام تو معنا ره نَبَرَد در بهشت روز قیامت هرکه تو بر نامه‌اش نکرده‌ای امضا بهر نگهبانی از تو عرش فراهم بهر پذیرایی از تو خُلد مهیا حُبّ تو جنت شده‌ست و بغض تو دوزخ ای به قیامت معاندان تو رسوا.. دین تو کفر فریب و کذب درآورد صدق تو با این و آن چه کرد خدایا صدق به صدیقه می‌رسد که رسیده‌ست جمله به فرزند ارث مانده ز بابا ارث سلیمان مگر نبُرد ز داود یا زکریا نداد ارث به یحیی ارث پدر برده‌ای به امر خداوند مِلک فدک را نه بلکه مُلک فلک را سوی تو آید رسول روز تَحَدّی سمت تو گردیده قبله، لیلة الاسری از پی دستاس توست چرخش گردون زینت نعلین توست گنبد مینا غایت خلقت تویی و جمله بهانه‌ست قصۀ سیب و بهشت و آدم و حوّا خود چه خبر گشته در مدینه که با شوق جِنّ و ملک می‌رسند بهر تماشا چشمۀ کوثر به دست ساقی کوثر شمس و قمر را نگر قرین شده یک‌جا آن‌که نبی جوشن کبیر تنش کرد با زره آمد ز راه بادیه تنها وآن که به سائل سپرد رخت عروسی چشم بپوشد ز رَخت اطلس و دیبا.. خانۀ ایشان بهشت و کوچک و دنجی‌ست گرچه نگنجد به کوزه جمع دو دریا بانوی پر مهر آب و آینه و نور! خیر کثیر نهانِ دنیی و عقبا! کیست به غیر از تو با علی مترادف؟ غیر علی کیست با تو همسر و همتا؟ حیدر صفدر امیر قلعۀ خیبر آن‌که محابا نکرده از صف اعدا.. تیغ و حریر است یا نه آتش و آب است هم به تولاش بین و هم به تبرا حق و علی با هم‌اند و لا یَتَغَیَّر حق و علی مدغم‌اند و لا یَتَجَزّی پای به ره نِه غضنفرا که شغالان خود بگریزند پابرهنه ز هیجا عبدود آن‌قدر ذوق کرد که نشناخت بعد ملاقات ذوالفقار سر از پا بی‌ثمر از تیغ او گریخته مرحب بیهُده در چنگ شیر کرده تقلا کو اسدالله و غالب است به شمشیر کو ولی‌الله و نائب است به تقوا طعنۀ او با بشر زنند عجب نیست نسبت او با خدا کنند شگفتا! اکبر و اعظم خدای عالم و آدم صورت خوب آفرید و سیرت زیبا.. سید و مولا و میر هر دو جهان است هرکه علی را گرفت سید و مولا تا پدر خاک، سهم مادر آب است گشته سرشته به نور، آب و گل ما یکسره مکتوم ماند راضیه را راز ماند پس پرده سِرّ کشف معما تربت پاکش نهان ز دیدۀ مردم چون شب قدری نهفته در سه شب احیا فاطمه خود فاطمه‌ست من چه بگویم؟ اسم تو تنها به اسم توست مُسَمّی در همه گیتی نگشته مثل تو تکرار در همه عالم نشد شبیه تو پیدا در حد ما نیست مدح نام تو گفتن مدح تو گوید مگر خدای تعالی «ما نتوانیم وصف نام تو گفتن با همه کرّوبیان عالم بالا» از پس مدح تو برنیامده جبریل ماها بر ما ببخش لکنت ما را ماها بر من مگیر اگر که نبوده‌ست چامۀ من همچو خطبه‌های تو گیرا عدَّة عذرم همین چکامۀ سست است این دو سه ناپخته‌بیتِ شبهِ مُقَفّا با نظر مهر آن عزیزترین بود شعر من ار رفت تا ستارۀ شِعرا دنیا حفظش نکرد اگرچه به ظاهر هجده بیت است آن قصیدۀ غَرّا محمدرضاطهماسبی
نورِ تو تا رسید به بامِ دیارِ عرش خورشید را نِشاند به روی مدار عرش در "فاطمه" جمال خدا دیده می‌شود آئینه‌ی نبی شده آئینه‌دار عرش ذکرِ تو شغلِ دائمیِ جبرئیل‌هاست تسبیح نامِ "فاطمه جان" است، کار عرش نه حضرت رسول..، نه حیدر..، برای تو "لولاک" را نوشته خداوندگارِ عرش با ربَّنای تو دو ستون آفریده تا از این طریق حفظ شود ساختار عرش جانم به میوه‌ای که بُود بابِ میل تو آن میوه ای که نام گرفته: "اَنارِ عرش" گفتند: انبیای خدا هم پیاده‌اند... آن دَم که روز حشر تویی تک‌سوار عرش ما را به سقفِ "قصرِ بهشتی" نیاز نیست کافی‌ست چادر تو شود سایه‌سار عرش بعد از هجومِ کوچه، خدا حُکم کرده است دیگر به دامنت ننشیند غبار عرش در گوشه‌ی بهشت، تنورِ تو روشن است مشغول طبخ نان شده‌ای، "خانه‌دارِ" عرش شُکر خدا به دستِ تو ظرف غذای ماست شُکر خدا که نان تو در سفره‌های ماست خندیدی و خدا همه را شادکام کرد غم را برای اهل غمِ تو حرام کرد با تو گشود بابِ توسل به خویش را در حقِّ خلق، لطف خودش را تمام کرد قبل از تو سهم دخترکان سنگ قبر بود نور تو این معامله را بی‌دوام کرد زنده به گور کرد وجودِ تو "جهل" را دیگر عرب به شأن زنان احترام کرد فهمیده‌ایم حدِّ مقام‌اَت قیامتی است... وقتی رسول پیش قدومت قیام کرد با "بَضعَهُ النَّبیِ" خودش ختم مرسلین در بابِ جایگاهِ تو ختم کلام کرد هم مادر رسولی و هم دختر رسول... باید که سجده را به کدامین مقام کرد؟! روح الامین به لفظِ "علیک" تو دلخوش است هرگاه رو به خانه‌ی امن‌اَت سلام کرد وللهِ یک شبه همه‌ی آن یهود را این چادر تو بود، مسلمان‌ِ تام کرد از قصه‌ات حکایتِ ایمان درست شد با گردوخاکِ چادرت انسان درست شد روح تو خلق شد، قَلَمی "هَلْ أَتَا" نوشت دستت بلند شد، مَلَکی رَبَّنا نوشت "پرده نشین آل نبی"..، لوحِ کردِگار قُربِ تو را برابر قُربِ خدا نوشت تنها سه آیه سهم تو از قِصّه‌ی خداست امّا چِقَدر شرح بر این ماجرا نوشت معراج، ابتدای رسیدن به فیضِ توست این را رَسول، سَردرِ غارِ حرا نوشت عیسی اگر که کور شفا داده.. ،با یَقین بالای نسخه ذکر شریفِ تو را نوشت ذُرّیه‌ی تو را که خدا "پادشاه" خواند ذرّیه‌ی مرا همه از دَم "گدا" نوشت حالِ تو را مدیحِ "علی" خوب می‌کند... باید به خاطر دلت از "مرتضی" نوشت ذکر تو شیعیان تو را پایبند کرد ما را علی علیِ تو از جا بلند کرد دروازه‌ی بهشت غلامِ دَرِ علی است افلاک تشنه‌ی نمِ چشمِ ترِ علی است رازِ نهان خلقتِ این خاک "مرتضی" است سِرِّ تمام کُون و مکان در برِ علی است دستی بلندتر ز یدالله دیده‌ای؟! بالاتر از تمامی سرها سرِ علی است در صدر شاهکارِ رشادت هنوز هم فَتحُ الفتوحِ معرکه‌ی خیبرِ علی است امّا پناه حیدر کرّار "فاطمه" است بانوی آب و آینه ها، سنگر علی است با بودنش به جوشنِ جنگی نیاز نیست جوشن کبیرِ او زره پیکر علی است عمری برای عُمر کمش گریه می‌کنیم... هِجده بهار، نُه نَفَسَش، همسر علی است این یاس را چگونه عدو زیر پا فِشُرد! این لاله‌ی کبود، گُلِ پرپر علی است در گُر گرفت..، میخ کج از شرم سرخ شد... پِی بُرده بود بال و پر دلبرِ علی است او باغ لاله کاشت..، بگو وای مادرم او بار شیشه داشت..، بگو وای مادرم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با یاد و نام ی والامقام زبان قاصر ما و بیان مدح این بانو شبیه شاعری گُنگم زمان مدح این بانو چه گویم ، وصف او وقتی به قرآن مُبین باشد زمانی که ثناگویش امیرالمومنین باشد چه بانویی که لبخندش نشاط قلب پیغمبر وجود خیر او شان نزول سوره ی کوثر رشیده ، طاهره ، عذراء ، سعیده ، عارفه ، نورا علیمه ، فاطمه ، بُشری ، زکیّه ، ساجده ، زهرا چه بانویی که بخشیده به عالَم نور عینش را زده بر جان ما مُهر غلامیّ حسینش را همان بانو که دامانش پناه اهل مکتب شد همان مکتب که پرچمدار آن همواره زینب شد همیشه نور می گیریم از این ایمان زهرایی از این جمهوری اسلامی ایران زهرایی ** منم از نسل باقرخان و سرداران ایرانی منم از نسل دلواری و از نسل خیابانی منم از پیروان مکتب پیر جمارانی منم سرباز جان بر کف در این مُلک سلیمانی گذشته رسم طاغوتی ، زمان خان و خان بازی به جای کد خدا باید خدا از ما شود راضی جهاد عرصه ی تبیین ، اصول امتحان ما امید حضرت آقا به این نسل جوان ما جوانانی که مشتاق امیرالمومنین هستند همان هایی که در فتنه چو سدّ آهنین هستند نشان عزم روح الله ، در ایران پاینده که خون آرمان ها شد مسیر سبز آینده اگر چه حاج قاسم نیست در پیکار با ظالم ولی پیداست در دنیا خروش لشکر قاسم یمن ، بحرین ، پاکستان ، دمشق و غزه و لبنان جوانمرد حرم قاسم حضورش هست در میدان اگر چه نقشه ی دشمن به رنگ وسوسه باشد برای نوجوان ما یقیناً مخمصه باشد خدا با فتنه ی دوران بگیرد آزمونش را رجوعی کن به قرآن تا بدانی چند و چونش را کسی که دل به شیطان داده بین راه می ماند کسی که با خدا شد با ولی الله می ماند طلوع روشن بهمن از آن پنجاه و هفت ما شروع انقلاب ما شروع پیشرفت ما چه غمگین گشته استکبار از این رشد جانانه توان موشک و پهپاد و تأسیس رصدخانه کووید ۱۹ آمد ، ولی با دیده ای روشن در اوج دوره ی تحریم ما ، تولید شد واکسن اروپایی که در سرما اسیر نفت و هیزم شد به جای رفع این مشکل چرا دلسوز مردم شد؟!! همان غربی که خود را نقطه ی پرگار می بیند!! همان غربی که زن ها را فقط ابزار می بیند ولی زن در نگاه ما شکوه جامعه باشد در این دنیای بی احساس ، روح جامعه باشد نباید خانه بی فرزند باشد جمعیت ، محدود ! نباید آسمان شهرمان باشد غبارآلود دعای خیر این مردم زمان سخت و آسایش برای رهبر دلسوز و مسئولان زحمت کش نباید دل به دشمن بست این یعنی همان غفلت نباید فکر دیگر بود غیر از همت و خدمت جهاد فی سبیل الله یعنی حمله ی طوفان رسیده فصل نابودی برای ابن جهانخواران دوباره قصه ی موسی ، دوباره ماجرای نیل رسیده مرگ آمریکا ، رسیده مرگ اسرائیل نمانَد نامی از دشمن نشانی از سُعودی ها شود نقش ِ بر آب این نقشه ی شوم یهودی ها شهیدان می رسند از راه ، در دوران هم عهدی هوای جمعه ی موعود یعنی می رسد مهدی اگر سرمشق می گیری همیشه فاطمی باشی بدان باید که سرباز جهاد دائمی باشی سپاه سرخ حزب الله می آید کنار او دعای خیر مادر هست ، در هر لحظه یار او اگر در سینه دل داری و آن دل هست با مهدی به عشق حضرت زهرا ، بگو لبیک یا مهدی شاعر: ©به نقل از اشعار آیینی حسینیه
بازهم پیک صبا مُشک فشان آمده است برمشام همه عطری ز جنان آمده است هاتفِ غیب خبر می‌دهد از رویش گُل صحبت از بانوی گُل‌ها به میان آمده است با گُل یاس، زمین را به فلک پُل زده‌اند روی سینه به ادب، خیل مَلک گُل زده‌اند این چه شوری است که در ذکر جمیل همه است کوثری ناب روان‌گشته از این زمزمه است ابر رحمت به سر خلق دمادم جاری است همه آفاق پُر از فاطمه یا فاطمه است به فلک وادی این طور چه دیدن دارد نغمه‌ی اهل سماوات، شنیدن دارد تا که قدسی نفسان جلوه‌ی طوری دیدند در دل ختم رُسل شوق و سروری دیدند همه لبخند زنان عطرفشانی کردند روی دامان خدیجه، گُل نوری دیدند مات بودند که نوزاد چها می‌گوید که شنیدند همه، حمد خدا می‌گوید چه مبارک سحری داشت شب میلادش جبرئیل آمده ازبهر مبارک‌بادش همه جا پُرشده از زمزمه‌ی «اعطینا» دیدنی بود رسول للَه و روی شادش کوثری گشت روان، عطر حیاتی برخاست و به شادیِ دلِ او صلواتی برخاست کوثر و قدر بخوان، جلوه‌ی توحید رسید قبله‌ی جانِ همه، کعبه‌ی امید رسید باز هم زمزمه کن آیه‌ی تطهیر بخوان زُهره و فاطمه و طاهره، خورشید رسید ذرّه ذرّه همه محو گُل خورشید شوید زائر عارف این کعبه‌ی توحید شوید به فروغش، به جمالش، به جلالش به فضائل، به خصائل، به کمالش صلوات به خداوند که سادات جهان مادری‌اند به خود فاطمه تنها نه، به آلش صلوات هردل غرق غمی، نور امیدش زهراست هرکه مشتاق جنان است، کلیدش زهراست آمد او تا که بشر فانی فی‌الله شود بشر از جهل رها گردد و آگاه شود می رود زود ولی چند بهاری کافی است تاکه او بر همه روشنگر این راه شود تاکه از خواری دنیا به همه حرفی گفت عطر بیداری او خواب جهان را آشفت هر زبانی که به «یا فاطمه» تطهیر شود گوید او آمده تا نور سرازیر شود هدف آمدنش چیست؟ همین می دانم تا ولایت به خود فاطمه تفسیر شود صحبت اهل ولایت به جز این زمزمه نیست «زیر این چرخ، علی دوست‌تر از فاطمه نیست» عمر پُر برکت او از چه حکایت دارد؟ از چه از مردم این شهر، شکایت دارد؟ همه ی عمر کمش گفت، «وفایی» بر خلق که علی برهمه‌ی خلق، ولایت دارد بی علی هیچ ره سیر الی‌اللهی نیست جز از این راه، به فردوس برین راهی نیست شاعر: ©به نقل از اشعار آیینی حسینیه
هوای تازه‌ای از عرش، سرشار از وزیدن بود و چشم «هل اتی» از نور «اعطیناک» روشن بود نگو جای زنی در خانه‌ی لولاک خالی بود که جای آینه در پهنه‌ی ادراک خالی بود عروس خانه‌ی نهج‌البلاغه، مادر حکمت بهشت رو به ایوان نبوت، دختر رحمت همان که مادری کرده است طفل آفرینش را همان که تربیت کرده است جمع اهل بینش را همان نوری که می‌بخشید بر شب‌های دنیا نور همان صبحی که می‌تابید تا همسایه‌های دور همان نوری که بر شمع و گل و باران شرافت داد همان انسیة‌الحورا که بر انسان شرافت داد علیمه، عالمه ،راضیه، مرضیه، پُر از زهرا نگین سبز پیغمبر به روی گنبد خضرا شکوه لیلة‌القدر است و ام‌الانبیا زهرا چه گویم از مقاماتش، و ما ادراک ما زهرا به دستش جاروی تنزیه داده حی سبحانش شهادت دسته گل‌هاییست در گلدان ایوانش همان که چادرش پیغمبر حجب و حیا بوده که این مستوره‌ی معصومه ناموس خدا بوده تواضع شاخه‌ای پُر بار در باغ نمازش بود خلوص و سادگی اسباب پررنگ جهازش بود زنی چون فاطمه بر عشق عصمت داد این‌گونه که زهرا خانه‌داری را شرافت داد این‌گونه دهان روزه نان را پخت اما پای افطارش به مسکینان و ایتام و اسیران کرد ایثارش علی مظلوم، اما ظالم از او واهمه دارد علی در خانه شمشیری دودم چون فاطمه دارد علی را کاشف‌الهم، کاشف الغم؛ عشق زهرا بود علی را با هزاران زخم، مرهم؛ عشق زهرا بود خلاصه! حُسن‌های عالم و آدم فقط یکجاست و آن هم خانه‌ی نور است و نورش حضرت زهراست چراغ آسمان‌ها چادر شب‌زنده‌دارش بود خدمتک یا علی؟ این پرسش لیل و نهارش بود اگر "ام الولا" یک لحظه احساس خطر می‌کرد دوباره چادر شب‌زنده‌دارش را به سر می‌کرد خطر دیروز تا امروز تحریف حقایق بود خطر جاماندن اندیشه‌ها از صبح صادق بود اگر گهواره جنبان حسینش می‌شود سلمان نگاه فاطمه پس بوده از آغاز با ایران اگر که آب و آیینه‌ست، پس روشنگری دارد اگر ام‌الجهاد است این! جهادی حیدری دارد نیافتاد از قنوتش یک نفس «الجار ثم الدار» که جوشید از قنوت پر قناتش چشمه‌های ثار قنوتش از مدینه تا همین امروز عازم بود یکی از میوه‌های مستجابش حاج قاسم بود شاعر: ©به نقل از اشعار آیینی حسینیه
به نبی و خدیجه‌ی اطهر به " فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ" از نماز شب است بالاتر نیت دست‌بوسی مادر طب و مرهم نبود و هرگز نیست برکتی هم نبود و هرگز نیست در دو عالم نبود و هرگز نیست از دعاهای خیر او بهتر چهره اش نور کهکشان دارد در دلش مهر بی کران دارد با همین قامت کمان دارد زیر پایش بهشت سرتاسر دشمنان رسول می لرزند داده حق بر رسول خود فرزند صد هزاران پسر نمی ارزند بر رسول خدا به این دختر هست زهرا سراسر قرآن بین احزاب و فاطر و لقمان آل عمران و مریم و فرقان قدر، انسان، تبارک و کوثر فاطمه خود تعالی خود شد عزت لایزالی خود شد در همان خردسالی خود شد مادر مهربانِ پیغمبر مادر کربلا و عاشورا حجت الله بر حجج، زهرا در میان تمام اهل کسا فاطمه می شود فقط محور فاطمه کیست؟ صاحب افلاک جلوه ی رب العالمین در خاک طبق نص روایت لولاك نیست از فاطمه کسی برتر دعا دو چندان کن یاد، از رفتگان فراوان کن یاد، از مادر شهیدان کن یادی از مادر علی اصغر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صبحِ تقویم گفت یا زهرا همه هستی‌م گفت یا زهرا نور زهرا که در جهان پیچید هفت اقلیم گفت یا زهرا آدم آموخت علم أسما را بعد تعلیم گفت یا زهرا ملت انقلابی ایران وقت تحریم گفت یا زهرا محشری شد شبی که فرمانده پشت بی‌سیم گفت یا زهرا و اباالفضل دست‌هایش را کرد تقدیم گفت یا زهرا هی امان‌نامه می‌فرستادند جای تسلیم گفت یا زهرا عارفی سرّ عشق می‌دانست هرچه گفتیم گفت یا زهرا
جبرئیل است که باز آمده از جانب معبود سوی ختم رسل احمد محمود ولی خرم و خشنود که ای بود خدا را ز ازل مقصد و مقصود خدا راست یکی گوهر نایاب رخش مهر جهان تاب کفش بحر در ناب تنش جان مجسم دمش آیت محکم که خواهد کند از لطف وکرامت به تو تقدیم که غیر از تو کسی لایق این هدیه شایسته نبود است و نباشد به تو حکم آمده از ذات الهی که چهل روز و شب از همسر خود دور شوی غزق یم نور شوی نورعلی نور شوی ، آن در یکتای احد مظهر ا... و صمد دور شد از همسر و گردید روانه به سوی خانه بنت اسد آن مادر فرخنده مولا ، همه شد غرق تجلی همه شد محو تولی و در آن چهل شب و چهل روز خدا گفت و خدا خواند و خدا دید و نمی دید به جز روی خدا را. این چهل شب چو به پایان شد و پیغمبر اسلام ز سر تا به قدم جان شد و آئینه جانان شد و خندان به سوی خانه شتابان شد و کوبید در خانه که یکباره خدیجه ز درون داد ندا گفت که کوبنده در کیست روا نیست به جز شخص پیمبر در این خانه زند درب گل لبخند نبی باز شد و گفت خدیجه بگشا در که منم خواجه عالم شرف عالم و آدم نبی پاک و مکرم که به فرمان خداوند تعالی به سویت آمده ام تا به تو گویم شده آن لحظه که ذات ازلی غرق در انوار کند خانه ما را شب وجد است و سرور و شب عشق و شب شور و شب میلاد بتول است که تنها گهر بحر عقول است و یا رو ح که ما بین دو پهلوی رسول است خدیجه شده تنها و در امواج محن ها و بریدند از او یکسره زن ها و زده تکیه به دیوار ز لطف احر قادر غفار 🔸زنان قرشی یکسره از مادر اسلام بریدند ز کاشنه او پای کشیدند چو دیدن شده همسر و دلدا رپیمبر ، ز خدا باد درودش به قیام و به سجودش که یکی طرفه ندا خواست ز اعماق وجودش چه صفابخش ندایی چه فرخنده صدایی چه دل انگیز کلامی چه پیامی که الا مادر پاکیزه سرشتم گل خوشبوی بهشتم منم ای مادر فرخنده منم فاطمه فرزند تو دلبند تو هم صحبت تو هم دم و غمخوار تو ، غم نیست اگر خیل زنان از تو بریدند ، مقام تو ندیدند تو ناموس خدایی تو کانون وفایی تو دنیای صفایی تو که از هستی خود دست کشیدی و خدا فاطمه ات داد که روشن کند از پرتو انوار رخش چون دل پیغمبر و چشم تو همه عرض و سما را ، 🔸خدیجه تک و تنها در امواج محن ها نه یاور نه معین و نه مدد کار زده تکیه ببه دیوار که از لطف خدای احد قدر قفار رسیدند ز ره چهار زن پاک لب خویش گشودند و سلامش بنمودند سلامش ز ادب باز نمودند یکی گفت منم مریم عذرا یکی گفت منم خواهر موسی و یکی گفت منم ساره یکی گفت منم آسیه ای مادر زهرا ، همگی دل به تو بستیم و تو را قابله هستیم که آری به جهان سیده کل نساء را خواطین بهشتی همه گشتند ثناگوش گهی بوسه نهادی به گل روش گهی دست کشیدند به پهلوش که یکباره همه حجزه او گشت پر از نور و درخشید جمالی که از آن چشم قمر کور و به رخ سوره والشمس به قامت شجر طور بسی خوب تر از حور نهاده به چشم کره خاک دو دستش سوی افلاک به ذکر احد پاک گهی حمد خدای ازلی گفت گهی وصف نبی گفت گهی مدح علی گفت به آواز جلی گفت سپس خنده به رخ مادر زد و آن چهار زن پاک بگفتند سلامش بستودند تمامش همگان محو مقامش همه سرمست کلامش همه شستند به ابریق بهشتی همه گفتند درود و  صلواتش همه محوش همه ماتش همه مستش همه دادند به هم دست به دستش همه دیدند در او آئینه غیب نما را به تو پیوسته درودم به تو هر لحظه سلامم که تویی حجت کل حجج ا... تویی از همه اسرار الهی همه واقف همه آگاه زنور تو شده خلق بهشت و ملک و حوری و قلمان و سپهر و فلک و اختر و شمس و قمر الحق که تو خود جان رسولی و تو مرآت عقولی و تو زهرای بتولی و تویی حاکم صحرای قیامت و تویی مادر والای امامت تویی آن عبد خدا جلوه که پیوسته خداوند فرستاده سلامش تویی آن کس که همه هست جهان هست ز هستش تویی آن کس که محمد زده گل بوسه به پیشانی و دستش تو که دست همه گیری چه شود دست بگیری ز من بنده دلباخته بی سرو پا را.
جبرئیل است که باز آمده از جانب معبود سوی ختم رسل، احمد محمود ولی خرم و خشنود که ای بوده خدا را ز ازل، مقصد و مقصود خدا راست یکی گوهر نایاب، رخش مهر جهان تاب کفش بحر در عناب، تنش جان مجسم دمش آیت محکم که خواهد کند از لطف و کرامت این گوهر را به تو تقدیم که غیر از تو کسی لایق این هدیه ی شایسته نبودست و نباشد به تو حکم آمده از ذات الهی که چهل روز و شب از همسر خود دور شوی غرق یم نور شوی نور علی نور شوی آن در یکتای احد مظهر الله الصمد دور شد از همسر و گردید روانه به سوی خانه ی بنت اسد، آن مادر فرخنده ی مولا همه شد غرق تجلا همه شد محو تولا و در آن چهل شب و چهل روز خدا گفت و خدا خواند و خدا دید و نمی دید به جز روی خدا را پیغمبر اسلام ز سر تا به قدم جان شد و آیینه ی جانان شد و خندان به سوی خانه شتابان شد و کوبید در خانه و بگشود خدیجه در و ناگه نگهی کرد به خورشید رخ خواجه ی لولاک چراغ دل افلاک تبسم به لبش بود و به از روز،‌ شبش بود گل انداخته رخش از دیدن رخسار محمد و در آن مرحله جبریل امین بوسه نهادی به زمین گفت که ای صاحب دین آمدم از خلد برین بر تو فرستاده خدا میوه ی جنت که در آن طینت زهراست گل گلبن طاهاست که او را شرف ام ابیهاست تنابان کن و رو کن به سوی بستر دلدار به فرمان خدای احد قادر قدار عیان می شود این مطلع الانوار ز صلب تو در آن قسمت دادار چو شد منتقل آن نور مکرم ز پیغمبر اکرم در آن بانوی عالم چلوات روی زهرا، ز رخش گشت نمایان و ثنا گفت رسول دو سرا را
اگه میخوای بمونی تو خونه حیدر دلتو بزن به دریا فقط بگو مادر بارونه گل یاسه امشب میباره آیه های کوثر امشب من اگه قابل باشم میمیرم برا تو مادر مهتاب امشب سرگردونه دریا دریا گل بارونه بگو سرتو به زیر پام بذار اگه نذاشتم بگو فلکو رو شونه هات ببر اگه نبردم بگو تا آخر آسمون برو اگه نرفتم بگو برام بمیر اگه نمردم زد از دلم جوونه محبت مولا رو سرمه دست حیدر وقتی میگم زهرا میخونم تا بدونه دنیا عشق تو همه دنیامه حالا که مادر من هستی پس حیدر دیگه بابامه هر کی عشق حیدر داره سهم از عشق مادر داره بگو راز دلتو به من بگو اگه نگفتم بگو همین حالا اشهدتو بخون اگه نخوندم بگو چشتو رو غیر من ببند اگه نبستم بگو عاشق بمون اگه نموندم یه عمریه به عشقش دلم گرفتاره به خدا همیشه هوامونو داره شد مادر همه هستی امشب مهمون سفره های فضلت تا هستم پای حیدر مادر میمونم به ابالفضلت ای مادر دریا زهرا ماه شب مولا زهرا بگو خونتو به پای دل بریز اگه نریختم بگو گلای بهشتی رو بچین اگه نچیندم بگو برو توی آتیش خدا اگه نرفتم بگو خدا رو ببین اگه ندیدم
خدا را تجلاّی دیگر مبارک نشاط و سرور پیمبر مبارک تبّسم به لب های حیدر مبارک به افلاک توحید، محور مبارک به سادات میلاد مادر مبارک به قرآن بگویید کوثر مبارک گل باغ عصمت فداها خوش آمد جمال خدا روح طاها خوش آمد پیمبر بود محو خورشید رویش خدیجه شده مات حسن نکویش درود خدا باد بر خُلق و خویش نیاز آورد صد چو رضوان بسویش ملک راست ذکر و دعا گفتگویش محمّد (ص)، محمّد (ص)، ببوسش ببویش که آیات نور است نقش جمالش کمال است مبهوت فضل و کمالش گل است و رباید دل از باغبانش مه است و شرف داده بر آسمانش سلام خدا باد بر جسم و جانش محمّد (ص) بود زائر آستانش خداوند را وحی ثانی بیانش زمین غرق نور آمد از دودمانش وجودش سراپا بهشت محمّد (ص) بهشت محمّد (ص) سرشت محمّد (ص) به گردون بگوییداین محور تو است به حوّا بگویید این سرور تو است به آدم بگویید این مادر تو است به حیدر بگویید این همسر تو است به احمد بگویید این دختر تو است به قرآن بگویید این کوثر تو است به فردوس گویید افتد به پایش به جبریل گویید گوید ثنایش امامت گل سرخی از دامن او ولایت بهاریست از گلشن او نبوّت در آیینه ی روشن او شفاعت شمیمی ز پیراهن او علی دوستی همچو جان در تن او بهشت سماواتیان مدفن او گرفته حیات از دمش تا قیامت نبوّت، رسالت، ولایت، امامت فلک گشته بر گرد بیت گلینش ملک سجده برده به خاک زمینش گرفته ز دم روح روح الامینش خداوند را دست در آستینش نبی عاشق طلعت نازنینش علی زنده از خندۀ دلنشینش خدا مدح فرموده در هل اتایش پدر بارها گفته جانم فدایش خدا برد معراج، پیغمبرش را به او داد نیکوترین گوهرش را نه نیکوترین گوهرش کوثرش را نه کوثر که صدّیقه ی اطهرش را نه صدّیقه ی اطهرش مظهرش را نه مظهر که آیینه ی منظرش را سلام خدا بر جمال و جلالش که مولا علی گشته محو کمالش سلام ای وجود تو رکن ولایت سلام ای به دستت تمام عنایت سلام ای عنایات تو بی نهایت سلام ای جهانت به ظلّ حمایت سلام ای حسینت چراغ هدایت پیام تو قرآن کلام تو آیت زمام دو گیتی بود در کف تو ولیّ خدا کاتب مصحف تو تو جان گرامی به جسم جهانی تو نور عیانی تو سرّ نهانی تو مریم نه والله بهتر از آنی تو همچون کتاب خدا جاودانی تو مشکل گشای امام زمانی تو زهرا تو منصوره ی آسمانی تو سر ممدوحه ی حضرت کبریایی تو سر تا قدم خاتم الانبیایی سلامی فروزنده چون کوکب تو به ابن و به بنت و به امّ و اب تو حیات ابد جان گرفت از لب تو تمام کتب حرفی از مکتب تو بهشت خدا عاشق زینب تو سماوات محو نماز شب تو نماز از نمازت کند سرفرازی دعا با دمت می کند عشقبازی سزد مدح تو حیّ داور بگویید فداها ابیها پیمبر بگویید رسول خدا بر تو مادر بگوید ولّی خدا کفو و همسر بگویید کتاب خداوند کوثر بگوید به هر آیه وصفت مکرّر بگوید مجسّم کنم گر همه حسن ها را نبینم نبینم به غیر از شما را کیم من غلامت نه، خاک غلامت غباری که بنشسته بر گرد بامت ثنا گستری بی خبر از مقامت فقیری که خواند به هر صبح و شامت غریبی که از دور گوید سلامت گدای طوافی به بیت الحرامت الا ای به چشمت نگاه الهی به «میثم» نگاهی نگاهی نگاهی
|⇦•زهرا زهرا، رمز استجابتی .. ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال ۹۸ _ تقدیم به همۀ مادران سرزمینمان _ حاج محمود کریمی •✾• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ زهرا زهرا، رمز استجابتی زهرا زهرا، چشمۀ سیادتی زهرا زهرا، اُم پیغمبر و اُمِ اُمتی زهرا زهرا، زهرا زهرا ... مادر مادر، تو خودِ آسمونی مادر مادر، خدای مهربونی مادر مادر، حرفای قلبم و خودت میدونی مهربونی، آسمونی، بیکرونی، مادر... فرموده خدا به پیغمبر: إِنّٰا أَعْطَینٰاکَ الکؤثَر... دستامون به دامنت مادر.. حیدر دین و، فاطمه طریقته حیدر حق و، فاطمه حقیقته حیدر راه و، فاطمه اسوۀ عصر غیبته حیدر حیدر ، حیدر حیدر .. ای دل ای دل، مادرت رو صدا کن ای دل ای دل، به خودش اقتدا کن ای دل ای دل، خودت و زیر مقدمش فدا کن پُر بها شو، غرق دریای، محبت خدا شو روحت و، تو آغوشه، خدا رهـا کن سر تا پات و، عاشقونه مبتلا کن اقتدا به مقتدایِ عاشقا کن باز بهونه ای برای زندگی عاشقونه دست و پا کن آتیش محبتی میون خِرمنت به پا کن با ارادت و محبت و سعادت‌، تا قیامت عاشقونه مادر و صدا کن.. تو تنها اُم ابیهایی مولایِ حضرت مولایی مادر آسمونی مایی.. ان‌شاءالله، اگه با لیقاتم ان‌شاءالله، دیگه میشه نوبتم ان‌شاءالله، چشم به راه و تشنۀ شهادتم ان‌شاءالله، ان‌شاءالله ... مادر مادر، مادر مؤمنینی مادر مادر، با محبت ترینی مادر مادر، همۀ روح قرآن اصل دینی، بیقَرینی بهترین و سرترین و برترینی میزنم صدات تا من رو هم ببینی شور عشق آتشینی آسمون بی‌نهایت خدا روی زمینی آخه خلقت خدا که بی هدف نیست هیچ کجا برای دُر مثه صدف نیست هیچ جا واسه عاشقا مثه نجف نیست تو عزیز و یار و آینۀ امیر مؤمنینی با ولایت، تا شهادت، تو معلم بزرگ حاج قاسم و تموم عارفینی تو نهایت یقینی، با شهیدا همنشینی، مادر.. ما بستیم عهد و پیمانی با ابومهدی و سلیمانی بشیم تو راه عشق قربانی.. ↫به نقل از『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net کانال اشعار روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub3
شهر مدينه غرق شادي بود آنشب اكنده از بانگ منادي بود آنشب آنشب شفق ائينه دار لطف حق بود چشم انتظار جلوه نص علق بود آنشب قلم ، شمشير خود را تيز ميكرد پيمانه انديشه را لبريز ميكرد آنشب منادي داد عدل و داد ميزد بين زمين و آسمان فرياد ميزد كاي اهل عالم قلب عالم منجلي شد نام محمد زنده از نام علي شد ماه رجب را عزم جولان ساز گرديد يعني گره از كار رجعت باز گرديد بايد زمان ائينه دار راز گردد درهاي رحمت بر رخ ما باز گرديد بايد سحر شعر طلوع فجر خواند بهر سپيده ، ايه هاي قدر خواند اينك شكوه علم را تفسير بايد كلك قضا را قدرت تحرير بايد الاله بايد باده ، در پيمانه ريزد گلواژه ها در مقدم جانانه ريزد كامشب شب مرگ غم و وقت سرور است هنگامه ازادي و ميلاد نور است جولان جشن پنجمين مولاست امشب عيد علوم كل ما فيهاست امشب امشب شب پيدايش بحر العلوم است اكنده از شور و شعف ، قلب عموم است خورشيد علم از شهر يثرب سر زد امشب ارض و سما، فرياد شادي بر زد امشب ماه جمادي عزم رفتن ساز كرده درياي هستي را سرا پا ناز كرده ائينه دار نهضت فرداست امشب ميلاد پيك روز عاشوراست امشب هنگامه شادي زين العابدين است ميلاد مسعود امام پنجمين است آمد بدنيا آنكه نامش جاوداني است روشنگر ائين و راه زندگاني است آمد بدنيا مظهر يكتا پرستي احيا گر دين خدا در ملك هستي آمد بدنيا تشنه جام محمد(ص ) همفكر و هم ائين و هم نام محمد(ص ) از كوشش او دين حق پاينده گردد از دانش او علم و دانش زنده گردد احمد به وصفش با علي تفسير گويد زهرا زيمن مقدمش تكبير گويد ژولیده نیشابوری کانال اشعار روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub3
درسامرا ازداغ يارم گشته غوغا كايد صداي ناله ي سوزان زهرا رنگ شفق دارد رخ شمس هدايت هادي دلها جان دهد درشهرغربت ديده فروبسته اميدش يك نگاه است تاكه بيايد مادر ش چشمش براه است تاديده بررخسار نيلي اش گشايد يا يك نظر برچادر خاكي نمايد بيند اگر سيماي اوجان ميسپارد جز اين به قلبش آرزو ديگر ندارد ازسامرايش ميرسد بوي مدينه خود گرچه ميسوز د ززهر جوروكينه زهر جفا كي عمر اورا خاتمه داد جان رازداغ غصه هاي فاطمه داد کانال اشعار روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub3
غلامرضا سازگار" ای نجل جواد، ابن رضا، حضرت هادی بگرفته حسن بر تو عزا حضرت هادی یک عمر ستم دیـده ز جور «متوکل» در آینه صبح و مسا حضرت هـادی دل سوخته از طعنه و از زخم زبان‌ها خونین جگر از زهر جفا حضرت هادی بردند همان شب که سوی بـزم شرابت چون از تو نکردند حیا حضرت هادی افسوس که کشتند تـو را از ره بیـداد بی جرم و گنه، قوم دغا حضرت هادی افسوس، به جور از حرم مادر و جدت گشتی تو غریبانه جدا حضرت هادی کس از غم ناگفته‌ات ای یوسف زهرا آگاه نشد غیر خـدا حضرت هـادی کشتند تو را در دل غربت، به چه جرمی؟ ای جان جهانت بـه فدا! حضرت هادی بزم می و خون دل و حبسِ ستم و زهر حق تو عجب گشت ادا حضرت هادی در ماتـم تـو ای خلف پـاک پیمبـر شد سامره چون کرب و بلا حضرت هادی "میثم" به تو و غربت تو اشک فشاند ای کشته بی‌جرم و خطا حضرت هادی
علیه‌السلام 🔹من اَتاکُم نَجَی🔹 دلم امشب گدای سامرّاست از تو غیر از تو را نخواهم خواست یا علیَّ النَّقیّ و یا هادی حرم تو بهشت قرب خداست آسمان خاکبوس گنبد تو کهکشان پیش پای تو برخاست «مَهْبِطَ الْوَحْی» و «مَعْدِنَ الرَّحْمَة» دل دریایی و زلال شماست ذرّه با یک اشاره‌ات خورشید قطره با یک نگاه تو دریاست «مَن عَصاکُم فَقَد عَصَی الله» است که مطیع شما، مطیع خداست.. «قَد نَشَرتُم شَرایِعَ الاَحکام» راه غیر از شما فریب و خطاست «قولُکُم صِدق، فِعلُکُم حَقٌّ اَمرُکُم مُتَّبَع» که حکم قضاست بسته بر بال هر ملک آمین نَفَس جاری تو عین دعاست.. مشعل جامعه کبیرۀ تو به یقین رهگشای اهل ولاست.. و خدا در طلیعۀ خلقت عرش خود را به نورتان آراست.. 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3994@ShereHeyat
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شده ام بر آن که پری زنم به هوات یا علی النقی سفری کنم و سری زنم به سرات یاعلی النقی به هوات تازه کنم نفس، به سرات آیم از این قفس برسم به مأمن آسمان رهات یا علی النقی هله ای قلم تو شروع کن، ز درون درآ و طلوع کن بنویس سردر مشق های سیات یاعلی النقی @hosenih بنویس دست مِداحتم نرسد به عرش فضائلت شود آب های جهان اگر که دوات یاعلی النقی بنویس اوج کدام دم، برسد به وسعت آن قلم که دمیده جامعه ای بدان جلوات یا علی النقی تو همان تجلّی ایزدی، که به شکل بنده درآمدی و سروده ای غزل از زبان خدات یاعلی النقی و به استناد زیارتت، تو و اهل بیت نبوتت شده اید رب جلی ولی به صفات یاعلی النقی ز عدم وجود درست کن، ز نبود بود درست کن و به شیر جان بده با مسیح نگات یاعلی النقی @hosenih منم آشنای قدیم تو، ز دیار عبدالعظیم تو که سلام می دهمت به شوق لقات یاعلی النقی نبود به بودن تو غمم، بخدا که حر جهنمم که گرفته ام به ولات برگ برات یاعلی النقی بگذار کعبه ی سامرا، قدمی طواف کنم تورا سر خویش را بزنم به کوی منات یا علی النقی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم با کمی تصرف ▶️ علی الدوام‌ نمک گیر دست خوبانم چه سرّی است در این رابطه نمیدانم سوار کشتی شان‌ میکنند ما راهم کنار نوح‌ که هستم چه غم ز طوفانم فقط به دامن آل علی دخیل شدم اگر چه تر شده با هرگناه دامانم سلام حضرت هادی! سلام اربابم! بگیر دست مرا خسته ام پریشانم به زیر دست شما تربیت شدم یک‌ عمر همیشه نان تو بوده به زیر دندانم دلم‌ گرفته برایت غریب جان دادی برای مادرتان باز روضه میخوانم عزا عزا جگر فاطمه شرر دارد علی شدن چقدر رنج و دردسر دارد @hosenih مصیبت است که از دوستان جدا باشی اسیر هر شبه ی نانجیب ها باشی دلت برای مدینه همیشه پر بزند ولی همیشه‌ گرفتار سامرا باشی دعای اهل و عیالت به پادگان این است که از جسارت سربازها رها باشی عزیزکرده ی زهرا!نبینم آقا جان بروی خاک بیوفتی و بی عصا باشی تو خورده به زمین گونه ات‌ چرا خاکیست؟! برای آنکه عزادار کربلا باشی.. دلت‌شکسته ولی بازهم سرت نشکست قرار نیست که با سنگ آشنا باشی قرار نیست تنت را به نیزه ها ببرند قرار نیست که بر روی بوریا باشی میان ناله ی تو کف نمیزند احدی خدا نخواست که بین سرو صدا باشی تمام اهل حرم خانه اند پشت حجاب بفکر غارت پوشیه ها چرا باشی؟! چه روضه ها که نهان مانده است با زینب بزن به سینه ی خود دم بگیر یا زینب.. ⏹ ©به نقل از اشعار آیینی حسینیه
|⇦•تو نورِ هدایتی بانیِ شفاعتی.. و توسل ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام _ کربلایی حسین طاهری•✾• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ تو نورِ هدایتی ، بانیِ شفاعتی معنایِ عبادتی ، یا امامِ هادی! ای اصلِ هر مسیر ، مولایِ بی‌نظیر دست من رو بگیر ، یا امامِ هادی! تو همه عزتِ شیعه ، تو همه باورِ مایی تویی اصلِ مناجاتُ ، سایۀ رو سَرِ مایی تا میشه آشوب دلِ من ، میخونم دوباره ، از عشقِ تو آقا پر میشکه این دلم با ، چه شوقی به سمتِ ، زیارتِ سامرا «یا وَلیَّ المؤمنین یا علی بن جواد..» از لطفِ نگاه تو ، در ظِلِّ پناهِ تو دلبستم به راه تو ، يا امامِ هادي! اي سامونِ دلم ، عشقت آب و گلم رحمي كه سائلم ، يا امامِ هادي! به تو مَديونم آقاجان ، تويي كه نورِ اين راهي ميشه پيدا راهم از چاه ، تويي كه برام پناهي «یا وَلیَّ المؤمنین یا علی بن جواد..» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net کانال اشعار روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub3
یا حجت بن الحسن ای نور دیده عزای جدّ غریب تو رسیده ای اُمید همه سرت سلامت مهدیِ فاطمه سرت سلامت واویلا واویلا آه و واویلا... مسموم ِ زهر جفا شد امام ِ ما گریان شد از غربتش حیدر و زهرا گرچه از داغش هر دیده پُر آب است غصه ی ما از آن بزم شراب است واویلا واویلا آه و واویلا... گریه کن ِ این دو غم شد هر خاص و عام یک بزم شراب اینجا یکی هم در شام اولاد زهرا با چشمان ِ گریان لبهای خونین و چوب خیزران واویلا واویلا آه و واویلا...
سلام،به تو که حجّت خدایی گل بهشت مصطفایی غریب شهر سامرایی مقام تو اعلا مولا مولا تَرَنُّم دلها مولا مولا امامِ هادی یا مولا مولا امامِ هادی یا مولا مولا... شدی،پاره جگر به زهر کینه ما و شرار و سوز سینه گِرید به تو یاسِ مدینه قتیلِ اَعدایی مولا مولا عزیز زهرایی مولا مولا تو هستیِ مایی مولا مولا امامِ هادی یا مولا مولا تو و،غریبی و قلب کباب و مرثیه و چَشم پر آب و حکایت بزم شراب و ز داغ تو جان شد بر لب بر لب ولی بُوَد دلها یا رب یا رب حزین و سوزانِ زینب زینب حسین حسین مولا یا ثارالله.
علیه‌السلام 🔹وای از دوشنبه!🔹 تا چشم وا کرد این پسر، چشمانِ تر دید خوب امتحان پس داد اگر داغِ پدر دید... از بس که دل می‌بُرد از اطرافیانش یک عمر از دستِ حسودان دردسر دید این بار «سُرَّ مَن رَأی» مغلوب غم شد وقتی که مهمان را به کویش دربه‌در دید در چشم ابراهیمی‌اش اما غمی نیست باید که این ویرانه را از آن نظر دید در کوچه‌ها، پای برهنه، سَیّدِ شهر... اینجا مگر شام است؟ ای مردم! چه کردید؟ قبری که پیشاپیش در این خانه کَندید تنها به چشمش سجده و آهِ سحر دید در شهر غربت‌خیزتان بهتر که تنهاست! از هم‌جواری با شما خیری مگر دید؟ مردی گریبان‌چاک افتاده به خاکش می‌شد پدر را مو به مو در این پسر دید! بر خاک، شیون زد کسی: «وای از دوشنبه!» انگار آنجا مادری را پشت در دید... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4517@ShereHeyat کانال اشعار روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub3
الهی دلی ده که جای تو باشد لسانی که در وی ثنای تو باشد الهی بده همتی آنچنانم.... که سعیم وصول بقای تو باشد الهی چنانم کن از عشق خودمست که خواب و خورم از برای تو باشد الهی عطاکن بفکرم تونوری که محصول فکرم دعای تو باشد الهی عطاکن مرا گوش قلبی که آن گوش پر از صدای تو باشد الهی چنان کن که این عبدمسکین برای تو خواند برای تو باشد الهی عطا کن بر این بنده چشمی که بینائیش از ضیای تو باشد الهی چنانم کن از فضل و رحمت که دائم سرم را هوای تو باشد الهی چنانم کن از عیب خالی که هستیم محو و فنای تو باشد الهی مرا حفظ کن از مهالک که هر کار کردم رضای تو باشد الهی ندانم چه بخشی،کسیرا که هم عاشق و هم گدای تو باشد الهی بطوطی عطاکن بیانی که نطقش کلید عطای تو باشد طوطی همدانی
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ این درگه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز آ یا رب به محمد و علی و زهرا یا رب به حسین و حسن و آل‌عبا کز لطف برآر حاجتم در دو سرا بی‌منت خلق یا علی الاعلا ای شیر سرافراز زبردست خدا ای تیر شهاب ثاقب شست خدا آزادم کن ز دست این بی‌دستان دست من و دامن تو ای دست خدا یا رب مکن از لطف پریشان ما را هر چند که هست جرم و عصیان ما را ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم محتاج بغیر خود مگردان ما را ابوسعید ابوالخیر
لیست اشعاری در مدح امیرالمومنین: کیست وصی نبی آنکه ولی خدا است استاد سازگار نفس نفیس مرتضی یا علی استاد سازگار نه مراست قدرت آن که دم زنم از جلال تو یا علی فواد کرمانی سیمای تو جلوه خداوند جلیست دوبیتی بحر طویل غدیر استاد سازگار من ماجرا را خوب یادم هست ملکیان صدای کیست چنین دلپذیر می آید اسفندقه دست هایت را که در دستش گرفت صرافان به اذن فاطمه رام ابوتراب شدم ها علی بشر کیف بشر آیینه انبیا علی بود میرزا حبیب خراسانی حق علی میزان علی .... نوشته است احد تا علی یکی باشد ای مبارک آیه اکمال دین عیدت مبارک (سازگار) علی در آینه شعر فارسی خدا مرا ز ولای علی جدا نکند مجاهدی چه بود ذکر عارفان علی علی علی علی کیست علی حجت پروردگار استاد سازگار امروز روز عید خدا روز یاعلی است استاد سازگار یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی استاد سازگار آیینه تمام نمای خدا علی است استاد سازگار شان تو در اندیشه ما جا شدنی نیست ❇️لیست سرود امیرالمومنین❇️: هل الدین الا الحب. نریمانی ای دین و زندگی من مولا. کریمی قال رسول الله قال حبیب الله کریمی به روی دست نبی ببین می تابد ماه جمال حیدر. کریمی کعبه از کعبه اومده. کریمی یا حیدر یا علی مولا. حسن کاتب یعسوب دینو ببینید کریمی ای که هلال رجبی مه این الرجبیون تویی من کیستم غلام تو یا مرتضی علی محمود کریمی ما مست تولای تو هستیم و لاغیر (کریمی) هجدهم ذی الجه شد سرود @rozehayemaktoub3