eitaa logo
متن روضه اهل بیت (آرشیو کانال روضه های مکتوب)
3.3هزار دنبال‌کننده
24 عکس
15 ویدیو
71 فایل
این کانال پشتیبان کانال روضه های مکتوبه اینجا متون گذاشته میشه راه ارتباط: @Yazahra1357 لینک کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub لینک منبر: از شرح بی نهایت https://eitaa.com/azsharhebinahayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰فرازی از مقتل امام سجاد (علیه السلام) به نقل عبدالله ابن منصور از امام صادق (علیه السلام) به ما رسیده است: (علیه السلام) به نقل از و ایشان به نقل از (علیه السلام) نقل می فرماید: «حسین خود از جا برخاست و بر شمشير تكيه داد و به آواز بلند فرياد كرد و فرمود شما را بخدا آيا مرا ميشناسيد؟ گفتند آرى، تو زاده رسول خدائى و سبط او، گفت شما را بخدا مى‌دانيد جدم رسول خداست؟ بخدا آرى، بخدا مى‌دانيد مادرم فاطمه دختر محمد است؟ بخدا آرى، شما را بخدا مى‌دانيد كه پدرم على بن ابى طالب است؟ گفتند بخدا آرى، مى‌دانيد جده‌ام خديجه دختر خويلد اول زن اين امت است؟ گفتند بخدا آرى گفت شما را بخدا مى‌دانيد سيد شهداء حمزه عموى پدر منست؟ گفتند بخدا آرى، مى‌دانيد جعفر طيار در بهشت عم منست؟ گفتند بخدا آرى، شما را بخدا مى‌دانيد اين شمشير رسول خداست بكمرم؟ گفتند بخدا آرى، شما را بخدا مى‌دانيد اين عمامه رسول خداست بر سر من؟ بخدا آرى، شما را بخدا مى‌دانيد على در مسلمانى پيش از همه است و در علم و حلم برتر از همه است و ولى هر مؤمن و مؤمنه است؟ گفتند بخدا آرى، فرمود پس براى چه خون مرا حلال دانيد و با آنكه پدرم فرداى قيامت بر سر حوض است و مردانى را از آن بر كنار سازد مانند شترانى كه از سر آب رانند و پرچم حمد روز قيامت به دست جد منست. گفتند همه اينها را مى‌دانيم و از تو دست بر نداريم تا از تشنگى بميرى. حسين كه آن روز پنجاه و هفت سال داشت دست بمحاسن خود گرفت و فرمود خشم خدا بر يهود آنگاه سخت شد كه گفتند عزيز پسر خداست و بر نصارى آنگاه سخت شد كه گفتند، مسيح پسر خداست و بر مجوس آنگاه كه آتش را بجاى خدا پرستيدند و سخت باشد خشم خدا بر مردمى كه پيغمبر خود را كشتند و سخت است خشم او بر اين جمعى كه قصد دارند پسر پيغمبر خود را می كشند.» کانال روضه های مکتوب : @rozehayemaktoub
🔰فرازی از مقتل امام سجاد (علیه السلام) به نقل عبدالله ابن منصور از امام صادق (علیه السلام) به ما رسیده است: (علیه السلام) به نقل از و ایشان به نقل از (علیه السلام) نقل می فرماید: «اسب حسين آمد و يال و كاكل خود را بخون او آغشته و مى‌دويد و شيهه ميكشيد. چون دختران حسين شيهه او را شنيدند بيرون دويدند و اسب بى‌صاحب ديدند و دانستند كه حسين كشته شده، ام كلثوم دختر حسين دست بر سر نهاد و شيون سرداد و ميگفت وا محمداه اين حسين است كه در بيابانست و عمامه و ردايش بغارت رفته است.» متن عربی: «وأقبل فرس الحسين (عليه السلام) حتى لطخ عرفه وناصيته بدم الحسين (عليه السلام)، وجعل يركض ويصهل، فسمع بنات النبي (صلى الله عليه وآله) صهيله، فخرجن فإذا الفرس بلا راكب، فعرفن أن حسينا (صلى الله عليه) قد قتل، وخرجت أم كلثوم بنت الحسين (عليه السلام) واضعة يدها على رأسها، تندب وتقول: وا محمداه، هذا الحسين بالعراء، قد سلب العمامة والرداء.» منبع: امالی شیخ صدوق و ترجمه آیت الله کمره ای تذکر: در این نقل ام کلثوم دختر امام حسین (علیه السلام) خوانده شده است که احتمالا اشتباه راوی بین «أخت» و «بنت» باشد. کانال روضه های مکتوب : @rozehayemaktoub
یکی از احادیث بسیار مهم در باب مقتل امام حسین (علیه السلام) مقتل شیخ صدوق است ایشان در کتاب امالی در روز تاسوعا و عاشورای سال ۳۶۸ قمری این مقتل را به سند خویش از امام صادق (علیه السلام) از امام باقر و ایشان از امام سجاد (علیهما السلام) نقل می فرمایند. این مقتل اگرچه مختصر است اما به جهت نقل شیخ صدوق از معصوم علیه السلام دارای ارزش والایی است. ر، ک: الامالی صدوق ص۱۵۰ می توانید از طریق آدرس ذیل نیز این نقل را مشاهده فرمایید: https://adr3.ir/WR6 آدرس همین مطلب در سایت کتابخانه فقاهت: https://lib.eshia.ir/15033/1/215 ترجمه این حدیث شریف: https://lib.eshia.ir/12692/1/150 توجه می فرمایید که این حدیث در مجلس سی ام نقل شده است و در مجلس سی و یکم نیز احادیث دیگری در مقتل حضرت نقل شده است. کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
🔰ماجرای مسلمان شدن حضرت حمزه (سلام الله علیه) روزی ابوجهل نزدیک کوه صَفا به پیامبر(ص) برخورد و سخنانی ناشایست به وی گفت. پیامبر(ص) بدو پاسخی نداد. کنیزی در آنجا بود و این ماجرا را دید. دیری نگذشت که حمزه از شکار به مکه بازگشت. عادت حمزه چنان بود که چون از شکار برمی گشت، کعبه را طواف می‌کرد، سپس به انجمن‌های قریش می‌رفت و با آنان سخن می‌گفت. قریش حمزه را به سبب جوانمردی‎هایش دوست می‌داشتند. این بار که حمزه به عادت خود به دیدن آشنایان مشغول بود، آن کنیز نزد او رفت و گفت: نبودی تا ببینی ابوجهل به برادرزاده‎ ات چه گفت. حمزه به سروقت ابوجهل رفت، او را دید که در مسجدالحرام در میان مردم نشسته است. کمان خود را بر سر وی کوفت، چنان که سر ابوجهل زخمی بزرگ برداشت. سپس گفت: «‌تو محمد را دشنام می‌دهی، مگر نمی‌دانی من به دین او درآمده‌ام. هر چه او بگوید من هم می‌گویم ».  بنی مخزوم خواستند به یاری ابوجهل برخیزند، لکن وی گفت: حمزه را بگذارید، چه من برادرزاده او را دشنام‌های ناخوشایند داده‌ام. این پیشامد سبب شد که حمزه در شمار مسلمانان درآید. از آن پس، قریش چون دیدند محمد پیشتیبانی قوی مانند حمزه دارد و او را از آسیب آنان نگاه خواهد داشت، کمتر متعرض وی شدند. با جستجوی عبارت «حمزه ویکی شیعه» مقاله سایت ویکی شیعه را در اینترنت ببینید. کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
🔰دلداری پیامبر بر خواهر حمزه از ابن عباس نقل شده است که وقتی در جنگ احد حضرت حمزه سیدالشهداء شهید شد، وحشی (قاتل حمزه) از طرف هند (مادر معاویه) اجیر شد که حمزه را بعد از کشتن، مُثله کند. و او نیز سینه حمزه را شکافت. بعد از ان هم هند خودش بینی و گوشهای حمزه را برید و از آن ها برای خود گردنبندی درست کرد. بعد از پایان جنگ، صفیه (خواهر حمزه) آمد که وضع نعش برادر خود را ببیند اما خبر نداشت که برادرش را بعد از شهادت مثله کرده اند. صفیه به امام علی(ع) و زبیر (پسر صفیه) برخورد کرد. امام علی(ع) به زبیر فرمود: اُذْکرْ لِأُمِّک! مادرت را دریاب! و به او تذکر و دلداری بده! و چون این کار قدری سخت بود، زبیر از آن سرباز زد و متقابلا به امام علی(ع) عرضه داشت: لَا بَلْ اذْکرْ أَنْتَ لِعَمَّتِک! شما به عمّه تان تذکر و دلداری دهید. صفیه تا به علی(ع) و زبیر رسید پرسید: مَا فَعَلَ حَمْزَةُ؟ فَأَرَیاهَا أَنَّهُمَا لَا یدْرِیانِ! حمزه را چه شده است؟ پس صفیه از حال آن دو گمان کرد که آنان خبری ندارند. پس نزد رسول اکرم(ص) آمد. حضرت(ص) تا عمه خود را دید، فرمود: إِنِّی أَخَافُ عَلَی عَقْلِهَا من می ترسم بر عقل صفیه، از شدت ناراحتی بر حمزه، صدمه ای بر او وارد شود. در این هنگام؛فَوَضَعَ یدَهُ عَلَی صَدْرِهَا فَدَعَا لَهَا فَاسْتَرْجَعَتْ وَ بَکت حضرت(ص) دست مبارک خود را بر روی سینه ی صفیه گذاشت و برای او دعا فرمود و صفیه نیز گفت: (إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ) و سپس گریه کرد. مسكن الفؤاد عند فقد الأحبة و الأولاد(شهید ثانی)، ص: 71 وَ عَنِ‏ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ‏ لَمَّا قُتِلَ حَمْزَةُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَوْمَ أُحُدٍ أَقْبَلَتْ صَفِيَّةُ تَطْلُبُهُ لَا تَدْرِي مَا صُنِعَ بِهِ قَالَ فَلَقِيَتْ عَلِيّاً وَ الزُّبَيْرَ فَقَالَ عَلِيٌّ ع لِلزُّبَيْرِ اذْكُرْ لِأُمِّكَ فَقَالَ الزُّبَيْرُ لَا بَلْ اذْكُرْ أَنْتَ لِعَمَّتِكَ فَقَالَتْ مَا فَعَلَ حَمْزَةُ فَأَرَيَاهَا أَنَّهُمَا لَا يَدْرِيَانِ قَالَ فَجَاءَتِ النَّبِيَّ ص فَقَالَ إِنِّي أَخَافُ عَلَى عَقْلِهَا قَالَ فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِهَا فَدَعَا لَهَا فَاسْتَرْجَعَتْ وَ بَكَت‏ به نقل از سایت حوزه نت کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
🔰گفتگوی پیامبر و حمزه شب شهادت حضرت حمزه 🔸نکته مهم در زندگی پر افتخار حضرت حمزه آن است که در آخرین شب عمر مبارکش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به آن حضرت خبر داد که شهادت ایشان نزدیک است و باید در پیشگاه الهی پاسخگوی عقائد خویش باشد. 🔸ولما كانت الليلة التي اصيب حمزة في يومها دعا به رسول الله (صلى الله عليه وآله) فقال: يا حمزة يا عم رسول الله، يوشك أن تغيب غيبة بعيدة، فما تقول لو وردت على الله تبارك و تعالى، وسألك عن شرائع الاسلام وشروط الايمان ؟ فبكى حمزة وقال: بأبي أنت وامي ارشدني وفهمني، فقال: يا حمزة تشهد أن لا إله إلا الله مخلصا، وأني رسول الله تعالى بالحق قال حمزة: شهدت، قال: وأن الجنة حق، وأن النار حق وأن الساعة آتية لا ريب فيها، وأن الصراط حق، والميزان حق، ومن يعمل مثقال ذرة خيرا يره، ومن يعمل مثقال ذرة شرا يره وفريق في الجنة، وفريق في السعير، وأن أمير المؤمنين، قال حمزة: شهدت وأقررت وآمنت وصدقت وقال: الائمة من ذريته و ، وفي ذريته قال حمزة: آمنت و صدقت، وقال: سيده نساء العالمين قال: نعم صدقت، وقال: سيد الشهداء وأسد الله وأسد رسوله وعم نبيه، فبكى حتى سقط على وجهه وجعل يقبل عيني رسول الله (صلى الله عليه وآله)، وقال: ابن أخيك طيار في الجنة مع الملائكة، وأن محمد وآله خير البرية تؤمن يا حمزة بسرهم وعلانيتهم وظاهرهم وباطنهم، وتحيى على ذلك وتموت، توالي من والا هم، وتعادي من عاداهم قال: نعم يا رسول الله، أشهد الله واشهدك وكفى بالله شهيدا. 🔸و شبی که فردای آن شب حمزه به شهادت رسید، رسول خدا او را فرا خواند و فرمود: ای حمزه، ای عموی پیامبر! نزدیک است که غیبتی طولانی داشته باشی، (مرگت فرا رسد) پس چه می گوئی اگر بر خدای تبارک و تعالی وارد شوی و از تو درباره شرایع اسلام و شرطهای ایمان سؤال کند؟ پس حمزه گریست و عرض کرد: پدر و مادرم فدایت، راهنمایی ام فرما و به من بفرما. پس پیامبر (ص) فرمود: ای حمزه، باید مخلصانه شهادت به لا اله الا الله دهی، و نیز شهادت دهی که من به حق رسول خدا هستم، پس حمزه عرض کرد: شهادت دادم، پیامبر فرمودند: و شهادت دهی که بهشت حق است، و دوزخ حق است، و قیامت بدون شک آمدنی است، و صراط و میزان حق است، و هر کس ذره ای عمل خیر انجام دهد آن را می بیند، و هر کس ذره ای شر و بدی انجام دهد آن را می بیند، و گروهی در بهشت و گروهی در دوزخ اند، و باید شهادت دهی که امیرالمؤمنین است، حمزه عرض کرد: شهادت دادم و اقرار کردم و ایمان آوردم و تصدیق نمودم، پیامبر فرمود: و باید شهادت دهی که امامان از نسل علی، و اند، و در ذریه حسین هستند، حمزه عرض کرد: ایمان آوردم و تصدیق کردم، و فرمود: باید شهادت دهی که سرور بانوان جهان است، حمزه عرض کرد: آری تصدیق کردم، و فرمود: باید شهادت دهی سرور شهیدان و شیر خدا و شیر رسول اوست و عموی پیامبر اوست، پس حمزه گریه کرد تا با صورت به زمین افتاد و دو چشم رسول خدا را می بوسید، پیامبر فرمود: باید شهادت دهی که برادرت در بهشت همراه فرشتگان در پرواز است، و باید شهادت که محمد و آل محمد برترین آفریدگانند، به سر و آشکارشان و به ظاهر و باطنشان ایمان بیاوری و بر اساس همین اعتقاد زندگی کنی و بمیری، دوستانشان را دوست بداری، و با دشمنانشان دشمن باشی. حمزه عرض کرد: آری ای رسول خدا، خدا را گواه می گیرم و تو را، و خداوند برای گواه بودن کافی است. شهادت این مرد بزرگ دل پیامبر خدا (ص) را به درد آورد، و آن حضرت فرمود که حمزه گریه کن ندارد، و دستور دادند که بر حمزه نوحه کنند. به نقل از سایت حضرت آیت الله وحید خراسانی کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
کينه زن جگرخوار و ابوسفيان هند دختر عتبه، به وحشي پيشنهاد کرد که حمزه را به انتقام خون پدرش بکشد و وحشي چنين کرد. هند که از گوش و بيني شهداي اسلام در جنگ‌هاي پيش از احد، براي خود خلخال‌ها و گردنبندهاي فراواني درست کرده بود، همه را به وحشي داد. سپس جگر حمزه را در آورد و تکه‌اي از آن را در دهان گذاشت تا بخورد، اما به خواست خداوند در دهانش سفت شد و نتوانست آن را فرو برد و آن را بيرون انداخت؛ زيرا خداوند نمي‌خواست تکه‌اي از بدن حمزه با خون مشرکين آميخته شود. اين عمل به قدري ننگين و ناپسند بود که ابوسفيان گفت: "من از اين عمل تبرّي مي‌جويم و چنين دستوري نداده بودم". اين کردار زشت هند باعث شد که او را به "آکلة الاکباد؛ خورنده جگر‌ها" لقب دهند و فرزندان او را به نام فرزندان "آکلة الاکباد" مي‌شناختند. به نقل از مقاله سایت حجیج درباره حضرت حمزه کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
🔰مصیبت حمزه بالاترین مصیبت بر رسول خدا 🔸پيامبر خدا(ص) در جنگ احد، چندين بار سراغ عموي خود را گرفت. از اين رو، يکي از اصحاب پيامبر به نام حارث بن صمّه در صدد بر آمد تا خبري از او براي رسول خدا بياورد. اما هنگامي که جسد حمزه را با وضع رقت‌آور مشاهده کرد، به خود جرئت نداد اين خبر را به پيامبر برساند. از اين رو، پيامبر حضرت علي را فرستاد. او نيز وقتي حمزه را به صورت مثله شده و با اعضاي بريده ديد، بسيار متأثر گرديد و نزد آن ايستاد و دوست نداشت اين خبر ناگوار را به پيامبر بدهد. بنابراين خود پيامبر به جستجوي حمزه پرداخت. رسول خدا بر سر جسد حمزه سيدالشهدا رسيد. وقتي او را با آن وضعيت رقّت‌بار ديد، فرمود: "هرگز به مصيبت (ديگري بزرگ‌تر از مصيبت) کسي مثل تو گرفتار نخواهم شد و هرگز در هيچ مقامي سخت‌تر از اين بر من نگذاشته است:"لن اصابَ بِمِثْلکَ ابَداً، ما وَقَفتُ مَوقِفاً قَطٌّ اَغیظ الی من هذا...". 🔸سپس فرمود :" اگر خدا توانايي‌ام دهد، در ازاي کشته شدن حمزه هفتاد نفر از قريش را مي‌کشم و اعضاي بدنشان را مي‌برم". در اين هنگام جبرئيل نازل شد و اين آيه را تلاوت کرد: وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصّابِرينَ؛ "اگر تصميم داريد آنها را مجازات کنيد، در مجازات خود ميانه رو باشد و از حد اعتدال بيرون نرويد و اگر صبر کنيد، براي بردباران بهتر است". رسول خدا(ص) پس از شنيدن اين پيام الهي فرمود:" پس من صبر مي‌کنم و انتقام نخواهيم کشيد". به نقل از مقاله سایت حجیج درباره حضرت حمزه کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
خواهر حضرت حمزه بر بالین برادر صفيه، خواهر حمزه، براي ديدن جسد برادرش آمده بود. رسول خدا(ص) به زبير، فرزند صفيه فرمود: "مادرت را برگردان و نگذار برادرش را به اين حال ببيند". زبير گفته رسول خدا را به صفيه رساند. صفيه گفت: مي‌دانم که برادرم را مثله کرده‌اند، اما چون در راه خداست، ما هم راضي و خشنود هستيم و البته براي رضاي خدا صبر خواهم کرد و بدين طريق، از رسول خدا اجازه گرفت و بر سر کشته برادر حاضر شد. او هنگامي که برادرش را با آن وضع مشاهده کرد، بر او درود فرستاد و گفت: اِنّا لله و اِنّا اليه راجعون. به نقل از مقاله سایت حجیج درباره حضرت حمزه کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
ردای پیامبر بر پیکر حمزه سپس ردايي از برد يماني که بر دوش مبارکش بود، روي حمزه انداخت. اما آن ردا به قامت حمزه کوتاه بود. اگر بر سرش مي‌کشيد، پاهايش بيرون مي‌ماند و اگر پاهايش را مي‌پوشاندند، سرش پيدا مي‌شد. بنابراين رسول خدا(ص) ردا را بر سر حمزه کشيد و پاهايش را از علف و گياه پوشانيد . «قال القمي: فألقى رسول اللّه على حمزة بردة كانت عليه، فكانت إذا مدّها على رأسه بدت رجلاه، و إذا مدّها على رجليه بدا رأسه، فمدّها على رأسه و ألقى على رجليه الحشيش. موسوعة التاريخ الإسلامي، ج 2، ض 330» پيامبر(ص) مدتي در کنار جسد حمزه ايستاد و سپس چنين فرمود:"جبرئيل نزد من آمد و به من خبر داد که در ميان اهل هفت آسمان نوشته شده: حمزة بن عبدالمطلب اسدالله و اسد رسوله؛ حمزة بن عبدالمطلب ، شير خدا و شير رسول خداست". از رسول خدا(ص) روايت شده:"هر که مرا زيارت کند و عمويم حمزه را زيارت نکند، همانا به من جفا کرده است". به نقل از مقاله سایت حجیج درباره حضرت حمزه و سایت موسوعهة التاریخ الاسلامی کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
عناوین مربوط به شهادت حضرت حمزه (سلام الله علیه) 🔸ماجرای مسلمان شدن حضرت حمزه 🔸گفتگوی پیامبر با حمزه در شب شهادت 🔸کینه هند جگرخوار 🔸مصیبت حمزه بالاترین مصیبت رسول خدا 🔸ردای پیامبر بر پیکر حمزه 🔸خواهر حمزه بر بالین برادر 🔸دلداری پیامبر به خواهر حمزه این عناوین را در آدرس ذیل و پیام های بعد آن ببینید: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/299
نوحوا علی الحسین که این کار فاطمه است این اشک دیده ها همگی یار فاطمه است نوحوا علی الحسین که جدم غریب بود گودال قتلگاه پُر از بوی سیب بود @hosenih نوحوا علی الحسین که لب تشنه جان سپُرد بیش از هزار و نهصد و پنجاه ضربه خورد نوحوا علی الحسین درخاک وخون نشست هرکه رسید دربدنش نیزه را شکست نوحوا علی الحسین که مویش کشیده شد جان داشت جدِ من که گلویش بریده شد نوحوا علی الحسین که در بین ازدحام با ضربه‌ی دوازدهم کار شد تمام نوحوا علی الحسین که ذبحش حرام بود چشمان او هنوز به سوی خیام بود نوحوا علی الحسین که می دید خواهرش تاراج می شود همه هستش برابرش @hosenih نوحوا علی الحسین که باصورتی کبود چشم ِ سرِ بریده ی او باز مانده بود نوحوا علی الحسین که با ضجر کُشتَنَش چیزی نمانده بود ز رگ های گردنش شاعر:
روایات امام صادق (علیه السلام) در فضیلت گریستن بر سید الشهدا 1⃣ ابوعماره نوحه سرا گوید: امام صادق (علیه‌السلام) به من فرمود: ‌ای اباعماره؛ شعری در سوگ حسین (علیه‌السلام) برایم بخوان. من خواندم و حضرت گریست. باز خواندم و آن حضرت گریست، و باز خواندم و باز امام گریست. به خدا قسم، پیوسته شعر می‌خواندم [و آن حضرت می‌گریست]، تا آنکه از اندرون خانه صدای گریه شنیدم. در این هنگام امام فرمود: «ای اباعماره؛ هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و پنجاه نفر را بگریاند، بهشت پاداش اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و چهل نفر را بگریاند، بهشت اجر اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و سی نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و بیست تن را بگریاند، بهشت از آن اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و ده نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و یک نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و خود بگرید، بهشت از آن اوست، و هرکس در عزای حسین شعری بخواند و تباکی کند، بهشت از برای اوست». (عن ابی عمارة المنشد، عن ابی عبدالله قال: قال لی: یا ابا عمارة انشدنی فی الحسین قال: فانشدته، ثم انشدته فبکی، قال فوالله ما زلت انشده و یبکی حتی سمعت البکاء من الدار، فقال لی: یا ابا عماره! من انشد فی الحسین شعرا فابکی خمسین فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فابکی اربعین فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فابکی ثلاثین فلة الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فابکی عشرین فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فابکی عشرة فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فابکی واحدا فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فبکی فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فتباکی فله الجنه) کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
خدای متعال به کمتر از بهشت برای او راضی نمی‌شود. روایات امام صادق (علیه السلام) در فضیلت گریستن بر سید الشهدا 2⃣ ابوهارون مکفوف («مکفوف» به معنای نابیناست و چون وی نابینا بوده، به این نام شهرت داشته است.) روایت می‌کند که امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: «هرکس که نزد او از حسین (علیه‌السلام) یاد شود و به اندازه بال مگسی از چشمانش اشک جاری شود، ثواب او بر عهده خدای عزوجل است و خدای متعال به کمتر از بهشت برای او راضی نمی‌شود. (... عن ابی هارون المکفوف قال: قال ابو عبدالله فی حدیث طویل له ومن ذکر الحسین عنده فخرج من عینیه من الدموع مقدار جناح ذیاب کان ثوابه علی الله عزوجل و لم یرض له بدون الجنة کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
اگر قطره‌ای از آن در جهنم بیفتد، گرمای جهنم را از بین می‌برد تا آنجا که دیگر برای آن حرارتی باقی نمی‌ماند.... روایات امام صادق (علیه السلام) در فضیلت گریستن بر سید الشهدا 3⃣ روایت مسمع بن عبدالملک [[|مسمع بن عبدالملک بصری]] روایت می‌کند که امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: «(ای مسمع) آیا مصائب حسین را یاد می‌کنی»؟ عرض کردم: «آری». فرمود: «آیا بیتابی (و گریه) می‌کنی؟ عرض کردم: «بلی به خدا قسم طوری گریه می‌کنیم که اهل و عیالم اثر آن را در [سیمای] من مشاهده می‌کنند، و از خوراک امتناع می‌کنم؛ چندان که اثر گرسنگی در صورتم مشاهده می‌شود. حضرت فرمود: «رحمت خداوند بر اشک‌های تو؛ آگاه باش که تو از گریه کنندگان بر ما محسوب می‌شوی و از کسانی هستی که در شادی ما شاد، و در حزن ما محزون، و در هنگام ترس ما ترسان، و در زمان ایمنی ما، ایمن هستند. هنگام مرگ خواهی دید که پدران من نزد تو حاضر شده، سفارش تو را به ملک الموت می‌کنند و ] از این بالاتر آنکه [ تو را [به بهشت] بشارت می‌دهند و ملک‌الموت از هر مادر مهربان بیشتر به تو مهربانی کند. [تا آنکه فرمود:] هیچ کس به خاطر دلسوزی به ما و به سبب مصائبی که بر ما وارد شده، گریه نمی‌کند، مگر آنکه قبل از آمدن اشک از چشمش، خدا او را رحمت می‌کند. پس وقتی اشکها بر گونه اش جاری شد، اگر قطره‌ای از آن در جهنم بیفتد، گرمای جهنم را از بین می‌برد تا آنجا که دیگر برای آن حرارتی باقی نمی‌ماند.... هیچ چشمی برای ما گریه نمی‌کند، مگر آنکه از نعمت نظر کردن به [حوض] کوثر بهره مند می‌شود و با کسانی که ما را دوست دارند، از آن سیراب می‌شود. (عن مسمع بن عبد الملک کردین البصری (فی حدیث)، قال: قال لی آبو عبدالله : افما تذکر ما صنع به [یعنی بالحسین] ؟ قلت: نعم، قال: فتجزع؟ قلت: ‌ای والله، واستعبر لذلک حتی یری اهلی اثر ذلک علی فامتنع من الطعام حتی یستبین ذلک فی وجهی، قال: رحم الله دمعتک، اما انک من الذین یعدون من اهل الجزع لنا والذین یفرحون لفرحنا ویحزنون لحزننا ویخافون لخوفنا و یامنون اذا امنا، اما انک ستری عند موتک خضور آبائی لک و وصیتهم ملک الموت بک و مایلقونک به من البشارة افضل وملک الموت ارق علیک واشد رحمة لک من الام الشفیقة علی ولدها [الی ان قال:] ما بکی احد رحمة لنا ولما لقینا الا رحمة الله قبل ان تخرج الدمعة من عینه، فاذا سالت دموعه علی خده، فلو ان قطرة من دموعه سقطت فی جهنم لاطفات خرها حتی لایوجد لها حر.) کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
به راستی حسین (علیه‌السلام) کسی را که برای او گریه می‌کند، میبیند و از روی رحمت و دلسوزی برایش طلب آمرزش می‌کند. روایات امام صادق (علیه السلام) در فضیلت گریستن بر سید الشهدا 4⃣ امام صادق (علیه‌السلام) در حدیثی طولانی فرمود: «به راستی حسین (علیه‌السلام) کسی را که برای او گریه می‌کند، میبیند و از روی رحمت و دلسوزی برایش طلب آمرزش می‌کند. (قال الصادق انه لینظر من یبکیه فیستغفر له رحمة له) امام صادق فرمود: «هر کسی که نزد او یادی از ما شود و اشک چشمانش جاریگردد، خدا آتش جهنم را بر صورتش حرام می‌کند». (عن فضیل بن فضاله عن ابی عبدالله قال: من ذکرنا عنده قفاضت عیناه حرم الله وجهه علی النار) کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
ای جعفر؛ به خدا سوگند، ملائکه مقرب خدا حاضر بودند و سخن تو را درباره حسین می‌شنیدند، و همچون ما، بلکه بیشتر از ما گریستند. روایات امام صادق (علیه السلام) در فضیلت گریستن بر سید الشهدا 5⃣ زید شحام می‌گوید: امام صادق (علیه‌السلام) به جعفر بن عفان طائی فرمود: ‌ای جعفر، به من خبر رسیده که تو در مرثیه حسین (علیه‌السلام) به نیکو شعر می‌گویی، عرض کرد: آری، خدا مرا فدای شما گرداند. فرمود: شعری بخوان. پس او شعری خواند. آن حضرت و کسانی که گرد او بودند، گریستند و اشک بر صورت و محاسن آن حضرت جاری شد. آنگاه فرمود: ‌ای جعفر؛ به خدا سوگند، ملائکه مقرب خدا حاضر بودند و سخن تو را درباره حسین می‌شنیدند، و همچون ما، بلکه بیشتر از ما گریستند. خداوند در این ساعت تمام [نعمت‌های] بهشت را بر تو واجب گردانید و تو را آمرزید. ‌ای جعفر، آیا بیش از این بگویم؟ عرض کرد: آری‌ای سرور من، فرمود: هرکس درباره حسین شعری بگوید و بگرید و بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب گرداند و او را بیامرزد؛ (.... عن زید الشحام [فی حدیث، ان ابا عبدالله قال لجعفر بن عفان الطائی]؛ یا جعفر، قال لبیک جعلنی الله فداک، قال بلغنی انک تقول الشعرفی الحسین و تجید، فقال له: نعم جعلنی الله فداک، قال: قل فانشده، [فبکی هو] و من حوله، حتی صارت له الدموع علی وجهه و لحیته، ثم قال: یا جعفر والله لقد شهدک ملائکة الله المقربون، هاهنا یسمعون قولک فی الحسین و لقد بکرا کما بکینااو اکثر، ولقد اوجب الله تعالی لک یا جعفر فی ساعته الجنه باسرها و غفرالله لک. فقال: یا جعفر الا ازیدک! قال نعم یا سیدی، قال: ما من احد قال فی الحسین شعرا فبکی و ابکی به الا اوجب الله له الجنة و غفر له) روایت 6⃣ تا 2⃣1⃣ را در این آدرس ببینید: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb/571 برای دیدن احادیث بیشتر دراین باره می توانید سایت ویکی فقه را ببینید کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
🔰نام امام رضا در لوح اهدایی خداوند به پیامبر خداوند متعال فرمود: تکذیب کننده هشتمین امام تکذیب کننده همه اولیاء من است. ابو بصیر از ابو عبد اللَّه علیه السّلام روایت کند که فرمود: پدرم به جابر بن عبد اللَّه انصاری گفت: نیازی به تو دارم، چه وقت بر تو آسان است تا با تو خلوت کنم وآن را از تو درخواست نمایم؟ جابر به او گفت: هر وقت که شما بخواهید، امام باقر علیه السّلام با او خلوت کرد و گفت: ای جابر! آن لوحی که در دست مادرم فاطمه زهرا دختر رسول خدا دیدی چه بود؟ و مادرم در باره آنچه در آن نوشته بود چه فرمود؟ جابر گفت: خدا را گواه می‌گیرم که در زمان رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم برای تهنیت ولادت حسین علیه السّلام بر مادرتان فاطمه علیها السّلام وارد شدم و در دست ایشان لوح سبز رنگی را دیدم که پنداشتم از زمرّد است و در آن نوشته‌ای سپید و نورانی مانند نور آفتاب دیدم و گفتم: ای دختر رسول خدا! پدر و مادرم فدای شما باد! این لوح چیست؟ فرمود: این لوح را خدای تعالی به رسولش هدیه کرده است و در آن اسم پدر و شوهر و دو فرزندم و اسامی اوصیای از فرزندانم ثبت است، رسول خدا آن را به من عطا فرموده است تا بدان مسرور گردم. جابر گوید: مادر شما آن را به من عطا فرمود و آن را خواندم و از روی آن استنساخ نمودم. پدرم امام محمّد باقر علیه السّلام فرمود: آیا می‌توانی آن را به من نشان بدهی؟ گفت: آری، و پدرم با او رفت تا به منزل جابر رسیدند و صحیفه‌ای از پوستی نازک نزد پدرم آورد، پدرم فرمود: ای جابر! تو در کتابت بنگر تا من آنرا برایت بخوانم. جابر در کتابش نگریست و پدرم آن را برایش خواند و به خدا سوگند که حرفی اختلاف نداشت، جابر گفت: به خدا سوگند گواهی می‌دهم که در لوح چنین مکتوب بود: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ این کتابی است از جانب خدای عزیز حکیم، برای محمّد نور و سفیر و حجاب و دلیل او، آن را روح الامین از جانب ربّ العالمین فرو فرستاده است... . در این حدیث نام ائمه علیهم السلام را می شمرد تا به نام امام رضا علیه السلام می رسد و می فرماید: هشدار که هر کس یکی از آنان را انکار کند، نعمتم را انکار کرده و هر که آیه‌ای از کتابم را تغییر دهد، بر من افترا بسته است، و وای بر کسانی که هنگام انقضاء مدّت بنده و دوست و برگزیده‌ام موسی افترا بسته، و انکار کنند، که آن کس که امام هشتم را تکذیب کند همه اولیای مرا تکذیب کرده است، علیّ، ولیّ و ناصر من است کسی که اثقال نبوّت را به دوش او گذارم و او را به قدرت و شوکت بیازمایم. او را عفریت متکبّری خواهد کشت و در شهری که ذو القرنین بنده صالح من بنا کرده و در کنار بدترین خلق من مدفون خواهد شد، و بر من فرض است که چشم او را به پسر و جانشینش محمّد روشن سازم. کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
متن عربی حدیث لوح جابر: عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَبِي ع لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ إِنَّ لِي إِلَيْكَ حَاجَةً فَمَتَى يَخِفُّ عَلَيْكَ أَنْ أَخْلُوَ بِكَ فَأَسْأَلَكَ عَنْهَا فَقَالَ لَهُ جَابِرٌ فِي أَيِّ الْأَوْقَاتِ شِئْتَ فَخَلَا بِهِ أَبُو جَعْفَرٍ ع قَالَ لَهُ يَا جَابِرُ أَخْبِرْنِي عَنِ اللَّوْحِ الَّذِي رَأَيْتَهُ فِي يَدَيْ أُمِّي فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَا أَخْبَرَتْكَ بِهِ أَنَّهُ فِي ذَلِكَ اللَّوْحِ مَكْتُوباً فَقَالَ جَابِرٌ أَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنِّي دَخَلْتُ عَلَى‌أُمِّكَ فَاطِمَةَ ع فِي حَيَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص أُهَنِّؤُهَا بِوِلَادَةِ الْحُسَيْنِ ع‌[1] فَرَأَيْتُ فِي يَدِهَا لَوْحاً أَخْضَرَ ظَنَنْتُ أَنَّهُ مِنْ زُمُرُّدٍ وَ رَأَيْتُ فِيهِ كِتَابَةً بَيْضَاءَ شَبِيهَةً بِنُورِ الشَّمْسِ فَقُلْتُ لَهَا بِأَبِي أَنْتِ وَ أُمِّي يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ مَا هَذَا اللَّوْحُ؟ فَقَالَتْ هَذَا اللَّوْحُ أَهْدَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى رَسُولِهِ ص فِيهِ اسْمُ أَبِي وَ اسْمُ بَعْلِي وَ اسْمُ ابْنَيَّ وَ أَسْمَاءُ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِي فَأَعْطَانِيهِ أَبِي لِيَسُرَّنِي بِذَلِكَ قَالَ جَابِرٌ فَأَعْطَتْنِيهِ أُمُّكَ‌ فَاطِمَةُ ع فَقَرَأْتُهُ وَ انْتَسَخْتُهُ فَقَالَ لَهُ أَبِي ع فَهَلْ لَكَ يَا جَابِرُ أَنْ تَعْرِضَهُ عَلَيَّ فَقَالَ نَعَمْ فَمَشَى مَعَهُ أَبِي ع حَتَّى انْتَهَى إِلَى مَنْزِلِ جَابِرٍ فَأَخْرَجَ إِلَى أَبِي صَحِيفَةً مِنْ رَقٍّ فَقَالَ يَا جَابِرُ انْظُرْ أَنْتَ فِي كِتَابِكَ لِأَقْرَأَهُ أَنَا عَلَيْكَ فَنَظَرَ جَابِرٌ فِي نُسْخَتِهِ‌ فَقَرَأَهُ عَلَيْهِ أَبِي ع فَوَ اللَّهِ مَا خَالَفَ حَرْفٌ حَرْفاً قَالَ جَابِرٌ فَإِنِّي أَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنِّي هَكَذَا رَأَيْتُهُ فِي اللَّوْحِ مَكْتُوباً بسم الله الرحمن الرحيم‌ هَذَا كِتَابٌ‌ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ‌ لِمُحَمَّدٍ نُورِهِ وَ سَفِيرِهِ وَ حِجَابِهِ وَ دَلِيلِهِ‌ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ‌ مِنْ عِنْدِ رَبِّ الْعَالَمِينَ. در ادامه حدیث بعد از نام بردن از امامان به نام امام رضا علیه السلام می رسد و می فرماید: أَلَا وَ مَنْ جَحَدَ وَاحِداً مِنْهُمْ فَقَدْ جَحَدَ نِعْمَتِي وَ مَنْ غَيَّرَ آيَةً مِنْ كِتَابِي فَقَدِ افْتَرَى عَلَيَّ وَ وَيْلٌ لِلْمُفْتَرِينَ الْجَاحِدِينَ عِنْدَ انْقِضَاءِ مُدَّةِ عَبْدِي مُوسَى وَ حَبِيبِي وَ خِيَرَتِي أَلَا إِنَّ الْمُكَذِّبَ بِالثَّامِنِ مُكَذِّبٌ بِكُلِّ أَوْلِيَائِي وَ عَلِيٌّ وَلِيِّي وَ نَاصِرِي وَ مَنْ أَضَعُ عَلَيْهِ أَعْبَاءَ النُّبُوَّةِ وَ أَمْتَحِنُهُ بِالاضْطِلَاعِ يَقْتُلُهُ عِفْرِيتٌ مُسْتَكْبِرٌ يُدْفَنُ بِالْمَدِينَةِ الَّتِي بَنَاهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ ذُو الْقَرْنَيْنِ إِلَى جَنْبِ شَرِّ خَلْقِي حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأُقِرَّنَّ عَيْنَهُ بِمُحَمَّدٍ ابْنِهِ‌. کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
اهل قم یاران قائم آل محمد 🔰در برخی از این روایات، فلسفۀ نام گذاری این شهر به قم، با نام حضرت مهدی (علیه‌السّلام) (قائم به حق) مناسب است و همچنین با قیام و به پا خاستن اهل قم و اطراف آن شهر، در زمینه سازی و یاری آن حضرت، تناسب دارد. عفان بصری روایت کرده است: امام صادق (علیه‌السّلام) به من فرمود: «آیا می‌دانی از چه رو این شهر را قم می‌نامند؟» عرض کردم: «خدا و رسولش آگاه ترند.» فرمود: «همانا قم نام گذاری شده است برای این که اهل قم، اطراف قائم گرد آمده و با وی قیام می‌نمایند و کنار او ثابت قدم مانده و او را یاری می‌کنند.» (انما سمی قم لان اهله یجتمعون مع قائم آل محمد صلی الله علیه و اله و سلم و یقومون معه و یستقیمون علیه و ینصرونه) رک: ویکی فقه
قم حرم اهل بیت در پیشگویی امام صادق علیه السلام 🔸در روایتی آمده است عده‌ای از بزرگان ری به حضور امام صادق (علیه‌السّلام) رسیدند و عرض کردند: «ما از اهل ری هستیم که خدمت رسیده‌ایم.» حضرت فرمود: «خوش آمدند برادران قمی ما.» آنان عرض کردند: «ما اهل ری هستیم.» حضرت فرمود: «خوش آمدند برادران قمی ما.» باز عرض کردند: «ما اهل ری هستیم.» حضرت فرمود: «خوش آمدند برادران قمی ما.» دوباره عرض کردند: «ما اهالی ری هستیم.» امام نیز کلام اول خود را تکرار کرد. آنان گفته خود را چند بار یادآور شدند و امام نیز مانند اول آنان را پاسخ داد و چنین فرمود: خداوند سبحانه و تعالی دارای حرمی است که مکه است و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌و‌سلم) دارای حرمی است و آن مدینه منوره است و امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) حرمی دارد که کوفه است. ما اهل بیت نیز دارای حرمی هستیم که آن، شهر قم است. به زودی بانویی از سلالۀ من به نام فاطمه (علیهاالسّلام) در این شهر دفن خواهد شد. کسی که او را در قم زیارت کند، اهل بهشت می‌باشد. [۲][۳] راوی گفت: «این سخن را امام صادق (علیه‌السّلام) زمانی فرمود که هنوز حضرت کاظم (علیه‌السّلام) متولد نشده بود.»
اهل قم حجت بر مردم در زمان غیبت و نزدیکی قیام امام زمان به زودی زمانی خواهد رسید که قم و اهل آن، حجت بر مردم خواهند بود و این در زمان غیبت قائم ما و ظهور وی می‌باشد. اگر چنین نباشد، زمین، اهل خودش را فرو می‌برد. وذلك عند قرب ظهور قائمنا، فيجعل الله قم وأهله قائمين مقام الحجة، ولولا ذلك لساخت الأرض بأهلها ولم يبق في الأرض حجة، فيفيض العلم منه إلى سائر البلاد في المشرق والمغرب، فيتم حجة الله على الخلق حتى لا يبقى أحد على الأرض لم يبلغ إليه الدين والعلم، ثم يظهر القائم عليه السلام مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۷، ص۲۱۳، ح ۲۲. کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub