.
♦️
زنده کردن مرده
جوانی به حضور امام حسین علیه السلام مشرف شد و شروع به گریه کرد، امام علیه السلام به او فرمود: برای چه گریه میکنی؟
گفت: مادرم همین الآن بدون اینکه وصیت کند از دنیا رفت. مادرم اموال فراوانی دارد، به من دستور داده در آنها تصرف نکنم.
امام حسین علیه السلام به اطرافیانش فرمود: برخیزید تا نزد آن زن برویم. آنها با آن بزرگوار حرکت کردند تا درب خانهای که جنازه آن زن در آن جا بود، رسیدند.
امام حسین علیه السّلام توجهی به آن خانه فرمود و دعا کرد که خدا آن زن را زنده کند تا هر وصیتی که دوست دارد بکند.
ناگاه آن زن برخاست و نشست و شهادت به یگانگی خدا داد. آنگاه متوجه امام حسین علیه السلام شد و گفت: ای مولای من! داخل خانه شو و هر دستوری که داری به من بده.
امام حسین علیه السلام پس از اینکه داخل خانه شد، به آن زن فرمود: خدا تو را رحمت کند، وصیت کن.
گفت: یا ابن رسول اللّه! من فلان مقدار اموال در فلان جا دارم. یک سوم آن را در اختیار تو میگذارم که به دوستان خود عطا کنی.
دو سوم اموالم را به همین پسرم میدهم، اگر تو او را از دوستان خود بدانی، ولی اگر از مخالفین تو باشد آن دو ثلث را هم تو تصرف کن، زیرا مخالفین حقی به اموال مؤمنین ندارند.
سپس از امام علیه السلام تقاضا کرد بر بدنش نماز بخواند و متصدی امور او شود. آنگاه آن زن مرد، همان طور که قبلاً مرده بود.
📔 بحار الأنوار، ج۴۴، ص١٨١
#امام_حسین #داستان_کوتاه
🔰
@DastanShia