🔻 ادب و حیای فاطمی
🔸وقتی نگاه میکنی تعابیر رو اینقدر امیرالمومنین با حیا با ادب با زهرا صحبت میکنه
خیلی وقتا وقتی میخواد با زهرا صحبت کن اوج ادب و حیا رو آدم میبینه
همانطوری که زهرا با علی اینگونه بود اون وقتی که اون دو نفر اومدن اجازه بگیرن
سختترین کار دنیا برای زهرا این بود اونا بیان تو خونه
اما صدا زد علی جان
«البیت بیتک والحرّة أمتک»
خانه خانه ی توست و منم کنیز توام
ادب و حیا یه وقتایی نمیذاره آدم حرف دلشو بزنه
شاید علی جرات نمیکرد نمیخواست زهرا رو اذیت کنه چی میخوام بگم لحظهای که زهرا رو درون قبر گذاشت صدا زد یا رسول الله «لقد استرجعت الودیعة»
یا رسول الله ببین امانتت پس آورده شد
اما این جمله رو کار دارم صدا زد یا رسول الله
«أحفها السؤال»
منِ علی نمیتونستم زهرا رو سوال پیچ کنم
تو از زهرا سوال کن
«واستخبرها الحال»
چرا؟
چه سوالی؟
این سوال رو طبق نقل سلیم از سلمان پرسید
قال سلیم قلت یا سلمان
هل دخلوا و لم یک استیذان؟!
[با زهرا چه کردند؟ آیا بدون اجازه وارد خانه زهرا شدن؟ صدا زد ]
فقال ای و عزة الجبار
لیس علی الزهرا من خمار
لکنّها لاذت وراء الباب
یا رسول الله از زهرا سؤال کن بین کوچه ها چه کردند؟
اما امام صادق شاید این سوال را جواب داده باشه خودش فرمود [همین جمله عرض من باشه]
فرمود کأنّ دارم تماشا میکنم
«کأنّی أنظر إلی قرط فی أذنها حین نُفِقَت»
کأنّ دارم تماشا میکنم گوشواره مادرم رو شکستند ناله بزن بگو یا زهرا
اما عرضه بداریم یا امیرالمومنین شما زهرا رو از دست دادی سلمان بود ابوذر و مقداد و عمار و یاران بودند با این حال فرمودی: کمرم شکست میخوام عرض کنم
یا امیرالمومنین این همه یار دور و برت بودن صدا زدی کمرم شکست
دلا بسوزه برای اون آقایی که عصر عاشورا از کنار نهر علقمه تا صدای برادر رو شنید یه وقت حسین دور و برش رو نگاه کنه ببینه یه نفر نبود خیمهها رو بهش بسپاره ...
🔻نجات محب حضرت زهرا از آتش
🔸نقل کردن فرمودند روز قیامت که میشه یکی از محبان زهرا گنهکاره خدای متعال دستور میده ببریدش سمت جهنم بی بی ادب میکنه نمیتونه این گونه بگه خدا مگه قرار نبود محبان من بهشتی باشند به این تعبیر میفرماید خدایا سَمّیتنی فاطمة تو خودت اسم من و فاطمه گذاشتی یعنی محبان من از آتش جهنم دورند اونجا ندا میاد حالا ببریدش به سمت بهشت میخواستم فاطمه شفاعت کنه قدر فاطمه روشن بشه
ملالش نیست از برزخ خیالی نیست از دوزخ
هرآنکه کار و بارِ او گره خوردهاست با زهرا
🔻حالات امیرالمومنین از فراق حضرت زهرا سلام الله علیها
🔸 خود امیرالمومنین فرمود:
نفسی علی زفراتها محبوسة
نفسم تو سینه حبس شده دیدی وقتی مصیبت زدهای هست میان همه بهش میگن گریه کن وقتی میبینن بلند گریه نمیکنه میگن راحت باش راحت گریه کن حتی میگن فریاد بزن سینهتو سبک کن
اما چه کنه اون آقایی که شب تشییع زهرا چارهای نداره باید آرام گریه کنه نامحرما خبر نشن
زهرا جان!
نفسی علی زفراتها محبوسه
یالیتها خرجت مع الزفرات
ای کاش جانم با این آه بیرون میآمد چرااا؟
تا نظر بر در و دیوار کنم
دیدی وقتی کسی از دنیا میره همه چیو از جلوی اون صاحبان عزا دور میکنند حتی نقل شده شنیدید:
امیرالمومنین پیراهن پیامبر را از زهرای مرضیه دور کرد مخفی کرد که دیگه زهرا نبینه
اما دلا بسوزه برای اون آقایی که هر وقت وارد این خانه میشه به قتلگاه زهرا نظر میکنه
تا نظر بر در و دیوار کنم
یاد آن پهلو و مسمار کنم
🔻 تشییع شبانه
🔸همونایی که وقتی زهرا ناله میزد نمی اومدن کاری کنند
همونایی که زهرای مرضیه چند شب سوار بر مرکبی میشد دونه دونه در خونهها رو میزدن برا علی کار میخواست یار میخواست کسی نمیومد
اما حالا که شد اومدن جمع شدن گفتن گویا ابوذر بود اومد صدا زد «مردم تشییع زهرا به تاخیر افتاده»
همه رو پراکنده کرد
اما اینو از زبان حال میگم
شاید سلمان و ابوذر درون خونه بودند یه وقت ببینن در میزنه تا سلمان درو وا کنه ببینه امام مجتبی سر به دیوار گذاشته سلمان بیا وقت تشییع مادرم شده
🔻 امانت داری امیرالمومنین علیه السلام
🔸این امانت داری اینقدر مهم است که آقا رسول خدا در شب وفات به امیرالمومنین فرمود:
«یا ابا الحسن هذه ودیعة الله و ودیعة رسوله» (۱)
علی جان این امانت خداست در دست تو
و امیرالمومنین در لحظه تدفین حضرت زهرا فرمود:
إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ فَلَقَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِينَةُ
یعنی یا رسول الله امانت را بازگرداندم معلوم است که امیرالمومنین عمری نگران نگهداری از این امانت بود و شاید در لحظه آخر شرمنده بود که یا رسول الله امانت را برگرداندم اما چگونه ...
اباعبدالله الحسین علیه السلام هم در روز عاشورا نگران دو امانت بود.
دو امانت از امام مجتبی علیه السلام لذا نوشتهاند وقتی قاسم اذن میدان میخواست حضرت اجازه نمیداد زیرا قاسم یادگار برادر بود و نوشتند که به زینب کبری دستور میداد عبدالله را نگه دارید که به میدان نیاید.
اما عرض کنیم یا اباعبدالله شما این گونه نگران امانت داری بودید
حالا چه کند خانم حضرت زینب کبری سلام الله علیها یک زن غریب و مظلوم و تنها باید از چندین زن عزادار و دختر معصوم نگهداری کند.
هر کدام یک درد دلی دارد یکی پدر از دست داده یکی فرزند ...
🔻 امانت داری حضرت زینب سلام الله علیها
🔸 در طول این مسیر زینب نگران امانتها بود باید خودش رو حفظ می کرد
کربلا را دید صبر کرد قتلگاه را دید صبر کرد دو پسر فدا کرد شش برادر و داغ برادرزادگان و عمو زادگان همه را تحمل کرد دروازه کوفه را دید تحمل کرد
اما شاید مجلس یزید جایی بود که دیگر صبر زینب تمام شد آن همان جا بود که دیدند سر مطهر اباعبدالله روی تشت طلا
اون ملعون داره با چوب خیزران به این لب مطهر می زنه
هر کس نالهای زد اما نوشتهاند در این میان زینب دست به گریبان برد گریبان چاه کرد فریاد بلند کرد:
یا حسینا یا حبیب رسول الله
برادر جان!
روا بود که گریبان ز هجر پاره کنم
دلم هوای تو کرده بگو که چاره کنم
اگر که چاک گریبان من زبان میداشت
خبر ز سوختن مغز استخوان میداشت ...
🔻دو ششماهه
از مدینه کودک شش ماهه کشتن باب شد
پشت در هم مادری مضطر شد و بی تاب شد
آره والله از مدینه این رسم رو گذاشتن
اگه تو مدینه شش ماهه زهرا رو فدا نمی
کردن کسی جرئت نمی کرد عصر عاشورا گلوی نازک علی رو با تیر سه شعبه ...
همیشه به مادرای باردار توصیه می کنن میگن خیلی باید مراقب باشی نکنه یه وقت زمین بخوری نکنه یه وقت ضربه ای به بدنت بخوره
آخه اولین ضربه ای که بخوره اول بچه ضربه میخوره
تا اومدن پشت درخانه زهرا زهرا جلوی راهشونو گرفت چنان با لگد به درخانه زدن اولین کسی که فدا شد شش ماهه زهرا بود
وای منو وای منو وای من میخ در و سینه زهرای من
یا امام زمان معذرت می خوام
در وسط کوچه تو را می زدند کاش به جای تو مرا می زدند
خدا رحمت کنه مرحوم آشیخ محمدحسین اصفهانی رو...
و لست ادری خبر المسمار سل صدرها خزانة الاسرار
قربون چادر خاکیت برم
اما عرضم اینه همه میگن چادر زهرا خاکی شد
زبان حال زینب اینه
شیش ماهه تو کوچه قربونی شده چادر خاکی تو خونی شده
اما عرض کنیم یا صاحب الزمان اینجا چادر مادر شما خونی شد
کربلا هم چند بار چادر زینب خونی شد
اولین بار اونجا بود که دیدن حسین کنار بدن پاره پاره علی اکبر نشسته انگار حسین داره جان میده
یه وقت دیدن یه خانمی دوان دوان وارد میدان شد آمد خودشو انداخت رو بدن اربا اربای علی ...
بار دوم هم اونجا بود که حسین علی اصغر رو روی دست گرفته یه وقت نمی دونم شاید ببینه علی آرام آرام روی دستش داره دست و پا میزنه
آخه هر شهیدی زمین می افتاد فریاد می زد حسینو صدا می زد
اما چه کنه اون بچه ای که هنوز زبون نداره بابا رو صدا بزنه
نه نه چه کنه اون بچه ای که با تیر سه شعبه گلوشو بریدن
یه وقت دیدن بچه رو داد دست زینب دو دستش رو زیر گلوی علی گذاشت خون دستای حسینو پر کرد دیدن خون ها رو به آسمان پاشید.
ز ضرب تیر چنان دست و پای خود گم کرد
که خواست گریه کند ناگهان تبسم کرد.
🔸ارتباط بین مناجات با امام زمان، روضه حضرت زهرا و روضه حضرت رقیه سلام الله علیهم
🔸 در دعای ندبه فرمود:
«هل من معین فاطیل معه العویل و البکاء»
یا صاحب الزمان کجاست گریه کنی که با هم برای غربت تو گریه کنیم
آخه خیلی سخته برای گریه کن که همراه نداشته باشه
برای گریه کن خیلی سخته وقتی برا عزیزش ناله میزنه اذیتش کنن
بهش اعتراض کنن
🔸عرضه بداریم یا صاحب الزمان
دلا بسوزه برا مادرتون
وقتی برا بابا ناله میزد
[یا به این تعبیر:
برای گریه کن سخته تنها باشه تنها گریه کنه اما از اون سخت تر اینه گریه می کنی بهت اعتراض کنن زخم زبان بزنن
قربون اون مادری که گوشه خونه شم ناله میزد میومدن به علی اعتراض می کردن ...]
اومدن اعتراض کردن به امیرالمومنین:
«علی بگو به فاطمه یا شب گریه کن یا روز» صدا زد علی جان به مردم بگو من مدت زیادی بین شما نمیمونم «ما اقل مکثی بینهم»
🔸اما عرض کنیم بی بی جان مردم مدینه به شما اعتراض کردن اما امان از مردم شام!
🔴گریز اول:
چرا؟!
آخه مردم شام برای آروم کردن دختر سه ساله سر بابا رو می برن
کجای دنیا وقتی بچه گریه کنه سر بریده بابا رو براش می برن ....
عمه جان این سر منور را
کمکم می کنی که بردارم
شامیان ای حرامیان دیدید
راست کفتم که من پدر دارم
🔻وصیت حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها
🔸 نوشتن لحظات آخر بی بی دو عالم حضرت خدیجه کبری اسما اومد به عیادت خدیجه
خدیجه گریه می کرد
اسما دلداریش می داد
فرمود اسما من برای این گریه می کنم زهرا تنها میشه
هر دختری شب عروسی به مادرش نیازمنده
حرف دلش رو به مادرش می زنه
فاطمه پنج سال بیشتر نداره
وقت عروسیش نیستم کمکش کنم
اسما اینجا قول داد به خدیجه اگه من زنده بودم شب عروسی به جای تو برای زهرا مادری کنم.
شب عروسی زهرا و علی شد
پیغمبر دستور داد همه بیرون برن
اما نگاهی کرد دید هنوز اسما گوشه خونه نشسته
فرمود اسما مگه نگفتم همه بیرون برن
اسما گفت من یه همچین قولی به خدیجه دادم
شب عروسی برا زهرا مادر باشم
پیغمبر گریه کرد اسما رو دعا کرد
اما یا رسول الله
چه کسی فکر می کرد مدتی نمی گذره همین اسما شاهد وصیت زهرا باشه ...
اسما!
چون روز آخر بود کار خانه کردم گیسوی زینب را دوباره شانه کردم
دیدی چه حالی در نمازم بود اسما این آخرین راز و نیازم بود اسما
فرمود بستر رو وسط اتاق رو به قبله بیاندازن
اگه اومدی صدا زدی جوابتو ندادم برو علی رو خبر کن ...
🔻روضه بلال
🔸 گفتن بلال حبشی دیگه بعد پیامبر اذان نمی گفت می گفت بعد پیغمبر برای کسی دیگه اذون نمی گم
یه وقت بی بی به یاد زمان حضور رسول خدا افتاد فرمود دوست دارم یه بار دیگه صدای موذن بابام رو بشنوم
خبر به بلال رسید
بلال دید دستور فاطمه است
روضه بلال خیلی روضه جانسوزیه همین روضه مقدمه روضه کربلامون باشه
شروع کرد به اذان گفتن
تا صدای بلال به الله اکبر بلند شد صدای ناله زهرا بلند شد و بی بی از هوش رفت ...
🔸 تا بلال صدا بلند کرد اشهد أن محمدا رسول الله
به نام پیغمبر که رسید نوشتن «شهقت فاطمة و سقطت لوجها و غشی علیها» (1) دیدن زهرا غش کرد
سراسیمه خودشون رو رسوندن به بلال گفتن بلال دیگه ادامه نده فاطمه دیگه طاقت نداره
عرضمون همینجا باشه
بگیم بی بی جان
صدای موذن بابا رو تحمل نکردی
دلها بسوزه برای اون خواهری که ببینه سر برادر روی تشت طلا
مجلس مجلس گناه مجلس شراب
دستی به جام شراب و دستی به جوب خیزران
اما ببینه یه وقت سر برادر شروع کنه به تلاوت قرآن
صدا میزنه و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون
از یه طرف دیدن زینب دیگه طاقت نیاورد دست به گریبان برد گریبان چاک کرد
اما فرمودن «و لا یزید الظالمین الا خسارا» چی شد؟
به جای اینکه از این قاری قرآن تجلیل کنن
دیدن طوری به چوب خیزران به لب و دندان ابا عبدالله
🔻خون گریه کردن برای حضرت
🔸 این جمله خیلی عجیبه
جمله آقا امام صادق علیه السلام عرض کنم و روضه مون همین باشه
فرمود اگر بگم برای زهرا فقط گریه کنید کمه
ما فی الدموع من ثواب
و لکنا ان بکینا الدماء رجونا أن ثاب به
برای مصیبت زهرا باید خون گریه کنه
کدوم مصیبت؟
شاید یکی از اون مصیبت ها این باشه
خود امام صادق فرمود:
کأنّ دارم تماشا می کنم
کأنی انظر الی قرط فی اذنها حین نفقت
گویا دارم تماشا می کنم گوشواره مادرمو شکستن
ناله بزن یا زهرا
🔻حجاب حضرت زهرا سلام الله علیها
🔸 رو می گرفت از کور ، حتی پیش بابا
شرمنده ی خود کرده او حُجب و حیا را (2)
نا بینا وارد خونه شد رسول خدا دید زهرا حجاب گرفته
دخترم این مرد نابینا است
فرمود پدر جان من که او را می بینم
اینطور حجاب و عفاف در فرهنگ زهرا است
اما عرض کنیم یا رسول الله نبودی تماشا کنی کوچه بنی هاشم رو ...
مگه شب ازدواج نفرمودی زهرا جان کارهای خانه با تو کارهای بیرون خانه با علی
یا رسول الله کجا بودی ببینی کار غربت علی به جایی رسید
علی گوشه خونه نشسته ...
یه وقت دیدن زهرا اومده پشت در ...
🔻زبان حال در کنار قبر پنهان حضرت زهرا سلام الله علیها
این شب ها کنار قبر زهرا
شاید اول بچه ها رو می خوابونه بعد میاد کنار قبر زهرا
مرحوم آیة الله مرعشی نجفی این چند بیت را نقل کرده از امیر المومنین
ما لی مررت علی القبور مسلما قبر الحبیب فلم یرد جوابی
زهرا جان اگه مردم جوابمو نمی دن اصلا عجیب نیست چطور شده تو هم جواب علی رو نمی دی
من علی مظلوم و خانه نشینم
آمده ام از قبرت لاله بچینم
🔸ارتباط مصیبت حضرت زهرا و روضه گودال قتلگاه
نمیدونم چه سریه دو نفر بودن نذاشتن لحظه آخر کسی بالا سرشون باشه
اولی مادر ساداته
حسنین رو فرستاد مسجد علی هم مشغول نمازه
صدا زد اسما چند لحظه صبر کن بعد صدام بزن اگه صدام زدی جوابتو ندادم برو علی خبر کن
اصلا مظهر وفا است مظهر حیا است هیچ وقت کاری که علی نتونه انجام بده نخواست
آخه هر زنی زمین بخوره شوهرشو صدا میزنه
اما قربونت برم مادرجان یه وقت دیدن ناله زد یا فضه خذینی
فضه بیا که محسنمو کشتن
دومی هم خود حسینه
امام زمان فرمود لحظه آخر یه نگاه غریبانه ای می کرد به سمت خیمه ها
تدیر طرفا خفیا الی رحلک
حضرت آیت الله بهجت فرموده بودن نگید زینب داشت نگاه می کرد آخه تا دید زینب اومده داره تماشا می کنه با چشم اشاره کرد خواهرم برگرد
یعنی زینب جان همین که مادرم تماشا می کنه بسه
🔸«پیوند روضه حضرت رقیه با حضرت زهرا (سلام الله علیهما)»
دختر هر اتفاقی براش بیافته تو دلش نگه می داره برای بابا تعریف کنه
نه اصلا هرکی اذیتش کنه همون جا بابا صدا رو میزنه
لازم نیست دختر کوچیک باشه بابا رو صدا بزنه آخه مادرش فاطمه تو سن هجده سالگی بود از بین در و دیوار بابا رو صدا زد
صدا زد یا ابتاه یا رسول الله هکذا یفعل بحبیبتک و ابنتک
خیلی این جمله معنی داره یعنی بابا ببین تو رفتی همه چیز عوض شده ببین اینا با من چه میکنن
بابا همون دستی که تو می بوسیدی اینا شکستن
روضه رقیه م روضه زهراست اگه تو کوچه بنی هاشم به زهرا سیلی نمی زدن اینجا کسی جرئت نمی کرد به رقیه سیلی بزنه
بابا یا رسول الله ببین اون سینه ای که سرت رو میذاشتی می گفتی بوی بهشتو استشمام میکنم حالا از سینه زهرا خون تازه جاریه
رقیه م هی صدا میزد بابا یادته تا خسته می شدم منو رو دوشت سوار می کردی حالا بیا و ببین روی خارا منو می دوونن
عشق بابا خسته شدن نداره
دست کوچیک بسته شدن نداره
سه ساله که تازیونه نمی خواد
کشیدن وحشیونه نمی خواد
سه ساله دختر که کتک نداره
اون که قباله فدک نداره
🔻دفن حضرت زهرا سلام الله علیها
🔸اینکه در خاک نهادم تن پاک تو نبود
جان خود را دل شب دفن به صحرا کردم
خیلی سخته
سخت ترین کار برای یه مرد قهرمان و باغیرتی مثل امیرالمومنین اینه:
دستاشو بستن تو کوچه ها
جلوی چشم علی و بچه ها زهرا رو کتک زدن ...
زهرا جان!
این غمو کجا ببرم؟!
تو شدی کشته من، من نشدم حامی تو
که کتک خوردی و در کوچه تماشا کردم
اما بی بی جان!
مردم و زنده شدم لحظه به لحظه صد بار
تا وصایای تو را یکسره اجرا کردم
آخه وصیت کرد علی جان منو شب غسل بده شب کفن کن شب دفن کن
شب دفن کن معلومه خوب بی بی میخواست اون ملعون ها اونایی که حق علی رو غصب کردن پای تشییع حضرت نباشن
اما چرا شب غسل بده شب کفن کن؟
شاید می خواست علی ضربه هایی که به بدن زهرا وارد شده نبینه
عرضه بداریم لا یوم کیومک یا ابا عبدالله
بی بی جان حاضر نبودی علی زخمای بدنتو تماشا کنه
دلها بسوزه برای اون خواهری که بیاد کنار بدن بی سر برادر
صدا بزنه ای مصحف ورق ورق ای روح پیکرم
آیا تویی برادر من نیست باورم
🔻کلمینی
و امیرالمومنین خودشو رسوند کنار بستر زهرا
هر چی صدا زد التماس کرد صدایی از زهرا بلند نمی شد
صدا زد یا زهرا جوابی نیومد
یا بنت محمد المصطفی
یه وقت صدا زد یا فاطمه کلمینی فانا ابن عمک علی ابن ابی طالب
فاطمه جواب منو بده من پسر عموت علیم
عرضه بداریم یا امیر المومنین اینجا شما خواستید با زهرای مرضیه صحبت کنید
جواب نشنیدید بی تاب شدید
چه کنه اون خواهری که تو دروازه کوفه یه وقت تماشا کنه ببینه
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
صدا زد حسینم هیچ وقت گمان نمی کردم این روزو ببینم
من روی شتر بی محمل سر تو مقابل من روی نیزه
بعد صدا زد
برادرم اگه با من حرف نمی زنی
یا اخی فاطم الصغیرة کلمها
یعنی برادرم اگه با من حرف نمی زنی با این دختر کوچکت حرف بزن
قلبه کاد ان یکون یذوبا
🔻وعده ملاقات حضرت زهرا سلام الله علیها با پدر
لحظات آخر بابا خودش رو رسوند کنار بستر پیغمبر
یه نگاهی کرد به بابا که تو بستر بیماری افتاده
صدا زد بابا «نفسی لنفسیک الفداء»
بابا جونم به فدات که اینجور تو بستر بیماری افتادی
بعد صدا زد بابا میدونم لحظه های آخر عمر شماست
ساعتی بعد دیگه ازت جدا میشم کجا دیگه تو رو ببینم
صدا زد دخترم عند الحساب
هر جا منو ندیدی اون وقتی که دارن به حساب اعمال مردم رسیدگی می کنن اونجا منو میبینی
عرضه داشتم بابا اگه اونجا شما رو ندیدم کجا ببینم فرمود دخترم در هنگام شفاعت امت تو رو میبینم.
این قدر نگران بود بابا رونبینه عرضه داشت : اگه اونجا هم نتونستم چه کنم؟
پیغمبر فرمود: دخترم «عند الصراط»
اون لحظه که مردم میخوان از پل صراط عبور کنند میام و منو میبینی
اما چی می خوام از کنم می خوام عرض کنم لایوم کیومک یا ابا اعبد الله
می خوام یه زبان حالی عرض کنم شاید اون لحظه ای که ابی عبدالله می خواد با دخترش خداحافظی کنه
زبان حال رقیه اینه
صدا بزنه بابا الان که داری میری به میدان من دیگه تو رو کجا میتونم ببینم؟
صدا بزنه دخترم روز یازدهم محرم بیا کنار گودی قتلگاه
بابا اگه اونجا ندیدمت چه کنم دخترم روز دوازدهم بیا دروازه کوفه اونجا منو میبینی
بابا اگه اونجا ندیدم چیکار کنم دخترم بیا مجلس یزید اون لحظه ای که سرم رو میزارن رو تشت طلا
اما اگه منو ندیدی دیگه خودم میام خرابه شام ...
عمه بیا گمشده پیدا شده واویلا کنج خرابه شب یلداشده واویلا
بگیم فاطمه جان چقدر این شبا ملائکه خدا ومدن به شما تسلیت می گفتند جبرئیل میومد
اما کسی بود به دخترای حسین تسلیت بگه نه به خدا
فقط یه عده بودن که تا میشنیدن این بچه ها دارن بابا رو صدا می زنند با تازیانه میومدن این بچهها رو میزدن
اما تنها کسی که اومد رقیه رو آرام کنه خود ابی عبدالله بود
بمیرم تا یه نگاهی به سر بابا کرد گفت بابا یه سوالی دارم
پدر فدای سر نورانیت
سنگ جفا که زد به پیشانیت
أبه من ذا الذی خضبک بدمائک
🔸پیوند روضه حضرت علی اصغر با حضرت محسن (علیما السلام)
جا داره مجلس ها بشینیم برا شیش ماهه زهرا گریه کنیم
از مدینه کودک شش ماهه کشتن باب شد
پشت در هم مادری مضطر شد و بی تاب شد
آره والله از مدینه این رسم رو گذاشتن
اگه تو مدینه شش ماهه زهرا رو فدا نمی
کردن کسی جرئت نمی کرد عصر عاشورا گلوی نازک علی رو با تیر سه شعبه ...
همیشه به مادرای باردار توصیه می کنن میگن خیلی باید مراقب باشی نکنه یه وقت زمین بخوری نکنه یه وقت ضربه ای به بدنت بخوره
آخه اولین ضربه ای که بخوره اول بچه ضربه میخوره
تا اومدن پشت درخانه زهرا زهرا جلوی راهشونو گرفت چنان با لگد به درخانه زدن اولین کسی که فدا شد شش ماهه زهرا بود
وای منو وای منو وای من میخ در و سینه زهرای من
یا امام زمان معذرت می خوام
در وسط کوچه تو را می زدند کاش به جای تو مرا می زدند
خدا رحمت کنه مرحوم آشیخ محمدحسین اصفهانی رو...
و لست ادری خبر المسمار سل صدرها خزانة الاسرار
قربون چادر خاکیت برم
اما عرضم اینه همه میگن چادر زهرا خاکی شد
زبان حال زینب اینه
شیش ماهه تو کوچه قربونی شده چادر خاکی تو خونی شده
اما عرض کنیم یا صاحب الزمان اینجا چادر مادر شما خونی شد
کربلا هم چند بار چادر زینب خونی شد
اولین بار اونجا بود که دیدن حسین کنار بدن پاره پاره علی اکبر نشسته انگار حسین داره جان میده
یه وقت دیدن یه خانمی دوان دوان وارد میدان شد آمد خودشو انداخت رو بدن اربا اربای علی ...
بار دوم هم اونجا بود که حسین علی اصغر رو روی دست گرفته یه وقت نمی دونم شاید ببینه علی آرام آرام روی دستش داره دست و پا میزنه
آخه هر شهیدی زمین می افتاد فریاد می زد حسینو صدا می زد
اما چه کنه اون بچه ای که هنوز زبون نداره بابا رو صدا بزنه
نه نه چه کنه اون بچه ای که با تیر سه شعبه گلوشو بریدن
یه وقت دیدن بچه رو داد دست زینب دو دستش رو زیر گلوی علی گذاشت خون دستای حسینو پر کرد دیدن خون ها رو به آسمان پاشید.
ز ضرب تیر چنان دست و پای خود گم کرد
که خواست گریه کند ناگهان تبسم کرد.
🔻نفرین حضرت زهرا سلام الله علیها
تا زهرای مرضیه دید جان علی در خطره تو مسجد پیغمبر صدا زد مردم اگه علی رو رها نکنید نفرینتون می کنم
آخه با اینکه بچه شو بین در و دیوار ازش گرفتن...
با همون سینه زخمی ...
با همون پهلوی شکسته...
کشان کشان خودشو رسوند وسط کوچه چنگ زد به پیراهن علی...
صدا زد "والله لا ادعکم تجرون ابن عمی ظلما"
به خدا نمیگذارم پسر عمومو ببرید!
هر چی تهدید کردن...
هر چی تازیانه زدن ...
دیدن زهرا علی رو رها نمیکنه...
دستور داد قنفذ با غلاف شمشیر...!
علی رو به مسجد بردن...
جان علی در خطر بود...
حالا دست شکسته زهرا زخمی شده بود روی زخمای دیگه
زهرا تا به حال زبان به نفرین باز نکرده بود...!
اما اینجا صدا زد "مردم به خدا ناقه صالح نزد خدا گرامی تر از من نیست"
#فما_ناقة_صالح_باکرم_علی_الله_منی
اگه علی رو رها نکنید نفرینتون می کنم...
سلمان به دستور علی خودشو رسوند و زهرا رو آروم کرد ...!
یا امام هادی روز شهادت شماس نمیدونم اینجا بر شما اهل بیت سخت تر گذشت یا عصر عاشورا...!
یکی از جاهایی که ابی عبدالله روز عاشورا نفرین کرد روضه شیرخواره است
اشاره ای کنیم همه حوائج و گرفتاری ها و بیماران مد نظر باشن
حسین آمد به میدانو علی اصغر در آغوشش
چو ابری بر رخ ماهی عبای شاه رو پوشش
میگن عباشو به دوش انداخته بود
گفتن شاید اومده ما رو به قرآن قسم بده...!
دیدن از زیر عبا بچه شیر خوارش رو بلند کرد روی دست گرفت
صدا زد: #یا_قوم_ان_لم_ترحمونی_فارحموا_هذا_الطفل
مردم اگه به من رحم نمی کنید به این بچه شیرخواره رحم کنید
"اما ترونه کیف یتلظی عطشا"
مگه نمیبینید علی چه طور بیتابی میکنه
ببینید ...
ببینید...
گلم رنگ ندارد...
سر جنگ ندارد...
مردم ببینید به تن علی لباس نظامی نکردم
مردم ببینید قد علی از شمشیرای شما کوتاه تره
یا صاحب الزمان دیگه نمیگم چی شد فقط یه وقت ابی عبدالله دید دستاش از خون علی گرم شد
علی داره آروم آروم رو دست بابا دست و پا میزنه
اینجا بود دست برد زیر گلوی علی خون ها رو با آسمان ریخت
صدا زد: #اللهم_لا_یکون_علیک_اهون_من_فصیل
خدایا علی من کمتر از بچه ناقه صالح نباشه
ای گل یاس سپیدم صاعقه زد ساقه ات را
با چه رویی سوی خیمه من برم قنداقه ات را...!
🔻دو مادر فداکار
🔸 دو مادر بودند که در عرصه جهاد برای دفاع از امام فرزند خود را فدا کردند:
اول از همه مادر سادات بود که بین در و دیوار محسن ششماهه را فدا کرد اما عجیب اینجاست که نقل نشده است زهرای مرضیه اینجا نفرین کرده باشد، بلکه نوشته اند حضرت هر طور بود خود را به مسجد مدینه رساند. تا بی بی دو عالم دید جان امیرالمومنین در خطر است ناله برداشت: مردم! به خدا من نزد خدا از ناقه صالح کمتر نیستم و این فرزندان من نیز از فصیل و شیرخوار ناقه کمتر نیستند اگر علی را رها نکنید لباس خود را چاک می زنم و به درگاه خدا نفرینتان می کنم!
دومین مادر نیز در عصر عاشورا خانم حضرت رباب بود اما رباب نیز در مدرسه فاطمه درس وفا گرفته بود. نوشته اند در مجلس ابن زیاد تا نگاهش به سر مقدس ابا عبدالله افتاد با اینکه شاید سر علی اصغر نیز در مجلس بود اما دیدند رباب به نزد رأس مقدس سیدالشهدا رفت و سر را در آغوش گرفت و فریاد بر آورد حسین جان هرگز تو را فراموش نمی کنم :«واحسینا فلا نسیت حسیناً» همچنین نوشته اند رباب تا آخر عمر زیر سایه نمی رفت و چنین نوحه ای سرود:
إنّ الّذي كان نوراً يُستضاء به بكربلاء قتيلٌ غير مدفونِ
اگرچه ننوشته اند رباب روز عاشورا نفرین کرده باشد اما گاهی محبت پدر نیز کمتر از محبت مادر نیست خصوصا اگر قلب رحمة الله الواسعة باشد، نوشته اند: تا تیر به گلوی علی اصابت کرد، «اندکی دست و پا زد و جان داد» «فاضطرب و مات» چرا می گویم اندکی دست و پا زد؟ زیرا در این بدن نحیف دیگر جانی نمانده بود که دست و پایی بزند، اینجا بود که حسین علیه السلام که گویا بزرگترین معجزه و سند حقانیت انقلاب او را به شهادت رسانده باشند شاید به یاد نفرین مادر در مسجد مدینه افتاد و فرمود:«خدایا فرزند من از شیرخوار ناقه صالح کمتر نباشد!»
🔻حیای حضرت زهرا سلام الله علیها
🔸زهرای مرضیه نیز همیشه مراقب بود علی در انجام این وظیفه شرمنده نشود. چنین بود که نوشته اند روزی امیرالمومنین متوجه شد زهرای مرضیه و فرزندان حضرت چند روز است گرسنه اند. پرسید:« چرا از من نخواستی تا برای شما غذا فراهم کنم؟» فاطمه عرضه داشت:« یا ابالحسن من از خدا حیا می کنم تو را به کاری وا بدارم که نتوانی انجام دهی!»
اما دو نفر از اهل بیت نزد همسر خویش شرمنده شدند:
یکی اینجا که دست تقدیر بر این بود که امیر المومنین نزد زهرای مرضیه خجالت زده شود. نوشته اند تا علی خود را کنار در خانه رساند دید زهرای مرضیه بدون چادر پشت در افتاده است بدون عمامه با چشمی کاسه خون «حاسراً مُحمَرَّ العَینَین» خود را به زهرا رساند اولین کاری که کرد عبای خود را روی بی بی دو عالم انداخت.
دومین جا نیز عصر عاشورا بود شاید رباب که شاگرد مکتب فاطمه زهرا است حیا می کرد که از پدر بخواهد تا از این مردم آبی طلب کند اما زینب کبری علی را به ابا عبدالله رساند به امیدی که کمی آب برای او طلب کند، اینجا نیز نوبت شرمندگی سید الشهدا بود خدا می داند که به دل حسین چه گذشت وقتی خون از قنداقه علی روی سینه حسین جاری بود.
لذا در زیارت داغ علی اصغر را ممتاز از همه مصائب حضرت ذکر می کند و می فرماید:« صلی الله علیک ... و علی وَلَدِکَ عَلیٍّ الاصغر الذی فُجِعتَ بِه»
شاید به همین دلیل بود که ابی عبدالله دیگر مادر را صدا نزد بلکه زینب کبری را صدا زد، علی را به دست زینب داد و تیر از گلوی علی بیرون کشید و پس از آن به خیمه بانوان برنگشت، راه خود را عوض کرد و با شمشیر خود قبر کوچکی برای علی کند علی را با خون خود غسل داد، بر پیکر علی نماز خواند و درون خاک گذاشت .
یاس خشک و تشنه کامم بی تو اقیانوس دردم من فدای لحظه ای از عمر کوتاه تو گردم
ای گل یاس سپیدم صاعقه زد ساقه ات را با چه رویی سوی خیمه من برم قنداقه ات را
🔻دو طفل شهید
🔸مردم طفل نوزاد را «طفل بی زبان» می گویند از این جهت که بچه اگر دردی داشته باشد نمی تواند بیان کند لذا یکی از لحظات سخت برای مادر اینجاست که بچه گریه می کند اما مادر نمی فهمد درد بچه چیست؟
دو شهید از اهل بیت بودند که هرگز فرصتی برای اعتراض پیدا نکردند یکی محسن شهید زهرای مرضیه بود که وقتی بین در و دیوار به شهادت رسید این غم در دل زهرا ماند که فرزند او حتی ناله ای هم برای اعتراض نزد. روز عاشورا نیز هر شهیدی که بر زمین افتاد ناله ای برآورد علی اکبر فریاد برآورد «یا ابتاه علیک منی السلام» قاسم عمو را صدا زد: «یا عماه ادرکنی»، وقتی دستان عبدالله بن حسن جدا شد فریاد بر آورد «یا أماه» و این ناله ها همانگونه که ناله استغاثه بود فریاد اعتراض مظلوم بر ظالم نیز بود اما جان عالمی فدای طفل شیرخوار ابا عبدالله ...
تکلّم کن تکلّم کن بگو من آب می خواهم تلظّی کن تلظّی کن فدای کام عطشانت
نه ناله می زنی نه دست و پا نه اشک می ریزی مزن آتش مرا این قدر با لب های خندانت
تنها کاری که از دست علی برمی آمد تلظی و گریه بود. گفته اند: تلظی به التهاب آتش می گویند و وقتی کسی از شدت گرما خیلی بی قراری کند به این کار «تلظی»می گویند گویا مانند آتشی شده است که زبانه می کشد. اسفراینی در کتاب نور العین تعبیر دیگری آورده است: «و هو یتقلب فی یدیه من شدة العطش» گویا طفل از شدت تشنگی در دست پدر دست و پا می زد.
اینجا بود که اباعبدالله خود دست به کار شد علی را روی دست گرفت «فأخذه على يده» و فریاد زد: «يا قوم! إن لم ترحموني، فارحموا هذا الطّفل.» یعنی مردم اگر به من رحم نمی کنید به این طفل شیرخوار رحم کنید.
مگر نه شیر مادر هم غذا هم آب می باشد تو کودک هم گرسنه بودی و هم تشنه جان دادی
🔸#پیراهن خونین امام حسین علیه السلام
#ارتباط بین روضه حضرت علی اصغر با حضرت زهرا
فرموده اند در روز قیامت وقتی مردم در عرصه محشر جمع می شوند ندا بلند می شود: «ای اهل محشر چشم های خود را به زیر اندازید که فاطمه وارد محشر می شود ناگهان بی بی دو عالم سوار بر مرکبی از نور و در حلقه فرشتگان وارد می شود.» نوشته اند:« وقتی حضرت در میان صحرای محشر می ایستد همه انتظار دارند بی بی سوار بر ناقه به بهشت برود اما می بینند حضرت از ناقه پیاده می شود و چند پیراهن خونی از جمله پیراهن خونی ابا عبدالله را به دست می گیرد و ناله بر می آورد که خدایا بین من و قاتلین فرزندانم حکم فرما» سپس عرضه می دارد:« خدایا حسنین را به من نشان بده!» و طبق نقلی عرضه می دارد:« خدایا وارد بهشت نمی شوم تا ببینم با فرزندان من چه کردند!» اینجاست که خدای متعال می فرماید:« فاطمه! به قلب قیامت نگاهی بینداز!» نگاه فاطمه بر پیکر بی سر ابا عبد الله و سر غرق به خون حسین می افتد در حالیکه از رگهای بریده خون جاری است. اینجاست که فاطمه ناله بر می آورد: «وا ولداه! وا ثمرة فواداه!» و فرشتگان از ناله فاطمه غش می کنند.
کامل الزیارات نقل می کند: امام صادق فرمود: «اولین کسی که در روز قیامت به حساب او رسیدگی می شود قاتل محسن بن علی است و بعد از او قنفذ.» از این روایت معلوم می شود قاتل محسن غیر از قنقذ است زیرا قنفذ طبق روایت دیگر قاتل حضرت زهرا سلام الله علیها است.
می گویند: وقتی مادر باردار است باید خیلی مراقب خودش باشد، زیرا اولین کسی که ضربه می بیند بچه است. لذا محسن آن لحظه ای به شهادت رسید که فاطمه زهرا به پشت در خانه آمد تا دیدند فاطمه پشت در است در را به سینه زهرا زدند، ناله زهرا بلند شد :«یا فضة خذینی» فضه به فریادم برس که محسنم را کشتند.
عرضه می داریم: یا صاحب الزمان! اگر اینجا طفل شش ماهه زهرا را نمی کشتند کسی جرئت نمی کرد در کربلا گلوی طفل ابا عبدالله را هدف بگیرد.
متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
با سلام و عرض تسلیت ایام فاطمیه و دعای پیروزی رزمندگان اسلام بر صهیونیسم و وهابیت پلید توجه دارید که
🔴🔴
مجموعه مطالبی که از پیام پاسخ داده شده (ریپلای شده) تا اینجا آورده شد مطالبی بود که در بین ۲۴ مجلس روضه های حضرت زهرا سلام الله علیها بیان شده و اکنون به طور جداگانه قرار داده شد که البته نیاز به کنار هم قرار گرفتن و ویرایش دارد ...
جهت مشاهده مدارک این روضه ها ، متن عربی ، اشعار و باقی ملزومات این مطالب به همان جلسات و خصوصا فایل های پی دی اف در اینجا و پیام های بعد مراجعه کنید ...
🔴🔴
🔻فداکاری حضرت زهرا سلام الله علیها برای امیرالمومنین علیه السلام
سپس آنها حمله کردند به سمت امیرالمومنین در حالی که بر بستر خویش نشسته بود
و بر علیه حضرت جمع شدند تا اینکه او را کشان کشان از خانه به سوی مسجد بیرون کشیدند.
پس فاطمه بین آنها و بین شوهرش حائل شد فرمود به خدا رهایتان نمیکنم که پسر عمویم را ظالمانه ببرید وای بر شما چه زود خیانت کردید به خدا و رسول در مورد ما اهل بیت
ثم إنهم تواثبوا على أمير المؤمنين عليه السلام وهو جالس على فراشه، واجتمعوا عليه حتى أخرجوه سحبا من داره ملببا بثوبه يجرونه الى المسجد،
فحالت فاطمة عليها السلام بينهم وبين بعلها، وقالت: #والله_لا_أدعكم تجرون ابن عمي ظلما. ويلكم ما أسرع ما خنتم الله ورسوله فينا أهل البيت،
فیض کاشانی در علم الیقین
شیخ عباس قمی در بیت الاحزان
سید جعفر مرتضی عاملی در ماساة الزهرا
روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
روضه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها.mp3
9.08M
◼️ روضهٔ حضرت صدیقه طاهره
سلام الله علیها
📆 دوشنبه ۱۲ آذرماه ۱۴۰۳
@borhan_maaref
روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
هدایت شده از روضه های مکتوب ( متن روضه اهل بیت )
🔻برخی دوستان مطالبی که دنبال آن هستند را در کانال ها پیدا نمی کنند و سوال هایی پرسیدند که پاسخ در ذیل می آید:
۱. برای غالب مطالب کانال می توانید به فهرست سنجاق شده مراجعه کنید یا یک کلید واژه را مانند نام مقدس «زهرا» جستجو کنید.
همچنین برای آشنایی بیشتر با مطالب کانال حتما فیلم توضیح درباره مطالب کانال و متن توضیحات درباره کانال و نوشته ای درباره رویکردها به مرثیه سرایی آل الله را ببینید و بخوانید.
۲. فهرست های مطالب در کانال «روضه های مکتوب» هست لذا با رجوع به فهرست ها راحت تر به مطلبی که در پی آن هستید برسید.
۳. صوت ها غالبا در کانال «متن روضه اهل بیت» قرار داده شده و می شود.
۴. برای هر روضه ای لزوما یک فایل پی دی اف یا صوت پیوست نشده است لذا اگر باشد همان پیام یا پیام قبل و بعد آن را ببینید.
۵. کانال «اشعار روضه های مکتوب» برای اشعار و «از شرح بی نهایت» برای احادیث و ... قابل استفاده است.
۶. در خصوص مطالب حضرت زهرا سلام الله علیها یک فهرست جامع در اینجا قرار دادیم و در آن فهرست ۲۴ مجلس هست که برخی از این مجالس پی دی اف یا صوت دارد که در پیام های قبل یا بعد آن قرار داده شده است.
التماس دعا
🔰مجلس ۲۵ روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
🔸دسترسی به صوت این روضه از اینجا
السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیدة السلام علیک ایتها الرضیة المرضیّة أشهد أنّ من آذاک فقد آذی رسول الله
و من وصلکِ فقد وصل رسول الله لأنک بضعة منه
تا گفت السلام علی...، روضه پا گرفت
قلب رئوف حضرت صاحب عزا، گرفت
صاحب عزای فاطمه امام زمانه
می دونی کجا نشستی؟
تو مجلس عزای مادر امام زمان آمدی خدا روشکر کن،
چی گفت روضه خون دل امام زمان میگیره؟
از میخ گفت و از در و دیوار و دود گفت
از گرد و خاک چادر و روی کبود گفت
از دست بستهی یلخیبر، میان خلق
افتادن عمامهی حیدر میان خلق
لرزید شانههای قرار و امان ما
بیتاب شد ز گریه امام زمان ما
[دیدین میگن جلوی عزادار طوری حرف نزنین براش سنگین باشه ]
از روضهخوان بخواه سخن مختصر کند
آری بگو رعایت حال پسر کند
[چه جوره حال اون پسری که مادرشو بین کوچه ها کتک زده باشن؟]
از شهر غربت پدرش زود بگذرد
نام مغیره را به زبان کمتر آورد
[اون لحظه ای که معاویه ملعون با عمرو عاص و دیگران توطئه کردن
گفتن تو این مجلس حسن بن علی رو بی آبرو می کنیم شروع کردن جسارت کردن بی ادبی کردن
هر کدوم رو یه جور جواب داد
تا مغیره شروع کرد بی ادبی کردن
صدا زد به تعبیر من مغیره تو دیگه ساکت باش
« وَ اَنْتَ الَّذِی ضَرَبْتَ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حَتَّی اَدْمَیْتَهَا»
تو بودی جوری مادرم رو زدی خون از مادرم جاری شد
دستی از راه رسید و به رُخت جا انداخت
[دلا رو روانه کنید کوچه بنی هاشم آماده هستی می دونی چه خبره می دونی فاطمیه رسیده]
دستی از راه رسید و به رُخت جا انداخت
پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت
یکنفر که دلش از بُغض علی میجوشید
ضربهای زد به درِ خانه و دَر را انداخت
ضربهی پایِ دَر و بی ادبیهایِ غلاف
بازویت را دو سه ماهی ز تقلّا انداخت
زبان حال عرض کنم شاید وقت عبادت دارن بچه ها می بینن مادر تو قنوت یه دستش را بالا نمیاره
آتشی را به در "خانهی آب" آورد و
بین دیوار و درِ سوخته دعوا انداخت
گره انداخت به کار همه دنیا آنکه،
ریسمان گردن مولای دو دنیا انداخت
ناله بزن بگو یا زهراااااا
اما بمیرم همه ی این مصیبتها رو تحمل کرد محسن رو بین در و دیوار شهید کردن ننوشتن نفرین کنه
با غلاف شمشیر به بازوش زدن ننوشتن نفرین کنه
با هر حالی بود تا به هوش اومد دید علی نیست خودش رو کشان کشان به مسجد رساند
دید دستای علی رو بستن جان علی در خطره صدا زد مردم
«ما علی علیّ صبر» زبانحالش اینه مردم بازوم رو شکستین صبر کردم محسنم رو کشتید صبر کردم نفرینتون نکردم
اما دیگه روی جان علی صبر نمی کنم
سلمان میگه دیدم پایه ها و ستون های مسجد از جا کنده شده
عالَم آماده ی عذاب شده
فرمود اگر علی رو رها نکنید گیسوان در مقابل خدا پریشان می کنم
نفرینتون می کنم
یه وقت امیرالمؤمنین [علی دستاش بسته است نمی تونه از جا بلند شه] به سلمان اشاره کرد برو جلو فاطمه رو برگردان
صبر می خواهد علی آن هم به چشم
اینجا هم اطاعت کرد فرمود «اذن أسمع و آُطیع»
حالا که علی میگه صبر می کنم
ایام شهادت بی بی دو عالمه عرضه بداریم لا یوم کیومک یا ابا عبدالله
میون همه دلها امون از دل زینب
عرضه بداریم بی بی جان یه شمشیر بالای سر علی تحمل نکردین
دلا بسوزه برا اون خواهری که اومد بالای گودی قتلگاه یه وقت ببینه
«فرقة بالسیوف فرقة بالرماح»
یه عده شمشیر می زنن یه عده نیزه می زنن
اونایی که دستشون نمی رسه از اوج کینه یا می خوان نامشون ثبت بشه دیدن از روی زمین سنگ جمع می کنن بر پیکر عزیز زهراااا ناله بزن بگو یا حسین
🔸توسط یکی از همراهان گرامی تایپ شد تقبل الله منه باحسن القبول
روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
روضه حضرت فاطمه سلام الله علیها.mp3
10.95M
◼️ روضهٔ حضرت صدیقه طاهره
سلام الله علیها
📆 سه شنبه ۱۳ آذرماه ۱۴۰۳
@borhan_maaref
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
روضه شب شهادت حضرت زهرا (س).mp3
15.36M
روضه شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳
@borhan_maaref
https://eitaa.com/rozehayemaktoub