نوحوا علی الحسین که این کار فاطمه است
این اشک دیده ها همگی یار فاطمه است
نوحوا علی الحسین که جدم غریب بود
گودال قتلگاه پُر از بوی سیب بود
@hosenih
نوحوا علی الحسین که لب تشنه جان سپُرد
بیش از هزار و نهصد و پنجاه ضربه خورد
نوحوا علی الحسین درخاک وخون نشست
هرکه رسید دربدنش نیزه را شکست
نوحوا علی الحسین که مویش کشیده شد
جان داشت جدِ من که گلویش بریده شد
نوحوا علی الحسین که در بین ازدحام
با ضربهی دوازدهم کار شد تمام
نوحوا علی الحسین که ذبحش حرام بود
چشمان او هنوز به سوی خیام بود
نوحوا علی الحسین که می دید خواهرش
تاراج می شود همه هستش برابرش
@hosenih
نوحوا علی الحسین که باصورتی کبود
چشم ِ سرِ بریده ی او باز مانده بود
نوحوا علی الحسین که با ضجر کُشتَنَش
چیزی نمانده بود ز رگ های گردنش
شاعر: #قاسم_نعمتی
🔰مطالب شهادت امام صادق (علیه السلام)
متن روضه امام صادق (علیه السلام)
فایل پی دی اف روضه امام صادق (علیه السلام) به همراه ارجاع به متن مقتل
صوت روضه امام صادق (علیه السلام)
شعر گریز از روضه امام صادق (علیه السلام)
از آنجا که آن حضرت بانی روضه حضرت زهرا و سیدالشهدا هستند شایسته است در روضه آن حضرت به روایاتی که از آن حضرت در مقتل سید الشهدا (علیه السلام) وارد شده است اشاره شود:
مقتل سیدالشهدا به نقل امام صادق (علیه السلام)
فراز سخنرانی سیدالشهدا به نقل امام صادق (علیه السلام)
فراز سخن گفتن ام کلثوم با پیامبر در کنار گودال قتلگاه به نقل امام صادق (علیه السلام)
۱۵ روایت از امام صادق علیه السلام درباره گریستن درباره سیدالشهدا
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
5⃣1⃣ روایت امام صادق (علیه السلام) در فضیلت گریستن بر سید الشهدا
1⃣ ابوعماره نوحه سرا گوید: امام صادق (علیهالسلام) به من فرمود: ای اباعماره؛ شعری در سوگ حسین (علیهالسلام) برایم بخوان. من خواندم و حضرت گریست. باز خواندم و آن حضرت گریست، و باز خواندم و باز امام گریست. به خدا قسم، پیوسته شعر میخواندم [و آن حضرت میگریست]، تا آنکه از اندرون خانه صدای گریه شنیدم. در این هنگام امام فرمود: «ای اباعماره؛ هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و پنجاه نفر را بگریاند، بهشت پاداش اوست،
و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و چهل نفر را بگریاند، بهشت اجر اوست،
و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و سی نفر را بگریاند، بهشت برای اوست،
و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و بیست تن را بگریاند، بهشت از آن اوست،
و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و ده نفر را بگریاند، بهشت برای اوست،
و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و یک نفر را بگریاند، بهشت برای اوست،
و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و خود بگرید، بهشت از آن اوست،
و هرکس در عزای حسین شعری بخواند و تباکی کند، بهشت از برای اوست».
(عن ابی عمارة المنشد، عن ابی عبدالله قال: قال لی: یا ابا عمارة انشدنی فی الحسین قال: فانشدته، ثم انشدته فبکی، قال فوالله ما زلت انشده و یبکی حتی سمعت البکاء من الدار، فقال لی: یا ابا عماره!
من انشد فی الحسین شعرا فابکی خمسین فله الجنة
و من انشد فی الحسین شعرا فابکی اربعین فله الجنة
و من انشد فی الحسین شعرا فابکی ثلاثین فلة الجنة
و من انشد فی الحسین شعرا فابکی عشرین فله الجنة
و من انشد فی الحسین شعرا فابکی عشرة فله الجنة
و من انشد فی الحسین شعرا فابکی واحدا فله الجنة
و من انشد فی الحسین شعرا فبکی فله الجنة
و من انشد فی الحسین شعرا فتباکی فله الجنه)
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
ای ابا هارون شعری از حسین برایم بخوان همانطور که بین خودتان می خوانید
خدای متعال به کمتر از بهشت برای او راضی نمیشود.
روایات امام صادق (علیه السلام) در فضیلت گریستن بر سید الشهدا
2⃣ ابوهارون مکفوف («مکفوف» به معنای نابیناست و چون وی نابینا بوده، به این نام شهرت داشته است.) روایت میکند که امام صادق (علیهالسلام) فرمود: ای اباهارون
شعری از حسین برایم بخوان!
شعری خواندم
فرمود: همانطور که بین خودتان می خوانید یعنی با سوز و احساس!
پس خواندم:
از کنار پیکر حسین رد شو و به آن بدن پاک بگو ...
آقا گریست و فرمود بیشتر بخوان
قصیده دیگری خواندم و آقا گریست و صدای گریه از پشت پرده نیز شنیده شد.
پس از خواندن شعر، امام فرمود: ای اباهارون هرکه درباره حسین شعری بخواند و گریه کند و ده نفر را بگریاند برای آنان بهشت واجب خواهد شد. و هرکه درباره حسین شعری بخواند و گریه کند و یک نفر را بگریاند برای آن دو بهشت واجب خواهد شد و هرکس که نزد او از حسین (علیهالسلام) یاد شود و به اندازه بال مگسی از چشمانش اشک جاری شود، ثواب او بر عهده خدای عزوجل است و خدای متعال به کمتر از بهشت برای او راضی نمیشود.
عن أبى هارون المكفوف قال: قال لى أبو عبد اللّه (عليه السلام): يا أبا هارون أنشدنى فى الحسين (عليه السلام) فأنشدته قال: فقال لى: أنشدنى كما تنشدون يعنى بالرّقة، قال: فأنشدته:
امرر على جدث الحسين * * * فقل لأعظمه الزّكية
قال: فبكى ثمّ قال: زدنى، فأنشدته القصيدة الاخرى، قال: فبكى و سمعت البكاء من خلف الستر قال: فلمّا فرغت، قال: يا أبا هارون من أنشد فى الحسين (عليه السلام) شعرا فبكى و أبكى عشرة كتبت لهم الجنّة، و من أنشد فى الحسين (عليه السلام) شعرا فبكى و أبكى واحدا كتبت لهما الجنّة، و من ذكر الحسين (عليه السلام) عنده فخرج من عينيه مقدار جناح ذبابة كان ثوابه على اللّه عزّ و جلّ و لم يرض له بدون الجنّة
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
اگر قطرهای از آن در جهنم بیفتد، گرمای جهنم را از بین میبرد تا آنجا که دیگر برای آن حرارتی باقی نمیماند....
روایات امام صادق (علیه السلام) در فضیلت گریستن بر سید الشهدا
3⃣ روایت مسمع بن عبدالملک
[[|مسمع بن عبدالملک بصری]] روایت میکند که امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «(ای مسمع) آیا مصائب حسین را یاد میکنی»؟ عرض کردم: «آری».
فرمود: «آیا بیتابی (و گریه) میکنی؟ عرض کردم: «بلی به خدا قسم طوری گریه میکنیم که اهل و عیالم اثر آن را در [سیمای] من مشاهده میکنند، و از خوراک امتناع میکنم؛ چندان که اثر گرسنگی در صورتم مشاهده میشود.
حضرت فرمود: «رحمت خداوند بر اشکهای تو؛ آگاه باش که تو از گریه کنندگان بر ما محسوب میشوی و از کسانی هستی که در شادی ما شاد، و در حزن ما محزون، و در هنگام ترس ما ترسان، و در زمان ایمنی ما، ایمن هستند. هنگام مرگ خواهی دید که پدران من نزد تو حاضر شده، سفارش تو را به ملک الموت میکنند و ] از این بالاتر آنکه [ تو را [به بهشت] بشارت میدهند و ملکالموت از هر مادر مهربان بیشتر به تو مهربانی کند.
[تا آنکه فرمود:] هیچ کس به خاطر دلسوزی به ما و به سبب مصائبی که بر ما وارد شده، گریه نمیکند، مگر آنکه قبل از آمدن اشک از چشمش، خدا او را رحمت میکند. پس وقتی اشکها بر گونه اش جاری شد، اگر قطرهای از آن در جهنم بیفتد، گرمای جهنم را از بین میبرد تا آنجا که دیگر برای آن حرارتی باقی نمیماند.... هیچ چشمی برای ما گریه نمیکند، مگر آنکه از نعمت نظر کردن به [حوض] کوثر بهره مند میشود و با کسانی که ما را دوست دارند، از آن سیراب میشود.
(عن مسمع بن عبد الملک کردین البصری (فی حدیث)، قال: قال لی آبو عبدالله : افما تذکر ما صنع به [یعنی بالحسین] ؟ قلت: نعم، قال: فتجزع؟ قلت: ای والله، واستعبر لذلک حتی یری اهلی اثر ذلک علی فامتنع من الطعام حتی یستبین ذلک فی وجهی، قال: رحم الله دمعتک، اما انک من الذین یعدون من اهل الجزع لنا والذین یفرحون لفرحنا ویحزنون لحزننا ویخافون لخوفنا و یامنون اذا امنا، اما انک ستری عند موتک خضور آبائی لک و وصیتهم ملک الموت بک و مایلقونک به من البشارة افضل وملک الموت ارق علیک واشد رحمة لک من الام الشفیقة علی ولدها [الی ان قال:] ما بکی احد رحمة لنا ولما لقینا الا رحمة الله قبل ان تخرج الدمعة من عینه، فاذا سالت دموعه علی خده، فلو ان قطرة من دموعه سقطت فی جهنم لاطفات خرها حتی لایوجد لها حر.)
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
به راستی حسین (علیهالسلام) کسی را که برای او گریه میکند، میبیند و از روی رحمت و دلسوزی برایش طلب آمرزش میکند.
روایات امام صادق (علیه السلام) در فضیلت گریستن بر سید الشهدا
4⃣ امام صادق (علیهالسلام) در حدیثی طولانی فرمود: «به راستی حسین (علیهالسلام) کسی را که برای او گریه میکند، میبیند و از روی رحمت و دلسوزی برایش طلب آمرزش میکند.
(قال الصادق انه لینظر من یبکیه فیستغفر له رحمة له)
امام صادق فرمود: «هر کسی که نزد او یادی از ما شود و اشک چشمانش جاریگردد، خدا آتش جهنم را بر صورتش حرام میکند».
(عن فضیل بن فضاله عن ابی عبدالله قال: من ذکرنا عنده قفاضت عیناه حرم الله وجهه علی النار)
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
ای جعفر؛ به خدا سوگند، ملائکه مقرب خدا حاضر بودند و سخن تو را درباره حسین میشنیدند، و همچون ما، بلکه بیشتر از ما گریستند.
روایات امام صادق (علیه السلام) در فضیلت گریستن بر سید الشهدا
5⃣ زید شحام میگوید: امام صادق (علیهالسلام) به جعفر بن عفان طائی فرمود: ای جعفر، به من خبر رسیده که تو در مرثیه حسین (علیهالسلام) به نیکو شعر میگویی، عرض کرد: آری، خدا مرا فدای شما گرداند. فرمود: شعری بخوان. پس او شعری خواند. آن حضرت و کسانی که گرد او بودند، گریستند و اشک بر صورت و محاسن آن حضرت جاری شد. آنگاه فرمود: ای جعفر؛ به خدا سوگند، ملائکه مقرب خدا حاضر بودند و سخن تو را درباره حسین میشنیدند، و همچون ما، بلکه بیشتر از ما گریستند.
خداوند در این ساعت تمام [نعمتهای] بهشت را بر تو واجب گردانید و تو را آمرزید. ای جعفر، آیا بیش از این بگویم؟ عرض کرد: آریای سرور من، فرمود: هرکس درباره حسین شعری بگوید و بگرید و بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب گرداند و او را بیامرزد؛
(.... عن زید الشحام [فی حدیث، ان ابا عبدالله قال لجعفر بن عفان الطائی]؛ یا جعفر، قال لبیک جعلنی الله فداک، قال بلغنی انک تقول الشعرفی الحسین و تجید، فقال له: نعم جعلنی الله فداک، قال: قل فانشده، [فبکی هو] و من حوله، حتی صارت له الدموع علی وجهه و لحیته، ثم قال: یا جعفر والله لقد شهدک ملائکة الله المقربون، هاهنا یسمعون قولک فی الحسین و لقد بکرا کما بکینااو اکثر، ولقد اوجب الله تعالی لک یا جعفر فی ساعته الجنه باسرها و غفرالله لک. فقال: یا جعفر الا ازیدک! قال نعم یا سیدی، قال: ما من احد قال فی الحسین شعرا فبکی و ابکی به الا اوجب الله له الجنة و غفر له)
روایت 6⃣ تا 2⃣1⃣ را در این آدرس ببینید:
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/571
برای دیدن احادیث بیشتر دراین باره می توانید سایت ویکی فقه را ببینید
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
🔰نام امام رضا در لوح اهدایی خداوند به پیامبر
خداوند متعال فرمود: تکذیب کننده هشتمین امام تکذیب کننده همه اولیاء من است.
ابو بصیر از ابو عبد اللَّه علیه السّلام روایت کند که فرمود: پدرم به جابر بن عبد اللَّه انصاری گفت: نیازی به تو دارم، چه وقت بر تو آسان است تا با تو خلوت کنم وآن را از تو درخواست نمایم؟
جابر به او گفت: هر وقت که شما بخواهید، امام باقر علیه السّلام با او خلوت کرد و گفت: ای جابر! آن لوحی که در دست مادرم فاطمه زهرا دختر رسول خدا دیدی چه بود؟ و مادرم در باره آنچه در آن نوشته بود چه فرمود؟
جابر گفت: خدا را گواه میگیرم که در زمان رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم برای تهنیت ولادت حسین علیه السّلام بر مادرتان فاطمه علیها السّلام وارد شدم و در دست ایشان لوح سبز رنگی را دیدم که پنداشتم از زمرّد است و در آن نوشتهای سپید و نورانی مانند نور آفتاب دیدم و گفتم: ای دختر رسول خدا! پدر و مادرم فدای شما باد! این لوح چیست؟
فرمود: این لوح را خدای تعالی به رسولش هدیه کرده است و در آن اسم پدر و شوهر و دو فرزندم و اسامی اوصیای از فرزندانم ثبت است، رسول خدا آن را به من عطا فرموده است تا بدان مسرور گردم.
جابر گوید: مادر شما آن را به من عطا فرمود و آن را خواندم و از روی آن استنساخ نمودم.
پدرم امام محمّد باقر علیه السّلام فرمود: آیا میتوانی آن را به من نشان بدهی؟ گفت: آری، و پدرم با او رفت تا به منزل جابر رسیدند و صحیفهای از پوستی نازک نزد پدرم آورد، پدرم فرمود: ای جابر! تو در کتابت بنگر تا من آنرا برایت بخوانم. جابر در کتابش نگریست و پدرم آن را برایش خواند و به خدا سوگند که حرفی اختلاف نداشت، جابر گفت: به خدا سوگند گواهی میدهم که در لوح چنین مکتوب بود:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ این کتابی است از جانب خدای عزیز حکیم، برای محمّد نور و سفیر و حجاب و دلیل او، آن را روح الامین از جانب ربّ العالمین فرو فرستاده است... .
در این حدیث نام ائمه علیهم السلام را می شمرد تا به نام امام رضا علیه السلام می رسد و می فرماید:
هشدار که هر کس یکی از آنان را انکار کند، نعمتم را انکار کرده و هر که آیهای از کتابم را تغییر دهد، بر من افترا بسته است، و وای بر کسانی که هنگام انقضاء مدّت بنده و دوست و برگزیدهام موسی افترا بسته، و انکار کنند، که آن کس که امام هشتم را تکذیب کند همه اولیای مرا تکذیب کرده است، علیّ، ولیّ و ناصر من است کسی که اثقال نبوّت را به دوش او گذارم و او را به قدرت و شوکت بیازمایم.
او را عفریت متکبّری خواهد کشت و در شهری که ذو القرنین بنده صالح من بنا کرده و در کنار بدترین خلق من مدفون خواهد شد، و بر من فرض است که چشم او را به پسر و جانشینش محمّد روشن سازم.
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
متن عربی حدیث لوح جابر:
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَبِي ع لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ إِنَّ لِي إِلَيْكَ حَاجَةً فَمَتَى يَخِفُّ عَلَيْكَ أَنْ أَخْلُوَ بِكَ فَأَسْأَلَكَ عَنْهَا فَقَالَ لَهُ جَابِرٌ فِي أَيِّ الْأَوْقَاتِ شِئْتَ
فَخَلَا بِهِ أَبُو جَعْفَرٍ ع قَالَ لَهُ يَا جَابِرُ أَخْبِرْنِي عَنِ اللَّوْحِ الَّذِي رَأَيْتَهُ فِي يَدَيْ أُمِّي فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَا أَخْبَرَتْكَ بِهِ أَنَّهُ فِي ذَلِكَ اللَّوْحِ مَكْتُوباً
فَقَالَ جَابِرٌ أَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنِّي دَخَلْتُ عَلَىأُمِّكَ فَاطِمَةَ ع فِي حَيَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص أُهَنِّؤُهَا بِوِلَادَةِ الْحُسَيْنِ ع[1] فَرَأَيْتُ فِي يَدِهَا لَوْحاً أَخْضَرَ ظَنَنْتُ أَنَّهُ مِنْ زُمُرُّدٍ وَ رَأَيْتُ فِيهِ كِتَابَةً بَيْضَاءَ شَبِيهَةً بِنُورِ الشَّمْسِ فَقُلْتُ لَهَا بِأَبِي أَنْتِ وَ أُمِّي يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ مَا هَذَا اللَّوْحُ؟
فَقَالَتْ هَذَا اللَّوْحُ أَهْدَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى رَسُولِهِ ص فِيهِ اسْمُ أَبِي وَ اسْمُ بَعْلِي وَ اسْمُ ابْنَيَّ وَ أَسْمَاءُ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِي فَأَعْطَانِيهِ أَبِي لِيَسُرَّنِي بِذَلِكَ قَالَ جَابِرٌ فَأَعْطَتْنِيهِ أُمُّكَ فَاطِمَةُ ع فَقَرَأْتُهُ وَ انْتَسَخْتُهُ
فَقَالَ لَهُ أَبِي ع فَهَلْ لَكَ يَا جَابِرُ أَنْ تَعْرِضَهُ عَلَيَّ فَقَالَ نَعَمْ فَمَشَى مَعَهُ أَبِي ع حَتَّى انْتَهَى إِلَى مَنْزِلِ جَابِرٍ فَأَخْرَجَ إِلَى أَبِي صَحِيفَةً مِنْ رَقٍّ فَقَالَ يَا جَابِرُ انْظُرْ أَنْتَ فِي كِتَابِكَ لِأَقْرَأَهُ أَنَا عَلَيْكَ فَنَظَرَ جَابِرٌ فِي نُسْخَتِهِ فَقَرَأَهُ عَلَيْهِ أَبِي ع فَوَ اللَّهِ مَا خَالَفَ حَرْفٌ حَرْفاً
قَالَ جَابِرٌ فَإِنِّي أَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنِّي هَكَذَا رَأَيْتُهُ فِي اللَّوْحِ مَكْتُوباً بسم الله الرحمن الرحيم هَذَا كِتَابٌ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ لِمُحَمَّدٍ نُورِهِ وَ سَفِيرِهِ وَ حِجَابِهِ وَ دَلِيلِهِ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ مِنْ عِنْدِ رَبِّ الْعَالَمِينَ.
در ادامه حدیث بعد از نام بردن از امامان به نام امام رضا علیه السلام می رسد و می فرماید:
أَلَا وَ مَنْ جَحَدَ وَاحِداً مِنْهُمْ فَقَدْ جَحَدَ نِعْمَتِي وَ مَنْ غَيَّرَ آيَةً مِنْ كِتَابِي فَقَدِ افْتَرَى عَلَيَّ وَ وَيْلٌ لِلْمُفْتَرِينَ الْجَاحِدِينَ عِنْدَ انْقِضَاءِ مُدَّةِ عَبْدِي مُوسَى وَ حَبِيبِي وَ خِيَرَتِي أَلَا إِنَّ الْمُكَذِّبَ بِالثَّامِنِ مُكَذِّبٌ بِكُلِّ أَوْلِيَائِي وَ عَلِيٌّ وَلِيِّي وَ نَاصِرِي وَ مَنْ أَضَعُ عَلَيْهِ أَعْبَاءَ النُّبُوَّةِ وَ أَمْتَحِنُهُ بِالاضْطِلَاعِ يَقْتُلُهُ عِفْرِيتٌ مُسْتَكْبِرٌ يُدْفَنُ بِالْمَدِينَةِ الَّتِي بَنَاهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ ذُو الْقَرْنَيْنِ إِلَى جَنْبِ شَرِّ خَلْقِي حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأُقِرَّنَّ عَيْنَهُ بِمُحَمَّدٍ ابْنِهِ.
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
اهل قم یاران قائم آل محمد
🔰در برخی از این روایات، فلسفۀ نام گذاری این شهر به قم، با نام حضرت مهدی (علیهالسّلام) (قائم به حق) مناسب است و همچنین با قیام و به پا خاستن اهل قم و اطراف آن شهر، در زمینه سازی و یاری آن حضرت، تناسب دارد.
عفان بصری روایت کرده است:
امام صادق (علیهالسّلام) به من فرمود: «آیا میدانی از چه رو این شهر را قم مینامند؟» عرض کردم: «خدا و رسولش آگاه ترند.» فرمود: «همانا قم نام گذاری شده است برای این که اهل قم، اطراف قائم گرد آمده و با وی قیام مینمایند و کنار او ثابت قدم مانده و او را یاری میکنند.»
(انما سمی قم لان اهله یجتمعون مع قائم آل محمد صلی الله علیه و اله و سلم و یقومون معه و یستقیمون علیه و ینصرونه)
رک: ویکی فقه