🤔 « هیچ کس جز به فرمان خدا نخواهد مرد ، که زمان مرگ هرکس در لوح و قضای الهی به وقت معین ثبت شده است ...» ( قرآن سوره آل عمران آیه 145) 🔸معنی آیه مذکور آنست که انسانها را امکان تغییر سرنوشت خویش را ندارند و مسلمانان نباید در برابر حوادث از خود دفاع کنند زیرا اگر مرگ ایشان فرا رسیده باشد دفاع از خود کاری عبث و بیهوده خواهد بود .....! ❕چنانچه چنین است چرا حضرت محمد در میدان جنگ زره جنگی به تن می کردند ❕ 💠 💠 👌اشکال مذکور بر گرفته از این آیه شریفه است که می فرماید ؛ « وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ كِتاباً مُؤَجَّلاً » « و هيچكس جز به فرمان خدا نمى ‏ميرد، سرنوشتى است تعيين شده (بنا بر اين مرگ پيامبر با ديگران يك سنت الهى است) » ( آل عمران 145) ❕شايعه بى اساس شهادت پيامبر در احد عده زيادى از مسلمانان را به وحشت افكند تا آنجا كه از ميدان جنگ فرار كردند و حتى بعضى مى ‏خواستند از اسلام هم برگردند، در آيه فوق براى تنبيه و بيدارى اين دسته مى ‏فرمايد: مرگ بدست خدا و فرمان او است و براى هر كس اجلى مقرر شده است كه نمى‏ تواند از آن فرار كند، بنا بر اين اگر پيامبر در اين ميدان شربت شهادت مى‏ نوشيد چيزى جز انجام يافتن يك سنت الهى نبود با اين حال نبايد مسلمانان از آن وحشت كنند و دست از ادامه مبارزه بردارند. 🔸از سوى ديگر فرار از ميدان جنگ نيز نمى‏ تواند از فرا رسيدن اجل جلوگيرى كند همان طور كه شركت در ميدان جهاد نيز اجل انسان را جلو نمى ‏اندازد بنا بر اين فرار از ميدان جهاد براى حفظ جان بيهوده است. 📚تفسیر نمونه ج 3 ص ، 114 👌از مجموع آيات قرآن و روايات اسلامى به خوبى استفاده مى ‏شود كه انسان داراى دو اجل و سرآمد عمر است ؛ 1⃣يكى اجل معلق يا مشروط كه اگر در برابر آن دقت شود مى ‏توان از آن پرهيز كرد، مانند انواع بيمارى‏ هاى قابل علاج، خطرات رانندگى كه بر اثر بى‏ احتياطى پيش مى ‏آيد، خطرات زلزله ‏ها و طوفان‏ها كه بر اثر سستى ساختمان خانه ‏ها دامن انسان را مى ‏گيرد تمام اينها از امورى است كه ممكن است به زندگى انسان پايان دهد ولى در عين حال قابل اجتناب است. 🔸در حديث معروفى از اميرمؤمنان عليه السلام مى‏ خوانيم كه در زير ديوار كجى نشسته بود. هنگامى كه چشمش به وضع ديوار افتاد از زير آن ديوار بلند شد و در جاى امنى نشست. كسى عرض كرد: « آیا از قضاى الهى فرار مى‏ كنى؟» امام عليه السلام فرمود ؛ « من از قضاى الهى به‏ قدر الهى فرار مى‏ كنم». اشاره به اين‏كه قضاى الهى در اينجا مشروط به اين است كه من در زير اين ديوار بمانم ولى قدر و اندازه ‏گيرى ‏ها به من مى ‏گويد: نمان. در واقع اين يك قضاى مشروط بود كه امام عليه السلام با تقدير دادن شرط آن قضا را منتفى كرد. 📚بحار الانوار ج 5 ص 97 2⃣ولى اجل حتمى سرآمدى است كه قابل اجتناب نيست و خواه ناخواه دامن انسان را مى‏ گيرد؛ مثلًا مى ‏دانيم قلب و عروق و مغز يك انسان توان محدودى دارند، هرچند تمام دستورات حفظ الصحة را رعايت كند زمانى كه به آخر برسد اين چراغ خاموش مى ‏شود و زندگى پايان مى‏ گيرد و يا اين‏كه خداوند مقرر كرده است فلان قوم و جمعيت بر اثر كارهايشان به فلان بلا مبتلا شوند در اينجا به مصداق «فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَايَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ» ( اعراف 34) مرگشان حتمى است. ❕در داستان قوم لوط مى‏ خوانيم كه ابراهيم عليه السلام درباره آنها شفاعت كرد. از سوى خدا به او خطاب شد: «(گفتيم) اى ابراهيم! از اين (درخواست) صرف نظر كن، كه فرمان پروردگارت فرا رسيده؛ و به يقين عذاب بدون بازگشت (الهى) به سراغ آنها مى ‏آيد». ( هود 76) ❕از آيات قرآن نيز استفاده مى‏ شود فرشتگانى هستند كه به فرمان خداوند خطرات را از انسان دفع مى ‏كنند «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ» ( رعد 11) ❕و به راستى اگر آنها نباشند انسان از زمان كودكى آماج انواع بلاها و خطرات است ولى عنايت پروردگار او را حفظ مى‏ كند؛ ولى هنگامى كه اجل‏ حتمى انسان فرا رسد اين فرشتگان او را رها مى ‏سازند . 🔸در روايتى از امام باقر عليه السلام مى‏ خوانيم كه در تفسير آيه فوق فرمود ؛ « آنها به فرمان خداوند انسان را حفظ مى ‏كنند از اين‏كه در چاهى سقوط كند يا ديوارى بر او بيفتد يا حادثه ديگرى برايش رخ دهد تا زمانى كه مقدرات حتمى فرا رسد در آن هنگام آنها كنار مى‏ روند و او را تسليم حوادث مى ‏كنند. دو فرشته ‏اند كه انسان را در شب حفظ مى‏ كنند و دو فرشته كه در روز به طور متناوب اين وظيفه را انجام مى‏ دهند». 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 3 ص 235 🔸 👇