چند روز پیش یک مقاله‌ی کوتاهی خواندم در رابطه با تاثیر حضور مداوم در یک پلتفرم! حالا عنوانش را که دقیق یادم نیست؛ اما روی صحبتش با ایتا بود و آدم‌هایش! اینکه ایتا یک پلتفرم داخلی است و کسانی هم که اینجا هستند اکثرشان مذهبی. مذهبی‌ها در ایتا روزانه با پیام‌های متعددی روبرو می‌شوند که جنس آن پیام‌ها دقیقا منطبق بر عقایدشان است. یعنی به غیر از مطالب مذهبی حتی وقتی از سیاست، اقتصاد یا فرهنگ هم پیام دریافت می‌کنند آن پیام‌ها همسو با ایدئولوژی آن‌هاست. خلاصه صاحب آن نویسه، این نوع حضور را آسیب می‌دانست و معتقد بود افرادی که فکرشان فقط از یک منبع واحد تغذیه می‌کند، قدرت تجزیه و تحلیل را از دست می‌دهند چون توان قیاس آنچه خود بدان معتقدند را با سایر دیدگاه‌ها از دست می‌دهند. تقریبا منظور آن مقاله یک‌همچین چیزهایی بود که به زبان آسان‌تری نوشتم برایتان. این مقاله را در تلگرام خواندم. البته من اگر می‌خواستم برای صاحب آن نوشته کامنت بگذارم، حتما بهش می‌گفتم که این آسیب نه تنها برای ایتا بلکه برای همه‌ی فضاهای اینترنتی صادق است. چرا از تلگرام مثال نمی‌زنید. آدم‌هایی که توی تلگرام به شکل رگباری دارند از منابع غیراصیل تغذیه‌ی فکری می‌شوند و روزانه صدها مطلب در مخالفت نظام و ... دریافت می‌کنند هم همین مشکل را دارند. آن‌ها هم قدرت تجزیه و تحلیل را از دست می‌دهند و حاضر نیستند به استدلال‌های دینی افراد ارزشی اصلا گوش دهند چه برسد که عمل نمایند! ولی خوب کامنتی برایش نگذاشتم. به هرحال من بخشی از حرف‌های آن شخص را قبول دارم. البته مطالب متعدد و پراکنده و مخالف خواندن را بدون وجود ظرفیت لازم از حیث فکری، مضر می‌دانم اما اگر کسی توان تجزیه و تحلیل دارد باید به مطالعه از منابع مختلف و حتی متضاد روآورد تا قدرت تشخیص بیابد. یک‌چیزی هم توی پرانتز در تأیید حرف آن نویسنده بگویم. من خودم هروقت این‌جا نقد می‌نویسم همان موقع یا یکی دو نفر از کانال می‌روند، یا پیام می‌دهند و نقد مرا نقد می‌کنند و کلا بازدید از آن پیام منتقدانه در کانالم کم‌رنگ است. ولی برعکس هروقت چیزی را می‌گویم که به مذاق مذهبی‌ها خوش می‌آید، اتفاقا هم تعریف و تمجید بسیار می‌شنوم و هم آمار بازدید آن پیام بالا می‌رود یعنی مشخص است که فوروارد کرده‌اند. این هم شاهد مثالی کوچک، بر آنچه نوشتم! 🖌زهرا ابراهیمی #فضای_مجازی https://eitaa.com/roznevesht

اگر آن خانم، به حجاب به‌عنوان یک قانون شهروندی و نه حتی شرعی توجه می‌کرد هرگز شاهد این بحث‌ها نبودیم. ۱.یادشان داده‌اند که قانون را رعایت نکنند! ۲.قانون را رعایت نمی‌کنند! ۳.دعوا می‌شود! ۴.بعد می‌گویند شما اهل دعوایید! به قول عباس آقا در فیلم گشت ارشاد: بپوشون اون شراره‌های آتش ررررره 🖌زهرا ابراهیمی #حجاب https://eitaa.com/roznevesht

اگرچه اصفهان، نصف جهان است به‌خاطر زیبایی‌های کم‌نظیرش! اما انصافا مسجد نصیرالملک شیراز هم خیلی قشنگه! 🖌زهرا ابراهیمی #شیراز https://eitaa.com/roznevesht

من دلم بسیار سوخت، به‌حال آن طلبه‌ای که فیلم می‌‌گرفت! به گمان خویش، دارد تلاش می‌کند تا حکم خدا را پیاده کند؛ غافل از اینکه راه را اشتباه می‌رود. من دلم به حال آن خانم هم بسیار سوخت، او هم تصورش از زن بودن تصور باطلی‌ست! او نمی‌خواهد به زشتی کشف حجاب در محیط عمومی واقف گردد! او اجتماع را خانه‌ی خویش می‌پندارد! من دلم به حال آن آدم‌هایی که در آن فضا بودند و دقیقا نمی‌دانستند که چه باید انجام دهند هم سوخت! من دلم به حال اجتماع هم سوخت. به حال ایران و مردمش! به حال این دوقطبی شدن. بیش از همه دلم به حال اسلام سوخت که قشنگ‌ترین دستورهای اجتماعی‌اش همچون حجاب و امر به معروف و نهی از منکر، به منفورترین احکام بدل شده‌اند! من دلم به حال جهان بدون ظهور می‌سوزد. کاش آن سفرکرده بازگردد و جهان ما را دریابد. 🖌زهرا ابراهیمی #حجاب https://eitaa.com/roznevesht

این کلیپ را به اضافه‌ی چند کلیپ دیگر یکی از اساتید بزرگوار حوزه برایم ارسال فرمودند. ایشان معتقد بودند که روحانی اصلا عکسی نگرفته و آن خانم دچار سوءتفاهم شده است. یک متنی هم این استاد بزرگوار برای بنده ارسال فرمودند که اینجا می‌گذارم تا بخوانیدش: سلام اما من دلم به حال روحانی ای می سوزد که تقریبا همه او را اشتباه قضاوت کردند و حکم قطعی بر خطای ذهنی خود کردند. این روحانی جوان استاد فرزندم در حوزه است. خودش هم اقرار کرده که اصلا عکس و فیلمی نگرفته و آن خانم دچار توهم شده. ولی واقعا چرا از آن همه آدم در درمانگاه کسی به او اعتماد نمی کند و از او حمایت نمی کند! بقیه مردم هم به تصویر اینترنشال صحه می گذارند و آن را مبنای قضاوت خود قرار می دهند. واقعا چرا؟ از آن‌جایی که قصدم از نوشتن در روزنوشت، تبیین صحیح موضوعات روز هست، هرجا احساس کنم قلمم خطا رفته، سریع اصلاح می‌کنم. امشب بیش از پیش درک کردم که فهم دقیق و عمیق برخی از اتفاقات، نیازمند زمان است. باید در هرجریانی اجازه دهیم تا جوانب موضوع مشخص شود و بعد قضاوت نماییم. 🖌زهرا ابراهیمی #حجاب https://eitaa.com/roznevesht

مهمانی دارد شروع می‌شود! خدایا به برکت این ماه عزیز ما را از فساد فی‌الارض و مسئولین ما را از فساد فی‌الارز دور کن! 🖌زهرا ابراهیمی #ماه_مبارک https://eitaa.com/roznevesht

#ماه_مبارک https://eitaa.com/roznevesht

مهمونی شروع شد! کیا دعوت‌اند؟! #ماه_مبارک https://eitaa.com/roznevesht

این را قبلاً نوشته بودمش. دوباره ارسالش کردم. بخونیدش قشنگه! ماه رمضان به آدم کمک می‌کند تا کمی خودش باشد؛ خودِ خودش. چون در این ماه، ارتکاب گناه کمتر است! گناه باعث می‌شود که آدم سرجایش نباشد و بشود وصله‌ی ناجور. ما در زندگی، گاهی خودمان نیستیم. ما گاهی وصله‌ی ناجوریم حتی برای زندگی خودمان. مثل یک پیراهن مشکی در مجلس شادی! و یا یک پیراهن رنگ‌روشن در مجلس غم! ما گاهی وصله‌ی ناجوریم حتی در مسیر بندگی؛ مثل آدمی که همزمان با توبه‌اش، گناه می‌کند! یا نه، مثل مدعی تواضع، که تکبر می‌ورزد. ما گاهی وصله‌ی ناجوریم؛ مثل اشکی که نه از سر شوق و نه از روی حزن، بلکه با‌هدف فریب جاری می‌شود. ما گاهی وصله‌ی ناجوریم؛ مثل شکری که به جای نمک به اشتباه در غذا ریخته باشند. مثل عینکی که روی چشم سالم است؛ یا نه مثل واژه‌ای که هیچ جایی میان کلمات ندارد! یا حاشیه‌ای که به زور می‌خواهد خودش را به متن بچسباند. گناه، آدم را وصله‌ی ناجور می‌کند. آدم با گناه جایی که نباید برود، می‌رود؛ چیزی که نباید ببیند، می‌بیند؛ حرفی که نباید بشنود، می‌شنود. ما وصله‌ی ناجوریم؛ مثل معصیت‌کاری که با اصرار، خودش را در صف متقین قرار می‌دهد؛ یا مثل ضِرار، که خودش را مسجد جا می‌زند. ما وصله‌ی ناجوریم؛ مثل محاسنی بلند در صورت مردی که اهل تیغ زدن مردم است؛ یا نه مثل تسبیحی کوچک، در دست دانه‌درشت‌ها؛ شاید مثل دکمه‌ای باشیم روی یقه‌ی بسته‌ای که قرار بود مانع خوردن حرام شود، اما نشد. ما وصله‌ی ناجوریم؛ و این ماه چه مهربان است که ما وصله‌های ناجور را به خود راه داده است. 🖋زهرا ابراهیمی #روز_نوشت #ماه_مبارک #وصله_ناجور https://eitaa.com/roznevesht