.
🔸
شیر خدا
علی بن یقطین نقل کرده، هارون الرشید فراخوان داد که مردی بیاید و در مجلسی ابا الحسن موسی بن جعفر علیهما السلام را خوار کند و دلایل او را باطل کند و او را ساکت و شرمگین نماید.
مردی معزم (١) داوطلب این کار شد. وقتی سفره را آوردند، آن مرد طلسمی بر نان انجام داد که هر وقت خادم حضرت ابا الحسن علیه السلام دستش را جلو میبرد تا تکه نانی بردارد، نان از جلو دستش میپرید، و هارون از شدّت غلبه شادی و خنده اختیارش را از دست داده بود.
در این هنگام حضرت موسی بن جعفر سرشان را بلند کردند و به تصویر شیری که روی یکی از پردهها بود نگاه کردند و به آن فرمودند: ای شیر خدا! دشمن خدا را بگیر!
ناگهان آن تصویر جان گرفت و به شکل شیری بسیار بزرگ در آمد و آن مرد را خورد. هارون و نوکرانش غش کردند و بر زمین افتادند و از هول چیزی که دیدند عقل از سرشان پرید.
وقتی به هوش آمدند، هارون به ابا الحسن علیه السلام عرض کرد: به حقی که بر تو دارم از تو میخواهم از این تصویر بخواهید آن مرد را برگرداند.
حضرت فرمودند: اگر عصای موسی آن چه را که از ریسمان و چوب دستهای جادوگران بلعیده بود برگرداند، این تصویر نیز آن مردی که بلعید را برمی گرداند.
_______________________________
(١): کسی که اهل طلسم نویسی و سحر و احضار ارواح و جن گیری باشد، معنا شده است.
📔 أمالي صدوق: ص۱۴۸
#امام_کاظم #داستان_کوتاه
🔰
@DastanShia