eitaa logo
روز‌نوشت
588 دنبال‌کننده
752 عکس
363 ویدیو
2 فایل
✍طلبه‌ام و مبتلاء به نگارش با کپی پیست میانه‌ی خوبی ندارم. کپی از این کانال با اشاره به نام صاحبش باشد. با نقدهاتون، خوش‌حال میشم! @islamic_ethic https://eitaa.com/roznevesht http://zil.ink/roznevesht
مشاهده در ایتا
دانلود
حتی وقتی سکوت می‌کنم نامت از چشم‌هایم سرازیر می‌شود...
تو کتاب بادبادک‌باز یه جمله‌ای بود که دقیقش یادم نیست، ولی منظورش این بود که افغان‌ها وقتی برای یک نفر خیلی ارزش قائل باشند و قصدشون این باشه که برای اون شخص، همه‌کاری انجام بدهند بهش میگن "بر تو هَزار دَفعَه" آدم وقتی می‌خواد برای کسی کاری کنه، وقتی می‌خواد خدمتی در راه خدا داشته باشه، وقتی قصدش اینه که دستگیری کنه باید کارش را متصف به همین جمله کنه. اینجوری شش گوشه‌ی قلب آدم راضی میشه و می‌دونه هزار بار هم که زمین بخوره باز بلند میشه و ادامه میده. به اطرافیانتون با گفتن جمله‌ی "بر تو هَزار دَفعَه" اطمینان و امنیت بدید تا خیالشون برای همیشه راحت بمونه.
🌹 ریه‌های شهر، خالی از اکسیژن اخلاق 🔸اگرچه بالا بردن سطح آگاهی عمومی مردم در زمینه آلودگی هوا بسیار راهگشاست اما تنها راه درمان نیست، بلکه مبارزه با آلودگی هوا عزمی جدی می‌طلبد که هم مردم و هم مسئولان باید به آن توجه نمایند. 🔸 باید بپذیریم که دایره منکرات بسیار گسترده است و یکی از مهم‌ترین مصادیق منکرات عدم توجه به محیط ‌زیست و آلوده کردن هواست. 🔹 یادداشتی از خانم ابراهیمی، کارشناس اخلاق دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان 📝 مرسلات: dte.bz/171mo 📝 خبرگزاری ایمنا: dte.bz/171im 📝 خبرگزاری حوزه: dte.bz/171hw 📝 خبرگزاری ایکنا: dte.bz/171iq 📝 صاحب نیوز: dte.bz/171sa 📝 ندای اصفهان: dte.bz/171ne 🇮🇷 دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان 🌐 @Morsalat_ir
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود... *کاشکی بعد پاییز، بهار می‌شد به جای زمستون
شما که نباشید، همه‌‌ی شب‌ها، یلداست.
درد نبودنت را باید از کودکان مضطرب پرسید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من حسين را دوست دارم ... و این نه یک شعار، که بدن اِرْباً اِرْبایت شهادت می‌دهد به این دوست داشتن. https://eitaa.com/roznevesht
8.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ترکیب غرور و غم... حضورت غرور آفرین بود و رفتنت دنیا را روی سرمان خراب کرد. https://eitaa.com/roznevesht
تمام تلاش اومانیسم یا انسان‌محوری این بود که به خیال خود به انسان خدمتی کند. پایه‌گذاران این اندیشه، اصالت را به‌جای خدا، به انسان بخشیدند و در پاسخ سوال "فلسفه خلقت چیست؟" واژه‌ی "انسان‌محوری" را به‌عنوان گزینه‌ی صحیح انتخاب کردند. آن‌هایی که به ترویج این عقیده همت گماردند، بر "خودآزاری" بشر مُهر تایید زدند؛ چرا که مشغول‌داشتن انسان به خودش، او را به راحتی از خدایش جدا کرد و این امر موجبات رنج بشر را فراهم آورد. ما امروز بیش از هر زمان دیگری به ارتباط با خداوند نیاز داریم؛ به حرف زدن با او. توجه بیش از حد انسان به خودش، او را تنها متوجه غریزه‌اش نمود و جهان با بشر تابعِ غریزه، تنها جنگلی‌ست سرد و دهشتناک. برای انسان از پا افتاده‌ی امروزی، ذکر و یاد خدا همچون چوب‌های زیربغلی است که می‌تواند با استمداد از آنها راه رفتن خویش را ادامه دهد. بر ما لازم است تا طوفان وجود خویش را، رام آرامش گفتگو با خدا کنیم. متاسفانه با وجودی که کلیددار گنجینه‌های معنوی هستیم، اما حماقت‌وار، فقر معنوی را ترجیح می‌دهیم. تسبیح را در دستانت بگیر، دانه‌هایش را میان انگشتان شست و سبابه بگذار و یکی یکی رهای‌شان کن و با هر دانه که انداختی ذکر او را به جان بخر... 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
جمعه‌ها از صبح، روح‌مان پله‌پله از نردبان انتظار بالا می‌رود؛ عصر که می‌شود اما، انگار یکی نردبان را برمی‌دارد و روح‌مان همان بالا سرگردان می‌ماند. https://eitaa.com/roznevesht
یکی از سخت‌ترین کارهای دنیا تسلیم شدن در برابر چیزی است که توان تغییرش را نداریم. من انگار همیشه از غم آدم‌های دور و برم سهم مشخصی دارم. صبح به صبح باید کاسه‌ی چه کنم را دستم بگیرم و سهمم را از غم اطرافیانم بردارم. چند روز پیش اپیزودی را گوش می‌کردم در رابطه با زندگی مردم در کشور گینه‌ی نو، زندگی قبیلگی با سنت‌های عجیب و غریب. مثلا سنت ساحره‌سوزی بدین معنا که معتقدند برخی از بدشانسی‌ها ریشه‌اش در وجود بعضی از آدم‌هایی‌ است که نحس‌اند و با شیاطین در ارتباط؛ آنها با همین عقیده بعضی از زنان را میان آتش می‌سوزانند برای رهایی از آنچه نحوست می‌نامندش. این اتفاق‌ها در عصری می‌افتد که آدم‌های آن قبیله موبایل به دست، از این سنت وحشیانه فیلم می‌گیرند و آن را در سوشال‌مدیا به اشتراک می‌گذارند. تصور کن میان این قبیله باشی، یکی از همان آدم‌های حاضر در مراسم، خودت شاهد سنت ساحره‌سوزی باشی، اما کاری از دستت برنیاید. می‌خواهی داد بزنی، دهانت مثل سیمان خشک شده و صدایت بیرون نمی‌آید. حس و حالم در مواجهه با غم دیگران دقیقا همین‌شکلی‌ست. اگر نتوانم کمک کنم باید تسلیم شوم و همان کاسه‌ی چه‌کنم را تا غروب سر بکشم. شب که می‌شود وزن روحم چند‌برابر می‌شود و قدرت پرواز را از دست می‌دهد. هنوز هم معتقدم یکی از سخت‌ترین کارهای دنیا تسلیم شدن در برابر چیزی‌ است که توان تغییرش را نداریم. 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht