پی نوشت ها
۱. (احزاب: ۳۲)؛ به گونهای هوسانگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و به شیوهای پسندیده سخن بگویید.
۲ . کافی ، ج ۵، ص ۵۳۵.؛ عن أبی عبداللّه علیهالسلام قال: کان رسولاللّه صلیاللهعلیهوآله یسلّم علی النساء و یرددن علیه و کان أمیرالمؤمنین علیهالسلام یسلّم علی النساء و کان یکره أن یسلّم علی الشابة منهن و یقول: أتخوف أن یعجبنی صوتها فیدخل علی أکثر مما طلبت من الاجر.
۳ . بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۹۱، روایت ۶۱. [زن] زمانی به پروردگارش نزدیکتر است که در قعر خانه اش قرار گیرد.
۴ . کتاب جلوه نور (پرتوی از فضائل فاطمه زهرا سلام الله علیها) تالیف حضرت آیة الله سعادت پرور ره فصل ۲۳ ص ۱۷۷ چاپ انتشارات آفتاب فطرت
—— محمد حسین انصاری ——
https://eitaa.com/Nedaysaadat
#محرم_و_نا_محرم؟؟!!
✅میزان معاشرت زن و مرد نامحرم در جامعۀ اسلامی:
❓ارتباط و معاشرت بین زن و مرد نامحرم در جامعه همیشه یکی از معضلات بوده و برای همگان این پرسش مطرح میشود که دیدگاه کتاب و سنّت در این مسئله چیست؟
✍️ قرآن در بیانی زیبا، در عین احترام به استفاده زن از حق طبیعی خود در سخن گفتن و گفت و گو با دیگران، آنان را از «خضوع در قول» نهی کرده و فرموده است: «فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفا»۱ شوخیها، مطایبات و طنزگوییها بین زن و مرد نامحرم، یا از ابتدا به قصد لذت بردن است، یا در ادامه و نهایت به آن منجر می شود و علاوه بر اینکه سبب فروریختن دیوار شرم و حیا میان زن و مرد نامحرم می گردد، حریم عفت و پاک دامنی را متزلزل می کند، انسان را به پرتگاه گناه نزدیک می نماید و راه را برای فساد و فحشا هموار می کند.
✍️علی علیه السلام با اینکه به زنان سلام می کرد، اما خوش نداشت به زنان جوان سلام کند و می فرمود: خوف دارم از اینکه صدای زن در نظرم خوش آید و آنچه از این بابت در قلب من وارد می شود (آثار سوء آن) بیش از پاداشی باشد که از سلام عایدم می شود۲.
✍️ با توجه به آیات و روایات می توان گفت؛ برای پیشگیری از وقوع در حرام، بهتر است مردان از مقدّمات آن و چیزهایی که زمینه آن را فراهم می سازد پرهیز کنند و این درسی است برای انسان ها که مواظب رفتار خود باشند.
🔷 فقیه عارف حضرت آیت الله سعادت پرور (قدس سره) در کتاب شریف جلوۀ نور در خصوص این موضوع می فرمایند:
✍️ ... نکته ای که در کلمات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) وجود دارد این است که آن حضرت در عبارتِ «أَدْنی ما تَکُونُ مِنْ رَبِّها أَنْ تَلزَم قَعْرَ بَیْتِها»۳، به غرض غایی خلقت که قرب به پروردگار است اشاره نموده و می فرماید: این امر فقط با حفظ عفّت که جز در موارد ضروری با ملازمت در خانه حاصل می شود، میسّر نخواهد بود.
✍️ روح آیات و روایات، بیانگر اصلی کلّی است که باید به عنوان مبنایی ترین اصل در معاشرت و روابط اجتماعی زن و مرد مورد توجّه قرار گیرد و آن، حفظ عفّت و حیای زن در همه شرایط و حالات است. بدیهی است حفظ این ارزش جز با حداقلّ معاشرت زن و مرد نامحرم، و نیز اهتمام به وظیفه اصلی که پروردگار بر عهده او نهاده، یعنی خانه داری و مسئولیّت خطیر تربیت فرزند و پرورش نسل های آینده جوامع بشری میسّر نیست.
✍️ البتّه انجام این مهمّ هیچ منافاتی با رشد علمی و معنوی و فعالیتهای اجتماعی زن ندارد، بلکه مؤیّد آن نیز هست؛ چرا که تجربه نشان داده اختلاط بدون حدّ و مرز زن و مرد، به بهانه رشد اجتماعی، علمی [و معنوی]، عوارض نامطلوبی دارد که مانع شکوفایی استعدادهای بانوان است. اگر بنا باشد به بهانه کسب علم و تخصّص و ...، فضائل انسانی و عفّت زن که ارزش اصلی اوست قربانی شود، جهل بهتر از این علم است.
✍️ اگر زمانی امر مهمّ و لازمی برای اسلام پیش بیاید که نیاز به دخالت زنان باشد، باید با حفظ تمام موازین و دستورات و حدود شرعی و با صلاح دید ولیّ فقیه وقت، وظیفه خود را با کمال احتیاط (نه زیاده و نه کم) انجام دهند، چنانکه این امر را در جریان خطبه خواندن و محاجّه این بزرگواران، و یا در جریان مداوای مجروحین جنگی توسّط زنان در بعضی از جنگها مشاهده می کنیم.
✍️ آری، چنانچه به این پیشگیری های کتاب و سنّت گوش فرا داده می شد، دنیای اسلام امروز این گونه گرفتار هرزگیها و بی عفّتی ها و ازهم پاشیده شدن خانواده ها نمی شد. 👈این سخن که ما باید خود را با اجتماع امروز و لو خلاف کتاب و سنت باشد تطبیق دهیم، سخنی بیهوده، و خلاف نظر اسلام و قرآن شریف و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت است. ۴
🔶🔶 با در نظر گرفتن مطالب فوق می توان نتیجه گرفت: برای مردان و زنان، شایسته است اولاً، در موارد غیر ضروری، با نامحرم ارتباط کلامی کمتری داشته باشند تا قلب آنان از وسوسه های شیطانی محفوظ بماند. ثانیا، در مواردی که سخن گفتن به هر دلیل برای زن یا مرد ضرورت دارد و مجاز به ارتباط گفتاری با نامحرم است، به طور متعارف سخن بگویند و از ادای کلمات، به طرزی که مخاطب را نسبت به مسائل جنسی به طمع بیندازد پرهیز کنند. ثالثا، از پرگویی و پرداختن به سخنان طنز و شوخی، که ضرورتی ندارد، پرهیز شود.
به نقل از @Nedaysaadat
کانال روضه های مکتوب:
@rozehayemaktoub
🔰مرثیه خوانی امیرالمومنین در شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و بیانات شهید مطهری
🔰 کلمات امیرالمومنین (علیه السلام) در داغ شهادت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بسیار شور انگیز است و حضرت ابیاتی زیبا در رثاء فاطمه زهرا (سلام الله علیها) سروده اند.
در متن ذیل نخست برخی ابیات به نقل از شرح احقاق الحق نقل می شود و سپس ترجمه آن در ذیل می آید.
در قسمت بعد بیانات شهید مطهری که برخی از این ابیات را در قالب ذکر مصیبت حضرت آورده اند ذکر می شود:
🔰آیت الله مرعشی نجفی در کتاب شرح احقاق الحق نقل می کند: امیرالمومنین هر روز قبر زهرا را زیارت می کرد پس روزی خود را روی قبر زهرا انداخت و گریه تلخی نمود و چنین سرود:
مرا چه شده است که هر وقت به قبر حبیبم سلام می کنم جوابی نمی شنوم؟
ای قبر چگونه است که جوابی نمی دهی؟
آیا از دوستی من رویگردان شده ای؟
پس هاتفی پاسخ داد:
حبیب گفت چگونه پاسخ دهم در حالیکه من اسیر خاک هستم.
متن روایت:
وكان يزور قبرها في كل يوم فأقبل ذات يوم فانكب على القبر وبكى بكاء مرا وأنشأ يقول:
ما لي مررت على القبور مسلما ... قبر الحبيب فلم يرد جوابي
يا قبر ما لك لا تجيب مناديا ... أمللت بعدي خلة الأحباب
فأجابه هاتف يقول:
قال الحبيب وكيف لي بجوابكم ... وأنا رهين جنادل وتراب
منبع: شرح احقاق الحق ج۱۹ ص ۱۸۰
🔰روضه شهید مطهری در شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و ذکر مرثیه خوانی امیرالمومنین (علیه السلام)
«این زوج روحانی روحهایشان با یکدیگر گره خورده است ، کمال سنخیت میان این دو روح بزرگ بود . آیا علی علیه السلام حق ندارد بعد از زهرا آرزوی مرگ کند که چنین زهرایی را از دست داده است ؟
« " کنا کزوج حمامه فی ایکه متمتعین بصحه و شباب ، دخل الزمان بنا و فرق بیننا، ان الزمان مفرق الاحباب " »
. انیس و مونس خودش را که دیگر بدل و جانشین ندارد از دست داده است . وقتی که به اصطلاح حوصلهاش سر میرود و فراق زهرا علیهاالسلام ناراحتش میکند چه میکند ؟
میرود کنار قبرش ، با قبر زهرا علیهاالسلام راز و نیاز میکند . سلام میدهد به زهرا ، بعد خودش با خودش مناجات میکند. با زهرا سخن میگوید و از طرف زهرا به خودش جواب میدهد:
« " ما لی وقفت علی القبور مسلما قبر الحبیب فلم یرد جوابی احبیب ما لک لا ترد جوابنا ؟ انسیت بعدی خله الاحباب ؟ " »
به خودش میگوید : چرا من در کنار قبر حبیب ایستادهام و به محبوبم سلام میکنم و او جواب سلام مرا نمیدهد ؟ حبیب من ! آیا بعد از اینکه رفتی ایام دوستی را فراموش کردی ؟ علی را فراموش کردی ؟ بعد خودش جواب میدهد :
« " قال الحبیب و کیف لی بجوابکم و انا رهین جنادل و تراب " » حبیب به من جواب داد : علی جان ! مگر نمیدانی زهرای تو در زیر این خروارها خاک و سنگ خوابیده است ؟ عذر حبیب را بپذیر .»
منبع: کتاب آشنایی با قرآن ج۱ ص۵۸ به نقل از دیوان منسوب به امام علی ص ۸۹
🔸همچنین دوبیتی که شهید مطهری در اول فرمایش خود مطرح می فرمایند را چنین ترجمه کرده اند:«
ما همانند کبوتران در مرغزاری زندگی می کردیم و از سلامتی و جوانی برخوردار بودیم. روزگار بر ما فشار آورد و میان ما جدائی افکند، روزگار میان دوستان، جدائی می افکند.» (سایت حرم رضوی به نقل از میبدی، دیوان امیرالمؤمنین (علیه السلام)، ص86)
کانال روضه های مکتوب:
@rozehayemaktoub
روضه شهادت حضرت زهرا ۲۸ آذر.mp3
11.88M
روضه شهادت حضرت زهرا ۲۸ آذر ۱۴۰۰
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#وفات_حضرت_ام_البنین_س
حضرت ام البنین(سلام الله علیها) -(یه مادر داره از احساس میگه...)
@emam8com
یه مادر داره از احساس میگه
داره از روضه ی حساس میگه
گمونم روضه خون ام البنیه
داره از قامت عباس میگه:
قد و بالای عباسم نظر خورد
به چشم شیر من تیر سه پر خورد
خود من از بشیر اینو شنیدم
عمود آهن دشمن به سر خورد
شنیدم کوفیا دورش رسیدن
شنیدم دست عباس و بریدن
شنیدم بچمو شرمنده کردن
شنیدم مشکشو تیرا دریدن
تا وقتی روضه خون ام البنینه
ربابم گوشه ی مجلس میشینه
تا وقتی حرف مشک پاره میشه
رو لب گل میکنه داغ سکینه:
همین قد میگم از داغ زیادم
نگاه مهربونش مونده یادم
الا ام البنین شرمنده ام من
خودم دسته عموجون مشک دادم
شدیم آواره با زخم و تب و درد
سر ما نعره میزد شمر نامرد
پایین نی رد خونو میدیدم
عمو بالای نی خون گریه می کرد
میگه ام البنین، غم بی حسابه
جلو چشمام یه مشکه پاره قابه
میسوزه قلبمو آروم نمیشم
دلیل شرم من اشکه ربابه
خدایا پُر اگه پیمونه می شد
علی اصغرم گریون نمی شد
حسین من با طفل شیرخوارش
میون هلهله حیرون نمی شد
همین که روضه میره سمت گودال
رباب و زینبَن که میرن از حال
امون از تیغ و تیر و سنگ و نیزه
امون از غارت پیراهن و شال
چرا تشنه تو رو کشتن حسینم
سرت رو روی نی بردن حسینم
همه رفتن...یه گوشه دم گرفته
حسین من حسین من حسینم
شاعر: #مرضیه_نعیم_امینی
کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب):
@rozehayemaktoubb
کانال روضه های مکتوب:
@rozehayemaktoub
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#حسن_لطفی
▶️
قدِ مادرا از تمومِ غَما
چه زود از فراقِ پسر میشکنه
اگه سَرو باشه زمین میخوره
که داغِ جونش کمر میشکنه
@hosenih
اگه درد اگه ناله تقدیرشه
چه غم داره مادر ، پسر گیرشه
فقط دلخوشیه ی یِ مادر اینه
جوونش پیشِ مادر پیرشه
نگاهش به در مونده تو بستره
سر پیریه وقتِ بی بالیه
صداش میزدن مادرِ بچهها
ولی دورِ امالبنین خالیه
حالا روضه داره تو تنهاییاش
دلش خیلی تنگه واسه بچههاش
کسی نیست آبی به دستش بده
نداره عصایی برا پیریاش
تو اون مدتی که اباالفضل بود
دعایی به اون قد و بالا نکرد
نگاهش ، دل سیر ، حتی یه روز
به پیش یتیمای زهرا نکرد
تو اون مدتی که اباالفضل بود
نشد که یبار جان مادر بگه
به عباسش از بچگی گفته بود
مبادا به آقاش برادر بگه
@hosenih
خودش لقمه میداد دستِ حسن
فقط خنده میزد کنارِ حسین
شبا هم که تانیمه شب مینِشِست
که آبی بنوشه دوباره حسین
حالا روضه داره توتنهاییاش
دلش خیلی تنگه واسه بچهاش
داره روضه میخونه واسه خودش
خودش گریه کن میشه با روضههاش
شنیدم که تشنه به دریا زدی
شنیدم دعایِ حرم آب شد
شنیدم که پشتت صدا زد رباب
بیا که علی اصغرم آب شد
حسینم کنارت نشست و شکست:
پاشو دشمنا رو به میدون نیار
به فکر چشاتم بیا جونِ من
برا دیدنم تیر و بیرون نیار
پاشو از زمین رو زمین پا نکش
بازم مَشکِ آب و به دندون بگیر
ببین جون رفتن ندارم دیگه
پاشو جونِ زینب پاشو جون بگیر
الهی بمیرم ، بهم ریختی
به من گفت زینب چی اومد سرت
نبودم که جمعت کنم ؛ باز شکر
که پهلو شکسته شده مادرت
@hosenih
تو رفتی و مشکِ تو رو کوفه بُرد
تو رفتی و چشماتو شامی گرفت
نبودی و جرات به دشمن رسید
نبودی حرم رو حرامی گرفت
کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب):
@rozehayemaktoubb
کانال روضه های مکتوب:
@rozehayemaktoub
ای شده محرم به ولای ولی (مدح)
فاطمۀ دوّم بیت علی
اختر تابندۀ برج ادب
شیر زن خیل زنان عرب
امّ بنین امّ ادب امّ نور
چشم بد از قدر و جلال تو دور
اختر تابندۀ برج شرف
همسر ارزندۀ شاه نجف
یار علی مادر صدق و صفا
مرّوج مکتب عشق و وفا
باغ گل یاس، سلامٌ علیک
مادر عبّاس، سلامٌ علیک
فخر تمام شهدا کیست تو
شیر زن شیر خدا کیست تو
معرفتت زبانزد عالم است
هر چه بگویند به وصفت کم است
مقاوم و صابر و آزاده ای
چار پسر بهر علی زاده ای
چار پسر نه، چار قرص قمر
چار ستاره چار نور بصر
ای به علی پس از وفات بتول
همچو خدیجه در سرای رسول
درود بر سه سرو بستان تو
بر گل عبّاسی دامان تو
تو گفته ای، ای گل باغ عفاف
با پسر فاطمه شام زفاف
کی همه جا چشم و چراغ همه
منم کنیز مادرت فاطمه
همدم نور احدی فاطمه
عروس بنت اسدی فاطمه
تو بانوی بیت ولی گشته ای
دور حسین ابن علی گشته ای
تا که در آن بیت مقرّب شدی
از دل و جان عاشق زینب شدی
به پاس اخلاق ز گل بهترت
خواند بهین دخت علی، مادرت
حق بتو یک بهشت احساس داد
دسته گلی بنام عبّاس داد
دید چو بر عشق ادب قائمت
داد خدا ماه بنی هاشمت
حق به تو در بیت ولا راه داد
تا بتو سه ستاره یک ماه داد
ماه تو از ماه فلک خوبتر
پیش علی از همه محبوب تر
ستارگانت همه خورشید نور
چشم بد از جمالشان باد دور
سزد که ناموس خدا خوانمت
مادر کلّ شهدا خوانمت
در بغلت بود گل یاس تو
یعنی قندانۀ عبّاس تو
بود چو خورشید رخش منجلی
خواستی دهی به دست علی
مشام تو شنید بوی حسین
چشم تو افتاده به روی حسین
فدایی خون خدا خواندیش
دور سر حسین گرداندیش
ای ادب از تو ادب آموخته
به پای مصباح هدی سوخته
دلم گرفته ذکر امّن یجیب
زیارت مدینه ام کن نصیب
که گریم از برای تو در بقیع
به یاد گریه های تو در بقیع
بقیع از اشک تو آید به جوش
صدای گریۀ تو آید بگوش
کرده به داغ چار فرزند صبر
کشیده ای چهار تصویر قبر
اشک مصیبت ز بصر ریختی
به یادشان خون جگر ریختی
چشم تو از بسکه فراوان گریست
به گریۀ تو چشم مروان گریست
تو نالۀ وا ولدا می زدی
اهل مدینه را صدا می زدی
بدین سخن فکند آهت طنین
که کس نگوید به من امّ البنین
منکه دگر امّ بنین نیستم
مادر چار نازنین نیستم
چار گلم ز تیغ پرپر شدند
چار مهم به خون شناور شدند
امّ بنین باغ گل یاس داشت
دسته گلی سرخ چو عبّاس داشت
ای ثمر دل گل احساس من
ساقی اهلبیت عبّاس من
شنیده ام دست تو از تن زدند
به فرق تو عمود آهن زدند
شنیده ام تا که تو رفتی ز دست
پشت حسین ابن علی هم شکست
شنیده ام که جای من فاطمه
به دیدنت آمده در علقمه
شنیده ام شعله به خشمت زدند
شنیده ام تیر به خشمت زدند
شنیده ام سکینه بی تاب بود
جام به کف منتظر آب بود
شنیده ام که دشمنان صف زدند
کنار جسم بی سرت کف زدند
شنیده ام که شد ز شمشیر تیز
پیکر تو چو برگ گل ریز ریز
گریه کنم روز و شب ای نور عین
بهر تو نه بلکه برای حسین
تو در مدینه مادری داشتی
مادر خونین جگری داشتی
اگر که پاره پاره شد پیکرت
بود به دامان برادر سرت
حسین فاطمه برادر نداشت
کشته شد و مثل تو مادر نداشت
تو را فراق اشجع النّاس کشت
داغ حسین و داغ عبّاس کشت
جز غم و اندوه و فغانت نبود
حیف که آن چار جوانت نبود
تا که بگریند برایت همه
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
سلام بر اشک تو یا فاطمه
جزای تو اجر تو با فاطمه
گریه تو به جز عبادت نبود
وفات تو کم از شهادت نبود
داغ تو یک شرارۀ نار بود
برای اهلبیت دشوار بود
مدینه در وفات امّ البنین
ناله اش افکند به گردون طنین
ز ناله و سوز پر آوازه شد
دوباره داغ فاطمه تازه شد
سلام «میثم» به گل یاس تو
به دست و چشم و سر عبّاس تو
کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب):
@rozehayemaktoubb
کانال روضه های مکتوب:
@rozehayemaktoub
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_ام_البنین_س_مدح_و_مصائب
#محمد_موحدی
▶️
نامِ تو از بس دلربا و دلنشیــــن است
آرامِ جان،وردِ زبان، نقشِ نگین است
باید تو را أم الوفاء ، ام الأدب خواند
بانو! ادب از بوستانت خوشه چين است
ای نامِ تو یادآورِ داغ مدینه
-با آنکه نام فاطمه زیباترین است-
@hosenih
گفتی تو را اینگونه نامیدن ادب نیست
گفتی پس از این نام من أم البنين است
باید قمر های تو را خورشید نامید
الحق که دامان تو خورشید آفرین است
ای کربلایِ خفته در خاک مدینه
از علقمه تا مرقدت، یک سرزمین است
بارانِ غربت میچکد از دیدگانش
هر کس که با غم ، در بقیعت همنشین است
داغ غم مرگِ جوان دیدی نه یک بار
بر شانه ات بارِ مصیبت بیش از این است
سخت است گفتن ، از زبان مادری که
خورشید های آسمانش بر زمین است
من از زبانت روضه می خوانم، ولی ...نه...
مادر! گریزِ روضه ام تنها همین است
@hosenih
لا تدعونی... من که فرزندی ندارم
یا لیت شعری... قصه آیا اینچنین است؟
باور کنم آیا شب و شق القمر را
باور کنم عباس، مقطوع الیمین است ؟
بی جعفر و عثمان و عبدالله و عباس
مردم چگونه نام من أم البنين است؟
کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب):
@rozehayemaktoubb
کانال روضه های مکتوب:
@rozehayemaktoub
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_ام_البنین_س_مدح_و_مصائب
#قاسم_صرافان
▶️
ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی،
که همراه امیری، چون امیرالمومنین باشی
ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت،
که در بین زنان، تنها تو عباس آفرین باشی
@hosenih
شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را
خدا، یک جا به تو بخشید، تا امّ البنین باشی
همه عالم، پسر دارند، تو قرص قمر داری
مگر بی نور میشد، مادر زیباترین باشی؟
مگر بی نور می شد، در دل خورشید بنشینی؟
تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی
گرفتی دستِ ماهی را که از ما دست می گیرد
رسیدی، باغبانِ غیرتٌ للعالمین باشی
رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟
تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی
@hosenih
پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِرباً ، نه!
نبودی شاهد تکرار اکبر، بر زمین باشی
هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری
پس از کرببلا سخت است که ام البنین باشی
کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال روضه های مکتوب):
@rozehayemaktoubb
کانال روضه های مکتوب:
@rozehayemaktoub
🔰درباره حضرت ام البنین (علیها السلام)
صفحه ۱ از ۲
🔸خلاصه ای از مقاله ای درباره حضرت ام البنین از سایت حوزه نت به آدرس https://b2n.ir/t17069
🔸حضرت ام البنین (س) از خاندان و طایفه ای است که به شهامت، رشادت و شجاعت و ویژگی های نیکوی اخلاقی مشهور بودند. و همین موضوع در ازدواج علی(ع) با ام البنین (س) تأثیرگذار بود. (مسعودی، 1374: ج2، 67؛ طبری، بی تا: ج2، 440؛ ابوفداء، بی تا: ج1، 181؛ ابن وردی، 1389: ج1، 220)
🔸هرچند علی(ع) پس از شهادت زهرا(س) همسران دیگری نیز انتخاب کرد، ولی همیشه در پی همسری بود که از خاندان شجاعت و غیرت و فضیلت باشد. امام علی (ع) این امر را با برادرش عقیل در میان گذاشت. امام از او خواست دختری از طایفه های مشهور عرب را برایش برگزیند که به شجاعت و قهرمان پروری زبانزد باشند تا از او فرزندی رشید، دلیر و با شهامت پدید آید. عقیل که انساب عرب را خوب می شناخت. علی را به خاندان راهنمایی کرد و گفت: با ام البنین(س) از طایفه کلاب ازدواج کن؛ زیرا در میان عرب، شجاع تر از پدران وی وجود ندارد. (مامقانی، 1350ق: ج3، 70؛ امین، 1403ق: ج8، 389؛ قمی، 1421 ق: 302؛ کحّاله، 1404ق: ج1، 242
🔸عقیل درباره خاندان ام البنین(س)می گوید:
در میان عرب، شجاع تر از پدران ام البنین(علیها السلام) نبود. (ابن عنبر، 1362: 357؛ مامقانی، 1350ق: ج2، 128؛ امین، 1403ق: ج8، 381؛ قمی، 1421ق: 322).
🔸البنین(س) این صفت خاندانش را به ارث برده بود. پس از شهادت امام حسین (ع) و یارانش و شهادت عباس و دیگر فرزندانش در بقیع حضور می یافت و عبیدالله فرزند خردسال عباس را نیز به همراه می برد. این روحیه، شهامت و شجاعت او در مقابل باطل نشان می دهد. به یقین، در آن فضای خفقان به بقیع آمدن و عزاداری کردن به گونه ای که مردم جمع شوند و با او هم ناله گردند (سماوی، 1377: 56؛ طبری، بی تا: ج6، 296
🔸روزی امیر مؤمنان، عباس (ع) را در دامان خود گذاشت، آستینهایش را بالا زد و امام درحالی که به شدت می گریست به بوسیدن بازوان عباس (ع) پرداخت. ام البنین حیرت زده از این صحنه، از امام پرسید: «چرا گریه می کنید؟»
حضرت با صدایی آرام و اندوه زده پاسخ داد: «به این دو دست نگریستم و آنچه را بر سرشان خواهد آمد، به یاد آوردم.»
امّ البنین شتابان و هراسان پرسید: «چه بر سر آنها خواهد آمد؟»
حضرت با آوایی مملوّ از غم و اندوه و تأثر فرمود: «آنها از ساعد قطع خواهند شد».
این کلمات چون صاعقه ای بر امّ البنین فرود آمد و قلبش را ذوب کرد. سپس او با اضطراب و به سرعت پرسید: «چرا قطع می شوند؟» امام به او خبر داد که فرزندش در راه یاری اسلام و دفاع از برادرش، حافظ شریعت الهی و ریحانه رسول اللّه (ص) دستانش قطع خواهد شد. امّ البنین به شدت گریست و زنان همراه او نیز در غم، رنج و اندوهش شریک شدند. (مقرم، 1369ق: 19)
🔸نویسنده کتاب ابصارالعین، شعر زیر را از شرح الکامل ابوالحسن اخفش نقل می کند و آن را از سروده های ام البنین(س)در ماتم فرزندش (عباس) می داند:
یا مَن رَأی العباس کَ رَّ علی جماهیر النَّقَد
وَ وَراهُ مِن ابناء حی دَر کلٌّ لَیثَ ذی لُبَد
اُنبِئتُ انَّ ابنیِ اُصیبَ بِرَأسِهِ مقطوعُ یَد
وَیلی علی شِبلی اَما لَ برَأسِهِ ضربُ العمد
لَو کانَ سَیفُهُ فی یَدَیهِ لما دَنَا مِنهُ اَحَد
(سماوی، 1341ق: 64؛ امین، 1403 ق: ج8، 389؛ شبّر، 1409ق: ج1، 71؛ ربعی (نقوی)، 1411ق: 26؛ امین، 1398 ق: 114؛ محلّاتی، 1368ق: ج3، 294).
ای کسانی که حمله جانانه عباس(ع) را بر گله های گوسفند دیدید و نیز در پی او، فرزندان حیدر را که هر کدام شیری هستند که دست از یاری اش برنمی دارند. آه! به من خبر داده اند که بر سر فرزندم عباس، عمود آهنین زدند، درحالی که دست در بدن نداشته است. وای بر من! که بر سر فرزندم عمود فرود آمد. اگر فرزندم عباس(ع)، دست در تن و شمشیر در کف داشت، چه کسی را یارای آن بود که به او نزدیک شود؟
🔸گفتنی است ابیات دیگری را نیز به ام البنین(س) نسبت داده اند، مانند این موارد
لا تدعُوَنِّی وَیک ام البنین
تُذکِّرینی بلیوث العرین
کانت بنونَ لی اُدعَی بهِم
و الیومَ اَصبَحتُ و لا من بَنین
اَربعۀٌ مِثلَ نسُورُ الرّبی
قد وَاصلُوا الموتَ بقَطعِ الوَتینِ
تنازَعُ الحِرصانَ اَشلائَهُم
فَکُلّهُم اَمسُوا صَریعاً طَعین
یا لَیتَ شِعربی اَکَما اَخبَروا
بِاَنَّ عبّاساً مَقطُوعَ الیَدَین
(سماوی، 1341ق: 64؛ امین، 1398 ق: 114؛ امین، 1403ق: ج8، 389؛ شبّر، 1409ق: ج1، 71؛ الحائری، بی تا: 432). ای زنان مدینه! دیگر مرا ام البنین(س) مخوانید و مادر شیران شکاری ندانید.
من فرزندانی داشتم که به سبب آنها مرا ام البنین(س) می گفتند، ولی اکنون دیگر برای من فرزندی نمانده و همه را از دست داده ام.
کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال):
@rozehayemaktoubb
کانال روضه های مکتوب:
@rozehayemaktoub
🔰درباره حضرت ام البنین (علیها السلام)
صفحه ۲از ۲
🔸خلاصه ای از مقاله ای درباره حضرت ام البنین از سایت حوزه نت به آدرس https://b2n.ir/t17069
بشیر می گوید:
وقتی به نزدیکی مدینه رسیدیم، امام علی بن الحسین (ع) فرود آمد. بار شترش را پایین آورد. چادرش را نصب کرد و فرمود: ای بشیر! خدا پدرت را رحمت کند. او شاعر خوبی بود. آیا تو نیز از شعر بهره ای داری؟ گفتم: آری! امام فرمود: به مدینه برو و خبر شهادت پدر و
عزیزانم را به اهل مدینه برسان. (ابن طاووس، 1419ق: 143).
مدینه به ظاهر آرام بود، ولی روزها بود که در انتظار شنیدن خبری دهشتناک به سر می برد. بشیر با شنیدن دستور ولیّ خدا، بر اسب سوار شد و با سرعت خود را به مدینه رساند. وارد مسجدالنبی شد. صدا را به کریه بلند کرد و با حالتی غمناک، با دو بیت شعر به انتظار تلخ اهل مدینه پایان داد:
یا اهلَ یَثربَ لا مُقام لَکُم بِهَا
قُتِلَ الحسینُ فَادمَعی مِدرارُ
الجِسمُ مِنهُ بِکربلاءَ مُصَرَّجُ
و الرّاس منهُ علَی القَناۀ یُدارُ
(ابن طاووس، 1419ق: 142).
ای اهل مدینه! دیگر در مدینه نمانید؛ زیرا حسین(ع) کشته شد. پس فراوان اشک بریزید. بدن حسین(ع) در کربلا، در خاک و خون غلتید؛ در حالی که سرش بر بالای نیزه به این شهر و آن شهر برده می شد. با اعلام این خبر، مدینه یکپارچه در عزا و شیون نشست. زنان از خانه های خود بیرون آمدند، صورت هایشان را خراشیدند، فریاد ماتم سر دادند و بر مظلومیت حسین (ع) و یارانش گریستند.
در آن میانه شور و شیون، ام البنین(ع)، مادر شکیبا و صبور عباس، خود را به بشیر رساند و فرمود: «بشیر! از حسین(ع) برایم بگو». بشیر گفت: در سوگ چهار فرزند شُجاعَت به تو تسلیت می گویم. نگاه ام البنین (ع) به بشیر خیره شد و دوباره تکرار کرد: «بشیر: گفتم از حسینم چه خبر آوردی؟ حسینم چه شد؟ فرزندانم فدای حسین(ع) باد.»(مامقانی، 1350: ج2، 128).
آری، برای ام البنین (ع)، وجود امام و مقتدایش از همه کس مقدّم بود. آفرین بر این فضیلت و ایمان و مرحبا به این بزرگواری و وفا، او بار دیگر رو به بشیر کرد و گفت: اگر حسین زنده باشد، کشته شدن چهار فرزندم برایم آسان است. (شبّر، 1409ق: ج1، 74؛ مامقانی، 1350: ج2، 231)
🔴نکته قابل توجه اینکه به جهت ضیق مجال تمام مطالب به همان عبارت مقاله سایت حوزه نت و صرفا جهت مطالعه عزیزان قرار داده شد و تطبیق عبارات و اسناد مجال دیگری می طلبد.
کانال صوت، شعر و متن روضه (آرشیو کانال):
@rozehayemaktoubb
کانال روضه های مکتوب:
@rozehayemaktoub
متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
🔰درباره حضرت ام البنین (علیها السلام) صفحه ۲از ۲ 🔸خلاصه ای از مقاله ای درباره حضرت ام البنین از سای
جهت توضیح بیشتر عرض کنم به جهت اینکه فرصت جمع آوری و ترجمه مطالب نبود قسمت هایی از این مقاله که دارای استناد بهتری بود جدا شد و اینجا جهت مطالعه دوستان قرار داده شد.