💥 «بسم الله الرحمن الرحیم»💥 📖 🏡 🌹 📝 «قسمت هفدهم» لشکر، سد دز بود و ما همراه آقامهدی رفته بودیم غرب کشور شناسایی. بعد بیست روز، راه افتادیم سمت لشکر. قرار شد آقامهدی سری به خانواده اش بزند، بعد بیاید. سه راهی سد دز که رسیدیم گفت «بین عقل و دلم دعواست. دلم می گه برم اهواز پیش زن و بچه ام، اما عقلم می گه اول برم لشکر، رزمنده ها رو ببینم. » قرآنش را باز کرد و استخاره گرفت. مضمونش این بود که اگر شما کار خدا را بگذارید در اولویت، خدا هم کار دنیای شما را درست می کند. معطل نکرد، پیچید سمت سد دز. 🌹 شادی روح شهدا مخصوصاً شهید مهدی زین‌الدین صلوات🌹 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ https://eitaa.com/joinchat/2108620998C93025cb80f