eitaa logo
متن روضه اهل بیت (آرشیو کانال روضه های مکتوب)
3.3هزار دنبال‌کننده
24 عکس
15 ویدیو
71 فایل
این کانال پشتیبان کانال روضه های مکتوبه اینجا متون گذاشته میشه راه ارتباط: @Yazahra1357 لینک کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub لینک منبر: از شرح بی نهایت https://eitaa.com/azsharhebinahayat
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔉صوت روضه شهادت امام عسگری (علیه السلام) کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
منبر امام عسکری (چند روایت به عربی).pdf
116.4K
✍️متن عربی دو روایت از امام عسگری (مناسب برای منبر) 🔸دو روایت اول از امام هادی و امام عسگری درباره فضیلت عالمی که به هدایت مردم و دفاع از دین می پردازد. 🔸روایت سوم درباره جوانی که از خداوند درخواست خدمت امام عسگری را دارد که دعای او مستجاب می شود اما گناه او را از این توفیق محروم می کند. کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تنها نه اینکه بر تن تو جامه ی عزاست حتی سیاه پوش غمت سرّ من رئاست غم، واژه ای که بیشتر از هر کس دگر با چشم های دائم الاشک تو آشناست @hosenih تنها، غریب، گوشه ی سرداب خانه ات بر گونه هایت اشک عزای پدر رهاست این روزها اگر که ندارید زائری ما را به سامرا ببر، اینجا پر از گداست انگار ماتم تو تمامی ندارد و هر روز، سینه ی تو به یک داغ مبتلاست @hosenih تو سوگوار خانه ی آتش گرفته ای اما شکستن تو در این داغ، بی صداست مثل همیشه آخر شعرم رسید و باز دستم به دامن تو و امضای کربلاست ⏹ به نقل از اشعار آیینی حسینیه
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ این داستان زهر و جگر مستمر شده چشم پسر برای پدر باز، تر شده تغییر کرده رنگ رخت یابن‌فاطمه کز سوز سینه‌ات پسرت با خبر شده @hosenih آثار زهر، صورتتان را کبود کرد معلوم شد که هر چه شده با جگر شده این تب که سوخت جسم تو تاثیر زهر بود؟ یا شعله‌ی در است ز تو شعله‌ور شده این تازگی نداشت که با یاد مادری در کوچه، قاتل پسری میخ در شده آه ای امام یازدهم ارث فاطمه است این‌گونه گر که عمر شما مختصر شده آقا دل شما نکند سمت کربلاست؟ که لحظه‌لحظه داغ دلت بیشتر شده خنجر نمی‌برید گلوی حسین را اما به روی گردن او کارگر شده خواهر که ان‌یکاد برای تو خوانده بود! دیگر چرا جمال منیرت نظر شده؟ @hosenih ای بی‌ادب بلند شو از روی سینه‌اش سنگینی‌ات مصیبت این محتضر شده اوج مصیبت تو همین است خواهرت با کاروان شمر و سنان همسفر شده ⏹ © به نقل از اشعار آیینی حسینیه
استاد تحریری از 🌹ارادت علما به ساحت مقدس سلام الله علیها 🌱چه اولیای الهی که پروانه وار گرد ضریح و حرمیش پروانه وار نگشتند! مقام و شرافت و منزلت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) از حد تصور خارج است... کم نبودند امثال علامه طباطبایی ها و آیة الله بهجت که تا آخرین روزهای عمر شریفشان، هر روزه ی حریم قدسش را هیچگاه ترک نکردند... 🍃...بعد از اتمام کلاس درس داشتم از مدرسه ی مرحوم آیت الله مرعشی نجفی خارج میشدم که دیدم حضرت استاد، (قدس سرّه) دارند از حرم حضرت معصومه خارج می شوند... اواخر عمر شریفشان بود... 🍀 سریع برای ایشان یک ماشینی دربست گرفتم و به سمت ایشان رفتم حال و احوالی کردم و من را شناختند و احوال پرسی کردند... هیچ گاه برق شور و اشتیاق ایشان از نظرم پاک نمی شود... با آن حال هم زیارتشان ترک نمی شد... 🌿 استاد دیگرمان مرحوم (رضوان الله تعالی علیه) نیز اینگونه بود... با آن که عمری از ایشان گذشته بود به طور متوسط روزی دو ساعت زیارتش در حرم حضرت معصومه طول می کشید... خوشا به سعادتشان... آه که... در نیابد حال پخته هیچ خام؛ پس سخن کوتاه باید والسلام... ◾️ رحلت تسلیت باد. سالگرد ارتحال مرحوم (ره) را گرامی می داریم. 🌸کانال نشر بیانات استاد تحریری👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2737373185Cddac684369
🔰فرازی از روایت منقوله از بی بی دو عالم فاطمه دختر موسی ابن جعفر (سلام الله علیها) در روز بزرگداشت شایسته است حدیث فاطمیات را مرور کنیم. ✅در کتاب بحار الانوار آمده است: دختر امام رضا علیه السلام از و زینب و ام کلثوم دختران موسی ابن جعفر علیه السلام از دختر امام صادق علیه السلام از دختر امام باقر علیه السلام از دختر امام سجاد علیه السلام از و سکینه دختر امام حسین علیه السلام از ام کلثوم دختر امیرالومنین علیه السلام از دختر رسول خدا صلی لله علیه و آله نقل می کنند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هنگامی که به معراج رفتم و وارد بهشت شدم قصری را دیدم از مروارید های بزرگ سفید که بر آن دری است مزین شده به مروارید و یاقوت و بر آن در پرده ای آویزان است سر بلند کردم و دیدم بر درب قصر نوشته شده است:« لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ‏ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيٌّ وَلِيُّ الْقَوْمِ» و بر پرده نوشته شده است:« به به از مثل شیعه علی» از در که وارد شدم قصری را دیدم از عقیق سرخ که دری از نقره زینت شده با زبرجد سبز دارد و بر آن پرده ای است. سر بلند کردم ودیدم بر در نوشته شده است: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيٌّ وَصِيُّ الْمُصْطَفَى» و بر پرده نوشته شده است: شیعیان علی علیه السلام را به پاکی ولادت بشارت بده از در که وارد شدم قصری را دیدم که از زمرد سبز بود و از آن زیباتر ندیده بودم و دری از یاقوت سرخ داشت زینت شده با مروارید و بر آن پرده ای بود که بر آن نوشته شده بود: «فقط شیعیان علی علیه السلام پیروز و رستگار اند» گفتم ای دوست من جبرئیل این قصر از آن کیست؟ گفت ای محمد صلی الله علیه و آله این قصر از آن پسر عمو و وصی تو علی ابن ابی طالب علیه السلام است.» متن روایت:«قَالَ حَدَّثَتْنَا فَاطِمَةُ بِنْتُ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى‏ الرِّضَا ع قَالَتْ حَدَّثَتْنِي فَاطِمَةُ وَ زَيْنَبُ وَ أُمُّ كُلْثُومٍ بَنَاتُ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قُلْنَ حَدَّثَتْنَا فَاطِمَةُ بِنْتُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَتْ حَدَّثَتْنِي فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ع قَالَتْ حَدَّثَتْنِي فَاطِمَةُ بِنْتُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَتْ حَدَّثَتْنِي فَاطِمَةُ وَ سُكَيْنَةُ ابْنَتَا الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع عَنْ أُمِّ كُلْثُومٍ بِنْتِ عَلِيٍّ ع عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَتْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ‏: لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَإِذَا أَنَا بِقَصْرٍ مِنْ دُرَّةٍ بَيْضَاءَ مُجَوَّفَةٍ وَ عَلَيْهَا بَابٌ مُكَلَّلٌ بِالدُّرِّ وَ الْيَاقُوتِ وَ عَلَى الْبَابِ سِتْرٌ فَرَفَعْتُ رَأْسِي فَإِذَا مَكْتُوبٌ عَلَى الْبَابِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ‏ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيٌّ وَلِيُّ الْقَوْم وَ إِذَا مَكْتُوبٌ عَلَى السِّتْرِ بَخْ بَخْ مِنْ مِثْلِ شِيعَةِ عَلِيٍّ فَدَخَلْتُهُ فَإِذَا أَنَا بِقَصْرٍ مِنْ عَقِيقٍ أَحْمَرَ مُجَوَّفٍ وَ عَلَيْهِ بَابٌ مِنْ فِضَّةٍ مُكَلَّلٍ بِالزَّبَرْجَدِ الْأَخْضَرِ وَ إِذَا عَلَى الْبَابِ سِتْرٌ فَرَفَعْتُ رَأْسِي فَإِذَا مَكْتُوبٌ عَلَى الْبَابِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيٌّ وَصِيُّ الْمُصْطَفَى و إِذَا عَلَى السِّتْرِ مَكْتُوبٌ بَشِّرْ شِيعَةَ عَلِيٍّ بِطِيبِ الْمَوْلِدِ فَدَخَلْتُهُ فَإِذَا أَنَا بِقَصْرٍ مِنْ زُمُرُّدٍ أَخْضَرِ مُجَوَّفٍ لَمْ أَرَ أَحْسَنَ مِنْهُ وَ عَلَيْهِ بَابٌ مِنْ يَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ مُكَلَّلَةٍ بِاللُّؤْلُؤِ وَ عَلَى الْبَابِ سِتْرٌ فَرَفَعْتُ رَأْسِي فَإِذَا مَكْتُوبٌ عَلَى السِّتْرِ شِيعَةُ عَلِيٍّ هُمُ الْفَائِزُونَ فَقُلْتُ حَبِيبِي جَبْرَئِيلُ لِمَنْ هَذَا فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ لِابْنِ عَمِّكَ وَ وَصِيِّكَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ» منبع: بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏65 ؛ ص76 کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب): @rozehayemaktoubb کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
🔰عظمت حضرت شاهچراغ (علیه السلام) دو روایت در کتاب شیخ مفید نقل شده است که دلالت بر توجه بسیار ویژه امام کاظم (علیه لسلام) به جناب شاهچراغ دارد. این دو روایت با ترجمه در ذیل می آید: ✅روایت اول: «وَ كَانَ أَحْمَدُ بْنُ مُوسَى كَرِيماً جَلِيلًا وَرِعاً وَ كَانَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى ع يُحِبُّهُ وَ يُقَدِّمُهُ وَ وَهَبَ لَهُ ضَيْعَتَهُ الْمَعْرُوفَةَ بِالْيَسِيرَةِ وَ يُقَالُ إِنَ‏ أَحْمَدَ بْنَ مُوسَى رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ أَعْتَقَ أَلْفَ مَمْلُوكٍ‏» ✅روایت دوم:«أَخْبَرَنِي الشَّرِيفُ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى قَالَ حَدَّثَنَا جَدِّي قَالَ سَمِعْتُ إِسْمَاعِيلَ بْنَ مُوسَى يَقُولُ‏ خَرَجَ أَبِي بِوُلْدِهِ إِلَى بَعْضِ أَمْوَالِهِ بِالْمَدِينَةِ وَ أَسْمَى ذَلِكَ الْمَالَ إِلَّا أَنَّ أَبَا الْحُسَيْنِ يَحْيَى نَسِيَ الِاسْمَ قَالَ فَكُنَّا فِي ذَلِكَ الْمَكَانِ وَ كَانَ مَعَ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى عِشْرُونَ مِنْ خَدَمِ أَبِي وَ حَشَمِهِ إِنْ قَامَ أَحْمَدُ قَامُوا مَعَهُ وَ إِنْ جَلَسَ جَلَسُوا مَعَهُ وَ أَبِي بَعْدَ ذَلِكَ يَرْعَاهُ بِبَصَرِهِ مَا يَغْفُلُ عَنْهُ الحدیث» ترجمه روایت اول: احمد بن موسی [شاهچراغ] بزرگوار ، با عظمت و پرهیزگار بود و امام کاظم (علیه السلام) پیوسته او را دوست می داشت و بر دیگران مقدم می نمود و ملکی معروف از املاک خویش را به ایشان هدیه داد و گفته می شود احمد ابن موسی هزار بنده را آزاد نمود. ترجمه روایت دوم: اسماعیل ابن موسی فرزند امام نقل می کند که روزی پدرم امام کاظم (علیه السلام) با فرزندان خویش به ملکی از املاک پدرم در بیرون مدینه رفتند و ما در آن مکان بودیم و در آنجا بیست نفر از خادمان پدرم با احمد بن موسی همراه بودند که اگر او بلند می شد اینان نیز بلند می شدند و اگراو می نشست اینان نیز می نشستند با این حال پدرم پیوسته با نگاه خویش مراقب حال احمد بود و از او غافل نمی شد.» منبع: الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ؛ ج‏2 ؛ ص244 کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب): @rozehayemaktoubb کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه وفات حضرت معصومه (سلام الله علیها) ۲۴ آبان ۱۴۰۰
لینک کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub متن روضه خانم فاطمه معصومه (سلام الله علیها) صفحه ۱/۲ ‼️برای مشاهده مدارک روضه حتما فایل پی دی اف را مشاهده فرمایید. السلام علیک یا فاطمة المعصومه بسم‌ الله الرحمن الرحیم مجلس مجلس خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها است. مدد بگیریم از امام رضا علیه السلام معرفت پیدا کنیم به مقام خانم مدد بگیریم از آقا موسی بن جعفر علیه السلام بریم در خونه اون خانمی که سالها فراق بابا رو تحمل کرده از این زندان به آن زندان خبر شکنجه های باباش موسی بن جعفر به گوشش می رسید یه وقت مدینه خبر آوردن آی دخترای موسی بن جعفر ما بغداد شاهد بودیم چهار نفر روی یه تخته پاره بدن باباتونو رو دست گرفته بودند شاهدا میومدن شاید خانم ازشون سوال می کرد تو خودت دیدی؟ آخه آوردن بدن امام کاظم رو رو پل بغداد گذاشتن روی مطهر رو کنار زدن آی مرد بیاید تماشا کنید این موسی بن جعفره شاید بی بی صدا می زد خوش به حالتون ای کاش من اونجا بودم یه بار دیگه صورت بابام رو می دیدم ... ولی گمان کنم واقعیت رو به بی بی نمی گفتن نمی گفتن چه قدر موسی بن جعفر نحیف شده بود لاغر شده بود نمی گفتن سی رطل زنجیر آهنی به بدن مطهر بسته بودن نمی گفتن بدن لاغر بود اما تابوت سنگین بود دلش به امام رضا خوش بود امام رضا رو هم مامون از بی بی جدا کرد... خواهر شدن یعنی،بلا بر جان خریدن از کودکی نازِ برادر را کشیدن خواهر شدن یعنی جدائی از تو هرگز مرگ است یک شب روی دلبر را ندیدن فقط یه نفر بی بی فاطمه معصومه رو درک می کنه اونم عمه سادات زینب کبری سلام الله علیها آی زینب امام رضا خواهر شدن یعنی مدینه تا کنارت با پای دل صحرا به صحرا را دویدن نمی تونست داغ فراق برادر رو تحمل کنه خواهرشدن یعنی چو شمعی آب گشتن قطره به قطره پایِ دیدارت چکیدن خواهر شدن یعنی زهجران پیر گشتن درکمتر از یک سال دور از تو خمیدن تا رسیدن به نزدیک شهر قم برخی گفتن بنی عباس ملعون حمله کردن به کاروان بی بی بی بی پرسید از اینجا تا قم چه قدر راهه؟ راه رو گفتن فرمود منو برسانید به شهر قم ... آخه دوستان پدرم اونجا هستن ... آخه راحت ترین جا برای یه خانم تنها پیش پدر و برادراشه اگه یه جا تنها بشه به محارم و فامیلش پناه می بره اگه فامیلی نداشته باشه سراغ دوستای پدرش رو میگیره بی بی با خودش گفت مردم قم دوستان موسی بن جعفر اند احترامم رو حفظ می کنند دلها بسوزه برا اون خواهری که نه تها چهل منزل با قاتلای برادرش هم سفر بود کار این قدر برای ام کلثوم سخت شد اومد پیش شمر پیش قاتل برادرش... کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب): @rozehayemaktoubb کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
ادامه روضه خانم فاطمه معصومه (سلام الله علیها) صفحه ۲ از ۲ فرمود «لی الیک حاجة» یه خواسته ای دارم دستور بده این سر ها رو یه مقدار از ما فاصله بدن مردم به دیدن سرها مشغول بشن دخترای حسین رو نبینن مشتاق دیدارم رضا جانم کجایی ای کاش وقت احتضار من بیایی اما تا رسیدن به شهر قم مردم قم جمع شدن رییس قم موسی بن خزرج اومد زمام ناقه بی بی رو به دست گرفت ... قم شد مسیرِ آخرم الحمدلله امام رضا نگران خواهره اما رضا جان آقا جان نگران نباش برادرم نگران نباش جای بدی نیومدم قم شد مسیرِ آخرم الحمدلله زخمی نشد بال و پرم الحمدلله قم احترامم حفظ کرده تا که دیده من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند مگه شده تا حالا؟ مکه تا حالا کسی جرئت کرده به دختر پیغمبر اهانت کنه؟ در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند مانند زهرا مادرم الحمدلله باضربۀ سیلی میانِ کوچه ای تنگ خونی نشد چشم ترم الحمدلله [بین در ودیوار با داغیِ مسمار زخمی نگشته پیکرم الحمدلله دعوا نشد،..برچادر من جایِ پا نیست خاکی نگشته معجرم الحمدلله] داداش! ماخاطراتی تلخ از بازار داریم [باز است هرسو معبرم الحمدلله تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله] بی بی جا کوچه های شهر قم رو دیدی اما محله یهودی ها نرفتی ... در کوچۀ تنگ یهودی ها نرفتم آتش نیفتاده سرم الحمدلله بالای نیزه قاریِ قرآن ندیدم محمل نگشته منبرم الحمدلله [حرفِ سنان و شمر وخولی نیست اینجا دارم تمام ِ زیورم الحمدلله کنج خرابه آبرویم را نبُردند دشمن نگفته کافرم الحمدلله دور از مدینه تشییعِ من دیدنی شد قبرم همان دم شد حرم الحمدلله مثلِ رقیه بی کفن دفنم نکردند باشد تنِ من محترم الحمدلله غسل تنم کاری ندارد چو به پنجه مویم نپیچیده به هم الحمدلله تاصبح زینب دورِ پیکر گریه میکرد همراهِ سر از داغِ دختر گریه میکرد] عرضه بداریم بی بی جان الحمدلله نبودی کنار بدن برادر اون لحظه ای که امام رضا دستور داد ابا صلت درب حجره رو ببند آخه غریبه ها میومدن نمی تونست راحت باشه تا درب رو بست دید امام رضا داره از شدت درد به خودش می پیچه ... اما دلها بسوزه برا اون خواهری که عصر عاشورا آمد کنار بدن قطعه قطعه برادر صدا زد حسینم هل انت اخی ... کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب): @rozehayemaktoubb کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
پیوند روضه حضرت معصومه با روضه مجلس یزید: اما اگه بی بی رو با احترام بردن اگه تو جمع شیعیان وارد شد بی بی جان یا فاطمه معصومه دلها بسوزه برا عمه جان شما زینب چه قدر سخته اگه کسی یه بار قاتل برادرش قاتل پدرش رو ببینه نمی تونه تحمل نمی کنه میگن وحشی قاتل حمزه اسلام آورد پیغمبر فرمود می بخشمت اما دیگه دور و بر من نباش من نمی تونم ببینمت گفت حسین جان ای وای دلم ای وای دلم من همسفر با قاتلم ... کار این قدر برای ام کلثوم سخت شد اومد پیش شمر پیش قاتل برادرش... فرمود «لی الیک حاجة» یه خواسته ای دارم دستور بده این سر ها رو از بین محمل های ما ببرن ... مردم به دیدن سرها مشغول بشن دخترای حسین رو نبینن ... همه این صحنه ها رو تحمل کرد اما بمیرم تا وارد مجلس یزید شدن سر مطهر اباعبدالله روی تشت طلا هر کس یه جور ناله زد رباب یه جور ناله زد سکینه یه جور ناله می زد اما سید ابن طاووس نقل می کنه فاما زینب فاهوت الی جیبها فشقتها دیدن زینب دست برد گریبان چاک کرد ... هی صدا می زد یا حسیناه یا حبیب رسول الله ... کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب): @rozehayemaktoubb کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
🔰امیر مؤمنان فرمود: «ما از شادی شما شاد و از اندوه شما غمگین و از بیماری شما بیمار می شویم و برای شما دعا می کنیم.» متن روایت: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَيْفٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ الْكَرِيمِ بْنُ عَمْرٍو عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ‏ الشَّامِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع بَلَغَنِي عَنْ عَمْرِو بْنِ إِسْحَاقَ حَدِيثٌ فَقَالَ أَعْرِضْهُ قَالَ دَخَلَ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَرَأَى صُفْرَةً فِي وَجْهِهِ قَالَ مَا هَذِهِ الصُّفْرَةُ فَذَكَرَ وَجَعاً بِهِ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ ع إِنَّا لَنَفْرَحُ‏ لِفَرَحِكُمْ وَ نَحْزَنُ لِحُزْنِكُمْ وَ نَمْرَضُ لِمَرَضِكُمْ وَ نَدْعُو لَكُمْ فَتَدْعُونَ فَنُؤَمِّنُ قَالَ عَمْرٌو قَدْ عَرَفْتُ مَا قُلْتَ وَ لَكِنْ كَيْفَ نَدْعُو فَتُؤَمِّنُ فَقَالَ إِنَّا سَوَاءٌ عَلَيْنَا الْبَادِي وَ الْحَاضِرُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع صَدَقَ عَمْرٌو. ترجمه: ابو ربیع شامی نقل می کند: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم حدیثی از عمرو ابن اسحاق شنیدم فرمود آن را عرضه کن! عرض کردم نقل شده است: عمرو ابن اسحاق خدمت امیرمومنان وارد شد و حضرت چهره زرد او را دید فرمود این زردی از چیست؟ او بیماری خود را بیان کرد. حضرت امیرمومنان فرمود: ما از شادی شما شاد و از اندوه شما غمگین و از بیماری شما بیمار می شویم و برای شما دعا می کنیم و هنگامی که شما دعا می کنید ما آمین می گوییم. عمرو گفت: آنچه فرمودید را فهمیدم اما چگونه با دعای ما آمین می گویید؟ فرمود: برای ما حاضر و غایب یکی است. امام صادق (علیه السلام) فرمود: حدیث عمرو صحیح است. منبع: بصائر الدرجات ج1 ص260. کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب): @rozehayemaktoubb کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
پی نوشت ها ۱. (احزاب: ۳۲)؛ به گونه‌ای هوس‌انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و به شیوه‌ای پسندیده سخن بگویید. ۲ . کافی ، ج ۵، ص ۵۳۵.؛ عن أبی عبداللّه علیه‌السلام قال: کان رسول‌اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله یسلّم علی النساء و یرددن علیه و کان أمیرالمؤمنین علیه‌السلام یسلّم علی النساء و کان یکره أن یسلّم علی الشابة منهن و یقول: أتخوف أن یعجبنی صوتها فیدخل علی أکثر مما طلبت من الاجر. ۳ . بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۹۱، روایت ۶۱. [زن] زمانی به پروردگارش نزدیکتر است که در قعر خانه‏ اش قرار گیرد. ۴ . کتاب جلوه نور (پرتوی از فضائل فاطمه زهرا سلام الله علیها) تالیف حضرت آیة الله سعادت پرور ره فصل ۲۳ ص ۱۷۷ چاپ انتشارات آفتاب فطرت —— محمد حسین انصاری —— https://eitaa.com/Nedaysaadat
؟؟!! ✅میزان معاشرت زن و مرد نامحرم در جامعۀ اسلامی: ❓ارتباط و معاشرت بین زن و مرد نامحرم در جامعه همیشه یکی از معضلات بوده و برای همگان این پرسش مطرح می‌شود که دیدگاه کتاب و سنّت در این مسئله چیست؟ ✍️ قرآن در بیانی زیبا، در عین احترام به استفاده زن از حق طبیعی خود در سخن گفتن و گفت ‌و گو با دیگران، آنان را از «خضوع در قول» نهی کرده و فرموده است: «فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفا»۱ شوخی‌ها، مطایبات و طنزگویی‌ها بین زن و مرد نامحرم، یا از ابتدا به قصد لذت بردن است، یا در ادامه و نهایت به آن منجر می ‌شود و علاوه بر اینکه سبب فروریختن دیوار شرم و حیا میان زن و مرد نامحرم می ‌گردد، حریم عفت و پاک ‌دامنی را متزلزل می ‌کند، انسان را به پرتگاه گناه نزدیک می ‌نماید و راه را برای فساد و فحشا هموار می ‌کند. ✍️علی علیه ‌السلام با اینکه به زنان سلام می ‌کرد، اما خوش نداشت به زنان جوان سلام کند و می ‌فرمود: خوف دارم از اینکه صدای زن در نظرم خوش آید و آنچه از این بابت در قلب من وارد می ‌شود (آثار سوء آن) بیش از پاداشی باشد که از سلام عایدم می ‌شود۲. ✍️ با توجه به آیات و روایات می توان گفت؛ برای پیش‌گیری از وقوع در حرام، بهتر است مردان از مقدّمات آن و چیزهایی که زمینه آن را فراهم می ‌سازد پرهیز کنند و این درسی است برای انسان ‌ها که مواظب رفتار خود باشند. 🔷 فقیه عارف حضرت آیت الله سعادت پرور (قدس سره) در کتاب شریف جلوۀ نور در خصوص این موضوع می فرمایند: ✍️ ... نکته‏ ای که در کلمات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) وجود دارد این است که آن حضرت در عبارتِ‏ «أَدْنی‏ ما تَکُونُ مِنْ رَبِّها أَنْ تَلزَم قَعْرَ بَیْتِها»۳، به غرض غایی خلقت که قرب به پروردگار است اشاره نموده و می‏ فرماید: این امر فقط با حفظ عفّت که جز در موارد ضروری با ملازمت در خانه حاصل می ‏شود، میسّر نخواهد بود. ✍️ روح آیات و روایات، بیانگر اصلی کلّی است که باید به عنوان مبنایی ‏ترین اصل در معاشرت و روابط اجتماعی زن و مرد مورد توجّه قرار گیرد و آن، حفظ عفّت و حیای زن در همه شرایط و حالات است. بدیهی است حفظ این ارزش جز با حداقلّ معاشرت زن و مرد نامحرم‏، و نیز اهتمام به وظیفه اصلی که پروردگار بر عهده او نهاده، یعنی خانه ‏داری و مسئولیّت خطیر تربیت فرزند و پرورش نسل های آینده جوامع بشری میسّر نیست. ✍️ البتّه انجام این مهمّ هیچ منافاتی با رشد علمی و معنوی و فعالیتهای اجتماعی زن ندارد، بلکه مؤیّد آن نیز هست؛ چرا که تجربه نشان داده اختلاط بدون حدّ و مرز زن و مرد، به بهانه رشد اجتماعی، علمی [و معنوی]، عوارض نامطلوبی دارد که مانع شکوفایی استعدادهای بانوان است. اگر بنا باشد به بهانه کسب علم و تخصّص و ...، فضائل انسانی و عفّت زن که ارزش اصلی اوست قربانی شود، جهل بهتر از این علم است‏. ✍️ اگر زمانی امر مهمّ و لازمی برای اسلام پیش بیاید که نیاز به دخالت زنان باشد، باید با حفظ تمام موازین و دستورات و حدود شرعی و با صلاح دید ولیّ فقیه وقت، وظیفه خود را با کمال احتیاط (نه زیاده و نه کم) انجام دهند، چنانکه این امر را در جریان خطبه خواندن و محاجّه این بزرگواران، و یا در جریان مداوای مجروحین جنگی توسّط زنان در بعضی از جنگها مشاهده می‏ کنیم. ✍️ آری، چنانچه به این پیشگیری های کتاب و سنّت گوش فرا داده می ‏شد، دنیای اسلام امروز این گونه گرفتار هرزگی‌ها و بی عفّتی ها و ازهم پاشیده شدن خانواده‏ ها نمی ‏شد. 👈این سخن که ما باید خود را با اجتماع امروز و لو خلاف کتاب و سنت باشد تطبیق دهیم، سخنی بیهوده، و خلاف نظر اسلام و قرآن شریف و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت است. ۴ 🔶🔶 با در نظر گرفتن مطالب فوق می توان نتیجه گرفت: برای مردان و زنان، شایسته است اولاً، در موارد غیر ضروری، با نامحرم ارتباط کلامی کمتری داشته باشند تا قلب آنان از وسوسه ‌های شیطانی محفوظ ‌بماند. ثانیا، در مواردی که سخن گفتن به هر دلیل برای زن یا مرد ضرورت دارد و مجاز به ارتباط گفتاری با نامحرم است، به طور متعارف سخن بگویند و از ادای کلمات، به طرزی که مخاطب را نسبت به مسائل جنسی به طمع بیندازد پرهیز کنند. ثالثا، از پرگویی و پرداختن به سخنان طنز و شوخی، که ضرورتی ندارد، پرهیز شود. به نقل از @Nedaysaadat کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
🔰مرثیه خوانی امیرالمومنین در شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و بیانات شهید مطهری 🔰 کلمات امیرالمومنین (علیه السلام) در داغ شهادت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بسیار شور انگیز است و حضرت ابیاتی زیبا در رثاء فاطمه زهرا (سلام الله علیها) سروده اند. در متن ذیل نخست برخی ابیات به نقل از شرح احقاق الحق نقل می شود و سپس ترجمه آن در ذیل می آید. در قسمت بعد بیانات شهید مطهری که برخی از این ابیات را در قالب ذکر مصیبت حضرت آورده اند ذکر می شود: 🔰آیت الله مرعشی نجفی در کتاب شرح احقاق الحق نقل می کند: امیرالمومنین هر روز قبر زهرا را زیارت می کرد پس روزی خود را روی قبر زهرا انداخت و گریه تلخی نمود و چنین سرود: مرا چه شده است که هر وقت به قبر حبیبم سلام می کنم جوابی نمی شنوم؟ ای قبر چگونه است که جوابی نمی دهی؟ آیا از دوستی من رویگردان شده ای؟ پس هاتفی پاسخ داد: حبیب گفت چگونه پاسخ دهم در حالیکه من اسیر خاک هستم. متن روایت: وكان يزور قبرها في كل يوم فأقبل ذات يوم فانكب على القبر وبكى بكاء مرا وأنشأ يقول: ما لي مررت على القبور مسلما ... قبر الحبيب فلم يرد جوابي يا قبر ما لك لا تجيب مناديا ... أمللت بعدي خلة الأحباب فأجابه هاتف يقول: قال الحبيب وكيف لي بجوابكم ... وأنا رهين جنادل وتراب منبع: شرح احقاق الحق ج۱۹ ص ۱۸۰ 🔰روضه شهید مطهری در شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و ذکر مرثیه خوانی امیرالمومنین (علیه السلام) «این زوج روحانی روحهایشان با یکدیگر گره خورده است ، کمال سنخیت میان‌ این دو روح بزرگ بود . آیا علی علیه السلام حق ندارد بعد از زهرا آرزوی‌ مرگ کند که چنین زهرایی را از دست داده است ؟ « " کنا کزوج حمامه فی‌ ایکه متمتعین بصحه و شباب ، دخل الزمان بنا و فرق بیننا، ان الزمان مفرق‌ الاحباب " » . انیس و مونس خودش را که دیگر بدل و جانشین ندارد از دست داده است . وقتی که به اصطلاح حوصله‌اش سر می‌رود و فراق زهرا علیهاالسلام ناراحتش می‌کند چه می‌کند ؟ می‌رود کنار قبرش ، با قبر زهرا علیهاالسلام راز و نیاز می‌کند . سلام می‌دهد به زهرا ، بعد خودش با خودش‌ مناجات می‌کند. با زهرا سخن می‌گوید و از طرف زهرا به خودش جواب می‌دهد: « " ما لی وقفت علی القبور مسلما قبر الحبیب فلم یرد جوابی احبیب ما لک لا ترد جوابنا ؟ انسیت بعدی خله الاحباب ؟ " » به خودش می‌گوید : چرا من در کنار قبر حبیب ایستاده‌ام و به محبوبم سلام می‌کنم و او جواب‌ سلام مرا نمی‌دهد ؟ حبیب من ! آیا بعد از اینکه رفتی ایام دوستی را فراموش کردی ؟ علی را فراموش کردی ؟ بعد خودش جواب می‌دهد : « " قال‌ الحبیب و کیف لی بجوابکم و انا رهین جنادل و تراب " » حبیب به‌ من جواب داد : علی جان ! مگر نمی‌دانی زهرای تو در زیر این خروارها خاک‌ و سنگ خوابیده است ؟ عذر حبیب را بپذیر .» منبع: کتاب آشنایی با قرآن ج۱ ص۵۸ به نقل از دیوان منسوب به امام علی ص ۸۹ 🔸همچنین دوبیتی که شهید مطهری در اول فرمایش خود مطرح می فرمایند را چنین ترجمه کرده اند:« ما همانند کبوتران در مرغزاری زندگی می کردیم و از سلامتی و جوانی برخوردار بودیم. روزگار بر ما فشار آورد و میان ما جدائی افکند، روزگار میان دوستان، جدائی می افکند.» (سایت حرم رضوی به نقل از میبدی، دیوان امیرالمؤمنین (علیه السلام)، ص86) کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه شهادت حضرت زهرا ۲۸ آذر ۱۴۰۰
حضرت ام البنین(سلام الله علیها) -(یه مادر داره از احساس میگه...) @emam8com یه مادر داره از احساس میگه داره از روضه ی حساس میگه گمونم روضه خون ام البنیه داره از قامت عباس میگه: قد و بالای عباسم نظر خورد به چشم شیر من تیر سه پر خورد خود من از بشیر اینو شنیدم عمود آهن دشمن به سر خورد شنیدم کوفیا دورش رسیدن شنیدم دست عباس و بریدن شنیدم بچمو شرمنده کردن شنیدم مشکشو تیرا دریدن تا وقتی روضه خون ام البنینه ربابم گوشه ی مجلس میشینه تا وقتی حرف مشک پاره میشه رو لب گل میکنه داغ سکینه: همین قد میگم از داغ زیادم نگاه مهربونش مونده یادم الا ام البنین شرمنده ام من خودم دسته عموجون مشک دادم شدیم آواره با زخم و تب و درد سر ما نعره میزد شمر نامرد پایین نی رد خونو میدیدم عمو بالای نی خون گریه می کرد میگه ام البنین، غم بی حسابه جلو چشمام یه مشکه پاره قابه میسوزه قلبمو آروم نمیشم دلیل شرم من اشکه ربابه خدایا پُر اگه پیمونه می شد علی اصغرم گریون نمی شد حسین من با طفل شیرخوارش میون هلهله حیرون نمی شد همین که روضه میره سمت گودال رباب و زینبَن که میرن از حال امون از تیغ و تیر و سنگ و نیزه امون از غارت پیراهن و شال چرا تشنه تو رو کشتن حسینم سرت رو روی نی بردن حسینم همه رفتن...یه گوشه دم گرفته حسین من حسین من حسینم شاعر: کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب): @rozehayemaktoubb کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ قدِ مادرا از تمومِ غَما چه زود از فراقِ پسر میشکنه اگه سَرو باشه زمین می‌خوره که داغِ جونش کمر میشکنه @hosenih اگه درد اگه ناله تقدیرشه چه غم داره مادر ، پسر گیرشه فقط دلخوشیه‌ ی یِ مادر اینه جوونش پیشِ مادر پیرشه نگاهش به در مونده تو بستره سر پیریه وقتِ بی بالیه صداش می‌زدن مادرِ بچه‌ها ولی دورِ ام‌البنین خالیه حالا روضه داره تو تنهاییاش دلش خیلی تنگه واسه بچه‌هاش کسی نیست آبی به‌ دستش بده نداره عصایی برا پیریاش تو اون مدتی که اباالفضل بود دعایی به اون قد و بالا نکرد نگاهش ، دل سیر ، حتی یه روز به پیش یتیمای زهرا نکرد تو اون مدتی که اباالفضل بود نشد که یبار جان مادر بگه به عباسش از بچگی گفته بود مبادا به آقاش برادر بگه @hosenih خودش لقمه می‌داد دستِ حسن فقط خنده می‌زد کنارِ حسین شبا هم که تانیمه شب می‌نِشِست که آبی بنوشه دوباره حسین حالا روضه داره توتنهاییاش دلش خیلی تنگه واسه بچهاش داره روضه می‌خونه واسه خودش خودش گریه کن میشه با روضه‌هاش شنیدم که تشنه به دریا زدی شنیدم دعایِ حرم آب شد شنیدم که پشتت صدا زد رباب بیا که علی اصغرم آب شد حسینم کنارت نشست و شکست: پاشو دشمنا رو به میدون نیار به فکر چشاتم بیا جونِ من برا دیدنم تیر و بیرون نیار پاشو از زمین رو زمین پا نکش بازم مَشکِ آب و به دندون بگیر ببین جون رفتن ندارم دیگه پاشو جونِ زینب پاشو جون بگیر الهی بمیرم ، بهم ریختی به من گفت زینب چی اومد سرت نبودم که جمعت کنم ؛ باز شکر که پهلو شکسته شده مادرت @hosenih تو رفتی و مشکِ تو رو کوفه بُرد تو رفتی و چشماتو شامی گرفت نبودی و جرات به دشمن رسید نبودی حرم رو حرامی گرفت کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب): @rozehayemaktoubb کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
ای شده محرم به ولای ولی (مدح) فاطمۀ دوّم بیت علی اختر تابندۀ برج ادب شیر زن خیل زنان عرب امّ بنین امّ ادب امّ نور چشم بد از قدر و جلال تو دور اختر تابندۀ برج شرف همسر ارزندۀ شاه نجف یار علی مادر صدق و صفا مرّوج مکتب عشق و وفا باغ گل یاس، سلامٌ علیک مادر عبّاس، سلامٌ علیک فخر تمام شهدا کیست تو شیر زن شیر خدا کیست تو معرفتت زبانزد عالم است هر چه بگویند به وصفت کم است مقاوم و صابر و آزاده ای چار پسر بهر علی زاده ای چار پسر نه، چار قرص قمر چار ستاره چار نور بصر ای به علی پس از وفات بتول همچو خدیجه در سرای رسول درود بر سه سرو بستان تو بر گل عبّاسی دامان تو تو گفته ای، ای گل باغ عفاف با پسر فاطمه شام زفاف کی همه جا چشم و چراغ همه منم کنیز مادرت فاطمه همدم نور احدی فاطمه عروس بنت اسدی فاطمه تو بانوی بیت ولی گشته ای دور حسین ابن علی گشته ای تا که در آن بیت مقرّب شدی از دل و جان عاشق زینب شدی به پاس اخلاق ز گل بهترت خواند بهین دخت علی، مادرت حق بتو یک بهشت احساس داد دسته گلی بنام عبّاس داد دید چو بر عشق ادب قائمت داد خدا ماه بنی هاشمت حق به تو در بیت ولا راه داد تا بتو سه ستاره یک ماه داد ماه تو از ماه فلک خوبتر پیش علی از همه محبوب تر ستارگانت همه خورشید نور چشم بد از جمالشان باد دور سزد که ناموس خدا خوانمت مادر کلّ شهدا خوانمت در بغلت بود گل یاس تو یعنی قندانۀ عبّاس تو بود چو خورشید رخش منجلی خواستی دهی به دست علی مشام تو شنید بوی حسین چشم تو افتاده به روی حسین فدایی خون خدا خواندیش دور سر حسین گرداندیش ای ادب از تو ادب آموخته به پای مصباح هدی سوخته دلم گرفته ذکر امّن یجیب زیارت مدینه ام کن نصیب که گریم از برای تو در بقیع به یاد گریه های تو در بقیع بقیع از اشک تو آید به جوش صدای گریۀ تو آید بگوش کرده به داغ چار فرزند صبر کشیده ای چهار تصویر قبر اشک مصیبت ز بصر ریختی به یادشان خون جگر ریختی چشم تو از بسکه فراوان گریست به گریۀ تو چشم مروان گریست تو نالۀ وا ولدا می زدی اهل مدینه را صدا می زدی بدین سخن فکند آهت طنین که کس نگوید به من امّ البنین منکه دگر امّ بنین نیستم مادر چار نازنین نیستم چار گلم ز تیغ پرپر شدند چار مهم به خون شناور شدند امّ بنین باغ گل یاس داشت دسته گلی سرخ چو عبّاس داشت ای ثمر دل گل احساس من ساقی اهلبیت عبّاس من شنیده ام دست تو از تن زدند به فرق تو عمود آهن زدند شنیده ام تا که تو رفتی ز دست پشت حسین ابن علی هم شکست شنیده ام که جای من فاطمه به دیدنت آمده در علقمه شنیده ام شعله به خشمت زدند شنیده ام تیر به خشمت زدند شنیده ام سکینه بی تاب بود جام به کف منتظر آب بود شنیده ام که دشمنان صف زدند کنار جسم بی سرت کف زدند شنیده ام که شد ز شمشیر تیز پیکر تو چو برگ گل ریز ریز گریه کنم روز و شب ای نور عین بهر تو نه بلکه برای حسین تو در مدینه مادری داشتی مادر خونین جگری داشتی اگر که پاره پاره شد پیکرت بود به دامان برادر سرت حسین فاطمه برادر نداشت کشته شد و مثل تو مادر نداشت تو را فراق اشجع النّاس کشت داغ حسین و داغ عبّاس کشت جز غم و اندوه و فغانت نبود حیف که آن چار جوانت نبود تا که بگریند برایت همه فاطمه یا فاطمه یا فاطمه سلام بر اشک تو یا فاطمه جزای تو اجر تو با فاطمه گریه تو به جز عبادت نبود وفات تو کم از شهادت نبود داغ تو یک شرارۀ نار بود برای اهلبیت دشوار بود مدینه در وفات امّ البنین ناله اش افکند به گردون طنین ز ناله و سوز پر آوازه شد دوباره داغ فاطمه تازه شد سلام «میثم» به گل یاس تو به دست و چشم و سر عبّاس تو کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب): @rozehayemaktoubb کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ نامِ تو از بس دلربا و دلنشیــــن است آرامِ جان،وردِ زبان، نقشِ نگین است باید تو را أم الوفاء ، ام الأدب خواند بانو! ادب از بوستانت خوشه چين است ای نامِ تو یادآورِ داغ مدینه -با آنکه نام فاطمه زیباترین است- @hosenih گفتی تو را اینگونه نامیدن ادب نیست گفتی پس از این نام من أم البنين است باید قمر های تو را خورشید نامید الحق که دامان تو خورشید آفرین است ای کربلایِ خفته در خاک مدینه از علقمه تا مرقدت، یک سرزمین است بارانِ غربت میچکد از دیدگانش هر کس که با غم ، در بقیعت همنشین است داغ غم مرگِ جوان دیدی نه یک بار بر شانه ات بارِ مصیبت بیش از این است سخت است گفتن ، از زبان مادری که خورشید های آسمانش بر زمین است من از زبانت روضه می خوانم، ولی ...نه... مادر! گریزِ روضه ام تنها همین است @hosenih لا تدعونی... من که فرزندی ندارم یا لیت شعری... قصه آیا اینچنین است؟ باور کنم آیا شب و شق القمر را باور کنم عباس، مقطوع الیمین است ؟ بی جعفر و عثمان و عبدالله و عباس مردم چگونه نام من أم البنين است؟ کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب): @rozehayemaktoubb کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی، که همراه امیری، چون امیرالمومنین باشی ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت، که در بین زنان، تنها تو عباس آفرین باشی @hosenih شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را خدا، یک جا به تو بخشید، تا امّ البنین باشی همه عالم، پسر دارند، تو قرص قمر داری مگر بی نور میشد، مادر زیباترین باشی؟ مگر بی نور می شد، در دل خورشید بنشینی؟ تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی گرفتی دستِ ماهی را که از ما دست می گیرد رسیدی، باغبانِ غیرتٌ للعالمین باشی رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟ تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی @hosenih پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِرباً ، نه! نبودی شاهد تکرار اکبر، بر زمین باشی هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری پس از کرببلا سخت است که ام البنین باشی کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب): @rozehayemaktoubb کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
🔰درباره حضرت ام البنین (علیها السلام) صفحه ۱ از ۲ 🔸خلاصه ای از مقاله ای درباره حضرت ام البنین از سایت حوزه نت به آدرس https://b2n.ir/t17069 🔸حضرت ام البنین (س) از خاندان و طایفه ای است که به شهامت، رشادت و شجاعت و ویژگی های نیکوی اخلاقی مشهور بودند. و همین موضوع در ازدواج علی(ع) با ام البنین (س) تأثیرگذار بود. (مسعودی، 1374: ج2، 67؛ طبری، بی تا: ج2، 440؛ ابوفداء، بی تا: ج1، 181؛ ابن وردی، 1389: ج1، 220) 🔸هرچند علی(ع) پس از شهادت زهرا(س) همسران دیگری نیز انتخاب کرد، ولی همیشه در پی همسری بود که از خاندان شجاعت و غیرت و فضیلت باشد. امام علی (ع) این امر را با برادرش عقیل در میان گذاشت. امام از او خواست دختری از طایفه های مشهور عرب را برایش برگزیند که به شجاعت و قهرمان پروری زبانزد باشند تا از او فرزندی رشید، دلیر و با شهامت پدید آید. عقیل که انساب عرب را خوب می شناخت. علی را به خاندان راهنمایی کرد و گفت: با ام البنین(س) از طایفه کلاب ازدواج کن؛ زیرا در میان عرب، شجاع تر از پدران وی وجود ندارد. (مامقانی، 1350ق: ج3، 70؛ امین، 1403ق: ج8، 389؛ قمی، 1421 ق: 302؛ کحّاله، 1404ق: ج1، 242 🔸عقیل درباره خاندان ام البنین(س)می گوید: در میان عرب، شجاع تر از پدران ام البنین(علیها السلام) نبود. (ابن عنبر، 1362: 357؛ مامقانی، 1350ق: ج2، 128؛ امین، 1403ق: ج8، 381؛ قمی، 1421ق: 322). 🔸البنین(س) این صفت خاندانش را به ارث برده بود. پس از شهادت امام حسین (ع) و یارانش و شهادت عباس و دیگر فرزندانش در بقیع حضور می یافت و عبیدالله فرزند خردسال عباس را نیز به همراه می برد. این روحیه، شهامت و شجاعت او در مقابل باطل نشان می دهد. به یقین، در آن فضای خفقان به بقیع آمدن و عزاداری کردن به گونه ای که مردم جمع شوند و با او هم ناله گردند (سماوی، 1377: 56؛ طبری، بی تا: ج6، 296 🔸روزی امیر مؤمنان، عباس (ع) را در دامان خود گذاشت، آستینهایش را بالا زد و امام درحالی که به شدت می گریست به بوسیدن بازوان عباس (ع) پرداخت. ام البنین حیرت زده از این صحنه، از امام پرسید: «چرا گریه می کنید؟» حضرت با صدایی آرام و اندوه زده پاسخ داد: «به این دو دست نگریستم و آنچه را بر سرشان خواهد آمد، به یاد آوردم.» امّ البنین شتابان و هراسان پرسید: «چه بر سر آنها خواهد آمد؟» حضرت با آوایی مملوّ از غم و اندوه و تأثر فرمود: «آنها از ساعد قطع خواهند شد». این کلمات چون صاعقه ای بر امّ البنین فرود آمد و قلبش را ذوب کرد. سپس او با اضطراب و به سرعت پرسید: «چرا قطع می شوند؟» امام به او خبر داد که فرزندش در راه یاری اسلام و دفاع از برادرش، حافظ شریعت الهی و ریحانه رسول اللّه (ص) دستانش قطع خواهد شد. امّ البنین به شدت گریست و زنان همراه او نیز در غم، رنج و اندوهش شریک شدند. (مقرم، 1369ق: 19) 🔸نویسنده کتاب ابصارالعین، شعر زیر را از شرح الکامل ابوالحسن اخفش نقل می کند و آن را از سروده های ام البنین(س)در ماتم فرزندش (عباس) می داند: یا مَن رَأی العباس کَ     رَّ علی جماهیر النَّقَد وَ وَراهُ مِن ابناء حی     دَر کلٌّ لَیثَ ذی لُبَد اُنبِئتُ انَّ ابنیِ اُصیبَ    بِرَأسِهِ مقطوعُ یَد وَیلی علی شِبلی اَما      لَ برَأسِهِ ضربُ العمد لَو کانَ سَیفُهُ فی یَدَیهِ     لما دَنَا مِنهُ اَحَد (سماوی، 1341ق: 64؛ امین، 1403 ق: ج8، 389؛ شبّر، 1409ق: ج1، 71؛ ربعی (نقوی)، 1411ق: 26؛ امین، 1398 ق: 114؛ محلّاتی، 1368ق: ج3، 294). ای کسانی که حمله جانانه عباس(ع) را بر گله های گوسفند دیدید و نیز در پی او، فرزندان حیدر را که هر کدام شیری هستند که دست از یاری اش برنمی دارند. آه! به من خبر داده اند که بر سر فرزندم عباس، عمود آهنین زدند، درحالی که دست در بدن نداشته است. وای بر من! که بر سر فرزندم عمود فرود آمد. اگر فرزندم عباس(ع)، دست در تن و شمشیر در کف داشت، چه کسی را یارای آن بود که به او نزدیک شود؟ 🔸گفتنی است ابیات دیگری را نیز به ام البنین(س) نسبت داده اند، مانند این موارد   لا تدعُوَنِّی وَیک ام البنین تُذکِّرینی بلیوث العرین   کانت بنونَ لی اُدعَی بهِم و الیومَ اَصبَحتُ و لا من بَنین   اَربعۀٌ مِثلَ نسُورُ الرّبی قد وَاصلُوا الموتَ بقَطعِ الوَتینِ   تنازَعُ الحِرصانَ اَشلائَهُم فَکُلّهُم اَمسُوا صَریعاً طَعین   یا لَیتَ شِعربی اَکَما اَخبَروا بِاَنَّ عبّاساً مَقطُوعَ الیَدَین   (سماوی، 1341ق: 64؛ امین، 1398 ق: 114؛ امین، 1403ق: ج8، 389؛ شبّر، 1409ق: ج1، 71؛ الحائری، بی تا: 432). ای زنان مدینه! دیگر مرا ام البنین(س) مخوانید و مادر شیران شکاری ندانید. من فرزندانی داشتم که به سبب آنها مرا ام البنین(س) می گفتند، ولی اکنون دیگر برای من فرزندی نمانده و همه را از دست داده ام. کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال): @rozehayemaktoubb کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
🔰درباره حضرت ام البنین (علیها السلام) صفحه ۲از ۲ 🔸خلاصه ای از مقاله ای درباره حضرت ام البنین از سایت حوزه نت به آدرس https://b2n.ir/t17069 بشیر می گوید: وقتی به نزدیکی مدینه رسیدیم، امام علی بن الحسین (ع) فرود آمد. بار شترش را پایین آورد. چادرش را نصب کرد و فرمود: ای بشیر! خدا پدرت را رحمت کند. او شاعر خوبی بود. آیا تو نیز از شعر بهره ای داری؟ گفتم: آری! امام فرمود: به مدینه برو و خبر شهادت پدر و عزیزانم را به اهل مدینه برسان. (ابن طاووس، 1419ق: 143). مدینه به ظاهر آرام بود، ولی روزها بود که در انتظار شنیدن خبری دهشتناک به سر می برد. بشیر با شنیدن دستور ولیّ خدا، بر اسب سوار شد و با سرعت خود را به مدینه رساند. وارد مسجدالنبی شد. صدا را به کریه بلند کرد و با حالتی غمناک، با دو بیت شعر به انتظار تلخ اهل مدینه پایان داد:   یا اهلَ یَثربَ لا مُقام لَکُم بِهَا قُتِلَ الحسینُ فَادمَعی مِدرارُ   الجِسمُ مِنهُ بِکربلاءَ مُصَرَّجُ و الرّاس منهُ علَی القَناۀ یُدارُ   (ابن طاووس، 1419ق: 142).  ای اهل مدینه! دیگر در مدینه نمانید؛ زیرا حسین(ع) کشته شد. پس فراوان اشک بریزید. بدن حسین(ع) در کربلا، در خاک و خون غلتید؛ در حالی که سرش بر بالای نیزه به این شهر و آن شهر برده می شد. با اعلام این خبر، مدینه یکپارچه در عزا و شیون نشست. زنان از خانه های خود بیرون آمدند، صورت هایشان را خراشیدند، فریاد ماتم سر دادند و بر مظلومیت حسین (ع) و یارانش گریستند. در آن میانه شور و شیون، ام البنین(ع)، مادر شکیبا و صبور عباس، خود را به بشیر رساند و فرمود: «بشیر! از حسین(ع) برایم بگو». بشیر گفت: در سوگ چهار فرزند شُجاعَت به تو تسلیت می گویم. نگاه ام البنین (ع) به بشیر خیره شد و دوباره تکرار کرد: «بشیر: گفتم از حسینم چه خبر آوردی؟ حسینم چه شد؟ فرزندانم فدای حسین(ع) باد.»(مامقانی، 1350: ج2، 128). آری، برای ام البنین (ع)، وجود امام و مقتدایش از همه کس مقدّم بود. آفرین بر این فضیلت و ایمان و مرحبا به این بزرگواری و وفا، او بار دیگر رو به بشیر کرد و گفت: اگر حسین زنده باشد، کشته شدن چهار فرزندم برایم آسان است. (شبّر، 1409ق: ج1، 74؛ مامقانی، 1350: ج2، 231) 🔴نکته قابل توجه اینکه به جهت ضیق مجال تمام مطالب به همان عبارت مقاله سایت حوزه نت و صرفا جهت مطالعه عزیزان قرار داده شد و تطبیق عبارات و اسناد مجال دیگری می طلبد. کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال): @rozehayemaktoubb کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
جهت توضیح بیشتر عرض کنم به جهت اینکه فرصت جمع آوری و ترجمه مطالب نبود قسمت هایی از این مقاله که دارای استناد بهتری بود جدا شد و اینجا جهت مطالعه دوستان قرار داده شد.
🔰روایاتی درباره ولادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و سخن گفتن ایشان با حضرت خدیجه در شکم مادر:  🔸حضرت خديجه (رضى الله عنها) گويد: «هنگامى كه به فاطمه حامله شدم از او احساس سنگينى نمى كردم و خفيف و سبك بود و در شكم با من صحبت مى كرد. نزديك وضع حمل كه شد چهار زن كه زيبائى و نورانيتشان را نمى توان توصيف كرد بر من وارد شدند، يكى از آنان گفت: من مادرت حواء هستم، ديگرى گفت: من آسيه دختر مزاحم مى باشم، سومى گفت: من كلثوم خواهر موسى هستيم و ديگرى گفت: من مريم دختر عمران و مادر عيسى مى باشم، آمده ايم كه به كارهاى مربوط به وضع حمل تو رسيدگى كرده و تو را در اين كار كمك كنيم بعد از لحظاتى فاطمه ديده به جهان گشود و سر بر سجده گذاشته و انگشتش را به سوى آسمان بالا برد».(1) 🔸و نيز هنگامى كه كفار از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) خواستند كه شكافته شدن ماه را به آنان نشان دهد چند روزى بيشتر به تولد حضرت فاطمه نمانده بود، خديجه مى گفت: «اى واى چه بسيار زيان كار است آن كسى كه محمد را تكذيب مى كند، او بهترين فرستاده خدا و پيامبر است»!، در اين هنگام فاطمه از درون شكم او را صدا زده و گفت: «»، بعد از آنكه دوران حمل پايان يافت و مدت كامل شد، فاطمه متولد شد و با پرتو رخسارش گيتى منور گرديد.(2) 🔸حضرت رسول (صلى الله عليه و آله )فرمود: «جبرئيل سيبى از بهشت برايم آورد، آن را خورده و با خديجه هم بستر شدم و او به فاطمه حامله شد و خديجه خود گويد كه من به صورت خفيف و سبك حامله شده ام، و در شكم با من سخن مى گويد او به هنگام وضع حمل به دنبال زنان قريش فرستاد تا بيايند و در كارهاى زنانه مربوط به وضع حمل كمك كنند، آنان نيامده و گفتند: نزد تو نمى آئيم زيرا تو همسر محمد شده اى».(3) 🔸شيخ عزالدين عبدالسلام شافعى گويد: هنگامى كه خديجه به فاطمه حامله شد، در شكم وى با او صحبت مى كرد، او اين جريان را از پيامبر خدا پنهان مى داشت، روزى حضرت بر او وارد شد و ديد بدون اينكه در خانه كسى باشد خديجه صحبت مى كند، پرسيد با چه كسى صحبت مى كردى؟ پاسخ داد با كودكى كه در شكم دارم، او با من صحبت مى كند، حضرت فرمود: اى خديجه تو را بشارت مى دهم، اين دخترى است كه خداوند او را مادر يازده جانشين من قرار داده است كه بعد از من و بعد از پدرشان مى آيند.(4) 🔸در ضمن حديثى طولانى از امام صادق(عليه السلام) نقل شده كه فرمود: «روزى رسول خدا وارد منزل شد و شنيد كه خديجه با كسى صحبت مى كند، به او فرمود: اى خديجه، چه كسى با تو صحبت مى كرد؟ گفت: كودكى كه در شكم دارم با من سخن مى گويد و با من انس مى گيرد، فرمود: اين جبرئيل است كه به من بشارت مى دهد كه او دختر است، آفريده اى پاك و خوش قدم و با يمن و بركت است، بزودى خداوند متعال نسل مرا از او و از نسل او امامان را در بين امت قرار خواهد داد».(5). (6) پی نوشت: (1). ينابيع الموده، قندوزى، ص 198. (2). الروض الفائق، ص 314. (3). ذخائر العقبى، ص 44. (4). احقاق الحق، ج 10،ص 12. (5). بحار الانوار، علامه مجلسى، ج 16، ص 80. (6). گردآوری از: فاطمه زهرا (سلام اله علیها) شادمانی دل پیامبر(صلی الله علیه و آله)، احمد رحمانی همدانی، ترجمه: سیّد حسن افتخار زاده، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر، قم، 1376هـ ش، چاپ سوّم، ص193-194. به نقل از سایت آیت الله مکارم کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال): @rozehayemaktoubb کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub