eitaa logo
متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
7.6هزار دنبال‌کننده
76 عکس
73 ویدیو
115 فایل
فهرست های «روضه های مکتوب» به پیام های این کانال ارجاع داده می شود همچنین صوت روضه ها و ... راه ارتباط: @Yazahra1357 روضه های مکتوب: https://eitaa.com/rozehayemaktoub منبر: از شرح بی نهایت https://eitaa.com/azsharhebinahayat تبادل و تبلیغ نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
ذکر مصیبت حضرت زینب (سلام الله علیها) در آدرس ذیل دوازده مجلس روضه کوتاه زینب کبری را در آدرس ذیل و پیام های بعد از آن مشاهده فرمایید: دوازده مجلس روضه کوتاه خانم زینب کبری (سلام الله علیها ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار) همچنین برای مشاهده ارجاعات سندی فایل پی دی اف را ببینید: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/795 کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
مجلس ۱۷: روضه شام غریبان ۱۴۰۳ اللهم ان هذا يوم تبركت به بن اميه وابن اكله الاكباد وهذا يوم فرحت به ال زياد وال مروان بقتلهم الحسين چه خبره امشب؟ شب‌های محرم روضه خون نمی‌خواد مین که به این پرچم‌های سیاه نگاه کنی این‌ها پرچم‌های اباعبداللهه خیمه‌ها می‌سوزد و شمع شب تارم شده در شب بیماریم آتش پرستارم شده بریم کنار گودال قتلگاه همه با هم سلام بدیم السلام علیک یا ابا عبدالله... بگذارید كنار بدنش گریه كنم چرا تازیانه می زنید ... بر تن زخمیِ بی پیرهنش گریه كنم تا كه سر داشت نشد خون سرش پاك كنم بگذارید به زخم بدنش گریه كنم چه غریبانه فغان كرد مرا آب دهید بگذارید به سوز سخنش گریه كنم چه خبره امشب کربلا فقط همین که تصور کنی دیگه نمی‌تونی آروم بشینی امشب از یه طرف زینب کبری یه مشت زن و بچه رو داره جمع می‌کنه تو بیابونا حدیثی هست که خیلی عجیبه درباره عصر عاشورا که کمتر گفته شده وقتی امیرالمومنین توصیف می‌کنه اوضاع عصر عاشورا را برای زینب میگن زینب اومد مقابل امیرالمومنین عرض کرد بابا ام ایمن یک خبری به من داده آیا راسته یا نه؟ امیرالمومنین شروع کرد با زینب صحبت کردن صبرا صبرا دخترم صبر کن نکته اینجاست که می‌فرماید دخترم یه روزی می‌رسه که تخافون ان يتخطفكم الناس يعني یه روزی می‌رسه که می‌ترسید بچه‌هاتونو مردم بدزدند و بربایند این بچه‌ها همینطور تو بیابان پخش شده بودن ه مشت دختر بی‌پناه پیکر قطعه قطعه شهدا تو خیمه افتاده پیکر اربا اربا علی اکبر پیکر قاسم پیکر عباس با دستای بریده گوشه علقمه افتاده پیکر ابی عبدالله با عبدالله بن حسن گوشه قتلگاه افتاده هر کدام از این خانم‌ها و بانوان حرم یه جور ناله دارن نمی‌دونم امشب به این زن و بچه آب دادن یا نه اگر آب داده باشن رباب یه ناله جدید داره آب که می‌خوره دوباره شیر برمی‌گرده به سینه‌اش کجا خفتی کجا گنجینه من بیا بیرون ز خاک آیینه من از آن ساعت که آب آزاد گشته کمی شیر آمده در سینه من به کمک عمه جونت بچه ها رو خابوندم توسخت ترین شام غریبان عالم دنبال تو می گردم گل نازم کجایی گل نازم صدا کن منو بازم بیا تا برات از دستام گهواره بسازم لالایی لالایی یعنی الان کجایی لالایی لالایی کجای کربلایی لالایی لالایی نکنه رو نیزه هایی اما شب شام غریبانه کمی روضه جد غریب امام زمانو بخونیم و گریه کنیم شب یازدهم بگذارید کنار بدنش گریه کنم بر تن زخمیِ بی پیرهنش گریه کنم تا که سر داشت نشد خون سرش پاک کنم بگذارید به زخم بدنش گریه کنم چه غریبانه فغان کرد مرا آب دهید بگذارید به سوز سخنش گریه کنم بگذارید گلم را که فتاده است به خاک کنم از چادر مادر کفنش گریه کنم ساربانان مزنیدم به خدا خواهم رفت اندکی صبر کنار بدنش گریه کنم غروب بود و تنی چاک چاک در صحرا غروب بود و تنی روی خاک در صحرا غروب بود و روان خونِ پاک در صحرا غروب بود و شبی ترسناک در صحرا غروب بود و زمان هجوم و غارت بود غروب بود و شب اول اسارت بود چقدر روضه‌ی جانکاه کربلا دارد چقدر داغ جگرسوز نینوا دارد رسیده دشمن و چشمش مگر حیا دارد برای روضه‌ی زینب بمیر، جا دارد غروب بود و مقاتل که روضه خوان بودند محارم حرمش بین ناکسان بودند مثل امروز عصر یه وقت طبق آنچه مرحوم آیت الله عظمی بهجت فرمودند تا زینب آمد مقابل گودی قتلگاه ابی عبدالله با چشم اشاره کرد که خواهرم برگرد نمی‌خوام تو منو زیر خنجر شمر نبینی حالا زینب برگشته تو خیمه منتظرته تا ببینه چی میشه دل تو دل زینب نیست ز طرفی باید بچه‌ها رو آروم کنه از طرف خودش از همه بیشتر نگرانه اما یه وقت ببینه زمین کربلا داره می‌لرزه شاید پرده خیمه رو کنار بزنه ببینه سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب به همین هم اکتفا نکردن دیدن ۱۰ نفر اسبهاشونو آماده کردند همه اولاد حرام بر پیکر عزیز زهرا ... یه وقت زینب کبری بیاد کنار این بدن قطعه قطعه نمی‌دونم شاید زبان حال باشه گویا دیگه این بدن قطعه قطعه را نمی‌شناسه یه وقت یه ناله‌ای بلند شه أُخی سکینه خاتون از راه برسه شاید او هم صدا بزنه عمتی هذاا نعش من نوشتن اومد پیکر غرق خون بابا رو در آغوش گرفت ا نمی‌دونم آیا از تازیانه‌هایی بود که به او زدند یا از شدت تنهایی و مصیبت بابا یه وقت از هوش رفت عرض آخرم همین دو بیت سیدالشهدا باشه که میگن یه وقت ببین از گلوی بریده ناله بلند شد شيعتي مهما شربتم ماء عذب فاذكروني او سمعتم بغريب او شهيد فاندبوني اي حسين جان ... شعر غروب از محسن_ناصحی ادامه شعر: بگذارید گلم را كه فتاده است به خاك كنم از چادر مادر كفنش گریه كنم ساربانان مزنیدم به خدا خواهم رفت اندكی صبر كنار بدنش گریه كنم شعر بگذارید از سید محمد جوادی صوت روضه: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/2030