✍
#جز_زیبایی_ندیدم | بهوقت فلسطین!
این منحصر به مدرسه ما نیست،
اما شاید منحصر به نوجوانها باشد.
حالا نه اینکه مطلقا میان دیگران نباشد، اما عمده ، خالصش را در میان نوجوانانِ باصفا میبینی:
چند روز پیش، خبر آسیب دیدن پای یکی از دانشآموزان کلاس هشتم، هم بنده هم دوستانش را متاثّر کرد و قرار گذاشته بودیم بعد از گچ گرفتن پایش، به ملاقاتش برویم....
امروز قرار بود در مدرسه، ساعت ۹ به وقت فلسطین، از نماهنگی با همین موضوع، رونمایی کنیم. مشغول توضیح دادن مطالبِ مقدمه نمایش نماهنگ بودم که -از پنجرهی روبرو، که پشت سر بچهها قرار داشت- متوجه آمدن دانشآموز مصدوممان شدم که همراه مادرش، لبخند به لب وارد مدرسه شد...
ظاهرا بعد از استراحت یک هفتهای که دکتر برای خوابیدن ورم پایش تجویز کرده بود، خوب شده و دیگر نیازی به گچ گرفتن پایش نشده بود... مادرش هم یکجا از مطب دکتر، آورده بودش مدرسه که از خوبی قسمت هم، راس ساعت ۹ بهوقت
#فلسطین، رسیده بودند اینجا!!!
گذاشتم بی اجازه، با همان شوقی که داشت وارد کلاس شود...
این ورود همانا و انفجار کلاس و همکلاسیها و استقبال و خندههای بلندشان همانا...
همکلاسیها، آنقدر باصفا او را بغل کردند و میخندیدند که حتی فراموش کرد عصایش را بردارد...
جز صفا و صداقت، جز راستی و جز زیبایی ندیدم!
چه خوب بود به دنیای صاف و ساده نوجوانیهامان برگردیم. به همان روحیات پاکِ بیبرنامهریزی قبلی!
کار با نوجوانها را برای همین دوست دارم! برای صافی و پاکیشان.
آخر، هوای مملکتشان سیاسی نیست.
#معلمی
#باغبانی_فرهنگ
@ehsanSaadi