متن روضه امام مجتبی (علیه السلام)
السلام علیک یا ابا محمد ایها المجتبی یابن رسول الله
ای سلام خدا به جان و تنت
ای همه حُسن در رخ حَسنت
تو سپهر و ستاره زخم دلت
تو چراغی و داغ، انجمنت
پیکرت همچو شمع سوخته ای
آب شد در درون پیرهنت
پاره های جگر برون می ریخت
با دل پاره پاره از دهنت
ماهی بحر بر تو می گرید
که غریبی هماره در وطنت
جگر اهل بیت می سوزد
تا قیامت به یاد سوختنت
گه جفا در جواب مهر و وفا
گاه دشنام پاسخ سخنت
عوض آب، زهر کینه به کام
جای گل، ریخت تیر بر بدنت
تیرها بر تو گریه می کردند
اشکشان بود جاری از کفنت
باور هیچ کس نبود نبود
که جسارت شود چنین به تنت
تیر دشمن به زخم تازه تو
گشت شرمنده از جنازه تو
رسول خدا فرمود هر کس برا حسنم گریه کنه روز قیامت چشمش نابینا نمیشه هر دلی برا حسن محزون بشه اون دل روز قیامت اندوهگین نمیشه هر پایی بره تا بقیع برا زیارت حسن اون پا روی پل صراط نمی لغزه
ایام شهادت آقا امام مجتبی علیه السلامه
دلها رو روانه کنیم مدینه کنار قبر مطهر و حرم مظلوم بقیع
آقاجانم
ای مه و آفتاب زوّارت
ای همه خلق سر به دیوارت
جگر سوخته چراغ بقیع
چشم ها جای پای زوّارت
فرمود روز قیامت فاطمه زهرا وارد محشر میشه به شانه راستش پیراهن حسن رو انداخته در حالی که آغشته به زهره بر شانه چپش پیراهن خونی حسینه
فریاد میزنه رب احکم بینی و بین قاتلی ولدی
دلها رو ببریم کنار بستر بیماری حسن
خیلی این آقا نزد فاطمه مقام داره
خیلی پیش رسول خدا مقام داره
آخه حسن شاهد غم های مادره مثل همین روزا بود شاید مثل امشبی یا فردایی بود راوی میگه داشتم با امام مجتبی سخن می گفتم یه وقت دیدم داره از گوشه لبهاش خون می چکه
آخه بارها امام حسن رو مسموم کردن هر بار می رفت کنار قبر پیغمبر شفا می گرفت
اما نمی دونم این زهر آخری چه زهری بود
شاید زینب کبرا تشتی رو آورد
گفت دوباره برادرم زهر رو پس میزنه
اما بمیرم یه وقت نگاه کنه ببینه پاره های جگر امام مجتبی ...
ابی عبدالله نشسته بود کنار برادر گریه می کرد
همه عالم برا حسین روضه می خوانن رسول خدا فاطمه زهرا همه برا حسین روضه خوندن
اما این آقا این قدر غریبه
حسین نشست کنار قبر برادر شروع کرد روضه خواندن
داداش
أ أدهن رأسی أم أطیب محاسنی و رأسک معفور و أنت سلیب
بکائی طویل و الدموع غزیرة و أنت بعید و المزار قریب
بعد یه جمله ای گفت صدا زد داداش غارت زده اون نیست که مالشو ببرن غارت زده اونیه که برادری مثل تو رو از دست بده
غارت زده منم که کنارت نشسته ام
غارت زده منم که ز داغت شکسته ام
غارت زده منم که تو را خاک می کنم
تابوت را ز خون تنت پاک می کنم
چرا؟
آخه یه وقت دیدن تیر انداز ایستادن شروع کردن بدن مطهر امام مجتبی رو تیر باران کردن
«و #شهید_فوق_الجنازة_قد_شکت_اکفانه_بالسهام»
غارت زده منم چه کنم با جنازه ات
ای وای ریخته به زمین خون تازه ات
دید برادر داره گریه می کنه صدا زد حسین جان چرا گریه می کنی فرمود برا غریبی شما
فرمود حسین جان منو ببا یه زهر می کشن و لکن لا یوم کیومک یا ابا عبد الله
إزدلف إلیک ثلاثون ألف رجل سی هزار دور و بر تو رو میگیرن ... حسین ... .
اما عرضه بداریم حسین جان اینجا یه برادر از دست دادی فرمودی دیگه محاسنم رو آراسته نمی کنم دیگه سرم رو آراسته نمی کنم
اما اینجا چند برادر کنار شمان علی اکبر دیگران همه هستن
اما امان از اون لحظه ای که از کنار نهر علقمه یه صدا بشنوی یا اخا ادرک اخاک
یه وقت حسین دور وبرش نگاه کنه دست به کمر بگیره ناله بزنه الان انکسر ظهری
صلی الله علیکم یا اهل بیت النبوه
🔸برای دیدن منابع، متن عربی و پاورقی ها فایل پی دی اف را از کانال روضه های مکتوب دانلود کنید
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
کانال شعر و متن:
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb