eitaa logo
متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
5.4هزار دنبال‌کننده
30 عکس
26 ویدیو
95 فایل
فهرست های «روضه های مکتوب» به پیام های این کانال ارجاع داده می شود همچنین صوت روضه ها و ... راه ارتباط: @Yazahra1357 روضه های مکتوب: https://eitaa.com/rozehayemaktoub منبر: از شرح بی نهایت https://eitaa.com/azsharhebinahayat تبادل و تبلیغ نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰روایت سر به چاه کردن امیرالمومنین 🔸شهید اول در کتاب مزار از قول میثم تمار نقل می کنه: شبی با امیر المومنین از کوفه خارج شدیم به مسجد جعفی رسیدیم حضرت ایستاد به نماز در دل شب دیدم علی کف دو دستشو باز کرد و شروع کرد به دعا کردن: إِلَهِي كَيْفَ أَدْعُوكَ وَ قَدْ عَصَيْتُكَ وَ كَيْفَ لَا أَدْعُوكَ وَ قَدْ عَرَفْتُكَ همین طوری دعا میخوند: إِلَهِي أَنْتَ مَالِكُ الْعَطَايَا وَ أَنَا أَسِيرُ الْخَطَايَا میگه امیر المومنین دعا رو که تموم کرد رفت به سمت صحرا یه خطی جلوی من کشید فرمود: از اینجا جلوتر نیا و رفت نگران شدم گفتم چطور مولاتو رها کردی؟ با این همه دشمن چه عذری داری؟ راه افتادم دیدم علی تا کمر خم شده داخل یه چاه داره با چاه حرف می زنه یه دفعه آقا متوجه من شد صدا زد میثم مگه نگفته بودم از اونجا جلوتر نیای؟ گفتم آقا طاقت نیاوردم نگران شما شدم. فرمود چیزی از حرفای من شنیدی یا نه؟ عرض کردم نه آقا. اینجا امیر المومنین فرمود: «و فی الصدر لبانات اذا ضاق لها صدری» یه حاجاتی تو دلم دارم که سینه ام رو تنگ می کنه اینجا علی نفرمود اماا شاید اشاره به علوم الهی درون سینه علی باشه شایدم گاهی سر به چاه می کرد و صدا می زد: الا ای چاه یارم را گرفتند گلم باغم بهارم را گرفتند میان کوچه ها با ضرب سیلی همه دار و ندارم را گرفتند. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰ارتباط بین روضه حضرت زهرا با روضه حضرت علی اکبر: اینکه امیر المومنین در وفات زهرای مرضیه این چنین بی تاب شدند که آرزوی رفتن از دنیا داشتند که فرمودند: «پس از تو خیری در زندگی دنیا نیست و می ترسم پس از تو عمرم طولانی شود» به جهات مختلفی بود از جمله اینکه زهرای مرضیه یاد آور رسول خدا بود. 🔸در روایت آمده است که عائشه می گوید در بین مردم سخن گفتن هیچ کس مانند فاطمه شبیه تر به سخن گفتن پیامبر نبود. در روایت دیگر از عائشه است که هیچ کس در وقار و روش نیکوی زندگی به رسول خدا شبیه تر از فاطمه نبود. همچنین ام سلمه می فرماید: چهره مبارک فاطمه شبیه ترین مردم به چهره رسول خدا بود. و جابر نیز می گوید: هرگاه راه رفتن فاطمه را می بینم، راه رفتن رسول خدا را به یاد می آورم. 🔸نکته دوم عمر کوتاه زهرای مرضیه بود. این عمر کوتاه هم وعده پیامبر به فاطمه بود: « أَبْشِرِي يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ بِسُرْعَةِ اللَّحَاقِ بِي فَإِنَّكِ أَوَّلُ مَنْ يَلْحَقُ بِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي.» همچنین آرزوی زهرا بعد از فراق پدر و مظلومیت امیرالمومنین بود که فرمود:«يَا إِلَهِي عَجِّلْ وَفَاتِي سَرِيعا» امیرالمومنین در خطاب به رسول خدا در شکوه از فراق زهرا عرضه داشتند: «و الْمُخْتَارِ اللَّهُ لَهَا سُرْعَةَ اللِّحَاقِ بِكَ» و همچنین عرضه داشتند:« چه زود بین ما جدایی افتاد (سَرْعَانَ‏ مَا فُرِّقَ بَيْنَنَا)» سید الشهدا نیز در روز عاشورا علی اکبر را از سویی آیینه پیامبر و از سویی یادآور مادر می دید که امام می فرماید وقتی علی به سوی میدان شتافت اشک حسین جاری شد و فرمود:« اللَّهُمَّ كُنْ أَنْتَ الشَّهِيدَ عَلَيْهِمْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَيْهِمُ ابْنُ رَسُولِكَ وَ أَشْبَهُ‏ النَّاسِ‏ وَجْهاً وَ سَمْتاً بِه‏» داغ این جوان چنان بر قلب امام حسین اثر گذار بود که همان گونه که علی را در آغوش خویش داشت فرمود: «[ولدي‏] على الدنيا بعدك‏ العفا.» کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰ارتباط بین این روضه با روضه قمر بنی هاشم: 🔸زهرای مرضیه بزرگ حامی علی (علیه السلام) بود و به تعبیری «علمدار» امیرالمومنین بود و با استفاده از تعبیر روایت «فتنکشف عنی الهموم و الاحزان» می توان گفت: زهرا «کاشف الکرب عن وجه علی» بود تا جایی که بعد از از دست دادن زهرا کمر علی شکست. نوشته اند وقتی لقمان از سفر برگشت و خبر وفات پدر را شنید فرمود اختیار امور خویش را به دست گرفتم اما وقتی خبر وفات برادر را به او داند فرمود کمرم شکست. روز عاشورا نیز با اینکه بسیاری از یاران حضرت به شهادت رسیده بودند، سید الشهدا رفتن عباس را به مثابه از بین رفتن سپاه دانستند که فرمود: « وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ‏ عَسْكَرِي‏» در حالی که در آن هنگام قبل از قمر بنی هاشم یاران و بنی هاشم شهید شده بودند. همچنین با دیدن بدن افتاده در کنار نهر علقمه ناله بر آورد: «الان انکسر ظهری و قلت حیلتی» و آثار شکستگی در چهره حسین نمایان شد. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰مجلس اول روضه خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هدیه به روح شهید محسن فخری زاده ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ 🔸السلام علیک یا فاطمة الزهرا یا بنت محمد یا قرة عین الرسول شب شهادت بی بی دو عالم خانم فاطمه زهرا است دلها رو روانه کنیم کنار بستر بیماری زهرا ... به التماس نگاه یتیمهای خودت به دستهای کریمانه ی دعای خودت زبان حال علی امشب کنار بستر زهرا چیه؟ بیا دوباره دعاکن ولی برای خودت برای پهلو و بازو و دست و پای خودت فقط برای نرفتن دعا کنی؛ باشد؟ برای بی کسی من دعا کنی؛ باشد؟ آخه وقتی هم دعا می کرد دعاش به دل علی آتش می زد صدا می زد یا الهی عجل وفاتی سریعا خدایا مگه مادرم چند سال داره داره آرزوی رفتن می کنه همینکه دیدمت از صبح بهتری امروز ... دیدی مریضی که خیلی حالش بد باشه خیلیا اون لحظه های آخر روز آخر حالشون بهتر می شه وصیت هاشون رو میکنن دیگه حالشون بد میشه رفتنی میشن زهرا هم گویا اینگونه بود روزای آخر حالش بهتر شد همینکه دیدمت از صبح بهتری امروز به سفره نان خودت را می آوری امروز دوباره دست به پهلو نمی بری امروز نگو به فکر جدایی ز حیدری امروز صدا زد لحظات آخر علی جان ما عهدتنی کاذبة و لا خائنه هیچ وقت به تو دروغ نگفتم و لا خالفتک منذ عاشرتنی هیچ وقت با تو مخالفت نکردم یعنی می خواد لحظات آخر نمره قبول رو از امامش از همسر مهربانش بگیره یعنی علی دیگه منو حلال کن خدا نگهدار صدا زد زهرا جان معاذ الله پناه بر خدا تو با تقوا تر از اونی که من تو رو تو توبیخت کنم به تعبیر من چرا من تو رو حلال کنم تو باید منو حلال کنی زهرا! تو بار رفتن بستی, علی حلال کند؟! تو بین بستر هستی, علی حلال کند؟! تو بین شعله نشستی, علی حلال کند؟! تو بین کوچه شکستی, علی حلال کند؟! امشب چه خبر بود کنار بستر زهرا؟ آمد کنار بستر زهرا علی نشست آهی کشید و آینه اش را نگاه کرد خورشید آسمان ولایت ستاره ریخت تا خود نظر به هاله اطراف ماه کرد یه زبان حالی داره علی گفت آن سیاه دل که به تو راه را گرفت روی تو نه که روی علی را سیاه کرد یا زهرا علی غمخوار نداره دیگه طرفدار نداره همه با خنده میگن علی دیگه یار نداره منو تنها نذاری روی دلم پا نذاری میون اینهمه دشمن یار تو جا نذاری بارها صدا میزد یعافیک الله و یبقیک هی علی می گفت زهرا جان انشالله حالت بهتر بشه خدا تو رو برای علی نگهداره اما زهرا یه جوابی می داد دل علی رو آتش می زد صدا می زد یا بالحسن ما اسرع اللحاق بالله علی دیگه زوده از هم جدا شیم نمی دونم این جمله با دل علی چه میکرد؟ لذا لحظه آخر کنار قبر زهرا صدا زد و کل الذی دون الفراق قلیل یعنی زهراجان هیچ مصیبتی در دنیا بالاتر از فراق من از تو نیست اما حرف آخر شاید میومدن خدمت امام صادق علیه السلام عرضه می داشتن آقاجان سبب شهادت مادر شما چی بود؟ گویا می دونستن یکی دو تا نبود ضربه ها که بر بدن زهرا وارد شد آیا بین در و دیوار بود؟ آیا توی کوچه بود؟ فرمود علت وفات ضربه ای بود که با غلاف شمشیر... اما شب شهادت مادرش [تو مجل روضه مادرش] نمی شه دلها رو روانه نکنیم کربلا عرضه بداریم علی جان مثل فردایی تا خبر زهرا رو برات آوردن میگن تا خبر رو شنید همون علی که تو هیچ جنگی زانوش نلرزیده بود زمین نخورده بود تا خبر زهرا رو شنید غش کرد فسقط علی وجهه و رش علیه الماء آب پاشیدن علی رو به هوش آوردن تا به هوش آمد دیدن داره میگه بمن العزاء یا بنت محمد زهرا دیگه بعد از تو با چی دلمو خوش کنم ؟ عرضه بداریم علی جان خبر زهرا رو شنیدی غش کردی اما دلها بسوزه برای دختر غریبت زینب یه وقت دید زمین کربلا داره میلرزه صدای تکبیر لشگر بلند شده پرده خیمه رو کنار بزنه ببینه سری به نیزه بلند است در کنار زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰مجلس دوم روضه حضرت زهرا: السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیدة خدا حقیقت نـور است و مظهرش زهراست نبی عصـــارۀ قــرآن و کــوثـرش زهراست چه غم که قلّۀ امکان شود به طـوفان غرق علـی سفینـۀ‌ نوح است ولنگرش زهراست بگــو مدینـه شـود حملـه‌ور بـه سوی علی علی بـه دایــرۀ حملـه سنگـرش زهراست من همیشه این عبارت دعای ندبه برام زنده می شه وقتی می خوام این جمله ها رو بگم والامة مصرة علی مقته مجتمعة علی قطیعة رحمه و اقصاء ولده همه جمع شدن نسل پیغمبرو از بین ببرن دور وبر زهرام جمع شدن تو کوچه بگــو مدینـه شـود حملـه‌ور بـه سوی علی علی بـه دایــرۀ حملـه سنگـرش زهراست علـی است حیدر و شد نام نامی‌اش حیدر ... یه عمر مثل شیر از پیغمبر محافظت کرد أو فغرت فاغرة من المشرکین قذف أخاه فی لهواتها تو اژدهای مشکلات می افتاد علی ... اسد الله و اسد رسوله ... حالا علی یاور می خواد علـی است حیدر و شد نام نامی‌اش حیدر ... زهی که پشت در خانه حیـدرش زهراست علی که رکن همـه عـالم است یک رکنش بــوَد رســـول خــدا رکـن دیگرش زهراست عرضه بداریم حسین جان اگه شما روز عاشورا یه بار فرمودی کمرم شکست علی دو بار فرمود ... پیغمبر فرمود یا ابالحسن عن قلیل ینهد رکناک (علی به زودی دو رکن زندگیت از هم می پاشه) وقتی پیغمبر از دنیا رفت فرمود هذا هو الرکن الاول وقتی مثل فردایی زهرا رو ازش گرفتن فرمود هذا هو الرکن الثانی یعنی داغ پیمبر کمرم را شکست داغ تو رکن دگرم شکست گـــدای فاطمـــه را سلطنت نیـازی نیست کسـی کــه می‌دهد از لطف افسرش زهراست کجـــا شـــرارۀ دوزخ بـه شیعـه حمله کند کــه در بــرابـر شیعــه، بــرابرش زهراست عرضه داریم بی بی جان منتظر بودیم یه جوری اوضاع طوری بشه دوباره جمع بشیم تو خیمه شما بریم کنار بستر بیماری زهرا علی داره التماس می کنه منم تنهای تنها و تویی تنهاترین یارم مرو مگذار تنهایم که من تنها تو را دارم تو هم جان علی هم حافظ جان علی بودی چگونه پیکرت را در درون خاک بگذارم ببین علی داره از رها التماس می کنه ... منم مشکل گشای خلقت و دست خدا زهرا! ببین بی تو چه مشکل ها که افتاده است در کارم اما شب آخره شاید زبان حالش این بود : زهرا جان چند روزه گوشه صورتتو ندیدم ... لذا تا اومد بدن مطهر و نحیف زهرا رو درون قبر بگذاره ببینه دو دست شبیه دست پیغمبر بیرون اومد لذا اینجا عرضه داشت یا رسول الله احفها السوال ( زهرا رو سوال پیچش کن غمهاشو به من گفت) و استخبرها الحال فکم من غلیل یعتلج بصدرها عرض آخر و بیت آخرم باشه زهرا جانم! بزن چادر کنار از رخ که هنگام جدایی شد مپوشان روی خود را از من ای شمع شب تارم! لذا همون علی که تو هیچ جنگی زمین نخورد مثل فردایی تا خبر زهرا رو به علی دادن دیدن فوقع علی وجهه (زمین افتاد) رش علیه الماء آب پاشیدن علی رو به هوش آوردن دیدن زیر لب داره زمزمه می کنه : بمن العزاء بعدک یا بنت محمد کنت بکِ أتعزی (زهرا جان دلم با تو خوش بود حالا دیگه دلشو با کی خوش کنه علی؟ عرضه بداریم شب شهادته به یاد علمدار امام زمانمون حاج قاسم سلیمانی عرضه بداریم یا امیر المومنین زبان حال حسینم کنار نهر علقمه همین بود تا صدای عباسو از کتار نهر علقمه شنید صدا زد زبان حال میگم زبان حال میگم بمن العزاء بعدک یا عباس! تو کاشف الکرب عن وجه الحسین بودی لذا صدا زد الان انکسر ظهری ... شب شهادته صدا تو آزاد کن ناله بزن بگو یا حسین! خدایا فرج امام زمانمون رو برسان رهبر معظم انقلاب در پناه امام زمان محافظت بفرما هدیه به روح امام و شهدا و شهید حاج قاسم سلیمانی و روح حضرت آیت الله مصباح الفاتحه مع الصلوات کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰مجلس سوم روضه حضرت زهرا سلام الله علیها السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیدة السلام علیک ایتها الرضیة المرضیة السلام علیک ایتها الفاضلة الزکیة السلام علیک ایتها الحوراء الانسیة در کوچه ها پیچیده بوی فاطمیه یک دم قدم بردار سوی فاطمیه خلوت نشینان دیار یاس و سیبیم جز سرزمین اشک هر جایی غریبم مشکی ترین پرچم برای فطمیه است محزون ترین نوحه نوای فاطمیه است نوای فاطمیه چیه؟ کی باید ناله بزنه راوی میگه امام کاظم داشت ذکر مصیبت های مادر سادات رو می گفت دیدم دو بار فرمود هتک والله حجاب الله یعنی به خدا تو کوچه بنی هاشم حرمت خدا رو شکستن بعد میگه دیدم آقا دو بار ناله زد یا أمَّه یعنی وای مادرم این شبها امام زمان ناله می زنه وای مادرم مشکی ترین پرچم برای فطمیه است محزون ترین نوحه نوای فاطمیه است هر غنچه یاسی بکارم نذر زهراست زیبا ترین اشکی که دارم نذر زهراست به یاد اون شهدایی که سال گذشته فاطمیه ناله می زدن برا مادرشون قبل از همین فاطمیه مثل مادرشون حضرت زهرا مظلومانه به شهادت رسیدن ما چهارده قرن است دائم در عزائیم چهره کبود سیلی در کوچه ها ئیم با یاس ها ما الفتی دیرینه داریم یک فاطمیه داغ ببین سینه داریم ما چهرهایی سوخته در آفتابیم آوارگان بیت الاحزان خرابیم از خودمون نیست این ناله ها اهل بیت علیهم السلام گریه کن فاطمه بودن از اونا یاد گرفتیم گریه برای فاطمه رو ... مگر نبود زکریا ابن آدم وارد اتاق شد دید جواد الائمه خیلی ناراحته دستشو به زمین می زنه به آسمان نگاه می کنه امام رضا اومد صدا زد پسرم بنفسی انت جانم به فدات به چی فکر می کنی؟ عرضه داشت بابا فیما صنع بامی فاطمه... دارم برای مادرم غصه می خورم زبان حال آقا چی بود بابا مگه مادرم هجده سال بیشتر داشت مگه مادرم چه گناهی کرده بود؟ اما والله لاحرقنهما ... یعنی یه روز خودم آتیششون می زنم یعنی چرا مادرم رو بین در ودیوار آتش زدید؟ پیغمبر گریه کن فاطمه است لحظه های آخر اشک امان نمی داد به پیامبر صدا زد یا علی هذه ودیعةُ الله و ودیعةُ رسوله علی این امانت خدا است امانت منه بعد یه جمله ای فرمود یعنی داشت خبر می داد صدا زد یا علی ویلٌ لِمَن ظَلَمَها ویلٌ لِمَن أَحرَقَ بابَها یعنی یا علی یه روزی می رسه در خانه تو آتش می زنن در جای دیگه فرمود کأَنّی بِها و قَد دَخَل الذُّلُّ بَیتَها یعنی گویا دارم تماشا می کنم که فاطمه ام تنها شده و تَستَغیث فلا تُغاث ... یعنی میبینم هرچی زهرا کمک می خواد کسی نیست کمکش کنه امام صادق گریه کن زهرا است فرمود کان دارم تماشا می کنم کأَنی أَنظر إلی قُرطٍ فی أُذُنِها حین نُفِقَت کأن دارم تماشا می کنم گوشواره های مادرم تو گوشش شکست. همه گریه کن فاطمه اند امام مجتبی روضه مادرشون رو خوندن تو اون مجلس خطاب کرد به مغیره فرمود مغیره تو همونی که طوری مادرم رو زدی خون از بدنش جاری شد ... اما از همه جانسوز تر امیرالمومنینه آمد کنار قبر زهرا أری عِلَلَ الدنیا علیَّ کثیرةً زهرا جان خیلی گره ها به کارم افتاده و صاحبَها حتی المماتِ علیلٌ یعنی زهرا جان تا لحظه مرگ آروم نمیشم تا مرگم برسه دلم پر از غم و غصه است اما عرضم رو جمع کنم روضه خوانی امام مجتبی رو برای مادرش عرض کردیم ... پیغمبر... امیر الومنین... اما لایوم کیومک یا ابا عبدالله می دونی کجا حسین روضه مادرش رو خوند همون جایی که نوشتن از شدت جنگ خسته شده دیدن ایستاده داره استراحت می کنه فوقف لیستریح ساعةً یه وقت اون ملعون طوری با سنگ به پیشانی ابی عبدالله زد پیراهن عربی رو بالا زد تا سفیدی سینه حسین نمایان شد همون ملعونی که گلوی علی رو هدف گرفته سینه حسین رو هدف گرفت بعضیا نقل کردن اینجا صدا زد یا رسول الله قتلنی فلان و فلان یعنی یا رسول الله عرضم رو تمام کنم التماس دعا یا رسول الله اگه بین در ودیوار سینه مادرم رو زخمی نمی کردن کسی جرئت نمی کرد سینه من رو با تیر هدف بگیره یه وقت صدا زد بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید. بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰متن روضه حضرت زهرا مجلس چهارم: السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّة ِ أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكِ وَ أَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَنْ جَفَاكِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَنْ آذَاكِ فَقَدْ آذَى رَسُولَ اللَّهِ‏ ص وَ مَنْ وَصَلَكِ‏ فَقَدْ وَصَلَ‏ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللَّهِ ص لِأَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْه‏ وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا یعنی کریمانه کرامت میکند زهرا بیش از پدر‌مادر محبت میکند زهرا از نان شب خرج رعیت میکند زهرا فرمود: و یطعمون الطعام مسکین و یتیم و اسیرا هرکس مقیم خانه اش شد اهل ایمان شد مقداد شد میثم شد و عمار و سلمان شد نه فقط مقداد و عمار و سلمان! از برکتش حتی یهودی هم مسلمان شد لباس زهرا رفت تو خونه اون یهودی دیدن از لباس زهرا نور بلند شده همشون مسلمان شدند از برکت ش حتی یهودی هم مسلمان شد چادر نمازش هم هدایت میکند زهرا توحید دارد میچکد از سقف ایوانش اعجاز بیرون میزند از مطبخ نانش زهرا که جای خود بگویم از کنیزانش ... فضه‌ش پیمبرگونه صحبت میکند زهرا چیزی نمیخواهد در این دنیا برای خود اومدن اعتراض کردن گفتن علی به فاطمه بگو یا شب گریه کن یا روز کاش اینطور می‌گفتند گفتن علی به فاطمه بگویی لقد آذیتنا بکثرة بکائک ما رو داری اذیت می کنی امیرالمومنین اومد خونه زهرا مشغول گریه و ناله است اما نوشتن تا دید علی اومده سکوت کرد امیرالمومنین پیام رو رساند اما زهرا فرمود یا ابالحسن ما اقل مکثی بینهم یعنی به تعبیر من گویا بفرماید علی به مردم بگو زیاد اذیتتون نمیکنم عمر من کوتاهه چیزی نمی خواهد از این دنیا برای خود فیضی دهد همسایه را با ربنای خود پهلویش آزرده ست اما با خدای خود هرشب سر سجاده خلوت میکند زهرا کانت تقوم حتی تتورم قدماها قربون عبادتت بی بی جان ! طوری در نماز نور افشانی می کرد فرموده اند خدای متعال ندا می‌دهد یا ملائکتی انظروا الی أمتی فاطمه ملائکه من ببینید چگونه فاطمه چگونه عبادت می کند کیف ترتعد فرائصها من خیفتی یک عمر در کنج دلش یاد علی دارد تصمیم بر یاری و امداد علی دارد لحظه به لحظه بر لبش ناد علی دارد با ذکر مولایش عبادت میکند زهرا اما چه خبر شد ؟ چطور اجر رسالت پیامبر را دادند؟ روزهای آخر پیغمبر اومد تو مسجد فرمود: ای مردم اگه یه کارگر براتون کار کرد اجرش رو بدید فهمیدن پیغمبر غرضی داره گفتن یا رسول الله منظور شما چیه؟ پیغمبر فرمود به تعبیر من من این همه برای شما زحمت کشیدم اجر من و مزد من محبت این بچه هامه یا رسول الله نبودی ببینی چطور اجر رسالت شما را پرداخت کردند از هرم آتش صورت پروانه میسوزد در پیش چشم کودکان کاشانه میسوزد چون شمع ذره ذره مرد خانه میسوزد اما صبوری در مصیبت میکند زهرا 🔸ادامه در پیام بعدی👇 کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
🔸ادامه روضه حضرت زهرا مجلس چهارم: پا را که داخل میگذارد از در مسجد از ترس میلرزد به خود سرتاسر مسجد محو کلام آتشین اش منبر مسجد با خطبه ای غرا قیامت میکند زهرا مسجد رو به هم ریخت اما برگشت خونه دید امیرالمومنین کنج خونه نشسته عرضه داشت یا ابالحسن اشتملت شملة الجنین علی کنج خونه نشستی از خودت دفاع نمی کنی؟ بعد فرمود علی جان لیتنی مت قبل هنیئتی یعنی علی جان ای کاش میمردم و این روز رو نمیدیدم کاری از دستم بر نمیاد یه بار اینجا آمد مسجد یه بارم اون لحظه ای که گویا بین کوچه به هوش آمد که علی را بردند مسجد وارد مسجد شد گفت مردم اگه علی رها نکنید دوتا تعبیر گفته شده یه تعبیر نقل کردند که فرمود مردم اگه علی رو رها کنید مو پریشان می کنم به تعبیر دیگر نقل کردند گریبانم رو چاک می کنم نفرینتون میکنم سلمان میگه دیدیم پایه های مسجد از را کنده شده عذاب الهی آماده شده خبر آورد از امیرالمومنین بی جان برگرد فرمود سلمان مگر نمی بینی یریدون قتل علی سلمان ما علی علی من صبر یعنی سلمان پهلوم شکستن صبر کردن محسن و کشتن صبر کردم اما دیگه جون علی تحمل ندارم پیغام آورد بی جان علی دستور داده آقا دستور داده همینجا بود همه حرفا رو کنار گذاشت فرمود حالا که علی میگه صبر می کنم اذا اصبر و اسمع و اطیع عرضه بداریم بی بی جان یه شمشیر بالای سر علی نتونستی تحمل کنی دلها بسوزه برا اون خواهری که اومد بالای بلندی همینجا بی بی یه تعبیری دارد در خطبه فدکیه آدمو یاد گودی قتلگاه میندازه فرمود ایها المسلمون أ أغلب علی ارثیه؟!! یعنی آی مسلمونا! آیا شاهدین دارن ارث منو میخورن؟ همین تعبیر روز این بالای گودی قتلگاه فرمود صدا زد: «اما فیکم مسلم» هرچه صدا زد کسی جواب زینب نداد اینجا یه تعبیری داره فرمود لیت السماء أطبقت علی الارض حسینم ای کاش آسمان به زمین می آمد هرچه صدا زد کسی جواب زینب نداد پس با زبان پرگل آن وضعی بتول رو کرد بر مدینه که یا ایها الرسول این کشته فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست. ریان بن شبیب جد ما رو غریب گیر آوردن ریان بن شبیب آبو واسه حبیب دیر آوردن تو شیب گودال زمین گیر شد حسین پیر شد 🔸برای دیدن پاورقی و ارجاعات مفصل این متن به فایل پی دی اف کانال روضه های مکتوب مراجعه شود. کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
حاج‌آقا نصراللهی روضه و مرثیه ۱۹ آذر۱۴۰۱.m4a
4.96M
وقتی مرا در روضه دعوت می کند زهرا ... صوت مجلس چهارم روضه مکتوب حضرت زهرا متن این روضه را اینجا ببینید
روضه شب اول فاطمیه دوم حجت‌الاسلام نصراللهی .m4a
3.52M
◾️روضه‌ و مرثیه شب اول شب‌های فاطمیه دوم ۱۴۰۱ در کوچه ها پیچیده بوی فاطمیه ... صوت مجلس سوم روضه حضرت زهرا
26. روضه شب شهادت حضرت زهرا سال 95.MP3
6.49M
به التماس دعای یتیم های خودت صوت مجلس اول روضه حضرت زهرا
شام شهادت فاطمیه 95 نصرالهی.MP3
3.96M
اگر دردم یکی بودی چه بودی اگر غم اندکی بودی چه بودی ... شام شهادت فاطمیه ۹۵
روضه شب نهم فاطمیه ۱۴۰۱ حجت‌الاسلام نصراللهی .m4a
3.91M
◾️روضه‌ شب نهم فاطمیه دوم شاعران: سیدمحمدمهدی و سیدعلیرضا_شفیعی ▶️ میزبان تو می‌شود ملکوت؟ یا ملائک درآستان تواند؟ لحظه ای که قنوت می‌گیری همه ی شهر میهمان تواند چتر این‌ رحمت الهی را بر سر اهل شهر گستردی با تو همسایه ها چه خوش‌بختند همه را یک به یک دعا کردی @hosenih ماکه همسایه ی تو نه.. اما از ازل زیر سایه ات هستیم در هیاهوی روز محشر هم به نخ چادرتو دل بستیم درس عشق است درس زندگی است بین خانه صفا و سادگی ات چه دفاع مقدسی شده است در دل جبهه ایستادگی ات بهتر از این کدام تقدیر است؟ در دفاع از علی شهید شدن باب شد بعد از آن حماسه ی تو در رکاب ولی شهید شدن نام زهرا میان معرکه ها نقش سربند حاج قاسم هاست دل سردار ما سرای علی، خانه اش وقف روضه ی زهراست سالها بود بانی روضه حال بر سفره ی تو مهمان است حاج قاسم که مرد میدان بود حاج قاسم که مرد میدان است تو علمدار عزت و غیرت کوثری.. کوثری و بی مانند تو شب قدر عالمی زهرا حیف قدر تو را ندانستند ما از آن قدر ناشناسی ها ما از این زخم ها عزاداریم با در خانه ی تو می‌سوزیم با در خانه ی تو می‌باریم آه! بر غربتت شهادت داد ریسمان..شعله...میخ..در...دیوار سر به دیوار غم گذاشت علی تکیه داده ست کوه بر دیوار گوشه ای بچه های تو گریان روضه برپاست کنج خانه ی تو در دل آسمان چه غوغایی است وقت تشییع مخفیانه ی تو آه.. همراه یاس پرپر خود، باغبان را علی به خاک سپرد مثل گنجی که می‌شود پنهان آسمان را علی به خاک سپرد ©شعر به نقل از اشعار آیینی حسینیه کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
علی رو حلال کن، واسه زخم بازوت علی رو حلال کن، واسه درد پهلوت علی رو حلال کن، واسه دست بسته ش نتونست که برداره اون در رو از روت   خدا را چه دیدی، خدا مهربونه چه خوب عاشقارو، به هم می رسونه ولی وای از اونی، که با زور هیزم همه هستی شون و، یه جا می سوزونه سرت چی آوردن؟ زمین خوردی و من زمین گیرم حالا سرت چی آوردن؟ که میگن تمومه دیگه کار زهرا   علی رو حلال کن، به حالت جفا شد علی رو حلال کن، که محسن فدا شد علی رو حلال کن، برای همون روز که پای مغیره به این خونه وا شد بلند شو علمدار علم رو بلند کن؛ بازم پرچم حرم رو بلند کن واسه بچه های که چشم انتظارن؛ میخوان مثل من سر رو شونت بزارن! واسم تکیه گاهی به تو تکیه کردم؛ تو از خیمه رفتی چقدر گریه کردم!
🔰اسماء حضرت زهرا نزد خدای متعال رُوِيَ عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: « لِفَاطِمَةَ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ تِسْعَةُ أَسْمَاءٍ عِنْدَ اَللَّهِ تَعَالَى: فَاطِمَةُ ، وَ اَلصِّدِّيقَةُ ، وَ اَلْمُبَارَكَةُ ، وَ اَلطَّاهِرَةُ ، وَ اَلزَّكِيَّةُ ، وَ اَلرَّاضِيَةُ ، وَ اَلْمَرْضِيَّةُ ، وَ اَلْمُحَدَّثَةُ ، وَ اَلزَّهْرَاءُ»
🔰سه نقل درباره حدیث نفرین حضرت زهرا در مسجد پیامبر صفحه ۱ از ۳ 🔴درباره تصمیم حضرت صدیقه برای نفرین اهل سقیفه سه روایت نقل شده است که در کنار هم گذاشتن این سه نقل تصویر کامل تری از روایت به ما می دهد: 🔸روایت اول: در کتاب المسترشد طبری و مناقب ابن شهر آشوب نقل کرده اند سلمان فارسى رحمه اللَّه گويد: هنگامى كه پس از بيعت سقيفه، على عليه السّلام را به زور از خانه‏اش خارج نموده و نزد ابو بكر مى‏بردند تا بيعت نمايد، حضرت فاطمه عليها السّلام از خانه خارج شد و نزد قبر پدرش رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم آمده و گفت: پسر عموى مرا رها كنيد، به حقّ خداوندى كه محمّد را به حقّ مبعوث كرده، اگر على را رها نكنيد موهاى سرم را پريشان مى‏كنم و پيراهن رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را بر سر مى‏گذارم و شما را نفرين مى‏كنم، به خداوند سوگند كه ناقه صالح در نزد خدا، عزيزتر از فرزندان من نبود. سلمان مى‏گويد: به خداوند سوگند ديدم كه پايه‏هاى ديوار مسجد از جا كنده مى‏شود به طورى كه اگر كسى بخواهد مى‏تواند از آنجا داخل مسجد گردد، پس به نزد حضرت فاطمه عليها السّلام رفتم و به او گفتم: اى سرور و مولاى من! اى بانوى بزرگ! خداوند متعال پدر شما را مبعوث فرمود تا رحمت براى عالميان باشد، پس شما نقمت و عذاب را براى آنها نخواهيد و نفرينشان نكنيد. در اين حال ديدم كه پايه‏ها به جاى خود بازگشتند و از زير آنها چنان گرد و خاكى برخاست كه داخل بينى‏هاى ما شد. 🔹باید توجه داشت که ترجمه ذکر شده ترجمه روایت مناقب است اما همین روایت با تفاوتهایی در کتاب المسترشد طبری نیز نقل شده است که نقل طبری اضافاتی نسبت به نقل مناقب دارد لذا هر دو روایت نقل می شود. 🔹نقل مناقب از اختیار الرجال شیخ طوسی: أَبُو جَعْفَرٍ الطُّوسِيُّ فِي اخْتِيَارِ الرِّجَالِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِ‏ أَنَّهُ لَمَّا اسْتُخْرِجَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع مِنْ مَنْزِلِهِ خَرَجَتْ فَاطِمَةُ حَتَّى انْتَهَتْ إِلَى‏ الْقَبْرِ فَقَالَتْ خَلُّوا عَنِ‏ ابْنِ‏ عَمِّي‏ فَوَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَئِنْ لَمْ تُخَلُّوا عَنْهُ لَأَنْشُرَنَّ شَعْرِي وَ لَأَضَعَنَّ قَمِيصَ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلَى رَأْسِي وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَى اللَّهِ فَمَا نَاقَةُ صَالِحٍ بِأَكْرَمَ عَلَى اللَّهِ مِنْ وُلْدِي قَالَ سَلْمَانُ فَرَأَيْتُ وَ اللَّهِ أَسَاسَ حِيطَانِ الْمَسْجِدِ تَقَلَّعَتْ مِنْ أَسْفَلِهَا حَتَّى لَوْ أَرَادَ رَجُلٌ أَنْ يَنْفُذَ مِنْ تَحْتِهَا نَفَذَ فَدَنَوْتُ مِنْهَا وَ قُلْتُ يَا سَيِّدَتِي وَ مَوْلَاتِي إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ أَبَاكِ رَحْمَةً فَلَا تَكُونِي نَقِمَةً فَرَجَعَتِ الْحِيطَانُ حَتَّى سَطَعَتِ الْغَبَرَةُ مِنْ أَسْفَلِهَا فَدَخَلَتْ فِي خَيَاشِيمِنَا. 🔸نقل المسترشد طبری شیعی (قرن چهارم): وَ رَوَى النُّعْمَانُ الْمَعْرُوفُ بِابْنِ الشَّيْخِ: قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ، عَنْ زُرَارَةَ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (ع)، قَالَ: لَمَّا خَرَجَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٌّ ع مِنْ مَنْزِلِهِ، خَرَجَتْ فَاطِمَةُ (ع) وَالِهَةً! فَمَا بَقِيَتْ امْرَأَةٌ هَاشِمِيَّةٌ إِلَّا خَرَجَتْ مَعَهَا حَتَّى انْتَهَتْ مِنَ الْقَبْرِ فَقَالَتْ: خَلُّوا عَنِ ابْنِ عَمِّي، فَوَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَئِنْ لَمْ تُخَلُّوا عَنْهُ، لَأَنْشُرَنَّ شَعْرِي، وَ لَأَضَعَنَّ قَمِيصَ رَسُولِ اللَّهِ الَّذِي كَانَ عَلَيْهِ حِينَ خَرَجَتْ نَفْسُهُ عَلَى رَأْسِي وَ لَأَخْرُجَنَ‏ إِلَى اللَّهِ، فَمَا صَالِحٌ بِأَكْرَمَ عَلَى اللَّهِ مِنِ ابْنِ عَمِّي، وَ لَا النَّاقَةُ بِأَكْرَمَ عَلَى اللَّهِ مِنِّي، وَ لَا الْفَصِيلُ بِأَكْرَمَ عَلَى اللَّهِ مِنْ وَلَدِي. قَالَ سَلْمَانُ: وَ كُنْتُ قَرِيباً مِنْهَا، فَرَأَيْتُ وَ اللَّهِ‏ حِيطَانَ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) انْقَلَعَتْ مِنْ أَسْفَلِهَا ، حَتَّى لَوْ أَرَادَ الرَّجُلُ أَنْ يَنْفُذَ مِنْ تَحْتِهَا لَنَفَذَ! فَقُلْتُ: يَا سَيِّدَتِي وَ مَوْلَاتِي، إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ أَبَاكِ رَحْمَةً فَلَا تَكُونِي نَقِمَةً، فَرَجَعَتِ الْحِيطَانُ! حَتَّى سَطَعَتِ الْغَبَرَةُ مِنْ أَسْفَلِهَا فَدَخَلَتْ فِي خَيَاشِيمِنَا . 🔹در نقل طبری این عبارات اضافه نقل شده است: 1. تعبیر والهه برای حضرت زهرا 2. جمله: فَمَا «بَقِيَتْ امْرَأَةٌ هَاشِمِيَّةٌ إِلَّا خَرَجَتْ مَعَهَا» 3. جمله: «الَّذِي كَانَ عَلَيْهِ حِينَ خَرَجَتْ نَفْسُهُ» 4. تعبیر «وَ لَأَخْرُجَنَ‏ إِلَى اللَّهِ» به جای لاصرخن در نقل مناقب ادامه در پیام بعد کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
🔰سه نقل در مورد حدیث نفرین حضرت زهرا صفحه ۲ از ۳: 5. جمله: «فَمَا صَالِحٌ بِأَكْرَمَ عَلَى اللَّهِ مِنِ ابْنِ عَمِّي، وَ لَا النَّاقَةُ بِأَكْرَمَ عَلَى اللَّهِ مِنِّي، وَ لَا الْفَصِيلُ بِأَكْرَمَ عَلَى اللَّهِ مِنْ وَلَدِي.» با جمله مناقب :« فَمَا نَاقَةُ صَالِحٍ بِأَكْرَمَ عَلَى اللَّهِ مِنْ وُلْدِي» تفاوت دارد. 🔸نقل سوم از تفسیر عیاشی: در نقل دیگر در تفسیر عیاشی روایت به این صورت مطرح شده است: سپس عمر در را، که از شاخه خرما ساخته شده بود با پایش کوبید و آن را شکست، سپس داخل شدند و پیراهن علی - علیه السلام - را گرفتند و او را از خانه بیرون آوردند. فاطمه - علیها السلام - بیرون آمد و فرمود: ای ابوبکر! آیا می‌خواهی مرا بیوه کنی؟ به خدا سوگند اگر او را رها نکنی، موهایم را بیرون می‌ریزم و پیراهن خود را پاره می‌کنم و بر سر قبر پدرم می‌آیم و به سوی پروردگارم ناله بر می‌آورم. فاطمه - سلام الله علیها - دست حسن و حسین - علیهما السلام - را گرفت و به سمت قبر پیامبر - صلی الله علیه و آله - راه افتاد. علی - علیه السلام - به سلمان گفت: دختر محمد را دریاب؛ به خدا سوگند اگر موهایش را بیرون بریزد و پیراهن خود را پاره کند و بر سر قبر پدرش برود و به سوی پروردگارش ناله برآورد، می‌بینم که دو طرف مدینه بر هم قرار می‌گیرند [مدینه زیر و رو می‌شود] و در اندک زمانی زمین، مدینه را [به همراه کسانی که در آن هستند] خواهد بلعید. سلمان - رضی الله عنه - خود را به ایشان رساند و عرض کرد: ای دختر محمد! خداوند پدرت را برای رحمت مبعوث نموده است، برگردید. فاطمه گفت: می‌خواهند علی را بکشند، نمی شود بر جان علی صبر کرد، پس بگذار بر سر قبر پدرم بروم و موهایم را بیرون بریزم و پیراهنم را پاره کنم و به سوی پروردگارم ناله برآورم. سلمان گفت: من می‌ترسم که زمین مدینه را در خود فرو برد، علی مرا پیش شما فرستاده و به شما امر می‌کند که به خاطر او به خانه اتان برگردید و از این کار منصرف شوید. فاطمه گفت: پس بر می‌گردم و صبر می‌کنم و به امر ایشان گوش می‌کنم و از ایشان اطاعت می‌کنم. 🔹متن تفسیر عیاشی: فضرب عمر الباب برجله فكسره و كان من سعف‏ ثم دخلوا فأخرجوا عليا ع ملببا فخرجت فاطمة ع فقالت: يا با بكر أ تريد أن ترملني من زوجي‏ و الله لئن لم تكف عنه لأنشرن شعري- و لأشقن جيبي و لآتين قبر أبي و لأصيحن‏ إلى ربي، فأخذت بيد الحسن و الحسين ع، و خرجت تريد قبر النبي ص فقال علي ع لسلمان: أدرك ابنة محمد فإني أرى جنبتي المدينة تكفيان، و الله إن نشرت شعرها و شقت جيبها- و أتت قبر أبيها و صاحت إلى ربها- لا يناظر بالمدينة أن يخسف بها [و بمن فيها] فأدركها سلمان رضي الله عنه. فقال: يا بنت محمد إن الله إنما بعث أباك رحمة فارجعي، فقالت: يا سلمان يريدون‏ قتل‏ علي‏ ما على علي صبر- فدعني حتى آتي قبر أبي فأنشر شعري- و أشق جيبي و أصيح إلى ربي، فقال سلمان: إني أخاف أن تخسف بالمدينة، و علي بعثني إليك- و يأمرك أن ترجعي إلى بيتك و تنصرفي، فقالت: إذا أرجع و أصبر و أسمع له و أطيع. 🔸نقل تفسیر عیاشی نیز علاوه بر نقل مناقب این نکات را دارد: 1. و لأشقن جيبي و لآتين قبر أبي 2. فأخذت بيد الحسن و الحسين ع 3. در نقل مناقب و المسترشد جملات حضرت زهرا در کنار قبر پیامبر فرموده شده است اما در نقل عیاشی این جملات قبل از راه افتادن حضرت به سمت قبر نقل شده است.] 4. دستور امیرالمومنین به سلمان در مورد بازگرداندن حضرت 5. پاسخ حضرت زهرا به سلمان در دو مرحله ✅در نتیجه می توان با مجموع نقل مناقب و المسترشد و عیاشی این عبارت را تکمیل کرد: «سپس عمر در را، که از شاخه خرما ساخته شده بود با پایش کوبید و آن را شکست، سپس داخل شدند و پیراهن علی - علیه السلام - را گرفتند و او را کشان کشان خانه بیرون آوردند. فاطمه - سلام الله علیها - دست حسن و حسین - علیهما السلام - را گرفت و [به تعبیر المسترشد در حالی که واله و حیران بود] به سمت قبر پیامبر - صلی الله علیه و آله - راه افتاد. [المسترشد: تمام زنان بنی هاشم نیز همراه با فاطمه بیرون آمدند] تا به نزدیکی قبر رسید و فرمود: ای ابوبکر! آیا می‌خواهی مرا بیوه کنی؟ به خدا سوگند اگر علی را رها نکنی، موهایم را بیرون می‌ریزم و پیراهن خود را چاک می دهم و بر سر قبر پدرم می‌آیم [المسترشد: و پیراهنی که هنگام مرگ بر تن رسول خدا بود بر سر می اندازم] و به سوی پروردگارم ناله بر می‌آورم. [المسترشد: به راستی که نه صالح نزد خدا از پسرعموی من گرامی تر است و نه ناقه او از من و نه شیرخوار آن از فرزندان من] [مناقب: سلمان مى‏گويد: به خداوند سوگند ديدم كه پايه‏هاى ديوار مسجد از جا كنده مى‏شود به طورى كه اگر كسى بخواهد مى‏تواند از آنجا داخل مسجد گردد.] ادامه در پیام بعد کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
ادامه از پیام قبل صفحه ۳ از ۳ علی - علیه السلام - به سلمان گفت: دختر محمد را دریاب؛ به خدا سوگند اگر موهایش را بیرون بریزد و پیراهن خود را چاک دهد و بر سر قبر پدرش برود و به سوی پروردگارش ناله برآورد، می‌بینم که دو طرف مدینه بر هم قرار می‌گیرند [مدینه زیر و رو می‌شود] و در اندک زمانی زمین، مدینه را [به همراه کسانی که در آن هستند] خواهد بلعید. سلمان - رضوان الله علیه - خود را به ایشان رساند و عرض کرد: ای دختر محمد! خداوند پدرت را برای رحمت مبعوث نموده است، برگردید. فاطمه گفت: می‌خواهند علی را بکشند، نمی شود بر جان علی صبر کرد، سلمان گفت: علی مرا پیش شما فرستاده و به شما امر می‌کند که به خاطر او به خانه برگردید و از این کار منصرف شوید. فاطمه گفت: پس [اکنون که دستور از جانب علی است] بر می‌گردم و صبر می‌کنم و امر او را می پذیرم و از ایشان اطاعت می‌کنم. 🔹نقل دیگر از کتاب الکوکب الدری در کتاب الکوکب الدری که در عصر ما نوشته شده است نقل دیگری آمده است: فقالت (عليها السلام): ويلهم يا سلمان، يريدون أن يؤتموا ولدىّ الحسنين! فو اللّه يا سلمان، لا اخلّى باب المسجد حتّى أرى ابن عمّى سالما بعينى. فرجع سلمان الى علىّ (عليه السلام) فأخبره بمقالة فاطمة، فقام علىّ و خرج من المسجد، فلمّا رأته انكبّت على كتفيه و هى تقول: روحى لروحك الفداء، و نفسى لنفسك الوقاء يا أبا الحسن، ان كنت فى خير كنت معك، و ان كنت فى شرّ كنت معك. فبكيا جميعا صلوات اللّه عليهما. کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
روایتی زیبا از امام حسین علیه السلام: اگر صد فرزند نیز می داشتم دوست داشتم بر آنها نامی جز «علی» نگذارم. «لو ولد لي مائة لاحببت أن لا أسمي أحدا منهم إلا عليا.» متن: باب استحباب التسمية بعلي محمد بن يعقوب ، عن محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد ، عن البرقي ، عن عبد الرحمن بن محمد العرزمي قال : استعمل معاوية مروان بن الحكم على المدينة وأمره أن يفرض لشباب قريش ، ففرض لهم ، فقال علي بن الحسين علیهما السلام : فأتيته فقال : ما اسمك؟ فقلت : علي بن الحسين ، فقال : ما اسم أخيك؟ فقلت : علي ، فقال : علي وعلي ، ما يريد أبوك أن يدع أحدا من ولده إلا سماه عليا؟! ثم فرض لي ، فرجعت إلى أبي فأخبرته ، فقال : ويلي على ابن الزرقاء دباغة الادم ، لو ولد لي مائة لاحببت أن لا أسمي أحدا منهم إلا عليا. https://lib.eshia.ir/27038/14/395 کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
روایتی زیبا از امام صادق (علیه السلام) هنگامی که شنیدند راوی نام پسر خویش را محمد نهاده است. جانم، فرزندانم، خانواده ام، پدر و مادرم و همه جهانیان همگی به فدای رسول خدا «صلی الله علیه و آله» وعن محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد ، عن محمد بن سنان ، عن أبي هارون مولى آل جعدة قال : كنت جليسا لابي عبدالله 7 بالمدينة ففقدني أياما ، ثم إني جئت إليه فقال : لم أرك منذ أيام يا أبا هارون؟! فقلت : ولد لي غلام ، فقال : بارك الله لك ، فما سميته؟ قلت : سميته محمدا ، فأقبل بخده نحو الارض وهو يقول : محمّد محمّد محمّد ، حتّى كاد يلصق خده بالارض ، ثم قال : بنفسي وبولدي وبأهلي وبأبوي وبأهل الارض كلهم جميعا الفداء لرسول الله  ، لا تسبه ، ولا تضربه ، ولا تسئ إليه ، واعلم أنه ليس في الارض دار فيها اسم محمد إلا وهي تقدس كل يوم کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
ندبه خوانی ام البنین و گریه افتادن مروان و از امام محمد باقر و امام جعفر صادق عليهما السّلام روايت كرده‏اند كه مادر عباس و جعفر و عثمان و عبد اللّه (1) اولاد أمير المؤمنين عليه السّلام كه در صحراى كربلا شهيد شدند، أم البنين دختر حزام كلابيّه بود. چون در مدينه خبر شهادت آن بزرگواران به او رسيد، هر روز به قبرستان بقيع مى‏رفت و بر فرزندان شهيد خود نوحه و ندبه مى‏كرد و اهل مدينه به صداى گريه و نوحه او مى‏گريستند. حتى مروان با آن شقاوت و عداوت كه با اهل بيت رسالت داشت، از ندبه او بى‏تاب مى‏شد و مى‏گريست. مجلسي، جلاء العيون،/ موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏9 ؛ ص556 کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
🔰مجلس پنجم روضه کوتاه حضرت عباس: معالی السبطین به نقلی از شیخ کاظم ازری که از بهترین شعراء عرب بوده است نقل می کند که وی هنگامی که در شعر خود اینگونه سرود : «روزی که هدایت (یعنی امام حسین) به عباس پناه می برد» از سخن باز ایستاد و به فکر فرو رفت که آیا این سخن با مقام امام مناسب است یا نه؟ ولی در عالم رویا دید که امام حسین علیه السلام به وی فرمود چه خوب گفتی و زیبا سرودی ! آری من در روز عاشورا به عباس پناه می بردم بیت خود را نیز اینگونه کامل کن! :«در حالیکه خورشید از تیرگی غبار و دود نقاب زده بود.» معنای کامل بیت اینگونه می شود: روزی که امام حسین به عباس پناه برد در حالیکه خورشید نقابی غبار و دود بر صورت زده بود. 🔸اما سخن اینجاست که امام حسین علیه السلام چگونه به عباس پناه برده است؟ شاید بتوان گفت که در سه مقام چنین شد: نخست آنجا که ابی عبدالله به بالین شهدا در وسط میدان می رفت خیمه های خود را به عباس می سپرد دوم: آنجا که عباس اصرار بر رفتن به میدان شهادت داشت ابا عبدالله از او خواست که اول برای طفلان من کمی آب بیاور نوشته اند عباس به ناگاه شنید صدای العطش طفلان حسین بلند است. سوم: آن هنگام که ابی عبد الله کنار پیکر عباس رسید زبان حال ایشان این بود که برادر جان بلند شو و از پردگیان عصمت و عفاف محافظت فرما بلندشود علمدار علم رو بلند کن بازم پرچم این حرم رو بلند کن بازم تکیه گاهی به تو تکیه کردم تا از خیمه رفتی چقدر گریه کردم جواب رباب و چی میدی ابالفضل مگه گریه هاشو ندیدی اباالفضل متن: قال في منتخب التّواريخ: حدّث الشّيخ الجليل الحاجّ ملّا عليّ التّبريزيّ قال: سمعت من بعض أفاضل علماء العرب إنّ الأزريّ لمّا قال: (يوم أبو الفضل استجار به‏ الهدى‏) و معناه: إنّ يوم عاشوراء يوم استجار الحسين عليه السّلام بأخيه العبّاس. توقّف في ذلك، و تخيّل إنّ هذا المصراع من البيت لعلّه غير مقبول عند الحسين عليه السّلام، و لذا توقّف في مصراعه الآخر و ما أتمّ البيت، فنام و رأى الحسين عليه السّلام في منامه و قال عليه السّلام له: و لنعم ما قلت، و لقد أحسنت، و أجدت، نعم، لقد استجرت بالعبّاس يوم عاشوراء، و تممّه، و قل بعده (و الشّمس من كدر العجاج لثامها) يعني استجرت به حين أنّ الأرض و السّماء أغبرت من كثرة العجاج و الغبار حتّى كأنّ الشّمس تلثّمت و تنقّبت بالعجاج‏ موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏4 ؛ ص263 به نقل از معالی السبطین همچنین ر،ک: فرسان الهيجاء نویسنده : المحلاتي، الشيخ ذبيح الله جلد : 1 صفحه : 251 کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub