eitaa logo
روزهای التهاب🌱
8.1هزار دنبال‌کننده
475 عکس
117 ویدیو
4 فایل
🍀هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي🍀 تنها کانال تخصصی رمانهای بانو ققنوس (ن.ق) #کپی_رمانهای_این_کانال_ممنوعععععععع_است و نویسنده این کانال رضایت ندارد. کانال دوم ما👈https://eitaa.com/eltehab2 @sha124 ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
💖💫💖💫💖💫💖💫💖 💖💫💖💫💖💫💖💫 💖💫💖💫💖💫💖 💖💫💖💫💖💫 💖💫💖💫💖 💖💫💖💫 💖💫💖 💖💫 💖 قسمت این رفتار حاج عباس، مجوزی شد برای بازجویی های محسن. تا نگاهش سمت من کشیده شد، دوباره اخمهاش درهم رفت و لحنش تغییر کرد. -خب خانم، از همون اولش شروع کن. اون شب کجا بودی و چرا اونجوری بساط هیات رو به هم ریختی؟ بعدم می خوام بدونم پولهای هیات دست تو چکار می کرد؟ نگاهم پر استرسم بین حاج عباس و محسن جابجا شد. صدام به لرزش افتاده بود و گفتم -من...من که چند بار...همه چیز رو گفتم... محسن اجازه نداد حرفم کامل بشه و کلافه و پر تشر گفت -شما تا الان هیچی نگفتی، هیچ توضیح موجهی ندادی. فقط یا گریه و مظلوم نمایی کردی یا فقط چند بار تکرار کردی من دزد نیستم. ناخوداگاه چشمهام پر آب شد و لب زدم -خب...چی..چی باید بگم؟ محکم و بی مقدمه گفت -پریشب کجا بودی و چرا مثل اراذل اوباش هیات رو ریختی به هم؟ چیزی مصرف کرده بودی؟ با حرفهای محسن تمام تنم یخ کرد و با چشمهای گرد شده نگاهش می کردم -چی؟...نه...چی مصرف کردم؟ -ایت رو تو باید بگی، اون شب حال عادی و طبیعی نداشتی و همه شاهدند اشکهام از چشمهام فرو ریخت و نالیدم -من فقط حالم خوب نبود...من ترسیده بودم... باز وسط حرفم پرید -از چی؟ از کی؟ اصلا کجا بودی قبلش کمی اب بینیم رو بالا کشیدم و با همون گریه و درموندگی ادامه دادم -من خونه ی زن داییم بودم...پسرش با مهمونهاش اومدند اونجا... یه...یه حرفهایی زدند که خیلی ترسیدم و نتونستم اونجا بمونم...من تنها بودم...زن داییم حالش خوب نبود...خواب بود...وحشت کرده بودم...از اونجا فرار کردم...اون وقت شب...تنها تو خیابون...چند نفر مزاحمم شدند... اونقدر دویدم...تا رسیدم به حسینیه... هق هقی زدم و با ناله گفتم -آقا...بخدا من دختر بی بند و باری نیستم...بخدا اون شب حال خیلی بدی داشتم...اصلا...اصلا نمیفهمدیم دارم چکار می کنم. لحظه ای چشم بست و سری تکون داد. انگار کمی ارومتر شده بود اما هنوز اخم داشت و تحکمی حرف میزد -خیلی خب، حالا گیرم راست میگی و حالت خوب نبوده. بعد از اون همه لطفی که حاجی بهت کرد چحوری روت شد پولهای هیات رو برداری و فرار کنی؟ چجوری انتظار داری حرفهات رو باور کنیم؟ شرایط عضویت کانال Vip در لینک زیر😍😍👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2794062104C60d7dbb433 ⛔️کپی برداری پیگرد قانونی و‌الهی دارد⛔️ 🖋نویسنده:(ن.ق) 💖💫@rozhay_eltehb 💫💖 💖💫💖 💖💫💖💫 💖💫💖💫💖 💖💫💖💫💖💫 💖💫💖💫💖💫💖 💖💫💖💫💖💫💖💫 💖💫💖💫💖💫💖💫💖