eitaa logo
متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
6هزار دنبال‌کننده
40 عکس
45 ویدیو
97 فایل
فهرست های «روضه های مکتوب» به پیام های این کانال ارجاع داده می شود همچنین صوت روضه ها و ... راه ارتباط: @Yazahra1357 روضه های مکتوب: https://eitaa.com/rozehayemaktoub منبر: از شرح بی نهایت https://eitaa.com/azsharhebinahayat تبادل و تبلیغ نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
✅بدن مطهر امام علی(ع) شبانه به سمت نجف فعلی روانه شد. 🔻راوی می گوید : ▪️《ثُمَّ وَضَعُوهُ عَلَى السَّرِيرِ وَ تَقَدَّمَ الحَسَنُ(ع) وَ الحُسَينُ(ع) إلَى السَّرِيرِ مِن مُؤَخِّرِهِ وَ إذَا مُقَدَّمِهِ قَد ارتَفَعَ وَلَا يُرَى حَامِلُهُ وَ كَانَ حَامِلَاهُ مِن مُقَدَّمِهِ جَبرَئِيلِ وَ مِيكَائِيلَ فَمَا مُرَّ بِشَئِ عَلَى وَجَه الاَرضِ إلَّا انحَنَى لَهُ سَاجِدَاً وَ خُرِجَ السَّرِيرِ مِن مَايِيلِ بَابِ كِندِةِِ، فَحَمَلا مُؤَخِّرِهِ وَ سَارَا يَتَّبِعَانِ مُقَدَّمِهِ》 🔹سپس جنازه مطهر امام علی(علیه السلام) را بر روی تابوت قرار دادند. امام حسن(ع) و امام حسین(ع) انتهای تابوت را گرفتند و ابتدای تابوت خود بلند شد در حالی که حامل آن مشخص نبود، ولی حاملین ابتدای تابوت جبرائیل و میکائیل بودند. تابوت مطهر از هر جایی از روی زمین گذر می کرد، همه بر او سجده می کردند. تابوت از باب کنده خارج شد و روانه خارج از کوفه شد و همچنان انتهای تابوت به دنبال ابتدای تابوت در حال حرکت بود.(۱) 🔹محمد بن حنفیه می گوید : ▪️《وَاللهِ لَقَد نَظَرتُ إلَى السَّرِيرِ وَ إِنَّهُ لَيَمُرَّ بِالحَيطَانِ وَ النَّخلِ فَتَنحَنَي لَهُ خُشُوعَاََ، وَ مَضَى مُستَقِيمَاً إلَى النَّجَفِ إلَى مَوضِعِ قَبرِهِ الآنَ》 🔸به خدا قسم! من می دیدم که تابوت مطهر امام علی(ع) از دیوار ها و نخلستان کوفه گذر می کرد، در حالی که آنان به احترام امام علی(ع) خَم و منحنی می شدند. ✳️سپس جنازه مطهر مستقیما به سوی نجف رفت، همان مکان فعلی!(۲) سرانجام بعد از طی مسافتی تابوت را زمین گذاشتند و بر آن نماز خواندند. ▪️《أَن يُصَلِّيَ الحَسَنُ(ع) مَرَّةً وَ الحُسَينُ(ع) مَرَّةً صَلَاةَ إِمَامِِ》 🔹امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هر کدام یک بار، بر جنازه امام علی(ع) نماز خواندند.(۳) 🔹امام علی(ع) در طی روایتی قبل از شهادت خطاب به فرزندان خویش فرموده بود : ▪️《فَإِنَّكُمَا تَنْتَهِيَانِ إِلَى قَبْرٍ مَحْفُورٍ وَ لَحْدٍ مَلْحُودٍ وَ لَبِنٍ مَوْضُوعٍ فَأَلْحِدَانِي وَ أَشْرِجَا عَلَيَّ اللَّبِنَ وَ ارْفَعَا لَبِنَةً مِمَّا عِنْدَ رَأْسِي فَانْظُرَا مَا تَسْمَعَانِ! فَأَخَذَا اللَّبِنَةَ مِنْ عِنْدِ الرَّأْسِ بَعْدَ مَا أَشْرَجَا عَلَيْهِ اللَّبِنَ فَإِذَا لَيْسَ فِي الْقَبْرِ شَيْ‏ءٌ وَ إِذَا هَاتِفٌ يَهْتِفُ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) كَانَ عَبْداً صَالِحاً فَأَلْحَقَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِنَبِيِّهِ وَ كَذَلِكَ يَفْعَلُ بِالْأَوْصِيَاءِ بَعْدَ الْأَنْبِيَاءِ حَتَّى لَوْ أَنَّ نَبِيّاً مَاتَ فِي الشَّرْقِ وَ مَاتَ وَصِيُّهُ فِي الْغَرْبِ أَلْحَقَ اللَّهُ الْوَصِيَّ بِالنَّبِي‏(ص)》 🔺شما در طی حمل جنازه من، به قبری كنده شده ای به همراه سنگ لحد، خواهید رسيد. و خشتى چند برای من مهيّا شده، پس مرا در لحد گذاريد و خشت بر من بچينيد، پس يك خشت از بالاى سر من برداريد و در قبر نظر كنيد و طبق دستوری که می شنوید عمل نمایید. پس وقتی حضرت(ع) را دفن کردند، يك خشت از بالاى سر آن حضرت(ع) برداشتند و در قبر نظر كردند كسى را در قبر نديدند، ناگاه صداى هاتفى را شنيدند كه گفت : 🔸امير المؤمنين(ع) بنده شايسته خدا بود، حق تعالى او را به پيغمبر(ص) خود ملحق گردانيد، و حق تعالى با اوصياء بعد از پيغمبران خود چنین می کند. حتّى اگر پيغمبرى در مشرق بميرد و وصىّ او در مغرب بميرد، خداوند آن وصی را به پیغمبر ملحق می سازد.(۴) 🔻 امام باقر(ع) می فرماید : ▪️《دُفِنَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) بِنَاحِيَةِ الْغَرِيَّيْنِ وَ دُفِنَ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ وَ دَخَلَ قَبْرَهُ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَيْنُ(ع) وَ مُحَمَّدٌ بَنُو عَلِيٍّ(ع) وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ》 🔹سرانجام امام علی(ع) در پشت کوفه در منطقه غَریّین، قبل از طلوع فجر دفن شد و به ترتیب امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و محمد بن حنفیه و عبدالله بن جعفر وارد قبر شده و با آن حضرت(ع) وداع کردند.(۵) ✳️محل دفن امام علی(ع) به مدت ۹۰ سال مخفی بود و تنها عده خاصی از یاران و اصحاب ائمه اطهار(ع) نسبت به آن آگاهی داشتند تا اینکه در سال ۱۳۵ قمری امام صادق(ع) محل دفن علی(ع) را آشکار کرد.(۶) 🔻نوف بکالی از یاران امام علی(ع) در فقدان ایشان می گوید : ▪️《كُنَّا كَأَغْنَامٍ فَقَدَتْ رَاعِيهَا تَخْتَطِفُهَا الذِّئَابُ مِنْ كُلِّ مَكَان‏ِِ》 🔸ما همچون گوسفندانى بوديم كه شبان و صاحب خود را گم كرده باشند و از هر طرف، گرگها آنها را بربايند.(۷) ________ 📚منابع : ۱-۲)بحار الأنوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۹۵ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۱۳ ۴)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۴۸ ۵)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۲۵ ۶)الغارت ثقفی، ج۲، ص۸۶۲ ۷)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۱۰۰ علیه السلام به نقل از کانال @hosenih_maghtal کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
✅در این لحظه، مردم ابن ملجم را دستگیر کرده و نزد امام علی(ع) آوردند، در حالی که مردم با دیدنش او را لعنت می کردند. 🔻وقتی نگاه أميرالمؤمنين(ع) به آن ملعون افتاد، فرمود : ✳️ای ابن ملجم! ▪️جنایتی بزرگ کردی! ▪️آیا من برایت بد امامی بودم؟ ▪️آیا تو را مورد مرحمت قرار ندادم و بر دیگران برنگزیدم؟ 🔺با وجود اینکه می دانستم قاتل من خواهی بود به تو احسان کردم و بخششم به تو را افزون ساختم تا از راه گمراهی که برگزیده ای بازگردی، اما شقاوت بر تو غلبه کرد تا مرا بکشی ای شقی ‏ترین اشقیاء!(۱) 🔹سپس (س) خود را بر مسجد رساند و خطاب به ابن ملجم گفت : ▪️اى دشمن خدا! أمير مؤمنان را كشتى؟ آن ملعون گفت : ✳️جز اين نيست كه پدر تو را كشته‏ ام! (نه أمير مؤمنان را)! 🔸ام کلثوم فرمود : اى دشمن خدا! اميد آن دارم كه باكى بر ایشان نباشد و بهبودى يابد! ✳️ابن ملجم گفت : ▪️《وَاللهِ! لَقَدِ اشتَرَیتُهُ بِأَلفٍ، وسَمَمتُهُ بِأَلفٍ، ولَو کانَت هذِهِ الضَّربَهُ عَلی جَمیعِ أهلِ المِصرِ ما بَقِیَ مِنهُم أحَدٌ》 😭به خدا سوگند! آن شمشیر را به هزار درهم خریدم و با هزار درهم نیز آن را زهرآگین ساختم و چنان ضربتى را با آن، به او زدم كه اگر آن ضربه، بر اهل شهر زده می شد، همه هلاك می شدند!(۲) سپس ملعون را از نزد آن حضرت(ع) بيرون بردند و به زندان افکندند. پس مردم نزد امام علی(ع) آمده و عرض كردند : 🔹اى أمير المؤمنين! در باره اين دشمن خدا دستورى فرما که باعث این مصیبت و تباهی اسلام شده است! 🔻امام علی(ع) در مورد ابن ملجم به حسنین(علیها السلام) سفارش کرد و فرمود : ▪️《احْبِسُوا هَذَا الْأَسِيرَ وَ أَطْعِمُوهُ وَ اسْقُوهُ وَ أَحْسِنُوا إِسَارَهُ فَإِنْ عِشْتُ فَأَنَا أَوْلَى بِمَا صَنَعَ فِيَّ إِنْ شِئْتُ اسْتَقَدْتُ‏ وَ إِنْ شِئْتُ صَالَحْتُ وَ إِنْ مِتُّ فَذَلِكَ إِلَيْكُمْ》 😭این اسیر را زندانی کنید و آب و خوراکش را خوب و بسترش را نرم کنید. اگر زنده ماندم، من صاحب اختیار خون خویشم، یا عفو می کنم یا قصاص، و اگر مُردم، قصاص آن را بر شما محول می کنم.(۳)  🔹و در روایتی دیگر در این باره آمده است که امام(ع) فرمود : ▪️《أَلَا! لَا يُقْتَلَنَّ بِي إِلَّا قَاتِلِي! انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ وَ لَا يُمَثَّلْ بِالرَّجُلِ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) يَقُولُ إِيَّاكُمْ وَ الْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْكَلْبِ الْعَقُورِ》 🔸بدانید که غیر از قاتلم، کسی را نکشید! بنگرید که اگر من از این ضربت او مُردم، او را تنها یک ضربت بزنید (ضربتی در مقابل ضربتی!) و دست و پا و دیگر اندام او را نبرید و او را مُثله نکنید که از رسول اکرم(ص) شنیده ام که 😭حتی از مُثله کردن سگ هار نیز بر حذر می داشت.(۴) وقتی فرزندان امام علی(ع) از دفن ایشان فارغ شدند، امام حسن(ع) دستور داد ابن ملجم را بياورند، پس او را آوردند. 🔹سپس خطاب به آن ملعون فرمود : ▪️《قَتَلْتَ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ أَعْظَمْتَ الْفَسَادَ فِي الدِّينِ! ثُمَّ أَمَرَ بِهِ فَضُرِبَتْ عُنُقُهُ》 🔸اى دشمن خدا! اميرمؤمنان(ع) را كُشتى و تباهى بزرگی، در دين کردی! سپس امام(ع) دستور داد گردنش را زدند.(۵) ____________ 📚منابع : ۱_۲)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۲۱ ۳)قرب الاسناد حمیری، ص۱۴۳ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۵۶ ۵)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۲۲ علیه السلام به نقل از کانال @hosenih_maghtal کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
✅امام حسن(ع) و امام حسین(ع) عهده دار تغسیل و تکفین و تدفین پدر گرامی خود شدند. 🔻از امام حسن مجتبی(ع) نقل شده است که هنگام شهادت امام علی(ع)؛ ▪️《فَوَجَدْنَا عِنْدَ رَأْسِهِ طَبَقاً مِنَ الذَّهَبِ عَلَيْهِ خَمْسُ شَمَّامَاتٍ‏ مِنْ كَافُورِ الْجَنَّةِ وَ سِدْراً مِنْ سِدْرِ الْجَنَّةِ》 🔹بعد از اینکه امام علی(ع) از دنیا رفت، طبق سخن ایشان، امام حسن(ع) و حسین(ع) کنار سر مبارک امام علی(ع) طبقی از جنس طلا دیدند و درون آن پنج کافور خوشبوی بهشتی و سدری از سدرهای بهشتی بود.(۱) 🔸محمد بن حنفیه می گوید : ▪️《ثُمَّ أَخَذنَا فِي جِهَازِهِ لَيلَاً وَ كَانَ الحَسَنُ(ع) يُغَسِّلُهُ وَ الحُسَينُ(ع) يَصُبُّ المَاءَ عَلَيهِ》 ✳️سپس به تغسیل جنازه مطهر امام علی(ع) مشغول شدیم و امام حسن(ع) بدن مطهر را غسل می داد و امام حسین(ع) بر روی بدن مطهر پدرشان آب می ریختند.(۱) 🔻به نقل شیخ مفید؛ ▪️《فَعُدَّ مَا بِهِ مِنْ أَثَرِ الْجِرَاحَاتِ عِنْدَ خُرُوجِهِ مِنَ الدُّنْيَا فَكَانَت أَلْفَ جِرَاحَةٍ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ!》 🔹آثار زخم را در بدن امام علی(ع) به هنگامی که از دنیا رفت، برشمردند که هزار اثر جراحت از فرق سر تا کف پایش بود.(۳) __________ 📚منابع : ۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۴۸ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۹۵ ۳)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۵۹ علیه السلام به نقل از کانال @hosenih_maghtal کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
✅در روایتی دیگر آمده است که؛ ▪️《أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) سَهِرَ تِلْكَ اللَّيْلَةَ فَأَكْثَرَ الْخُرُوجَ وَ النَّظَرَ فِي السَّمَاءِ وَ هُوَ يَقُولُ : وَ اللَّهِ مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِبْتُ وَ إِنَّهَا اللَّيْلَةُ الَّتِي‏ وُعِدْتُ‏ بِهَا ثُمَّ يُعَاوِدُ مَضْجَعَهُ》 🔹امام علی(ع) در تمام آن شب بيرون مى ‏آمد به اطراف آسمان نظر مى ‏كرد و مى‏ فرمود : 🔸هرگز دروغ نگفته‏ ام و دروغ از رسول خدا(ص) نشنيده‏ ام. 😭اين همان شبى است كه مرا وعده شهادت داده است. 😭سپس درد و دلهایش را از نو گرفت و گریست. ▪️《فَلَمَّا طَلَعَ الْفَجْرُ، خَرَجَ [تَعَلَّقَت حَدِيدَةُ عَلَى البَابِ فِي مِئزَرِهِ] وَ شَدَّ إِزَارَهُ‏ وَ خَرَجَ وَ هُوَ يَقُولُ‏ : اشْدُدْ حَيَازِيمَكَ لِلْمَوْتِ‏، فَإِنَّ الْمَوْتَ لَاقِيكَ‏، وَ لَا تَجْزَعْ مِنَ الْمَوْتِ‏، إِذَا حَلَّ بِوَادِيكَ‏》 🔹وقتی صبح شد،از خانه بیرون آمد و قطعه آهنی که بر روی در بود، به پیراهنش گیر کرد و حضرت(ع) کمرش را محکم بست و شعرى خواند كه مضمونش اين بود : كمر خود را براى مرگ محكم ببند كه مرگ البتّه به تو خواهد رسيد، و جزع مكن از مرگ چون به وادى تو درآيد. ▪️《فَلَمَّا خَرَجَ إِلَى صَحْنِ الدَّارِ اسْتَقْبَلَتْهُ‏ الْإِوَزُّ فَصِحْنَ فِي وَجْهِهِ فَجَعَلُوا يَطْرُدُونَهُنَّ فَقَالَ : دَعُوهُنَّ فَإِنَّهُنَّ نَوَائِحُ ثُمَّ خَرَجَ فَأُصِيبَ》 🔸مولا(ع) وقتی به صحن خانه آمد، چند مرغابى در آن خانه بودند که راه را بر آن حضرت(ع) گرفتند و سر و صدا مى ‏كردند. 🔹وقتی یاران خواستند كه مرغابی ها را دور كنند، على(ع) فرمود : 😭آنها را به حال خود واگذاريد كه ايشان فريادكنندگان بر من هستند و بعد از ايشان بر من نوحه ‏كنندگان نوحه خواهند كرد. سپس از خانه (س) خارج شد تا اینکه به مسجد رسید.(۱) _______ 📚منبع : ۱)اثبات الهداه شیخ حر عاملی، ج۳، ص۵۰۷ علیه السلام به نقل از کانال @hosenih_maghtal کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
✅ زخم شدن چشمان سیدالشهداء در مصیبت امیرالمومنین سلام الله علیهما* 🔻علامه مجلسی نقل میکند: ▪️فناداه علیه السلام فقال یا حسین یا أبا عبد الله ادن منی فدنا منه و قد قرحت أجفان عینیه من البکاء... 🔹امیرالمومنین سلام الله علیه او را صدا زده و فرمود: ای حسین، ای اباعبدالله نزدیک من بیا. حسین علیه السلام نزدیک او شد در حالی که پلک هایش از گریه زخم شده بود... ___ 📚بحارالانوار علامه مجلسی/ج۴۲/ص۲۸۸ علیه السلام علیه السلام علیه السلام به نقل از کانال @hosenih_maghtal کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
✅سرانجام، بعد از اذان صبح 🔻امیرالمؤمنین(ع) وارد مسجد شد و صدای نازنین ایشان به ▪️«یَا أیُّهَا النَّاسُ! الصَّلَاةَ الصَّلَاةَ» بلند شد. 🔹امام(ع) خود اذان گفت و مشغول نماز جماعت صبح شد و هنگامی که در رکعت اوّل سر از سجده برداشت، بلافاصله ابن ملجم حمله کرد و شمشیر او فرق مبارک آن حضرت(ع) را شکافت و محاسن شریفش، به خون فرق مبارکش خضاب شد، در حالی که ابن ملجم در حین حمله می گفت : ▪️《اِنِ الحُكْمُ اِلاّ للهِ لَا لَكَ وَ لَا لاِصْحَابِكَ》 ✳️همانا حکم فقط از آن خداست نه تو و نه اصحابت!(۱) 🔸در این هنگام صدای مولا(ع) بلند شد : ▪️《بِسمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ عَلی مِلَّةِ رَسُولِ الله(ص)! فُزتُ وَ رَبَّ الکَعبَةِ!》 🔹به نام خدا و به یاری خدا و 😭بر دین رسول خدا(ص)(کنایه از اینکه من مسلمانم😭)شهید شدم! قسم به پروردگار کعبه، رستگار شدم.(۲) ▪️《فَضَرَبَهُ بِالسَّيْفِ عَلَى أُمِّ رَأْسِهِ فَوَقَعَ عَلَى رُكْبَتَيْهِ》 🔸پس ابن ملجم با شمشیر بر سر مبارک امام علی(ع) فرود آورد و امام علی(ع) با زانوان خود، بر زمین افتاد.(۳) ✳️در این هنگام، صدای جبرئیل بلند شد : ▪️《تَهَدَّمَتْ وَ اللهِ اَرکَانُ الهُدَی وَ انطَمَسَت وَ اللهِ نُجُومُ السَّمَاءِ اَعلَامُ التُّقَی وَ انفَصَمَت وَ اللهِ العُروَةُ الوُثقَی، قُتِلَ ابنُ عَمَّ مُحَمَّدِ المُصطَفی(ص)، قُتِلَ الوَصِیُّ المُجتَبُی(ع)، قُتِلَ عَلِیٌ المُرتَضَی(ع)، قَتَلَهُ اَشقَی الاَشقِیَاءِ》 😭به خدا سوگند که پایه ها و ستون های هدایت شکست، و ستارگان آسمان و پرچم های تقوی محو و تاریک گشت، و دستاویز محکم إلهی پاره شد. پسر عموی محمد مصطفی(ص) کشته شد، وصی اختیار شده کشته شد، علی مرتضی(ع) کشته شد، سوگند بخدا که آقا و سالار اوصیای پیامبران کشته شد؛ او را شقی ترین اشقیاء کشت.(۴) 🔹در این هنگام، شبیب نیز خواست ضربتی بزند که ضربه او خطا رفت و شمشیرش به سقف مسجد اصابت کرد و آنگاه هر دو یعنی ابن ملجم و شبیب گریختند. 🔺اما ابن ملجم بلافاصله توسط افراد حاضر در مسجد دستگیر شد، ولی وَردان و شبیب در لا به لای جمعیت خود را مخفی کردند و گریختند. 🔺و در نقلی، شبیب به خانه اش گریخت و پسر عمویش به او مشکوک شد و هنگامی که فهمید او در قتل امام علی(ع) نقش داشته است، او را کُشت.(۵) ✳️در این هنگام، مردم اطراف امیرالمومنین(ع) را در محراب مسجد احاطه کردند، 😭در حالی که حضرت(ع) از شدت درد خاک محراب را در مشت خود می فشرد و آیاتی را تلاوت می نمود. سپس مردم برای کمک آمدند و با عبای حضرت(ع) فرق شکافته ی ایشان را بستند و امام علی(ع) را از محراب به میان مسجد آوردند. در این هنگام، نماز جماعت صبح به امامت امام حسن مجتبی(ع) اقامه شد و امام(ع) به خاطر شدت ضعف و مسمومیّت، نماز را با اشاره خواند. 🔺امام علی(ع) بعد از اقامه نماز از هوش رفت و امام حسن(ع) سر پدر را به دامان گرفت و گریست و اهل مسجد هم گریستند‌.(۶) ____________ 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۳۰ ۲)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۹، ص۲۰۷ ۳)اعلام الوری باعلام الهدی طبرسی، ج۱، ص۳۰۹ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۸۲ ۵)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۲۰ ۶)بحارالانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۹۰ علیه السلام به نقل از کانال @hosenih_maghtal کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
✅سرانجام امام امیرالمؤمنین علی(ع) در شب جمعه، بیست و یکم ماه رمضان سال چهلم هجری قمری، در حالی که دو ثلث از شب جمعه گذشته بود، در سن شصت و سه سالگی به شهادت رسید. در این لحظه صدای گریه و ناله و شیون از خانه امام(ع) بالا رفت و همه در شهادت امام(ع) می گریستند. ابوالفرج اصفهانی می نویسد : بعد از وصیت امام علی(ع)؛ ▪️《ثُمَّ لَمْ يَزَلْ يَقُولُ «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» حَتَّى‏ قُبِضَ‏ عَلَيْهِ السَّلَامُ》 ✳️پس از اين وصيت ديگر سخنی جز (لا اله الا الله) از حضرت(ع) شنيده نشد، تا اینکه جان بر جان آفرين تسليم کرد.(۱) ____ 📚منبع : ۱)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۵۳ علیه السلام به نقل از کانال @hosenih_maghtal کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
🔰روایتی زیبا درباره امتحان های الهی از امیر مومنان در زمان حیات و وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله) صفحه ۱ در این روایت زیبا در پی سوال یکی از بزرگان یهود حضرت هفت امتحان الهی از خویش را در زمان حیات پیامبر و هفت امتحان الهی در زمان وفات پیامبر را نام می برد. این روایت را در آدرس زیر و پیام های بعد ببینید. https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/279 کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
🔰روایتی زیبا درباره امتحان های الهی از امیر مومنان در زمان حیات و وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله) صفحه ۲ در کتاب شریف بحار الانوار به نقل از کتاب خصال آمده است: امام باقر علیه السّلام فرمود: پس از واقعه نهروان و در حالی که علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین علیه السّلام در مسجد کوفه بودند، بزرگ یهودیان نزد آن حضرت آمده و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین، من قصد دارم چیزهایی را از شما بپرسم که جز نبی یا وصیّ نبی پاسخ آن‌ها را نمی داند. فرمود: ای برادر یهود، هرچه می‌خواهی بپرس. عرض کرد: ما در کتاب (تورات) می‌خوانیم که خدای عزّوجل هرگاه پیامبری مبعوث فرموده، به وی وحی نموده که از اهل بیت خود یکی را برگزیند که پس از وی کار او را در میان اُمّتش دنبال کند و اینکه از امتش عهدی در خصوص او بگیرد که پس از وی از آن عهد پیروی کنند و بر طبق آن عهد عمل کنند، و اینکه خدای عزّوجل اوصیا را در حیات پیامبران و بعد از وفاتشان مورد آزمایش قرار می‌دهد. اکنون مرا آگاه بفرما که _می‌آزماید؟ و فرجام کار اوصیا اگر از امتحان سربلند بیرون آیند، کجاست؟ علی علیه السّلام فرمود: سوگند به خدایی که جز او خدایی نیست، خدایی که دریا را برای بنی اسرائیل شکافت و تورات را بر موسی نازل فرمود، اگر تو را پاسخ دهم به آن اقرار می‌کنی؟ گفت: بلی. فرمود: سوگند به کسی که دریا را برای بنی اسرائیل شکافت و تورات را بر موسی نازل فرمود: اگر پاسخت دادم اسلام میآوری؟ عرض کرد: آری. سپس علی علیه السّلام به وی فرمود: خدای عزّوجل در حیات انبیا، اوصیا را در امتحان می‌کند تا میزان اطاعتشان را بیازماید، و چون از اطاعت و امتحانشان راضی گشت، به پیامبران وحی می‌کند که آنان را در حیات خود به عنوان اولیا و بعد از وفاتشان به عنوان اوصیا برگزینند. و بدین ترتیب اطاعت از اوصیا بر امتهایی که به طاعت انبیاء عقیده دارند واجب میشود. و بعد از وفات انبیا در هفت مورد اوصیا را امتحان می‌کند تا صبرشان را بیازماید و هنگامی که سرفراز بیرون آمدند، سعادت را بر ایشان ختم می‌گرداند تا ایشان را به انبیا ملحق گرداند در حالی که سعادت را برای ایشان به کمال رسانده باشد. بزرگ یهود عرض کرد: راست گفتی یا امیرالمؤمنین، اکنون مرا آگاه کنید که خداوند چندبار در حیات محمّد صَلی الله علیهِ و آله و چندبار بعد از وفات آن حضرت تو را امتحان کرده است؟ و اینکه فرجام کارتان به کجا ختم می‌شود؟ سپس علی علیه السّلام دست وی را گرفته و فرمود: برخیز ای برادر یهود تا تو را به آن‌ها آگاه سازم. پس جمعی از یاران آن حضرت عرض کردند: یا امیرالمؤمنین، ما را نیز به همراه وی از آن‌ها آگاه سازید. فرمود: بیم آن دارم که قلب هایتان تحمّل آن را نداشته باشد. عرض کردند: چرا چنین است یا امیرالمؤمنین؟ فرمود: به سبب اموری است که در مورد بسیاری از شما بر من مکشوف شده است. سپس مالک اشتر برخاسته و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین، ما را از آن‌ها آگاه فرما، زیرا به خدا سوگند که ما می‌دانیم وصیّ پیامبری جز شما بر روی زمین نیست و ما به یقین می‌دانیم که خداوند پس از پیامبر ما صَلی الله علیهِ و آله پیامبر دیگری نخواهد فرستاد و اینکه اطاعت شما همچون اطاعت پیامبرمان بر گردن ماست سپس علی علیه السّلام نشسته و رو به آن یهودی نموده و به وی فرمود: ای برادر یهود، خداوند عزّوجل در حیات پیامبرمان محمّد صَلی الله علیهِ و آله در هفت جا مرا امتحان فرمود و – بی آنکه بخواهم خود را تزکیه کرده باشم- مرا به لطف خدا مطیع خودش یافت. ✅کانال روضه های مکتوب : @rozehayemaktoub
صفحه ۳ 🔸عرض کرد: آن موارد کدام بود یا امیرالمؤمنین؟ 1⃣[امتحان نخست: ماجرای دعوت پیامبر از خاندان خود به ایمان و تنهایی علی (ع) در قبول آن ] فرمود: اما آن‌ها اینکه خدای عزّوجل به پیامبر ما وحی فرمود و او را به رسالت برانگیخت، من که کوچک ترین عضو خانواده بودم، به وی در خانه اش خدمت می‌کردم و برای برآوردن خواسته‌های ایشان تلاش می‌نمودم. سپس کوچک و بزرگ خاندان عبدالمطلّب را به شهادت دادن به اینکه خدایی جز الله نیست و اینکه او فرستاده خداست، دعوت فرمود لیکن ایشان از اجابت دعوتش امتناع ورزیده و منکر ادعای وی گشته او را ترک گفتند و با وی از در مخالفت برخاسته از او عزلت گزیده و دوری جستند در حالی که دیگر مردم با آن حضرت قطع رابطه نموده و به دشمنی و مخالفت با وی برخاسته بودند و ادّعای او را به دلیل اینکه دل هایشان تاب تحمّل آن را نداشت و خردهایشان از درک آن ناتوان بود، تاب نیاوردند اما من به تنهایی و به سرعت و مطیعانه و از روی یقین دعوت رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله را اجابت نمودم بی آنکه کوچک ترین تردیدی در مورد وی داشته باشم. سپس سه سال بر ما گذشت بی آنکه جز من و دختر خویلد خدایش رحمت کند، - که چنین کرده است - بر روی زمین مردمانی باشند که نماز بخوانند یا به رسالت پیامبر صَلی الله علیهِ و آله و آنچه خداوند بر وی نازل فرموده بود، گواهی دهند. آن گاه امیرالمؤمنین علیه السّلام رو به یاران خود نموده است و فرمود: آیا جز این است؟! عرض کردند: درست می‌فرمایید یا امیرالمؤمنین. 2⃣ [امتحان لیلة المبیت] سپس آن حضرت علیه السّلام فرمود: اما دوم ای برادر یهود، قریش همچنان در فکر و چاره اندیشی و دسیسه چینی برای قتل پیامبر صَلی الله علیهِ و آله بودند تا اینکه در نهایت در روز الندوۀ که ابلیس به هیأت أعور ثقیف (مغیرۀ بن شعبه ثقفی) نیز در جمع ایشان حضور داشت، پس از رایزنی‌های بسیار به این نتیجه رسیدند که از هرتیره از قریش یک نفر به نمایندگی انتخاب شود و جملگی باهم و شمشیر به دست شب هنگام به سراغ پیامبر صَلی الله علیهِ و آله آمده و هنگام خواب، همگی آن‌ها هم زمان ضربتی با شمشیر بر پیکر آن حضرت وارد نموده و ایشان را به قتل برسانند، در این صورت اگر او را کشتند، قریش از مردان خود دفاع خواهد کرد و آنان را تسلیم (بنی هاشم) نخواهند کرد و بدین ترتیب خونش هدر خواهد رفت. لیکن جبرئیل علیه السّلام بر پیامبر صَلی الله علیهِ و آله نازل گشته و آن حضرت را از ماجرا آگاه نمود و به وی خبر داد که در چه شبی گرد هم خواهند آمد و در چه ساعتی به محل خواب آن حضرت هجوم خواهند برد، و به ایشان امر نمود که در همان ساعتی که به سوی غار (ثور) حرکت کرد، حرکت کند. سپس رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله مرا از ماجرا آگاه نموده و امر فرمود که در بستر وی بخوابم و با جان خودم خطر را از او دور سازم، پس من نیز به شتاب و شادمان از اینکه به جای وی کشته شوم، فرمان ایشان را اطاعت نمودم؛ سپس پیامبر رفتند و من نیز در بستر او خوابیدم، آن گاه مردان قریش با این اطمینان که پیامبر صَلی الله علیهِ و آله را خواهند کُشت، وارد شدند، و چون همگی وارد اتاقی شدند که من در آن بودم، ناگهان با شمشیر خود به مقابله با ایشان پرداخته و از خود دفاع نموده ایشان را از خود راندم آن گونه که هم خدا و هم مردم از آن اطلاع دارند، سپس رو به یاران خود کرده و فرمود: آیا چنان نبود؟ عرض کردند: بلی یا امیرالمؤمنین! 3⃣[امتحان جنگ بدر] سپس آن حضرت علیه السّلام فرمود: اما سومی ای برادر یهود، دو پسر ربیعه و پسر عُتبه دلاوران قریش بودند که در جنگ بدر حریف طلبیدند لیکن احدی از قریش به مصاف ایشان نرفت، از این رو رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله مرا که از همه صحابه کم سن و سال تر و در جنگ کم تجربه تر بودم به همراه دو یار دیگر که خدایشان رحمت کند، - که چنین کرده است - علیه آنان برانگیخت و خدای عزّوجل ولید و شیبه را بر دست من به قتل رساند و این سوای دیگر بزرگان قریش بود که در آن روز به قتل رساندم و غیر از کسانی است که به اسارت درآوردم و کشتگان بر دست من بیش از کشتگان بر دست یارانم بود و در آن روز عموزاده‌ام رحمۀ الله علیه به شهادت رسید، سپس رو به یاران خود نموده و فرمود: آیا چنان نبود؟ عرض کردند: بلی یا امیرالمؤمنین. ✅کانال روضه های مکتوب : @rozehayemaktoub
4⃣ [امتحان جنگ احد] پس علی علیه السّلام فرمود: اما چهارمی ای برادر یهود آن است که مردم مکه یکپارچه به همراه قبایل عرب و قریش که دعوت ایشان را پذیرفته بودند، به خون خواهی کُشتگان مشرک جنگ بدر به سوی ما حرکت کردند. پس جبرئیل بر پیامبر صَلی الله علیهِ و آله نازل گشته و آن حضرت را از ماجرا آگاه نمود. سپس پیامبر صَلی الله علیهِ و آله به همراه صحابه خود به کوه اُحد رفته و در آن جا اردو زد. سپس مشرکان سر رسیدند و یکپارچه چون یک مرد به ما حمله آوردند و از مسلمانان خیلی‌ها به شهادت رسیدند و آنهایی که باز مانده بودند نیز فرار کردند و من با رسول خدا صلی الله علیه و آله باقی ماندم و مهاجرین و انصار به سوی خانه هایشان در مدینه گریختند در حالی که هریک از آن‌ها می‌گفت: پیامبر و یارانش کشته شدند، سپس خدای عزّوجل به صورت مشرکان زد و شکست خوردند و این در حالی بود که در رکاب رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله بیش از هفتاد زخم برداشته بودم که این و این از جمله آن‌ها هستند- پس ردای خود را به کنار زده، دست روی زخم‌ها کشید- و در آن روز کارهایی از من سر زد که پاداش آن بر خدا است ان شاء الله، سپس رو به یاران خود نموده و فرمود: آیا جز این بوده است؟ عرض کردند: چنین بوده است یا امیرالمؤمنین! 5⃣ [امتحان جنگ خندق] سپس فرمود: اما پنجمی ای برادر یهود اینکه قریش و دیگر قبایل عرب باهم گرد آمده و عهد و پیمان بستند که تا رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله و ما خاندان بنی عبدالمطلّب را به قتل نرسانند، باز نگردند و با این عزم به سوی ما آمدند، با تمام توان و سلاحشان تا اینکه در حالی که از پیروزی خود اطمینان داشتند، بر ما در مدینه وارد شدند. از طرفی جبرئیل بر پیامبر صَلی الله علیهِ و آله نازل گشته و آن حضرت را از حرکت این سپاه آگاه فرمود و پیامبر صَلی الله علیهِ و آله با کمک مهاجرین و انصار خندقی پیرامون مدینه حفر نمود، آن گاه قریش سر رسید و در آن سوی خندق ما را به محاصره خود در آورد در حالی که خود را قوی و ما را ضعیف می‌پنداشت از این رو پیوسته خط و نشان می‌کشید لیکن از این سو رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله آنان را به سوی خدای عزّوجل دعوت و آنان را به حق خویشاوندی و رحم سوگند می‌داد ولی نمی پذیرفتند و این دعوت‌ها جز بر سرکشی و طغیان آن‌ها نمی فزود. در آن روز دلاورترین دلیران عرب عمرو بن ودّ عامری بود که همانند شتر کف بر دهان آورده و حریف می‌طلبید و رجز می‌خواند، گاه با نیزه و گاه با شمشیر نمایش رزم می‌داد بی آنکه کسی جرأت مبارزه یا امیدی به شکست دادن وی داشته باشد، نه حمیّت کسی را وادار می‌کرد پاپیش بگذارد و نه آگاهی و بصیرت کسی را دل گرمی جنگیدن با وی را می‌داد. در چنین احوالی رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله به من امر فرمود که برخیزم و با دست مبارک خود عمامه بر سرم گذاشته و شمشیرخود یعنی همین شمشیر- و دست خود را روی ذوالفقار گذاشت- را به دست من داد، آن گاه در حالی که زنان مدینه از قدرت عمرو بن عبدود بر من هراسان بودند و می‌گریستند، به جنگ او رفتم و خدای عزّوجل وی را به دست من به قتل رساند در حالی که عرب دلاور مردی همتای او را در میان خود نداشت. و او نیز این ضربه را به من زد- و با دست خود به سرش اشاره نمود- و بدین ترتیب خداوند قریش و قبایل عرب را دچار هزیمت فرمود و آن‌ها به واسطه من به خواری و ذلّت گرفتار آمدند، سپس رو به یاران خود نموده و فرمود: آیا چنین نبود؟ عرض کردند: بلی یا امیرالمؤمنین چنین بود. ✅کانال روضه های مکتوب : @rozehayemaktoub
6⃣ [امتحان خیبر] سپس آن حضرت فرمود: اما ششمین مورد ای برادر یهود، ما به همراه رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله به شهر دوستانت «خیبر» وارد شدیم و با مردانی از یهود و سوارانی از قریش و دیگر قبائل مواجه شدیم و آنها با کوهی از اسبان و مردان جنگی و سلاح با ما روبرو شدند در حالی که آن‌ها در نفوذ ناپذیرترین دژ موضع گرفته بودند و تعدادشان از ما بیشتر بود و هرکدامشان پیوسته فریاد برآورده و ما را دعوت به مبارزه می‌کردند لیکن هر که از یاران من به جنگشان رفت، او را به قتل رساندند، تا وقتی که چشم‌ها غرق در خون گشت و من به مبارزه دعوت شدم در حالی هر کس به فکر نجات جان خود بود، دوستان من به یکدیگر نگریسته و باهم می‌گفتند: یا ابا الحسن برخیز. سپس رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله مرا به سوی ایشان فرستاد و هرکس که به مصاف من آمد او را به قتل رساندم و هر سواری که به سوی من شتافت، با نیزه ای او را از پای در آوردم، آن گاه همانند شیری که به شکارش حمله بَرَد، چنان بر ایشان حمله بردم که به همه درون شهر عقب نشینی کردند و من به درون دژ رفته، راه را بر آنان بسته و در را با دست خود از جا کنده و به تنهایی وارد شهرشان گشته هریک از مردان آن‌ها را که دیدم، از دم تیغ گذرانده، زنانی را که می‌یافتم به اسارت می‌گرفتم تا اینکه آن قلعه را به تنهایی فتح کردم بی آنکه کسی جز خدای یگانه مرا یاری داده باشد؛ سپس رو به یاران خود کرده و فرمود: آیا چنین نبود؟ عرض کردند: بلی یا امیرالمؤمنین! 7⃣ [امتحان ابلاغ پیام برائت] سپس آن حضرت فرمود: اما هفتمین مورد ای برادر یهود، چون رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله عازم مکه شد، اراده فرمود راه عذر را بر آنان ببندد و ایشان را به سوی خدای عزّوجل دعوت کند همان طور که قبلاً نیز آن‌ها را دعوت کرده بود، پس نامه ای برای ایشان نوشت و آنان را از عذاب خدا برحذر داشته، وعده بخشش و آمرزش پروردگار را به آن‌ها داد و در پایان آن سوره برائت را نوشت تا برایشان خوانده شود. سپس به همه صحابه پیشنهاد کرد که نامه را به مکه ببرند اما همگی در پذیرش این مأموریت سستی به خرج داده و طفره رفتند و چون آن حضرت احوال را چنین دید، یکی از ایشان را مأمور این کار کرد و وی را روانه نمود. اما جبرئیل علیه السّلام نزد آن حضرت صَلی الله علیهِ و آله آمده و گفت: یا محمّد، این کار یا باید توسط شخص شما به انجام برسد یا اینکه مردی از خانواده ات این کار را انجام دهد. پس رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله مرا از موضوع آگاه فرمود و مرا با نامه خود به مکه فرستاد. پس من در حالی وارد مکه شدم که مردم آن در دشمنی با من به گونه ای بودند که همه میدانید. هرکدام از آن‌ها اگر می‌توانست مرا قطعه قطعه می‌کرد و هر قطعه از گوشت مرا برسرکوهی می‌گذاشت هرچند این کار به قیمت از دست رفتن جان خود و خانواده و فرزندان و اموالش گردد. سپس رسالت پیامبر صَلی الله علیهِ و آله را به ایشان ابلاغ نموده و نامه آن حضرت را بر ایشان خواندم و این در حالی بود که همگی چه مردان و چه زنانشان با تهدید و ارعاب و با من روبرو می‌شدند و کینه خود را نسبت به من آشکار می‌کردند. اما شما دیدید که من این کار را انجام دادم؛ سپس رو به یاران خود کرده و فرمود: آیا چنین نبود؟ عرض کردند: بلی یا امیرالمؤمنین. ✅کانال روضه های مکتوب : @rozehayemaktoub