eitaa logo
متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
6هزار دنبال‌کننده
40 عکس
45 ویدیو
97 فایل
فهرست های «روضه های مکتوب» به پیام های این کانال ارجاع داده می شود همچنین صوت روضه ها و ... راه ارتباط: @Yazahra1357 روضه های مکتوب: https://eitaa.com/rozehayemaktoub منبر: از شرح بی نهایت https://eitaa.com/azsharhebinahayat تبادل و تبلیغ نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ حال بکاء و دیده ی گریانمان بده بغض مدام و اشک فراوانمان بده این چشم ها که بوی شهادت نمی دهد چشمی شبیه چشم شهیدانمان بده @hosenih همت برای توبه و ترک گناه نیست اما بیا و قلب پشیمانمان بده حال خراب این دل ما را درست کن در بین روضه حال پریشانمان بده دلمرده ایم بسکه حرم را ندیده ایم یک یا حسین دم بده و جانمان بده حالا که راه کرببلا بسته، لطف کن برگ برات شاه خراسانمان بده ما و پناهِ درگهِ سلطانِ عالمین خط امان ز بار گناهانمان بده @hosenih جان مؤذن حرم، اذن زیارتِ پائین پای حضرت جانانمان بده قربان آن پدر که ز داغ پسر خمید داغی دگر شبیه علی اکبرش ندید ... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید یا که بردید به تشییع، پدر را نبرید پدری داغ جوان دید ملامت نکنید روی زانو اگر افتاد شکایت نکنید @hosenih چون‌رمق نیست تکانی بدهد پایش را پس بگیرید همه زیر بغل هایش را نکند ناله که زد طبل برایش بزنید جلوی چشم همه زشت صدایش بزنید آی مردم جگر سینه زنان غم دارد غم سنگین شب هشت محرم دارد غم آن لحظه که ارباب به شهزاده رسید ولدی گفت نشست و ز جگر ناله کشید.. ای جوانمرد، جوانمرگ شدی یا نشدی؟ پیش پای پدر خویش چرا پا نشدی خنده ها بیشتر و جسم تو کمتر شده است نیستی و همه دشت، پیمبر شده است زرهت حرز علی داشت،دریدند چرا گرگ ها چنگ به روی تو کشیدند چرا داغ سنگین تو را شانه من تاب نداشت تشنه بودی، پدر تشنه تو آب نداشت قوت چشم تر من، کمرم را نشکن حرمت ریش من و اهل حرم را نشکن نیزه نگذاشت که آه تو به پایان برسد جان به لب های تو ای محتضر آسان برسد مانده ام با تو و اینگونه گرفتار شدن رشته رشته شده ای مثل عبای تن من آیه ها چیده شد افسوس که کوثر نشده نه هنوز این تن پاره علی اکبر نشده چشم زد قامت طوبای تورا چشم حسود پای جسم تو می افتادم اگر عمه نبود ⏹ © اشعار آیینی حسینیه
‍ ‍⏺دودمه شب هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام⏺↘️ ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ ای پراکنده شده پیکر تو دور و برم ، پسرم ای پسرم اربا اربا شده از داغ تو بابا جگرم ، پسرم ای پسرم ‍ ‍⏺دودمه شب هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام می زنم من دست بر هم می زنی تو دست و پا ، حیدر کرب و بلا خاک عالم بر سر این روزگار بی وفا ، حیدر کرب و بلا ‍ ‍⏺دودمه شب هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام ای پراکنده شده پیکر تو دور و برم ، پسرم ای پسرم اربا اربا شده از داغ تو بابا جگرم ، پسرم ای پسرم ‍ کانال سبک و شعر
🔹فردا...🔹 چنان اسفند می‌سوزد به صحرا ریگ‌ها فردا چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا تمام دشت را زینب به خون آغشته می‌بیند مگر باران خون می‌بارد از عرش خدا فردا برادر، دل گواهی می‌دهد امشب شب قدر است اگر امشب شب قدر است، قرآن‌ها چرا فردا... همه در جامۀ احرام دست از خویشتن شستند شگفتا عید قربان است گویا در منا فردا ببین شش‌ماهه‌ات بی‌تاب در گهواره می‌گرید علی از تشنگی جان می‌دهد امروز یا فردا ببوسم کاش دست و پای اکبر را و قاسم را همانانی که می‌افتند زیر دست و پا فردا برادر! وقت جان افشانی عباس نزدیک است قیامت می‌شود وقتی بگوید یا اخا فردا برادر! خوب می‌خواهم ببینم روی ماهت را هراسانم که نشناسم تو را بر نیزه‌ها فردا به مادر گفته بودم تا قیامت با تو می‌مانم تمام هستی من، می‌روی بی من کجا فردا؟ 📝 🌐 shereheyat.ir/node/83@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹چه می‌شود این‌بار...🔹 به یاری تو به میدان کارزار نیاید جماعتی که به رزق حلال، بار نیاید اگر چه تشنۀ یاری، ‌امید و بیم نداری اگر هزار بیاید وگر هزار نیاید هزار بار شنیدیم، ذوالجناح تو آمد ولی چه می شود این‌بار، بی‌سوار نیاید مباد آن‌که بیاید عطش به کشتن طفلان مباد آن‌که عمویی سرقرار نیاید بدا به آتش اگر راه خیمۀ تو بگیرد بدا به آب اگر با لبت کنار نیاید خدا کند که بمیریم و باز آخر مقتل سه‌شعبه جانب آن طفل شیرخوار نیاید خدا کند که بمیریم و باز زینب کبری به سوی مقتل تو از دل غبار نیاید بس است درد یتیمی، بس است رنج اسیری کنار قافله‌، ای کاش نیزه‌دار نیاید 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3532@ShereHeyat
🔹ایستاده باید مرد!🔹 چرا چو خاک چنین صاف و ساده باید مرد؟ و مثل سایه به خاک اوفتاده باید مرد؟ به گلشنی که شقایق اسیر دلتنگی‌ست به روی دست، سر خود نهاده، باید مرد قسم به خون شهیدان که در سراچۀ رنگ به رنگِ لالۀ با داغ زاده، باید مرد چو عاشقانِ ز جان دست شسته، باید رفت چو بیدلانِ دل از دست داده، باید مرد اگر که راه به پایان جاده خواهی برد هلا ز خویش در آغاز جاده باید مرد در این قبیله کسی عاشق شهادت بود که گفت: بیشتر از این، زیاده، باید مرد به پایمردی سقّای کربلا سوگند که: با دو دست پر و بال داده، باید مرد... پیام سرخ شهیدان کربلا این است که: در مصاف ستم ایستاده باید مرد! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1593@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹بعد از تو...🔹 دلتنگی همیشۀ بابا علی علی! سردارِ لشکر من تنها علی علی! قدری بمان، به دل نگران‌های این حرم مهلت بده برای تماشا علی علی! باید «وَ إن یکاد» بخوانم که دور باد چشمان بد از این قد و بالا علی علی! یک سوی خیره چشم همه: این پیمبر است یک سوی باز مانده دهان‌ها: علی... علی این گونه پا مکش به زمین، می‌کُشی مرا بنگر نفس نفس زدنم را علی علی از هم گسست رشتۀ تسبیحم آه... آه... از هم گسست... ارباً... اربا... علی... علی... جز آب چشم و آتش دل بعد از این مباد بعد از تو خاک بر سر دنیا علی علی... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3052@ShereHeyat
هرچند عیان است ولی وقت بیان است عشق تو گران‌قدر‌ترین عشق جهان است این عشق، همان است که قیمت‌شدنی نیست این عشق، همان است که هم‌قیمت جان است «موجیم که آسودگی ما عدم ماست» با عشق تو عمری‌ست که دل در هیجان است هرکس سخن از عشق تو گفته‌ست بیاید روی سخنم با همۀ مدعیان است! گفتیم: بیایید که خط غرق به خون است گفتند: بمانید... چنین است و چنان است... مجنون غمت کیست؟ به‌جز عابسِ عاشق معنای جنون چیست؟ همین رزم عیان است پای علمت هر قدمی خون شهیدی‌ست خون شهدا آبروی عصر و زمانه‌ست هرکس که شهید تو نشد طعمۀ مرگ است هرکس که فدای تو نشد غرق زیان است هرکس بزند حرف امان‌نامه و تسلیم «هیهات منا الذله» فقط بر لبمان است بیزار ز نیرنگ فریبندۀ دنیا گفتیم فقط خیمۀ تو خطّ امان است جز بیرق سرخ تو نداریم به شانه «زیر علمت امن‌ترین جای جهان است» هنگام صلات آمد و قد قامت عشاق برخیز که هر گوشه پر از عطر اذان است برخیز برادر که حرم تشنۀ یاری‌ست برخیز که بر شانۀ ما بار گران است باید برسد آب به اهل حرم این‌بار برخیز که این العطش تشنه‌لبان است هنگام فداکاری انصار حسین است برخیز! علم دست علمدار حسین است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5166@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹آیهٔ تطهیر🔹 زره پوشیده از قنداقه، بی‌شمشیر می‌آید شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر می‌آید به روی دست بابا آسمان‌ها را نشان كرده چقدر آبی به این چشمان بی‌تقصیر می‌آید! زبانش كودكانه‌ست و نمی‌فهمم چه می‌گوید ولی می‌خوانم از چشمش كه با تكبیر می‌آید به چیزی لب نزد جز آه، از لطف ستم اما نمی‌دانم چرا از دست دنیا سیر می‌آید! جهانی را شفاعت می‌كند با قطرهٔ اشكی كه از چشمش تو گویی آیهٔ تطهیر می‌آید بگو ای آخرین سرباز میدان، چند سالت بود؟ که با خون دارد از زخم تو بوی شیر می‌آید بخواب ای كودكم، لالا... كه سیرابت كند دشمن بخواب ای كودكم، لالا... كه دارد تیر می‌آید 📝 🌐 shereheyat.ir/node/800@ShereHeyat
متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
#شعر_عاشورایی #حضرت_علی_اصغر علیه‌السلام #شهیدان_کربلا #غزل 🔹آیهٔ تطهیر🔹 زره پوشیده از قنداقه، بی‌
انصافا خیلی خوب مظلومیت و کودکی علی اصغر علیه السلام رو تصویر کرده این شعر رو باید چند بار خوند زره پوشیده از قنداقه بی شمشیر می آید ...
حضرت عباس در بیان آیت الله سعادت پرور صفحه 1 از 2 درك فناى كامل در برابر امام عليه السلام‏ از جمله چهره‏هاى تابناك عاشوراى حسينى، كه به حقّ ، و به تعبير سيّدالشّهدا- عليه‏السّلام- «پرچمدار امام و سردار لشكر حقّ» بود، سقّاى كربلا، ابوالفضل العباس، قمر بنى‏هاشم است. وقتى از امام اجازه جهاد خواست، حضرت به شدّت گريست، و سپس فرمود: «يا أَخى، أَنْتَ صاحِبُ لِوائى، وَ إِذا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرى.» برادرم، تو پرچمدار من هستى، و وقتى بروى، لشگرم از هم پاشيده مى‏شود. وى عرض كرد: «قَدْ ضاقَ صَدْرى وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَياةِ، وَ أُريدُ أَنْ أَطْلُبَ ثارى مِنْ هؤلاءِ الْمُنافِقينَ.» واقعاً سينه‏ام تنگ شده و از زندگى، خسته و بيزار شده‏ام، و مى‏خواهم از اين منافقان خون‏خواهى نموده و انتقام بگيرم. و چون اجازه‏ى آوردن آب براى كودكان خواست و حضرت اجازه داد و مشك را از آب فرات پر كرد، هنگام بازگشت، در حالى كه با آنان مى‏جنگيد، اين ابيات را مى‏خواند: لا أَرْهَبُ الْمَوْتَ، إِذِ الْمَوْتُ رَقا حَتّى أُوارى‏ فِى الْمَصاليتِ لَقى‏ نفْسى لِنَفْسِ الْمُصْطَفَى الطُّهْرِ وِقا إِنّى أَنَا الْعَبّاسُ أَغْدُو بالسِّقا وَ لَا أَخافُ الشَّرِّ يَوْمَ الْمُلْتَقَى‏ از مرگ نمى‏ترسم؛ زيرا مرگ، ترقّى و بالا رفتن است- تا اين كه با ملاقات كردن كارگزاران و جنگاوران در ميان آن‏ها پوشيده شدم- جانم سپر و حامى جان برگزيده‏ى پاك نهاد [امام حسين- عليه‏السّلام-] باد- همانا من عبّاسم كه با مشك مى‏روم- و هنگام رويارويى [با شما كافران‏] از بدى و هلاكت نمى‏ترسم. و هنگامى كه دست راستش قطع مى‏شد، [مشك و يا شمشير] را به دست چپ گرفت و به دشمن حمله نموده و رجز خواند كه: وَ اللَّهِ إِنْ قَطَعْتُمْ يَمينى‏ إِنّى أُحامى أَبَداً عَنْ دينى‏ وَ عَنْ إِمامٍ صادِقِ الْيَقينِ‏ نَجْلِ النَّبِىِّ الطّاهِرِ الأَمينِ‏ به خدا قسم، اگر دست راستم را قطع كنيد، من تا ابد از دينم و از امامى كه داراى يقينى راست، و نوه‏ى پيامبر پاك و امين است، حمايت مى‏كنم. و هنگامى كه دست چپش را قطع مى‏نمايند، به خود خطاب كرده و فرمود: يا نَفْسُ لا تَخْشَىْ مِنَ الْكُفّارِ وَ أَبْشِرى بِرَحْمَةِ الْجَبّارِ مَعَ النَّبِىِّ السَّيِّدِ الْمُختارِ قَدْ قَطَعُوا بِبَغْيِهِمْ يَسارِى‏ فَأَصْلِهِمْ يا رَبِّ حَرَّ النّار اى نفس، از كافران مترس و تو را بشارت باد به رحمت [خداوند] جبران كننده، همراه با پيامبر، آن آقاى انتخاب شده. همانا با ظلم‏شان دست چپ مرا قطع نمودند، پس پروردگارا، آنان را در حرارت آتش [جهنّم‏] ساكن گردان. و هنگامى كه شربت شهادت نوشيد، امام حسين- عليه‏السّلام- به بالينش حاضر شد، گريست و ابياتى را قرائت و سپس فرمود: «أَلْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرى وَ قَلَّتْ حيلَتى.» حالا، پشت من شكست و چاره‏ام كم شد. و به نقلى، سخت گريست، و در حالى كه پيكرش را به سوى خيمه مى‏برد، اشعارى خواند و سپس فرمود: «أَلْآن انْكَسَرَ ...» بيان: نكته‏ها و معارف اين قسمت را در دو بخش، بررسى مى‏كنيم: الف. سخنان سيّدالشّهدا عليه السلام‏ 1. اين نكته را همواره بايد در نظر داشت كه حركت و گفتار امام معصوم، هم چون مردم عادى نيست، كه با احساسات و عواطفِ بى‏مبنا همراه باشد؛ بنابراين، گريه‏ى‏شديد امام در دو مورد (هنگام اجازه‏ى جهاد خواستن برادر و هنگام حضور در كنار پيكر او) را نمى‏توان تنها به خاطر اين كه برادرش بوده، و يا به علّت بعضى از جهاتى كه در فصل پنجم گذشت، دانست؛ بلكه هر چه نسبت به گريه‏ى حضرت كنار جنازه‏ى غلام ترك بگوييم، در اين جا نيز همان معنى را- علاوه بر جهات فوق كه بدان اشاره شد- خواهيم گفت. 2. جمله‏ى‏ «أَلْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرى» نيز سخن عميقى است كه بيانگر مقام و منزلت و بزرگى قمر بنى‏هاشم است، گويا امام با اين جمله مى‏خواهد بفرمايد: تمام مصايب، از شهادت مسلم‏بن عقيل- عليه‏السّلام- تاكنون به اين حدّ مرا ناراحت ننمود دل مرا نشكست. 3. جمله‏ى‏ «قَلَّتْ حيلَتى.» ممكن است اشاره به ممكن نبودن حمل پيكر مطهّر وى به خيمه باشد. و يا اين كه بخواهد بفرمايد: من ديگر حامى و پشت‏گرمى ندارم. و يا اشاره به همان جمله‏اى باشد كه هنگام اجازه خواستن حضرت عبّاس- عليه‏السّلام- فرمود: «يا أَخى، أَنْتَ صاحِبُ لِوائى، وَ إِذا مَضَيْتَ، تَفَرَّقَ عَسْكَرى.» نقل از کتاب شریف فروغ شهادت ادامه در صفحه بعد کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub