✳️ (14) 🔸 می‌گویند در زمان ریاست مرحوم آقا نجفی اصفهانی یک روز عده‌ای‌ که نام طلبه روی خود گذاشته بودند ولی طلبه واقعی نبودند (طلاب واقعی‌ همیشه از اینگونه اعمال و ماجراها خود را دور نگه می‌داشتند) درحالی‌که‌ نَفَس می‌زدند و یک دایره شکسته و یک دمبک شکسته در دست داشتند، آمدند به منزل مرحوم آقا نجفی. ایشان پرسیدند چه خبر است؟ از کجا می‌آیید؟ اینها چیست در دست شما؟ گفتند در مدرسه بودیم که به ما اطلاع دادند در چندین خانه آن‌طرفِ مدرسه، مجلس عروسی است و در آنجا دایره و دمبک‌ می‌زنند. از پشت بامِ مدرسه از روی بام‌های خانه‌ها از این پشت بام به آن‌ پشت بام رفتیم تا به آن خانه رسیدیم. داخل آن خانه شدیم و مردم را زدیم‌ و دایره و دمبک آنها را شکستیم. یکی از آنها جلو و آمد و گفت: من‌ خودم رفتم جلو سیلی محکمی به گوش عروس زدم. 🔹 مرحوم آقا نجفی گفت: چندین منکر به نام نهی از منکر مرتکب شدید. اولاً مجلس عروسی بوده. ثانیاً شما حق تجسّس‌ نداشته‌اید. ثالثاً شما چه حق داشته‌اید از پشت بامهای مردم بروید. رابعاً کی به شما اجازه داده که بروید زد و خورد کنید؟ 🔸 نظائر این داستان در گذشته زیاد بوده است... و باید بدانیم بسیاری نهی از منکرها روی قانونِ امر به معروف و نهی‌ از منکر نیست، بلکه خودِ آنها منکراتی است که باید جلو آنها گرفته شود. 📚 ده گفتار، مطهری، مرتضی ص81 @Nardebane_feghahat