روضه امام رضا (ع)🥀
گریز امام حسن(ع)🥀
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه
يا أَبَا الْحَسَنِ، يا عَلِىَّ بْنَ مُوسى، أَيُّهَا الرِّضا، يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ، يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا، إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ، وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.
كی ام من بنده ی دربار سلطان ِ خراسانم
تعجب نیست در این بندگی خوانند سلطانم
نهادم از سعادت دست در دامن مولایی
كه تاج سلطنت در كوی او ریزد زدامانم
ندارم باك از محشر، ندارم باك از میزان
كه كامل با تولای رضا گردیده ایمانم
تمام عمر دور ِ قبر او گشتم به امیدی
كه وقت مرگ لبخندی زند بر چشم گریانم
⬅️آی کسی که هر وقت دلتنگ حرم شدی صداش زدی یا امام رضا ...
آی کسی که هر وقت گرفتار شدی صداش زدی یا امام رضا ...
آی کسی که هر وقت گره به زندگیت افتاد صداش زدی یا امام رضا ع..
جوون داری ـ مشکل داری ـ در خونه امام رضا بیا...
🌹(یا امام رضاع)2
⬅️ امروز برا امام رضا بلند بلند گریه کن..
خودش سفارش کرده وقتی از مدینه بیرون می اومد اهل و عیالُ دور خودش جمع کرد فرمود برام بلند بلند گریه کنید...
🍂(گفتن آقا جان پشت سر مسافر گریه مِیمَنَت نداره)
فرمود میدونم اما من دیگه از این سفر بر نمیگردم ـ مسافری که امید برگشت نداره براش بلند بلند گریه کنید...یا امام رضا(ع)🌹
خیلی غریبه، خیلی مظلومه، از همین جا دلامونو روونه حرم کنیم ایشاالله کنار حرمش ناله بزنی...
⏪ پیغمبر فرمود دو تن پاره تن مَنَند ـ یکی مادر سادات زهرای مرضیه ....فرمود فاطمه پارهٔ تنِ منه ـ یکی هم امام رضاست...
◀️ بگم یا امام رضا ...تو خراسان چه کردند با امام رضا..
امام رضا رو زهر دادن...
اباصلت میگه دیدم آقا اومد داره میره تو حجره....
صدا زد اباصلت بیا فرشای حجره رو جمع کن...
( آقا جان چرا..)
آخه میخوام مثل جد غریبم حسین رو خاکا جون بدم...
اباصلت میگه فرشا رو جمع کردم... اما دل تو دلم نبود...
هر بار می رفتم یه نگاش میکردم میدیدم مثل مار گزیده ها بخودش می پیچه.. هی میگه (جگرم سوخت)3
⬅️ (اباصلت میگه).....میگه دیدم آقا چشمش به دَره...
چی میخوام بگم...😭
میخوام بگم این آرزوی هر پدریه دوست داره لحظهٔ آخر سرش به دامن عزیزش باشه....
امام رضا منتظره کی جوادش میاد...
⬆️ (اوج)اگه میخوای امام رضا امروز جوابت بده بگو یا امام رضا...😭
به جوونیّه جوادت منم جوون دارم ...
آقا گرفتارم...
به جوونیّه جوادت منم بهر امیدی اومدم ...
امروز نزار دست خالی برگردم...
⏺ میگه یه مرتبه دیدم یه آقایی حیاطه خیلی شباهت به امام رضا داره....
پرسیدم آقا زاده شما کی هستی..... صدا زد اباصلت....
أنا حجة الله عليك ...من حوادالائمه ام....
⬅️(سوز) میوهٔ دل امام رضا اومد...
وارد حجره امام رضا شد.😭...
امام رضا تا چشمش به جوادش افتاد دیدن آروم آروم از جا بلند شد....
جوادشو بغل گرفت ما بین دو چشم جوادشو بوسه زد...😭
سر امام رضا تو بغل جوادش بود از دنیا رفت
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرندهرکسی حاجتی داره بریم دره خونه کریم اهل بیت (ع) امام حسن مجتبی انشالا حاجت روا بشید
تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند...
سریع خودش رو به بردار رسوند...
نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه...
سر حسنش رو در آغوش گرفت...
روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کرد...
عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله...
چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند...
آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا...
وقتی صدای ابالفضل بلند شد...
(یا اخا ادرک اخاک)
برادر حسین برادرت رو دریاب...
فقط همین رو بگم...
ابی عبدالله یه نگاه کرد...
دید فرق عباسش شکافته...
دستهاش رو قطع کردند...
تیر به چشمش زدند...
صداش به ناله بلند شد...
الان انکسر ظهری
کمرم رو شکستند...
بی برادرم کردند..
@rozehdaftari
#روضه حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#ماه_صفرترکیبی امام حسن امام رضا
بسم الله الرحمن رحیم...
یا رحمن یا رحیم...
🔸ای امت رسول قیامت بپا کنید
🔸لبریز جام دیده ز اشک عزا کنید
اخر ماه صفراست
ایام مصیبت پیغمبر خدا...
و ایام شهادت آقای غریب...
کریم اهل بیت امام حسن مجتبی ۲۸ صفر وامشب هم شهادت امام رضاست ماه صفرهم تمام شد معلوم نیست سال دیگه زنده باشیم یا نه
🔸در ماتم پیمبر و تنهایی علی
🔸باید برای حضرت زهرا دعا کنید
دیگه مادرمون زهرای مرضیه یتیم میشه...
🔸داغ پیغمبر است و بلاییست بس عظیم
🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم
دلت اینجا نباشه...
با پای دل بریم مدینه...
ای مدینه...
عجب روزهایی رو دیدی...
🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم
امان از یتیمی ...
زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر بابا میگرده...
هی به صورت زیبای بابا نگاه میکنه...
اشک میریزه...
میگه بابا جان یا رسول الله خوب میشی بابا...
بلاخره از بستر بیماری بلند میشی بابا...
خیلی سخته برای خونواده ای...
ببینند بابا تو بستر بیماری باشه و...
نتونن کاری کنن...
هی رسول خدا بیهوش میشدن...
هی به هوش می اومدن...
بچه ها طاقت نیاوردند...
حسن و حسین اومدن...
خودشون رو انداختن روی سینه ی پیغمبر...
رسول خدا رو در آغوش گرفتند...
گریه میکنند...
تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از رو سینه پیغمبر خدا بلند کنه...
حضرت چشمان مبارک رو باز کردند...
فرمودن علی جان...
بگذار بچه ها کنارم باشن...
بگذار با بچه ها وداع کنم...
حسنش رو در آغوش گرفت...
حسینش رو در آغوش گرفت...
لحظات آخره...
دیگه دست های پیغمبر خدا رمق در بدن نداره...
هر طوری بود با بچه ها وداع کرد...
یکوقت دیدند حضرت آروم آروم چشماشون رو از این دنیا بستند و...
راحت شدند...
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند
گریز
عرضه بداریم یا رسول الله...
طاقت نداشتید ببینید...
نور دیدگان شما حسن و حسین رو از روی سینه ی شما بلند کنن...
اما نبودید ببینید با این گل های شما چه کردند...
منو ببخشید یا رسول الله...
بعد شما...
🔸از دو طشت آمد نوای شور و شین
🔸گاه از طشت حسن، گاه از حسین
🔸اندر اینجا قلب زینب خسته بود
🔸و اندر آنجا دست زینب بسته بود
یا رسول الله...
🔸از دو لب های حسن خون میچکید
یا رسول الله...
چقدر سفارش کردید...
فرمودید حسنم غریبه...
یک روز تکه های جگرش داخل طشت در مقابل زینب...
🔸از دو لب های حسن خون میچکید
بگم یا نه آی کربلایی ها...
🔸خورد لب های حسین چوب یزید
شب شهادت امام رضا ست امواتمان ازاین مجلس محفل فیض ببرند
⏪ پیغمبر فرمود دو تن پاره تن مَنَند ـ یکی مادر سادات زهرای مرضیه ....فرمود فاطمه پارهٔ تنِ منه ـ یکی هم امام رضاست...
◀️ بگم یا امام رضا ...تو خراسان چه کردند با امام رضا..
امام رضا رو زهر دادن...
اباصلت میگه دیدم آقا اومد داره میره تو حجره....
صدا زد اباصلت بیا فرشای حجره رو جمع کن...
( آقا جان چرا..)
آخه میخوام مثل جد غریبم حسین رو خاکا جون بدم...
اباصلت میگه فرشا رو جمع کردم... اما دل تو دلم نبود...
هر بار می رفتم یه نگاش میکردم میدیدم مثل مار گزیده ها بخودش می پیچه.. هی میگه (جگرم سوخت)3
⬅️ (اباصلت میگه).....میگه دیدم آقا چشمش به دَره...
چی میخوام بگم...
میخوام بگم این آرزوی هر پدریه دوست داره لحظهٔ آخر سرش به دامن عزیزش باشه....
امام رضا منتظره کی جوادش میاد...
⬆️ (اوج)اگه میخوای امام رضا امروز جوابت بده بگو یا امام رضا...
به جوونیّه جوادت منم جوون دارم ...
آقا گرفتارم...
به جوونیّه جوادت منم بهر امیدی اومدم ...
امروز نزار دست خالی برگردم...
⏺ میگه یه مرتبه دیدم یه آقایی حیاطه خیلی شباهت به امام رضا داره....
پرسیدم آقا زاده شما کی هستی..... صدا زد اباصلت....
أنا حجة الله عليك ...من حوادالائمه ام....
⬅️(سوز) میوهٔ دل امام رضا اومد...
وارد حجره امام رضا شد....
امام رضا تا چشمش به جوادش افتاد دیدن آروم آروم از جا بلند شد....
جوادشو بغل گرفت ما بین دو چشم جوادشو بوسه زد...
سر امام رضا تو بغل جوادش بود از دنیا رفت ...
@rozehdaftari
❣﷽❣
🌹#صلوات_امام_حسن ع
🌹#دوبیتی_امام_حسن ع
@roze_daftari
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
برصبر حسن و خوی احمد صلوات
براختر دوم امامت صلوات
خواهی که خداوندببخشد همه عصیان تورا
بفرست براین امام، بی حدّ صلوات
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
با نام حسن به قلبها گل بزنید
با یک صلوات تا بقیع پُل بزنید
فرمود که هر وقت گرفتار شدید
بر دامن ما دست توسل بزن
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
به حسن سبط مصطفی صلوات
به گل باغ مرتضی صلوات
به جگر گوش حبیبه ی حق
به گل روی مجتبی صلوات
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
بردستکریم وجان زهرا صلوات
برجود و سخای آل طاها صلوات
در ماه صیام جلوهگر شد رویش
بر ماه صیام و ماه بطحا صلوات
بر خلق حسن امام دوم صلوات
بر حُسن جمال حَسن و صورت نیکوش صلوات
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
میوه دل رسول خدا و علی و فاطمه حسن است
بر میوه دل رسول و عزیز عزیزان صلوات
هر کس به کسی نازد و غریبان مدینه به حسن
بر ناز غریبان مدینه پیشوای دوم صلوات
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
بیچاره دستے ڪه گداے مجتبـے نیسٺ
یا آن سرے ڪه خاڪ پاے مجتبـے نیسٺ
بر گریہ زهـرا قسم مدیون زهراسٺ
چشمے ڪه گریان عزاے مجتبـے نیسٺ
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
تنش را با دم تکبیر بردند
کنارش دست بر شمشیر بردند
ملائک پیکر پاک حسن را
به سوی فاطمه با تیر بردند
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
تمام تیرها بر پیکرش خورد
یکی از تیر ها بر حنجرش خورد
یکی برسینه و بازو و پهلو
تمامش را به عشق مادرش خورد
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
کشیدند از تن او تیرها را
کسی پوشید روی مجتبی را
شنیدم هاتفی از آسمان گفت
گرفته سهم خود از کربلا را
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
برای تو دلم دارد بهانه
گرفت از آه من آتش زبانه
به زیر لب حسین اینگونه می گفت
الهی دفن می گشتی شبانه
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
در جود و کرم دست خدا هست حسن
دست همه را وقت عطا بست حسن
نومید نگردد کسی از درگه او
زیرا که کریم اهل بیت است حسن
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
مائیم و کرامات خدا داد حسن
دست همه را وقت عطا بست حسن
دوریم گر زمدینه امروز ولی
ما را به مدینه میبرد یاد حسن
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
این گرامی پسر اول زهرا حسن است
دومین حجت و چهارم نفر از پنج تن است
اختر برج شرف مطلع الانوار جهان
آفتاب دل زهرا مَه هر انجمن است
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
تنگ است دلم میل رهایی دارد
با یاد حسن چه کربلایی دارد
تردید نکن تصورش هم زیباست
ایوان حسن عجب صفایی دارد
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
کانال روضه دفتری👇👇
@rozehdaftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه اربعین حسینی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
"السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
⬅️اجرو مزده شما برادران و خواهران وعزاداران با بی بی دو عالم فاطمه زهرا (س) انشاالله درهر گوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله ..روز اربعین حسینی است خوش به حال کسانی که رفتن کربلا و اربعین کربلا هستند انشاالله دعا کنید قسمت بشه ماه ها هم در چنین روزی کربلا باشیم خیلی ها حالا رفتند درپیاده روی اربعین حسینی شرکت کنند بگیم حسین جان درروزعاشورا فریادت بلند شد تا کسی شما را یاری کنند ولی حالا ببین هزاران عاشق دلسوخته دارند می یان کربلا اربعین کربلا باشد حالا دلها آماده برات روضه بخونم همه اموات فیض ببرند
🔸اربعین آمد و چشم ها باز گریان می شود
🔸کربلا ماتم سرای اهل ایمان می شود
🔸غصه های آل طه در مسیر کوفه و شام
🔸یاد شام تارشان در کنج ویران می شود
🔸باز تازه غصه های کربلا در نزد زینب
🔸سید سجاد زین غم اشک ریزان می شود
🔸مجلس شام یزید و لعل لب های حسین
🔸زیر چوب خیزران باز خونریزان می شود
🔸گوشه ویرانه گویا غنچه ای روییده است
🔸آه و صد افسوس که آن هم برگ ریزان می شود
🔸باز گویا یک سری بی تن به نزددخترش
🔸یا که خورشیدی به نزد ماه میهمان می شود
🔸باز گویا دختری از شوق دیدار پدر
🔸گریه و زاری نموده تا که بی جان می شود
🔸باز گویا جابر آید با عطیه کربلا
🔸حال او زین ماتم عظمی پریشان می شود
🔸باز گویا زینب غم دیده از شام بلا
🔸می رسد بر کربلا و زار و نالان می شود
🔸کاروان آل یاسین مجلسی برپا نموده
🔸دشت خون با اشک زینب سیر باران می شود
🔸غم فزون گشته زحد غمخوار زینب رفته است
🔸تا ابد دنیای او همچون غمستان می شود
🔸ناله های زینب و خون دل سجاد دین
🔸تازه است هر روز تا مهدی نمایان می شود
⬅️قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد( ع) ـفرمود یابن رسول الله .
یه راه میره مدینه .
یه راه میره کربلا.
کدوم راهُ بریم؟
امام سجاد فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید.
⏪بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب.
بی بی جان مدینه بریم یا کربلا....
میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد.
فرمود بشیر ما رو ببر کربلا.
چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم.
چهل روزه حسینمو ندیدم.. نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم خواهرا کجای مجلس نشسته آید می دونید خواهر یک لحظه طاقت دوری برادر رو نداره زینبی که یک لحظه از حسین جدا نبود چهل روزه از حسینش دوربود .
آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته.
روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا .
آخ کاروان رسید کربلا..
این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن .
اما اولین بار روز دوم محرم بود...
وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،
جوونای بنی هاشم اومدن..
هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند.
با احترام وارد زمین کربلا شدن..
وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،
عمه جان دستتو بده به من پیاده شو ..
عباس اومد ، زانو زمین زد .
خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو ..
با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن
💔اما اما اما آی کربلائیا..
💔 روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن ..
نه عباسی هست..
نه علی اکبری هست.
از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن .
هر کدوم کنار قبری رفتن.
◾️هر یکی سوی مزاری میدوید
▪️هر یکی قبری در آغوش میکشید
◾️ناگهان بانوی قد خمیده ای
▪️قد خمیده مو پریشان خسته ای
◾️گفت یارب چه سازم یا کریم
▪️رو سوی قبر که باشم یا رحیم
◾️ناگهان آمد به خود با شور و شین
▪️دید بنشسته سر قبر حسین
⬅️زینب اومد کنار قبر برادر. حسین نشت.
🔸(شاید درد دلش این بوده باشه)
حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان.
یه جا نیومدم.
(یادته حسین جان)
اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی.
حسین جان میدونی چرا نیومدم.
ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش.
حسین جان حالا بیا تلافی کن
سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان
وقتی سرتو وارد خرابه کردن
داداش که درکنار سرت درخرابه شام جان داده
حسین آرام جانم حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين
التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🕊﷽🕊
🌷#روضه_امام_زمان_عج
🕊#روضه_امام_حسین_ع
🌷#روضه_حضرت_علی_اصغر_ع
🕊#گریز_به_حضرت_علی_اصغر_ع
🌷
🕊#شعبان
🌟ماهدیه کنیم بروح احمدصلوات
🌟برآدم و نوح وهم محمدصلوات
🌟بر جمـه انبیا و اوصیا باد سلام
🌟بر خاتم انبیا محمــــد صــلوات
(#دعایفرج)
🔸 #السلامعليكيامولایصاحبالزمانيابنرسولالله
🔸 #السلامعليكيابنأميرالمؤمنين
🔸 #السلامعليكيابنفاطمهالزهراءسیدهنساءالعالمين
🔸 #السلامعليكيابنالأئمهالحججعلىالخلقأجمعين
🔸 #السلامعليكیامولای
🔹 #یاصاحبالزمان..3
🌾خوشا روزی که غمخوار من آید
🌾شبـــــی آقا به دیـــــدار من آید
🌾خوشــــا روزی که ماه من بیاید
🌾به پایان آن شـــب تار من آید
♻️آقا جان..امروز به هزار امید اومدیم تو مجلس..
مگه میشه مولا جوابمون رو نده؟
🌾خوشاروزی که دردل غم نباشد
🌾شـــب شادی دلــــدار مـــن آید
آقا جان..
🌾بجزدیدارتو آقاجان کاری ندارم
🌾بیــــا تا آخـــــرِ کار من آیـــــــد
🌷#یابن_الحسن..
⏪ان شاالله بیاد اون روزی که امام زمان تکیه به دیوار خانهٔ کعبه بزنه..
لحظه ای که صدا میزنه..
#یااهلالعالماناالمهدی
#یااهلالعالمانجدیالحسینقتلوهعطشانا
🌷#یابنالحسن..
(همه صدا زدند)
⬅️ماه ماه شعبانه..
(ماهی که پیامبر اکرم می فرماید: ماه شعبان ماهیه که اعمال انسانها بالا می ره..در حالیکه مردم از اون غفلت می کنند)
بهترین و خالص ترین عمل چیه پیش خدا؟
گریه برا مصائب اهل بیته.. مخصوصا یکی یه دونهٔ خدا ابی عبدالله..
قدر اشک چشمتُ بدون..
⬅️تو همین ماه شعبان دو تا قنداقه رو ملائکه به آسمونا بردند..
یکی قنداقه ابی عبدالله بود..
یه وقت بیبی دوعالم نگاه کرد دید حسینش تو گهواره نیست..
(مضطرب شد نگران شد..مادره دیگه دل نگران میشه)
⏺پیغمبر فرمود فاطمه جان نگران نباش، آسمونیا چشم انتظار حسینت بودن.. ملائکه عاشق زیارت پسرت بودند..آسمونیا میخواستن حسینتو ببینند..
بعد از سه روز قنداقه ابی عبدالله رو سالم آوردن برای مادرش، خانم فاطمه زهرا..
🍁(دومین قنداقه که به آسمان برده شد میدونی کدوم قنداقه بود)
⬅️قنداقهٔ نازدانهٔ امام عسکری و نرجس خاتون..
اصلا نازدانه همه عالمه..
ولی نعمت همه مونه...
قنداقه آقا صاحب الزمان رو هم به آسمان بردند،،
بعد مدتی برگردوندن..
اما اما اما..
(هااا...بعضیا فهمیدن چی می خوام بگم..جلو جلو رفتن تو روضه...)
⬅️آخ من یه مادری رو سراغ دارم تو خیمه.. رو خاک ها نشسته..هی دست رو دست میزنه..
میگه ای خدایی که یوسف رو به یعقوب برگردوندی، ،پسر منم بهم برگردون..
ای (رباب)3 ..
(امان دل از دل رباب)2
نام باب الحوائج علی اصغر امام حسینه..
🔆🔅به نیت اونایی که التماس دعا گفتن..
آی مریض دارا.. حاجت دارا.. آی جوون دارا..آی گرفتارا.. بندِ قنداقهٔ این آقازاده رو بگیر..
(علمای بزرگ وقتی حاجت بزرگی داشتن متوسل میشدن به روضهٔ علی اصغر ع)
آی آبرو دارا..آی آرزومندان کربلا..
اما یه وقت دیدن ابی عبدالله وسط میدان حیرانه..
♻️( خدا نیاره برا هیچکس به چه کنم ،چه کنم بیفته)
⏪آره والله،، همه کارهٔ عالم،، چاره ساز عالم،، ارباب من و شما نمی دونه چکار کنه..
یه قدم سمت خیمه برمی داره..
دوقدم برمی گرده..
نمی دونه چی جواب مادر علی اصغر رو بده..
اما دیدن قنداقهٔ علی اصغر رو زیر عبا پنهان کرد..
بجای اومدن به خیمه..
آخ رفت پشت خیمه..
داره برا علی اصغرش قبر آماده میکنه..
آاااخ..الهی هیچ بابایی به روز حسین نیفته..
الهی هیچ بابایی برا جگر گوشه اش قبر آماده نکنه..
⚜آخ گُلِ نشکفته ام راچید دشمن
⚜سپس براشک من خندید دشمن
⚜الهــــــی که نبیـــــند باغبانـــی
⚜شـــود یاس سپیدش ارغــوانی
⬆️(اوج)اومدن گفتن رباب..
اگه می خوای یه بار دیگه بچه تو ببینی.. زود برو پشت خیمه..
اما یه وقت رسید.. دید حسین، علی رو داخل یه قبر کوچولو گذاشته..
می خواد خاک بریزه..
صدا زد مهلا مهلا یابن الزهرا..
آقا جااان..
اجازه بده یه بار دیگه صورت قشنگ اصغرمو ببینم..
آقا جان مادرم طاقت ندارم..
بزار یه بار دیگه علی مو ببینم..
آخ مادر سیرابت کردند مادر..
با تیر سه شعبه آبت دادن مادر..
آخ علی جان..
🦋(دشتی)
🍂لالایی کودکِ ناخورده شیـــرم
🍂شدی سیرابِ خون طفلِ صغیرم
🍂دعا کــــن بعد تو مادر بمیـــــرد
🍂نباشــد قبـــر تو در بر بگیــــرد
✅خدابه حق ابی عبدالله ع..
به حق شیرخوارهٔ حسین...علی اصغرع..
به حق ناله های دل خانم رباب..
هرکسی با هر حاجتی اومده..
امروز کسی دست خالی برنگرده..
⏹همهٔ حاجات مد نظر، رأس همه حوائج فرج آقامون مولامون صاحب الزمان،از عمق وجودت ناله بزن..بگو..
#یاحسیــــــــن
@rozehdaftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
💚🌴🌑🍃💚🍀🌴🌑💚
🌑🍃🌴🌑🍃💚
🍀🌴💚 ﷽
مناجات_با_امام_زمان_ارواحنا_فداه
پیش مقدمه برای روضه حضرت زینب (س)
😭😭😭
ای عمه جان برای تو خون گریه میکنم
از سوز ماجرای تو خون گریه میکنم
با یاد غصه های تو از حال میروم
با یاد غصه های تو خون گریه میکنم
داغ اسیری ات کمرم را شکسته است
بستند ، دست و پای تو خون گریه میکنم
حتی خدا برای تو روضه بپا کند
با روضه ی خدای تو خون گریه میکنم
تو زار میزنی ز فراق حسین و ، من ...
از سوزِ های های تو خون گریه میکنم
بالای نعش بی سر جدم صدا زدی ...
از "وا محمدای" تو خون گریه میکنم
هر صبح و شب برای سرِ روی نیزه ها ...
هر صبح و شب برای تو خون گریه میکنم
ای "کربِ وَ الْبَلای" حقیقی کربلا
از داغ کربلای تو خون گریه میکنم
از داغ همسفر شدنت با حرامیان ...
میمیرم ، از عزای تو خون گریه میکنم
تو پا به پای نیزه ی جدم فغان کن و
من نیز ، پا به پای تو خون گریه میکنم
✍#رضا_قاسمی
#روضه ی اربعین
⬅️#زبانحال خواهر کنارقبر برادر
#سبک محمود بیات معروف به سبک دشتی✨
#گوشه ی مارضایی🌴
#چهل روزه حسینم را ندیدم(آیی عزیزم)
بلایش را به جان ودل خریدم(آیی عزیزم عزیزم)
😭😭😭
چهل روز است چهل منزل اسیرم(آیی)
دعا کن در کنار توبمیرم(آیی عزیزم)2
چهل روزه غم چهل ساله دیدم
😭😭😭
غم واندوه دیدم ناله دیدم(هایی غریبم آیی غریبم)
سر پر خون تو همراه من بود
😭😭😭
به هرجاچهل چراغ راه من بود(آیی عزیزم)2
همینجا غرق در خون شد وجودم(عزیزم)2
تن پاک توراگم کرده بودم2
میان نیزه ها دل باختم من(آخ عزیزم)2
ترا دیدم ولی نشناختم من(وایی عزیزم)2
اگر امروز برداری سرت را(ای والله به خدا حسینم)
توهم نشناسی ای گل خواهرت را
😭😭😭
زجا برخیز ای نور دودیده(هایی عزیزم2 وایی غریبم2)
ببین موی سپید وقد خمیده(هایی عزیزم)2
😭😭😭
روزاربعین امام حسین ع دو زائر دل شکسته داشته،
#بند_سوم💚
یکی زینب س ودیگری جابراست،اما عاشقان ابی عبدالله جابر برااولین بار قبرحسین ع و زیارت میکنه،
آی گریه کنای ابی عبدالله ع خودت وکربلا ببین
کنار خواهرخسته و داغ دیده ی حسین امروز با
ناله هات مرهم تاول پاهاش باش،آخه چهل روزه شاید کفش زینب ازپاش در نیومده ،
#بمیرم😭😭😭
ولی عمه ی سادات اولین بار تو گودال قتلگاه زائر حسینش بود
بدن بی سر حسینشو در آغوش گرفت (لبهاشو) گذاشت رو رگهای بریده ی برادر ...
😭😭
جایی که من بوسیده ام زهرانبوسید
بابم علی مرتضی، جدم رسول الله نبوسید
سرشو طرف آسمون بلند کرد،
گفت:خدایا این قربانی را ازآل رسول الله قبول
بفرما
درقتلگاه جسم برادر بروی دست
بگرفت کای خدای من این جان زینب است
😭😭
قربانی تواست بکن از کرم قبول
کاری چنین زعهده ی ایمان زینب است
#صل الله علیک یا اباعبدالله
#التماس دعای فرج
@rozehdaftari
#روضه_دفتری
#روضه حضرت زهرا (س) گریز به امام حسن(ع🥀🥀
صل الله علیک یا فاطمة الزهرا
یا قرة عین الرسول
یا سیدتنا و مولاتنا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک علی لله و قدمناک بین یدیه حاجاتنا
یا وجیهه عندالله اشفعی لنا عندالله 🤲😭
#سبک شعر روضه چوگیسوی تو من در پیچو تابم یاابن الزهرا... 👇
ببین مادر نشستم در کنار بستر تو
به سختی بازو بسته میشود چشم تَر تو
منو شمع وجودم بسوزد تار و پودم
همه شب تا سحر با منو روی کبودم😭
ببین مادرم به چشم ترم کنم بر تو نظاره
ز خانه مرو شبانه مرو مکن ازما کناره
مرو مادرم مرو مادرم مرو مادر غریبم
مرو مادرم مرو مادرم مرو مادر غریبم
بریزد اشک غم از چشم بابای غریبم
بگم یا نه😭
بریزد اشک غم از چشم بابای غریبم
کنار بسترت درناله ی امن یوجیبم در
شَوَم مادر فدایت کنم هر شب دعایت
برای رفتن راه شود در عصایت😭
بمیرم برات، عزیز مادرم ،نرو مادر غریبم
ز خانه مرو شبانه مرو ببین مادر غریبم 😭
مرو مادرم مرو مادرم مرو مادر غریبم
مرو مادرم مرو مادرم مرو مادر غریبم
آخی 😭😭😭
الهی در جهان ای حی داور
نبیند هیچ پسری کتک خوردن مادر
نبیند هیچ دختری داغ مادر
آخ خدا نیاره که هیچ مادری رو جلو چشم بچه ش بزنن
بخدا خیلی سخته... 😭
آخ خدا نیاره، جلو چشم مردی
خانمش رو بزنن 😭😭😭 و نتونه کاری کنه
مجلس به نام خانم فاطمه الزهرا و امام حسن...
هر نیتی داری مد نظر بیار
گرفتاری بگو یازهرا...
مشکل داری بگو یازهرا...
جوون داری بگو یازهرا...
مریض داری بگو یازهرا...
درد پنهون داری بگو یازهرا...
غریبی بگو یاحسن...
آقام غریبه...
(خیلی دلم می خواد تو روضه گریه کنم)
(من از عمق وجودم مایع میزارم)
شما بلند بلند برا آقاتون گریه کنید...
مقدمه خوندم دلت آماده ی روضه بشه...
هر وقت شب شهادت عزیزی باشه
رسمه، عاشقا خودشونو میرسونن حرمش...
😭بمیرم آقا 😭
امروز می خوام یه جور دیگه برا امام حسن... روضه بخونم
همه ی این ابیات می خوام بگم برا دو بیت آخرش...یاامام حسن...
🔸روی ضریحت می گذارم تا سرم را 🔸انگار در آغوش خود دارم حرم را
🔸باگریه آمد هر کسی، باخنده برگشت
🔸فهمیدم اینجا، معنی، جود و کرم را
🔸با دست خالی آمدم، چیزی ندارم
🔸آورده ام باخود فقط، چشم ترم را
🔸من روبه روی گنبد تو نذر کردم
🔸تنها النگوهای، دست دخترم را
🔸مثل کبوترهای صحنت پهن کردم
🔸در زیر پای زائران، بال و پرم را
(همه رو گفتم فقط برا این دو بیت)
حلالم کنید گریه می کنم...
🔸حالا که دقت می کنم، صحنی نداری... 😭😭😭😭😭2
🔸هر چند می گردم همش دور برم را
شده چیزی گم کنی؟؟ هی دور خودت می گردی... پیدا نمی کنی 😭😭😭
میگی انگار نیست که نیست
🔸بااین خیالات دلم جای ضریحت
🔸باید به روی خاک، بگذارم سرم را😭😭😭😭😭😭😭
🔸چه حرمی داره حسین...
🔸ولی حسن آقام حرم نداره... 2
🔸چه گنبدی داره حسین...
🔸ولی بقیع همش گرد و غبار...
صدا زد گفت حسن جان بیا پسرم
عزیزدلم... می خوام برم قباله ی فدک رو بگیرم
باید یه مردی باهام بیاد
به بابات که نمی تونم بگم...
تو بیا حسنم...
آخه مادر حسن رو مرد خطاب کرده
قند تو دلش آب شد
خوشحال شد کنار مادر راه افتاد
رفتن و برگشتن
دست تو دست مادرشه
تو کوچه های بنی هاشم
خوشحال دارن برمیگردن
اما آی گریه کنای زهرا... و حسن
یه مرتبه همه چی عوض شد
امان از اون لحظه ای که اون نانجیب جلو راه مادر رو بست
چشمتون روز بد نبینه
الهی نبینید اون چه حسن... دید 😭
تا اون نامرد رسید چنان سیلی به صورت زهرا... زد...
ای وای ای وای
حسن میگه یه مرتبه دیدیم
مادرم روی زمین افتاده داره دنبال گوشواره ی پاره شده ش می گرده
ضرب سیلی چنان شدت داشت
دیدیم مادرم راه خونه رو گم کرده
دستش رو گرفتم
صدا زد حسن جان مبادا به بابات علی بگی...
نکنه بگی چه دیدی کنارم
اگه به بابات بگی دق می کنه
های های
ازتون ناله می خواما
باید حقش رو ادا کنیم
ناله داری یانه؟
رحمت خدا بر پدر و مادراتون
آره حقشم اینه
باید برا مادرمون زهرا... بلند بلند گریه کنیم
باید برا بغض های جانسوز حسن بلند بلند گریه کنیم
عالمی به فدای بغض های شبانه ی حسن..
الهی بشکند دست مغیره...
میان کوچه ها بی مادرم کرد...
ناله بزن بلند بگو ای غریب حسن 😭
آخ...
بنال ای دل که قلبم بی شکیب است
دلم محتاج درمان طبیب است
اخ بگو به سوی آسمان پر کشیدی مادر مادر
خداوندا چه آمد بر سر من 😭
هرجا صدای منو میشنوی امروز مادر امام حسن.. ان شاءالله دعات کنه😭
ان شاءالله امروز مادر دل سوخته
مادر غریب برای گره های کارت برای شفای مریضت برای دردهای دلت دعا کنه 😭
دستتو بیار بالا از عمق وجودت صداش بزن یا حسن یا حسن یا حسن✋😭
حسن آرام جانم حسین روح و روانم
صل الله علیکم یا اهل بیت نبوه و معدن الرساله هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها
@rozehdaftari
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه حضرت فاطمه زهرا(س)
#گریزامام حسین (ع)
بسم الله ارحمن الرحیم
یا رحمن ویا رحیم
[[ اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمك.]]
🔸دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد
🔸سراغ گلی را شبانه می گیرد
🔸چه حکمت است چون نام فاطمه آید
🔸دلم برای گریه بهانه می گیرد
⬅️بی بی وصیت کرد: (یا علی غسلنی ولا تکشف انی..) منو از زیر پیراهن غسل بده، من رو شبانه دفن کن. امیرالمومنین فرمود: مشغول غسل دادن شدم به دستورات زهرا عمل کردم، یه وقت دیدن علی دست از غسل کشید آی مادر..
امیرالمومنین بدن زهرا رو غسل داد، کفن کرد، وقتی خواست بنده های کفن ببنده، زینبین روصدا کرد، حسنین روصدا کرد بیاید از مادر توشه برگیریدآخه دیگه دیدارها میمونه برا قیامت ،
روایته بچها خودشون رورو بدن بدن بی جان مادر انداختن،(وامصیبتاخیلی سخته داغ مادر ،مادر دارین قدر مادر بدونید ) دارن ناله میزنن، واحسرتا، وا حزنا، مادر مادر، مادر سلام ما رو به رسول خدا برسون، امیرالمومنین فرموددیدم صدای ناله ی زهرا بلند شد، بنده های کفن زهرا بازشد یه دست حسنین دربغل یه طرفم زینبین دارن ناله میزنن یه وقت صدای منادی بلند شد علی بچه ها رو از روی مادر بردار ملائکه ی آسمان به گریه شدن، ای بمیرم اینجا فاطمه زهرا حسنین تسلی داد، با امام حسن و حسین خداحافظی کرد،امام علی بچه ها را از روی سینه مادر بلند کرد
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر کسانی که بین من وشما بودند
حالا جایشان بین من وشما خالیست
پدران ومادران که از دنیا رفتند فیض ببرندحالا دلهاتان را ازمدینه ببرم کربلا
)راوی میگه)روزعاشورا شمر لنت الله علیه از گودی قتلگاه امد بیرون اما لرزه براندامش افتاده تمام این دست وپاه تمام این بدن می لرزه میگه رفتم سوال کردم چرا لرزه به اندامت افتاد درجواب گفت آن لحظه ای که من بر روی سینه ای عزیزفاطمه بودم
وای حسین وای حسین😭😭😭
گفت آن لحظه ای که من داشتم سر از بدن جدا می کردم در ان لحظات از گوشه گودال قتلگاه صدای ناله ای شنیده می شد از ان وقتی که ان صدا به گوشم رسید لرزه به اندام افتاد
مگر چه صدای بود چه ناله ای بود چه فریادی بود 😭
ناله مادری بودکه فریاد می زد غریب مادر حسین مظلوم مادر حسین شهید مادر حسین😭
🔸یا ای تشنه لب مادر حسین جان
🔸به خون اغشته ای مادرحسین جان
آه کربلا رفته ها ای کسانی که دل تنگ کربلا شدید انشالا خداقسمت کنه من وتواز نزدیک بریم کنار ضریح شش گوشه ابا عبدالله
یاحسین یا حسین😭
♦️ایا ای تشنه لب مادر حسین جان 😭
♦️به خون اغشته ای مادر حسین جان
♦️چرا بی سرفتاده پیکر تو مادر😭
♦️به روی نیزه ها بینم سرتو😭
امان امان امان ازدل فاطمه
حسین آرام جانم ..حسین روح روانم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀
@rozehdaftari
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه شب جمعه
#روضه امام حسین (ع)
#گریز فاطمه زهرا(س)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمان ویا رحیم
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ وَعَلَى الْأَرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللّٰهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ، وَلَا جَعَلَهُ اللّٰهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيارَتِكُمْ، السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ أَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلَىٰ أَصْحابِ الْحُسَيْنِ؛
⬅️شب جمعه شب زیارتی عزیز فاطمه است هرمادری که داغ فرزند ببیند شب جمعه ان مادرداغ دیده می یاد کنارقبر عزیزش رسم روزگار (رسم دنیا ) همین است لذا میگن شب جمعه مادر پهلو شکسته کربلاست
🔸نوجوان مرده خبر از دل لیلا دارد
🔸به خدا مادر اکبر چه سحرها دارد
🔸به گمانم نرسد مرگ جوان آسان است
🔸هرکه خون گریه کند بهرجوان جادارد
انشاالله دعا کنید هیچ خانوادهای هیچ پدری هیچ مادری مبتلا نشه
چون شب جمعه شود مادر هرمرده جوان
برسرقبر جوان ناله وغوقا دارد
شب جمعه بی بی دو عالم این مادر غم دیده کربلاست مهمان ابا عبدالله است مگر چه کردند کربلا با عزیزفاطمه ای عزاداران )شعیان امیرالمو منین کاری کردند کربلا با عزیز فاطمه که آه وناله وفریادشان بلند شد اجرو مزد همه شما عزاداران بامادر پهلو شکسته
)راوی میگه)روزعاشورا شمر لنت الله علیه از گودی قتلگاه امد بیرون اما لرزه براندامش افتاده تمام این دست وپاه تمام این بدن می لرزه میگه رفتم سوال کردم چرا لرزه به اندامت افتاد درجواب گفت آن لحظه ای که من بر روی سینه ای عزیزفاطمه بودم
وای حسین وای حسین...
گفت آن لحظه ای که من داشتم سر از بدن جدا می کردم در ان لحظات از گوشه گودال قتلگاه صدای ناله ای شنیده می شد از ان وقتی که ان صدا به گوشم رسید لرزه به اندام افتاد
مگر چه صدای بود چه ناله ای بود چه فریادی بود ..
ناله مادری بودکه فریاد می زد غریب مادر حسین مظلوم مادر حسین شهید مادر حسین..
شب جمعه است شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند
ایا ای تشنه لب مادر حسین جان
به خون اغشته ای مادرحسین جان
انشاالله یک شب جمعه ای من وشما کربلا باشیم
آه کربلا رفته ها ای کسانی که دل تنگ کربلا سدید شب جمعه مادر کربلاست کنار ضریح شش گوشه
یاحسین یا حسین..
🔸ایا ای تشنه لب مادر حسین جان ..
🔸به خون اغشته ای مادر حسین جان
🔸چرا بی سرفتاده پیکر تو مادر..
🔸به روی نیزه ها بینم سرتو..
⏪امان امان امان ازدل فاطمه امان ازدل مادر امشب فاطمه مهمان حسین است ای کسانی که مریض داری گرفتاری ،حاجت دارید انشاالله به ابروی بی بی دوعالم حاجت روابشید
گریزی هم داشته باشیم به روضه مادر پهلو شکسته روح همه مادران از دست رفته فیض ببرند
اما دلها بسوزه برای
ان مادری که نیمه شب غسل دادند
بمیرم چه کرد مولا علی به وصیت زهرا...
میگن شبانه بدن زهراش را ارام ارام غسل داد اسماء روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسماء متوجه شدعلی
دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله..
صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید..
صدا زد اسماء دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا ..
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
@rozehdaftari
#_روضه_ حضرت_ زینب_سلام الله _علیها
"حالا که امام زمانت رو دعوت کردی...
احترام کن... مودب بشین...
دستات رو بگذار روی سینه...
میخواهیم به خانم زینب کبری سلام بدیم...
از همینجا دلها رو روانه کنیم حرم با صفاش...
تصور کن الان ورودی حرم ایستادی...
میدونم این آرزو رو به دل داری...
میدونم یه همچین روزی رو از خدا میخواهی...
آماده ای سلام بدیم...
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ فـاطِمَهَ وَ خَدیجَهَ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا اُخْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ
🔸ای یادگار سه امام زینب
🔸بر قلب سوزانت سلام زینب
سلام ما به اون خانمی که یه عمری مصیبت دید اما صبر کرد...
بلاکش دوران بی بی زینب...
چهار پنج سال بیشتر نداشت...
داغ جدش رسول خدا رو دید...
صبر کرد...
هنوز آب غسل پیغمبر خشک نشده بود...
پهلوی مادرش زهرا رو شکستند...
جلو چشمانش به مادرش سیلی زدند...
اما صبر کرد...
داغ مادرش رو از یاد نبرده...
فرق شکسته باباش امیرالمومنین رو دید صبرکرد...
بمیرم برات بی بی جان زینب...
یه روز هم تکه های جگر برادرش امام حسن رو دید...
اما بازم صبر کرد...
روز عاشورا در نصف روز...
جلو چشمانش...
تمام عزيزانش رو شهید کردند بازم صبر کرد...
تمام دلخوشی زینب حسین بود...
اما امان از اون لحظه ای که حسینش هم صدا زد...
خواهرم... زینبم...
منم میخوام برم میدان...
زینب جان... خواهرم... خدانگهدار...
زینب کبری طاقت دوری برادر رو نداره...
عرضه داشت...
حسینم برادرم...
برا من که دیگه کسی نمونده...
تو هم میخواهی بری...
زینبت رو تنها بگذاری...
ای یادگار مادرم حسین...
اگه دست ولایت ابی عبدالله نبود...
بی بی زینب در کربلا جان میداد...
ابی عبدالله فرمود خواهرم...
انقدر بی تابی نکن...
تا صدای تکبیر من میاد...
(بدان) بدون من هنوز زنده ام...
ابی عبدالله رفت میدان...
تصور کن...
زینب کبری هم داخل خیمه...
تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه...
دلش آرام میگیره...
اما امان از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید...
حالا میخواهی برا زینب کبری گریه کنی بسم الله...
داخل خیمه...
هی بلند ميشه...
میشینه زمین...
میگه برادرم... حسینم...
چرا دیگه صدای تکبیرت نمیاد داداش...
در همون حالت...
یکدفه صدای ذوالجناح بلند شد...
شاید خوشحال شده زینب...
برادرم حسین برگشته...
دوان دوان اومد بیرون...
یه نگاه کرد...
دید ذوالجناح برگشته...
اما...
یال اسب غرق خونه...
زین اسب واژگونه...
بی تاب شد زینب...
همینجا بود...
🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔸ولی سالار زینب را ندیدند
یاصاحب الزمان منو ببخشید...
عمه جانتون زینب دوان دوان...
به سمت قتلگاه...
🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین
خدا به داد دل بی بی زینب برسه...
تا رسید بالای تل زینبیه...
نگاه کرد دید...
فِرقَةٌ بِالسُّیُوفِ ...
وَ فِرقَةٌ بِالرِّمَاحِ ...
وَ فِرقَةٌ بِالحِجَارَةِ ...
شمشیر دارها با شمشیر میزنند...
نیزه دارها با نیزه میزنند...
یک عده ای هم که سلاح ندارند...
با سنگ میزنند...
خدا... چکار کنه زینب...
بی تاب شده زینب...
فقط دستاش رو گذاشت روی سر...
هی صدا میزد...
وامحمدا... واعلیا...
روضه من تمام...
فقط همینو بگم...
چیزی نگذشت دیدند...
🔸سری به نیزه بلند است در برابر زینب
🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب
تسلای دل بی بی زینب ناله بزن یاحسین...
🔸حسین آرام جانم
🔸حسین روح و روانم
#روضه_حضرت_زینب سلام_الله_علیها"
@rozehdaftari
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#شب جمعه
#مناجات امام حسین شب جمعه
#روضه امام حسین(ع)
#گریز روضه اربعین
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🔶شب جمعه است صدایت نکنم پس چکنم
🔶جان و سر را بفدایت نکنم پس چکنم
🔶 با حسینِ تو مناجات، شود زیباتر
🔶در دلِ روضه نوایت نکنم پس چکنم
🔶او سرش رفت به نیزه، بدنش عریان شد
🔶من سری هدیه برایت نکنم پس چکنم
🔶عاقبت خاک مرا کرب و بلا خواهی کرد
🔶سینه را کرب و بلایت نکنم پس چکنم
🔶مادری گفت شب جمعه، میان گودال
🔶گریه بر راس جدایت نکنم پس چکنم
🔶خواهری گریه کنان با بدنِ بی سر گفت
🔶شکرِ درگاهِ خدایت نکنم پس چکنم
🔶 دختری ضجه زنان گفت که از کعب نی و
🔶غربتِ عمه شکایت نکنم پس چکنم
🔶 با تنِ پاره ی بی پیرهنی، وقتِ وداع
🔶از دلی خسته روایت نکنم پس چکنم
🔶 همه بر ناقه سوارند بجز دختِ علی
🔶یااَخا فکرِ دعایت نکنم پس چکنم
🔶 بانکِ تکبیر ز رگهای بریده برخاست
🔶از رگِ پاره حکایت نکنم پس چکنم
🔶 محرمان نقشِ زمین، خنده نامحرم سخت
🔶اینچنین شرحِ جنایت نکنم پس چکنم
🔶 تازیانه زدنِ شمرِ لعین جای خودش
🔶زین بلا ناله به غایت نکنم پس چکنم
🔶گفت مضروبه ی گودال بزیرِ ضربات
🔶از یتیمِ تو حمایت نکنم پس چکنم
⬅️اجرو مزده شما برادران و خواهران با بی بی دو عالم حضرت زهرا (س) انشاالله درهر گوشهای از این مجلس ومحفل نشسته اید حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله
⏪امشب شب جمعه شب. زیارتی عزیز زهراست
هرمادری که داغ فرزند ببیند شب جمعه ان مادرداغ دیده می یاد کنارقبر عزیزش رسم روزگار (رسم دنیا ) همین است لذا میگن شب جمعه مادر پهلو شکسته کربلاست
🔸نوجوان مرده خبر از دل لیلا دارد
🔸به خدا مادر اکبر چه سحرها دارد
🔸به گمانم نرسد مرگ جوان آسان است
🔸هرکه خون گریه کند بهرجوان جادارد
انشاالله دعا کنید هیچ خانوادهای هیچ پدری هیچ مادری مبتلا نشه
🔸چون شب جمعه شود مادر هرمرده جوان
🔸برسرقبر جوان ناله وغوقا دارد
⬅️شب جمعه بی بی دو عالم این مادر غم دیده کربلاست مهمان ابا عبدالله است مگر چه کردند کربلا با عزیزفاطمه ای عزاداران )شعیان امیرالمو منین کاری کردند کربلا با عزیز فاطمه که آه وناله وفریادشان بلند شد
)راوی میگه)روزعاشورا شمر لنت الله علیه از گودی قتلگاه امد بیرون اما لرزه براندامش افتاده تمام این دست وپاه تمام این بدن می لرزه میگه رفتم سوال کردم چرا لرزه به اندامت افتاد درجواب گفت آن لحظه ای که من بر روی سینه ای عزیزفاطمه بودم
وای حسین وای حسین..
گفت آن لحظه ای که من داشتم سر از بدن جدا می کردم در ان لحظات از گوشه گودال قتلگاه صدای ناله ای شنیده می شد از ان وقتی که ان صدا به گوشم رسید لرزه به اندام افتاد
مگر چه صدای بود چه ناله ای بود چه فریادی بود ..
ناله مادری بودکه فریاد می زد غریب مادر حسین مظلوم مادر حسین شهید مادر حسین..
🔅ایا ای تشنه لب مادر حسین جان
🔅به خون اغشته ای مادرحسین جان
انشاالله یک شب جمعه ای من وشما کربلا باشیم
آه کربلا رفته ها ای کسانی که دل تنگ کربلا شدید شب جمعه مادر کربلاست کنار ضریح شش گوشه
یاحسین یا حسین..
🔹ایا ای تشنه لب مادر حسین جان ..
🔹به خون اغشته ای مادر حسین جان
🔹چرا بی سرفتاده پیکر تو مادر
🔹به روی نیزه ها بینم سرتو
امان امان از دل فاطمه
امان از دل زینب
آخه زینب خودش بوده کربلا آن لحظه ای که سر برادر حسین رفت روی نیزها
🔸سری به نیزه بود در مقابل زینب
🔸خدا کنند که نباشد سر برادر زینب
یادشهدا وامام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند عزاداران درآستانه اربعین حسینی قرارداریم گریزی در این خصوص داشته باشیم همه اموات فیض ببرند
⏪بیاد آن قافلة دل شکسته ای که روز اربعین آمد کربلا ، شما دیدید اربعین شهدا ، با چه عظمتی ، پدر و مادر و خانواده شهدا را کنار مزار می برند مراقب شان بودند ، دلداری می داند . اما دلها بسوزد برای این قافله ، تا چشم این زن و بچه
به قبرها افتاد خودشان را از بالای شترها به زمین انداختند هر کسی قبری را بغل گرفت ، عمه سادات هم آمد کنار برادر ، یادش میاد خاطرات روز عاشورا ، یادش میاد آن روزی که وارد کربلا شد با چه عزت و احترامی علی اکبر ، قاسم ، عباس زینب را پیاده کردند ، حالا هر چه نگاه می کند نه قاسمی دارد ، نه عباس ، نه علی اکبری دارد ، حسین جان من زینبم ، برادر یادتِ آن روزی که آمدم گودی قتلگاه ، خیره خیره ، به بدنت نگاه می کردم نمی شناختم از روی تعجب گفتم آیا تو حسین منی ؟ حسین جان امروز تو زینب را نمی شناسی ، برادر اگر این جا نا محرم
نبود اثر تازیانه را روی بدنم نشانت می دادم . برادر همه عزیزانت را آوردم اما سراغ رقیه ات را از خواهر نگیر ، که در خرابه شام جان داد .
@rozehdaftari
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#مجلس ترحیم
# ختم مادر(زائر اباعبدالله)
#هفتم چهلم سالگرد
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
♦️زندگی طعم خوشی داشت اگر مادر بود)
♦️دلم زارم چه غمی داشت اگرمادربود بود
♦️باغبان فلک از داغ به خاک دل من
♦️بذراندوه نمیکاشت اگر مادربود
♦️هیچ غمهای جهان دردل حسرت زده ام
♦️تا ابد پای نمیزاشت اگر مادربود
♦️خانه تاریک شده بی گل رویش حالا
♦️خانه ام برگ وبری داشت اگر مادر بود
♦️بال میزد دل من تا بخدا بانگهش
♦️دل من بال وپری داشت اگر مادربود
♦️چه مادری که طاقت اشکهای من غمدیده را نداشت
♦️طاقت دیدن اشک منه غمدیده نداشت
♦️گریه هایم ثمری داشت اگر مادر بود
⬅️اخ قربان دردهای دلت بشم مادر
امیداست فاطمه دستت بگیرد
اخه مادر یک عمری برای زهرا مرضیه اشک ریختی مادر😭😭
برای حسین فاطمه عزاداری کردید
🔸امید فاطمه دست بگیرد😭
🔸که تودر روضه زهرا نشستی
🔸دوچشمی ای فلک پر آب دارم
🔸دلی پر غصه وبی تاب دارم
🔸چرا چون مرغ شب از دل ننالم
🔸که این جا مادری درخواب دارم
ای عزیزان دلم خدا به شما صبر بده داغ مادر دیدید خیلی سخته اما
⬅️مجلس به مناسبت (سوم هفتم مادری دلسوز خواهری مهربان برگزار گردیده است شما مدت (سه شبانه روز جای خالی مادرو احساس می کنید به خدا قسم هیچ کس جای مادر رابرای شما نمی گیرد اما دیگه یتیم شدید چه مادری ازدست دادید که زائر آقا ابا عبدالله بوده انشاالله روحش با مادر پهلو شکسته محشور بشه اما عزیزان داغ دیده نمی دانم لحظاتی که خبر مرگ مادر رو شنیدید چه حالی داشتید واقعا خیلی سخته انشاالله هیچ خانواده ای را داغ مادر نشان ندهد هیچ فرزندی را چشم انتظار نکنه عزیزان داغ دیده شما چشم انتظار برگشت مادر از کربلا بودید ولی با جنازه بی جان مادر روبرو شدید خدا به شما صبربده اما عزیزان امروز همه فامیل .همسایگان .دوستان واقشار مردم آمدند در مراسم ختم مادرتان شرکت کرد و به شما تسلیت گفتند
اما جمله ای از زبان شما عزیزان بگم
🔸همی نالم که مادر دربرم نیست
🔸صفای وسایه او برسرم نیست
🔸مرا گر دولت عالم ببخشید
🔸برابر با نگاه مادرم نیست
⬅️ اما دخترهای مرحومه کجا نشسته ای نمی دانم به یاد کدام خاطره مادر اشک می ریزید تنها یادگار مادر چادر نمازاست که یاد دختر نمی ره اما من یک مادری را سراغ دارم گفتند یادگاری ان راجمع کند اما مولا علی گفت یادگاریها را جمع کنم خون روی در دیواررا چکارکنم
اما هنوز زود بود که ما را تنها بگذاری مادر ،بی مادری سخته مادر، اما دلها امده شد بریم مدینه دلها بسوزه برای
ان مادری که نیمه شب غسل دادند
بمیرم چه کرد مولا علی به وصیت زهرا...
⬅️میگن شبانه بدن زهراش را ارام ارام غسل داد اسماء روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسماء متوجه شد
دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله...
صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید...
صدا زد اسماء دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا - زمزمه کن زهرا جان
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
۱۴۰۳/۲/۲۰
@rozehdaftari
روضه_اربعین
دفتری
اول به نبی حضرت خاتم صلوات
دوم به علی شیر دو عالم صلوات
سوم به گل وجودِ پاک زهرا
چهارم به حسن خونجگر غم صلوات
از بهر حسین آن شه کرب و بلا
وآن تشنهی در مقتلِ ماتم صلوات
اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد
🌴🌴🌴
یارب_الحسین_بحق_الحسین_اشفع_صدر_الحسین_بظهور_الحجه
چهل روز است حسینم را ندیدم
بلایش را به جان و دل خریدم
چهل روز چهل منزل اسیرم
دعا کن در کنار تو بمیرم
چهل روز غم چهل ساله دیدم
غم و اندوه دیدم ناله دیدم
سر پر خون تو همراه من بود
به هر جا چلچراغ راه من بود
همین جاغرق درغم شد وجودم
تن پاک ترا گم کرده بودم
میان نیزه ها دل با ختم من
ترا دیدم ولی نشناختم من
اگر امروز برداری سرت را
تو هم نشناسی ای گل خواهرت را
ز جا برخیز ای نور دو دیده
ببین مویم سپید و قد خمیده
🌴 قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد ع ـ یابن رسول الله ....
یه راه میره مدینه ....
یه راه میره کربلا...
کدوم راهُ بریم؟؟
امام فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید..... ـ
بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب....
بی بی جان مدینه بریم یا کربلا....
میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد...
فرمود بشیر ما رو ببر کربلا....
چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم...
چهل روزه حسینمو ندیدم.... نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم ....
آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته....
روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا ...
🌴آخ کاروان رسید کربلا....
این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن ....
اما اولین بار روز دوم محرم بود...
وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،،،
جوونای بنی هاشم اومدن....
هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند....
با احترام وارد زمین کربلا شدن....
وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،،،
عمه جان دستتو بده به من پیاده شو .....
عباس اومد ، زانو زمین زد ...
خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو .....
با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن
⬅️اما اما اما آی کربلائیا.....
روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن .....
نه عباسی هست....
نه علی اکبری هست....
از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن ....
هر کدوم کنار قبری رفتن...
هر یکی سوی مزاری میدوید
هر یکی قبری در آغوش میکشید
ناگهان بانوی قد خمیده ای
قد خمیده مو پریشان خسته ای
گفت یارب چه سازم یا کریم
رو سوی قبر که باشم یا رحیم
ناگهان آمد به خود با شور و شین
دید بنشسته سر قبر حسین
زینب اومد کنار قبر برادر....
(شاید درد دلش این بوده باشه)
حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان......
یه جا نیومدم....
(یادته داداش)
اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی.....
حسین جان میدونی چرا نیومدم...
ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش....
داداش حالا بیا تلافی کن ....
سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان ....
وقتی سرتو وارد خرابه کردن ....
حسین جان سراغ سه ساله تو از من نگیر داداش
آورده ام تمام عزیزانت ای حسین
جز دختر سه ساله ات ای مهربان من
از من مپرس حال دل آن سه ساله را
در گوشه خرابه برفت از کنار من
صل الله علیک یا ابا عبدلله
.
🎙 #حاج_محمد_نوروزي
#⃣ #روضه_اربعین
#⃣ #مشایه
#⃣ #اربعین
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ
وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن"
وَ عَلى اَنصارِ الْحُسَیْن
وَ عَلى زَوَّارِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ
مرگ من بود دمي کز تو جدايم کردند
درهمان گوشه ي گودال فدايم کردند
دوستانم که نبودند بگِريند به من
دشمنانم همگي گريه برايم کردند
*داداش! فقط امروزِ بچه هات سيلي نخوردن، هر وقت بچه هات گفتن: بابا! سيلي و تازيانه خوردن...*
من که خود راهنماي همه عالم بودم
سَـِر خونين تو را راهـنمايم کردند
*حسين جانم! خيلي جاها آرزوي مرگ كردم...*
هر کجا خواستم از پاي دراُفتم ديدم
کودکان دست گشودند و دعايم کردند
*خدا نياره آدم يه امانتي بهش بدن، اون وقت اين امانتي خداي نكرده عيبي پيدا كنه...*
خجلم از تو كه گم گشته امانت هايت
بر سر خار دويدند و صدايم کردند
*خدا هيچ كسي رو دشمن شاد نكنه...*
گريه ها داشتم از دوري روي تو ولي
خنده ها بود که بر اشکِ عزايم کردند
*هر چه من گريه كردم اونا خنديدن، هر چه من ناله زدم اونا خنديدن... چقدر گريه براي سَرِ بريده ي توكردم، حتي زن خولي هم مي گفت: چقدر سرت رو ناشيانه بريدن...
وقتي حضرت زينب سلام الله عليها روز اربعين از ناقه پايين اومد، يه نگاهي به دور و برش كرد، صدا زد: كجاست علي اكبر؟ كجاست قاسم؟...*
همرهانم که گرفتند غبار از محمل
همه در خاک فتادند و رهایم کردند
تا دم مرگ طرفدار تو بودم ای دوست
دشمنان یکسره تحسین به وفایم کردند
این اسارت همه جا عزّت من بود حسین
که پیام آورِ خون شهدایم کردند
#استاد_سازگار
@rozehdaftari
روضه_اربعین
دفتری
اول به نبی حضرت خاتم صلوات
دوم به علی شیر دو عالم صلوات
سوم به گل وجودِ پاک زهرا
چهارم به حسن خونجگر غم صلوات
از بهر حسین آن شه کرب و بلا
وآن تشنهی در مقتلِ ماتم صلوات
اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد
🌴🌴🌴
یارب_الحسین_بحق_الحسین_اشفع_صدر_الحسین_بظهور_الحجه
چهل روز است حسینم را ندیدم
بلایش را به جان و دل خریدم
چهل روز چهل منزل اسیرم
دعا کن در کنار تو بمیرم
چهل روز غم چهل ساله دیدم
غم و اندوه دیدم ناله دیدم
سر پر خون تو همراه من بود
به هر جا چلچراغ راه من بود
همین جاغرق درغم شد وجودم
تن پاک ترا گم کرده بودم
میان نیزه ها دل با ختم من
ترا دیدم ولی نشناختم من
اگر امروز برداری سرت را
تو هم نشناسی ای گل خواهرت را
ز جا برخیز ای نور دو دیده
ببین مویم سپید و قد خمیده
🌴 قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد ع ـ یابن رسول الله ....
یه راه میره مدینه ....
یه راه میره کربلا...
کدوم راهُ بریم؟؟
امام فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید..... ـ
بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب....
بی بی جان مدینه بریم یا کربلا....
میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد...
فرمود بشیر ما رو ببر کربلا....
چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم...
چهل روزه حسینمو ندیدم.... نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم ....
آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته....
روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا ...
🌴آخ کاروان رسید کربلا....
این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن ....
اما اولین بار روز دوم محرم بود...
وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،،،
جوونای بنی هاشم اومدن....
هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند....
با احترام وارد زمین کربلا شدن....
وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،،،
عمه جان دستتو بده به من پیاده شو .....
عباس اومد ، زانو زمین زد ...
خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو .....
با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن
⬅️اما اما اما آی کربلائیا.....
روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن .....
نه عباسی هست....
نه علی اکبری هست....
از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن ....
هر کدوم کنار قبری رفتن...
هر یکی سوی مزاری میدوید
هر یکی قبری در آغوش میکشید
ناگهان بانوی قد خمیده ای
قد خمیده مو پریشان خسته ای
گفت یارب چه سازم یا کریم
رو سوی قبر که باشم یا رحیم
ناگهان آمد به خود با شور و شین
دید بنشسته سر قبر حسین
زینب اومد کنار قبر برادر....
(شاید درد دلش این بوده باشه)
حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان......
یه جا نیومدم....
(یادته داداش)
اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی.....
حسین جان میدونی چرا نیومدم...
ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش....
داداش حالا بیا تلافی کن ....
سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان ....
وقتی سرتو وارد خرابه کردن ....
حسین جان سراغ سه ساله تو از من نگیر داداش
آورده ام تمام عزیزانت ای حسین
جز دختر سه ساله ات ای مهربان من
از من مپرس حال دل آن سه ساله را
در گوشه خرابه برفت از کنار من
صل الله علیک یا ابا عبدالله
@rozehdaftari
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه اربعین
#روضه روز اربعین
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
"السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🔶آمده بردرگدایت یا حسین
🔶می کنند ازدل صدایت یا حسین
🔶دل حریم عشق تو باید شدن
🔶کن دلم را کربلایت یا حسین
🔶نی فقط نام تورا من خونده ام
🔶ازازل خونده خدایت یا حسین
🔶قطره ای ازاشک زینب هدیه کن
🔶تاشود جانم فدایت یا حسین
حسین جان حسین جان
🔸کاروان خسته از شام ویران می رسد
🔸بادلی پرخون سر قبرشهیدان می رسد
دلهاراببرید کربلا برای کاروانی که آهسته داره میاد
🔸کربلای دوست دارد حال و هوای دیگری
🔸چون برایش مهمان دل افغان می رسد
🔸اولین زائر برای شام مظلومان حسین
🔸باعطیه جابرازاصحاب ایمان می رسد
🔸کاروانی دیگری گوید آمد کربلا
🔸بانک آه وناله اش تا ارش رحمان می رسد
🔸زینب غمدیده می آید به دشت کربلا
🔸چون گل پژمرده از رنج وهجران می رسد
⬅️کاروان رسید مابین دوراهی بشیر آمد صدا زد اقاجان یازین العابدین یک راهی می رود کربلا یک راه می رود مدینه اقاجان کجا برم فرمود قافله سالار این کاروان عمه ام زینبه ...آومد صدا زد بی بی یک راه میره کربلا تانام کربلا را ام مصائب شنید فرمود بشیر مارا کربلا ببرید چون چهل روز برای عزیزمان عزاداری نکردیم
عزیزان کاروان تا رسید نزدیک کربلا سکینه خاتون فرمود عمه جان زینب بوی بابام به مشامم می رسد عمه جان زینب مثل اینکه کربلا نزدیکه
🔸شمیم جان فضای کوی بابم
🔸مرا اندر مشام جان برآید
🔸گمانم کربلا شد نزدیک عمه
🔸که بوی مشک ناب عنبر آید
⏪انشاالله هیچ دختری رو داغ بابا نشان نده هیچ دختری رویتیم نکنه عزاداران روز اربعین حسینی است تنها کسی که روز اربعین وارد کربلا قبل از ورود کاروان حسینی شد جابر ابن انصاری بود
جابرابن انصاری به اتفاق عطیه آمد کربلا صدا زد عطیه دست من رو بگیر ید مراببرکنارقبراقام امام حسین عطیه میگه دست جابررو گرفتم امد در کنار قبرسید الشهدا نشست کنار قبرابی عبدالله سه مرتبه صدازد یا حبیبی یاحسین
صدازد اقاجان یااباعبدالله من جابرم اقاجان چرا جواب پیر غلام تو نمی دهی
اقاشنیدم صدای زنگ قافله داره میاد آمدم ببینم قافله سالار کاروان عمه سعاداته امام سجاده
عطیه به جابر گفت
🔸زجا برخیز ای جابر زره جانانه می آید
🔸قدم از خانه بیرون نه که صاحب خانه می آید
🔸زجا برخیز جابر کن نظاره شدبه پا محشر
🔸که ازره بلبل و شمع و گل و پروانه می آید
🔸زجا برخیز ای جابر به استقبال زینب رو
🔸که این عرش مکان ازگوشه ویرانه میآید
🔸زچه بارمصیب پشت او خم گشته است اینک
🔸که در نزد اخا باقامت مردانه می آید
⏪عزیزان تا چشم امام سجاد افتاد به جابر
جابررو در آغوش گرفت فرمود جابر همین جا بود که سر بابام رو ازقفا بریدند
همین جا بود فرق برادرم علی اکبر راشکافتند آمدندآل الله مثل برگ خزان خودشان را روی زمین انداختند عقیله بنی هاشم امدکنارقبربرادرفرمود حسین جان بلند شو ببین زینب ازاسارت برگشته است
حسین جان ، برادر یادتِ آن روزی که آمدم گودی قتلگاه ، خیره خیره ، به بدنت نگاه می کردم نمی شناختم از روی تعجب گفتم آیا تو حسین منی ؟ حسین جان امروز تو زینب را نمی شناسی ، برادر اگر این جا نا محرم
نبود اثر تازیانه را روی بدنم نشانت می دادم . برادر همه عزیزانت را آوردم اما سراغ رقیه ات را از خواهر نگیر ، که در خرابه شام جان داد .
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين
التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
@rozehdaftari
🌹#روضه_اربعین
🌾#دفتری
🍁 اول به نبی حضرت خاتم صلوات
🍁دوم به علی شیر دو عالم صلوات
🍁سوم به گل وجودِ پاک زهرا
🍁چهارم به حسن خونجگر غم صلوات
🍁از بهر حسین آن شه کرب و بلا
🍁وآن تشنهی در مقتلِ ماتم صلوات
🖤💔🖤💔🖤💔🖤
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد
#یارب_الحسین_بحق_الحسین_اشفع_صدر_الحسین_بظهور_الحجه
✨چهل روز است حسینم را ندیدم
✨ بلایش را به جان و دل خریدم
✨چهل روز چهل منزل اسیرم
✨دعا کن در کنار تو بمیرم
✨چهل روز غم چهل ساله دیدم
✨ غم و اندوه دیدم ناله دیدم
✨سر پر خون تو همراه من بود
به هر جا چلچراغ راه من بود
✨همین جاغرق درغم شد وجودم
✨تن پاک ترا گم کرده بودم
✨میان نیزه ها دل با ختم من
✨ ترا دیدم ولی نشناختم من
✨اگر امروز برداری سرت را
✨ تو هم نشناسی ای گل خواهرت را
✨ز جا برخیز ای نور دو دیده
✨ببین مویم سپید و قد خمیده
⬅️قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد ع ـ یابن رسول الله ....
یه راه میره مدینه ....
یه راه میره کربلا...
کدوم راهُ بریم؟؟
امام فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید..... ـ
⏪بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب....
بی بی جان مدینه بریم یا کربلا....
میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد...
فرمود بشیر ما رو ببر کربلا....
چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم...
چهل روزه حسینمو ندیدم.... نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم ....
⬅️آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته....
⬅️روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا ...
🔘آخ کاروان رسید کربلا....
☑️این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن ....
اما اولین بار روز دوم محرم بود...
وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،،،
جوونای بنی هاشم اومدن....
هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند....
با احترام وارد زمین کربلا شدن....
وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،،،
عمه جان دستتو بده به من پیاده شو .....
عباس اومد ، زانو زمین زد ...
خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو .....
با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن
💔اما اما اما آی کربلائیا.....
💔 روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن .....
نه عباسی هست....
نه علی اکبری هست....
از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن ....
هر کدوم کنار قبری رفتن...
◾️هر یکی سوی مزاری میدوید
▪️هر یکی قبری در آغوش میکشید
◾️ناگهان بانوی قد خمیده ای
▪️قد خمیده مو پریشان خسته ای
◾️گفت یارب چه سازم یا کریم
▪️رو سوی قبر که باشم یا رحیم
◾️ناگهان آمد به خود با شور و شین
▪️دید بنشسته سر قبر حسین
⬅️زینب اومد کنار قبر برادر....
🔸(شاید درد دلش این بوده باشه)
حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان......
یه جا نیومدم....
(یادته داداش)
اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی.....
حسین جان میدونی چرا نیومدم...
ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش....
داداش حالا بیا تلافی کن ....
سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان ....
وقتی سرتو وارد خرابه کردن ....
🔹(گریز به روضه حضرت رقیه س).....
حسین جان سراغ سه ساله تو از من نگیر داداش
⚫️آورده ام تمام عزیزانت ای حسین
🔴جز دختر سه ساله ات ای مهربان من
⚫️از من مپرس حال دل آن سه ساله را
🔴در گوشه خرابه برفت از کنار من
⬅️((صلوات فراموش نشه و حذف هم نشه لطفا ))➡️
🌹هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
@rozehdaftari
⚫️#روضه_اسارت
🔘#روضه_حضرت_زینب_س
▪️#دفتری
🔹سرلوحه عشق است و نزول برکات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی نشوی لال به هنگام ممات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که بگیری ز علی جام حیات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که قبول شود زیارات و دعات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که بگیری ز خداوند درجات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
یارب الحسین بحق الحسین اشفع صدررالحسین بظهور الحجه
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
#السلام_علیک_یاام_المصائب_یازینب_یازینب_یا_زینب
⬅️دهه دوم محرم و ایام اسارت عمه سادات زینب کبری...
ایامی که بیبی با کاروانی همراهه که سرهای بریده، مقابل کاروانه...
وقتی خانم چشمش به سرهای بریده می افتاد اشک از چشماش جاری میشد...غم دلشو میگرفت..
💔ای کوفه من با کوچه هایت آشنایم
💔بانوی دین، بنت علی مرتضایم
💔ای کوفه با ما اینچنین، رسم وفا نیست
💔مهمان نوازی این چنین با آشنا نیست
کجای عالم دیدی مهمونی وارد شهری بشه سنگ بارانش کنند...
با سنگ و خاکستر پذیرایی کنند...
💔اینجا زمانی مسکن و مأوای ما بود
💔در جای جای کوچه هایش جای ما بود
⬅️بیبی رو وارد شهر کوفه کردند....
خاطرات کوفه داره براخانم زینب کبری زنده میشه...
(چه خاطراتی)
مگه چه خاطراتی داره خانم زینب کبری...
خاطرات امیرالمومنین ع یرا زینب زنده شد..
(خاطراتی که وجود خانم زینب کبری رو غرق در ماتم و غم و اندوه میکنه)
💔هرسائلی در کوچه چون محتاج نان بود
💔هر کس غریب و بی کس و بی خانمان بود
💔در خانهٔ بابای ما او را مکان بود
⬅️هر فقیری وارد کوفه میشد......خونه امیرالمومنین رو نشونش میدادن...
هر غریبی وارد کوفه میشد.....، سراغ علی و بچه های علی رو میگرفت...
هر کی زمین خورده بود یه یا علی میگفت، مولا به دادش میرسید...
اینجا خونه باباش علی بوده...
این شهر بوی باباش علی میده...
این شهر بوی برادرشو میده....
این شهر بوی حسین میده...
همون حسینی که حالا سرش رو نیزه است...
⏪حالا زینب با کاروان زن ها و بچه ها وارد کوفه شده....
اسیرو بی کس و تنها...
دستای بیبی رو بستن....
از بالا بام خاکستر میریزن...
سنگ میزنن...
💔ای کوفه با ما اینچنین رسم وفا نیست
💔مهمان نوازی اینچنین با آشنا نیست
♻️بگمو التماس دعا
♻️آی حاجت دارا... جوون دارا...آبرو دارا....آی غریب نوازا
⬅️یه وقت بیبی زینب نگاه کرد دید یه عده زنها اومدن دارن نان و خرمای صدقه پخش میکنند ...اونم دست اهل بیت پیغمبر...
دست بچه هایی که گرسنه بودنُ شاید چند روز بود که غذا نخورده بودن...
زینب این نان و خرماهای صدقه رو از دست بچه ها میگرفت..
آخ صدقه بر ما اهل بیت حرامه......
امان امان امان
💔این رسم مهمانداری از آل عبا نیست
💔بر نیز بنگر تا ببینی ماجرایم
💔در سینه درد و غم ز خلق الناس دارم
💔بر نیزه پیش رو سر عباس دارم
⬅️اینجا یه زبان حالی داره....
یه نگاه کرد به سر بریده عباس...
صدا زد عباسم داداش....
دادلش پاشو حال زینبو ببین...
ای غیرت الله ..
پاشو پاشو ببین زینب اومده اسیری....
زینبی که قامتش رو نامحرم نمیدید...
حالا ما بین نامحرماست...
⬅️زینبی که هر وقت میخواست به زیارت قبر مادرش زهرا بره...
امیرالمومنین میگفت جوونای بنی هاشم دور زینبو بگیرید...
نور چراغو کم کنید...
کسی قد و قامت زینبم رو نبینه....
داداش بیا ببین بین نامحرما اسیرم...
ای غیرت الله ..عباسم ...پاشو بیا به داد خواهرت زینب برس....
🖤کوفه چه غوغایی شده
🖤زینب تماشایی شده
هرچقدر ناله داری به ناله های دل بیبی زینب کبری دستتو بلند کن سه مرتبه از سویدای دلت ناله بزن ....بگو یا حسیـــــــن......
هنگام نشر لطفا حذف نشه⬇️
🖤هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤
#روضه_پنج_تن_آل_عبا
#دفتری
🥀السلام علیک یا مظلوم یا رسول الله ص
🥀 السلام علیک یا مظلوم یا امیرالمومنین ع
🥀 السلام علیک یا مظلوم یا فاطمة الزهرا یا بنت محمد س
🥀 السلام علیک یا مظلوم یا ابامحمدیا حسن بن علی ع
🥀السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله (یا حسین)3
⏪نبی در بسترو زهرا کنارش
عزیز قلب او شد بی قرارش
بگوید دخترم کمتر نوا کُن
برای رفتن بابا دعا کن
✅نمیدونم مدینه رفتی یانه
گنبد خضرای پیغمبرو دیدی یا نه،
دل بده با هم بریم مدینه،
بیاد اون پیغمبری که پیغمبر که تو بستر بود،
الهی هیچ دختری لحظه جان دادن بابا کنار بستر بابا نباشه،
آخ بمیرم تو مدینه یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد،
🔆بابای خوب و مهربون
🔆 حرفامو از نگام بخون
🔆من التماست می کنم
🔆یه شب دیگه پیشم بمون
کنار بستر باباش پیغمبر گریه میکرد،
ناله میزد،
بابا بابا میگفت،
امیرالمومنینم ایستاده،
یه مرتبه صدا زد فاطمه جان جلوتر بیا بابا،
صدای ناله فاطمه بلند شد،
فاطمه جان بابا دارین به فراق من مبتلا می شید دو مرتبه صدا زد فاطمه جان بیا جلو بابا،
وقتی بی بی جلو آومد،
صدازد فاطمه جان اولین کسی که به من پیغمبر ملحق می شه تو یی بابا،
💠آی مردم هنوز آب غسل کفن پیغمبر خشک نشده بود،
اومدن دستههای هیزم آوردند،
در خانه زهرا شو آتش زدن،
فاطمه شو بین در و دیوار گذاشتن،
بین در و دیوار ناله زد،
یا ابتا یا رسول الله
بابا بابا پاشو بیا غریبیّ علی رو ببین بابا
پاشو بیا مظلومیّ علی رو ببین بابا
همون سینه ای که تو می بوسیدی،
اون سینه رو بین در و دیوار قرار دادن،
میخ در سینه زهراتو مجروح کرده بابا،
💠 چه کردند با دختر پیغمبر،
صدا زد زد علی جان شبانه بدنم رو غسل بده شبانه بدنم رو کفن کن شبانه بدنم را تشیع کن،
امیر المومنین نیمه شبی داره بدن زهراشو غسل میده
✳️ اسما بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم
ولی آهسته آهسته
✳️ ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش
✳️بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته
⬅️بدن زهرا رو غسل داد،
بدن زهرا رو کفن کرد،
یه مرتبه نگاه کرد بچههای فاطمه دارن پر و بال میزنند،
مادر داری یا نه،
اگه مادر نداری امروز ناله بزن،
انیس یه دختر مادره،
مونس یه دختر مادره،
میگه تا گفتم بچهها بیایید،
یه وقت دیدم بندای کفن زهرا باز شد،
دستای زهرا از کفن بیرون اومد،
گاهی حَسَنو تو بغل میگیره ،
گاهی حسینو بغل میگیره،
گاهی زینبین رو بغل میگیره،
یه مرتبه هاتفی ندا داد علی جان،
بچه ها را از روی بدن مادر بلند کن،
دیگه ملائکه طاقت نمیارن این صحنه رو تماشا کنند،
حق بچه یتیمه،
اینجا علی دست سر یتیمان زهرا کشید
🔺 اما می خوام بگم آی ناله دارا
آی جوون دارا
آی مریض دارا
آی حسینیا
میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا،
میخوام بگم این رسم تو کربلا نبود،
کنار کشته بابا دختر یتیمو تازیانه زدن،
ای غریب حسین مظلوم حسین ع
بی سرو سامان توأم یا حسین
دست به دامان توأم یا حسین
برسر نی زلف رها کرده ای
با جگر شیعه چها کرده ای
زهرهٔ منظومهٔ زهرا حسین
کُشتهٔ افتاده به صحرا حسین
و سیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون
🍁شادی روح امام راحل و دوفرزند امام، شهدای جنگ تحمیلی، شهدای مدافع حرم(صلوات)🍁
@rozehdaftari
.
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#دفتری
السلام علیک یا بنت ابی عبدالله
یا رقیه، یا بنت ابی عبدالله
⚡️ای عمه بیا تا که غریبانه بگرئیم
⚡️دور از وطنُ خانه و کاشانه بگرئیم
⚡️پژمرده گل روی تو از تابش خورشید
⚡️در سایه نشینیم و به جانانه بگرئیم
⚡️لبریز شد ای عمه دگر کاسهٔ صبرم
⚡️بر حال تو و این دل دیوانه بگرئیم
⚡️نومید ز دیدار پدر گشته دل من
⚡️بنشین به کنارم که غریبانه بگرئیم
⚡️این عقده مرا میکُشد ای عمه که باید
⚡️پیش نظر مردم بیگانه بگرئیم
امروز متوسلیم در خانه دُردانه ابی عبدالله، همه دست توسل به دامن سوخته خانم رقیه بگیریم، امروز همه با هم بریم یتیم نوازی،
یتیم نوازی خیلی ثواب داره، چقدر خدا سفارش یتیمارو به پیغمبرش کرد..
یا رسول الله اگه کسی دست نوازش به سر یتیمی بکشه، به اندازه موهای سرش خدا براش حسنه مینویسه
امروز نمیدونم با چه نیتی تو این مجلس نشستی، اما میدونم خوب دری اومدی بزنی، خوب جایی اومدی
آخه مبیگن جای خدا تو دلای شکسته است
امروز در خونه یه دختر بی بابا اومدی
یه دختری که بی برادر شد، یه دختری که عمو نداره، مَحرم و یاور نداره،
امروز حاجتت رو به رقیه بگو
خانم رقیه درد آشناست
🌾از برای درد بی درمان دوا دارد رقیه
(دلتو ببرم خرابه شام )
امان از اون لحظه ای که اسرا رو وارد شهر شام کردن
هر روز غروب که میشد خانم رقیه می اومد جلوی پر خرابه می نشست، مردم کوچه و بازار و نظاره میکرد
نمیدونم تا حالا تو شهر غریبی مهمون بودی یا نه....
وقتی هوا میخواد تاریک بشه، وقت غروب، هر کیو نگاه میکنی همه میرن خونه هاشون
اما آدمی که غریب باشه دلش میگیره
خدایا من کجا برم...
چی میخوام بگم ..
میخوام بگم این حالُ رقیه هم درک کرده
یه روز غروب نگاه کرد دید این دخترا دست باباها رو گرفتن دارن میرن
صدا زد عمه ..عمه ..عمه
عمه این دخترا دست باباهاشونو گرفتن کجا میرن عمه
صدا زد عمه جان این دخترا به خونه هاشون میرن به کاشونه هاشون میرن
یه وقت صدا زد عمه ...عمه مگر ما خانه نداریم
⚡️مگر ما بلبلان خانه نداریم
⚡️آخ بجز ویرانسرا کاشانه نداریم
⚡️همه رفتن سوی خانهٔ خویش
⚡️مگر ای عمه ما خانه نداریم
🌾هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌾
@rozehdaftari
🥀#روضه_امام_زمان_عج
🌹#روضه_حضرت_زینب_س
▪️#دفتری
🌾مانده ام با غم هجر نگارم چه کنم
🌾 عمر بگذشت و ندیدم رُخ یارم چه کنم
🌾 چشم آلوده کجا دیدن دلدار کجا
🌾 چشم دیدار رخ دوست ندارم چه کنم
♻️یا صاحب الزمان
♻️الغوث الامان
✅ یا صاحب الزمان آقاجان، قربون اون شال عزا برم که تو مصیبت جد غریبت حسین ع به گردن انداختی
قربون دل داغدارت برم آقا جان
⬅️امام زمان به عمه جانش زینب خیلی علاقه داره...
اگه دلت شکست ...فرجش رو از خدا بخواه، خود آقا فرمود خدا رو به عمه جانم زینب قسم بدید تا فرجمو نزدیک کنه...
امروز بگو آقا جان تو رو بجان عمه جانتون زینب یه نظری به مجلس ما کن ..
#السلام_علیک_یابنت_امیرالمومنین_السلام_علیک_یاام_المصائب_السلام_علیک_یا_عقیلة_بنی_هاشم_یازینب3
💔هر در ز در های جنت یک درش بابُ الحسین
💔فاش میگویم کلید قفل آن در زینب است
💔اگر مدال فاطمه از میخ در بر سینه بود
💔خون پیشانی مدال افتخار زینب است
⬅️قربون غصههای دلت برم بی جان....
وقتی خانم زینب کبری به دنیا اومد.... جبرئیل به رسول خدا فرمود اسمش را رو زینب بگذار.....یه وقت پیغمبر دید جبرئیل داره گریه میکنه...
چرا گریه می کنی..
فرمود یا رسول الله برا مصیبتهای دل زینب گریه می کنم ..
از آغاز زندگی تا پایان عمرش مصیبت های زیادی رو میبینه ..
از بچه گی غم دید...
بعد از رحلت پیغمبر کنار بستر مادر زینبه
ناله میکرد...
گریه میکرد...
🍁آخ الهی بشکنه دست مغیره
🍁میان کوچه ها بی مادرم کرد
کنار بستر بابا زینبه...
کنار بستر برادرش حسن زینبه ...
⬆️(اوج )
اونی که پاره های جگر برادر دیده زینبه...
اما داغ حسین کمر زینبو خم کرد...
تو گودی قتلگاه زینبه...
علقمه زینبه...
اسیری زینبه....
خرابه شام زینبه...
آخ
▪️میون همه دلها
▪️امون از دل زینب
⬅️ بمیرم برای خانمی که چهار سال بیشتر نداشت مادر از دست داد...
⬅️یه روز خانم فاطمه زهرا زینبُ صدا کرد...
زینبم مادر وصیتی دارم مادر....
کجای عالم دیدید مادری به دختر4 ساله وصیت کنه....
زینب جان یه بقچه ای هست برام مادر....
(میگن خانم زینب کبری بقچه رو گذاشت جلو مادر...)
نمیدونم خانم چطور بقچه رو باز کرد
یه وقت نگاه کرد دید مادر کفنی در آورد.....
صدا زد زینب جان این کفن منه مادر اونو بده دست بابات علی بدن منو با این کفن کنه...
زینب داره نگاه میکنه ...
زینب جان ...
این کفن بابات علیه... وقتی فرق شکافته بابا دیدی ....کفنو بده دست داداش حسنت ...
بدن بابا رو با این کفن کنه...
(زینب داره نگاه میکنه دید مادر کفن دیگه ای در آورد....
زینب جان....
این کفن داداش حسنته...
⬆️وقتی پاره های جگر برادر حسنتو دیدی... کفن رو بده دست پاداش حسینت بدن برادرو با این کفن کنه...
امان امان3
زینب داره نگاه میکنه...
⬆️(اوج/سوز)
یه وقت دید مادر بقچه بست....
ای مادر ای مادر....
مادر مگه حسینم کفن نداره مادر .....
امان از دل زینب...
🔘مگر به کربلا کفن
🔘به غیر بوریا نبود
🔘مگر حسین تشنه لب
🔘عزیز مصطفی نبود
🔘مگر کسی که کشته شد
🔘تنش برهنه میکنند
🔘مگر که پاره پیروهن
🔘به پیکرش روا نبود
💔هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)💔
@rozehdaftari
✅#روضه_حضرت_ام_البنین_ع
♻️#دفتری
🌹بر مادر با وفــای ســقا صلوات
🌹رخسارِ مه و ستاره ها راصلوات
🌹آن چار شهید و مادرپاک سرشت
🌹بر گلشــــن و باغبانِ والاصلوات
السَّلامُ عَلَیکِ یَا زَوجَةَ وَصِیِّ، رَسَولِ الله
السَّلامُ عَلَیکِ یَا عَزِیزَةَ الزَّهرَاءِ، عَلَیهَا السَّلام
السَلامُ اللهِ عَلَیکِ یَا سَیِّدَتی یَا أُمَّ البَنِین
▪️من مادر سالار غیرت در زمینم
▪️من غصهدار فاطمه، امّالبنینم
▪️من قلب مجروحُ پراحساس دارم
▪️شادم در این دنیا که یک عباس دارم
(میخوای بدونی عباس کیه؟)
▪️عباس من مشکلگشای عالمین است
(اگه گره به زندگیته همین الان نیت کن)
▪️عباس من مشکلگشای عالمین است
به من نگومریض داری..
به من نگو جوون گرفتار دارم...
دم خونه آقایی که خودش ناامید شد ، کسی رو ناامید نمیکنه....
▪️عباس من مشکلگشای عالمین است
(بگم)
▪️عبّاس من خاک کف پای حسین است
▪️من مادری کردم برایش از وجودم
▪️او را نمک پروردۀ زهرا نمودم
(اینو بخونمو التماس دعا...جوونا رو مد نظر بیار... مادرا برا جووناشون دعا کنند.... )
▪️وقتی که افتاد از فرس بر خاک صحرا
▪️در علقمه پیچید عطر و بوی زهرا
▪️او را ارادتمند زینب پروریدم
▪️شکر خدا در پیش زهرا روسفیدم
⬅️قربان ام البنین...
وقتی آقا ابالفضل العباس به دنیا اومد......
ام البنین با چه ذوقی قنداقه ابالفضلُ داد دست امیرالمومنین.....
علی جان ببین چشای عباسم چقدر قشنگه.......
علی جان ببین عباسم چقدر رشیده.....
اما بمیرم ...
امیرالمومنین وقتی قنداقه ابالفضل رو بغل گرفت...
آستینای دستای ابالفضل رو زد بالا.......
دست ها رو میبوسه به رو چشم می ذاره......
( مادره دیگه یه لحظه دلش لرزید.. ...)
◀️ علی جان مگه دستای عباسم عیبی داره؟....
نه ام البنین بهترین دستهایی که خلق شده.....
آقا پس چرا داری میبوسی به چشم میذاری و گریه می کنی....
⬅️ صدا زد ام البنین دو دست ابالفضل به یاری حسینم از بدن جدا میشه .....
قریان ادب ام البنین......
قنداقه ابالفضل رو بغل گرفت......
دپرزسر حسین میگردونه......
آخ حسین جان عباسم به قربانت حسین جان.....
(دشتی)
🔘الا مادر به قربون جمالت
🔘 رُخ چون بَدرُ ابروی هلالت
آخ، مادر شنیدم کام عطشان جان سپردی
🔘 گل ام البنین شیرُم حلالت
⬅️وقتی آقا ابالفضل بزرگتر شد خانم ام البنین صدا زد عباسم بیا مادر......
آقا ادب کرد، نشست مقابل مادر
(چیه مادر)
مادرجان ... عزیز دلم... ابالفضل اگه مادر چیزی ازت بخواد قبول میکن یا نه.....
(چیه مادر)
مادر... عباسم... نکنه حسینو برادر صدا بزنی...
( چرا مادر مگه حسین برادر من نیست)
همیشه بگو آقای من... مولای من... یابن رسول اللّه.....
( چرا مادر)
مادر من کنیز فاطمه ام تو هم غلام حسین باش....
لذا ابالفضل همیشه صدا میزد سیدی، آقای من، مولای من،این آرزو تو دل حسین موند چرا ابالفضل برادر صداش نمیزنه....
⬅️ ای گریه کنای ابالفضل...آی حاجت دارا ...جوون دارا..... هیچ وقت امام حسینُ برادر صدا نزد...
آی کربلائیا فقط یه جا برادر صدا زد...
(کجا بود)
اونم اون لحظه ای بود که کنار نهر علقمه، لحظه ای که امیدشو ناامید کردن....
اون موقعی که تیر به مشک زدند...
تیر به چشم زدند ...
دو دست از بدن جدا شد...
مثل فرق باباش علی فرقشو شکافتن...
بمیرم همچین که از رو اسب با صورت به زمین افتاد، صدا زد:
اخا ادرک اخا......
برادر... برادرت رو دریاب
امام حسین اومد کنار بدن ابالفضل...
فرمود..
الان انکسر ظهری و قَلَت حیلتی...
عباسم کمرم شکست
💔کمتر بزن بازوی خود را بر زمین (ابالفضل)3
💔شرمنده ام کردی گل ام البنین (ابالفضل)3
⚫️اي مادر چار آفتاب ادرکني
🔴زهراي سراي بوتراب ادرکني
⚫️ما دست به دامان توأيم اي بانو
🔴يا فاطمه ي بني کلاب ادرکني
هر چقدر ارادت داری به ارباب بی کفنت به اشک و سوز جگر ام البنین صدای نالتو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو یا حسین......
🔴هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات) 🔴
#ام_البنین
@rozehdaftari
✴️#روضه_حضرت_علی_ع
✅#دفتری_علی_ع
❣بر صاحب ذوالفقارْ حیدر صلوات
❣بر وارث بر حق امامت صلوات
❣خواهی که خداوند گناهت بخشد
❣بفرست به این امام و رهبر صلوات
(دعای فرج)
#السلام_علیک_یا_ابالحسن_یا_امیرالمومنین_یا_علی_ابن_ابیطالب_یا_حجة_الله ....
من آن مرغ غزل خوانم
به شوق روی جانانم
بیاد شاه خوبانم
❤️علی گویم،علی جویم
❤️علی جانم علی جانم
من بیچاره در محشر
به عشق ساقی کوثر
زنم بر سینه و سر
❤️علی گویم، علی جویم
❤️علی جانم علی جانم
علی ای ساقی کوثر
علی داماد پیغمبر
علی مولا علی سرور
❤️علی گویم، علی جویم
❤️علی جانم علی جانم
⬅️دلتو راهی نجف کن ..انشاالله کنار ایوون طلای امیرالمومنین ناله بزنی..
خوش بحال اونایی که کنار حرم امیرالمومنین هستند...
⏪حارث هَمْدانی از اصحاب امیرالمومنین اومد خدمت امیرالمومنین ...
حضرت دید حادث خیلی پریشانه... فرمود حارث چرا اینقدر پریشانی.. چرا ناراحتی...
عرض کرد آقا دیشب به فکر جان دادن افتادم ...
هنگام سرازیری قبر چه کنم....
برای شب اول قبر چه کنم ...
آقا جان ....فکر فشار قبر افتادم...
جواب نکیر و منکر چه بدم ....
(حضرت فرمود :حارث مگه تو شیعه و پیرو من نیستی؟؟ )
گفت "چرا آقاجان ...
فرمود پس چرا غصه میخوری.. بدونُ آگاه باش.... وقت جان دادن... هنگام سرازیری قبر.... شب اول قبر... تمام عقبات تا پل صراط.. من با شیعیانم هستم... دست شیعیانم رومیگیرم... تنهاشون نمیگذارم
امروز بگو یا امیرالمومنین آقا جان...حاجتمندم ...گرفتارم ...
آقا جان به مظلومیت و غربتت قسمت میدم نزار دست خالی اومدم ..دست خالی برگردم
⏺روضه برات بخونم و التماس دعا....
⏪شب آخر آقا مهمون دخترش ام کلثوم بود...
آی اونایی که بابا دارید ...
قدر باباهاتونو بدونید...
دختر میمیره برا بابا...
(دخترا خیلی بابارو دوست دارند..)
خیلی علاقه به پدر دارند...
دختر کوچیکتر هم دل نازک تر هم میشه....هی دور بابا میگرده...بابا بابا...
اما این دختر نگاه میکرد به صورت بابا...میدید بابا یه حال عجیبی داره....هی از حجره بیرون میره، نگاه به آسمون میکنه...هی میگه انالله و انا الیه الراجعون...
دل تو دل دختر نیست..
آقا حرکت کرد سمت مسجد..اذان گفت همه شنیدند...اومدن طرف مسجد برا نماز...
اما اما ...
،یه وقت شنیدن منادی ندا داد
قد قتل المرتضی....
اگه پدر داری خدا برات نگه داره ..
اما اما
آی اونایی که پدر از دست دادین...
نمیدونم لحظات آخر بالا سر بابا بودی یا نه...
آخ یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد بابا بابا میگفت....
دلتو بزار کنار دل زینب...
دلتو بزار کنار دل خانم ام کلثوم...
🔳آخ دلم باغ خزونه
🔳چشام برکه خونه
🔳همه آرزوم اینه
🔳بابام زنده بمونه
🔳آخ دلم از همه سیره
🔳بابام داره میمیره
آخ بابا ..بابا...
🔳نه سویی تو چشاته
🔳نه جونی تو پاهاته
(آماده ای بگم نالتو بلند میکنی)
🔳آخ نه سویی تو چشاته
🔳نه جونی تو پاهاته
🔳فقط این دم آخر
🔳یا زهرا رو لباته
(زمزمه)امون از دل زینب...
⏪بدن امیرالمومنین رو شبانه غسل دادن ...
شبانه غسل دادن...
شبانه تشیع کردن.....
میخوام بگم قربون غربتت برم آقا جان...
بدنت رو تو تابوت گذاشتن ...
جلوی تابوتُ جبرائیل و میکائیل گرفتن...
عقب تابوتُ ابی عبدالله و امام حسن...
آقا نیمه شب شمارو تشیع کردند....
اما آی حسینیا ...
آی کربلائیا....
(آماده ای بگم...)
⬅️من بمیرم برا اون بدنی که رو خاک گرم کربلا تشیع شد...
اما تشیع جنازه اش ویژه بود...
10نفر نعل تازه به اسبها زدن...
رو نازنین بدن عزیز زهرا تاختن....
الهی نبینی داغ برادررو...
الهی سایه برادر بالاسرت باشه....
یه خواهر دلسوخته اومد گودی قتلگاه....
این شمشیر شکسته هارو کنار زد..
نیزه شکسته هارو کنار زد....
آخ صدا زد...
🔘گلی گم کرده ام میجویم او را
🔘به هر گل میرسم میبویم او را
🔘گل من یک نشانی در بدن داشت
🔘یکی پیراهن کهنه به تن داشت
⬅️یه وقت شنید از بین نیزه شکسته ها و شمشیر شکسته ها. . یه ناله ای به گوش میرسه...
🔘آخ گل گم کرده ات خواهر منم من
🔘سرور سیته ات خواهر منم من2
🔳هر چقدر ارادت داری به ارباب بی کفنت از سویدای دل ناله بزن ....بگو یا حسین.....
@rozehdaftari