✅ #یادداشت_رشد
📄 چقدر «پژوهش»، چقدر «حرف مردم»، چقدر ...؟
✴️ به نظرتان چقدر در زندگی روزمره برای انجام کارهای مختلف، مبتنی بر #پژوهش عمل می کنیم؟ در طول روز ممکن است فردی با افراد مختلف ارتباط بگیرد، غذا بخورد، در مورد امور مختلف فکر کند، در محل کار حاضر شود و اعمال مختلفی که بر اساس هدفی انجام می دهد؛ ولی همین فرد چقدر در ابتنای این اعمال بر بنیان یک پژوهش (یعنی تلاشی نظام مند برای یافتن پاسخی برای یک مسئله) کوشش دارد؟
🔹به نظر می رسد در جامعه ما مقدار این کوشش بسیار پایین است. افراد در پاسخ به سؤالی از دلایل و ریشه های انجام کارهایشان، ممکن است که بگویند «#همه مردم اینطوری عمل می کنند.» یا مثلا یک خانم بگوید که «از مادرم یاد گرفتم که اینطوری عمل کنم و او هم از قدیمی ترها یاد گرفته بود.» و کمتر کسی پیدا می شود که بگوید «بر اساس فلان پژوهشی که انجام دادم(یا انجام شده است) عمل می کنم.» حتی ممکن است در جامعه کنونی ما، این پاسخ خنده دار بنماید. و اینجا همان نقطه ای است که اندیشه و تفکر برای یافتن پاسخ مسائل مهجور شده و عرصه برای جولان خرافات، افسانه های رسانه ای، شعور متعارف یا #تجربه_های_ناقص شخصی بالتبع منافع شخصی و فساد باز می شود.
🔹حال اگر این معضل اجتماعی به سطح #حاکمیت کشور راه پیدا کند، قطعا شرایط سخت تر و پیچیده تری به بار خواهد آورد. پر واضح است کارگزاران حاکمیّتی که در چنین جامعه ای زیسته اند نیز دوای دردهای شخصی و جمعی را در چیزهایی غیر از پژوهش جسته اند؛ لذا وقتی هم در پست های سازمانی قرار می گیرند، به ندرت ذهنشان به کارهای پژوهشی برای یافتن پاسخ مسائل معطوف می شود؛ و پژوهش را نمی خواهند مگر برای گذاشتن روی طاقچه.
🔹معاون علمی ریاست جمهوری در مصاحبه ای گفتند که امروزه در کشور ما، پژوهش تبدیل به یک کالای #لوکس شده است. یعنی مثل یک لوستر تجملاتی در خانه؛ که نبودن آن هم به ماهیت خانه لطمه ای نمی زند. حال خانه ای را فرض کنید که دیوارش هم ترک برداشته باشد، اگر صاحب خانه عاقل باشد دیگر آن لوستر تجملاتی را هم نخواهد خرید؛ و از این مثال به داستان تساوی وضعیت اداره کشور با بودن و نبودن پژوهش و فعالیت یا تعطیلی اکثر مؤسسات پژوهشی پی می بریم.
🔹رئیس سابق مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، دکتر توکلی هم در یک مصاحبه بر اساس تجربه شان می گفتند که گزارش های پژوهشی مرکز دچار بی مهری و بی توجهی نمایندگان ملّت شده اند. اگر پژوهشی در کار باشد شاید دیگر یک شخص نتواند میل های شخصی خود را دنبال کند، لذا به صلاحش می داند که پژوهش را مهجور کند؛ این وضعیتی است که برخواسته از جامعه است و مختص نمایندگان نیست.
🔹اگرچه ممکن است مسئله ای دیگر نیز رخ بدهد و آن هم سؤال «استفاده از کدام پژوهش؟» است؛ ولی این یک دعوای ثانویه است زیرا اول باید به این نقطه برسیم که از پژوهش استفاده بکنیم، آنگاه مسئله «کدام پژوهش؟» پیش می آید؛ که قطعا نوع پژوهش نیز بر اساس ارزش های شخص یا کارگزار حکومتی انتخاب می شود.
🔹روی آوردن به پژوهش برای یافتن پاسخ مسائل، #دانشگاه و نظام علمی کشور را در جایگاه اصلی خودش قرار خواهد داد؛ و دانشگاه دیگر مجبور نخواهد بود که درگیر مسائل وارداتی باشد، بلکه مسائل داخلی را پاسخ های داخلی خواهد داد. به نظر می رسد این مهم محقق نمی شود مگر با حرکت اجتماعی مردم به سمت دخیل کردن پژوهش در زندگی روزمره؛ حال با به کارگیری ابزارهایی برای ترویج فهم عامّه از علم یا ... .
🔹آقای دکتر دانایی فرد نیز این مسئله را در قالب مقاله ای با عنوان «مناقشه بر سر کاربردی نبودن دانش دانشگاهی: به سوی نظریه "ساخت اجتماعی بهرهبرداری از دانش"» به نگارش درآورده اند؛ که فهم دقیق تری به ارمغان خواهد آورد.
✍ #مجتبی_جوادی پژوهشگر مرکز رشد
➖➖➖➖➖
✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام)
🌐سروش ↙️
✅ sapp.ir/Rushdisu
🌐ایتا ↙️
✅ eitaa.com/Rushdisu
🌐بله ↙️
✅ ble.im/Rushdisu
✅ #یادداشت_رشد
📄چگونه ظرفیّت کشورداری اثربخش را افزایش دهیم؟
✴️ ظرفیّت سازی عبارت است از فعالیت هایی که دانش، توانایی ها، مهارت ها و رفتار اشخاص را تقویت کرده؛ و فرآیندها و ساختارهای نهادی را بهبود می بخشد، تا #حاکمیت بتواند از آن طریق به طور اثر بخش و با ثبات به اهداف خود نائل شود. به نظر میرسد ظرفیت سازی برای راهبری مؤثر در ایران، مستلزم تحول در برخی جنبه های مربوط به آن در وضعیت موجود است. می توان این جنبه های تحولی را در سه دسته طبقه بندی کرده و سازوکارهای رسیدن به آنها را مورد بحث قرار داد: تحول در بینش ها، تحول در گرایش ها و تحول در رفتارها.
🔹البته این تحول های سه گانه صرفا مربوط به حکومت داران و سیاستمداران نیست؛ و شامل همه مردم نیز می شوند. حال به ترتیب، به عرصه های مختلف این تحول سه گانه اشاره خواهد شد و برای هرکدام از عرصه ها، دو مورد جزئی ذکر شده است، یعنی مورد اول و دم در زمینه تحول بینشی، مورد سوم و چهارم در حوزه تحول گرایشی و مورد پنجم و ششم در حوزه تحول رفتاری هستند.
1⃣ تحول در پژوهش های حکمرانی، خط مشیگذاری و مدیریت دولتی
🔹غایت حکمرانی پژوهش، ایجاد تغییر و تحوّل در موضوعات، رویکردها و طریقه های انجام پژوهش است. #حکمرانی_پژوهش در حوزه دانش حکمرانی و خط مشی گذاری، یکی از ملزومات اصلی افزایش ظرفیت کشورداری اثر بخش است.
🔹امروزه پژوهش های این حوزه به تبع از سلوک خاص فضای علمی کشور، به مقدار اندکی ناظر به مسائل داخلی است. ترجمه و ترویج ادبیات رایج دنیا در حوزه حکومت داری، فی نفسه امر مذمومی نیست؛ ولی وقتی این جریان در پاسخ به مسائل داخلی نباشد(یعنی برخورد فعّال با آن نشود)، قطعا اهرمی برای #حکمرانی_جهانی_دانش توسط تولید کنندگان آن خواهد بود.
🔹 به نظر می رسد که در سطح کلان اجتماع، اجتماع علمی و حاکمیت باید تغییراتی حاصل شود؛ به عنوان نمونه در سطح اجتماع علمی: توجه به مسائل بومی جهت تولید ادبیات علمی، ارائه نسخه های مطالعه شده دانشگاهی و نه صرفا وارداتی، در سطح حاکمیت: طراحی مکانیزمهای ارتقاء جایگزین مقاله شماری و ... جهت رشد پژوهش های ایرانی-اسلامی، فهم دقیق تر از علم و شرایط آن در جهت برنامه ریزی بهتر آن. به نظر می رسد این نوع تحول نیازمند برنامه ریزی و اقدام است تا اینکه نیازمند بررسی مبانی فلسفی تحول و ... باشد. @Rushdisu
2⃣ حرکت به سمت ایجاد تفسیر واحد از جریان انقلاب اسلامی
🔹 اگرچه نظرات مختلف و گوناگون در هر حوزه ای می تواند فضای تضارب آراء، نقد و پیشرفت را فراهم کند، ولی برای حرکت یکپارچه در مسیر انقلاب اسلامی، نیاز به تفسیر واحد از #غایت_انقلاب ضروری می نماید. زمینه سازی ظهور انسان کامل در جامعه، مستلزم وحدتی در ساحت اندیشه و تفسیر انقلاب اسلامی دارد.
🔹این وحدت تفسیر باید اولا و بالذات در بین خط مشی گذاران و حکمرانان جامعه اتفاق بیافتد تا از آن طریق مردم جامعه هم در مسیر آن وحدت قدم بگذارند. اگرچه ممکن است ایجاد تفسیر واحد ناممکن تلقی شود، ولی آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید. حرکت به سمت پررنگ کردن نقاط مشترک فهم انقلاب اسلامی(ولو اینکه بسیار اندک باشند) در بین بازیگران حاکمیتی، می تواند راه اثربخشی کشورداری را هموار کند. اگر چه فرآیند تغییر اجتماعی در مقام عمل بسیار دشوار و پیچیده است، که صحبت از ایجاد وحدت، بیشتر حرفی نظری و آرمانی و غیر واقع بینانه می نمایاند، ولی به نظر می رسد که مسیر و غایت نهایی این است.
3⃣ برنامه ریزی برای ایجاد فضای #خود_انگیختگی_مدیران
🔹 یکی از مشکلات اصلی در حوزه گرایش های مدیران داخلی، خود انگیخته نبودن آنها، و منتظر ماندن برای دستورهای بالادستی در جهت اقدام است. برخی مدیران اینگونه راحت اند که مسلوب الاراده باشند؛ یا شاید منافع آنها این اقتضا را دارد. @Rushdisu
🔹 مدیران در یک هرم متمرکز و شکننده حق اراده به خود قائل نبوده و این اراده ورزی را از زیردستان خود نیز با تعیین فصل الخطاب ها و برخوردهای مکانیکی و صفر و صدی سلب می کنند، و حاصل آن در خط مشی های رفع تکلیفی متجلی شده است. به نظر می رسد باید در یک فضایی که اراده و خواست فردی مدیران را به رسمیت می شناسد، در جهت راهبری اراده ها، برنامه ریزی و اقدام کرد.
👇👇 #ادامه_مطلب 👇👇
👇👇 #ادامه_مطلب 👆👆
🔹از سوی دیگر روشن فکر نماها همچون دیگر اقشار جامعه پیرامون شهادت و شهرت محسن تحلیلهایی طرح کرده اند که از زمان انتشار خبر اسارت ایشان و شهادتش گرفته تا زمان تشییع پیکر این شهید عزیز ادامه داشت و همچنان که کتاب این شهید چاپ شده است، ادامه دارد. یکی از معروف ترین تحلیل ها در این زمینه که همچنان گوشه و کنار جامعه عده ای مجذوب این نظر هستند، عظمت شهادت محسن را تبلیغات حکومتی و سوء استفاده از احساسات مردم می پندارند. منشا علمی این نظر به ماجرای روش های تفسیر از جامعه و نگاه برساخت گرایانه به #کنش_های_اجتماعی بر می گردد. طبق این نظر، تمام اتفاقاتی که در مورد شهرت شهادت شهید حججی در جامعه رخ میدهد، ساخت و پرداخته خود انسانها است. حاکمیت با #ابزارهای_تبلیغاتی خود، قهرمانی از نسل هفتادی ها برای جامعه ساخت که الگوی جوانان قرار بگیرد و طبیعتا به نحوی بتواند در زمانی که هجمه های فرهنگی علیه حکومت زیاد است، جوانان را جذب آرمان های انقلاب اسلامی کند و در نتیجه موجبات تثبیت بیشتر خودش را فراهم سازد. بر اساس این تحلیل، این چنین اتفاقاتی، برساخت #حاکمیت است که هیچ ربطی به حقائق عالم ندارد و صرفا حاکمیت در فرآیند همراهی مردم با حکومت و تثبیت قدرت خودش به چنین اقداماتی روی میآورد.
🔹قبل از ورود به نقد این تحلیل لازم است که مقدمه ای را عرض کنم. هر چند نظریه برساخت گرایی به معنای دقیق کلمهاش در دنیای غرب شکل گرفته و با فضای #مادی_گرایی و #نسبی_گرایی قرین شده است اما دقت کنید که نظیر این مفهوم در ادبیات حکمای اسلامی با عنوان اعتباریات مطرح شده است. نظریه اعتباریات نشان می دهد که علاوه بر جهان هستی که حقیقی و خارجی است و لزوما مادی نیست، جهان دیگری وجود دارد که ساخته خود انسان است و اساسا انسان جهان تکوین را در پوششی از جهان خود ساخته می بیند و درک می کند و به تعبیر #علامه_طباطبایی جهان اعتبارات برای انسان همچون آب برای ماهی است. با این حال ایشان توضیح می دهد که درست است این اعتباریات ساخت انسان ها هستند ولی به این معنا نیست که تمام اعتبارات پندارهای ذهنی اند که صرفا از اوهام و خیالات انسانها ناشی شده است. بلکه مبدا و مقصد این اعتبارات حقائق خارجی اند که البته این حقائق خارجی میتواند مرتبه حیوانی یا عقلی یا الهی انسان باشند.
👆👆 #ادامه_مطلب 👇👇