eitaa logo
روضه دفتری مجمع الذاکرین اهلبیت (ع)
4.3هزار دنبال‌کننده
48 عکس
44 ویدیو
7 فایل
شامل اشعار و متن روضه با مدیریت خادم الحسین کربلایی محمد مسلمی ارتباط با مدیر @moslemi_124 لینک کانال @rozehdaftari پذیرش تبلیغات👈 @moslemi_124
مشاهده در ایتا
دانلود
ز خیمه ها اومد،به یاری عموش میبینه شمر چطور، رسیده روبروش میگه چیکار داری، با تن زیر و روش باید که برداری چکمه رو از گلوش میشه که نعل اسب سراغ من بیاد اونو رها کنه میشه که ساربون دست منو جای عمو جدا کنه اما نشد اونی که من می‌خاستم تنش رو مرکب خاک کربلا کرد تنم تو گودال با عمو یکی شد ساربونم انگشتش و جدا کرد ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ @rozeh_daftary
|⇦•خداحافظ ای نگار و.... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ شام‌غریبان محرم ۱۴۰۱ به نفس حاج میثم‌مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ خداحافظ ای نگار و حبیبم خداحافظ ای غمگسار و طبیبم «زینبش گفت: چون چاره نیست می روم و می گذارمت ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت» خدا حافظ ای قرار و شکیبم خداحافظ ای امام غریبم «حسین جان ای آبروی دوعالم» خداحافظ ای تمامیِ هستم خداحافظ ای برفته زِ دستم دلِ زینب بسته بر سرِ مویت زنم بوسه من به زیرِ گلویت «حسین جان ای آبروی دوعالم» مسوزان از غم تو بال و پرم را ببین اشک کودکانِ حرم را تو از مرکب طفل خسته جدا کن زِ گوش او گوشواره تو وا کن *کجا رو داره میگه؟وقتی اباعبدالله ارادهٔ میدان کرد "عَزَمَ عَلَى لِقَاءِ الْقَوْمِ بِمُهْجَتِهِ" به اسبش نهیب زد.دید اسبش تکون نمی خوره.یه نگاهی انداخت.دید دخترش آمده.دست ها رو دور دست اسب حلقه کرده.داره گریه می کنه.دخترش صدا زد: "یا اَبَه اَسْتَسْلَمْتُ للموت؟"بابا آیا تسلیم مرگ شدی؟گریه کرد.فرمود:دخترم! "کَیْفَ لا يَسْتَسْلِمُ لِلْمَوت مَنْ لا ناصِرَ لَهُ وَ لا مُعین"کسی که یار نداره.کسی که تنها مونده؛چطور تسلیم مرگ نشه؟!دخترش یه حرفی زد آقا شروع کرد گریه کردن.صدا زد حالا که این جوریه:"رُدَّنا إِلَی حَرمِ جَدِّنا"ما رو برگردون مدینه.... آقا رفت.این دختر با این اسب اینطورمواجهه داشت.نذاشت اسب به میدان بره‌.به زور جداش کردند.یه اتفاقاتی افتاد.وقتی ذوالجناح پر از زخم،کاکُلش رو به خون گلوی آقا آغشته کرده،برگشت سمت خیمه ها،دخترش دوباره اومد.فقط یه سوال کرد:"يا جوادُ أَبی! "ای اسب پدرم!"هَلْ سُقِیَ ابی أوْ قَتَلُوهُ عَطْشَاناً"فقط به من بگو به بابای من آب دادند یا تشنه کشتنش؟ https://eitaa.com/matnroozeh
. مناسب مسجد و مزار  📚کتاب ختم خوانی "نیم از عالم خاک" 🌹🌹🌹 میخونم سوره ی الحمد قل هوالله و تبارک اومدم بگم باباجون منزل نوِت مبارک مهربون بابای خوبم«2» تو که نیستی خونه بی تو چقدر تاریک و سرده باورم نمیشه میگن که بابا بر نمیگرده خوش بحال هر کسی که بابا داره توی خونه مهربونتر از بابا که نیست دیگه توی زمونه کجایی بابای خوبم«2» 🌹🌹🌹 کاش میشد یه بار دیگه سر روی پای تو بزارم این لباس مشکی میگه دیگه من بابا ندارم میخونم سوره ی الحمد قل هوالله و تبارک اومدم بگم باباجون منزل جدید مبارک کجایی بابای خوبم 🌹🌹🌹🌹 هر نفس بدون بابا واسه من چقدر عزابه سقف خونه بی وجودت رو سر ماها خرابه دوست دارم یه بار دیگه روی زیباتو ببینم دستتو بگیرم و باز رو بروی تو بشینم کجایی بابای خوبم؟ کجایی آرام جونم؟ ............ ایام آخر سال👇 توکه نیستی خونه ی ما ،ساکت وخالی وسرده باورم نمیشه میگن، که بابا، برنمیگرده تو بیا بزار دوباره ،خونمون صفا بگیره بابا جون بیا بخونه، نذار قلب من بمیره باباجون عیدت مبارک آخرساله و باز من ،پای این سفره میشینم قاب عکس تو رو امشب ،کنار سفره میچینم شب عیده اما بی تو واسه من شب عذابه تو که نیستی همه دنیا، رو سر منم خرابه باباجون عیدت مبارک پاشو بابا جون دوباره ،تاسحر خدا خدا کن مثل اون روزا دوباره، بچه ها توهی صداکن همه ی دلخوشی ما ،توشب عید تویی بابا همه محتاج دعاییم تودعا کن واسه ی ما باباجون عیدت مبارک .👇 زمزمه 🏴بند ۱ تو که نیستی خونه بی تو چقدر تاریک و سرده باورم نمیشه بابا رفته و بر نمیگرده خوش بحال هر کسی که بابا داره توی خونه مهربونتر از بابا که نیست دیگه توی زمونه بابای خوبم کجایی «۲» 🏴بند ۲ کاش میشد یه بار دیگه سر روی پای تو بزارم این لباس مشکی میگه دیگه من بابا ندارم میخونم سوره ی الحمد قل هوالله و تبارک اومدم بگم باباجون منزل جدید مبارک بابای خوبم کجایی «۲» 🏴 بند ۳ هر نفس بدون بابا واسه من چقدر عزابه سقف خونه بی وجودت رو سر ماها خرابه دوست دارم یه بار دیگه روی زیباتو ببینم دستتو بگیرم و باز رو بروی تو بشینم بابای خوبم کجایی 《2》 . @rozehdaftari
﷽ امام رضا(علیه السلام) زمزمه🎙 کاشکی می‌شد در حرم امام رضا پر می‌زدم مثـــلِ گــدای آشنــا، حلقه بر این در می‌زدم اینجا پناه عالمینه                         یا حرم امام حسینه؟ رضا گل و باغ و بهارم رضا همه دار و ندارم   کاش می‌شد کبوتر صحن امام رضا بودم مشغول اشک و ناله و زمزمه و دعا بودم کنـــار ایــــوون طــلایـش             یه لحظه می‌شدم فدایش رضا گل و باغ و بهارم رضا همه دار و ندارم   امام رضا هم خوبا هم بدا رو دعوت می‌کنه نــاز گـــدا رو می‌خــره، با او رفـاقت می‌کنه زوّارشو تحویل می‌گیره                     سـوا نکـرده می‌پذیره رضا گل و باغ و بهارم رضا همه دار و ندارم    مهـــربون مهــربونا، از همه مهربون‌تره می‌دونه من کیَم، ولی آبرومو نمی‌بره رخصت میده دورش بگردم               انگار که من گناه نکردم رضا گل و باغ و بهارم رضا همه دار و ندارم    غیر امام رضا، کسی ضامن آهو نمی‌شه حتـی شتـر هم ناامید از کرم او نمی‌شه به زائرش داده بشارت                     سه مرتبه میاد زیارت رضا گل و باغ و بهارم رضا همه دار و ندارم   بـس‌کــه آقــا مهــربونه بــه من زیادی رو داده می‌خواسته رسوام نکنه هی به من آبرو داده مهربونه به روم می‌خنده             به روی کسی در نمی‌بنده رضا گل و باغ و بهارم رضا همه دار و ندارم   خــــدا کنــــه اجـــــازۀ عــــــرض ارادتم بده به این ارادت شب و روز همیشه عادتم بده یه شب در این حرم بمونم                   بالای سر نماز بخونم رضا گل و باغ و بهارم رضا همه دار و ندارم  ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @rozehdaftari
. عج و (س) ▪︎غزل امام زمان(عج) خواستم نزدیک‌تر باشم به آقایم، نشد تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم بند‌ها را وا کنم از دست و پاهایم نشد ندبه‌های جمعه را هی خواب می‌مانم ببخش سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد ظاهراً ذکر تو را می‌گویم، اما باطناً در میان عاشقانت باز هم جایم نشد گفتمت یک بار در خوابم بیا، جانِ حسین سر به خاک مقدمت‌ای یار می‌سایم، نشد دائماً می‌چرخم آقا جان به دور معصیت از دو چشم خیس تو هربار، پَروایم نشد کربلایم دیر شد، دارم خجالت می‌کشم آه آقا جان بگو که وقت امضایم نشد ▪︎روضه کلامی اجازه بدین از همینجا دلارو ببرم کربلا... یابن‌الشبیب عمه‌ی ما راه دور رفت می‌خواست قتلگاه بماند به زور رفت آتش گرفت چادرش اما کسی ندید پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید پنجاه و پنج سال  بدون غمی نبود تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود پنجاه و پنج سال پرش را گرفته‌اند مردانِ خانه دور و برش را گرفته‌اند ▪︎روضه کلامی: (هر وقت می خواست بره زیارت قبر مادر... یا زیارت جدش رسول الله... همه ی مَحرما دورشو می گرفتن...حتی سایه ی زینبو کسی ندید... یابن‌الشبیب عمه‌ی ما احترام داشت چندین امام زاده و چندین امام داشت ▪︎روضه کلامی: (حالا که آماده ای بگم چه کردن با عمه ی سادات...) ▪︎مرثیه حضرت زینب س: پیش بزرگ قافله فریاد می‌زدند یابن‌الشبیب بر سرِ او داد می‌زدند داغی کمر شکن کمرش را شکسته بود یک نیزه‌ی بلند سرش را شکسته بود یابن‌الشبیب بسکه زمین خورد جان نداشت می‌خواست راه علقمه گیرد توان نداشت یابن‌الشبیب دختر دلگیر را زدند پنجاه و پنج ساله زنی پیر را … اما رُباب زخم پَرَش را گرفته بود از بسکه درد داشت سرش را گرفته بود یابن‌الشبیب آتش خیمه امان  نداد فرصت به روی زخمی دختران نداد او را به ریگ‌های پریشان سپرد و رفت او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت او را به مردمان دهاتی سپرد و رفت..‌‌.. ▪︎روضه کلامی (صدا زد حسین جان...) ▪︎مرثیه زبانحال س: سِپُردَمت به خدا و به ریگهای بیابان سپردمت به غبار به خارهای مغیلان سپردمت به وحوش،به شیرهای درنده به مردمان دهات و به آهوان پریشان به باد گفتم اگر شد مَرتبت بکند که تا خمیده نگردد دوباره مادر جان به گوش خاک سپردم تنت بپوشاند مباد اینکه ببیند کسی تو را عریان سپردمت به هر آنکس که بود ، اما تو سپردیم به که رفتی به دلقکان به کنیزان سپردیم به دو صد چشم پست نامحرم به شمر و خولی و اَخنس به حرمله به سنان ▪︎ کلامی : (یه نگاه به علقمه کرد... صدا زد عباس جان یادته زینبو میاوردی کربلا...گفتی جوونای بنی هاشم...پرده ی مَحمل هارو نگه دارید... نکنه باد بیاد این پرده ها کنار بره... چشم نامحرم به محارم آل الله بیفته...بلند شو نگاه کن ببین دور خواهرتو نامحرما گرفتن پاشو ببین یه مُشت بی حیا دارن خواهرتو سوار بر ناقه می کنن...همه صدا بزنیم یاحسین ▪︎ بعد روضه: خداحافظ ای برادر زینب به سبک حسین جان ای آبروی دو عالم🎼 ز زخم تنت روی ریگ بیابان به اشگ دل و سوز و آه یتیمان خدایا از این غم چه چاره کنم... تنت بی سر مانده در دل صحرا سرت هر دم روی نیزه ی اَعدا خدایا از این غم چه چاره کنم... (خداحافظ ای برادر زینب)۳ ▪︎ های به سبک دشتی بسوی شام و کوفه ام چه ظالمانه می برند نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند سر تو را به روی نِی،نشانده دشمن علی نمی روم ولی مرا به این بهانه می برند مرا نه سر نه سامان آفریدند پریشان پریشان آفریدند پریشان خاطران رفتند در خاک مرا از خاک ایشان آفریدند اگر دردم یکی بودی چه بودی اگر غم اندکی بودی چه بودی به بالینم حبیبی یا طبیبی از این هر دو یکی بودی چه بودی مو که افسرده حالُم چون ننالُم شکسته پَرُّ بالُم چون ننالُم همه گویند زینب ناله کم کن۲ تو آیی در خیالُم چون ننالُم۲ ▪︎ های : من که ز آغاز عمر،بی تو نکردم سفر خیز و ببین خواهرت با که سفر می کند لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین "صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله" ▪︎دعای آخر مجلس: *فرج امام زمان عج برسان. *رهبر عزیزمون حفظ بفرما. *مریض های اسلام شفا بده. *زیارت کربلا نصیب ما بگردان. *حاجات این جمع برآورده به خیر بفرما* ذکر ما هست دائم الاوقات بر محمد و آل او صلوات... . @rozehdaftari
. از روی خاکا پاشو حسین رسیده داداشتو ندیده بودی با قد خمیده شکوهت اعجاز شده قیامتی باز برای کشتنت اومد چهار هزار تیر انداز  از مشک پاره شده خجالت حرم می ریزه از مشک پاره شده اشکای مادرم  می ریزه از مشک پاره شده آواره  رو سرم می ریزه تن تو ،  غرق به خون برابر من تن تو ، پا خورده قبل پیکر من بند دو‌ نوای آهت به مادرم رسیده یه دست شکسته گریه کرد واسه یه دست بریده نشد که بیشتر کنار تو بمونم دلم تو خیمه بود نشد برات نماز بخونم  رفتی با رفتن تو خندید سنان به قد خمم رفتی با رفتن تو گوشواره جمع شد از حرمم رفتی با رفتن تو داداش که نه ، یه کوه غمم   !  برادر من رفتی و ، هنوز تو سر به دار منی رفتی و ، رو نیزه هم کنار منی بند سه تو رو نی هم که باشی همنشینی ایشالا روی نیزه زینبو اسیر نبینی ایشالا تو شام‌ دیگه بهت نخندن سرتو رو با معجر حرم به نی نبندن ایشالا که سر تو کنار نهر آب نبرن ایشالا که سر تو مقابل رباب نبرن ایشالا که سر تو به مجلس شراب نبرن  ، برادر من سر تو ، تو شام می بینه غم یه سره سر تو ، ایشالا که  خرابه نره ✍ ......... داره قرار از  دله عقیله میره ایشالا خیمه هایی که زدی آتیش نگیره ایشالا هیچکس ، غصه ی یار نگیره ایشالا هیچ پای برهنه ای به خار نگیره ایشالا عصر دهم ذبح نکنن برادرمو ایشالا عصر دهم به هم نریزن این حرمو ایشالا عصر دهم نریزن اشک مادرمو‌    عزیز زهرا حرمت ، حرم بمونه تا به ابد تو خیام ، بیدار نشه کسی با لگد بند دوم عباس که اومد،    بهش بگو علمدار برا دل رباب ، یه چند تا مشک ، اضافه بردار کمون به دستی ، یه کمی اون طرف تر نگاشو دوخته به سپیدیه گلوی اصغر  ایشالا عصر دهم عمود خیمه دست نخوره ایشالا عصر دهم کسی سر تو رو نبُره ایشالا عصر دهم شمر نیست اونی که دستِ پره  ، عزیز زینب عزیزم ، دلشوره داره خواهر تو می میرم ، رو نیزه ها بره سر تو ....................... . دیدم پر از خون بسته به موی اسبی دیدم داری زمین می ریزی وقتی روی اسبی گرما شدید بود با یه سلام لبات سوخت خدافظی نکرده کشتنت ، دلم برات سوخت زهراییه غم تو دیدن که سد شدی زدنت زهرا ییه غم تو از کوچه رد شدی زدنت  زهرا ییه غم تو روخاک... لگد شدی .... زدنت  واویلا عزیزم ، چند بار صدات زدم ولی ولی تو ، یکبار بابا صدام نزدی تنت به بابا رسیده اربا اربا چیزی برای من نموند از اون جوون رعنا  برات بگم از بدن پاره پاره هر کی میره یه تیکشو تو دست برام میاره جمع شد چه جمع شدنی ! تیکه به تیکه بود جگرم جمع شد چه جمع شدنی! دست خورده شد چقد ثمرم جمع شد چه جمع شدنی !  اینقد که ریز نبودم پسرم   واویلا این علی ، رفت و نموند برای حسین رو زمین ، صد تیکه شد  عصای حسین ✍ ............... تیر منتظر بود ولی چه می دونستی دلت می خواست بگی که تشنمه نمی تونستی قضیه داره که تو رو انتخاب کرد شیش ماهه کشتنو یکی دیگه تو کوچه باب کرد شیش ماهه ای رو زدن روز ولادتش نشده شیش ماهه ای رو زدن گهواره قسمتش نشده شیش ماهه ای رو زدن هیچ جایی صحبتش نشده ... واویلا کشته شد ، محل نداد کسی بهشم بی هوا ، لگد زدن به مادرشم بند دو لبای تشنه ت غصه ی بی حساب خورد تا روی دست گرفتمت چشات به نهر آب خورد کمون داراشون دل مارو سوزوندن تیره بزرگتر از تو رو ، به حلق تو نشوندن اشک خجالت من از خون روی حنجرته اشک خجالت من از حجم کوچیک سرته اشک خجالت من از انتظار مادرته ... واویلا پسرم ، قلب پدر مزار توئه پسرم ، داداشتم کنار توئه بند سه بگو دروغه تو بی خبر نرفتی تا حالا تو بدون مادرت سفر نرفتی برای اینکه نشی بیدار می خونم بقیه ی لالایی مو سر مزار می خونم یه سالتم نشده ازم گرفتنت پسرم یه سالتم نشده سر مزارتن یه حرم یه سالتم نشده چه خاکی ریخته شد به سرم  واویلا پسرم ، آروم بخواب مواظبتم روی نی ، سرت بره مراقبتم .👇@rozehdaftari