به اینکه میگویند امسال هم گذشت، اعتقادی ندارم. سالها نمیگذرند؛ میمانند با تمام اثراتشان؛ میمانند با همهی آنچه از خوبیها و بدیها بهجا گذاشتیم.
از خدا میخواهم آنچه اینجا به یادگار ماند، ثمرهای باشد برای لحظات بیکسی، برای آن لحظهای که جز خداوند دادرسی نخواهیم داشت.
آنچه نوشتیم و آنچه خواندید اگر خوب بود نوشجانتان و اگر بد بود حلال کنید.
#روز_نوشت
#سال_نو
#حلالیت_طلبی
https://eitaa.com/roznevesht
نزدیک سال نو، دنیای ما ایرانیها متلاطم میشود. اگرچه نوروز را مردم سایر کشورها هم جشن میگیرند؛ اما نوروز برای ما اهالی ایران رنگ و بوی خاصی دارد.
روزهای پایانی سال هرچه کار و مشغله و خرید و وام و چک و سفته است ریسه میشوند پشت سر یکدیگر و ما را وامیدارند به تلاش بیشتر. آنقدر میدویم که یادمان میرود چند ساعت به تحویل سال مانده است.
توی ساعتهای پایانی هم دنبال سین میگردیم برای هفتسین. با وسواس هرچه تمام سینها را توی سفره ردیف میکنیم. بعد هم سال نو میشود و خلاص.
ماهی گُلی سفره هم به عنوان تنها موجود جاندار سفره، به زور خودش را تا سیزده میرساند؛ اگرچه از پشت تُنگ خیلی بزرگ و قبراق به نظر میرسد؛ اما گاهی همان روزهای اول یکهو میبینی روی آب افتاده و تکان نمیخورد و خلاص.
این خلاص شدنها، این تمام شدنها، این آمدن و رفتنهای تکراری ما را به خط پایان نزدیک میکند.
برخی از آدمها تصورشان این است که مال و دارایی زیاد آدم را از یاد مرگ غافل میکند؛ اما من تصورم این است که مشکلات فراوان هم میتواند مرگ را از یاد آدم ببرد.
مثلا همین گرفتاریهای شب عید!
مثلا همین گرانیها!
مثلا همین تصمیمات گترهای بعضی از مسئولین!
کلا مشکلات، فیوز مغز آدم را از کار میاندازد.
کاشکی سال نو، سال پُر برکتی باشد برای همه!
کاشکی سالی باشد که ماهی گُلیها دیرتر بمیرند!
سینهای سفره زودتر پیدا شوند!
دولت تصمیمات گُترهای نگیرد!
هیچ فتنهای نباشد و هیچکس در فتنهها نمیرد!
کاش هرگز داستان ژینا تکرار نشود!
🖋زهرا ابراهیمی
#سال_نو
#عید_نوروز
https://eitaa.com/roznevesht
نزدیک سال نو، دنیای ما ایرانیها متلاطم میشود. اگرچه نوروز را مردم سایر کشورها هم جشن میگیرند؛ اما نوروز برای ما اهالی ایران رنگ و بوی خاصی دارد.
روزهای پایانی سال هرچه کار و مشغله و خرید و وام و چک و سفته است ریسه میشوند پشت سر یکدیگر و ما را وامیدارند به تلاش بیشتر. آنقدر میدویم که یادمان میرود چند ساعت به تحویل سال مانده است.
توی ساعتهای پایانی هم دنبال سین میگردیم برای هفتسین!
با وسواس هرچه تمام سینها را توی سفره ردیف میکنیم. بعد هم سال نو میشود و خلاص.
ماهی گُلی سفره هم به عنوان تنها موجود جاندار سفره، به زور خودش را تا سیزده میرساند؛ اگرچه از پشت تُنگ خیلی بزرگ و قبراق به نظر میرسد؛ اما گاهی همان روزهای اول یکهو میبینی روی آب افتاده و تکان نمیخورد و خلاص.
این خلاص شدنها، این تمام شدنها، این آمدن و رفتنهای تکراری، ما را به خط پایان نزدیک میکند.
برخی از آدمها تصورشان این است که مال و دارایی زیاد آدم را از یاد مرگ غافل میکند؛ اما من تصورم این است که مشکلات فراوان هم میتواند مرگ را از یاد آدم ببرد.
مثلا همین گرفتاریهای شب عید!
مثلا همین گرانیها!
مثلا همین جعل امضاها!
کلا مشکلات، فیوز مغز آدم را از کار میاندازد.
کاشکی سال نو، سال پُر برکتی باشد برای همه!
کاشکی سالی باشد که ماهی گُلیها دیرتر بمیرند!
سینهای سفره زودتر پیدا شوند!
دولت تصمیمات گُترهای نگیرد!
نمایندگانی که منتخب شدند خوابشان نبَرد!
هیچ امضایی جعل نشود!
و هیچ فرزندی ناخلف!
🖋زهرا ابراهیمی
#سال_نو
#عید_نوروز
https://eitaa.com/roznevesht
اگر اختیارِ انتخابِ عنوانِ سالِ جدید بر عهدهی من بود، سالِ جدید را سالِ احیایِ اخلاق در اجتماع مینامیدم!
اخلاق که اصلاح شود، اقتصاد و سیاست هم ترمیم میگردد.
🖌زهرا ابراهیمی
* البته مشتاقانه منتظریم تا ببینیم رهبری چه عنوانی را برای سالِ جدید مدنظر میگیرند. همین عناوین، چراغِ راهی برای مردم و مسئولین است.
#سال_نو
https://eitaa.com/roznevesht