یاد دارم بعثت پیغمبر اسلام را
دوره دینداری و پیکار با اصنام را
سنگباران مسلمانان ز روی بام را
سختی شعب ابیطالب در آن ایام را
یاد داری فاطمه؟ گویا همین دیروز بود
یاد دارم هجرت و دل کندن از بیت خدا
قبل رفتن بر مزار مادرت اشک تو را
قهر بود آن روزها یک خواب خوش با مرتضی
تا که برگرداندمت سالم به دست مصطفی
یاد داری فاطمه؟ گویا همین دیروز بود
یاد داری مصطفی از امر حیّ کردگار
نغمه «ناد علی» سر داد بین کارزار؟
جبرئیل آمد میان معرکه با این شعار:
لا فتی إلّا علی لا سیف إلّا ذوالفقار
یاد داری فاطمه؟ گویا همین دیروز بود
یاد داری که شبی با بیقراری آمدم
سر به زیر انداخته، با شرمساری آمدم
ساده و با چشم چون ابر بهاری آمدم
گونههای سرخ بهر خواستگاری آمدم
یاد داری فاطمه؟ گویا همین دیروز بود
یاد داری لحظه شوق رسولالله را
تا نشانم داد آن شب، قرص روی ماه را؟
میشنیدی ضربه قلب ولیالله را
آمدی و من به دست باد دادم آه را
یاد داری فاطمه؟ گویا همین دیروز بود
یاد داری سادگی زندگی با یکدگر؟
روز میلاد حسن مادر شدی و من پدر
با حسین آرام شد دنیای ما از هر نظر
داد حق بر من دو تا دختر دو زهرای دگر
یاد داری فاطمه؟ گویا همین دیروز بود
یاد داری حج آخر، روز پیمان غدیر
وحی منزل آمد از درگاه دادار قدیر
کای نبی دست علی خویش را بالا بگیر
با همه اتمام حجت کن به بیعت با امیر؟
یاد داری فاطمه؟ گویا همین دیروز بود
یاد داری تا پیمبر بود نه غم داشتیم
نه سر موی سفید و نه قد خم داشتیم؟
بر تمام دردهای با عشق مرهم داشتیم
صورتی چون گل، نفسهای منظم داشتیم
یاد داری فاطمه؟ گویا همین دیروز بود
یاد داری بر حسن قرآن که میآموختی
همزمان بهر حسینت پیرهن میدوختی؟
آتشی در جان من با آه خود افروختی
لیک خود در شعلههای آتشِ در سوختی
یاد داری فاطمه؟ گویا همین دیروز بود
اجرا شده توسط حاج محمود کریمی
با جستجوی مصراع اول شعر و نام شاعر یا مداح در فضای اینترنت اجرای این شعر را ببینید
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در ایتا
https://eitaa.com/madareshohada
گل، بر من و جوانی من گریه میکند
بلبل به خسته جانی من گریه میکند
از بس که هست غم به دلم، جای آه نیست
مهمان به میزبانی من گریه میکند
از پا فتاده پا و ز کار اوفتاده دست
بازو به ناتوانی من گریه میکند
گل های من هنوز شکوفا نگشته اند
شبنم به باغبانی من گریه می کند
در هر قدم نشینم و خیزم میان راه
پیری، بر این جوانی من گریه میکند
گردون، که خود کمان شده، با چشم ابرها
بر قامت کمانی من گریه می کند
این آبشار نیست که ریزد، که چشم کوه
بر چهره ی خزانی من گریه می کند
فردا مدینه نشنود آوای گریه ام
بر مرگ ناگهانی من گریه می کند
علی انسانی
@marsiyeeh
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
ای بهترین یار مرتضی تنها طرفدار مرتضی
با قلب خسته پهلو شکسته زهرا تو از خانه ام مرو
ای بشکند آن دستی که پهلو وسینه ات را در هم شکست
بر صورتت زد سیلی و رشته عمر تو را از هم گسست
ای بشکند آن پایی که آنسان راه عبورت در کوچه بست
یار گرفتار مرتضی تنها طرفدار مرتضی
با قلب خسته پهلو شکسته زهرا تو از خانه ام مرو
ای بهترین یار مرتضی تنها طرفدار مرتضی
با قلب خسته پهلو شکسته زهرا تو از خانه ام مرو
طاقت ندارم که بی تو من بنگرم دمی این دیوار و در
هرگز ندارم زان کوچه ای که خوردی تو سیلی تاب گذر
گر قصد ترک دنیا نمودی زهرا مرا هم با خود ببر
ای نور اذکار مرتضی تنها طرفدار مرتضی
با قلب خسته پهلو شکسته زهرا تو از خانه ام مرو
ای بهترین یار مرتضی تنها طرفدار مرتضی
با قلب خسته پهلو شکسته زهرا تو از خانه ام مرو
با ناله های نیمه شب خود این خانه غمخانه کرده ای
آکنده از اندوه و مصیبت هر
جای کاشانه کرده ای
با شادمانی اطفال خود را از گریه بیگانه کرده ای
ای یار و دلدار مرتضی تنها طرفدار مرتضی
با قلب خسته پهلو شکسته زهرا تو از خانه ام مرو
ای بهترین یار مرتضی تنها طرفدار مرتضی
با قلب خسته پهلو شکسته زهرا تو از خانه ام مرو
وقتی کنارت طفلان تو بنشسته بدند با چشم تر
بشنیده اند آرزوی مرگ خود کرده بودی خاکم به سر
پیشم بمان و با رفتن خود رونق از این خانه ام مبر
ای زیب گفتار مرتضی تنها طرفدار مرتضی
با قلب خسته پهلو شکسته زهرا تو از خانه ام مرو
ای بهترین یار مرتضی تنها طرفدار مرتضی
با قلب خسته پهلو شکسته زهرا تو از خانه ام مرو
به جان زینب در خانه چون میبینی مرا رو از من نگیر
من در مدینه هستم غریب و دیگر نسازم زین غم اسیر
با رو گرفتن در خانه از من منما علی را یکباره پیر
در غم پرستار مرتضی تنها طرفدار مرتضی
با قلب خسته پهلو شکسته زهرا تو از خانه ام مرو
ای بهترین یار مرتضی تنها طرفدار مرتضی
با قلب خسته پهلو شکسته زهرا تو از خانه ام مرو
بر خیز و بنگر اهل مدینه چشم انتظار مرگت همه
میمیرم از درد این خبر که افکنده در هر جا هم همه
که هر که گوید آمد به سر دیگر عمر کوتاه فاطمه
شمع شب تار مرتضی تنها طرفدار مرتضی
با قلب خسته پهلو شکسته زهرا تو از خانه ام مرو
ای بهترین یار مرتضی تنها طرفدار مرتضی
با قلب خسته پهلو شکسته زهرا تو از خانه ام مرو
آلاله های باغ نبوت در دشت سینه ات افسرده اند
چون مرغک بال وپرشکسته سرزیربال خود برده اند
با دیدن جای خالی تو طفلان من دل آزرده اند
ای یار و یاور مرتضی تنها طرفدار مرتضی
با قلب خسته پهلو شکسته زهرا تو از خانه ام مرو
ای بهترین یار مرتضی تنها طرفدار مرتضی
با قلب خسته پهلو شکسته زهرا تو از خانه ام مرو
داغ تو زهرا کرده علی را خانه نشین و خانه خراب
چون بنگرم بر رخسار زرد طفلان تو با دل کباب
رفتی چرا بنهادی علی را تنها در این رنج بی حساب
بین حال غمبار مرتضی تنها طرفدار مرتضی
با قلب خسته پهلو شکسته زهرا تو از خانه ام مرو
ای بهترین یار مرتضی تنها طرفدار مرتضی
با قلب خسته پهلو شکسته زهرا تو از خانه ام مرو
با جستجوی مصراع اول سبک این مداحی را در فضای اینترنت بیابید
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
پرستوی مهاجرم چرا ز لانه می روی
اگر ز لانه میروی چرا شبانه می روی
قرار من شکیب من مهاجر غریب من
فدای غربتت شوم که مخفیانه می روی
حیات جان امید دل علی بود ز تو خجل
که با کبودی بدن ز تازیانه می روی
کبوتر شکسته پر مرا به همرهت ببر
چرا بدون جفت خود ز آشیانه می روی
چهار طفل خون جگر زنند در غمت به سر
تو بر زیارت پدر چه عاشقانه می روی
الا به رخ نشانه ات مگر شکسته شانه ات
که موی زینبین خود نکرده شانه می روی
همای بی ترانه ام چرا ز آشیانه ام
به کوی بی نشان خود پر از نشانه می روی
فتاده بر دلم شرر که تو در این دلِ سحر
ز همسرت غریب تر برون ز خانه می روی
«میثم» از چه واهمه تو راست مهر فاطمه
به حشر هم سوی جنان بدین بهانه می روی
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
گل، بر من و جوانی من گریه میکند
بلبل به خسته جانی من گریه میکند
از بس که هست غم به دلم، جای آه نیست
مهمان به میزبانی من گریه میکند
از پا فتاده پا و ز کار اوفتاده دست
بازو به ناتوانی من گریه میکند
گل های من هنوز شکوفا نگشته اند
شبنم به باغبانی من گریه می کند
در هر قدم نشینم و خیزم میان راه
پیری، بر این جوانی من گریه میکند
گردون، که خود کمان شده، با چشم ابرها
بر قامت کمانی من گریه می کند
این آبشار نیست که ریزد، که چشم کوه
بر چهره ی خزانی من گریه می کند
فردا مدینه نشنود آوای گریه ام
بر مرگ ناگهانی من گریه می کند
علی انسانی
@marsiyeeh
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
علي بيا به برم كه راهي سفرم
خدا نكهدار علي خدانگهدار
مي طلبم زخدا سلامتي تورا
خدا نگهدار علي خدا نگهدار
شكسته بالم كن نظر به حالم
رفتنيم من كن علي حلالم
اي رهبر مظلوم من اي شمع وجودم
نذ ر تو جواني من و بود و نبودم
داروندارعلي ياور ويارعلي
فاطمه جانم خانم فاطمه جانم
خوش آمدي به برم ،ياور همسفرم
فاطمه جانم ........................
بانوي خانه مرو ، يار يگانه مرو
فاطمه جانم .........................
همسفر من بشكسته پرمن
سنگ صبورم سينه سپر من
اي دلخوشيم هم نفسم نور دوعينم
حالا مرو زود است بمان جان حسينم
عشق تو حاصل من ،
اشك تو قاتل من
خدا نگهدا ر ......................
به دخت در محنم
سپرده ام كفنم
خدا نگهدار .....................
شبانه بردار ، تابوت من زار
تا كه نگردد ، قاتلم خبردار
من ميروم و هست تورا غربت حاكي
گوشواره ومسمار در و چادر خاكي
اي همه هست علي
قوت دست علي
فاطمه جانم .......................
باخبرازدلمم هلال شام غمم
فاطمه جانم .....................
اي گل نازم اي سوز وگدازم
عشق و اميدم من بي تو چه سازم
تنها ترازاينم مكن اي روح وروانم
حرفي نزن ازغسل وكفن يارجوانم
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
رنگ دیوار،رنگ خاکستر
رنگ پرهای بال پروانه است
"در" لباس سیاه تن کرده
خانه این روزها عزاخانه است
اهل این شهر مردم آزارند
دین ندارند،نامسلمانند
حاکمان حرام لقمهی شان
زن زدن را حلال می دانند
حرمتم زیر پایشان له شد
چقدر احترامشان کردم
به علی هیچکس علیک نگفت
بخدا من سلامشان کردم
آتش افتاده بین سینه ی من
گُر گرفته است حیدر از تب تو
نیمی از صورتت دُرُست شده
رنگ چادرسیاه زینب تو
آه ای یاکریم لانه ی من
زخم بال و پرت مرا کُشته است
آه ای یاس پر پر حیدر
لاله ی بسترت مرا کشته است
کاش یک بار هم ببینم شب
لحظه ای خواب رفته ای زهرا
چِقَدَر جسم تو نحیف شده
چِقَدَر آب رفته ای زهرا
راه رفتن برای تو سخت است
بِنِشین خواهشاً،زمین نخوری
خانمم لااقل مراقب باش
باز پیش حسن زمین نخوری
سر و پهلو و گونه و بازو...
با جراحاتِ سخت درگیری
بشکند دست قنفذ نامرد
بی تعادل قنوت می گیری
آسمان کبود خانه ی من
ماهتاب و ستاره ات چه شده
بعد کوچه ندیده ام آن را
راستی گوشواره ات چه شده!؟
آه!با آه خویش حیدر را
زنده زنده نکن کفن بس کن
آنقَدَر زُل نزن به گهواره
محسنم را صدا نزن بس کن
کاش می مُردم و نمی دیدم
تن بی جان تو کفن شده است
چوب گهواره ای که ساخته ام
خرج تابوت ساختن شده است
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
یار غریب تو منم یا علی
وقف تو شد جان و تنم یا علی
حیف که از بهر دفاعت دگر
جان نبود در بدنم یا علی
با همه دردم عوض آه آه
نام تو گشته سخنم یا علی
غربت تو فاطمه را می کشد
ای تو غریب وطنم یا علی
تا که غریبانه روم زیر خاک
در دل شب کن کفنم یا علی
با همه دردم ز خدا خواستم
پیش تو پرپر نزنم یا علی
من به تو می گریم و تو گریه کن
بهر حسین و حسنم یا علی
بازوی خیبر شکنت بسته شد
دست تو امروز منم یا علی
بس که غریبم به تن خسته ام
گریه کند پیرهنم یا علی
"میثم" دلسوخته در انجمن
سوخته با سوختنم یا علی
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
ین اشک نیست گشته روان از دو دیدهام
خون است بهر سرخی رنگ پریدهام
ما هم ولی چو صحنة شب گشته نیلگون
سروم ولی به سان نهالی خمیدهام
سنگینیاش بهم شکند چرخ پیر را
بار غمی که من به جوانی کشیدهام
حتی اجل نکرد عیادت ز حال من
با آنکه دل ز عمر، ز دنیا بریدهام
از دود و آه من شده گردوه سیه ولی
با اشک خود ستاره به کهسار چیدهام
تشبیع من دل شب و قبرم نهان ز خلق
از این طریق پردة دشمن دریدهام
نشنیده ماند ناله و فریاد و شکوهام
من کز رسول، امّ ابیها شنیدهام
رنجی که از تحمّل آن عاجز است کوه
بر جان و تن به حفظ امامم خریدهام
شش ماههام شهید شد و پهلویم شکست
ز آن صدمهای که از در و دیوار دیدهام
تاریخ شاهد است که من در ره علی
اول شهید داده و اول شهیدم
بی دست و پای «میثم» ای خاندان وحی
کز ابتدا ثنای شما بوده ایدهام
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
تا چند کشم هر سو این قد کمانی را
ای مرگ بگیر از من یکباره جوانی را
جان میرود از دستم خون خوردم و لب بستم
باید ببرم در گور غم های نهانی را
در آرزوی مرگم افتاده برو بَرگَم
دارم ز جهان تنها این باغ خزانی را
یاد از پسرم آمد خون از بصرم آمد
دیدم بملاقاتم تا قاتل جانی را
مظلوم تر از من نیست گر هست بگویم کیست؟
آنکس که نهد در گور این قد کمانی را
بس راز بهم گفتیم تا هر دو پذیرفتیم
او خونجگر خوردن من اشک فشانی را
«میثم» چه نوا خواندی زین زمزمه سوزاندی
هم اسفل و اعلا را هم عالی و دانی را
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
مرغ بهشت وحیم و سوخته آشیانه ام
دانه سرشک دیده و ناله شده ترانه ام
منکه دمد ز حجره ام نور به چشم قدسیان
دود به آسمان رود از در آستانه ام
اجر رسالت نبی ثبت شده به صورتم
محفل غربت علی گشته محیط خانه ام
زنده ترین شهود من این بدن کبود من
من به محبّت علی عاشق تازیانه ام
منکه بهشت احمد و باغ و بهار حیدرم
مانده ز سیلی خزان بر گل رو نشانه ام
سر و ز پا نشسته ام طایر پر شکسته ام
قاتل سنگدل مرا کشته کنار لانه ام
من و حمایت از ولی گواه باش یا علی
شهید اوّل تو شد محسن ناز دانه ام
هر چه عدو زند مرا رها نمی کنم تو را
گر چه ز کار اوفتد بازو و دست و شانه ام
درد، مرا کشد ولی نیست به غیر یا علی
زمزمۀ شبانه و گریۀ عاشقانه ام
منم همیشه همدمت تا که بگریم از غمت
گاه به تربت پدر گه به اُحد روانه ام
«میثم» ما ز سوز دل ساز کند غم مرا
سر زده از درون او شعلۀ جاودانه ام
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
بیمارت ای علی جان جز نیمه جان ندارد
میلی به زنده ماندن در این جهان ندارد
غم چون نسیم پائیز برگ و بر مرا ریخت
این لالۀ بهاران غیر از خزان ندارد
بگذارد تا بمیرد، زین باغ پر بگیرد
مرغی که حق ماندن در آشیان ندارد
خواهم که اشک غربت از چهره ات بگیرم
شرمنده ام که دیگر دستم توان ندارد
بگذار کس نداند در پشت در چه بگذشت
من لب نمی گشایم محسن زبان ندارد
هر کس سراغم آمد با او بگو که زهرا
قدرش عیان نگردید قبرش نشان ندارد
شهری که در امانند حتی یهود در آن
در بین خانۀ خود زهرا امان ندارد
ای ناله ها برآئید ای لاله بریزید
گلزار وحی دیگر سرو روان ندارد
روز جزا مسلّم گیریم دست (میثم)
زیرا پناه غیر از ما خاندان ندارد
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
تو از ما اهلبیتی گفت بابم مصطفی سلمان
چه رخ داده که با ما گشتی اکنون بی وفا سلمان
کسی دیگر سراغ خانۀ ما را نمی گیرد
تو بهر پرسش احوال ما گاهی بیا سلمان
زبس از عمر پردرد و غم خود سیر گردیدم
طلب کردم دمادم مرگ خود را از خدا سلمان
طبیب من غم است و آه، گردیده پرستارم
مگر با مرگ گردد دردهای من دوا سلمان
تنم کاهید و مویم شد سفید و قامتم شد خم
به هیجده سالگی یکباره افتادم زپا سلمان
زدرد پهلو و بازو شبی ناید به هم چشمم
ولی هرگز نگفتم راز خود با مرتضی سلمان
اگر می گفت بابم ظلم باید کرد با زهرا
نمی کردند بیش از این به من جور و جفا سلمان
من از دنیا گذشتم لیک با مرگ طبیعی نه
خدا داند که این مردم مرا کشتند یا سلمان
تو از ما بوده ای هنگام غربت نیز با ما باش
مبادا از امیرالمؤمنین گردی جدا سلمان
بفردا دست میگیرم زپا افتاده میثم را
که باشد شعر جان سوزش زبان حال ما سلمان
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
ای غریب وطن ای خانه نشین شوهر من
شده هنگام جدائی بنشین در بر من
بنشین تا که بگرید به تو چشم تر من
بنشین گریه کن ای رهبر بی یاور من
گریه کن عقدۀ تو باز دگر باره شود
ترسم از شدت اندوه، دلت پاره شود
ای دل فاطمه خون بهر گرفتاری تو
ای که در سینه گلوگیر شده زاری تو
یک نفر نیست که خیزد به هواداری تو
چه کنم دست ندارم که کنم یاری تو
یاد آنروز که صدبار زپا افتادم
باز دیدم تو غریبی سر پا استادم
ای که با یاد غمت صبر، گریبان زده چاک
پیش تر آ که کنم اشک زچشمان تو پاک
بیش تر غصۀ تو، فاطمه را کرد هلاک
شب تاریک بده غسلم و بسپار به خاک
رنجه گردد زتو ای جان گرامی دل من
گر به تشییع من آید قدمی قاتل من
کاش می بودم و غمخوار تو می گردیدم
تا دم مرگ طرفدار تو می گردیدم
باز در بین عدو یار تو میگردیدم
لالۀ پرپر گلزار تو می گردیدم
کاش می سوخت دوباره زغمت حاصل من
باز می کشت مرا در ره تو قاتل من
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
به وقت مرگ پر کردم زخون چشم تر خود را
که تنها می گذارم بین دشمن شوهر خود را
فتادم سخت در بستر الهی برندارم سر
که سر بنهاده بر دیوار بینم همسر خود را
خدایا اولین مظلوم عالم را تو یاری کن
که امشب می دهد از دست تنها یاور خود را
دلم خواهد که برخیزم سرشک از دیده اش گیرم
دل شب چون نهد بر قبر پنهانم سر خود را
الهی تا جهان باشد نبیند دیدۀ طفلی
کنار خانه زیر تازیانه مادر خود را
اجل ایکاش در آن ماجرا می بست چشمم را
نمی دیدم نگاه دردناک دختر خود را
گواهی میدهد فردای محشر عضو عضو من
که کشتند این جماعت دختر خود را
علی جان گریه کن تا عقده ای از سینه بگشائی
مکن حبس این قدر آه دل غم پرور خود را
از آن ترسم تو را فردا فلک از پا دراندازد
که امشب می دهی از دست رکن دیگر خود را
حلالم کن حلالم کن حلالم کن حلالم کن
خداحافظ که گفتم با تو حرف آخر خود را
گرفتم شاخه های نخل عشقت، دار شد (میثم)
نریزی جز به خاک حیدر و زهرا بر خود را
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
پیری توان گرفت به فصل جوانیم
جان کندن مدام بود زندگانیم
در بوستان وحی زبس گشته ام غریب
تنها سرشک دیده کند باغبانیم
شب رفت و ناپدید شدند اختران و من
باشد هنوز دیده به اختر فشانیم
هجده بهار بیش زعمرم نرفته بود
کامد خزان و رفت به غارت جوانیم
از تیر آه، رخنه به گردون کند علی
هر گه کند نظاره به قدّ کمانیم
سینه سپر به پاس مقام ولایتم
گیرم توان زخصم، بدین ناتوانیم
تا پای مرگ، فاطمه را ای پدر زدند
ممنون از این محبت و ایت مهربانیم
ممنون رازداری پیراهنم که بود
دائم به پرده پوشی درد نهانیم
هر کس امید زندگی اش میدهد نشاط
من آرزوی مرگ بود شادمانیم
یا فاطمه، کمینه غلام تو (میثم)
این بندگی بود شرف جاودانیم
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
منم تنهای تنها و تویی تنهاترین یارم
مرو مگذار تنهایم که من تنها تو را دارم
تو هم جان علی هم حافظ جان علی بودی
چگونه پیکرت را در درون خاک بگذارم
منم مشکل گشای خلقت و دست خدا زهرا!
ببین بی تو چه مشکل ها که افتاده است در کارم
همه غم های عالم بین ما تقسیم شد آری
که تو از درد می نالی و من از غصّه بیدارم
دو چشم بسته و قدِّ خم و ضعف تنت گوید
که امشب می روی از دستم ای مظلومه بیمارم
از آن روزی که شد در ابر سیلی صورتت پنهان
بود هم سوز آن در سینه هم دردش به رخسارم
من آن نخلم که تو هم برگ من، هم بار من بودی
خدا داند دگر بیتو نه برگی مانده نه بارم
بزن چادر کنار از رخ که هنگام جدایی شد
مپوشان روی خود را از من ای شمع شب تارم
بنالید ای تمام چاه ها ای نخل ها بر من
که زهرای مرا کشتند پیش چشم خونبارم
دو دست بسته از خانه مرا بردند در مسجد
عدو نگذاشت یارم را زروی خاک بردارم
بگو بغض گلو را پیش چشمم بشکند زینب
سکوت سینه سوزش داده بیش از گریه آزارم
غم ناگفته ام چون شعله خیزد از دل «میثم»
به هر بیتش بود آهی زسوز سینه ی زارم
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
بسم الله الرحمن الرحیم
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#حسن_کردی
▶️
مگر که قصد سفر داری ای جوان علی
نفس نفس نزن ای جان من به جان علی
تو ای قرار دل بی قرار من زهرا
نمی شود نروی از کنار من زهرا؟
@hosenih
مرا به رفتن خود امتحان نکن بانو
مرا شبیه خودت قد کمان نکن بانو
میان خانه ی حیدر به زحمت افتادی
چه پیش آمده فکر وصیت افتادی؟
بگو هر آنچه که خواهی نگو خداحافظ
به لب نمانده جز آهی، نگو خداحافظ
هنوز زخمی دست سیاه شلاقی
برای رفتن از خانه ام چه مشتاقی
به بی کسیِ علی بعد خود ترحم کن
زمان خنده ی قنفذ، مرا تجسم کن
هجوم لشکر هیزم نرفته از یادم
شرار خنده ی مردم نرفته از یادم
سرِ دفاع من از زندگی بریدی تو
سه ماه لحظه به لحظه چه ها کشیدی تو
قلاف قاتل نامرد، کوچه را لرزاند
صدای ناله ات آنجا تن مرا لرزاند
@hosenih
تن تو سوخت به شلاق درد در کوچه
زمین برای تو خون گریه کرد در کوچه
کسی شبیه تو هرگز نسوخت پای علی
گذشته ای ز جوانیت در ازای علی
⏹
به نقل از اشعار آیینی حسینیه
همینکه بهتری الحمدلله
جدااز بستری الحمدلله
همینکه در زدم دیدم دوباره
خودت پشت دری الحمدلله
شنیدم بسترت را جمع کردی
و با سختی پرت را جمع کردی
شنیدم آب دادی به حسینم
حواس دخترت را جمع کردی
تو دیگر با حجابت خو گرفتی
به چندین علت از من رو گرفتی
گمان کردی ندیدم زیر چادر
چطوری دست بر پهلو گرفتی؟!
جواب حرف هایم شد همین!«نه؟!»
غریبه بودم اما اینچنین نه!
ببینم!قصد رفتن که نداری؟
نرو!جان امیرالمومنین،نه!
حسین رستمی
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#محسن_زعفرانیه
▶️
این یاس پرپر روضه هایش فرق دارد
شعر و غزل گفتن برایش فرق دارد
@hosenih
روی کبود و قامتی خم، دست لرزان!
با دیگران لحن صدایش فرق دارد
در آسمان چشم من باران گرفته
امشب چرا حال و هوایش فرق دارد؟
ما هرچه حاجت داشتیم از او گرفتیم
تاثیرِ آمینِ دعایش فرق دارد
@hosenih
در قلب هر شیعه ضریحی دارد از نور
پس مرقد و صحن و سرایش فرق دارد
⏹
شعر فاطمه زهرا
به نقل از اشعار آیینی حسینیه