#عرفات_با_مهدی
لَبِیک که در دِل عَرفات است و مِنایَم
لَبِیک که از خویش نِمُودَند جُدایَم
لَبِیک که سَر تا به قَدَم مَحوِ خدایم
لَبِیک که اِمروز نَدانَم به کُجایم
پَرواز کُنان زِین قَفسِ جِسمِ ضَعیفَم
گه در جَبل الرَحمِه و گه مَسجدِ خیفَم
آن وادی سُوزندِه که دِل راه سِپارَش
پِیداست دو صَد باغِ گُل از هر سرِ خارَش
دارند هَمه رَنگِ خدائی زِ غُبارَش
هر کَس به زَبانی شده هَم صُحبتِِ یارَش
قُومی به مُناجات و گُروهی به دُعایَند
از خویش سَفَر کردِه دَر آغُوشِ خدایَند
این جا عَرفات است و یا رُوحِ مَن آن جاست
یا هَم شده آتَشکَدِه هَم دیدِه دو دَریاست
پای جَبل الرَحمِه یکی زَمزَمِه بر پاست
این زَمزَمِه فَریادِ دِلِ یُوسُفِ زَهراست
این سُوزِ حُسین است که خود بَحرِ نَجات است
می سُوزد و مَشغُول دُعای عَرَفات است
دِیشَب چه شَبی و چه مُبارک سَحری بُود
ما غافِل و در وادی مَشعَر خَبری بُود
دَر مَحفلِ حُجّاج صَفای دِگری بُود
اَشکِ شَب و حالِ خُوش و سُوزِ جِگری بُود
هر سُوختِه دِل تا به سَحر تاب و تَبی داشت
امّا نَتَوان گُفت که مَهدی چه شَبی داشت
اِی مَشعریان دُوش به مَشعر که رسیدید
آیا اَثَر از گمشدههء شیعه نَدیدید؟
آیا دلِ شَب نالهء مَهدی نَشِنیدید
آیا زِ گُلستانِ رُخش لاله نَچیدید؟
آن گُمشده مَه تا به سَحر شَمعِ شما بُود
دِیشَب پِسرِ فاطمِه دَر جَمعِ شما بُود
اِمروز به هر خِیمِه بِگردید و بِجُوئید
گَردِ گُنه از آینهء دیده بِشُوئید
در داخلِ هر خِیمِه بِگردید و بِجُوئید
یابن الحَسن از سُوزِ دلِ خَستِه بِگُوئید
شاید به مَنی چهرهء دِلدار بِبینید
از یار بِخواهید رُخِ یار بِبینید
اِمروز که حُجّاج به صَحرای مِنایَند
از خویش جُدایَند و در آغُوشِ خدایَند
لَب بَستِه سَراپا هَمه سَرگرمِ دُعایَند
در ذِکرِ خدا با نَفسِ رُوح فَزایَند
کردند پُر از زِمزِمه و نالِه مَنی را
یک قافلِه بِگرفتِه رَهِ کَربُ بَلا را
التماس دعای فرج
https://eitaa.com/matnroozeh
#حاج_غلامرضاسازگار
#عرفه
#امام_زمان_عج
کنار بیت خدایی به یاد ماهم باش
به مروه یا به صفایی به یاد ماهم باش
در استلام حجر نیز یادی از ما کن
همین که گرم دعایی به یاد ماهم باش
چو دور کعبه طواف آوری به کعبه قسم
تو کعبۀ دل مایی به یاد ماهم باش
به ما که رو نگشودی ، به ما نگاهی کن
ز ما اگر که جدایی به یاد ما هم باش
کنار زمزم اگر یاد کام خشک حسین
نظر به آب نمایی به یاد ماهم باش
کنار حجر همان لحظه ای که اشک فشان
به سید الشهدایی به یاد ماهم باش
دمی که از در باب السلام اشک فشان
به سوی بیت می آیی به یاد ماهم باش
کنار قبر رسول خدا کنار بقیع
مقیم کرب و بلایی به یاد ماهم باش
مقیم شهر نجف کاظمین سامرا
کنار قبر رضایی به یاد ماهم باش
چنان که گرم دعایی به ما دعایی کن
همین که یاد خدایی به یاد ماهم باش
https://eitaa.com/matnroozeh
استادحاج غلامرضاسازگار
☑️#حضرت_مسلم_ابن_عقیل
☑️#روضه
🎤مداح :حاج سعید حدادیان
☑️☑️☑️☑️☑️☑️☑️☑️
آوردنش تو دارالعماره،دست بسته،همه ی بدن خون آلود،لب پاره،دندونها شكسته،آب آوردن،یه بار،دوبار،سه بار،هربار خون لب ها ریخت،دید نمی تونه بنوشه،گفت:مثل اینكه،باید لب تشنه جون بدم،آیا كسی پیدا میشه،از جانب من به اربابم،به آقام،به امامم پیام من رو برسونه،چون از در كه وارد شد،گفتند:به امیر سلام كن،گفت:این امیر، امیر شماست،امیر من حسینه،جانم فدای این مردی كه،خداوندگار حماسه است،بزرگترین پیش قراوله،من علمیش رو برات بگم،رفقا نكته مهمه،انگار كه علم لدُن داره،انگار كه نیابت فقط،نیابت اینكه فقط بیاد یه سفارتی داشته باشه،نیست،حرف هایی میزنه،كه این بوی دست داشتن،در عالم معنا رو داره،داشت از در می اومد بیرون دید طوعه،پیرزن داره گریه میكنه،میلرزه،گفت:آقا،فرمود ناراحت نباش،لقد ادیت ما علیك من البر،اونچه به گردنت بوده كار خیر،انجام دادی،حدیث شناس ها می دونن،یعنی تو مقام شهید داری،بالاترین مقام،یه شب كنیزی كرد،وای اگه یه عمر نوكری قبول نشه،یه شب كنیزی كرد،حكم داره صادر میكنه مسلم،آیا پیشبینی نمی كنی این دو روز دیگه عوض شه؟آدمیزاده،امشب با شماست،مثل زُبیر، زُبیر در قضایای حضرت زهرا سلام الله علیها،دفاع میكرد از علی، زُبیر جزو حامیان اهلبیت بود،عاقبتش اونجور به شر شد،آقا مسلم پیشبینی نمی كنی این راهش كج بشه یه دو روز دیگه،عوض بشه؟نه!مسلم انگار حكم داره از عالم بالا،انگار امام حسین علیه السلام برا مسلم همه چیز رو گفته، یا اینكه تو خونه اتفاقاتی افتاده این خیالش راحت شده،گفت به طوعه: وَأخذتِ نصیبك من شفاعة رسول الله ( صلى الله علیه وآله )،تو نصیبت رو از شفاعت پیغمبر گرفتی خیالت راحت باشه،پیغمبر قیامت دست تو رو میگیره،بعد دید تعجب كرد طوعه،برای اینكه آروم بشه،فقط اشاره كرد،گفت: من دیشب یه ذره خوابم برد،خواب عموم علی رو دیدم،به من فرمود:انت غداً معیتو فردا بامنی،یعنی طوعه،دیگه امشب مهمون نداری،من مهمون یه شبت بودم،امشب سر من دارالاماره است،
داد پناهم سحر یك زن والا گهر
گشت نرفته سفر همسفر عشق تو
این بدن رو آویزه قناره كردن(قُلاب گوشت،چنگك قصابی)،معلوم اون كه میگه دیدم پای مسلم تو دست بچه هاست،بعد از بازار قصاب ها بوده،چیكار كرده بود
https://eitaa.com/matnroozeh
✍#شاعر_محمد_مبشری
روضه کوتاه حضرت مسلم ع......
من منایم با تو خیلی فرق دارد یا حسین
روضه هایم با تو خیلی فرق دارد یا حسین
من سر دارالعماره تو ته گودال خون
کربلایم با تو خیلی فرق دارد یا حسین
من رخم رنگین زخون سر پس خون جوان
پس حنایم با تو. خیلی فرق دارد یا حسین
رو زدم من آب آوردند تو اما رو نزن
ماجرایم با تو خیلی فرق دارد یا حسین
خانه طوعه کجا و مطبخ خولی کجا
کوفه جایم با تو خیلی فرق دارد یا حسین
من پریشان تو هستم تو پریشان حرم
غصه هایم با تو خیلی فرق دارد یا حسین
من سر بازار رفتم دخترم با من نبود
وای وای ام با تو خیلی فرق داره یا حسین
شعر دیگری... ادامه روضه
من روی بام چرا؟ تو لبِ گودال چرا ؟
دل من راضی از این شیوه ی قربانی نیست
موی من را دم دروازه به میخی بستند
همچو زلفم به خدا زلف پریشانی نیست
زره ام رفت ولی پیرهنم دست نخورد
روزی مسلمت انگار که عریانی نیست
کاش می شد لب گودال نبیند زینب
بر بدن پیرُهن یوسف کنعانی نیست
سوخت عمامه ام امروز ولی دور و برم
دختر سوخته ی شام غریبانی نیست
هرچه شد باز زن و بچه کنارم نَبُوَد
که عبور از وسط شهر به آسانی نیست
دست سنگین ، دل بی رحم ، صفات این هاست
کارشان جز زدن سنگ به پیشانی نیست
دخترم را بغلش کن به کنیزی نرود
چه بگویم که در این شهر مسلمانی نیست
https://eitaa.com/matnroozeh
علی اکبر لطیفیان
🕊﷽🕊
🥀#روضه_حضرت_مسلم_ع
🍂#دفتری_مسلم_ع( 2)
🌟به گل احمر صدیقه زهرا صلوات
🌟به صفا بخش دل سید بطحا صلوات
🌟به نکو مظهر حریت و ایمان و شرف
🌟به حسین بن علی شافع فردا صلوات
(دعای فرج)
#بسماللهالرحمنالرحیمیارحمانیارحیم
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمد
#یاربالحسینبحقالحسینالشفعصدرالحسینبظهورالحجه
#السلام_علیک_یا_مسلم_ابن_عقیل_ای_سفیر_حسینع
🔘زبام کوفه می کُنم
تو را نظاره یا حسین
🔘 تو هم مرا نظاره کن
به یک اشاره یا حسین
🔘سرو به خون نشسته ام
زائر دست بسته ام
🔘سلام می فرستمت
از لب پاره یا حسین
🔘میان خندهٔ عدو
بهر تو گریه می کنم
🔘بلکه به اشک دیده ام
کنی نظاره یا حسین
🔘تیر به چلهٔ کمان
کمان به دست حرمله
🔘میا به کوفه رحم کن
به شیرخواره یا حسین
⬅️ بریم کوفه کنار قبر با صفای مسلم ابن عقیل...ناله بزنیم برا غربت و مظلومیت مسلم ابن عقیل...
همون أقایی که وقتی بردنش بالا دارالاماره..
یه لحظه صدا زد ...حالا که میخاین منو بکُشید ، بکُشید،،، اما بزارین از همین بالای بام یه سلام بدم به آقام حسین...
(بزارین به عزیز دل زهرا س سلام بدم)
قربون سلام آخر مسلم...
◀️بالای بام دارالاماره روشو کرد سمت قبله با همه وجودش صدا زد ...
#السلام_علیک یا_اباعبدالله...
سلام بر آقا و مولام حسین...
🕊امان امان،امان امان
↩️ بگم یا مسلم ابن عقیل آقا جان
آقاجان ..
آقا جان ...شنیدم تو کوفه گریه کن نداشتی،
شنیدم ناله زن نداشتی...
آقا غریب بودی...
💠یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا...
مسلمو بردند بالای دارالاماره...یه لحظه دیدن از گوشه های چشم مسلم اشک جاریه...
نانجیبی زخم زبون زد، طعنه زد..
(تو از مرگ میترسی )
صدا زد به خدا گریه ام از مرگ نیست ...
گریه ام برا اون آقاییه که دست زن و بچشُ گرفته داره میاد کربلا..
🌿حسین جان کوفه نیا...کوفیا وفا ندارن..
🔅خسته و دل غمینم، غریب و بی معینم
🔅در زیر چنگ دشمن، به زیر تیغ کینم
⭕️حسین میا به کوفه 2
🔅ز غم به تاب و تبم، رسیده جان بر لبم
🔅گریم اگر به فکرِ اسیری زینبم
⭕️حسین میا به کوفه2
⬅️تموم مردم پشت در دارالاماره منتظرن...
یکی میگه مسلمو آزادش میکنند...
یکی میگه شهیدش میکنند...
یه دفعه دیدن یه بدن بی سر از بالای دارالاماره رو زمین افتاد..
⬆️ ⏪آی غریب نوازا...امروز ناله بزنید برا غریبی مسلم ع ..
امروز بیا مسلمو از غریبی در بیاریم..
ناله بزن بیاد مظلئومیت این آقا..
آی اونی که جوون داری..
آی اونی که گرفتاری..
آی اونی که مریض داری..
با اشک چشمت دل این آقای غریبو شاد کن...
با اشک چشمت دل امام حسینو شاد کن... آخه امام حسین علاقه خاصی به مسلم داشت... خیلی این آقا رو دوست داشت...
💠امان امان..
⏪⏪ تا خبر شهادت مسلمو که به ابی عبدالله دادن، امام فرمود : دختره مسلمو یگین بیاد..
دختر غصه خوره...
دخترو تو دامن نشوند..
( یا ابنتی) صدای گریهٔ زن ها بلند شد..
حسین دست نوازش سر دختر مسلم کشید...
💎یه وقت دیدن اشک حسین داره میریزه رو سر این دختر...
فرمود آی دخترم...
دیگه خودم باباتم..
آی میوه دلم...
دیگه دخترام خواهراتن...
⚜ وقتی از دامن حسین اومد سکینه بغلش کرد..
تسلیت گفت...
(غصه نخوریا ما دورتیم
نمیذاریم غریب باشی)
نمیذاریم غصه بخوری..
عمه ام زینب نمی زاره یتیمی رو احساس کنی...
🔰آی خانم جان سکینه جانم.. بی بی جان..
به دختر مسلم تسلیت گفتی...
بغلش کردی...
آخ آرومش کردی..
می خوام بپرسم آیا تو گودی قتلگاه، کسی بهت تسلیت گفت یا نه...
خانم جان...
کسی بود دست نوازش به سرت بکشه...
(آره)...
یه عده تازیانه به دست آومدن...
یه عده با کعب نی اومدن...
به عوض نوازش با کعب نی و تازیانه....
🕊🕊ناله داری به غربت مسلم ابن عقیل صدای نالتو بلندکن سه مرتبه..از سویدای دلت ناله بزن
🔘 بگو یاحسیــــــن
🍁ای دل ز غمت همیشه مغموم حسین
🍁وی نام تو آفتاب منظوم حسین
🍁آن کس که غلام توست، کی می گردد
🍁از لطف و عنایت تو محروم حسین
https://eitaa.com/matnroozeh
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋
#شب_دوم_محرم
السلام علیک یا اباعبدالله
من از شراره این آفتاب میترسم
داداش
من از تلضی طفل رباب میترسم
تو از شهادت شش ماه گفتی اما من
ز بند بسته به دست رباب میترسم
تو از فراق خودت کرده ای حکایت و من
ز ترک جسم تو در آفتاب میترسم
بیا بزن به کنار فرات خیمه که من
ز مرگ ساقی و قحطی آب میترسم روضه ای که امام زمان براش خون گریه میکنه
انقدر سفارش رسیده از حضرت برای توسل به عمه جانشان که قابل شمارش نیست
خیلی حضرت سفارش کردن به توسل به عمه جان شون روز دوم روز نگرانی زینب کاری با ابیعبدالله کردن نوشتن
فبک الحسین بکاء شدیدا
کدوم خواهر و آرام کنه ام کلثوم آرام میکرد دید زینب داره سیلی به صورت میزنه
خودش خواهر آورد به خیمه خودش هنوز ابی عبدالله زنده است قمر بنی هاشم زنده است هنوز لشکر عمر سعد به کربلا نیامده یک هول و ولا ای دل این زن و بچه فرا گرفته کار حسین از همین لحظه ورود سخت شد
خیمه ها رو زدن بازم چشمی قد و قامت خواهرشو ندید فهمیدی چی گفتم
همه یک طرف پیاده شدن
بنی هاشم یک طرف
در بین بنی هاشم خواهرش بایک عظمتی پیاده شد
که چشمی قد و قامتشو ندیده
خیمه ها که برپا شد اصحاب رفتن تو خیمه بنی هاشم رفتن تو خیمه ابی عبدالله اومد این زن و بچه رو صدا زد
وسط این ها قرار گرفت
یه نگاه به اینا کرد
خیره خیره به تکتکشان نگاه میکرد و گریه میکرد
لحظه وداع هم که اومد خداحافظی کنه همه دور حسین حلقه زدن
با دو بیت همه روضه را جمع کنم فیض آماده است
گفت داداش از اینکه بعد تو با آستین پاره خود
فهمیدی کجا بردمت
از اینکه بعد تو با آستین پاره خود به روی چهره بگیرم حجاب میترسم
تو تو غیرت اللهی و من اسمت اللهم
جانا ز یاد کوچه و بزم شراب می ترسم #حسین
نگو قراره کاروان اینجا بمونه داداش
روی لبت انا الیه راجعون
بریم مدینه
برگرد بریم داداش نذار که بد بشه
تن تو زیر سم مرکبها لگد بشه
پیکرش را که زیر و رو کردن
زخم ها تازه خوب وا می شد
تا میامد دوباره برخیزد استخوان شکسته تا می خورد
برگرد بریم داداش نذار که بد بشه
تن تو زیر سم مرکبها لگد بشه
میپاشه آخرش که تا به پیکرت
پیر های کوفه میزنن اعصا به پیکرت
امام رضا فرمود یبن شبیب جد مرا با اسا زدن
یبن شبیب عمه ما را چرا زدند
یبن شبیب عمه ما راه دور رفت میخواست قتلگاه بماند به زور رفت
یبن شبیب آتش قلبم جوانه زد
نامحرمی به عمه ما تازیانه زد
یکی از روضه خون می گفت تا رسیدن کربلا موقع پیاده شدن مخدرات که شد دیدن همه اصحاب دور شدن
انقدر دور شدم که پیاده شدن و قد و بالای مخدرات نبینن
تا همه دور شدن خانم زینب صدا زد عباسم کجاست
داد زد جونم فدات
سریع آمد زانوانش رکاب محمل زینب کرد
شماها کسایی هستید که پای روضه بزرگ شدید
تا خانوم از محمل هم اومد پایین دوباره دورش کردن
دور ناموس علی باید پر از محرم باشه من می خوام بگم خانم جان دورت پر از محرم علی اکبر قاسم عباس پاتو رو زمین کربلا گذاشتی دلهره همه وجود تو گرفت چه حالی داشتی اون ساعتی که دروازه شهر شام باز کردن
صدا زد
سر بازار که رفتیم سرم داد زدند چشمشان کور همه قصد تماشا دارند دستتو بیار بالا از سویدای دل ناله بزن #حسین
سرهرکوچه معطل شده ام خسته شدم
ای ابوالفضل بیا نیت بلوا دارند
هیچ جا امن تر از نیزه عباس نبود
نه شماها نه نسل های بعدی که بیان
حتی داداش خودتو هم باور
باور نخواهی کرد
باور نخواهی کرد با اغیار رفتم
با چادر پاره سر بازار رفتم
گفت دارند سمت ما صدقه پرت میکنند تصدق دادن زنهای کوفه کشت زینب را
از هرچی پست بدم میاد
از مرد مست بدم میاد
از اونی که سر تورو
رونیزه بست بدم میاد
داداش در این سفر یک اشتباه کردم
تو چوب خردی من نگاه کردم
هیچکس مثل او پلید نشد
خیزران خسته شد یزید نشد
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم
#حسین
https://eitaa.com/matnroozeh
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋
#شب_سوم_محرم
بخش اول مناجات
پرکن دوباره کیل مرا ایها العزیز
دست منو نگاه شما ایها العزیز
رو از من شکسته مگردان که سالهاست
رو کردهام به سمت شما ایها العزیز
من گدای دیروز و امروزی نیستم
"وَ سَكَنْتُ إِلَى قَدِيمِ ذِكْرِكَ لِي"
سال ها قبل از ولادتم ،
مادر پدرم،منو به تو سپرده بودن ....*
آقا ....
وادی به وادی آمدهام از درت مران
وا کن دری به سوی گدا ایها العزیز
چیزی که از بزرگی تو کم نمیشود 2
این کاسه را ... فاوف لنا... ایها العزیز
خالیتر از دودست من این چشم خالی است
محتاج یک نگاه شما ایها العزیز ...
*هرکی محتاج نگاهشه بگه :
#یاصاحب_الزمان ....
#یاصاحب_الزمان ....
السلام علی ساکن کربلا ....
السَّلامُ عَلَىَ يَعْسُوبَ الدِّينِ
السَّلامُ عَلَىَ حجت رب العالمین
السَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلاتِ
سلام بر اون لبهای تشنه
أَلسَّلامُ عَلَى الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ
أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْشاملاتِ
"اما اونی که از همه بیشتر دل امام زمان رو خون کرده اینه "
أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ .....
#حسین .....
بابی المستضعف الغریب
یا عزیز الزهرا
یا اباعبدالله......
متن روضه های حجت الاسلام میرزا محمدی