eitaa logo
روزنگار
805 دنبال‌کننده
49.3هزار عکس
12.5هزار ویدیو
1هزار فایل
مجله روزنگار ، حاوی مطالب مفید در موضوعات مختلف مرتبط با حال و هوای روز و کاربردی است. قدمت چندین ساله این کانال آنرا به مرجعی قابل جستجو تبدیل کرده است.
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 پسرخوانده خود زینب را در حال غسل دید، زید او را طلاق داد و به پیامبر در آمد، آیه ۳۷ سوره در رابطه با این ماجرا شد! آیا این در شان پیامبر یک دین است؟ کمی التماس فکر! ✅ پاسخ در جاهلیت بر این بود که پسرانی را به فرزند خواندگی بر می داشتند که در فرزندشان نبودند، و از آن به "دعاء" و "تبنی" یاد می کردند. این رسم عرب نبود، بلکه کشورهای مترقی آن زمان، مانند و وقتی کودکی را به فرزند خوانده گی بر می داشتند احکام فرزندان صلبی را در باره آنان جاری می کردند؛ یعنی اگر بود ازدواج با او را حرام می دانستند و اگر پسر بود ازدواج با او برای پدرخوانده جایز نبود. اسلام این احکام را باطل کرده و شمرد. 📚المیزان، ج16، ص410. ✅خداوند در آیات 4 و 5 سوره احزاب فرزند بودن پسر ها را نفی می کند. یکی از مهمترین احکام فرزند خوانده پسر که در میان عرب بسیار قبیح شمرده می شد؛ با همسر او؛ توسط پدر خوانده بود، به طوری که هر اقدام در از بین بردن آن، مخالفت زیادی را بر می انگیخت. پیامبر نیز در راه پیشرفت اسلام فرزند خوانده ای قبول کرد که برای نشان دادن ابطال حکم حرمت ازدواج با همسر پسر خوانده، به امر کرد. ✅با همسر او ازدواج کند، در ذیل آیه 37 سوره احزاب به این موضوع اشاره شده است و شأن نزولی برای آن ذکر شده است. در تفسیر قمى در ذیل آیه "وَ ما جَعَلَ أَدْعِیاءَکُمْ أَبْناءَکُمْ" آمده است: از ابن ابى عمیر، از جمیل، از امام صادق (ع) برایم حدیث کرد، که فرمود: سبب نزول این آیه این بود که وقتى رسول خدا (ص) با خدیجه دختر خویلد ازدواج کرد، به منظور تجارت از به عکاظ رفت و در آنجا زید را دید که در معرض فروش قرار گرفته، او را جوانى زیرک و تیزهوش و عفیف یافت، پس وى را خریدارى کرد، و همین که به نبوت رسید، زید را به دعوت نمود، و زید مسلمان شد، از سوى دیگر، وقتى حارثة بن شراحیل کلبى از سرگذشت پسرش زید خبردار شد، به مکه آمد (تا فرزندش را از خریده و آزاد کند)، و حارثه مردى محترم و بزرگ بود، نزد ابوطالب آمده و گفت: اى ابو طالب! پسر من (در حادثهاى) اسیر شده، و شنیده ام که به دست بفروش رفته، تا به دست برادرزاده ات افتاده است، (از تو خواهش مىکنم) به ایشان پیشنهاد کنى یا پسرم را بفروشد، و یا عوض آن غلامى دیگر بگیرد، و یا کند. ✅ ابوطالب با رسول خدا (ص) صحبت کرد، حضرت فرمود: من او را آزاد کردم هر جا میخواهد برود، حارثه برخاست و دست زید را گرفت و گفت: پسر بر خیز و به شرافت و حسب و آبروى سابقت برگرد، زید گفت: به هیچ وجه تا زنده ام از رسول خدا (ص) جدا نمی شوم، حارثه گفت: آیا دست از شرافت و دودمان خود بر می دارى، و برده قریش میشوى؟ زید مجدداً گفت: به هیچ وجه و تا وقتی که زنده ام از رسول خدا (ص) جدا نمی ىشوم، پدرش خشمگین شد و گفت: اى گروه قریش شاهد باشید که من از او بیزارى جستم و او دیگر پسر من نیست، رسول خدا (ص) به خطاب کرد که شاهد باشید، زید پسر من است، از من ارث می برد، و من از او ارث می برم. از آن روز مردم به زید می گفتند:" ابن محمد=پسر محمد" و رسول خدا (ص) او را دوست می داشت، و نامش را "زید محبت" گذاشته بود. بعد از آنکه رسول خدا (ص) به مدینه مهاجرت فرمود، دختر جحش را به ازدواج زید درآورد. زید بعد از مدتی قصد جدایی از را داشت که پیامبر او را از این کار نهی فرمود[4]، اما در زید او را طلاق داد. بعد از طلاق زینب توسط زید، پیامبر(ص) به امر خداوند و در جهت از بین بردن جاهلی، قصد ازدواج با زینب را کرد، البته چون این کار، امر بزرگی بود، پیامبر می ترسید که مردم نپذیرند، لذا خداوند می فرماید: "از (انکار) مردم نترس بلکه خداوند شایسته تر است که از او بر حذر باشی!". پیامبر گرامی اسلام در نهایت با زینب ازدواج کرد و این سنت جاهلیت را برای همیشه از بین برد. در ادامه این آیه حکمت این ازدواج را از بین بردن سنت جاهلی می داند تا با از بین رفتن آن، دیگران در سختی نیفتند.خداوند می فرماید: تو را به ازدواج پسر خوانده ات در آوردیم تا دیگر مؤمنان در ازدواج با چنین مواردی دچار و سختی نشوند. 📚المیزان، ج16، ص482 @Roznegaar
روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی آمدند، در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند. راهب‌‌‌‌ رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه‌ی نبی و امین او چه کسی است؟" پس جمعیت حاضر ، را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است. راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابوبکر گفت "نه هرگز" پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست. ✍ ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟ راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از از آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه‌ی مسلمین چند سوال بپرسیم، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات ما را پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم. ✍ ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس، راهب گفت باید به من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس. ✍ راهب سه سوالش را مطرح کرد: 1) ما هو الشئ الذی لیس لله؟ *چه چیزاست که از آن خدا نیست؟* 2) ما هو شئ لیس عندالله؟ *چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟* 3) ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟ *آن چیست که خدا آن را نمیداند؟* پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟ خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند. ✍ نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می‌کردم. ✍ که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به (ع) رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع ) میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند. ✍ ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس! راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسید نامت چیست؟ امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان *" "* نزد مسیحیان *" "* نزد پدرم *" "* و نزد مادرم *" "* است. پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟ ✍امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم. پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده‌ی من تو بودی. پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد. ✍امام علی (ع) پاسخ دادند: . فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا فلیس من الله ظلم لأحد و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک 🔹 *آنچه ندارد ، زن و فرزند است.* 🔹 *آنچه نزد خدا نیست ، است* 🔹 *و آنچه خدا نمیداند ، و همتا برای خود است* پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت: "أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة" ✳️ به درستی که نامت در إلیا و در ایلیا و در علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه‌ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد. 💠 *عزيزان !! تا حد امکان نشر دهید؛ زیرا: ⬅️ *پیامبر(ص)فرمود:هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، مادامیکه از آن نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند* منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی @Roznegaar
مخصوص شب وسوم 1⃣اول غسـل که تـأکید فراوان شده اسـت يكبار در اوّل شب، يكبار هم در آخر شب 2⃣زیارت سیدالشهدا«ع»از دور یانزدیک که تأکید بسیار زیاد شده است. 3⃣خـوانـدن سـوره و ؛ امــام صــادق علیـه السلام فرمـودند: هر كــس این دو سـوره را در شـب بيسـت و سـوم بخواند،به خدا قسم او از اهل بهشت است. 4⃣خـــوانــدن ســـوره 5⃣قـرائت دعـای جـوشـن 6⃣خواندن هزار مرتبه سوره قدر «یـا بـه انـدازه تـوان» 7⃣سفـارش بسـیار زیاد بر دعـا برای امام زمـان عجـل الله فرجه و خـواندن دعـای اللهــم کن لولیـک الـحجـت ابن الحسن... 8⃣إحیا وشب زنده داری وقرآن بسر گرفتن 9⃣دو رکـعت نماز ، که در هر رکـعت بعدازحمد،هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه: اَستَغفُرِاللهَ وَاَتوبُ اِلَیهِ ودر روایتی است که ازجای خود برنخیزد تا حقتعالی او و پدر ومادرش را بیـامرزد. التماس دعای فرج 🙏 @Roznegaar