eitaa logo
متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
6هزار دنبال‌کننده
46 عکس
46 ویدیو
97 فایل
فهرست های «روضه های مکتوب» به پیام های این کانال ارجاع داده می شود همچنین صوت روضه ها و ... راه ارتباط: @Yazahra1357 روضه های مکتوب: https://eitaa.com/rozehayemaktoub منبر: از شرح بی نهایت https://eitaa.com/azsharhebinahayat تبادل و تبلیغ نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
متن روضه امام باقر علیه السلام کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub تذکر: این متن برای استفاده خطبا و مداحان گرامی تهیه شده است اما استفاده از تمام فقرات آن در یک جلسه توصیه نمی شود. برای دریافت ارجاعات به فایل پی دی اف مراجعه کنید. شعر روضه امام باقر علیه السلام السلام علیک یا ابا جعفر یا محمد ابن علی ایها الباقر یابن رسول الله ایام شهادت آقا امام باقر (علیه السلام) و دهه اول ذی الحجه و ایام حج بیت الله الحرامه هر سال این روزا مدینه زائر داشت اما چند روز مونده به روز شهادت همه زائرا میرن برای حج بیت الله الان کسی نیست کنار حرم مظلوم بقیع دلها رو روانه کنیم مدینه سر به دیوارهای بقیع بگذاریم خیلی این حرم غریبه وقتی زائر اولین بار میره مبهوت این غربت میشه حرم چهار حجت خدا نه فرشی برای زوار داره نه چراغی و نه گنبد و نه ضریحی! بریم در خونه امام باقر (علیه السلام) همون آقایی که یادگار کربلا است یادگار کوفه و شام بلا است همون آقایی که همسفر عمه جانش زینب و بی بی رقیه و کودکان حرمه اگه زین العابدین چهل سال برای حسین گریه کرد امام باقر پنجاه سال گریه کرد ... روضه کربلا رو باید این آقا و پدر مظلومش آقا امام سجاد (علیه السلام) بخونن از لحظه وداع علی اکبر تو خیمه ها از اون لحظه که دیدن حسین بدن قاسم رو بر می گردونه از اون لحظه که عمو اومد تو خیمه تشنگی بچه های حسینو دید از دست به دست شدن علی اصغر تو خیمه ها اما نه ... اگه از امام باقر سوال کنی کجا بیشتر به شما سخت گذشت شاید جواب بده اون وقتی که دستای ما رو بسته بدن به عمه ام تازیانه می زدن تازه فهمیدم بابام علی تو کوچه های مدینه چی کشید ... بعد کربلا هم غربت و مظلومیت خانواده پیغمبر ادامه داشت در روایته هشام ملعون حضرت رو به همراه امام صادق به شام احضار کرد به زندان انداخت ننوشتن اما شاید تا وارد شام شدن شروع کرد خاطرات رو برای پسرش امام صادق گفتن پسرم ببین ما رو از دروازه ساعات وارد شهر کردن اینجا چقدر به ما جسارت کردن چقدر عمه های ما رو جلو نامحرما معطل کردن ... هشام وقتی دید نمی تونه آقا رو نگه داره می خواست حضرت رو آزاد کنه گفت اگه خواسته ای داری بگو حضرت فرمود من که میومدم خانواده م خیلی ترسیده بودن خلفت اهلی و عیالی مستوحشین لخروجی یعنی من از تو خواسته ای ندارم فقط بگذار برگردم مدینه عرضه بداریم آقاجان الحمدلله شما برگشتین چشم خانواده شما دوباره روشن شد اما لا یوم کیومک یا ابا عبدالله دلها بسوزه برا اون خانواده ای که عصر عاشورا تو خیمه ها منتظرن دوباره حسین برگرده یه وقت صدای ناله ذوالجناح رو شنیدن هی صدا میزنه الظلیمة الظلیمة من امة قتلت ابن بنت نبیها گفتن شاید دوباره حسین برا وداع برگشته اما بمیرم همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند این روضه رو امام زمان باید بخونه عرضه داشت جد غریبم وَ أَسْرَعَ فَرَسُكَ شَارِداً إِلَى خِيَامِكَ فَلَمَّا رَأَيْنَ النِّسَاءُ جَوَادَكَ‏ مَخْزِياً وَ نَظَرْنَ سَرْجَكَ عَلَيْهِ مَلْوِيّاً بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ نَاشِرَاتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ لَاطِمَاتٍ ... وَ بِالْعَوِيلِ دَاعِيَاتٍ وَ بَعْدَ الْعِزِّ مُذَلَّلَاتٍ همه به سر و صورت زنان خودشونو به مقتل رسوندن سکینه خاتون اومد بدن بابا رو بغل کرد اما چه بدنی؟ قطعه قطعه ... بی سر روی خاک افتاده آیا کسی این نازدانه حسینو کرد؟ نه به خدا فقط یه عده جمع شدن با تازیانه ... نمیدونم از تازیانه بود یا از غصه بدن بی سر بابا گفتن از هوش رفت دید از گلوی بریده داره یه ناله ای میزنه شیعتی مهما شربتم ماء عذب فاذکرونی ... شیعیان من هر وقت آب گوارایی خوردید لبهای تشنه منو یاد کنید هر وقت غربت کسی رو شنیدید برای غربت من گریه کنید. آخه خود امام باقر علیه السلام یه روضه ای خونده برا جد غریبش مردم خیال نکنید فقط حسین رو با شمشیر کشتن ... نه ... لقد قتل بالسّيف و السّنان، و بالحجارة، و بالخشب، و العصا. و لقد أوطؤوه الخیل بعد ذلك. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰فرازی از مقتل امام سجاد (علیه السلام) به نقل عبدالله ابن منصور از امام صادق (علیه السلام) به ما رسیده است: (علیه السلام) به نقل از و ایشان به نقل از (علیه السلام) نقل می فرماید: «حسین خود از جا برخاست و بر شمشير تكيه داد و به آواز بلند فرياد كرد و فرمود شما را بخدا آيا مرا ميشناسيد؟ گفتند آرى، تو زاده رسول خدائى و سبط او، گفت شما را بخدا مى‌دانيد جدم رسول خداست؟ بخدا آرى، بخدا مى‌دانيد مادرم فاطمه دختر محمد است؟ بخدا آرى، شما را بخدا مى‌دانيد كه پدرم على بن ابى طالب است؟ گفتند بخدا آرى، مى‌دانيد جده‌ام خديجه دختر خويلد اول زن اين امت است؟ گفتند بخدا آرى گفت شما را بخدا مى‌دانيد سيد شهداء حمزه عموى پدر منست؟ گفتند بخدا آرى، مى‌دانيد جعفر طيار در بهشت عم منست؟ گفتند بخدا آرى، شما را بخدا مى‌دانيد اين شمشير رسول خداست بكمرم؟ گفتند بخدا آرى، شما را بخدا مى‌دانيد اين عمامه رسول خداست بر سر من؟ بخدا آرى، شما را بخدا مى‌دانيد على در مسلمانى پيش از همه است و در علم و حلم برتر از همه است و ولى هر مؤمن و مؤمنه است؟ گفتند بخدا آرى، فرمود پس براى چه خون مرا حلال دانيد و با آنكه پدرم فرداى قيامت بر سر حوض است و مردانى را از آن بر كنار سازد مانند شترانى كه از سر آب رانند و پرچم حمد روز قيامت به دست جد منست. گفتند همه اينها را مى‌دانيم و از تو دست بر نداريم تا از تشنگى بميرى. حسين كه آن روز پنجاه و هفت سال داشت دست بمحاسن خود گرفت و فرمود خشم خدا بر يهود آنگاه سخت شد كه گفتند عزيز پسر خداست و بر نصارى آنگاه سخت شد كه گفتند، مسيح پسر خداست و بر مجوس آنگاه كه آتش را بجاى خدا پرستيدند و سخت باشد خشم خدا بر مردمى كه پيغمبر خود را كشتند و سخت است خشم او بر اين جمعى كه قصد دارند پسر پيغمبر خود را می كشند.» کانال روضه های مکتوب : @rozehayemaktoub
🔰فرازی از مقتل امام سجاد (علیه السلام) به نقل عبدالله ابن منصور از امام صادق (علیه السلام) به ما رسیده است: (علیه السلام) به نقل از و ایشان به نقل از (علیه السلام) نقل می فرماید: «اسب حسين آمد و يال و كاكل خود را بخون او آغشته و مى‌دويد و شيهه ميكشيد. چون دختران حسين شيهه او را شنيدند بيرون دويدند و اسب بى‌صاحب ديدند و دانستند كه حسين كشته شده، ام كلثوم دختر حسين دست بر سر نهاد و شيون سرداد و ميگفت وا محمداه اين حسين است كه در بيابانست و عمامه و ردايش بغارت رفته است.» متن عربی: «وأقبل فرس الحسين (عليه السلام) حتى لطخ عرفه وناصيته بدم الحسين (عليه السلام)، وجعل يركض ويصهل، فسمع بنات النبي (صلى الله عليه وآله) صهيله، فخرجن فإذا الفرس بلا راكب، فعرفن أن حسينا (صلى الله عليه) قد قتل، وخرجت أم كلثوم بنت الحسين (عليه السلام) واضعة يدها على رأسها، تندب وتقول: وا محمداه، هذا الحسين بالعراء، قد سلب العمامة والرداء.» منبع: امالی شیخ صدوق و ترجمه آیت الله کمره ای تذکر: در این نقل ام کلثوم دختر امام حسین (علیه السلام) خوانده شده است که احتمالا اشتباه راوی بین «أخت» و «بنت» باشد. کانال روضه های مکتوب : @rozehayemaktoub
🔰فرازی از مقتل امام سجاد (علیه السلام) به نقل عبدالله ابن منصور از امام صادق (علیه السلام) به ما رسیده است: (علیه السلام) به نقل از و ایشان به نقل از (علیه السلام) نقل می فرماید: «اسب حسين آمد و يال و كاكل خود را بخون او آغشته و مى‌دويد و شيهه ميكشيد. چون دختران حسين شيهه او را شنيدند بيرون دويدند و اسب بى‌صاحب ديدند و دانستند كه حسين كشته شده، ام كلثوم دختر حسين دست بر سر نهاد و شيون سرداد و ميگفت وا محمداه اين حسين است كه در بيابانست و عمامه و ردايش بغارت رفته است.» متن عربی: «وأقبل فرس الحسين (عليه السلام) حتى لطخ عرفه وناصيته بدم الحسين (عليه السلام)، وجعل يركض ويصهل، فسمع بنات النبي (صلى الله عليه وآله) صهيله، فخرجن فإذا الفرس بلا راكب، فعرفن أن حسينا (صلى الله عليه) قد قتل، وخرجت أم كلثوم بنت الحسين (عليه السلام) واضعة يدها على رأسها، تندب وتقول: وا محمداه، هذا الحسين بالعراء، قد سلب العمامة والرداء.» منبع: امالی شیخ صدوق و ترجمه آیت الله کمره ای تذکر: در این نقل ام کلثوم دختر امام حسین (علیه السلام) خوانده شده است که احتمالا اشتباه راوی بین «أخت» و «بنت» باشد. کانال روضه های مکتوب : @rozehayemaktoub
🔰فرازی از مقتل امام سجاد (علیه السلام) به نقل عبدالله ابن منصور از امام صادق (علیه السلام) به ما رسیده است: (علیه السلام) به نقل از و ایشان به نقل از (علیه السلام) نقل می فرماید: «حسین خود از جا برخاست و بر شمشير تكيه داد و به آواز بلند فرياد كرد و فرمود شما را بخدا آيا مرا ميشناسيد؟ گفتند آرى، تو زاده رسول خدائى و سبط او، گفت شما را بخدا مى‌دانيد جدم رسول خداست؟ بخدا آرى، بخدا مى‌دانيد مادرم فاطمه دختر محمد است؟ بخدا آرى، شما را بخدا مى‌دانيد كه پدرم على بن ابى طالب است؟ گفتند بخدا آرى، مى‌دانيد جده‌ام خديجه دختر خويلد اول زن اين امت است؟ گفتند بخدا آرى گفت شما را بخدا مى‌دانيد سيد شهداء حمزه عموى پدر منست؟ گفتند بخدا آرى، مى‌دانيد جعفر طيار در بهشت عم منست؟ گفتند بخدا آرى، شما را بخدا مى‌دانيد اين شمشير رسول خداست بكمرم؟ گفتند بخدا آرى، شما را بخدا مى‌دانيد اين عمامه رسول خداست بر سر من؟ بخدا آرى، شما را بخدا مى‌دانيد على در مسلمانى پيش از همه است و در علم و حلم برتر از همه است و ولى هر مؤمن و مؤمنه است؟ گفتند بخدا آرى، فرمود پس براى چه خون مرا حلال دانيد و با آنكه پدرم فرداى قيامت بر سر حوض است و مردانى را از آن بر كنار سازد مانند شترانى كه از سر آب رانند و پرچم حمد روز قيامت به دست جد منست. گفتند همه اينها را مى‌دانيم و از تو دست بر نداريم تا از تشنگى بميرى. حسين كه آن روز پنجاه و هفت سال داشت دست بمحاسن خود گرفت و فرمود خشم خدا بر يهود آنگاه سخت شد كه گفتند عزيز پسر خداست و بر نصارى آنگاه سخت شد كه گفتند، مسيح پسر خداست و بر مجوس آنگاه كه آتش را بجاى خدا پرستيدند و سخت باشد خشم خدا بر مردمى كه پيغمبر خود را كشتند و سخت است خشم او بر اين جمعى كه قصد دارند پسر پيغمبر خود را می كشند.» کانال روضه های مکتوب : @rozehayemaktoub