💢 #جمعه روز #عید و شادی
امام #محمدباقر (ع) نقل کردهاند که #پيامبراکرم حضرت #محمدمصطفی (ص) فرمود:
به راستى #جبرئيل آيينهاى برايم آورد که در وسط آن نقطه سیاهی بود.
پس گفتم: اى جبرئيل! اين چيست؟
گفت: اين جمعه است.
گفتم: #جمعه چيست؟
گفت: براى شما در آن خير و برکت فراوان است.
گفتم: #خيرفراوان چيست؟
فرمود: روز جمعه #عيد براى تو و امتت تا روز #قيامت خواهد بود. ...».
📚مستدرک الوسائل، ج6، ص58
@Roznegaar
#شبهات_فاطمیه
💢آیا #جبرئیل نزد #حضرت_زهرا (س) می آمد؟
#پاسخ:
یکی از مطالبی که در رابطه با حضرت زهرا(س) در روایات بدان اشاره شده، این است که فرشتگان الهی از جمله جبرییل امین،خدمت آن حضرت می رسیدند:
امام باقر علیه السلام مى فرمایند: چون خداوند اراده كرد كه مصحف فاطمه را به آن حضرت بفرستد، به جبرئیل، میكائیل و اسرافیل دستور داد آن را به فاطمه علیهاالسلام برسانند و این قضیه در نیمهى شب جمعه اتفاق افتاد، آنان در حالى فرود آمدند كه آن بانو مشغول عبادت الهى بود. پس از عرض سلام به او گفتند: (خدا) بر تو سلام مى فرستد، آنگاه مصحف را به وى تحویل دادند.
فاطمه علیهاالسلام پس از تحویل مصحف گفت: بر خدا باد سلام و از او سلام و براى او سلام و براى شما سفیران پروردگارم سلام.»
قابل توجه است جبرئیل، میكائیل و اسرافیل، كه هر سه از بزرگان ملائكه به حساب مى آیند، حامل سلام خدا به فاطمه علیهاالسلام بوده اند و مصحف فاطمه را به صاحب اصلى مى رسانند و با وى به گفتگو مى پردازند.
حضرت امام صادق علیه السلام در مورد نزول ملائكه به حضور فاطمه علیهاالسلام و سخن گفتنشان با آن حضرت مى فرمایند:
«انما سمیت فاطمه محدثه لان الملائكه كانت تهبط من السماء فتنادیها كما تنادى مریم بنت عمران... فتحدثهم و یحدثونها... فاطمه علیهاالسلام را از این جهت محدثه خواندند كه ملائكه به حضورش شتافته و با وى مصاحبه مىكردند و سخن مى گفتند، همان طورى كه با مریم دختر عمران چنین بودند.»
حضرت امام خمینی (ره) در ۱۱ اسفندماه سال ۶۴ در دیدار با طلاب جامعةالزهرا سخنانی را در باب حضرت زهرا (س) و الگو بودن ایشان برای تمام زنان جهان میفرمایند: ... برای زنها کمال افتخار است که روز تولد حضرت صدیقه (س) را روز زن قرار دادهاند، افتخار است و مسؤولیت.
در این ۷۵ روز (بعد رحلت پیامبر ص تا شهادت حضرت زهرا س ) مراودهای بوده است؛ یعنی، رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است. من راجع به حضرت صدیقه ـ سلام الله علیها ـ خودم را قاصر میدانم که ذکری بکنم، فقط اکتفا میکنم به یک روایت که در کافی شریفه است و با سند معتبر نقل شده است و آن روایت این است که حضرت صادق (ع)میفرماید: فاطمه ـ سلام الله علیها بعد از پدرش ۷۵ روز زنده بودند در این دنیا، بودند و حزن و شدت برایشان غلبه داشت و جبرئیل امین میآمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض میکرد و مسائلی از آینده نقل میکرد.
ظاهر روایت این است که در این ۷۵ روز مراودهای بوده است؛ یعنی، رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیاء عظام درباره کسی این طور وارد شده باشد که در ظرف ۷۵ روز جبرئیل امین رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتیهای که واقع میشده است، مسائل را ذکر کرده است و آنچه که به ذریه او میرسیده است در آتیه، ذکر کرده است و حضرت امیر هم آنها را نوشته است، کاتب وحی بوده است حضرت امیر؛ همان طوری که کاتب وحی رسول خدا بوده است ـ و البته آن وحی به معنای آوردن احکام، تمام شد به رفتن رسول اکرم ـ کاتب وحی حضرت صدیقه در این ۷۵ روز بوده است. مسأله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسأله ساده نیست.
📚بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۷۸.
📚 اصول کافی؛ ج۲ص ۳۵۵.
@Roznegaar
💢 #خوش_اخلاقی و #عاقبت_به_خیری
✅ یکی از #مشرکین ، در جنگ اسیر شد.
به او گفته شد:
«از جنگ با #پیامبر دست بردار و بگو: لااله الااللَّه»
ولی مرد مشرک نپذیرفت.
می خواستند آن مرد مشرک را اعدام کنند که #حضرت_محمد (ص) فرمودند:
«دست نگه دارید! #جبرئيل بر من نازل شد و گفت #خداوند می فرمایند:
او را نكشید چون مردی #خوش_اخلاق و #جوانمرد است.»
مرد مشرک از #رسول_الله پرسید:
«واقعا اين سخن خداى توست؟»
#پيامبر پاسخ دادند: «آرى!»
آن مرد گفت:
«اكنون شهادت مى دهم كه خدا يكى ست و تو فرستاده خداوند هستی.»
#حضرت_محمد (ص) فرمودند:
«خوش اخلاقی و #جوانمردى این مرد، او را وارد #بهشت کرد.»
📚الخصال ج ۱، ص ۷۷
@Roznegaar
#داستان_کوتاه
اولين روزي كه #امام_حسين (ع) #روزه گرفتند همه #اهل_بيت در كنار سفره جمع شدند؛ #پيامبر_اكرم (ص) رو به امام حسين فرمودند:
حسين جان عزيزم روزه ات را باز كن.
امام حسين فرمودند:
جايزه من چه خواهدبود؟
پيامبر فرمودند:
نصف محبتم را به كساني كه تو را دوست دارند مي بخشم.
حضرت #امام_علی (ع) فرمودند:
پسرم حسين جان بفرما.
باز امام فرمودند: جايزه من چه خواهدبود؟
حضرت علي فرمودند:
نصف عبادت هايم براي كساني كه عاشق تو هستند.
#حضرت_فاطمه (س) فرمودند:
عزيز دلم افطار كن.
امام حسين پرسيدند:
جايزه شمابه من چيست؟
حضرت فرمودند:
نصف عبادت هايم را به كساني که بر تو گريه مي كنند مي بخشم.
#امام_حسن (ع) فرمودند:
برادر جان روزه ات را بازكن و امام همان سوال را پرسيدند.
حضرت پاسخ دادند:
من تا همه #گنهكاران را بر تو نبخشم به #بهشت نخواهم رفت.
و درهمين حال #جبرئيل بر پيامبر نازل شد فرمود خدا مي فرمايد:
من از شماها مهربانتر هستم و آنقدر آن كساني كه عاشق تو هستند را به بهشت ميبرم تا تو راضي شوي یا حسین.
اللهم ارزقنی شفاعه الحسین یوم الورود ...
@Roznegaar
#داستان_کوتاه
🔻پیرمردی در دامنهی کوههای دمشق هیزم جمع میکرد ودر بازار میفروخت تا ضروریات خویش را رفع کند.
یک روز #حضرت_سلیمان (ع) پیرمرد را درحالت جمعآوری هیزم دید دلش برایش بسیار سوخت.
تصمیم گرفت زندگی پیرمرد را تغییر دهد یک نگین قیمتی به پیرمرد داد که بفروشد تا زندگیاش بهبود یابد
پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکر کرد وبسوی خانه روان شد و نگین قیمتی را به همسرش نشان داد همسرش بسیار خوشحال شد و نگین را در نمکدانی گذاشت یک ساعت بعد بکلی فراموشش شد که نگین را کجا گذاشته بود.
زن همسایه نمک نیاز داشت به خانهی آنها رفت و زن نمکدان را به او داد
زن همسایه همینکه چشمش به نگین افتاد نگین را پیش خود مخفی کرد.
پیرمرد بسیار مایوس شد و از دست همسرش بسیار ناراحت و عصبانی
و خانم پیرمرد هم گریه میکرد که چرا نگین را گم کردم.
چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت درآنجا با حضرت سلیمان (ع) روبرو شد جریان گم شدن نگین را به حضرت سلیمان (ع) گفت. حضرت سلیمان (ع) یک نگین دیگری به او داد و گفت احتیاط کن که این را گم نکنی!
پیرمرد از حضرت سلیمان (ع) تشکری کرد و خوشحال بسوی خانه روان شد در مسیر راه نگین را از جیب خود بیرون کشید و بالای سنگ گذاشت و خودش چند قدم دور نشست تا نگین را خوب ببیند و لذت ببرد.
در این وقت ناگهان پرندهای نگین را در نوکش گرفت و پرید.
پیرمرد هرچه که دوید و هیاهو کرد فایده نداشت.
پیرمرد چند روز از خانه بیرون نرفت همسرش گفت برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه مینشینی.
پیرمرد دوباره به طرف کوه رفت هیزم را جمعآوری کرد که صدای حضرت سلیمان (ع) را شنید دید که حضرت سلیمان (ع) ایستاده است وبه حیرت بسوی او مینگرد.
پیرمرد باز قصه نگین را تعریف کرد که پرنده آن را ربود. حضرت سلیمان (ع) گفت میدانم که تو به من دروغ نمیگویی این نگین از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی و حتما بفروش که در حال زندگیت تغییری آید.
پیرمرد وعده کرد که به قیمت خوب میفروشد پشتاره خود را گرفت بسوی خانه حرکت کرد خانه پیر مرد کنار دریا بود
هنگامی به لب دریا رسید خواست که کمی نفس بگیرد ونگین را از جیب خود کشید که در آب بشوید نگین از دستش خطا رفت به دریا افتاد. هرچه که کوشش کرد و شنا کرد، چیزی بدستش نیآمد.
با ناراحتی و عجز تمام به خانه برگشت از ترس سلیمان (ع) به کوه نمیرفت
همسرش به او اطمینان داد صاحب نگین هر کسی که است ترا بسیار دوست دارد اگر دوباره اورا دیدی تمام قصه برایش بگو من مطمئن هستم به تو چیزی نمیگوید.
پیرمرد با ترس به طرف کوه رفت هیزم را جمعآوری کرد به طرف خانه روان شد که تخت حضرت سلیمان (ع) را دید پشتاره را به زمین گذاشت دویدو گریخت .
حضرت سلیمان (ع) میخواست مانعش شود که فرستاده خدا #جبرئیل امین آمد که ای سلیمان خداوند میگوید که تو کی هستی که حال بنده مرا تغییر دهی ومرا فراموش کردهای ! #سلیمان (ع) با سرعت به سجده رفت و از اشتباه خود مغفرت خواست. خداوند بواسطه جبرییل به حضرت سلیمان گفت که تو حال بنده مرا نتوانستی تغییر دهی حال ببین که من چطور تغییر میدهم .
پیرمرد که به سرعت بسوی قریه روان بود با ماهی گیری روبرو شد
ماهی گیر به او گفت ای پیرمرد من امروز بسیار ماهی گرفتم بیا چند ماهی به تو بدهم
پیرمرد ماهیها را گرفت و برایش دعای خیر کرد و به خانه رفت
همسرش شکم ماهیها را پاره کرد که در شکم یکی از ماهیها نگین را یافت و به شوهرش مژده داد
شوهرش با خوشحالی به او گفت تو ماهی را نمک بزن من به کوه میروم تا هیزم بیاورم
هنگامیکه زن پیرمرد نام نمک را شنید نگین اول به یادش آمد که در نمکدانی گذاشته بود سریع به خانه همسایه رفت وقتی که زن همسایه زن پیرمرد را دید ملتمسانه عذرخواهی کرد گفت نگینت را بگیرمن خطا کردم خواهش میکنم به شوهرم چیزی نگویی چون شخص پاک نفس است اگر خبردار شود من را از خانه بیرون خواهد کرد.
پیرمرد در جنگل بالای درختی رفت که شاخه خشک را قطع کند
چشمش به نگین قیمتی در آشیانه پرنده خورد.
نگین را گرفت به خانه آمد زنش ماهی ها را پخت و شکم سیر ماهیها را خوردند.
فردا پیرمرد به بازار رفت هر سه نگین را به قیمت گزاف فروخت. حضرت سلیمان (ع) تمام جریان را به چشم دید و یقین یافت که بنده حالت بنده را نمیتواند تغییر دهد تاکه خداوند نخواهد
به خداوند یقین و باور داشته باشید.
🌼 مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا (3)
☘ و هر کس بر خدا #توکل کند پس او برایش کافی است؛ در حقیقت خدا کارش را (به انجام) میرساند.
( #سوره_طلاق آیه۳)
🌹حق غنّی است، برو پیش غنی
🌹نزد مخلوق، گدایی بس کن
@Roznegaar