eitaa logo
اشعار روضه های مکتوب
1.7هزار دنبال‌کننده
9 عکس
9 ویدیو
1 فایل
انشاالله به مرور در این کانال اشعار مدح و مرثیه اهل بیت قرار داده خواهد شد. متون مرثیه آل الله را در کانال روضه های مکتوب ببینید: https://eitaa.com/rozehayemaktoub
مشاهده در ایتا
دانلود
ای شده محرم به ولای ولی (مدح) فاطمۀ دوّم بیت علی اختر تابندۀ برج ادب شیر زن خیل زنان عرب امّ بنین امّ ادب امّ نور چشم بد از قدر و جلال تو دور اختر تابندۀ برج شرف همسر ارزندۀ شاه نجف یار علی مادر صدق و صفا مرّوج مکتب عشق و وفا باغ گل یاس، سلامٌ علیک مادر عبّاس، سلامٌ علیک فخر تمام شهدا کیست تو شیر زن شیر خدا کیست تو معرفتت زبانزد عالم است هر چه بگویند به وصفت کم است مقاوم و صابر و آزاده ای چار پسر بهر علی زاده ای چار پسر نه، چار قرص قمر چار ستاره چار نور بصر ای به علی پس از وفات بتول همچو خدیجه در سرای رسول درود بر سه سرو بستان تو بر گل عبّاسی دامان تو تو گفته ای، ای گل باغ عفاف با پسر فاطمه شام زفاف کی همه جا چشم و چراغ همه منم کنیز مادرت فاطمه همدم نور احدی فاطمه عروس بنت اسدی فاطمه تو بانوی بیت ولی گشته ای دور حسین ابن علی گشته ای تا که در آن بیت مقرّب شدی از دل و جان عاشق زینب شدی به پاس اخلاق ز گل بهترت خواند بهین دخت علی، مادرت حق بتو یک بهشت احساس داد دسته گلی بنام عبّاس داد دید چو بر عشق ادب قائمت داد خدا ماه بنی هاشمت حق به تو در بیت ولا راه داد تا بتو سه ستاره یک ماه داد ماه تو از ماه فلک خوبتر پیش علی از همه محبوب تر ستارگانت همه خورشید نور چشم بد از جمالشان باد دور سزد که ناموس خدا خوانمت مادر کلّ شهدا خوانمت در بغلت بود گل یاس تو یعنی قندانۀ عبّاس تو بود چو خورشید رخش منجلی خواستی دهی به دست علی مشام تو شنید بوی حسین چشم تو افتاده به روی حسین فدایی خون خدا خواندیش دور سر حسین گرداندیش ای ادب از تو ادب آموخته به پای مصباح هدی سوخته دلم گرفته ذکر امّن یجیب زیارت مدینه ام کن نصیب که گریم از برای تو در بقیع به یاد گریه های تو در بقیع بقیع از اشک تو آید به جوش صدای گریۀ تو آید بگوش کرده به داغ چار فرزند صبر کشیده ای چهار تصویر قبر اشک مصیبت ز بصر ریختی به یادشان خون جگر ریختی چشم تو از بسکه فراوان گریست به گریۀ تو چشم مروان گریست تو نالۀ وا ولدا می زدی اهل مدینه را صدا می زدی بدین سخن فکند آهت طنین که کس نگوید به من امّ البنین منکه دگر امّ بنین نیستم مادر چار نازنین نیستم چار گلم ز تیغ پرپر شدند چار مهم به خون شناور شدند امّ بنین باغ گل یاس داشت دسته گلی سرخ چو عبّاس داشت ای ثمر دل گل احساس من ساقی اهلبیت عبّاس من شنیده ام دست تو از تن زدند به فرق تو عمود آهن زدند شنیده ام تا که تو رفتی ز دست پشت حسین ابن علی هم شکست شنیده ام که جای من فاطمه به دیدنت آمده در علقمه شنیده ام شعله به خشمت زدند شنیده ام تیر به خشمت زدند شنیده ام سکینه بی تاب بود جام به کف منتظر آب بود شنیده ام که دشمنان صف زدند کنار جسم بی سرت کف زدند شنیده ام که شد ز شمشیر تیز پیکر تو چو برگ گل ریز ریز گریه کنم روز و شب ای نور عین بهر تو نه بلکه برای حسین تو در مدینه مادری داشتی مادر خونین جگری داشتی اگر که پاره پاره شد پیکرت بود به دامان برادر سرت حسین فاطمه برادر نداشت کشته شد و مثل تو مادر نداشت تو را فراق اشجع النّاس کشت داغ حسین و داغ عبّاس کشت جز غم و اندوه و فغانت نبود حیف که آن چار جوانت نبود تا که بگریند برایت همه فاطمه یا فاطمه یا فاطمه سلام بر اشک تو یا فاطمه جزای تو اجر تو با فاطمه گریه تو به جز عبادت نبود وفات تو کم از شهادت نبود داغ تو یک شرارۀ نار بود برای اهلبیت دشوار بود مدینه در وفات امّ البنین ناله اش افکند به گردون طنین ز ناله و سوز پر آوازه شد دوباره داغ فاطمه تازه شد سلام «میثم» به گل یاس تو به دست و چشم و سر عبّاس تو کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب): @rozehayemaktoubb کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ نامِ تو از بس دلربا و دلنشیــــن است آرامِ جان،وردِ زبان، نقشِ نگین است باید تو را أم الوفاء ، ام الأدب خواند بانو! ادب از بوستانت خوشه چين است ای نامِ تو یادآورِ داغ مدینه -با آنکه نام فاطمه زیباترین است- @hosenih گفتی تو را اینگونه نامیدن ادب نیست گفتی پس از این نام من أم البنين است باید قمر های تو را خورشید نامید الحق که دامان تو خورشید آفرین است ای کربلایِ خفته در خاک مدینه از علقمه تا مرقدت، یک سرزمین است بارانِ غربت میچکد از دیدگانش هر کس که با غم ، در بقیعت همنشین است داغ غم مرگِ جوان دیدی نه یک بار بر شانه ات بارِ مصیبت بیش از این است سخت است گفتن ، از زبان مادری که خورشید های آسمانش بر زمین است من از زبانت روضه می خوانم، ولی ...نه... مادر! گریزِ روضه ام تنها همین است @hosenih لا تدعونی... من که فرزندی ندارم یا لیت شعری... قصه آیا اینچنین است؟ باور کنم آیا شب و شق القمر را باور کنم عباس، مقطوع الیمین است ؟ بی جعفر و عثمان و عبدالله و عباس مردم چگونه نام من أم البنين است؟ کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب): @rozehayemaktoubb کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی، که همراه امیری، چون امیرالمومنین باشی ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت، که در بین زنان، تنها تو عباس آفرین باشی @hosenih شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را خدا، یک جا به تو بخشید، تا امّ البنین باشی همه عالم، پسر دارند، تو قرص قمر داری مگر بی نور میشد، مادر زیباترین باشی؟ مگر بی نور می شد، در دل خورشید بنشینی؟ تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی گرفتی دستِ ماهی را که از ما دست می گیرد رسیدی، باغبانِ غیرتٌ للعالمین باشی رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟ تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی @hosenih پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِرباً ، نه! نبودی شاهد تکرار اکبر، بر زمین باشی هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری پس از کرببلا سخت است که ام البنین باشی کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب): @rozehayemaktoubb کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
بسم الله الرحمن الرحيم 🔰چند شعر در فضای انقلاب و شهدا شهدای ▶️ ای دوست پیام التفاتی بفرست بر مرده دلان آب حیاتی بفرست @hosenih این کشور ما زنده ز خون شهداست بر روح شهیدان صلواتی بفرست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
تا پرچم حسین(ع) روی بام خانه هاست.... شهدای گمنام  تا پرچم حسین(ع) روی بام خانه هاست... ما را به غیر داغ تو گریان نمی کنند.........جز در هوای روضه پریشان نمی کنند این چه حرارتی است که دلهای سوخته....در آتش تو فکر گلستان نمی کنند اهل کرم بناست اگر طردمان کنند.......ما را در این حسینیه مهمان نمی کنند آیا مصائبی که تو دیدی عظیم نیست......پس از چه پاره پاره گریبان نمی کنند آنان که مومن اند گه امتحان شدن.........هر چه کنند پشت به ایمان نمی کنند تا پرچم حسین(ع) روی بام خانه هاست......باور کنید حمله به ایران نمی کنند یاد شهید یاد ولایت می آورد.............بیهوده نیست یاد شهیدان نمی کنند با نهضت حسینی دوران مخالف اند.......حفظ حریم پیر جماران نمی کنند عکس امام نه! دل مردم دوپاره شد........آیا حیا از این همه انسان نمی کنند اسلام زنده است ببینید دشمنان..........دیگر هوای حمله به لبنان نمی کنند این گردبادهای به غیرت درآمده...........تسلیم رهبراند که طوفان نمی کنند به پای دفاع از حریم تان..................ردم دریغ از سر و از جان نمی کنند
بسم‌الله الرحمن الرحیم ، ▶️ آماده‌ایم هستی خود را فدا کنیم یعنی فدای مکتب خون خدا کنیم آماده‌ایم بیرق ثاراللهی به کف با یک اشاره معرکه را کربلا کنیم @hosenih در خون ماست غیرت سردار علقمه هیهات اگر حسین زمان را رها کنیم در جان ماست شوق شهادت الی الابد وقتی به سیدالشهدا اقتدا کنیم قالو بلا ولایت مولایمان علیست باید به عهد روز نخستین وفا کنیم آسودگی ما عدم ماست، موج موج طوفان شدیم تا که قیامت به پا کنیم چون کوه در مصاف ستم ایستاده‌ایم هیهات اگر کمر به بر خصم تا کنیم @hosenih دشمن به گور می‌برد این خواب شوم را امروز دیده‌های بصیرت که وا کنیم در سایه‌ی نفاق منافق برنده است باید مسیر باطل و حق را جدا کنیم فردا چه ایمنی ز نهیب جهنم است خود را اگر که هیزم این فتنه‌ها کنیم دیگر مجال رفق و مدارا گذشته است تا کی به صبر، زخم جگر را دوا کنیم توهین به سیدالشهدا روز مرگ ماست دل را اگر حسینی و درد آشنا کنیم @hosenih هر کس شود فدایی رهبر مقدس است آماده‌ایم هستی خود را فدا کنیم حالا کنار غربت زینب نشسته‌ایم تا که برای روز ظهورش دعا کنیم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
کیست این مردی که رو در روی دنیا ایستاده در دل دریای دشمن بی مهابا ایستاده . لرزه می‌ افتد به جان خیل دشمن از خروشش وز نهیبش قلب هستی ، نبض دنیا ایستاده . می گذارد پای بر فرق شط از دریا دلی‌ ها وه چه بشکوه و تماشایی است دریا ایستاده . گر چه زینب زیر بار داغ‌ ها از پا نشسته تکیه کرده بر عمود خیمه‌ ها ، تا ایستاده . او که دارد فطرتی نازک‌ تر از آیینه حتی در مصاف خصم ؛ چون کوهی ز خارا ایستاده . با غریو ” ما رایت فی البلا الا جمیلا “ پیش روی آن همه زشتی چه زیبا ایستاده ! . از قیام کربلا این درس را آموخت باید : ظلم را نتوان ز پا انداخت الا ایستاده . این پیام تک سوار ظهر عاشوراست یاران : مرگ در فرهنگ ما زیباست اما ایستاده ! .محمد علی مجاهدی
بسم‌ الله الرحمن الرحیم تقدیم به قهرمان ملی شاعر: ▶️ فیض بزم حق هیمشه حاضر و آماده نیست ره به این محفل ندارد هر که مست باده نیست "پله پله تا ملاقات خدا" سهل است...لیک خواب می ماند هر آنکس شب، سرِ سجاده نیست @hosenih حاج قاسم، شهریاری، احمدی روشن...بلی جز شهادت مقصدی در آخر این جاده نیست زادگاه رستم است اینجا به اهریمن بگو: کشور من خالی از امثال "فخری زاده" نیست از نگاه سر بزیرش در یگانه عکس او می توان فهمید او آقاست، آقا زاده نیست! هر که خشنود است از تحریم و قتل ما، بدان: بی گمان هم دین ندارد او و هم آزاده نیست @hosenih آخرین عوعوی صهیون است بازش کن نترس این سگ مردار را که حاجت قلاده نیست میهنم از اسب افتاده ولی از اصل، نه! میهنم زخمی است، اما از نفس افتاده نیست ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به قهرمان ملی ای جلوه ی عشق، عشق فوق العاده افلاک نشینِ روی خاک افتاده گمنام! شهادتت مبارک باشد نشناختمت محسن فخری زاده سرباز سپاه حاج قاسم بودی گفتی چه به سردار، سرِ سجاده؟ این مرگ، تلاشِ صلحِ آمریکائی است بیدار شوید ملّت آزاده ای ننگ به حامیان اسرائیلی ای لشکر صاحب الزمان(عج) آماده! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به قهرمان ملی در راه جهاد، امت آزاده جانباز و شهید هم فراوان داده در مکتب قاسم سلیمانی ها باشیم همه محسن فخری زاده شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم تقدیم به قهرمان ملی شاعر: ▶️ کاسب تحریم لم داده‌ست بر سجاده‌ها می خورد تا هفت پشت از لقمه‌ی آماده‌ها اف به این اصحاب فتنه، تف به این تکرار شوم آن سلبریتی جماعت، وین مخنث ماده‌ها @hosenih دست‌شان با توله‌های خرس در یک کاسه است می‌زنم چون شیر امشب در صف واداده‌ها باده پنهان خورده‌اند و باده پنهان می‌کنند نعره‌اش باقی‌ست، داد از مستی آن باده‌ها روزگاری شد که در موج بلا افتاده است با گرفتاران دنیا، کار ما آزاده‌ها آن که از دیوار می‌ترسانْد مردم را کجاست؟ بازی جمعی قرمساق است و مشتی ساده‌ها! تف به این برجام و فرجام و به تَکرار دروغ سوخت ایرانم به دستِ از نفس افتاده‌ها شهریاری را شما تقدیم دشمن کرده‌اید حاج قاسم را شما کشتید! آقازاده ها!! @hosenih این وزیران و وکیلان نارسیده می‌روند "شهریاری" فخر ایران است و "فخری‌زاده"ها جاده‌ها باز است و راه رستگاری بازتر می‌رسد فردا سواری تازه از این جاده‌ها ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شعر زیبای سید حمید رضا برقعی در وصف حاج قاسم سلیمانی: خاتم سلیمانی به واژه‌ای نکشیده‌ست مِنَّت از جوهر خطی که ساخته باشد مُرکَّب از باور کنون مرکب من جوهر است و جوهر نیست به جوش آمده خونم چکیده بر دفتر به جوش آمده خونم که این‌چنین قلمم دوباره پر شده از حرف‌های دردآور دوباره قصۀ تاریخ می‌شود تکرار دوباره قصۀ احزاب باز هم خیبر دوباره آمده‌اند آن قبیلۀ وحشی که می‌درید جگر از عموی پیغمبر عصای کینه برآورده باز ابوسفیان دوباره کوفته بر قبر حمزه و جعفر به هوش باش مبادا که سِحرِمان بکنند عجوزه‌های هوس، مُطربان خنیاگر مباد این‌که بیاید از آن سر دنیا به قصد مصلحتِ دین مصطفی؛ کافر چنان مکن که کسان را خیال بردارد که باز هم شده این خانه بی در و پیکر به این خیال که مرصاد تیر آخر بود مباد این‌که بخوابیم گوشۀ سنگر زمان زمانۀ بی‌دردی است می‌بینی که چشم‌ها همه کورند و گوش‌ها همه کر هزار دفعه جهان شاه‌راه ما را بست هزار مرتبه اما گشوده شد معبر خوشا به حال شکوه مدافعان حرم که سر بلند می‌آیند یک‌به‌یک بی‌سر اگر چه فصل خزان است، سبز پوشانیم برآمد از دل پاییز میوۀ نوبر به دودمان سیاهی بگو که می‌باشند تمام مردم ایران سپاهِ یک لشکر به احترام کسی ایستاده‌ایم اینک که رستخیز به پا کرده در دل کشور نفس نفس همۀ عمر مالک دل بود کسی که بود به هنگامه، مالک اشتر بغل گشوده برایش دوباره حاج احمد رسیده قاسمش از راه، غرق خون، پرپر به باوری که در اعماق چشم اوست قسم هنوز رفتن او را نمی‌کنم باور چگونه است که ما کشته داده‌ایم اما به دست و پا زدن افتاده دشمن مضطر چگونه است که خورشید ما زمین افتاد ولی نشسته سیاهی به خاک و خاکستر چه رفتنی‌ست که پایان اوست بسم الله چه آخری‌ست که آغاز می‌شود از سر جهان به واهمه افتاد از آن سلیمانی که مانده است به دستش هنوز انگشتر بدون دست علم می‌برد چنان سقا بدون تیغ به پا کرده محشری دیگر چنین شود که کسی را به آسمان ببرند چنین شود که بگوید به فاطمه مادر قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد که بی‌وضو نتوان خواند سوره کوثر خدا به خواجۀ لولاک داده بود ای کاش، هزار مرتبه دختر، اگر تویی دختر میان آتشی از کینه پایمردیِ تو کشاند خصم علی را به خاک و خاکستر فقط نه پایۀ مسجد که شهر می‌لرزید از آن خطابه، از آن رستخیز، از آن محشر تمام زندگی تو ورق ورق روضه‌ست کدام مرثیه‌ات را بیان کنم آخر؟ تو راهیِ سفری و نرفته می‌بینی گرفته داغ نبود تو خانه را در بر تو رفته‌ای و پس از رفتنت خبر داری که مانده دیدۀ زینب هنوز هم بر در کنون به تیرگی ابرها خبر برسد که زیر سایۀ آن چادر است این کشور رسیده است قصیده به بیت حسن ختام امید فاطمه از راه می‌رسد آخر
متن نوحه ما خون را به خون می شوییم از حاج میثم مطیعی در اين غم تسلايي نيست ما را جز قصاص دشمن روياي سليماني چيست غير از كشتن اهريمن يا زينب تا وقتي سر و تن و جان داريم پا در جاده ي شهيدان داريم ما به نهضت شما ايمان داريم «یا زینب مدد» اين را با صراحت اينجا بي ترس و ابا مي گوييم: باسم القاصم الجبارين ما خون را به خون مي شوييم يا مهدي در اين انتقام كمك كن ما را يابن فاطمه! عزيز زهرا عجل في الظهور! كجايي يا مولا «يا منصور أمِت» اين گل را به رسم هديه تقديم نگاهت كرديم حاشا اينكه از راه تو حتى لحظه اي برگرديم يا زينب از كرب و بلا، شهيد آوردند با شور و نوا، شهيد آوردند سوي شهر ما، شهيدي آوردند «یا زینب مدد» در خون خفته كه نگذارد نخل زينبي خم گردد حاشا از حريم زينب يك آجر فقط كم گردد يا زينب تقديم شماست، قبولش فرما قدر وُسع ماست، فداي زهرا در راه خداست، فداي مرتضى «یا زینب مدد» شاعر: دکتر محسن رضوانی
Shab1Fatemieh1-1398[04].mp3
17M
▪️ما خون را به خون می شوییم (خون خواهی حاج قاسم) 🎙بانوای: 🏴 ویژه اولین سالگرد شهادت حاج 👈 مشاهده متن : Meysammotiee.ir/post/2094 ☑️ @MeysamMotiee
بسم ‌الله الرحمن الرحیم تقدیم به روح پر فتوح ▶️ السلام ای خادم اسلام و قرآن السلام ای عَلَم در علم! ای علامهء عالی مقام! علم را از نور مصباح هدایت یافتی هرچه در توحید داری از ولایت یافتی در هجوم فتنه ها یار علی بودی و بس در تمام عمر عمار علی بودی و ‌بس @hosenih ما که در آثار تو فیض فراوان دیده ایم هرکجا جای تو خالی بود خسران دیده ایم ای عروجت معنی "انا الیه راجعون" ای قلم در دست تو تفسیری از "مایسطرون" این همه آثار مکتوب تو قرآن محور است "نکتب ما قدموا آثارهم" روشنگر است سرنوشتت آنچه عمری می نوشتی می شود با شهیدان روح پاک تو بهشتی می شود با امام عارفان در رتبهء بهجت بمان باز "الحقنی بنور عزک الابهج" بخوان همچنان نامت بیان روشنت مصباح بود عزم تو در راه مصباح الهدی، اصلاح بود در نجف رفتی و توفیقات بیحد یافتی در قم و فیضیه عمری فیض ممتد یافتی اعتلای علمی ات را تا قیامت، قم گواه *یرفع الله الذین آمنوا منکم* گواه در حریم اهل بیت آکنده از قرآن شدی خوشه چین خرمن تفسیر المیزان شدی فلسفه، اخلاق، تفسیر و کلامت یک طرف آن حمایت‌های دائم از امامت یک طرف این ولایت محوری مشهور عام و خاص بود آبرو و اعتبارت در کف اخلاص بود تو به منطق پرده از روی نفاق انداختی تو به جدّ و جهد، دِینت را به دین پرداختی طرح نو آوردی و سقف فلک بشکافتی نقشهء این راه را، *طرح ولایت* یافتی رسم تو روشنگری در شاهراه انقلاب راه تو راه امام و مکتبت اسلام ناب فرقه ای که طالب اسلام امریکایی اند پیش تیغ نطق تو محکوم بر رسوایی اند باید اکنون در زکات علم تو همت گماشت با تو و آثار تو توفیق حشر و نشر داشت... نور را از مطلع الاشراق مشهد یافتی علم را از عالم آل محمد یافتی در مصاف خصم قرآن، تیغ برهان داشتی تو مدادی افضل از خون شهیدان داشتی داغ ما در سالگرد حاج قاسم تازه شد داغ رهبر در غم هجر تو بی اندازه شد @hosenih شاهد اوج جهاد و اجتهادت حیدر است در جنان اجر تو *جامی از زلال کوثر* است فاطمیه آمده از سورهء کوثر بخوان با دلی آتش گرفته روضهء مادر بخوان "سینه ای کز معرفت گنجینهء اسرار بود کی سزاوار فشار آن در و دیوار بود" ⏹ به نقل از کانال اشعار آیینی حسینیه
بسم الله تضمین مهدی جهاندار عزیز بر غزل سیدمحمدمهدی شفیعی به مناسبت دویستمین روز شهادت حاج قاسم سلیمانی: نزد عاشق وصل یا هجران چه فرقی می‌کند پیش یوسف مصر یا کنعان چه فرقی می‌کند مرد میدان باش و مردستان؛ چه فرقی می‌کند "کوه باشی سیل یا باران چه فرقی می‌کند سرو باشی باد یا طوفان چه فرقی می‌کند" آسمان را کِی توان نزدیک شد بی‌نردبان نردبانی کو برای ما زمین‌چسبیدگان ای شهید ای فارغ از این آسمان و ریسمان "مرزها سهم زمینند و تو سهم آسمان آسمان شام یا ایران چه فرقی می‌کند" وقت آن آمد که زنجیر نفس را بشکنیم رخت بربندیم و آواز جرس را بشکنیم موج طوفان بلا از پیش و پس را بشکنیم "فقل باید بشکند، باید قفس را بشکنیم حصر الزهرا و آبادان چه فرقی می‌کند" گرچه ادراک شهید آنسوتر از ادراک ماست با شهادت زیستن در همّت چالاک ماست عشق اگر یاری کند، طوفان خس و خاشاک ماست "مرز ما عشق است، هرجا اوست آنجا خاک ماست سامرا، غزّه، حلب، تهران چه فرقی می‌کند" ای زمین چسبیدگان چیزی به نام مرگ هست ای هوسرانان دنیا، انتقام مرگ هست کام سیری‌ناپذیران را طعام مرگ هست "هرکه را صبح شهادت نیست، شام مرگ هست بی‌شهادت مرگ با خسران چه فرقی می‌کند" ساکت و تنهاتر از فانوس می‌سوزد ولی روشن از یا نورُ یا قدّوس می‌سوزد ولی گرم در مقیاس اقیانوس می‌سوزد ولی "شعله در شعله پرِ ققنوس می‌سوزد ولی لحظه‌ی آغاز با پایان چه فرقی می‌کند"
ای چشم! از آن دیدۀ بیدار بخوان ای اشک! از آن چشمِ گهربار بخوان یک سالِ تمام، اَینَ مالک خواندی! آرام مگیر! اَینَ عمّار بخوان 📝 @ShereHeyat
گفتی شب تیره ماه را گم نکنیم در ظلمت، خیمه گاه را گم نکنیم هرگاه که راه و چاه ناپیدا شد مصباح شدی که راه را گم نکنیم سیدمحمدمهدی شفیعی
این خبر سخت بود، سنگین بود تا شنیدیم، بی قرار شدیم روح علامه تا خدا پر زد داغ دیدیم، داغدار شدیم نفسش گرمی دل یاران خطبه اش راز خشم دشمن بود سال ها نور چشم حزب الله سال ها خار چشم دشمن بود استوار و شکوهمند و صبور مهربان و صمیمی و ساده مثل یک کوه، سربلند و رشید مثل یک آبشار افتاده نه در این راه عافیت طلب و نه در این راه منفعت بین بود گفت "جان ها فدای دین" آری همه ی عمر خادم دین بود در دل فتنه ها به ساغر ما جامی از کوثر ولا می ریخت بعد هر زخم در پیاله ی ما جرعه ای از خم "شفا" می ریخت روح او در بدن نمی گنجید عاقبت سوی دوست عازم شد شب جمعه "به سوی او" پر زد رفت و همراه حاج قاسم شد قلمش، خطبه های مستندش بود عمری سلاح علامه بی شک از کربلا شروع شده راه سردار، راه علامه آن یکی هم مسیر با عباس این یکی هم مسیر با زینب السلام علیک یا عباس السلام علیک یا زینب سیدمحمدمهدی شفیعی
🏴 تقدیم به عالِم مجاهد 🔹عزیزِ سفرکرده🔹 کجاست آن که دلش چشمه‌سار حکمت بود کجاست آن که رخش آبشار رحمت بود کجاست آن که وجودش نثار قرآن شد کجاست آن که دلش آشنای عترت بود کجاست آن که به یک عمر چون طلیعۀ صبح صبور و صالح و صدیق و با صلابت بود قسم به آیه «اللهُ نور» مثل صباح چراغ باور و مصباح هر هدایت بود شب از طهارت روحش هزار خاطره داشت مگر که نافلۀ او هزار رکعت بود؟ چه عاشقانه گره خورد کربلا و نماز به سجده‌هاش که با عطر مهر تربت بود شب از ستارۀ اشکش فروغ کثرت داشت اگرچه پرتویی از آفتاب وحدت بود «وَ مَن یُهاجِر» قرآن در او تجلی کرد مجاهدانه همه عمر گرم هجرت بود همیشه در سر او شوق کار خالص بود همیشه در دل او آرزوی خدمت بود جهان دین و سیاست همیشه اذعان داشت سیاستش همه آیینۀ دیانت بود غبار فتنه چو برخاست او چنان عمار بصیر و صاحب فکر و بلندهمت بود شکست هیمنۀ فتنه‌های دوران را به آن کلام که لبریز از صراحت بود نشان اهل جهان داد پایداری را همان که اسوۀ ایثار و استقامت بود چه عاشقانه در این فاطمیه رحلت کرد کسی که در دلش از فاطمه محبت بود مگر قرار نهاده‌ست با سلیمانی برای سیزده دی که روز رحلت بود اگرچه ماتم او موجب تأثر شد، اگرچه ضایعۀ رحلتش خسارت بود، همیشه در دل تاریخ نام او باقی‌ست که آن عزیزِ سفرکرده بی‌نهایت بود 📝 به نقل از کانال شعر هیات ✅ @ShereHeyat
خادم اهل بیت در عمرش فخر باید به خدمتش بکند مثل مادربزرگ خانه ی ما که خداوند رحمتش بکند . پیرزن سال‌ های آخر عمر سخت دلبسته شد به خاموشی چیزهای کمی به خاطر داشت مبتلا بود به فراموشی . روزی از روزها به او گفتم گرچه خو کرده‌ای به بیماری نام‌ های ائمه را مادر ! این اواخر به خاطرت داری ؟ . گفتم اول ؟ درست گفت ! ” علی “ پاسخ دومین سوال : حسن سومی را نگفته گفت : حسین ؛ آن که در کربلا نداشت کفن . گفتمش چارمین ؟ و ساکت شد گفت : مادر ! ببخش یادم نیست تا همین ‌جاش یاد من مانده ست مشکل از دین و اعتقادم نیست . گفتمش آمدیم و از تو کسی این سوالات را شفاهی کرد دور از جان تو ، ملک در قبر گر بپرسد چه کار خواهی کرد ؟ . گر چه حرفم مزاح بود اما اشک او روی گونه ‌اش افتاد گفت من رفته است از یادم او مرا که نمی‌ برد از یاد . من فقط تا حسین یادم هست دادم از کف توان و نیرو را شسته‌ ام سال‌های سال اما استکان ‌های مجلس او را . من که اولاد سیدالشهدا اسم‌ شان رفته ‌است از یادم زیر دیگ عزاش را یک‌ عمر فوت کردم به گریه افتادم . همه سال منتظر بودم تا دوباره محرمش بشود چادرم را به تکیه می‌ دادم تا سیاهی ماتمش بشود . اشک مادربزرگ در روضه ماند از او به ‌جا و ارثیه شد رفت مادربزرگ از این دنیا خانه ی کوچکش حسینیه شد ! . . . پیمان طالبی
༻↷↭↶༺┄═∞ سلام مادر مهر و سلام مادر ماه سلام مادرِ صبر و سلام مادر آه سلام مادر دلهایِ خسته یازهرا سلام بانوی پهلو شکسته یازهرا سلام بر تو و بر مادرانِ زهرایی به آیه های وفاداری و شکیبایی به آیه هایِ عفاف و شکوه و صبر و ثبات به مادرانِ شهیدان راه حق صلوات سلام بر دَم غیرت ، سلام بر فریاد به شاهدانِ شهید قیام گوهرشاد که پاسدار حریم حیایِ خود بودند به جلوه آینۀ جانِ خود نیالودند به مادران شهیدانِ انقلاب و قیام به همسران شهیدان این جهاد سلام سلام های خدا بر دلِ صبور شما در این فراق که سخت است گفتنش حتی که استخوان و پلاکی به پیش چشم ترت بیاورند و بگویند : این هم از پسرت سلام بر زهرا .. سلام بر زهرا .. قیامت است که بعد از سکوت و بعد از آه تو اشکِ خویش به چادر نهان کنی آن گاه بایستی و بگویی فدایِ راه حسین تمامیِ پسرانم فدایِ پیرِ خمین .. خوشا زنی که چنان همسرِ زهیر شود که مرد از نفَسش عاقبت به خیر شود به روزِ واقعه مرد آفرین چو اُمّ وهب که مانده است از او دهر آفرین بر لب که شیر شرزه مهیای کارزار کند سر پسر ز کرامت فدای یار کند میان آتش و خون در غروبِ عاشورا طلوع سوره ی صبر است زینب کبری به خطبه های علی وار خویش کوی به کوی رسانده است پیام قیام را هر سوی شده ست کرب و بلا را پیامبر زینب به صبر و عزم عظیمش سلام بر زینب شاعر: محمد مهدی سیار
بسم‌ الله الرحمن الرحیم شاعران: و ▶️ میزبان تو می‌شود ملکوت؟ یا ملائک درآستان تواند؟ لحظه ای که قنوت می‌گیری همه ی شهر میهمان تواند چتر این‌ رحمت الهی را بر سر اهل شهر گستردی با تو همسایه ها چه خوش‌بختند همه را یک به یک دعا کردی @hosenih ماکه همسایه ی تو نه.. اما از ازل زیر سایه ات هستیم در هیاهوی روز محشر هم به نخ چادرتو دل بستیم درس عشق است درس زندگی است بین خانه صفا و سادگی ات چه دفاع مقدسی شده است در دل جبهه ایستادگی ات بهتر از این کدام تقدیر است؟ در دفاع از علی شهید شدن باب شد بعد از آن حماسه ی تو در رکاب ولی شهید شدن نام زهرا میان معرکه ها نقش سربند حاج قاسم هاست دل سردار ما سرای علی، خانه اش وقف روضه ی زهراست سالها بود بانی روضه حال بر سفره ی تو مهمان است حاج قاسم که مرد میدان بود حاج قاسم که مرد میدان است تو علمدار عزت و غیرت کوثری.. کوثری و بی مانند تو شب قدر عالمی زهرا حیف قدر تو را ندانستند ما از آن قدر ناشناسی ها ما از این زخم ها عزاداریم با در خانه ی تو می‌سوزیم با در خانه ی تو می‌باریم آه! بر غربتت شهادت داد ریسمان..شعله...میخ..در...دیوار سر به دیوار غم گذاشت علی تکیه داده ست کوه بر دیوار @hosenih گوشه ای بچه های تو گریان روضه برپاست کنج خانه ی تو در دل آسمان چه غوغایی است وقت تشییع مخفیانه ی تو آه.. همراه یاس پرپر خود، باغبان را علی به خاک سپرد مثل گنجی که می‌شود پنهان آسمان را علی به خاک سپرد ⏹ © به نقل از اشعار آیینی حسینیه
کی صبر چشمان صبورت سر می‌آید؟ کی از پس لبخندت این غم برمی‌آید؟ با هر صدای کوبۀ در بعد سی‌ سال جان و دلت با شوق،‌ پشت در می‌آید گفتی پس از صد سال هم من مطمئنم تنها چراغ خانه‌ام آخر می‌آید! گفتی خودش دیشب به خوابم آمد و گفت «دارد زمان انتظارت سر می‌آید...» سی سال پای قاب عکسی صبر کردن این عشق‌ها تنها به یک مادر می‌آید صبح است؛ پشت گوشی از بخش تفحص گفتند دارد باز هم پیکر می‌آید عصر است؛‌ در بخش شناسایی جوانی با برگه‌ای و چشم‌هایی تر می‌آید از سرو رعنای تو حالا بعد سی سال یک پیکر از قنداقه کوچک‌تر می‌آید آه از صدای روضه‌خوان ظهر تشییع: «اکبر به میدان می‌رود اصغر می‌آید...» بخش شهیدان حرم؛ فردای آن روز با چشم‌ تر دارد زنی دیگر می‌آید... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2040@ShereHeyat
بایست آنچنان که تا به حال ایستاده‌ای که در کمال شوکت و جلال ایستاده‌ای به استعاره تن نمی‌دهد صلابتت که تو فقط شبیه خویش، بی‌مثال ایستاده‌ای چه با شکوه ایستادنی‌ست ایستادنت! که در هجوم زخم، بی‌ملال ایستاده‌ای! ذلیل مردگان چه خواب‌های نحس و شوم که... برای تو... ولی تو لا یزال ایستاده‌ای! ز پا نشستنت خیال خام هر مُعَبّری‌ست چرا که تو فراتر از خیال ایستاده‌ای همیشه تکیه کرده‌ای به تیغ غیرتت وطن! که سال‌های سال در جدال ایستاده‌ای و ایستاده‌ای و استوار ایستاده‌ایم میان صحنه‌ایم و پای کار ایستاده‌ایم وطن! اگر مقابلت جهان بایستد چه باک! به خون خود قسم که جان‌نثار ایستاده‌ایم که هر چه می‌کشیم از کنار ایستاده‌هاست و گرنه ما که بر سر قرار ایستاده‌ایم گذاشتیم زیر پا غرور غرب و شرق را که روی قله‌های اقتدار ایستاده‌ایم شکوفه باری‌ات دوانده ریشه در رگان ما به کوری خزان، چهل بهار ایستاده‌ایم که صبح دولتت هنوز مانده جلوه کردنش به شوق دیدنش به انتظار ایستاده‌ایم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3547@ShereHeyat