eitaa logo
متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
5.9هزار دنبال‌کننده
35 عکس
30 ویدیو
96 فایل
فهرست های «روضه های مکتوب» به پیام های این کانال ارجاع داده می شود همچنین صوت روضه ها و ... راه ارتباط: @Yazahra1357 روضه های مکتوب: https://eitaa.com/rozehayemaktoub منبر: از شرح بی نهایت https://eitaa.com/azsharhebinahayat تبادل و تبلیغ نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🟢 علت نام گذاری حضرت فاطمه سلام الله علیها به زهرا! در این باره هفت روایت نقل شده است که علت این نام گذاری را بیان کرده اند: ۱. نورافشانی حضرت زهرا برای امیر المومنین. ۲. درخشش نور حضرت در محراب عبادت برای اهل مدینه ۳. نورافشانی نور حضرت در هنگام عبادت برای اهل آسمان ۴. خلقت نور حضرت از نور عظمت الهی و نورافشانی برای فرشتگان ۵. نورافشانی حضرت در لحظه تولد برای ملائکه ۶. درخشش نور قصر حضرت در بهشت به نظر می رسد علت نام گذاری حضرت زهرا خلقت آن حضرت از نور الهی است که این نور در صحنه های مختلف زندگی آن حضرت از خلقت نوری پیش از خلقت مادی و سپس حین تولد مادی و بعد آز آن در صحنه های مختلف زندگی نمایان شده است. در این نشانی و پیام های بعد این روایات بیان می شود. از شرح بی نهایت https://eitaa.com/azsharhebinahayat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 دعای چهاردهم صحیفه سجادیه ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی، خواندن سوره فتح، دعای چهاردهم صحیفه سجادیه و دعای توسل را برای موفقیت جبهه مقاومت توصیه کردند. 🔹️رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت متن دعای چهاردهم صحیفه سجادیه را منتشر میکند. 🔍 مشروح این توصیه‌ها را از اینجا بخوانید: khl.ink/f/58343
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ناحلة الجسم یعنی نحیف و دلشکسته میری جوونی اما مادر پیری بهونه سفر می گیری باکیة العین یعنی بارون غصه‌ها می باره چشای مادر ما تاره دیگه علی شده بیچاره منهدة الرکن یعنی توون برات نمونده بانو کی قلبتو سوزونده بانو کی بالتو شکونده بانو معصبة الراس یعنی بستی سری رو که پر درده رنگ رخ تو مادر زرده تو کوچه کی جسارت کرده جوری لگد خوردی که نمی تونی بلند شیء از جات جای غلافه رو بازوهات داری میری کنار بابات هیچ کسی ای وای من نگفت تو کوچه به اون کافر نزن زن رو جلوی شوهر بمیره زینبت، ای مادر وای مادرم… وای مادرم وای مادرم… وای مادرم ناحلة الجسم یعنی نحیف و دلشکسته میری جوونی اما مادر پیری بهونه سفر می گیری باکیة العین یعنی بارون غصه‌ها می باره چشای مادر ما تاره دیگه علی شده بیچاره منهدة الرکن یعنی توون برات نمونده بانو کی قلبتو سوزونده بانو کی بالتو شکونده بانو معصبة الراس یعنی بستی سری رو که پر درده رنگ رخ تو مادر زرده تو کوچه کی جسارت کرده جوری لگد خوردی که نمی تونی بلند شیء از جات جای غلافه رو بازوهات داری میری کنار بابات هیچ کسی ای وای من نگفت تو کوچه به اون کافر نزن زن رو جلوی شوهر بمیره زینبت، ای مادر امان ای دل… امان امان ای دل روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰 مکالمه حضرت زهرا با امیر المومنین در بازگشت از خطبه فدکیه (به همراه مقایسه نقل های مختلف) [پس از خطبه فدکیه] آنگاه حضرت فاطمه زهرا عليها السلام [به طرف خانه‏] بازگشت، در حالى كه اميرالمؤمنين عليه السلام منتظر آمدن آن حضرت و چشم به راه او بود، وقتى حضرت، در خانه قرار گرفت، خطاب به اميرالمؤمين عليه السلام فرمود: اى پسر ابى‏طالب! همچون كودكى كه در شكم مادر كِز كرده، كُنج خانه نشسته، و همانند افراد متّهم به گوشه‏اى نشسته‏اى، تو كسى بودى كه بالهاى باز شكارى [و شجاعان عرب‏] را چيدى و اينك پرِ بى‏سلاحان به تو خيانت كرده‏اند و [بال آنها را نمى‏كَنى‏]. اين پسر ابى قحافة [ابوبكر] است كه عطيّه پدرم و وسيله گذران زندگى ساده فرزندانم را از من مى‏ربايد، و بسيار سخت [آشكار] با من دشمنى كرد، و او را در مكالمه‏اى كه با وى داشتم، ستيزه‏جوترين و لجبازترين دشمنها يافتم، تا آنجا كه انصار، يارى خود را از من دريغ داشتند. و مهاجرين، ارتباط خويش با من را ناديده گرفتند، و جماعتِ [حاضر در مسجد]، چشم خود را روى هم گذاشتند تا مرا نبينند، و در نتيجه نه كسى از من دفاع كرد و نه كسى مانع از ظلم من شد، در حالى كه بُغض گلويم را گرفته بود [به سوى مسجد] بيرون شدم، و با حالت خفّت و خوارى بازگشتم. از روزى كه تندى شمشيرت را از بين بردى، صورت خود را ذليل نمودى، روزى گرگها را مى‏دريدى و امروز خاك را فرش خود قرار داده‏اى [و گوشه‏اى نشسته‏اى‏]، و جلوى هيچ گوينده‏اى را نمى‏گيرى، و هيچ كار مؤثرى [در جهت دفع فتنه موجود] انجام نمى‏دهى [هيچ باطلى را سركوب نمى‏كنى‏]، و من هم هيچ اختيارى ندارم، اى كاش پيش از اين حالت سكون و گوشه‏نشينى، و مبتلا شدن به اين حالت ذلّتِ [ظاهرى‏] مُرده بودم! خداوند خود عذرآور من درباره تو باشد، از جهت اينكه شما ظلمهايى را از من صرف و دفع نمودى و از من حمايت كردى. واى بر من در هر صبحدم، واى بر من در هر شبانگاه، تكيه‏گاهِ ما مُرد و بازوى ما سست شد، شكايتم را به پدرم، و عرض حالم را به پروردگارم عرضه مى‏دارم. خداوندا! تو از نظر قدرت و نيرو از اينها [غاصبين خلافت و فدك‏] نيرومندتر هستى، و عذاب و انتقام تو از ديگران شديدتر است. متن عربی این نقل در پیام بعد: روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰مقایسه نقل ها درباره مکالمه حضرت زهرا سلام الله علیها با امیرالمومنین علیه السلام متن عربی روایت بالا به نقل کتاب جلوه نور به نقل از احتجاج: ثُمَّ انْكَفَأَتْ عليها السلام وَأَميرُ الْمُؤْمِنينَ عليه السلام يَتَوَقَّعُ رُجُوعَها إِلَيْهِ، وَيَتَطَلَّعُ طُلُوعَها عَلَيْهِ عليها السلام. فَلَمَّا اسْتَقَرَّتْ بِهَا الدّارُ، قالَتْ لِأَميرِالْمُؤْمِنينَ عليه السلام: «يَابْنَ أَبى طالِبٍ! إِشْتَمَلْتَ شَمْلَةَ الْجَنينِ، وَقَعَدْتَ حُجْرَة الظَّنينِ، نَقَضْتَ قادِمَةَ الْأَجْدَلِ، فَخانَكَ ريشُ الْأَعْزَلِ. هذَا ابْنُ أَبى قُحافَةَ يَبْتَزُّنى نِحْلَةَ أَبى وَ بُلْغَةَ ابْنَىَّ، لَقَدْ أَجْهَدَ [أَجْهَرَ] فى خِصامى، وَ أَلْفَيْتُهُ أَلَدَّ فى كَلامى، حَتّى‏ حَبَسَتْنى قيْلَةُ [الْأَنْصارُ] نَصْرَها [نُصْرَتَها]، وَالْمُهاجِرَةُ وَصْلَها، وَغَضَّتِ الْجَماعَةُ دُونى‏ طَرْفَها، فَلا دافِعَ وَلا مانِعَ، خَرَجْتُ كاظِمَةً، وَعُدْتُ راغِمَةً، أَضْرَعْتَ خَدَّكَ يَوْمَ أَضَعْتَ حَدَّكَ، إِفْتَرَسْتَ الذِّئابَ وَافْتَرَشْتَ التُّرابَ، ما كَفَفْتَ قائِلًا، وَلا أَغْنَيْتَ طائِلًا [باطَلًا]، وَلا خِيارَ لى، لَيْتَنى‏ مِتُ‏ قَبْلَ هُنَيْئَتى‏ [هَيْنَتى‏]، وَ دُونَ ذِلَّتى، عَذيرى اللَّهُ مِنْكَ [مِنْهُ‏] عادِياً، وَمِنْكَ حامِياً، وَيْلاىَ فى كُلِّ شارِقٍ، وَيْلاىَ فى‏ كلِّ غارِبٍ، ماتَ الْعَمَدُ و وَهَنَ العَضُدُ، شَكْواىَ إِلى‏ أَبى، وَعَدْواىَ إِلى رَبّى. أَللَّهُمَّ، أَنْتَ [إِنَّكَ‏] أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَحَوْلًا، وَ أَشَدُّ [أَحَدُّ] بَأْساً وَتَنْكيلًا.» در نقل مناقب تعبیر این چنین آمده است:« لَيْتَنِي‏ مِتُ‏ قَبْلَ ذِلَّتِي وَ تُوُفِّيتُ دُونَ مَنِيَّتِي‏» در نقل دیگر از بحار آمده است:« ليتني‏ متّ‏ قبل هينتي و دون‏ زلّتي.» در بحار در تبیین این جمله فرموده است:« هَینَة، یعنی عادت در مدارا و سکون پس معنا این می شود که کاش قبل از این روز که چاره ای جز صبر بر این ظلم ندارم می مردم و راهی جز مدارا ندارم و زلة نیز به معنای لغزیدن یا افتادن هست و مراد از آن همان عدم قدرت در دفع ظلم است و البته چنانکه در نقل دیگر آمده است اگر ذلة با ذال باشد معنا روشن تر خواهد بود.» علامه مجلسی روایت بالا را به نقل از املی شیخ طوسی همراه با سند شیخ طوسی نقل می کند که در این نقل تعبیر «‏ مِتُّ قَبْلَ ذِلَّتِي! وَ تُوُفِّيتُ قَبْلَ مَنِيَّتِي» آمده است. در این نقل عبارت حضرت زهرا نیز با کمی تفاوت به صورت « يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ! اشْتَمَلْتَ مَشِيمَةَ الْجَنِينِ» نقل شده است. در ادامه این نقل به صورت کامل می آید: قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ شَاذَانَ، عَنْ‏ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْمُفَضَّلِ‏ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَعْمَرٍ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ الزَّيَّاتِ‏ ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ‏ ، عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ قَالَ: لَمَّا انْصَرَفَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلَامُ مِنْ عِنْدِ أَبِي بَكْرٍ أَقْبَلَتْ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ. فَقَالَتْ لَهُ‏ : يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ! اشْتَمَلْتَ مَشِيمَةَ الْجَنِينِ، وَ قَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنِينِ، نَقَضْتَ قَادِمَةَ الْأَجْدَلِ، فَخَانَكَ رِيشُ الْأَعْزَلِ، هَذَا ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ قَدِ ابْتَزَّنِي نُحَيْلَةَ أَبِي وَ بُلَيْغَةَ ابْنَيَّ، وَ اللَّهِ لَقَدْ أَجَدَّ فِي ظُلَامَتِي‏، وَ أَلَدَّ فِي خِصَامِي، حَتَّى مَنَعَتْنِي قَيْلَةُ نَصْرَهَا، وَ الْمُهَاجِرَةُ وَصْلَهَا، وَ غَضَّتِ الْجَمَاعَةُ دُونِي طَرْفَهَا، فَلَا مَانِعَ وَ لَا دَافِعَ، خَرَجْتُ- وَ اللَّهِ- كَاظِمَةً، وَ عُدْتُ رَاغِمَةً، وَ لَيْتَنِي لَا خِيَارَ لِي، لَيْتَنِي‏ مِتُ‏ قَبْلَ ذَلِكَ‏ مِتُّ قَبْلَ ذِلَّتِي! وَ تُوُفِّيتُ قَبْلَ مَنِيَّتِي! عَذِيرِي فِيكَ اللَّهُ حَامِياً، وَ مِنْكَ عَادِياً، وَيْلَاهْ فِي كُلِّ شَارِقٍ! وَيْلَاهْ! مَاتَ الْمُعْتَمَدُ وَ وَهَنَ الْعَضُدُ! شَكْوَايَ إِلَى رَبِّي، وَ عَدْوَايَ إِلَى أَبِي، اللَّهُمَّ أَنْتَ أَشَدُّ قُوَّةً. فَأَجَابَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: لَا وَيْلَ لَكِ، بَلِ الْوَيْلُ لِشَانِئِكِ، نَهْنِهِي مِنْ غَرْبِكِ‏ يَا بِنْتَ الصَّفْوَةِ وَ بَقِيَّةَ النُّبُوَّةِ، فَوَ اللَّهِ مَا وَنَيْتُ فِي دِينِي، وَ لَا أَخْطَأْتُ مَقْدُورِي، فَإِنْ كُنْتِ تَرْزَءِينَ الْبُلْغَةَ فَرِزْقُكِ مَضْمُونٌ، وَ لَعَيْلَتُكِ مَأْمُونٌ، وَ مَا أُعِدَّ لَكِ خَيْرٌ مِمَّا قُطِعَ عَنْكِ، فَاحْتَسِبِي. فَقَالَتْ: حَسْبِيَ اللَّهُ‏ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ‏. روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
أَسَتَلقانی...؟! شَوقی لک و لِأَبیَ الثانی! ٱلجُرحُ تَجَدَّدَ یا «بابا» بِسُلَیمانی! فَأَبُ الشهداء قد استُشهِدَ یا عَذبَ الماء و الجُرح الابویُّ تَجدَّد‍َ بِأَبِ الشهداء سرود فرزندان شهدا در لبنان به یاد «أبوالشهدا حاج قاسم سلیمانی» 🔴 دعای چهاردهم صحیفه به توصیه رهبر انقلاب برای رزمندگان حزب الله و شیعیان مظلوم لبنان فراموش نشود. روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰مجلس ۲۳ از مجالس فاطمیه صوت این روضه السلام علیکم یا اهل بیت النبوة السلام علیکِ ایتها الصدیقة الشهیدة السلام علیکِ ایتها الرضیّة المرضیة السلام علیک ایتها الفاضلة الزکیّة السلام علیک ایتها الحوراء الإنسیة دیگه چشم به هم بزاری فاطمیه هم تموم شده مثل فردا شبی شب شهادت زهرای اطهر السلام علیک ایتها المغصوبة حقها بی بی جان الحمدلله به ما اجازه دادی امسال هم برای شما گریه کنیم تو مجلس شما بیایم الممنوعة ارثها المکسورة ضلعها المظلوم بعلها المقتول ولدها هزاران سال نوری راه درک ماست تا زهرا [چقدر اسم زیبائیه تو شعر میاد شعر زیبا میشه] مقامش لیلة القدر است و ما ادراک ما زهرا [فرمود و ما ادراک ما لیلة القدر امام صادق فرمود اللیلةُ فاطمة] ملالش نیست از برزخ خیالی نیست از دوزخ هرآنکه کار و بارِ او گره خورده‌است با زهرا نقل کردن فرمودند روز قیامت که میشه یکی از محبان زهرا گنهکاره خدای متعال دستور میده ببریدش سمت جهنم بی بی ادب می‌کنه نمی‌تونه این گونه بگه خدا مگه قرار نبود محبان من بهشتی باشند به این تعبیر می‌فرماید خدایا سَمّیتنی فاطمة تو خودت اسم من و فاطمه گذاشتی یعنی محبان من از آتش جهنم دورند اونجا ندا میاد حالا ببریدش به سمت بهشت می‌خواستم فاطمه شفاعت کنه قدر فاطمه روشن بشه ملالش نیست از برزخ خیالی نیست از دوزخ هرآنکه کار و بارِ او گره خورده‌است با زهرا و ما منظورِ او بودیم و ما همسایه‌اش بودیم اگر قبل از خودش کرده به همسایه دعا زهرا یهودی را پَرِ چادر سیاهِ او مسلمان کرد برای بچه‌های خود چه‌ها کرده چه‌ها زهرا به ما آموخت پیروز است هرکس فاطمی باشد به ما آموخت جان دادن به پای مقتدا زهرا این جوون‌ها از بی بی یاد گرفتن این و این شهدا از زهرا یاد گرفتن چهل سال است می‌بینیم لطف مادری‌اش را [ما تنها نیستیم ما مادر داریم] چهل سال است می‌بینیم لطف مادری‌اش را نمی‌سازد رها ما را در این آشوب‌ها زهرا آخه خودش جانش رو فدا کرد محسنشو فدا کرد خودش اصلِ ولایت بود و در پای ولایت سوخت نزن که بر نخواهد داشت دست از مرتضی زهرا هر کار کردن دیدن بی بی و نمی‌تونن جد کنن یه وقت دستور داد اضربوا فاطمة همه فاطمه رو بزنید تا زهرا علیو رها کنه ... اهرمن بر ملکی راه گرفت صورت حوریه چون ماه گرفت کوچه را همهمه و آه گرفت تا که زهرا کمر شاه گرفت... یاس در هجمهء صد خار افتاد بازوی فاطمه از کار افتاد [دیگه ان شاء الله آماده ای مثل فردا شبی شب شهادت زهراست] بر زمین عرش معلا افتاد سایه بر صورت زهرا افتاد این سخن ورد زبانها افتاد دیدی آخر علی از پا افتاد وای از آن لحظهء شرمندگی اش چه بهم ریخته شد زندگی اش [یه وقت دیدن ناله زهرا بلند شده] فضه را خواند: مرا یاری کن مادرم نیست وفاداری کن تو بجای من علمداری کن [ تا فضه رسید اینو زبان حال عرض می‌کنم شاید گفت فضه منو رها کن برو سراغ علی] شوهرم را نکُشند! کاری کن! وقت آنست که اعجاز کنم گِرِه از دست خدا باز کنم من چه گویم! تو بپرس از مسمار که چه شد سینهء سرُّ الاَسرار? چه شده بین در و آن دیوار?! [ولستُ ادری خبرا المسمارِ سَل صدرها خزانة الاسرارِ] بحث ناموس خدا شد انگار! که علی جلوهء ستّاری کرد گفت سلمان!..عَبا! یاری کرد لحظات آخر عمر حضرت خانم خدیجه سلام الله علیها اسماء دید خدیجه نگرانه گریه می‌کنه شروع کرد آروم کردن خدیجه صدا زد اسماء به تعبیر من من نگران خودم نیستم برا خودم گریه نمی‌کنم آخه زهرا هنوز سنی نداره _سه چهار سال بیشترش نبود بی بی_ من دارم از دنیا میرم نگرانم لحظه ازدواج شب عروسی زهرام تنها میشه کسی رو نداره کمکش کنه اونجا تو به من قول بده تو برا زهرا مادری کنی شب ازدواج زهرا و علی رسید پیغمبر دستور دادند همه از اتاق برن همه برن خونه‌هاشون اما دید هنوز اسما نشسته، اسماء مگه دستور ندادم همه برگردن دید اسما صدا زد یا رسول الله من همچین عهدی با خدیجه دارم امشب می‌خوام شب عروسی برا زهرا مادری کنم عرضه بداریم بی بی جان این وصیت شما بود با اسماء اما کجا بودی ۱۸ سالگی زهرا نوشتن دیدن حال بی بی اون روز بهتر شده بود روز آخر یه وقت دست بچه‌ها رو گرفت برد مسجد پیش بابا همه رو از خونه بیرون برد نمی‌خواست لحظه جون دادن زهرا رو ببینن وسط اتاق دراز کشید صدا زد اسماء این پارچه رو روی خودم می‌ندازم بیا منو صدا کن وقت نماز اگه جوابتو ندادم فأرسلی الی علیّ یکیو بفرست دنبال علی یعنی به علی بگو دیگه بچه‌هات یتیم شدن دیدی چه حالی در نمازم بود اسماء این آخرین راز و نیازم بود اسماء ادامه در پیام بعد👇👇👇 روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔸ادامه مجلس ۲۳ از مجالس فاطمیه حالا اسماء اومده هرچی صدا می‌زنه دیدن دیگه جوابی از بی بی بلند نشد عرضم رو تمام کنم یه وقت علی تو مسجد دید بچه‌ها با عجله اومدن چه خبر شده چرا رنگتون پریده یه وقت صدا زدن «یا اباالحسن ادرِک ابنة عمّک زهراء» علی خودتو به زهرا برسان «و ما نظنّک تدرکها»علی گمان نمی‌کنم تا برسی زهرا زنده باشه اینجا دیدن علی تا خبر زهرا رو شنید علی ...! همون قهرمان بدر و حنین تا خبر زهرا را شنید دیدن علی غش کرد ناله بزن بگو یا زهرا سه نفر از اهل بیت بودند گفتند برا ما گریه کنید یکی نقل می‌کنند امام رضا وقتی می‌خواست از مدینه بیاد به اهل و عیالش دستور داد براش گریه کنن ناله بزنن یعنی این سفر آخره یکی هم اینجا زهرای مرضیه بود به تعبیر بعضیا دید غم تو دل علی مونده راهی نداره صدا زد علی جان «اِبکِنی یا ابالحسن و ابک للیتامی» علی بشین کمی برای من گریه کن سومین نفر هم اونجا بود که سکینه خاتون اومد کنار بدن قطعه قطعه و بدن بی سر بابا تا بدن بابا رو بغل کرد میگه یه وقت دیدم از گلوی بریده ناله‌ای بلند شده «شیعتی مهما شربتم ماء عذب فاذکرونی» شیعیان من هر وقت آب گوارایی نوشیدید منو یاد کنید لب تشنه منو یاد کنید «او سمعتم من قتیل او شهید فاذکرونی» حالا که تا اینجا اومدم اینم عرض کنم و التماس دعا صدا زد شیعیان من آی دوستای حسین گریه کنان حسین ای کاش بودید روز عاشورا «لیتکم فی یوم عاشورا جمیعا تنظرونی کیف أستسقی لطفلٍ فأبَوا ان یرحمونی» ناله بزن بگو یا حسین ...! 🔸توسط یکی از همراهان گرامی کانال تایپ شد. اجره علی صاحب العزاء روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🟢 مسلمان شدن هشتاد یهودی از نور لباس فاطمه این ماجرا در رو روایت نقل شده است، تفاوت نقل ابن شهر آشوب این است که می گوید حضرت زهرا لباسش را نزد زنی یهودی گرو گذاشت. 🔸روایت اول: از مناقب ابن شهر آشوب ابن شهر آشوب گويد: حضرت فاطمه عليها السّلام يكى از لباسهايش را نزد زن يك يهودى به نام زيد به عنوان وثيقه و ضمانت قرار داد و مقدارى جو قرض گرفت. هنگامى كه زيد يهودى داخل خانه‏اش شد، نورى را مشاهده كرد و از همسرش پرسيد: اين نور از چيست؟ زن گفت: از اين لباسى است كه فاطمه نزد من گرو گذاشته است. پس آن يهودى و همسرش فورا مسلمان شدند و با اسلام آوردن آنان هشتاد نفر از يهوديانى كه همسايه وى بودند مسلمان شدند وَ رَهَنَتْ ع كِسْوَةً لَهَا عِنْدَ امْرَأَةِ زَيْدٍ الْيَهُودِيِ‏ فِي الْمَدِينَةِ وَ اسْتَقْرَضَتِ الشَّعِيرَ فَلَمَّا دَخَلَ زَيْدٌ دَارَهُ قَالَ مَا هَذِهِ الْأَنْوَارُ فِي دَارِنَا قَالَتْ لِكِسْوَةِ فَاطِمَةَ فَأَسْلَمَ فِي الْحَالِ وَ أَسْلَمَتِ امْرَأَتُهُ وَ جِيرَانُهُ حَتَّى أَسْلَمَ ثَمَانُونَ نَفْسا 🔸روایت دوم از الثاقب فی المناقب ابن حمزه طوسی و الخرائج قطب راوندی: قطب الدين راوندى گويد:روايت شده كه على عليه السّلام مقدارى جو از يك يهودى قرض كرد، يهودى مزبور گفت: بايد در ازاى آن چيزى را به عنوان رهن در نزد من بگذارى. و على عليه السّلام چادر حضرت فاطمه عليها السّلام را كه پشم بود به او داد. آن شخص چادر را گرفته و به خانه برده، در اطاقى گذاشت. به هنگام شب زن آن شخص براى انجام كارى داخل اطاق مذكور گرديد و نورى را ديد كه اطاق را روشن كرده، فورا از اطاق خارج شد و آنچه را ديده بود به شوهرش اطلاع داد، مرد يهودى كه فراموش كرده بود چادر فاطمه عليها السّلام در آن اطاق است تعجّب نمود و به سرعت برخاسته داخل آن اطاق گرديد و بلافاصله دريافت كه آن نور از چادرى ساطع مى‏شود كه على عليه السّلام آن را گرو گذاشته است. پس آن مرد يهودى و همسرش از خانه خارج شده و هر يك به سوى اقوام خويش شتافته و آنها را از معجزه‏اى كه ديده بودند آگاه نمودند، و در اثر اين واقعه هشتاد نفر از آنها به اسلام متمايل گرديده و ايمان آوردند. عن أمير المؤمنين عليه السلام أنّه قد استقرض من يهوديّ شيئا، فاسترهنه فدفع إليه ملاءة فاطمة عليها السلام، و كانت من الصّوف؛ فأدخلها اليهودي‏ داره، فوضعها في بيت، فلمّا كان الليل دخلت زوجته البيت الذي فيه الملاءة لشغل، فرأت نورا ساطعا في البيت فانصرفت إلى زوجها فأخبرته بما رأت في ذلك البيت، فتعجّب‏ زوجها، و قد نسي أنّ في بيته ملاءة فاطمة عليها السلام، فنهض مسرعا، فدخل البيت فإذا ضياء الملاءة، منتشرة و شعاعها، كأنّها تشتعل من بدر منير، يلمع من قريب، فتعجّب من ذلك فأمعن النّظر في موضع الملاءة، فعلم أن النّور من ملاءة فاطمة عليها السّلام، فخرج اليهوديّ إلى قرابته، و زوجته إلى قرابتها، و استحضرهم الدار، فاجتمع ثمانون من اليهود، فرأوا ذلك فأسلموا روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
تشکر از قنفذ ابان از قول سليم گويد كه گفت: به گروهى در مسجد رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و اله و سلّم پيوستم كه تنها غير هاشميان در آن گروه عبارت بودند از: سلمان، ابو ذر، مقداد، محمّد بن ابى بكر، عمر بن ابى سلمه و قيس بن سعد بن عباده. عباس به على عليه السّلام گفت: به نظر شما چرا عمر آن گونه كه همۀ كارگزارانش را جريمه كرد، قنفذ را جريمه نكرد؟ على عليه السّلام به كسانى كه پيرامونش بودند نگريست و چشمانش پر اشك شد و گفت: در سپاس از او به خاطر ضربه ‌اى كه با تازيانه بر فاطمه عليها السّلام نواخت كه بر اثر آن درگذشت و بر بازويش كبودى تازيانه مانند بازوبند باقى مانده بود. قَالَ أَبَانٌ عَنْ سُلَيْمٍ قَالَ: اِنْتَهَيْتُ إِلَى حَلْقَةٍ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَيْسَ فِيهَا إِلاَّ هَاشِمِيٌّ غَيْرُ سَلْمَانَ وَ أَبِي ذَرٍّ وَ اَلْمِقْدَادِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ وَ عُمَرَ بْنِ أَبِي سَلَمَةَ وَ قَيْسِ بْنِ سَعْدِ بْنِ عُبَادَةَ فَقَالَ اَلْعَبَّاسُ لِعَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مَا تَرَى عُمَرَ مَنَعَهُ مِنْ أَنْ يُغْرِمَ قُنْفُذاً كَمَا أَغْرَمَ جَمِيعَ عُمَّالِهِ فَنَظَرَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَى مَنْ حَوْلَهُ ثُمَّ اِغْرَوْرَقَتْ عَيْنَاهُ [بِالدُّمُوعِ] ثُمَّ قَالَ شَكَرَ لَهُ ضَرْبَةً ضَرَبَهَا فَاطِمَةَ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ بِالسَّوْطِ فَمَاتَتْ وَ فِي عَضُدِهَا أَثَرُهُ كَأَنَّهُ اَلدُّمْلُجُ روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 هم‌اکنون توئیت KHAMENEI.IR پس از آتش‌بس در لبنان: ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: طوفان اقصیٰ خاموش‌شدنی نیست و رژیم غاصب صهیونی، رفتنی است. 📥 دریافت پوستر 📲 x.com/Khamenei_fa
🔰مجلس ۲۴ روضه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔸صوت این روضه را در اینجا ببینید السلام علیک أیتها الرضیّة المرضیّة السلام علیک ایتها الحوراء الإنسیة نه فقط عرش حصیرِ قَدَمِ فاطمه است علت خلق دوعالَم، عَلَمِ فاطمه است سر سجاده به‌جایی نرسیده‌ست کسی هرچه دادند به ما از کرم فاطمه است آخه عبادت بندگان صالح خدا در درگاه خدا مقربه شکی نیست اما وقتی به نماز زهرا نگاه می‌کنی حسن بصری میگه «کانت تقوم حتی تتورّم قدماها» طوری در محراب عبادت می‌ایستاد پاهاش ورم می‌کرد خدای متعال مباهات می‌کرد به زهرا می فرمود «یا ملائکتی انظرو الی أمتی فاطمة کیف ترتعد فرائصها من خیفتی» ببینید بدن فاطمه از خوف من می لرزه ذکر یافاطمه نقش است به سربند علی یاعلی ذکر دم‌ و بازدم فاطمه است به دفاع از ولی و شأن ولایت برخاست خطبه‌ی فاطمه تیغِ دودم فاطمه است این شبا چه شباییه؟ می تونی خودتو به امام زمان به اهل بیت نزدیک کنی، چرا؟ روی این نام همه اهل‌ِ کرم حساس‌اند استجابت به خدا در قَسَم فاطمه است دیگر از آتش دوزخ چه هراسی داریم؟! تا امان‌نامه‌ی ما با قلم فاطمه است فردای قیامت که میشه همه اهل محشر منتظرند یه وقت ندا بلند میشه «یا معشر الخلائق: …. غُضّوا ابصاركم [حتی تمر فاطمه(س) بنت محمد علی الصراط] چشماتون رو پایین بیاندازید فاطمه میخواد وارد محشر بشه وقتی میاد بی بی با اون اوصاف ندا بلند میشه فاطمه بهشت منتظر توست بی بی می فرماید خدایا می خوام ببینم شأن و مقامم در نزد تو چگونه است (مضمون کلام رو دارم می گم) ندا بلند میشه میگه فاطمه جان نگاه کن به این اهل محشر هر کس محبت تو رو داره انتخاب کن بی بی منتظر می مونند اول دوستانش رو ببره دیگر از آتش دوزخ چه هراسی داریم؟! تا امان‌نامه‌ی ما با قلم فاطمه است این روزها چقدر دوست داشتی بری مدینه چقدر دوست داشتی کنار حرم فاطمه عرض ادب کنی اما ظاهراً خلوت‌ و خاکی‌ست، ولی در باطن دل هرشیعه ضریحِ حرم فاطمه است پسر فاطمه یک‌روز می‌آید از راه ای خوش آن‌روز که پایانِ غم فاطمه است چه خبر بود این شبا یه وقت نیمه شب وقت تشییع فاطمه رسید بُرد در شب، تا نبیند بی‌نقاب ماه نورانی‌تر از خود، آفتاب شُسته دست از جان، تن جانانه شُست شمع شد، خاکستر پروانه شُست اما دستِ دستِ حق، چو بر بازو رسید آن چنان خم شد که تا زانو رسید همه رو امر کرده (به زبان حال می گم) همه رو امر کرده آروم باشند بلند گریه نکنند نامحرما خبر دار بشند اما یه وقت اسماء ببینه علی داره بلند گریه می کنه [شاید] زبانحال امیرالمؤمنین اینه اسما فاطمه به من نگفته بود اینقدر بازوش ورم کرده دست از بازوی بشکسته خجل بازو، از دستی که شد بسته، خجل نیمه‌شب، تابوت را برداشتند بار غم بر شانه‌ها بگذاشتند هفت تن، دنبال یک پیکر روان وز پی آن هفت تن، هفت آسمان این طـرف، خیل رُسُل دنبال او آن طــرف، احمد به استقبال او ظــاهراً تشییع یک پیکر ولی باطناً تشییع زهرا و علی ابرها گریند بر حال علی می رود در خاک آمال علی آرزوها را علی در خاک کرد خاک هم گویی گریبان چاک کرد اما بحار الانوار می نویسه (آخه باید هر وقت کسی رو می خوان درون قبر بذارن یه نفر درون قبر میره یکی از بیرون بدن رو تحویل میده ) اما تا امیرالمؤمنین بیاد زهرا رو درون قبر بگذاره نوشتند «خرَجت یدٌ» دستی از درون قبر بیرون آمد ناگهان بر یاری دستِ خدا دستی آمد همچو دست مصطفی گوهرش را از صدف دریا گرفت (این خیلی جانسوزه) احمد از داماد خود زهرا گرفت یه وقت صدا بزنه یا رسول الله «لقدِ استُرجِعَت الوَدیعة» یا رسول الله امانت رو از علی پس بگیر اما زبان حال پیغمبر اینه علی جانم اون روزی که شب ازدواج دست فاطمه رو در دست تو گذاشتم حال زهرا اینگونه نبود پهلوی زهرام شکسته نبود خیلی سؤال کردند خیلی ها سؤال داشتند برا همه این سؤاله برا همه عالم اسلام جای سؤاله چی شد؟ یه خانم هجده ساله تو این سن جوانی جواب این سؤال رو امام صادق علیه السلام داده اگه میخوای بدونی چی شد مادر سادات کشته شد شهیده شد کدوم ضربه، یکی دوتا نبود کدوم ضربه فاطمه رو کشت کدوم ضربه جان زهرا رو گرفت امام صادق [علیه السلام] فرمود : «و كان سبب وفاتها ان قنفذا مولى (فلان) [الرجل] لكزها بنعل السيف بامره فاسقطت محسنا، و مرضت من ذلك مرضا شديدا» می دونی کجا زهرا رو کشتند اون لحظه که زهرا آمد گوشه لباس علی رو گرفت هر چه کردند زهرا رو نتونستند جدا کنن یه وقت دستور داد قنفذ با غلاف شمشیر ناله بزن بگو یا زهرا گردیده بود همدست قنفذ با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد ادامه در پیام بعد روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰ادامه مجلس ۲۴ روضه حضرت زهرا اما عرضه بداریم لا یوم کیومک یا ابا عبد الله چرا؟ عرضه بداریم بی بی جان (میخوام یه جایی ببرم این دلها رو این شب آخری حوائجمون رو مد نظر قرار بدیم) عرضه بداریم بی بی جان شمام بین در و دیوار یه شش ماهه از دست دادی اگه اینجا شش ماهه شما رو نمی کشتن کسی جرأت نمی کرد روز عاشورا اون لحظه که ابی عبد الله بیاد مقابل لشکر یه طفل شیرخواره روی دست گرفت «یا قوم» یه تعبیر علامه مجلسی در بحار الانوار از قول زینب کبری نقل می کنه اون تعبیر اینه من تعبیر رو نقل می کنم فرمود: «منّوا عَلَی‏ ابن المصطفی بشربة یحیا بها أطفالنا من الظماء حیث الفرات سائل» یعنی منت بذارید به پسر پیغمبر...! چی کار کردند؟ چی جواب حسین رو دادند یه وقت ابی عبد الله ببینه طفل داره رو دستش آروم آروم دست و پا می زنه بخواب ای غنچه ی پر پر بخواب ای کودک مادر بخواب ای شیرخوار، اصغر علی لای لای علی لای لای عزیزم از چه بی تابی چرا مادر نمی خوابی گمانم تشنه ی آبی علی لای لای علی لای لای حالا هم ناله شو با بی بی دو عالم فاطمه زهرا با امیر المؤمنین ناله بزن یا حسین 🔸توسط یکی از همراهان گرامی کانال تایپ شد جزاه الله احسن الجزاء روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
روضه حضرت صدیقه طاهره (س).mp3
10.07M
◼️ روضهٔ حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها 📆 شنبه ۱۰ آذرماه ۱۴۰۳ @borhan_maaref روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
با سلام و عرض تسلیت ایام فاطمیه و دعای پیروزی رزمندگان اسلام بر صهیونیسم و وهابیت پلید توجه دارید که روضه های فاطمی که تا کنون در قالب 24 نکته خدمت دوستان تقدیم شده غالبا همراه با اشعار است. جهت استفاده راحت تر این نکات با اشعار دیگر آنها را بدون اشعار و منبع دوباره باز نشر می کنیم:
🔸حلالیت طلبی حضرت زهرا سلام الله علیها 🔸صدا زد لحظات آخر علی جان ما عهدتنی کاذبة و لا خائنه هیچ وقت به تو دروغ نگفتم و لا خالفتک منذ عاشرتنی هیچ وقت با تو مخالفت نکردم یعنی می خواد لحظات آخر نمره قبول رو از امامش از همسر مهربانش بگیره یعنی علی دیگه منو حلال کن خدا نگهدار صدا زد زهرا جان معاذ الله پناه بر خدا تو با تقوا تر از اونی که من تو رو تو توبیخت کنم به تعبیر من چرا من تو رو حلال کنم تو باید منو حلال کنی زهرا!
🔸بارها صدا میزد یعافیک الله و یبقیک هی علی می گفت زهرا جان انشالله حالت بهتر بشه خدا تو رو برای علی نگهداره اما زهرا یه جوابی می داد دل علی رو آتش می زد صدا می زد یا بالحسن ما اسرع اللحاق بالله علی دیگه زوده از هم جدا شیم نمی دونم این جمله با دل علی چه میکرد؟ لذا لحظه آخر کنار قبر زهرا صدا زد و کل الذی دون الفراق قلیل یعنی زهراجان هیچ مصیبتی در دنیا بالاتر از فراق من از تو نیست
🔻سبب شهادت 🔸اما حرف آخر شاید میومدن خدمت امام صادق علیه السلام عرضه می داشتن آقاجان سبب شهادت مادر شما چی بود؟ گویا می دونستن یکی دو تا نبود ضربه ها که بر بدن زهرا وارد شد آیا بین در و دیوار بود؟ آیا توی کوچه بود؟ فرمود علت وفات ضربه ای بود که با غلاف شمشیر... اما شب شهادت مادرش [تو مجل روضه مادرش] نمی شه دلها رو روانه نکنیم کربلا عرضه بداریم علی جان مثل فردایی تا خبر زهرا رو برات آوردن میگن تا خبر رو شنید همون علی که تو هیچ جنگی زانوش نلرزیده بود زمین نخورده بود تا خبر زهرا رو شنید غش کرد فسقط علی وجهه و رش علیه الماء آب پاشیدن علی رو به هوش آوردن تا به هوش آمد دیدن داره میگه بمن العزاء یا بنت محمد زهرا دیگه بعد از تو با چی دلمو خوش کنم ؟ عرضه بداریم علی جان خبر زهرا رو شنیدی غش کردی اما دلها بسوزه برای دختر غریبت زینب یه وقت دید زمین کربلا داره میلرزه صدای تکبیر لشگر بلند شده پرده خیمه رو کنار بزنه ببینه سری به نیزه بلند است در کنار زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب
🔻ینهد رکناک 🔸 عرضه بداریم حسین جان اگه شما روز عاشورا یه بار فرمودی کمرم شکست علی دو بار فرمود ... پیغمبر فرمود یا ابالحسن عن قلیل ینهد رکناک (علی به زودی دو رکن زندگیت از هم می پاشه) وقتی پیغمبر از دنیا رفت فرمود هذا هو الرکن الاول وقتی مثل فردایی زهرا رو ازش گرفتن فرمود هذا هو الرکن الثانی یعنی داغ پیمبر کمرم را شکست داغ تو رکن دگرم شکست
🔻 احفها السوال ... 🔸اما شب آخره شاید زبان حالش این بود : زهرا جان چند روزه گوشه صورتتو ندیدم ... لذا تا اومد بدن مطهر و نحیف زهرا رو درون قبر بگذاره ببینه دو دست شبیه دست پیغمبر بیرون اومد لذا اینجا عرضه داشت یا رسول الله احفها السوال ( زهرا رو سوال پیچش کن غمهاشو به من گفت) و استخبرها الحال فکم من غلیل یعتلج بصدرها عرض آخر و بیت آخرم باشه زهرا جانم! بزن چادر کنار از رخ که هنگام جدایی شد مپوشان روی خود را از من ای شمع شب تارم! لذا همون علی که تو هیچ جنگی زمین نخورد مثل فردایی تا خبر زهرا رو به علی دادن دیدن فوقع علی وجهه (زمین افتاد) رش علیه الماء آب پاشیدن علی رو به هوش آوردن دیدن زیر لب داره زمزمه می کنه : بمن العزاء بعدک یا بنت محمد کنت بکِ أتعزی (زهرا جان دلم با تو خوش بود حالا دیگه دلشو با کی خوش کنه علی؟ عرضه بداریم شب شهادته به یاد علمدار امام زمانمون حاج قاسم سلیمانی عرضه بداریم یا امیر المومنین زبان حال حسینم کنار نهر علقمه همین بود تا صدای عباسو از کتار نهر علقمه شنید صدا زد زبان حال میگم زبان حال میگم بمن العزاء بعدک یا عباس! تو کاشف الکرب عن وجه الحسین بودی لذا صدا زد الان انکسر ظهری ... شب شهادته صدا تو آزاد کن ناله بزن بگو یا حسین!
🔻هتک والله حجاب الله 🔸نوای فاطمیه چیه؟ کی باید ناله بزنه راوی میگه امام کاظم داشت ذکر مصیبت های مادر سادات رو می گفت دیدم دو بار فرمود هتک والله حجاب الله یعنی به خدا تو کوچه بنی هاشم حرمت خدا رو شکستن بعد میگه دیدم آقا دو بار ناله زد یا أمَّه یعنی وای مادرم این شبها امام زمان ناله می زنه وای مادرم
🔻گریه امام جواد علیه السلام 🔸اهل بیت علیهم السلام گریه کن فاطمه بودن از اونا یاد گرفتیم گریه برای فاطمه رو ... مگر نبود زکریا ابن آدم وارد اتاق شد دید جواد الائمه خیلی ناراحته دستشو به زمین می زنه به آسمان نگاه می کنه امام رضا اومد صدا زد پسرم بنفسی انت جانم به فدات به چی فکر می کنی؟ عرضه داشت بابا فیما صنع بامی فاطمه... دارم برای مادرم غصه می خورم زبان حال آقا چی بود بابا مگه مادرم هجده سال بیشتر داشت مگه مادرم چه گناهی کرده بود؟ اما والله لاحرقنهما ... یعنی یه روز خودم آتیششون می زنم یعنی چرا مادرم رو بین در ودیوار آتش زدید؟
🔻گریه اهل بیت برای حضرت زهرا سلام الله علیها 🔸 پیغمبر گریه کن فاطمه است لحظه های آخر اشک امان نمی داد به پیامبر صدا زد یا علی هذه ودیعةُ الله و ودیعةُ رسوله علی این امانت خدا است امانت منه بعد یه جمله ای فرمود یعنی داشت خبر می داد صدا زد یا علی ویلٌ لِمَن ظَلَمَها ویلٌ لِمَن أَحرَقَ بابَها یعنی یا علی یه روزی می رسه در خانه تو آتش می زنن در جای دیگه فرمود کأَنّی بِها و قَد دَخَل الذُّلُّ بَیتَها یعنی گویا دارم تماشا می کنم که فاطمه ام تنها شده و تَستَغیث فلا تُغاث ... یعنی میبینم هرچی زهرا کمک می خواد کسی نیست کمکش کنه امام صادق گریه کن زهرا است فرمود کان دارم تماشا می کنم کأَنی أَنظر إلی قُرطٍ فی أُذُنِها حین نُفِقَت کأن دارم تماشا می کنم گوشواره های مادرم تو گوشش شکست. همه گریه کن فاطمه اند امام مجتبی روضه مادرشون رو خوندن تو اون مجلس خطاب کرد به مغیره فرمود مغیره تو همونی که طوری مادرم رو زدی خون از بدنش جاری شد ...
🔻گریه اهل بیت برای حضرت زهرا سلام الله علیها 🔸اما از همه جانسوز تر امیرالمومنینه آمد کنار قبر زهرا أری عِلَلَ الدنیا علیَّ کثیرةً زهرا جان خیلی گره ها به کارم افتاده و صاحبَها حتی المماتِ علیلٌ یعنی زهرا جان تا لحظه مرگ آروم نمیشم تا مرگم برسه دلم پر از غم و غصه است اما عرضم رو جمع کنم روضه خوانی امام مجتبی رو برای مادرش عرض کردیم ... پیغمبر... امیر الومنین... اما لایوم کیومک یا ابا عبدالله می دونی کجا حسین روضه مادرش رو خوند همون جایی که نوشتن از شدت جنگ خسته شده دیدن ایستاده داره استراحت می کنه فوقف لیستریح ساعةً یه وقت اون ملعون طوری با سنگ به پیشانی ابی عبدالله زد پیراهن عربی رو بالا زد تا سفیدی سینه حسین نمایان شد همون ملعونی که گلوی علی رو هدف گرفته سینه حسین رو هدف گرفت بعضیا نقل کردن اینجا صدا زد یا رسول الله قتلنی فلان و فلان یعنی یا رسول الله عرضم رو تمام کنم التماس دعا یا رسول الله اگه بین در ودیوار سینه مادرم رو زخمی نمی کردن کسی جرئت نمی کرد سینه من رو با تیر هدف بگیره یه وقت صدا زد بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید. بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد.
🔻اعتراض به گریه حضرت 🔸 اومدن اعتراض کردن گفتن علی به فاطمه بگو یا شب گریه کن یا روز کاش اینطور می‌گفتند گفتن علی به فاطمه بگویی لقد آذیتنا بکثرة بکائک ما رو داری اذیت می کنی امیرالمومنین اومد خونه زهرا مشغول گریه و ناله است اما نوشتن تا دید علی اومده سکوت کرد امیرالمومنین پیام رو رساند اما زهرا فرمود یا ابالحسن ما اقل مکثی بینهم یعنی به تعبیر من گویا بفرماید علی به مردم بگو زیاد اذیتتون نمیکنم عمر من کوتاهه