#روضه موقع خاکسپاری تشییع جنازه
آی مردم اینجا همه ی شما همت کردید و برای این مرحوم تشییع جنازه ی با شکوهی گرفتید؛ همه بودند و با صدای بلند فریاد می زدید: به عزت و شرف لا الا الا الله، بلند بگو لا اله الا الله، ... امّا این جمعیت کجا بود کوفه، شام غریبان امیرالمؤمنین اون شام غریبانی که اولاً اول امام ما شیعه ها شبونه دفن شد و ثانیاً با صدای آروم می کفتند: لا اله الا الله...
محمد بن حنفیه می گوید: چون برادرانم مشغول غسل شدند، امام حسین آب می ریخت و امام حسن غسل می داد، احتیاج نداشتند به کسی که جسد آن حضرت را برگرداند. هر طرف را که می شستند جسد مطهر آن حضرت می گردید و طرف دیگر ظاهر می شد. بویی خوش تر از مشک و عنبر از جسد مبارکش به مشامشان می رسید.
چون از غسل فارغ شدند امام حسن صدا زد که ای خواهرم حنوط رسول خدا را بیاور ، پس زینب مبادرت نمود و حنوط را آورد؛ چون حنوط را گشودند کل کوفه از بوی آن خوشبو شد. پس آن حضرت را در ۵ جامه کفن کردند و در تابوت گذاشتند. جلوی تابوت را جبرییل و میکاییل برداشتند و عقب تابوت را امام حسن و امام حسین برداشتند.
حیان عنزی می گوید: خادمه امیر المؤمنین به من گفت: چون امیر المؤمنین از دنیا رفت مطابق وصیت او پایین تابوت را بر دوش گرفتیم و جلوی آن خودش حرکت می کرد و ما همان وقت صدای زمزمه ای را شنیدیم همچنان به دنبال جنازه آمدیم تا وارد غریین شدیم ، سنگ سفید نورانی ای ما را به طرف خود توجه داد، بدانجا رهسپار شدیم ، قبری حفر کرده و مرقدی آماده را دیدیم که بر آن نوشته بود: این قبری است که نوح برای جسد پاک علی فراهم کرده است.
اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله؛ من نمی دونم چرا رسول خدا برای امام حسین حنوط و کفن نداده بود، مگر خود رسول خدا نفرموده بود: حسین از من و من از حسینم، پس چرا برای او کفن نداده بود، کجا بود ببینه کربلا اسب ها رو نعل تازه زدند و بر پیکر حسین...
بحار الانوار ، جلد۴۲ ، صفحه۲۹۳
@rozehdaftari
# روضه پدر که فرزند ندارد
سوم (چهلم)(سالگرد)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمان یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ
*- اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
عزیزان این حرف دل همه ما درلحظه اخرو زبان حال این مرحوم است
سرم خاک کف پای حسین است
دلم مجنون و شیدای حسین است
بُوَد پروندهام چون برگ گل، پاک
در این پرونده امضای حسین است
😭😭😭
بهشت ارزانی خوبانِ عالم
بهشت من تماشای حسین است
به وقت مرگ چشمم را نبندید
که چشم من به سیمای حسین است
دراین عالم تمنایی ندارم
تمنایم تمنای حسین است
😭😭
چراغ از بهر قبر من نیارید
چراغم روی زیبای حسین است
😭😭
خوش آن صورت که در فردای محشر
بر آن نقش کف پای حسین است
😭😭😭
از آن با گریه دائم خو گرفتم
که اشکم دُرِّ دریای حسین است
😭😭😭
نترسانیدم از روز قیامت
قیامت، قد و بالای حسین است
دلی جای خدا باشد که آن دل
پر از نور تجلای حسین است
به بازار عمل، فردای محشر😭
همه هستم تولای حسین است
خانواده مصیبت دیده ، ای خواهر و برادر غم کشیده ،که داغ بردار دیدی برداری از دست دادی که هیچ فرزندی هم نداره انسان تنها امیدش این است که لحظه جان دادن بچه هاش بربالینش باشند انشالا هیچ کسی را چشم انتظار فرزند نکنه به چه خاطر چون زمانی که انسان ازدنیا می خواهد بره چشم انتظاراست تاهمه نوردیدگانش راببینه اما این عزیز که کسی رانداره چشم انتظار (پدر )(برادر)(خواهرها بود😭
یاد شهدا امام شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روی این برادرازاین مجلس ومحفل فیض ببرد
حالا دلها اماده شد بریم کربلا به یا د ان لحظه ای که اقا ابا عبدالله می فرمودند لا حول ولاقوه الا بلا العلیم العظیم یعنی بدانید که هنوز من زنده ام اما یک وقت دیدند صدای اقا به گوش نمی رسد😭
همه از خیمه ها بیرون دویدند
ولی سالار زینب را ندیدند 😭
امدند جلوی زلجناح حلقه زدندهر کدام سوالی میکنه یکی سوال میکنه بگو ذوالجناح بابایمان چه شدیکی سوال میکنه بگو ذوالجناح عمویمان عبا س چه شد یکی سوال میکنه ببینم ذوالجناح برادرمان علی اکبر چه شد یک وقت دیدند سکینه امد عناب ذوالجناح به دست گرفت بگو ببینم ذوالجناح تو که بی وفا نبودی آیا آن لحظه ای که بابایم را شهید کردند آیا بهش آب دادند یا نه دیدند😭 ذوالجناح سر به زمین می کوبه یعنی بابایتان را با لب تشنه شهیدش کردند یک وقت ذوالجناح به سمت گودال قتلگاه حرکت کرد زینب وکودکان پشت سر ذوالجناح ای می دویدند ای به زمین می خوردند بلند می شدند تا رسیدند به تل زینبیه عزیزانی که کربلا رفتند میدوند تل زینبیه نزدیک قتلگاه است 😭😭
اما زبان حالی دارد بی بی زینب
گلی گم کردم می جویم او را
به هر گل می ریم می بویم او را
گل من یک نشانی در بدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
اگر بینم گلم در خواب بوده
به آب دیدگان می شویم او را
یک وقت زینب دید یک صدای ضعیفی میشنوه زینبم نیزه شکسته ها را خنجر شکسته ها را کنار بزن زینبم چه می بیند حلقوم بریده برادرش حسین صدا می زنه انت یا اخی آیا تو برادر منی آیا تو پسر فا طمه ای جواب میده گل پژمرده ات خواهر منم من گل افسردهات خواهر منم من
اما خواهر به زیر سم اسبان پیرهن رفت
به زیر سم اسبان منم من
پایان
التماس دعا
@rozehdaftari
🕊﷽🕊
#سر خاکت
#وداع
#شعر مجلس ختم و ترحیم
،سر خاک و تشییع جنازه
--------------------------------
سر خاکت منم با اشک و زاری
امان از درد دوری داغ داری
سر خاکت سرشک از دیده جاری
تو رفتی و منم در سوگواری
سر خاکت عزیزان غرق آ ه اند
همه در انتظار یک نگاه اند
سر خاکت دلم را خاک کردم
دلم را از غمت صد چاک کردم
سر خاکت شکست بال و پر من
بیا بنگر تو چشمان تر من
سر خاکت دلم آتشفشان است
ببین که مادر تو روضه خوان است
دلم با غربت و غم آشنا شد
زمانی که دلم از تو جدا شد
نوایی جان فزا آ ید ز خاکت
فرستم فاتحه بر روح پاکت
عزیزان قدر یکدیگر بدانیم
بیا یک لحظه دور از هم نمانیم
سر خاک تو من منزل گرفتم
در این طوفان غم ساحل گرفتم
خموش ساقی ز داغ و درد و ماتم
دلم را ماتمش بنموده در غم
@rozehdaftari
------------------------------------
#در وصف شهید دفاع مقدس
#شعردر مورد شهدا، شهید و شهادت
#شعر سوزناک درباره شهیدان
🌴🌴🌴
سفر کرده ام تا بجویم سرت را
و شاید در این خاکها پیکرت را
من اینجایم ای آشنای برادر
همان جا که دادی به من دفترت را
همان جا که با اشک و اندوه خواندی
برایم غزل واره ی آخرت را
کجایی که چندی است نشنیده ام من
دعاهای پر سوز و درد آورت را
تو را زنده زنده مگر دفن کردند
که بستند دستان و پا و سرت را
پس از این من ای کاش هرگز نبینم
نگاه به درمانده مادرت را…
🌴🌴🌴
#شعر احساسی و زیبا در مورد شهدا
با خنده ای که عکس تو در بر گرفته است
دیوار خانه چهره ی دیگر گرفته است
بعد از تو برق شور و شعف را هجوم اشک
از چشم های خسته ی مادر گرفته است
بی شک شبیه کوچه ی ما، کوچه های عرش
از نام پر شکوه تو زیور گرفته است
حالا منم، کنار تو، اینجا که پر زدی
اینجا که خاک، بوی کبوتر گرفته است
ای انعکاس دست علی! برق ذوالفقار!
افلاک، پشت نام تو سنگر گرفته است
اینجا، نماز چلچله ها رو به دست توست
دستی که رنگ غیرت حیدر گرفته است
چشمان من همیشه همین جا کنار توست
اینجا که خاک، بوی کبوتر گرفته است…
🌴🌴🌴
اشعار زیبا در وصف شهدا و دفاع مقدس
یادت می آید آن روز، صد لاله چیده بودی
آن دفعه هم تو از من زودتر رسیده بودی
هر بار در نگاهت طوفانی بی صدا بود
از عشق او به قلبت نقش ها کشی
گل زخمهایت انگار سوغاتی تو بودند
آخر تو ان دردها را با شوق چشیده بودی
آن روز دو چشمت اما آرامشی دگر داشت
گویی که از لب یار چیزی شنیده بودی
با من بگو مسافر از آن یقین قلبت
شاید بفهمم آن روز آخر چه دیده بودی
گویند که باز با باز با هم پر گشایند
این است دلیل آنکه بی من پریده بودی
هر روز از مزارت بوی عشقت روان است
عشقی که با بهای جانت خریده بودی.
🌴🌴🌴
شعر دوبیتی کوتاه در مورد شهیدان
یه کاروان گل لاله ، تو موج شیون و ناله
رفتن از این خاک ، به سوی افلاک رنگ دلبر گرفتند ، تا خدا پر گرفتند
این شهیدا تا ابد برامون نور عینند هدیة ما عاشقا به آقامون حسینند.
خوشا آنانکه نامشان زمزمه ی نیمه شب ملکوتیان است و در آسمان مشهورتراز زمین اند.
🌴🌴🌴
#شعر درباره شهدا
به نام یلان محمدنژاد / که شد شورشان غبطه گردباد
علی صولتانی که در خون شدند / به یک نعره از خویش بیرون شدند
به نام کسانی کنم ابتدا / که در خاک از آنهاست جوش صدا
به نام غیوران زهرانسب / ز خود رستگان به حق منتسب
حسن مذهبان صبور آمده / می زهر نوشان آن میکده
خراباتیان حسین آشنا / به خونرنگی مشرقین آشنا
اگر دم فرو بندم از ذکرشان / رها نیستم یکدم از فکرشان
من و یاد یاران که سر باختند / ولی بر ستم گردن افراختند
سحرگاه اعزام یادش بخیر / و گردان گمنام یادش بخیر
#لباسی که خاکی تر از خاک بود / ولی چون دل عاشقان پاک بود
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
@rozehdaftari
#روضه حضرت عباس(ع)🥀
گریز حضرت رقیه (س)
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید
🔸به روی دست ملائک بهار می آید
🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی
🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید
هرکجا نشستی.
اول مجلس.
همه با هم.
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
🔸🔸🔸🔸🔸
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
⬅️دلها را روانه کنیم بین الحرمین کنار حرم با صفا اقا ابوالفضل آه حاجت مندان آه مریض دارها آه گرفتارها که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای بانوی محترمی که حاجت داشتی برای آقا اباالفضل سفر پهن نمودی انشالا به هرنیتی این کاررا انجام دادی به حق مادرش ام البنین حاجت روا بشیدمی دونم آقا اباالفضل هیچ کس رادست خالی رد نمی کند شفای همه مریضها انشالا همه اموات فیض ببرند الخصوص اموات بانوی محترم حالا دلت اماده شد بریم کربلا
السلام علیک یا ابوالفضل العباس یا قمربنی هاشم
🔸بارگاه با صفای در کربلا دارد ابوالفضل
🔸تاقیامت عاشقان بی ریا دارد ابوالفضل
🔸هر که ازصدق وصفا بنمودرو درخانه او
🔸دیدازراه وفا جو روسخا داردابوالفضل
🔸گر دوای دردخواهی روکن درخانه او
🔸ازبرای در بی درمان شفا دارد ابالفضل
🔸تالب شط فرات آمد ولی لب تشنه برگشت
🔸همت مردانگی بین تا کجا دارد ابوالفضل
🔸قربان مرامت قربان ادبت قربان حرم و بارگاهت یا ابوالفضل
🔸یادم امدآن زمانی که حسین باچشم گریان
🔸دید درخون غوطه ورقدو رسا دارد ابوالفضل
⬅️آقا ابوالفضل درروز عاشورا صدا زد حسین جان برادر
برادر درخون تپیده ات را دریاب
انشالا خدا کنه کسی درمجلس ما نباشه که داغ برادر دیده باشه
صدای ابوالفضل به گوش امام حسین رسید آمد کنار بدن پاره پاره برادر دید برادر دست دربدن ندارد تیر به چشم برادر اصابت کرده فرق ابوالفضل تا به ابرو شکسته امام حسین صدا زد 😭
عباسم برادر آیا وصیتی دارید 😭
صدا زد چرا برادر سه وصیت دارم
⬅️وصیت اول برادرجان خون ازچشمم پاک کن تا یک بار دیگرتو برادرم😭 راببینم حسین جان یک بار دیگر عزیز زهرا راببینم😭
⬅️وصیت دوم تا زنده هستم مرا به خیمه مبر برادرجان چون به سکینه ات وعده آب دادم😭
🔸مرا به خیمه مبر تا که حالتی دارم
🔸چراکه ز روی سکینه خجالتی دارم
🔸سکینه اب طلب کرد وپاره شد جگرم
🔸نشد که قطزه ابی برای او ببرم😭
⬅️اما وصیت سوم برادر حسین جان
سلام من را به خواهرم زینب برسان
بگو زینب جان وقتی رفتی مدینه سلام من را به مادر چشم انتظارم ام البنین برسان انشاءالله هیچ مادری را چشم انتظار فرزند نکنه😭
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص اموات بانوی محترم ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما میدونم کسانی هستند درگوشه ای ازاین مجلس ومحفل نشسته اند که مریض دارند، گرفتارند ، جوان دارند امشب دلتو از کربلا روانه کن خرابه شام به یاد سه ساله امام حسین اشک بریز بگو حسین جان امشب شما را به جان دختر سه ساله ات قسم میدم امشب به امیدی آمدم آقاجان دست خالی ردمان نکنی میگن یک شب درخرابه شام رقیه بهانه بابا گرفت طوری گریه می کرد که صداش به کاخ یزید رسید یزید ملعون گفت این صدای گریه کیه
گفتند صدای گریه دختر امام حسینه
گفت سر باباش براش ببرید تاسربابا را جلوی دختر سه ساله گذاشتند
صدا زد بابای خوبم
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده
اما میخام بگم😭
بابای خوبم
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن...
اما به منم تازیانه زدن..😭.
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم.
طاقت سیلی خوردن ندارم.
طاقت سنگ خوردن ندارم.
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀
@rozehdaftari
🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه حضرت رقیه (ع)(2)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیهِ
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان باهم زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
♦️آئینه هستم تاب خاکستر ندارم
♦️پروانه ای هستم که بال و پر ندارم
♦️از دست نامردی به نام تازیانه
♦️یک عضو بی آسیب در پیکر ندارم
♦️تا اینکه گریان تو باشم در سحر گاه
♦️در چشمهایم آنقدر اختر ندارم
♦️چیزی که فرش مقدمت سازم در اینجا
♦️از گیسوان خاکی ام بهتر ندارم
♦️می خواستم خون گلویت را بشویم
♦️شرمنده هستم من که آب آور ندارم
♦️بر گوش هایم می گذارم دست خود را
♦️شاید نبینی زینت و زیور ندارم
♦️وقتی نمانده گیسویی روی سر من
♦️گاری دگر باشانه و معجر ندارم
♦️لب می گذارم روی لب هایت پدرجان
♦️تا اینکه جانم را نگیری بر ندارم
⬅️عزیزانی که درگوشه ازاین مجلس نشسته ای میدونم همه به امیدی امدید میدونم گرفتاری میدونم مریض داری میدونم برای حاجت امدید امروز (امشب) بگو حسین جانم به صورت سیلی خورده دخترت دیگه ما را دست خالی ردمان نکنی
▪️رقیه دخترزهرا اطهر
▪️دل جان می شود از او مطهر
▪️رقیه جان توی دوردانه عشق
▪️بود روشن زتو کاشانه عشق
⬅️عزیزان ما نمی دانیم خدا لیاقت بده که بریم از نزدیک قبر بی بی رقیه را رازیارت کنیم یا نه بی بی با این دستهایکوچکش خیلی از گره ها را باز می کنه
🔸بی بی جان غم خودرا بی افزا دردل من
🔸توی یک دانه غم خانه عشق
🔸رقیه جان به ما منت گذاری
🔸گدایی از گدایانت شماری
🔸امید آن است که در فردای محشر
🔸مرا جزء محبانت شماری
دیدم آرام آرام آمد مقابل سر بریده بابا چه مخواد بگه عزیزان ای کسی که دختر سه ساله دارید دستهای کوچکشه بلند کرد گویا از بابا تمنا داره چه گفت ، گفت بابا جانم دلم برات تنگ شده انشالا هیچ فرزندی را چشم انتظار بابا نکنه دختر دارها می دونن من چه می گم بابا غرور دختره دیدی هروقت دل تنگ بابا میشه یاد بابا می کنه میگه بابام می خواهد خونم بیاد
انشاءالله همه دختران تان عاقبت به خیر بشن، حالا درد دل سه ساله حسین گوش کن بابا دیگه خسته شدم ازاین سفر بابا جان که میای منو ببری بابا ،خداکنه یتیم نشی اخ بمیرم آن قدر بهش تازیانه زدند اخ شما هم امشب (امروز)یتیم نوازی کنید آرام آرام آمد جلو مقابل سر بریده بابا سر بابا رادرآغوش گرفت😭
صدا زد بابای خوبم
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده
اما میخام بگم😭
بابای خوبم
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن...
اما به منم تازیانه زدن..😭.
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم.
طاقت سیلی خوردن ندارم.
طاقت سنگ خوردن ندارم.
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀
@rozehdaftari
▪️روضه دفتری امام موسی کاظم (ع)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
آخ دلم میل هوای یار داره
که او موسی بن جعفر نام داره
همون شاهی که جان دادتوی زندان
بدان باب الحوائج نام داره
آی حاجت دارا، مریض دارا، گرفتارا، آقامون موسی بن جعفر باب الحوائجه بخدا خوب جایی اومدی،
آقا برس به دادم، از غم بده نجاتم ، آقا ببین غریبم ، آقا ببین اسیرم.
حالا مرغ دلتو پَر بده کاظمین،
حرم باصفای آقا موسی بن جعفر چه صفایی داره تو کاظمین، وقتی نگاه میکنی به دو گنبد طلای آقا موسی بن جعفر و آقا جواد الائمه دلت جلا میگیره،
چقد امشب جای همه مون خالیه کاظمین، خوشا بحال اونایی که الان پروانه وار کنار حرمش اند،
ان شاءالله به زودی از نزدیک عرض ارادت کنیم، بریم زیارت و برا غربت آقامون اشک بریزیم،
ان شاءالله هیچ کس از در خونش نا امید بر نگرده
آی حاجت دارا ، مریض دارا، گرفتارا ،جوون دارا، امشب بگیر دامن آقا موسی بن جعفر رو زندانی غریب بغداد،
دو نفر مرگ خودشونواز خدا طلب کردن ، آقا یا صاحب الزمان منو ببخش😭
یکی مادرتون زهرای مرضیه حسنین و زینبین رو صدا زد فرمود: میخوام دعا کنم دستتونو بیارین بالا یازهرا... بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر میخوای برای شفات دعا کنی؟ آره مادر😭
اینجا بود که بی بی فرمود: اللهم عجل وفاتی سریعا، خدایا دیگه مرگ فاطمه رو برسون.
یکی هم میوه دلش امام کاظم بود فرمود: خدا دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون😭
چقد زود دعای آقامون مستجاب شد
آی آبرو دارا، گرفتارا، یه وقت دیدن درِ زندان باز شد چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه از زندان بیرون میارن
یه مرتبه دیدن خدایا چقد بدن آقا سنگینه😭
خدایا بدنی که سالهای سال گوشه ی زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه،
تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی بن جعفره ( آی غریب آقاااااااا)😭
شیعیان اومدن بدن امام رو با احترام کفن کردن
تشییع جنازه ی با شکوهی برگزار کردن اما آی کربلائیا، آی حسینیا دلها بسوزه برا جده غریبش حسین😭
وقتی امام سجاد میخواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر بیارید میخوام بدن بابای غریبمو کفن کنم
آخ مگر به کربلا کفن، به غیر بوریا نبود
مگر حسین تشنه لب، عزیز مصطفی نبود
حالا از سُویدای دلت به نیت سلامتی و فرج امام زمان، شفای همه ی بیماران هدایت و خوشبختی جوونامون،
عاقبت بخیری مون سه مرتبه صدا بزن (یاحسین)ع
@rozehdaftari
❣﷽❣
🔘 #دفتری_علی_ع (5)
🔘 #روضه_حضرت_علی_ع
🔘گریز به روضه حضرت رقیه س
▪️به علی فاتح خیبر صلوات
▪️به علی شافع محشر صلوات
▪️به علی همسر والای بتول
▪️به علی ساقی کوثر صلوات
(دعای فرج)
🔷️السلامُ عَلَیْکَ یا عَلیُ بْنِ أبیطالب ع ️،
️السلام عَلَیْکَ یا أَمِینَ اللهِ فِی أَرْضِهِ… وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ…
السلاَمُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْوَصِیِّینَ…
السلاَمُ عَلَیْکَ یا وَصِیَّ رَسُولِ الله…
️السلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع…
یا علی 3
➖بر غم عشقت یاعلی ,من مبتلایم
➖ که تو سلطانی و ، من فقیرم
➖آرزویم بُود به وقت مُردن
➖یا علی گویم و آندم بمیرم
➖من بنده تو مولایی
➖من قطره تو دریایی
➖ای سید و مولایم۲
➖دل خسته و غمینی
➖ تو اولین مظلومی
✨یا سیدی یا حیدر
(آقا جان)
➖ای خاک کویت طلا
➖ این دل شده مبتلا
➖کن قسمتم کربلا
✨یا سیدی یا حیدر
⬅️ امروز بریم در خانه امیرالمومنین …
آی عاشقان امیرالمومنین …
⬅️اصبغ ابن نباته میگه ، بعد از ضربت خوردن علی،مردم همه با کاسه های شیر جمع شده بودند دم در خونه امیرالمومنین…های های گریه میکردن…
یه وقت امام حسن اومد صدا زد همه برید خونه هاتون ، بابام ممنوع الملاقاته…
میگه همه رفتن من پشت در نشستم ، زانوهای غم بغل گرفتم گریه میکردم
(امام حسن اومد صدا زد اصبغ مگه نگفتم همه برن, بابام ممنوع الملاقاته)
گفتم آقا جان میخام برم ، اما دلم اینجا جامونده, پاهام یاری نمیده، من آقامو میخام ، یه عمر زیر سایه علی بودم همه هستیم تو این خونه است، کجا برم…
تا علی رو نبینم این دلم آروم نمیگیره
صدای گریه و ناله اصبغ رو امیرالمومنین شنید
چه خبره...
چی شده..
این صدای ناله کیه؟ این صدای گریه کیه؟
گفتن آقا جان اصبغ ابن نباته است میخاد شما رو ببینه...
(هر چی گفتیم بره قبول نکزد،امیرالمومنین اجازه داد اصبغ وارد شد)
چی میخام بگم
میخام بگم در خانه امیرالمومنین رو همه بازه… مشگل گشای عالم علیه
یا علی ۲
امروز بگو آقا جان قربون مظلومیتت برم ، قربون غربتت برم آقا
ای اول مظلوم عالم علی…
آقا جان ما امروز اومدیم در خونت ، در خونتو باز کن… آقا مارو از در خونت رد نکن
آقا شب اول قبر فراموشم نکن
🔘آنقدر در میزنم این خانه را
🔘تا ببینم روی صاحب خانه را
اصبغ ابن نباته میگه، وقتی وارد شدم، دیدم علی بستر نشین شده، هی پاهاشو رو زمین میکشه، گفتم ای کاش کور بودم این لحظه رو نمیدیدم
(دیدم یه دستمال زردی به سر آقا بستن، معلوم نیست دستمال زردتره یا صورت مولا
اشکم در اومد
آخ … یا علی ۳
(ناله میکردم گریه میکردم)
یه وقت امیرالمومنین فرمود اصبغ گریه نکن من دارم به آرزوم میرسم,من دارم به فاطمه ام میرسم
(گفتم آقا جان من بخاطر دوری شما گریه میکنم… چجوری دوریتونو تحمل کنم)
این اصبغ بود اینهمه ناله کرد گریه کرد
(اوج) اما میخام بگم امان از دل زینب س
امان از دل حسن ع
امان از دل حسین ع
امان از دل ابالفضل ع
⬅️ (نمیدونم خونه ی بی بابا دیدی یا نه)
خونه ای که بابا نداره صفا نداره
(آی اونایی که بابا دارید قدر باباها تونو بدونید)
آخه بابا چشم و چراغ خونه است، صفای خونه به وجود پدره
اما اونایی که پدر از دست دادن، امروز برا بابا دعا کنن
(داغ بابا خیلی سخته)
امروز دلتو بزار کنار دل زینب…تو مصیبت بابا اونی که بهش سخت گذشته شاید بی بی زینب باشه
(دشتی)
🔘آخ بنال ای دل که زینب خونجگر شد
🔘نصیبش ناله و آه سحر شد
(بابا داری یا نه)
🔘پدر ای رونق کاشانه من
🔘که بودی چلچراغ خانه من
🔘برفتی از کفم ای داد بیداد
🔘صفا دیگر ندارد خانه من
خانم جان علاقه زیادی به بابا داشتی ، بابا رو خیلی دوست داشتی
(دختر علاقه خاصی به بابا داره دیگه)
بی بی جان نمیدونم چه کشیدی ، وقتی فرق شکافته بابا دیدی ، ناله زدی, گریه کردی, آخ بابا بابا گفتی
(خانم جان فرق شکافته بابا دیدی طاقت نیاوردی)
(آخه دختره طاقت نداره )
آی جوون دارا ، آی مریض دارا ، آی حاجت دارا…
میخوام بگم چه کشید سه ساله ابی عبدالله کنج خرابه شام
سر بابارو بغل گرفت ناله زد
(شروع کرد با سر بریده بابا درد دل کردن)
باباااا ۴
▪️به قربان سرت بابا
▪️بگردد دخترت بابا
▪️کدامین دست کین آخر
▪️بریده حنجرت بابا
▪️تُرا ای لالهٔ زهرا
▪️که از شاخه جدا کرده
▪️مرا چون بلبل شیدا
▪️به داغت مبتلا کرده
▪️الهی بشکند دستی
▪️که رگهای تو ببریده
▪️نداده گوئیا آبت
▪️ که لبهای تو خشکیده
حسین جانم ۴
🔷هر چقدر ناله داری به سوز جگر سه ساله ابی عبدالله صدای ناله تو بلند کن
سه مرتبه ناله بزن بگو یا حسین
🔸بر طاق جنّان حک شده سیمای رقیه
🔸خورشید اسیرِ رخِ زیبای رقیه
🔸مهتاب كه شبها دل عالم برباید
🔸یک نور ز رخسارِ دل آرای رقیه
(حسن ثابت جو)
🔳(به نیت حاجت حاجتمندا، شفا مرضان اسلام، بلاخص مریضین منظور ، محمدی صلوات هدیه کن)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
@khatme14
#روضه_دفتری
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
روضه شب جمعه امام حسین (ع)🥀
گریز روضه حضرت عباس(ع)🥀
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ
*- اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
شب های جمعه فاطمه،با سوز و آه و واهمه
آید به دشت کربلا گردد به دور قتلگاه
گویید حسین من چه شد،نور دوعین من چه شد
*شب زیارتی ابی عبدالله شبی که مادرش فاطمه زهرا مهمان امام حسین است ای کسانی که در گوشه ای از مجلس نشتی حاجت داری مریض داری گرفتاری امشب امام حسین قسم بده به پهلوی شکسته مادرش انشاء الله حاجت روا می شی شفای همه مریض ها انشالاا مشب آسمان هم با ما در این ساعت بر ابی عبدالله گریه کنه . فرمود فاطمه جان ، همه چشم ها قیامت گریانه غیر از اون چشمی که بر حسین تو گریه کنه وقتی جبریل خبر شهادت ابی عبدالله رو به پیغمبر داد، همون لحظه ی ولادت، پیغمبر گریه کرد😭 دستور امد این خبر و باید به مادرش فاطمه هم بدی،کدوم فاطمه؟همون فاطمه ای که "وَوَضَعَتْهُ أُمُّهُ😭 كُرْهًا" حسین و به سختی به دنیا آورده، تا پیغمبر به فاطمه خبر داد دخترم این بچه ای که تازه از تو به دنیا اومده این فرزندت و کربلا غریبانه میکشند "بَکَتْ فَاطِمَةُ بُکَاءً شَدِیداً" ان شالله بی بی دوعالم شفاعت همتون رو کنه میگه اینا مجلس روضه حسینمو ترک نکردند نذاشتند جلسه روضه حسینم بی رونق باشه بگو فاطمه جان شاهد باش .
تا زهرا گریه کرد همون جا پرسید: بابا روزی که حسینمو میکشن شما زنده ای یا نه فرمود: نه دخترم، من مادرش هستم یا نه؟ نه دخترم، باباش علی هست یا نه؟ نه دخترم، گریه زهرا بیشتر شد عرضه داشت "یَا أَبَهْ فَمَاْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟"اگه ما نیستیم پس کی بر حسین من گریه میکنه؟فرمود: دخترم غصه نخور امتی میان نسلی بعد نسلی بر حسین تو زار میزنند گریه میکنند، تا این بشارت و داد گل لبخند بر چهره فاطمه نقش بست، پیغمبر فرمود:زهرا جان باید یه قولی به من بدی بابا، چیه بابا؟ دخترم تو باید از زنهای گریه کنشون شفاعت کنی .... منم قیامت از مرد هاشون شفاعت کنم ...."
یعنی با این گریه تو مشمول شفاعت پیغمبر و فاطمه ای" آماده ای یا نه؟بریم کنار گودال...
"فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً وَضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ" یه نگاه کرد دید همه یاراش رو زمین افتادن خسته شد،تکیه به نیزه داد بلکه لحظه ای استراحت کنه،نانجیبی چنان با سنگ به پیشانی حضرت زد.... خون تمام پیشانی رو فرا گرفت ...
شهدا هم با ما گریه کنند ...
ابی عبدالله هرچه کرد نتونست خون پیشانی رو بند بیاره،یا اللعجب این لباس عربی رو بالا زد .... بلکه بتونه خون پیشانی رو بند بیاره،اینجا بود سپیدی سینه حسین نمایان شد .... یه ظالمی با تیر سه شعبه چنان به قلب حسین..... دیگه نتونست تیر و از مقابل در بیاره خون مثل ناودان داره فواره میزنه ... دیدن ابی عبدالله میگه بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله دیگه نتونست دوام بیاره چنان با صورت به زمین افتاد همه بگیم یا حسین ....
یادشهدا وامام شهدا اموات جمع حاضراز این مجلس و محفل فیض ببرند شب جمعه بهره امواتمان باشه عزداران این جا امام حسین با صورت به زمین افتاد درعلقمه هم وقتی دستهای عباس را قطع کردند وباعمود اهنین به سرش زدند اخ بمیرم برات قمر بنی هاشم همچنان با صورت به زمین افتاد
صدا زد : برادر برادرت را در یاب
اه امان از اون لحظه ای که امام حسین امد علقمه دید دستهای علمدارش بریده تمام بدن قطعه قطعه صدا زد برادرم کمرم شکست الهی هیچ کسی داغ برادر نبینه الهی غم برادر نبینی عزیز دلم
دلم خون دلم خون ایهاولناس
گرفته علقمه بوی گل یاس
😭😭😭😭😭😭😭😭😭
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
التماس دعا
🌾🌾🌾🌾
@rozehdaftari
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه امام موسی بن جعفر(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمان ویا رحیم
أَبَا الْحَسَنِ، یَا مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ، أَیُّهَا الْکاظِمُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مشکل گشای کارها باب الحوائج
دارد هوای شعیان باب الحوائج
پیوسته می گوید یا باب الحوائج
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر ۲
امشب درخونه باب الحوائج موسی بن جعفر بریم
دیدند در زندان باز شد چهارنفر روی پاره تخته ای یک بدنی را دارندمی آرند ای شعیان بیایدبدن😭
امام خودتان را تحویل بگیرید آخه بدنو گرفتند خدایا آقامان که چندین سال توی این سیاه چاله ها نه نور و مرطوب چرا این😭
تخته سنگینه ،گذاشتند روی زمین پارچه را برداشتند آخ بمیرم دیدند این غل وزنجیر هنوز به دست وپای آقاست😭
لا اله الا الله حضرت معصومه
😭😭
(ص) می فرماید هر روز امام رضا می آمد درون خانه برای اینکه دل تنگی ما نسبت به بابا کم بشه می آمد باما حرف می زد اما دیدیم لحظاتی نیست
آقا بعد از ساعتی برگشت دیدم موی پریشانه ناخوش احواله گفتم آقاجان اتفاقی افتاده گفت یتیم شدیم خواهرا
لااله الا الله 😭ای انهای که حاجت دارید گرفتاری ،مریض داری
متوسل بشیم به باب الحوائج انشاءالله حاجت روا میشی اما باخودم میگم این حرف رابزنم یا نزنم اما بگم گریه اش برای شما مگر این غل وزنجیر چه کرده بود با اقا که استخونهای پا ی اقا له شده بود اما چین عبارتی هم😭 درمقتل آمده بگم این عبارت دو جاه دیگه هم به کار رفته است یکی مدینه برایی مادرسادات فاطمه زهرا (س)که نوشتند دنده بی بی له شده بود لا اله الا الله 😭دلتو از مدینه ببرم کربلا والتماس دعا این عبارت یک جای دیگر درمقتل آمده آن جای که ده نفر سوار نعل تازه 😭
زدند انقدر بربدن ابا عبدالله 😭
یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس و محفل فیض ببرند
وقتی این نانجیبا وارد کاخ عبیدالله شدند صدا زدند دست وپای مارا باید طلا بگیرید باید به ما هدیه وفاداری جایزه بیشتر بدید مگر شما چه کسی هستیدصدا زدما همان ده نفر😭 سوارکاری هستیم که استخوان سینه وپشت حسین رابا خاک یکی کرده ایم 😭
کیست این کشته که جانم به قربان تنت 😭
خاک صحرا کفن و خون گلو پیرهنت
نیزه را سرور من بر سر راهت گردید
شام را غلقه صبح قیامت کردی😭
برلب تشنه تان آن روز حکایت دارد
خاتمی را که در انگشت شهادت کردی
لذا وقتی آقا فرمود بنی اسد برای من یک تکه بوریا بیاری امام سجاد این بوریا را زیربدن قرار داد بنی اسد گفت آقا مگربرای این بدن چه اتفاقی افتاده است همین عبارت را به کار برد😭
🔸آمان از نعل های تازه بسته
🔸همان از استخونهای شکسته
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
@rozehdaftari
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه امام موسی بن جعفر(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمان ویا رحیم
أَبَا الْحَسَنِ، یَا مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ، أَیُّهَا الْکاظِمُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مشکل گشای کارها باب الحوائج
دارد هوای شعیان باب الحوائج
پیوسته می گوید یا باب الحوائج
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر ۲
امشب درخونه باب الحوائج موسی بن جعفر بریم
دیدند در زندان باز شد چهارنفر روی پاره تخته ای یک بدنی را دارندمی آرند ای شعیان بیایدبدن😭
امام خودتان را تحویل بگیرید آخه بدنو گرفتند خدایا آقامان که چندین سال توی این سیاه چاله ها نه نور و مرطوب چرا این😭
تخته سنگینه ،گذاشتند روی زمین پارچه را برداشتند آخ بمیرم دیدند این غل وزنجیر هنوز به دست وپای آقاست😭
لا اله الا الله حضرت معصومه
😭😭
(ص) می فرماید هر روز امام رضا می آمد درون خانه برای اینکه دل تنگی ما نسبت به بابا کم بشه می آمد باما حرف می زد اما دیدیم لحظاتی نیست
آقا بعد از ساعتی برگشت دیدم موی پریشانه ناخوش احواله گفتم آقاجان اتفاقی افتاده گفت یتیم شدیم خواهرا
لااله الا الله 😭ای انهای که حاجت دارید گرفتاری ،مریض داری
متوسل بشیم به باب الحوائج انشاءالله حاجت روا میشی اما باخودم میگم این حرف رابزنم یا نزنم اما بگم گریه اش برای شما مگر این غل وزنجیر چه کرده بود با اقا که استخونهای پا ی اقا له شده بود اما چین عبارتی هم😭 درمقتل آمده بگم این عبارت دو جاه دیگه هم به کار رفته است یکی مدینه برایی مادرسادات فاطمه زهرا (س)که نوشتند دنده بی بی له شده بود لا اله الا الله 😭دلتو از مدینه ببرم کربلا والتماس دعا این عبارت یک جای دیگر درمقتل آمده آن جای که ده نفر سوار نعل تازه 😭
زدند انقدر بربدن ابا عبدالله 😭
یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس و محفل فیض ببرند
وقتی این نانجیبا وارد کاخ عبیدالله شدند صدا زدند دست وپای مارا باید طلا بگیرید باید به ما هدیه وفاداری جایزه بیشتر بدید مگر شما چه کسی هستیدصدا زدما همان ده نفر😭 سوارکاری هستیم که استخوان سینه وپشت حسین رابا خاک یکی کرده ایم 😭
کیست این کشته که جانم به قربان تنت 😭
خاک صحرا کفن و خون گلو پیرهنت
نیزه را سرور من بر سر راهت گردید
شام را غلقه صبح قیامت کردی😭
برلب تشنه تان آن روز حکایت دارد
خاتمی را که در انگشت شهادت کردی
لذا وقتی آقا فرمود بنی اسد برای من یک تکه بوریا بیاری امام سجاد این بوریا را زیربدن قرار داد بنی اسد گفت آقا مگربرای این بدن چه اتفاقی افتاده است همین عبارت را به کار برد😭
🔸آمان از نعل های تازه بسته
🔸همان از استخونهای شکسته
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
@rozehdaftari
🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه حضرت رقیه (ع)(2)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیهِ
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان باهم زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
♦️آئینه هستم تاب خاکستر ندارم
♦️پروانه ای هستم که بال و پر ندارم
♦️از دست نامردی به نام تازیانه
♦️یک عضو بی آسیب در پیکر ندارم
♦️تا اینکه گریان تو باشم در سحر گاه
♦️در چشمهایم آنقدر اختر ندارم
♦️چیزی که فرش مقدمت سازم در اینجا
♦️از گیسوان خاکی ام بهتر ندارم
♦️می خواستم خون گلویت را بشویم
♦️شرمنده هستم من که آب آور ندارم
♦️بر گوش هایم می گذارم دست خود را
♦️شاید نبینی زینت و زیور ندارم
♦️وقتی نمانده گیسویی روی سر من
♦️گاری دگر باشانه و معجر ندارم
♦️لب می گذارم روی لب هایت پدرجان
♦️تا اینکه جانم را نگیری بر ندارم
⬅️عزیزانی که درگوشه ازاین مجلس نشسته ای میدونم همه به امیدی امدید میدونم گرفتاری میدونم مریض داری میدونم برای حاجت امدید امروز (امشب) بگو حسین جانم به صورت سیلی خورده دخترت دیگه ما را دست خالی ردمان نکنی
▪️رقیه دخترزهرا اطهر
▪️دل جان می شود از او مطهر
▪️رقیه جان توی دوردانه عشق
▪️بود روشن زتو کاشانه عشق
⬅️عزیزان ما نمی دانیم خدا لیاقت بده که بریم از نزدیک قبر بی بی رقیه را رازیارت کنیم یا نه بی بی با این دستهایکوچکش خیلی از گره ها را باز می کنه
🔸بی بی جان غم خودرا بی افزا دردل من
🔸توی یک دانه غم خانه عشق
🔸رقیه جان به ما منت گذاری
🔸گدایی از گدایانت شماری
🔸امید آن است که در فردای محشر
🔸مرا جزء محبانت شماری
دیدم آرام آرام آمد مقابل سر بریده بابا چه مخواد بگه عزیزان ای کسی که دختر سه ساله دارید دستهای کوچکشه بلند کرد گویا از بابا تمنا داره چه گفت ، گفت بابا جانم دلم برات تنگ شده انشالا هیچ فرزندی را چشم انتظار بابا نکنه دختر دارها می دونن من چه می گم بابا غرور دختره دیدی هروقت دل تنگ بابا میشه یاد بابا می کنه میگه بابام می خواهد خونم بیاد
انشاءالله همه دختران تان عاقبت به خیر بشن، حالا درد دل سه ساله حسین گوش کن بابا دیگه خسته شدم ازاین سفر بابا جان که میای منو ببری بابا ،خداکنه یتیم نشی اخ بمیرم آن قدر بهش تازیانه زدند اخ شما هم امشب (امروز)یتیم نوازی کنید آرام آرام آمد جلو مقابل سر بریده بابا سر بابا رادرآغوش گرفت😭
صدا زد بابای خوبم
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده
اما میخام بگم😭
بابای خوبم
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن...
اما به منم تازیانه زدن..😭.
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم.
طاقت سیلی خوردن ندارم.
طاقت سنگ خوردن ندارم.
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀
@rozehdaftari